بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: رسول الله (ص) در نهج الفصاحه می فرماید: «من علم انی ذو قدره علی مغفره الذنوب غفرت له و لا ابالی» منظور از این که می فرماید هر کس علم داشته باشد که من می توانم گناهان را بیامرزم او را می آمرزم چیست؟ به طور طبیعی هر موحدی یقین دارد خدا اگر بخواهد می تواند گناهان را ببخشد. با تشکر و التماس دعا. لطفا در سایت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور این باشد که علم به غفاربودن حضرت پروردگار موجب می‌شود تا انسان اصالتی برای گناه قائل نباشد. به این معنا که گناه را به رسمیت نمی‌شناسد و اگر هم مرتکب گناهی شد بیش از آن‌که به گناه نظر داشته باشد و از آن لذت ببرد، از آن گناه متنفر است و از حضرت رب العالمین تقاضای مغفرت دارد و خداوند نیز او را به جهت امیدی که به مغفرت پروردگارش دارد، مورد مغفرت قرار می‌دهد. موفق باشید

21999
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال 21970 امویان گر چه نتوانستند حضور تاریخی علی «علیه‌السلام» را در تاریخ دفن کنند لکن حکومت را که از حضرت گرفتند سوال من هم همینست دلیل بر اینکه نظام ولایت فقیه تا ظهور، حکومت ظاهری را در دست دارد چیست؟ آیا ممکن نیست حجابها بقدری گسترش یابد که شاهد اسقاط نظام باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به این موضوع فکر کنیم که نظام ولایت فقیه در این زمان جلوه‌ای از حکومت علی«علیه‌السلام» است به این نتیجه می‌رسیم که اگر هم نظام ولایت فقیه با انواع دسیسه‌ها در حجاب رود، دیگر از بین نمی‌رود و ما می‌توانیم همواره زندگی خود را نسبت به آن معنا کنیم هرچند آن موقعی که در حجاب رفته باشد، مضافاً آن‌که تجربه‌ی تاریخی هزارساله‌ی شیعه خبر از آن می‌دهد که تاریخ دیگری شروع شده است و آن‌چه رفتنی است فرهنگ مدرنیته می‌باشد. موفق باشید

21794
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال 21784 اگر شخص یک انسان معمولی بوده باشد و ریاضتی هم نکشیده باشد و هزاران سال قبل مرده باشد و سیر برزخی هم گذرانده باشد آیا باز هم نفخه صور اول تکاملی برای او ایجاد می کند و یا بدردش می خورد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال در نفخه‌ی اول، انسان از حیات دنیایی می‌میرد و به حیات برزخی وارد می‌شوند تا آماده‌ی نفخه‌ی دوم شوند که به کمک آن، از حیاتِ برزخی به حیات قیامتی وارد شوند. به تعبیر محی‌الدین این شبیه دو مرحله دمیدن به زغال نیمه‌افروخته است که با یک دَم، شعله‌ی اولیه از بین می‌رود و با دَمِ دیگر، شعله‌ی افروخته‌تری ظاهر می‌شود. در این حالت شاید بتوان گفت که نفخه‌ی اول برای او و بقیه‌ی اهل دنیا، آمادگیِ حضور در قیامت را با نفخه‌ی دوم ایجاد می‌کند. موفق باشید

20625
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: در خصوص انسان کامل با توجه به بی نهایت بودن الله در جمیع اسماء و صفات آیا انسان کامل که به قرب خدا رسیده باشد هم دایما در حال رشد است یعنی کامل و کاملتر خواهد شد؟ آیا صلوات مفهومش دعا برای تکمیل انسان کامل است؟ اگر چنین است مفهوم این کمال چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبتی بین مقام انسان کامل و شخص او هست. امامان با عبادات خود بر عصمت خود پایدار می‌مانند و کمال آن‌ها، پایداری بر عصمت است. آنان استغفار مى‏ كنند تا با نورى كه نصيب آن‏ها مى ‏شود، گناه سراغشان نيايد. يعنى استغفار آن‏ها براى دفع گناه است‏ (استغفارٌ لِلدَّفع) و استغفار بقيه‏ ى مؤمنين براى رفع گناهانى است كه مرتكب شده ‏اند (استغفارٌ لِلرَّفع‏). در هر صورت اميال نفس امّاره مثل ساير انسان‏ها در امام هست، امام با نور يقين و همّت بلندِ خود آن‏ها را زير پا مى‏ گذارد، كمال امام آن است كه توانسته است عصمت خود را حفظ كند و همين كه در تمام طول عمر عصمت خود را نگه مى‏ دارد و در مقابل اميال نفس امّاره‏ ى بشرى خود كوتاهى نمى‏ كند به تكامل لازمِ خود مى‏ رسد. موفق باشید   

