بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21855

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد لطفا نظرتون رو در مورد فعالیتهای آیت الله تبریزیان که به پدر طب اسلامی معروف شده اند را بفرمایید آیا می شود طبق دستورات ایشان و شاگردانشان رفتار کرد؟ مثلا نظر ایشان این هست که اطفال را واکسن نزنیم. آیا به نظرتان در شرایط فعلی میشه اطفال را واکسینه نکرد؟ و یا دستورالعملهای این سبکی. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر و دعای عمر یا عزت برای شما و خانواده محترم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طب سنتی با این‌که مبانی خوبی دارد و استاد تبریزیان هم در این مورد زحمت کشیده‌اند، ولی به قول خودشان ما در ابتدایِ راهِ آزمون و خطا هستیم و هنوز نمی‌دانیم در این زمان تجربه‌های گذشته چه اندازه جواب می‌دهد. تا آن‌جا که در خاطر دارم آقای دکتر روازاده هم با زدن واکسن مخالفت داشتند. موفق باشید

21780
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: آیا تجمل ممدوح و مستحب است؟ اخیرا حجت الاسلام سید محمد صادق علم الهدی در مصاحبه ای، نظریه ای را بیان کردند که اسلام تجمل را ممدوح و مستحب می داند. خواستم بدانم تعریف دقیق تجمل چیست؟ و آیا خود لفظ تجمل از حیث شرعی قبیح نمی باشد؟ گزیده از سخنان ایشان به همراه آدرس سخنان کامل ایشان: سید محمد صادق علم‌ الهدی در گفتگو با اجتهاد: تجمل نه فقط از عناوین محرم در شریعت نیست، بلکه از عناوین ممدوح و مستحب است و بر آن تأکید زیادی هم شده است. مرز ممنوع تجمل، اسراف است. یعنی به‌ گونه‌ای باشد که در عرف بگویند این همه هزینه بابت این پوشش، اسراف مال محسوب می‌شود. بین تجمل و تبرج باید فرق نهاد و این‌ها دو مقوله کاملاً منفک هستند. وقتی که مدگرایی، فی نفسه عنوان حرامی نیست، مدهای اسلامی هم به طریق اولی نمی‌تواند حرام باشد. #فقه_و_مدگرائی متن کامل مصاحبه: http://yon.ir/6k1sa
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجمل به معنای خود را به جمال و زیبایی آراستن، کار خوبی است ولی تجمل به معنایی که امروز مطرح است یعنی همه‌ی ذکر و فکر انسان به ظاهرسازیِ خود و زندگی دنیایی‌اش باشد، مذموم است. عمده آن است که ظاهر انسان آراسته باشد و این غیر از جلف‌بودن است. موفق باشید

20876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: عرض ادب، به تازگی با مجموعه شما آشنا شدم. با سیر های مطالعه آشنا هستم. می خواستم بدانم استاد طاهرزاده توصیه ای برای «چگونه مطالعه کردن» دارند؟ بنده بلد نیستم چطور مطالعه کنم که موضوعات در ذهنم باقی بماند و یا طوری باشد که بتوانم از مطالعاتم بهره‌برداری کنم. حالا یا بهره برداری در آموزش دادن یا در نوشتن و ..
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم  فصل دوم، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تحت عنوان «ضرورت مطالعه و نحوه‌ي آن» بتواند کمک کند. موفق باشید

20525
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در کتاب «منهاج الشارعین» داستانی درباره قبض روح حضرت موسی علیه السلام آمده که در آخر داستان می گوید پس از قبض روح او فرشتگان از او پرسیدند «یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت» که حضرت در پاسخ می گوید مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند از طرفی در معارف دینی ما آمده روح مومن چنان آسان از جسدش بیرون می رود همانند بیرون آمدن مویی از خمیر. خوب حضرت موسی که رئیس مومنان، پیامبر و معصوم است چرا چنین می فرماید؟ این دو نقل چگونه با هم جمع می شود؟ با تشکر فراوان از استاد عزیز و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح مؤمن طالب لقاء الهی است و حضرت عزرائیل «علیه‌السلام» برای مؤمن نسیم لطف الهی می باشند، می‌ماند که در هر حال چون مؤمن بخواهد از نسبت‌های دنیایی که در هر حال او را در برگرفته، خارج شود با چنین مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد تا به خود آید. همین اندازه در نظر بگیرید که از این به بعد باید نسبت خود را با خوردن منقطع کند، چه اندازه به او فشار می‌آید؟ موفق باشید  

19555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در خصوص اسم ممیت حضرت حق پرسیده بودم به کتاب اسماء حسناء ارجاع فرمودید که با جستجویی که انجام دادم در کتاب یاد شده در خصوص این اسم مطلبی یافت نگردید سوال بنده صرفا در مورد این اسم است لذا مجددا سوال را ارسال می نمایم امیدوارم منت نهاده پاسخ بفرمایید. با تشکر «با سلام و آرزوی قبولی طاعات استاد گرامی 1- در چه جاهایی اسم ممیت حضرت حق در صحنه است ؟ 2- با تکرار اسم ممیت و توجه به آن به چه خواسته هایی می توان رسید؟ با تشکر»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن جهت پیشنهاد شد آن کتاب را مطالعه فرمایید تا جایگاه اسماء الهی برایتان روشن شود زیرا با سؤال و جواب، چنین موضوعی قابل تبیین نیست زیرا اسم ممیت به یک معنا ذیل اسم جلال است و از جهت دیگر، ذیل اسمِ قابض می‌باشد. و ذکر اسم ممیت معمول نیست که کسی حضرت حق را به عنوان یکی از اذکار خود با چنین اسمی مورد خطاب قرار دهد. موفق باشید  

19201
متن پرسش
سلام علیکم: متن زیر گزارشی اجمالی از دیدگاه‌های یکی از متفکرین معاصر نسبت به امکان تاسیس تمدن اسلامی است که خدمتتان تقدیم می گردد. حاشیه نگاری شما به این نظرات البته برای علاقمندان به مباحث حضرتعالی مایه امتنان است. عبدالکریمی معتقد است که ادعای تاسیس تمدن اسلامی از توهم انسان در نشناختن حد و حدود خود برمی خیزد و ایشان معتقد است انسان در این دیدگاه خود را خدایی می داند که می تواند مقدرات آینده را تغییر دهد و این عمیق ترین نوع امانیسم است. نکته دیگری که عبدالکریمی مطرح می کند این است که طرح چیزی به نام تمدن اسلامی حاصل یک عقل انتزاعی است و نه یک عقل انضمامی یعنی اگرچه تمدن اسلامی امکان منطقی دارد اما هرگز امکان وجودی در شرایط حاضر را ندارد. طرح امکان تمدن اسلامی مثل این است که بگویی عبدالکریمی می تواند فوتبالیست شود این اگرچه در ذهن ممکن است اما واقعیت های تاریخی از امکان وجودی آن جلوگیری می کند. به گفته عبدالکریمی واقعیت های امروز جامعه ما و این بی نظمی حاکم بر آن ما را در موقعیتی قرار داده است که حتی امکان طرح تمدن اسلامی هم برای این جامعه به مقدار فوتبالیست شدن یک فرد شصت ساله خنده دار باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر معنای اومانیسم آن است که ما هیچ ادعایی نداشته باشیم و هیچ اقدامی نکنیم، وگرنه ادعای خدایی کرده‌ایم و به عمیق‌ترین نوعِ اومانیسم دچار می‌شوی؛ پس نباید تصمیمی در حدّ ساختن یک خانه هم بگیریم. این‌جا است که عرض می‌کنم این بدترین شکل نسبت به فهم سخن هایدگر است که از درکِ مقدرات و عمل بر اساس مقدراتِ تاریخی، آقای عبدالکریمی جبرِ صِرف می‌فهمد و علتش آن است که متأسفانه بیش از آن‌که سخن آن فیلسوف را بفهمد و در تاریخ خود فکر کند، آن سخنان را از حفظ کرده و نمی‌داند کجا به‌کار ببرد. یادت هست که در جواب سؤال شماره‌ی 13790 که در رابطه با مبانی فکری و مباحث بیژن عبدالکریمی سؤال شد، بنده عرض کردم:  باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در صحبت‌هایشان از واژه‌های فنومنولوژی و فلسفه‌ی هایدگر استفاده می‌کند، بدون آن‌که درک حضوری لازم را