20386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام: ضمن تشكر از زحمات استاد و آرزوي توفيق روزافزون براي ايشان سوالي از محضرشان داشتم كه ممنون ميشم جواب بفرمايند: استاد بزرگوار تفاوت تجافي در دعاي «اللهم تجافي عن دار الغرور» با كمال انقطاع در «الهي هب لي كمال الانقطاع اليك» دقيقا فرق تجافي با كمال انقطاع چيه؟ اگر اين دو كلمه نسبت به هم شدت و ضعف دارن چرا حضرات معصومين در هر دو جا درجه بالاتر رو درخواست نميكنن؟ و اينكه منبع مطالعاتي مي خواستم دراين زمينه. ممنونم استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «تجافی عن دار الغرور» با نظر به پهلوگرفتن از دنیا مطرح است. ولی انقطاع به سوی حق با نظر به حضرت حق در میان است و طلبِ انقطاعی که موجب فناء در عزّ قدس حضرت حق گردد. موفق باشید

19715

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بعد از کار کردن کتاب مقالات با صوت چه چیز را باید کار کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معاد و شرح صوتی آن مباحث ان شاءاللّه جمعی بین سلوک علمی و عملی را برایتان پیش خواهد آورد. موفق باشید

18137
متن پرسش
با سلام: جناب استاد آیا امکان دارد برای حضرتعالی شرح دعای کمیل را شروع کنید. همانطور که خودتان هم اشاره داشتید شرح جامعی برای این دعای عظیم موجود نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای کاش توفیق آن، نصیب این حقیر می‌شد تا مثل ماهی که در آب زلال به رقص در می‌آید بنده نیز از چشمه‌ی زلال دعای آسمانی کمیل سخن می‌گفتم و به شعف می‌آمدم. موفق باشید

16795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: اگر می شود بحث مبسوطی هم در مورد موسیقی داشته باشید. یا کتاب مفیدی در این زمینه معرفی کنید. کتاب علامه جعفری مطالعه شده است. متأسفانه خیلی از جوانان درگیر این موضوع هستند. بحث حلال و حرام آن. اصلا حلال داریم؟ تشکر می کنم اگه در این زمینه هم مطلب داشته باشید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد افراد شایسته‌ای هستند که فرصت زیادی صرف کرده‌اند، ولی بنده چنین کاری نکرده‌ام. موفق باشید

16624
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرامی؛ 1. ملاک تفریح سالم چیست؟ 2. در اسلام آیا تفریح حلال مجاز است یا ضرورت؟ 3. در عرفان تفریح حلال مجاز است یا غیر ضروری؟ در تهیه مقاله کمک شما را خواهانم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و روان انسان نیاز دارد که در فشار تکالیف، اعم از تکالیف شرعی یا اجتماعی نباشد. حال هر آن‌چه آن فشار را کم کند و خلاف شرع نباشد، برای آن فرد و جامعه تفریح سالم حساب می‌شود. به این لحاظ ضروری است که انسان تفریح سالم داشته باشد. ولی هرکس مناسب روح خود، کاری را تفریح می‌داند و لازم نیست تفریح، به معنای آن‌چه فرهنگ غربی برای خود معنا کرده است برای ما نیز تفریح منسوب شود. موفق باشید