از نگاه هایدگر داشته باشد. در حالی‌که شرطِ فهم فلسفه‌ی هایدگر عبور از متافیزیک بود به معنای واقعی آن و نه در لفظ. لذا آن درک حضوری که امثال دکتر فردید و دکتر داوری از هایدگر به‌دست آورده‌اند و در تاریخ خود حاضر شدند را در نوشته‌ها و سخنرانی‌های آقای عبدالکریمی نمی‌یابیم و از این جهت می‌توان گفت نگاه آقای عبدالکریمی به عالم و آدم سخت، انتزاعی است طوری که هرگز نتوانسته‌اند تاریخ خود را درک کنند، حتی وقتی که از «وجود» و یا تاریخ و زمان سخن می‌گویند، نگاه انتزاعی و مفهومی به موضوع دارند و بیشتر واژه‌های هایدگری را به‌عنوان معلومات به‌کار می‌برند نه آن‌طور که «وجود» را در زمان حسّ کنند و حادثه‌ها را تاریخی بیابند. کارشان بیشتر شبیه آن‌کسی است که دید در بازاری که حیوانات را می‌فروشند وقتی طرف گفت گاو من آبستن است، زودتر و بهتر گاو او را خریدند. لذا وقتی از دختر او خواستگاری کردند، گفت دختر من حامله نیز می‌باشد. زیرا درک درستی از جایگاه موضوعات نداشت. بنده سراسر تفکر آقای عبدالکریمی را از این نوع می‌دانم که در یک بی‌تاریخیِ آزاردهنده‌ای به‌سر می‌برند و خوانندگان خود را گرفتار بی‌تاریخی و سرگردانی می‌کنند. به تجربه نیز معلوم شده افرادی که به ایشان نزدیک شده‌اند نسبت به انقلاب اسلامی، این زیباترین حضور تاریخی در این دوران،‌ بیگانه گشته‌اند در عین آن‌که در تفکر خود مغرور و نسبت به همه‌ی اندیشه‌ها به چشم حقارت می‌نگرند، همه را متهم به نگاه ایدئولوژیک می‌نمایند در حالی‌که همواره ما باید از راه و امکان رسیدن به مقصد پرسش کنیم و در عین چشم‌برنداشتن از ایده‌آل‌ها، چگونه رسیدن به آرمان‌ها را مدّ نظر قرار دهیم. پیمودن راه، بدون شناخت و درک جهانِ موجود – جهانی که انقلاب اسلامی نیز به عنوان یک واقعیت در آن وجود دارد - میسر نمی‌شود. ما در عالمی که هستیم بستگی‌هایی داریم و هزار بندِ تاریخی به دست و پایمان بسته است. آیا باید این‌همه موانع تاریخی را نادیده گرفت و از انقلاب اسلامی چیزی را مطالبه کرد که بیشتر در خیالِ اتوپیاپردازان پروش یافته است و بعد که نمی‌توانیم به آن آرمان‌ها برسیم، ناآگاهانه چشم‌ها را به ادامه‌ی غرب بیندازیم، غافل از این‌که باید زمین را برای شکفتن گل و گیاه آماده کرد و از قدم‌گذاشتن در کوچه‌های پر گِل و لایِ واقعیات نهراسیم. 2- در این‌که واقعیت تاریخیِ ما چندان توانایی تحقق کمال تمدن اسلامی را به نحو آرمانی آن ندارد، بحثی نیست. ولی باید متوجه بود آیا تمدن اسلامی به معنای حضور نور رحمت خدا در مناسباتِ اجتماعی یک امر تشکیکی است و اگر وَجه ضعیف آن در صحنه است، افقِ وجهِ شدیدیافته‌ی آن منتفی نیست. و این باز، غفلتی است که امثال آقای عبدالکریمی به جهت عدم توجه به ذات إشراقیِ انقلاب اسلامی بدان گرفتارند. موفق باشید  

18702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا ابهت کسی مثل رئيس اداره ام مرا مي گیرد ولی ابهت خدا مرا نمی گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا هنوز حبّ دنیا بر ما غلبه دارد. اگر به مرور سعی کنید با نظر هرچه بیشتر به حضرت حق، ناچیزبودن دنیا را به قلب خود برسانید قضیه برعکس می‌شود. موفق باشید

17854
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تاویل و توجیه کردن روایات معصومین علیهم السلام علی الخصوص در مباحث اعتقادی بنظر معارف حقه شیعه اثنی اشعری امری صحیح و درست است یا خیر؟ چرا؟ (چون دیدم برخی از اعاظم عظمای شیعه با تاویل و توجیه کردن روایات توسط فلاسفه و عرفا بشدت مخالف و آن را در حکم تفسیر به رای دانسته و آن را باطل می دانستند.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تأویل آیات و روایات طبق آیه‌ی 7 سوره‌ی آل‌عمران مربوط به راسخون فی‌العلم است که مصداق کامل آن ائمه«علیهم‌السلام» می‌باشند و با توجه به آن‌که قرآن می‌فرماید: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (21)/حجر) هرآن‌چه در عالمِ مادون هست، باطن‌هایی در عالم غیب و معنا دارد و هرکس به اندازه‌ای که متوجه‌ی آن بواطن باشد به نحوی آن ظاهر را به باطن ارجاع می‌دهد و بعضاً فلاسفه و عرفا چنین توانایی‌هایی از خود نشان داده‌اند که البته افراد عادی متوجه‌ی اشارات آن‌ها نیستند. موفق باشید

17167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی حضم و تشخیص این مسئله که امام خمینی در رساله شان قائلین به وحدت وجود را مشرک و نجس می دانند و از طرفی اکثر کتبشان ذیل وحدت وجود است برای ما ترسی ایجاد کرده است. لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می کنم که می فرمایید امام در رساله شان معتقدین به وحدت وجود را مشرک می دانند در حالی که تمام حرف ایشان دفاع از وحدت وجود است. آری آیت الله مکارم در اولین رساله شان چنین موضوعی را مظرح کردند ولی بعداً در رساله های بعدی منصرف شدند. موفق باشید

16349
متن پرسش
با سلام: طاعات و عباداتتان قبول. استاد عزیز من کتابهایی از کتابهایتان را مطالعه کرده ام. سوالی داشتم و آن اینکه قرآن می فرماید آسمانها ابتدا به شکل دود بود، فرمودید به معنی بی شکل بودن است،صحیح؛ آیا این به شکل دود بودن در ابتدا، برای همین آسمان مادی هم صدق می کند؟ و دوم اینکه آسمان باطن و معنی به شکل دود و بی شکل بود، بی شکل بودن آسمان معنی به چه معناست؟ آیا به معنی تعین نداشتن و یکی بودن صفات و اسماء است و جدا جدا نبودنشان است، یعنی مثلا صفت کریم و عظیم هنوز تعین نگرفته اند و واحدند؟ لطفا یه کم توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آیه‌ی مذکور نظر به دخان‌بودنِ ماده‌ی اولیه‌ی عالَم ماده دارد و حقیقتاً چیزی بوده که اطلاق دود بر آن صدق می‌کرده است و امروز نیز یکی از نظریه‌های مربوط به ماده‌ی اولیه‌ی جهان همین موضوع را تصدیق می‌کند. بنابراین نمی‌توان موضوع را به عالم معنا سرایت داد و معنای آسمان در آیه‌ی 11 سوره‌ی فصلت می‌تواند آسمانِ همین زمین باشد که از عالم ماده‌بودن خارج نیست. موفق باشید

16083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظرتون را میشه راجع حمایت آقای زیباکلام از رفتار خانم فائزه هاشمی با بهایئان بفرمایید؟ اینکه ایشون به احترام به عقاید هر فرد را اخلاقی و اسلامی میدونن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان سخنان آقای زیباکلام نیستم. ولی مگر جایی برای حمایت می‌ماند؟!! جز این‌که سیاسیون ما برای رأی‌آوردن به بهائیان هم امید بسته باشند زیرا از حمایت جبهه‌ی فکری و فرهنگی انقلاب مأیوس شده‌اند. موفق باشید

1203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد اگر کسی کتابهای شما را تماما بخواند بعد از انها پیشنهاد شما در مورد اینکه کتابهای علامه طباطبایی یا کتابهای حضرت امام (ره) با کتاب های آبت الله جوادی املی را بعد انها بخوانیم یا کدام را اول وبعد کدام را بعد از ان بخوانیم چونحضرت عالی در کتاب ادب خیال ...فرموده بودید اول سراغ عالم یک عالم بروید وبعد تحقیق را شروع کنید چون در بعضی موارد حضرت امام با دیگر علما در مبانی علمیشان تفاوت دارد تا انشا الله دچار سردرگمی نشویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در موضوع معارف قرآنی تفاوتی بین علمایی که نام بردید نیست ولی در نهایت سعی بفرمایید نظر اصلی‌تان به معارفی باشد که حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» مطرح کرده‌اند. موفق باشید
28827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ارسال پیامک معمولی به کسی که قصد ازدواج با او را داریم اما محرم نیستیم اشکالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید از دفتر مرجع تقلیدتان سؤال بفرمایید. موفق باشید