16615
متن پرسش
سلام علیکم: سوال۱: آیا در تمامی مراحل و منازل سیر و سلوک معیت و همراهی امام لازم است؟ سوال۲: در فرمایش حضرت علی (علیه السلام) که می فرمایند معرفت خدا معرفت من و معرفت من معرفت خداست و در ادامه حب من، حب الله... یعنی چه؟ کدام باید اول حاصل شود؟ حب خداست که باید تبدیل به حب نبی و اهل بیت شود و در ادامه حب و بغض دوستان و دشمنان اهل بیت؟ یا نه برعکس است و از حب معصوم به حب الله می رسیم. در صورتی که می دانیم دوئیتی در کار نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیر سالک إلی اللّه در افق انسان کامل باید قرار داشته باشد و از این جهت تفاوت نمی‌کند که با مظاهر تامّ الهی که ائمه هستند به حضرت حق نظر کند، یا با نظر به حضرت حق، متوجه‌ی مظاهر تامّ الهی گردد. موفق باشید

13775
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: آیا در معرفت نفس می توان من انسان بدن یک انسان دیگر را در اختیار بگیرد؟ لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» عرایضی در این مورد شده است که به طور کلی این کار ممکن نیست زیرا نفس ناطقه بدن خود را تدبیر می‌کند و از آن طریق از قوه به کمال می‌رسد. ولی می‌تواند عضو دیگری را که به بدنش پیوند می‌زنند، تدبیر کند. موفق باشید

9406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام برشما: بنده دبیر ریاضی در مقاطع راهنمایی و دبیرستان هستم. برای اینکه بتوانم از این فرصت استفاده کرده و دانش آموزان را به سمت خداوند متعال و دین اسلام دعوت کنم راهنمایی میخواستم. اینکه هر جلسه یا هر چند جلسه یکبار چه موضوعاتی را با چه کیفیتی در کلاس عنوان کنم که بچه ها به این سمت به صورت اصولی بیان. تشکر بسیار
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود ابتدا کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» را مطالعه کنید تا خود به خود نکاتی که باید تذکر دهید برایتان پیش آید. موفق باشید
8335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ببخشید استاد دانشگاه معارف اسلامی قم ثبت نام دارد و یکی از گرایشات این دانشگاه گرایش انقلاب اسلامی است ،به نظر شما برای شناخت انقلاب اسلامی خوب است این رشته را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کنم ؟یا اینکه با مطا لعات شخصی هم می توانم این شناخت را بدست اورم و وقتم را صرف رشته دیگری بکنم ؟با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر صورت فرصت و زمینه‌ای است تا از نظر رشته‌ی دانشگاهی هم در این مورد کار کنید وگرنه با مطالعات شخصی هم می‌توانید نتیجه بگیرید. موفق باشید
7215

صله رحمبازدید:

متن پرسش
استاد گرانقدر سلام علیکم. استاد عزیز سوالاتی با توجه به تاکید دین مبین بر صله رحم و نهی قطع رحم چند سوال برای من مطرح است: 1. استاد من به طور ذاتی و طبیعی هیچ علاقه ای به صله رحم ندارم اصلا نه احساس یگانگی و سنخیتی با فامیل دارم و نه علاقه نشست و برخاستی با آنان ولیکن صرفا و مطلقا به خاطر نتایجی که در روایات برای صله رحم برشمرده شده است این کار را انجام می دهم، استاد بزرگوار التفات بفرمایید برای نتایج، در واقع هنوز به آن حدی نرسیده ام که صرفا برای دستور خداوند این کار را بکنم؛ استاد آیا این روند را ادامه دهم؟ممکن است روزی مطلقا به خاطر دستور خداوند این کار را بکنم نه نتایج آن؟2. در بحث صله رحم در بسیاری از روایات بسیار تاکید بر آثار و نتایج مترتب بر صله رحم می شود، چرا؟3. استاد فامیل ما انسانهای خوبی هستند منتهی مثل خیلی های دیگر، در نشست هاشان از مسائل اقتصادی و فرهنگی شروع می کنند و کل نظام و روحانیت و...را نقد می کنند و بهرحال فضایی نیست که مورد پسند بنده باشد؛ گاهی در میان بحثهاشان نظری داده ام که به کنایه و طعنه بنده رو جیره خوار نظام و ...معرفی کرده اند در صورتی که اصلا اینگونه نیست و دیدم خیلی فایده ای ندارد من دفاع کنم اگر فایده داشت؛ دفاع می کردم و مهم نبود آبرویم را هم ببرند اما فضا طوری است که هرچه من بیشتر دفاع کنم فکر می کنند عایداتم بیشتر شده!!!خلاصه صفایی نمی برم از این گردهمایی ها. استاد تکلیف چیست؟4. استاد من احساس می کنم با توجه به شرایط امروز جامعه، نیاز به یک الگوسازی در خصوص صله رحم برای افراد مومن داریم، من یک بنده خدای مومنی رو می شناختم که هر از گاهی با فرزندش راه می افتاد و به چند فامیل سر می زد و می گفت صرفا از باب صله رحم اومده و چند دقیقه می ماند و حال و احوالی می کرد و می رفت بدون اینکه غیبتی بشه و یا بحثی پیش بیاد، فرد میزبان، کمی از روزگار خودش می گفت و و میهمان هم براش دعا می کرد یا راهنماییش می کرد و ...این قضیه مال چندسال پیش است به ذهنم می رسد چقدر خوب میشه که ما قالب صله رحم هامان از وضعیت فعلی که اولا میزبان باید میهمان را دعوت کند و بعد ساعتها بنشینند خونه طرف و اطاله های بلا تطویل و بعد یک سفره مفصل و ...در بیاید و یک حالتی که صرفا جهت انجام وظیفه دینی است شود. حتی برای میهمانی های طولانی هم می شود الگوسازی شود و فرد متدین و انقلابی خودش آغازگر بحثهای مادی نباشد ولیکن اعراض آشکار نکند(در سیره رسول الله صلوات علیه و آله هم هست که با جمع همراهی می کردن اگر جمع به چیزی می خندیدند ایشان هم لبخند می زدند اگر تعجب می کردند ایشان هم تعجب می کردند و ...)همچنین مومن انقلابی به غیبت ها و تهمت ها بی محلی کند تا کم کم خداوند به خاطر پایداری بر ایمان، مهر این فرد را به دل افراد حاضر بیاندازد و فضا دینی شود .و...استاد نظر حضرتعالی در خصوص این الگوسازی ها چیست؟5- استاد اینکه در روایات داریم صله رحم کن حتی با یک سلام، آیا امروزه که مشغله ها بالاست و افراد درگیرند و ارتباطات سخت، آیا می شود با تلفن سلام و احوالپرسی کرد؟آیا این از مصادیق صله رحم محسوب می شود؟باسپاس از شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هرحال صله‌ی رحم برکات دنیایی و آخرتی دارد و با ادامه‌ی آن متوجه برکات آن می‌شوید 2- خداوند عالمی را که خلق کرده می‌داند یکی از عوامل تعالی انسان در این عالم صله‌ی رحم است 3- ارتباط را قطع نکنید ولی اگر تذکرات شما تأثیر ندارد لازم نیست تذکر دهید 4- حرف درست و سنجیده‌ای است، بنا نیست به اسم صله‌ی رحم اوقات خود را ضایع کنیم 5- صله‌ی رحم با تلفن هم بد نیست ولی نباید به‌کلّی جای ارتباط طبیعی را بگیرد. موفق باشید
2292