23083
متن پرسش
با سلام: جناب استاد بزرگوار من یک سوال داشتم در باب ترکیب از وجود و عدم یا وجدان و فقدان که من به نظر خودم هنوز کامل معنای آن را درک نکرده ام. سوالم این است که اگر یک نقیقت وجودی فاقد علم که یک امر و حیثیت وجودی است یعنی به عین موجودیت وجود موجود است باشد آنگاه چه محدودیتی برایش پیش میاید؟ آیا اینکه حقیقتی را از ذانش خارج کردیم محدود هست؟ منظور این است؟ من یک فهم ناقص و قاصر و آمیخته با اشتباه خود را برایتان بیان می کنم. آیا این برداشت بنده درست است؟ بسم حق تا آنجا که به بنده فهمانده شده اگر ذات واحب تعالی که ضرورت ازلییه وجود او مبرهن است در ذاتش فقدان امر وجودیی باشد در واقع او محدود می گردد و نتیجه محدودیتش خلف در واجب بودنش هست. اما توضیح اینکه محدود می گردد این است که به محض سلب امری وجودی (مانند علم که به فرض الان کل روح شما نحوه وجودش علم است نه امری زاید بر آن تنها در حیطه معنا با وجود فرق دارد) امری وجودی را از حیطه ذاتش (ذاتش) خارج کرده ایم و پس ما اینجا دو محدوده داریم محدوده ای خارج از ذات واجب و محدوده وجود واجب و معنای محدودیت همین است. اما این بیان مستلزم نفی ضرورت ازلیه وجود واجب است زیرا فرض این است که وجودش در همان حیطه مقید شده محصور است. اساسا من کمی فیزیکال تصور می کنم مطلب را از شما راهنمایی می خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید، وقتی متوجه باشیم هر جا پای وجود هست، پای کمال هست و هرجا پای عدم هست، پای نقص هست. پس عین وجود، عین کمال است و لذا ازلیت او و کمال مطلق او ذاتی اوست و جایی برای عدم در او نمی‌ماند. موفق باشید

22252
متن پرسش
با سلام مجدد: استاد محترم. من توی سوال شماره ( 22250 یا 22259 ) درباره نماز پرسیده بودم. اگر که نماز نتونه به رفع توهم کمک کنه بذارمش کنار. یک حقیقتی که من از اون بابت نگرانم این هست که هر چی از دوران کودکی دور میشیم حقیقت زندگی رو بیشتر می فهمیم و من یکباره با این حقایق روبرو شدم. برای همین دچار این دست افکار میشم. شاید دلهره ام از این هست که آیا من مثلا در طی ده سال آینده چقدر خواهم توانست با این حقایق هماهنگ بشم؟ چقدر خواهم توانست نماز واقعی بجا بیاورم؟ خسته ام از این تلاش و در جا زدن، نماز یکجور متعادل کردن ذهن ما رو باعث میشه؟ درست هست؟ در واقع نماز یک جور مراقبه هست که در کنار مراقبه باید موارد دیگر چون تغذیه درست و سبک زندگی درست رعایت بشه تا به نتیجه برسیم؟ ولی این جور تفسیری با آن دست هشدارها که اگر یک روز نماز نخونی دچار غضب پروردگار میشی و تو رو نمی بخشند و... جور در نمیاد. من خیلی شاکی ام از اینگونه طرز تلقی ها و این زبان دور از فهم دین. به دعاهای شما و مخاطبان محترم سایت شما نیازمندیم. موفق و پیروز و شاد باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم: آن‌چه در امثال نماز برای انسان پیش می‌آید تحقق روحیه‌ی عبودیت است تا حضرت رب العالمین با ربوبیت خود ما را دستگیری کند و اصل عبادت به تسلیم امر و نهی الهی است حال چه با حضور قلب باشد و چه نباشد؛ در هر صورت آن عزم اولیه در میان هست و تقویت وجه عبودیت ما در آن راستا به وجود می‌آید، به همین جهت ما دستورات الهی را ابتدا به عنوان تکلیف خود می‌پذیریم و انجام می‌دهیم و نباید به هیچ وجه از این غافل شد به طوری که در روایات داریم «فنای فی الله تحقق امر و نهی الهی بر جان انسان است». موفق باشید

21498
متن پرسش
استاد عزیز سلام: ۱. چرا وقتی تصمیم بر نزدیکتر شدن به دین می گیریم و می خواهیم در مسیر ایجاد عالم دینی قدم برداریم، یک سری شک و شبهات که قبل از اینکه در مسیر عالم دینی قرار بگیریم نداشتیم در ما بوجود می آید؟ آیا این شکها از نفس ماست به واسطه صفت رذیله سوءظن یا از تلقینات شیاطین است جهت عقب نشینی ما برای اینکه عالم دینی نداشته باشیم و فقط به ظاهر دین اکتفا کنیم؟ ۲. راه حل چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید هم تذکر فرشته باشد تا با عمق بیشتری دین را دنبال کنید. راه حلّ مشکل، تعمق‌بخشیدن به عقاید است و بنده «معرفت نفس» را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21488
متن پرسش
با سلام محضر استاد حفظه الله: آیا ممکن است کسی در برزخ اهل بهشت باشد اما در قیامت جهنمی شود؟ اگر بله لطفا قدری توضیح دهید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز نمی‌شود. ولی می‌شود اهل بهشت باشد و برای پاک‌شدنش کمی در برزخ و در قیامت عذاب بکشد. در این مورد خوب است به کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» از آیت اللّه شجاعی رجوع فرمایید. موفق باشید

21264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید: نظرتون در مورد کتاب شش جلدی نور هدایت آقای سعادت پرور برای فهمیدن دعاها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را رحمت کند. به نظر بنده مطالب ارزشمندی را در آن آثار مطرح کرده‌اند. موفق باشید

20575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در رساله «تذکره طبقات الصفویه» خواجه عبدالله انصاری مطلبی خواندم که به شدت نگرانم کرد. ایشان می فرماید: ابو عمرو محمدبن ابراهیم الزجاج گوید: «هر که سخن گوید از مقامی و حالتی که او بدان مقام و حالت نرسیده باشد، سخن وی فتنه باشد مستمعان را و دعوی باشد که از دل می زاید و خدای عزوجل حرام گرداند بر وی رسیدن به آن مقام.» حال ما در جلساتمان احوال بزرگان عرفا و سخنان آنان مثل علامه حسن زاده، آیت الله بهجت و غیره را می گوییم و از آن مقامات سخن می گوییم تا هم برای خودمان یاد آوری باشد هم برای مستمعان ایجاد شوق و انگیره کند حالا نگرانم به این مطلب خواجه عبدالله گرفتار شویم و محروم گردیم؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب مهمی است ولی، شما که ادعا نمی‌کنید در آن مقامات هستید، بلکه احوالات بزرگان را متذکر می‌شوید و این کار خوبی است. موفق باشید