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد سوالی درمورد نوشیدن آب داشتم.آیا همانگونه که برای باز شدن قلب و پر دادن به روح ما باید تا میتوانیم کم بخوریم نیاز است آب نیز کم مصرف کنیم.چون در جایی خواندم مصرف زیاد آب باعث لاغری و سلامت میشود و جلوی گرسنگی را نیز میگیرد.نظرتان در مورد مصرف میوه چیست..
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این مورد بنده اطلاع کافی ندارم. موفق باشید.
29303
متن پرسش
سلام و عرض ادب: یکی از طلاب حوزه، این پیام را خواهش کردند به شما برسانم و پاسخ شما را جویا شوم. سلام علیکم: اگر میشه لطف کنید این پیام رو به ایشون برسونید. بنده،طلبه پایه نه هستم. به ایشون بگید که الآن ضرورت تلاش در جهت تمدن سازی، برای همه روشن هست و خیلی از طلبه ها و اساتید بزرگوار، دغدغه‌ فعالیتهای تمدنی دارن ولی حقیقت اینه که این راه خیلی سخته و ما باید از تمام دارایی هامون استفاده کنیم الحمدلله،الآن تک ستاره های خیلی خوبی در حوزه هستن که صلاحیت علمی و معنوی و دغدغه زیادی برای تمدن سازی دارن، ولی به نظر می رسه اگر این بزرگواران، دست به دست هم بدن و یک جمعی رو تشکیل بدن و به تبادل افکار و تقسیم وظایف و برنامه ریزی و...بپردازن، مباحث تمدنی خیلی بهتر پیشرفت کنه. باور کنیم که یدالله مع الجماعة، پیشنهاد بنده اینه که اساتید بزرگواری مثل استاد طاهر زاده، استاد امینی نژاد، استاد وکیلی، استاد علی فرحانی، استاد مبشری عارف، دکتر زرشناس و دیگر اساتیدی که صلاحیت و دغدغه لازم رو دارند (بنده چون مباحث این اساتید رو دنبال کردم و ایشان شهرت کافی هم دارن، اسم این اساتید رو گفتم)، با همدیگه جلسات منظمی رو پیرامون مباحث تمدنی داشته باشن ولو اینکه اگر امکان جلسات حضوری نبود، در یک گروه در شبکه های مجازی با هم در ارتباط باشن. این پیام به استاد علی فرحانی داده شد و ایشون گفتن کاملا حاضر به مشارکت هستن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید برای حضور در یک تاریخ، آن‌هم تاریخی که بناست بیرون از روح مدرنیته‌ای باشد که مبتنی بر ریاضیات و سیستم است. به این معناست که افراد هرکس در حوزه‌ی روحی خود مطابق سنتی که پیش آمده باید جلو روند تا خود به خود افق‌ها به صورتی گشوده به همدیگر نزدیک شوند. راه حل، تنظیم یک مرامنامه نیست که دور هم بنشینیم و آن را تنظیم کنیم، راهِ حلّ همین حضوری است که در حال وقوع است و همه در نظر به چشم‌اندازی که از طریق انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده، نسبت خود را با آن چشم‌انداز بر اساس روح و روحیه‌ی متنوع خودمان شکل دهیم، به شرطی که هرکس بتواند جایگاه بقیه را درک کند و نسبت به همدیگر سعه‌ی صدر داشته باشد و این از طریق نظر به چشم‌اندازها شکل می‌گیرد، وگرنه هرکس فهم و باور و اطلاعات خود را محور قرار می‌دهد و در نتیجه جزیره‌هایی می‌شویم بیگانه از همدیگر. موفق باشید