20404
متن پرسش
کور ِ مادرزاد نیستم اما مرا با دروغ هم میانه ای نیست. بگذار از ندیدنی هایم بگویم، خوب می دانم دیدنی ها را به اندازه ی کافی برایت گفته َند. یقین دارم تو هم دلت نمی خواهد یک مشت دروغ محض ِ تایید در دامان ِ خیالَت بگذارم و خوشحال باشی که این نسل ِجدید، عجب نسل ِ حرف گوش کُن و سر به راه و همراهی ست. بله ؛ من دل دادم، با همه ی دل و وجود و جانم به میان آمدم. من از بی سران بی خبرم اما سر داشتنشان ، سر به سر ِ وجودم نگذاشتم. مجنون ِ شیرینش شدم. این روزهای ِ طلبکاریم از انقلابم را با بی سری َش ، سرَ کردم. در سرخ ِ انتظار ِ آمدنش، مَلَس ِ هستی و نیستی را با هم مزمزه کردم. گرم ِ تشییع شهدای غواص را چشیده بودم و دلم، داغ ِتنور ِ موعود بود و به یاد ِ آن رویای ِ روشن، در تشییع امروز، خورشید را به دلم وعده دادم! اما رشته ی ِ قصه بافی ام سَر از غصه ی دیگری در آورد! در شلوغ ِ امروز، نه آفتابی بود که گرم ِ مان کند، نه ابری بود که با دل ِباردارش بشارت باران به روح مان بدهد. امروز در این شوره زار، این شُر شُر ِ نمک ها بود که از در و دیوار بر زخم های عفونی غربت مان می چکید! شوخی نبود! ققنوسی را در بازار دوره گردان به طوطی شیرین سخنی فروخته بودند و من در این سیرک ساختگی مقدس، چیزی بیش از یک تماشاچی غریب نبودم! همین دیروز در مشایعت ِ حججی از دریای ِ غواصان به جزیره ی دور افتاده تری تبعید شدم. مشایعت ِ غواصان، صحنه ی بازسازی شده ی یک تاریخ نبود، قاچ ِ نوری از دهه ی شصت بود و همه چیز با همان صفا میان ِ همه مان تقسیم شد و مدتها همین قوت ِنور، ته ِ دل مان را گرفته بود. در مشایعت ِ غواصان بیگانگی ام گم و گور شده بود اما دیروز در آن شلوغ ِنمایش پر سرو صدا، سرو کله ی غربتم دوباره پیدا شد! دیروز را سخت گریستم اما در مصیبت ِ غربت ِ گمشده ی قد کشیده تَرَم که حالا مرا یافته بود و همانجا یقه َم را سخت تر از قبل چسبیده بود! شهیدی از نسل ِ ما، در همان ازدحام، میان ِ دروغ ِ زمان مان بلعیده شد! چه خوب که نیمه کاره آمد، چه خوب که خودش را میان ِ ما دروغگوها گم نکرد. چه خوب که سر َش را از سر دروغگوها جدا کرد. مبادا گمان کنی محض ِ پرسش آمده َم. نه؛ طلبکاری و غربت پرسیدنی نیست؛ چشیدنی ست. خواستم بدانی من امروز تمام ِ تلاشم را می کنم که صدای ِ دردآور ِگام های ِ غریبان ِ آینده را که بعدها به گوشت می رسانند، خبر باشم! گوش کن؛ صدای ِگام های ِغریبانه تَر از ما در راه َست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من این سخن آخرت را که می‌گویی «نداهایی هست که بعداً به گوش خواهد رسید» می‌دانم، یا بگو نمی‌توانم ندانم. ولی بسیار تعجب کردم چگونه کسی که دردی آن‌چنان را احساس می‌کند وقتی با زلال‌ترین درمان در تاریخ خود روبه‌رو می‌شود آن را نمی‌شناسد!! در دورانِ جدایی و بیگانگی با حقیقت، شهید حججی تذکر عبور از این دوران است. این، ادامه‌ی آن حضوری نبود که با آمدن جسد مبارک غوّاصان ما متذکر آن شدیم و گذشته‌ی شیرین و متعالی خود را مزمزه کردیم؛ این ورقِ دیگری از تاریخ به‌صحنه‌آمدنِ ابعاد درونی انقلاب اسلامی است برای آن‌که آینده‌ی ما در گشودگی روشنی‌گاهِ انقلاب اسلامی تیره و تار نماند. چرا در صحنه‌ی حضور شهید حججی به دنبال تاریخی بودی که با ایستادن بر قله‌ی آن باید آینده را به تماشا نشست، نه آن‌که آن قله را منزل‌گاهِ خود بگیری. آری! گذشته‌ی ما قله‌ی بس بزرگی است که باید بر فراز آن ایستاد، اما افقی دیگر در میان است و آن افقی است که شهید حججی مأمور ظهور آن بود. عرایضی در سه نوشته‌ی «شهدا و راه خروج اساسي از مشکلات» و «شهدا و قدم گذاشتن در راه آینده» و «تا مردم در عادت و تقلید از جاهلیت دوران غرق نشوند» در این مورد با کاربران سایت در میان گذاشتم، بد نیست برای چنین احساس حضور تاریخی به آن نوشته‌ها رجوع شود. موفق باشید  

19290

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا سخنان آقای قالیباف در مناظرات و مباحثات در مورد وعده و عیدهای آقای روحانی و کنایه های وی به ایشون و جهانگیری را باید «تخریب» دانست و خلاف شریعت الهی یا «روشنگری» برای انتخاب درست توسط ملت ایران؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: قضاوت در این مورد مشکل است. با توجه به خطرناک‌بودن بعضی از افکار دولتی‌ها، گویا وظیفه است که مردم در جریان روحیه‌ی غیر انقلابی و غیر ارزشیِ دولت یازدهم قرار گیرند. موفق باشید