26065
متن پرسش
سلام و رحمت خداوند بر استادی که دریچه‌ای شد تا با عالم اندیشه شما آشنا شویم، و با تنفس در آن علاوه بر آنکه اندیشیدن را بیاموزیم، به اندازه وسع احساس حضور کنیم، همان چیزی که گمشده‌ی انسان این عصر است. قریب به چهار سال پیش بود، که به‌سان یک مادر با کتاب جوان و انتخاب بزرگ دستمان را گرفت و با آشتی با خدا، خویشتن پنهان و فرزندم گام به گام ما را پیش برد، و در همین حین یعنی شناخت خود، حقیقتی برایمان جلوه کرد به نام انقلاب اسلامی، و این همان اصل اصیلمان بود که مدت‌ها آن را گم کرده‌ و غیر آن را خود پنداشته‌بودیم. و حال این ایام سرگردانی چنین بود: زندگی کردن من مردن تدریجی بود / هرچه جان کند تنم عمر حسابش کردم. مدت زیادی نگذشته بود که با چند نفر از رفقا (جمع طلبگی) تصمیم گرفتیم که شناختمان از انقلاب را عمق ببخشیم و بذری را که کاشته شده بود را پرورش دهیم. لذا شروع کردیم به مباحثه کتب انقلاب اسلامی، قرارمان هر چهارشنبه بود، روزی که تمام ایام هفته را به شوق آن سپری می‌کردیم تا لحظه دیدار فرا رسد و مستانه به تماشای حقیقت انقلاب بنشینیم. کلام را طولانی نکنم گرچه چاره‌ای نیست. همین هفته گذشته بود که با جملات غم‌انگیز اما روح افزای مطلب «ای امام» کتاب برون رفت از عالم غربی را پایان رساندیم. اما از اوایل کتاب چهارم بود که جمعمان حضور یک چالش را احساس کرد و الان یعنی پس از پایان کتاب چهارم -گرچه شاید دیر باشد- اما به این نتیجه رسیده‌ایم که باید به طوری جدی با آن مواجه شویم و راه‌حلی برایش بیابیم. گردنه‌ای که در این ایام برایمان صعب العبور شده است عبور از عالم ذهن به عالم عین است، واضح تر بگویم مدتی است احساس می‌کنیم صرف بحث نظری و مطالعه کتاب برایمان حجاب شده است و باید متناسب با فعالیت نظری این سه چهار سال کار عملیاتی و در وسط میدان انجام دهیم، یعنی دچار یک احساس بی عملی شده‌ایم احساسی که به نظر می‌رسد بی‌پایه نباشد. استاد تمام این‌ها را گفتم تا به این سوال برسم که پیشنهاد شما برای شروع چیست؟ روش پیشنهادیتان برای یک گروه طلبگی که می‌خواهد این معارف عمیق انقلاب را با سایرین نیز در میان بگذارد چیست؟ چه نوع فعالیت را دنبال کنیم تا به پوچی ختم نشود؟ از اینکه وقت گرانبهای شما را گرفتم بی‌نهایت عذر خواهم امیدوارم توانسته باشم دغدغه تشکیلات فرزندان امام روح الله رحمه الله را منتقل کرده باشم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعات نظری برای درکِ تاریخی که در آن قرار داریم و ما را فرا گرفته است، موجب رویکرد صحیح به موضوعاتی می‌شود که ما بنا است در آن وارد شویم، چه کارگر باشیم و چه کارآفرین و چه طلبه و چه مهندس. آری! یک طلبه وقتی که بنا است به نور قرآن و روایات به مردم کمک کند و آن‌ها را از زندگی‌های پوچ بر حذر دارد؛ وقتی با آن‌ها تذکرات قرآنی و روایی را در میان می‌گذارد باید بتواند آن‌ها را متوجه‌ی وظایف اصیلی کند که در زمانه‌ی خود به عهده دارند. این‌جا است که یک طلبه می‌فهمد چرا باید درس بخواند و دیگر گرفتار بی‌انگیزه‌‌گی نمی‌شود، زیرا در تاریخ و زمان خود، آیات و روایات را می‌فهمد و می‌فهماند. البته این برای یک دانشجو از جهت دیگر باز صدق می‌کند. موفق باشید

24812
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده سال هاست که در مسائل مختلف و موقعیت های مختلف از قرآن مشورت می گیریم. از قرآنی که همراه با تفسیر ها و توضیح هاست. همیشه خیلی خوب هدایت می گیرم و حتی در انتخاب هایم، در کارهایم نیز از قرآن کمک می گیرم، ولی وقتی دیگران می پرسند چرا آن کار را کردی یا آن تصمیم را گرفتی، می گویم با قرآن مشورت کردم می گویند نه این کار درستی نیست چون ممکن است درست برداشت نکنی. ولی وقتی با اساتید شهرمان هم مشورت می کنم به نظرم پاسخ مورد نظرم را نمی گیریم و به همین دلیل باز هم از قرآن مشورت می گیرم و پاسخ عالی می گیرم، به نظر شما مسیر درستی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نباید از این طریق زندگی را شکل داد. اساساً استخاره، مشورت با خدا و قرآن محسوب نمی‌شود باید با عقل و تدبّر در قرآن و مشورت با انسان‌های حکیم، زندگی را شکل داد. آری! بنده هم از استخاره بهره می‌برم ولی بر سر دو راهی‌هایی که بنا بر رجحان یک طرف است که برایم معلوم نیست. موفق باشید 