17570

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با آروزی قبولی عزاداریها، در این ایام از زبان مداحان مطلبی با این مضمون که «در ظهر عاشورا قلب مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در فشار است و برای رفع فشار و بلا از آن حضرت برای ایشان دعا کنید و صدقه بدهید»، شنیده می شود. این مطلب به تازگی شنیده می شود و آن هم از طایفه مداحان. آیا چنین چیزی با مبانی ای که در تفکر شیعی و در باره ائمه علیهم السلام داریم صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور آن‌ها با توجه به وجهِ انسانی و عاطفی حضرت باشد که مثل سایر انسان‌ها دوست دارند برای جدّ بزرگوارشان اشک بریزند. ولی بهتر است که به این طریق و با این واژه‌ها مباحث را مطرح نکنند. موفق باشید

15398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: پیرو سوال 15344 یعنی استدلال امام به قضیه قتل عام بنی قریضه اشتباه بوده، به عبارتی در چنین مسئله ی حساسی، استدلال غیر متقنی آورده شده؟ این موضوع را از این منظر می پرسم که: صحبتی منتسب به آقای سید مهدی طباطبایی مطابق زیر آورده شده ولی در صحیفه امام صحبتی از پشیمانی نیومده و به واقه ای که شما فرمودید صحت نداره استدلال شده: (صدور برخی حکم‌های اعدام صادر شده بلافاصله پس از پیروزی انقلاب توسط مرحوم خلخالی) امام خمینی خودشان خیلی موافق این حکم‌ها و اعدام‌ها نبودند از طرف دیگر منتظر بودند که کارها هم پیش بروند که انقلاب شکست نخورد. در واقع گاهی اوقات ناچار بودند که برخی افراد را اعدام کنند که انقلاب به بن بست نرسد. اما این حدی که انجام شد تندروی بود و امام هم راضی نبودند. fararu.com/fa/news/267234/طباطبایی-خلخالی-از-حکم‌های-اعدام-پشیمان-بود با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل وجود خیانت بنی‌قریظه را کسی منکر نیست ولی ظاهراً در رابطه با اعدام آن‌ها از کاه، کوه ساختند تا بگویند در صدر اسلام نیز هولوکاستی واقع شده است. آری! حکم خیانت آن‌ها قتل بود و انجام گرفت، همچنان‌که باید اعدام منافقین انجام می‌شد وگرنه در آستین انقلاب، مارهای خطرناکی پروریده می‌گشت. موفق باشید

14641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت استاد گرانقدر: برای رفع رذایل اخلاقی از جمله غضب، کینه و حسادت در آثارتان مطلبی را نمی بینم. در آثارتان نشنیدم یا ندیدم که بفرمایید راههای دفع کینه اینها هستند. ریشه های حسادت اینها هستند. در کتاب معراج السعاده رذایل اخلاقی به صورت جزیی ریشه یابی و راهکار ارایه می شود ولی شما اینطوری بحث اخلاقی ندارید. استاد فاضل آیا علت خاصی بوده است یا نیاز ندانسته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه حضرت امام در شرح حدیث «جنود عقل و جهل» بحث رذائل و فضائل اخلاقی را به صورت کاربردی مطرح کرده اند و بنده سعی کرده ام با شرح آن کتاب ارزشمند نگاه رفقا را از آن طریق به اصل موضوع بیندازم. موفق باشید

14253
متن پرسش
سلام: اینکه یه نفر علاقه شدید به درسی مثل فلسفه پیدا می کنه رو میشه از نظر فلسفی یه کم توضیح دهید. اینکه حرکت جوهری رو به ویدیو پروژکتور تشبیه کنیم رو توضیح میدید. اینکه خداوند همواره نور خود را کامل می کند یعنی چه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها استعداشان در امور عقلی است و لذا از آن طریق بیشتر تغذیه می‌شوند. خداوند به عنوان کمال مطلق و فیّاض علی‌الاطلاق، فیض خود را در هر مخلوقی که زمینه‌ی گرفتنِ فیض را دارد، متجلی می‌کند و اگر آن مخلوق آمادگی بیشتر داشت آن فیض را کامل می‌گرداند. پس کامل‌شدنِ نور خدا بستگی به «قابل» دارد و نه «فاعل». زیرا که فاعل در مقام خود در کمال مطلق است. موفق باشید

نمایش چاپی