23084
متن پرسش
با عرض سلام: پرسشگر سوال 22927 هستم. طی سلسله سوالات بنده و پاسخ های شما که مبدل به توصیه جناب عالی به بنده شد که تفسیر شریف المیزان رو شروع کنم (البته از آنجایی که شک داشتم، استخاره کردم و آیه این آمد: و لما بلغ اشده و استوی آتیناه حکما و علما و کذالک نجزی المحسنین قصص 14) ۱. این پرسش برای بنده پیش آمد که آیا تمرکز بر روی قرآن و تفسیر المیزان همه نیازهای معرفتی بنده را پاسخگو می شود یا نه؟ مثلا برای مبحث معاد باید دوباره برم و کتاب معاد شما را اضافه تر بر موضوع یاد شده کار کنم؟ حقیقتا دلم هم نمی خواهد چیزی بیش از قرآن بخوانم اما پیش خود می گویم که «نهج البلاغه» رو چه کنم؟ فلان خطبه... «رساله الولایه» چطور؟... «منتهی الآمال» چطور و.... خودم نمی دانم چرا شما خواندن تفسیر المیزان را توصیه کردید و با دیدن پیشنهاد شما جا خوردم. ولی فکر کنم همانی بود که باید می دانستم. دوم سخن آنکه مشکل اساسی بنده این است که اصطلاحا ناکوک هستم (به اصطلاح فن موسیقی) و کمی خوب و کمی خارج از نت تنظیم شده وجودی ام هستم. شاید پیگیری این قضیه البته به لطف الهی مرا به دنبال پاسخ این پرسش کشاند که چه چیزی سبب این ناکوکی است و مدام مرا در گذشته و آینده می برد، خشمگین می کند، فعال می کند، منفعل می کند. ابتدا فکر کردم که مشکل روانی است و ملزم به قرص اعصاب، بعد فهمیدم روحی است و ملزم به حضور. خالی شدن از هرچه که نباید در جایی که هست باشد. خالی شدن از حرص خرید خانه، تعویض ماشین، حتی خواندن درس و خدمت به جامعه به عنوان یک منجی. و سراغ از مراقبه گرفتم. حال و حال و حال. ابتدا برایم مراقبه بودایی جذاب بود، ولی بعد دیدم که من نماز هر روز را بدون مراقبه می خوانم، بودا می خواهم چکار؟ با علامه قبلا هم آشنا شده بودم، با دستور مراقبه به آن جوان در پاسخ به نامه هایش، 6 ماه مراقبه سنگین اعمال و رفتار داشتم، الحمدلله اما فرسایشی بود، دیگر نمی کشیدم که اینطور هر روز مواظب 80 عمل از واجب و حرام و مکروه شوم. الان وضعیت حال ام و حالم! بهتر از دیروز است اما هنوز نمی دانم چطور می شود از دست افکار فراوان رها شد؟ ۲. استاد اساسا انسان می تواند که فکر نکند یا نمی شود؟ این فکر کردن مدام موجب عدم حضور و ارتباط قلبی است. ۳. اگر خواطر نفسانی زدوده شود آیا انسان باز هم خواطری دارد؟ یعنی منظور از نفی خواطر فقط افکار مزاحم شر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید با از بین‌بردنِ خیال و فکر به دنبالِ عقیم‌کردن شخصیت خود باشیم. باید فکر را جهت داد و خیال را نورانی کرد. رجوع به قرآن از طریق المیزان به نحوی که در جزوه‌ی «چگونگی کار با المیزان» عرض شده است؛ شاه‌راهی را جلوی ما می‌گذارد که بعداً با رجوع به نهج‌البلاغه و کتاب علماء متوجه می‌شویم همه‌ی آن‌ها تفصیل و تفسیر قرآن است. موفق باشید

22928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: لطفا در امور زیر کتاب یا مقاله و... معرفی کنید، لطفا جواب مختصر ندهید، سئوال: با توجه به بازخوانی شرایط کنونی که هستیم و همچنین مشکلاتی که با آن مواجه هستیم و همچنین وظیفه ی ما در عصر غیبت همراه با ادله آیات و روایت که حجیتی داشته باشیم با شخصی گفت و گو کردیم اما در این دو مورد نیاز به اطلاعات بیشتری داشتم که لطفا راهنمایی بفرمایید. ۱. درمورد وظیفه ایجاد حکومت دینی در عصر غیبت [قیام قبل از حضرت قائم جایز است؟] ۲. وظیفه فراهم سازی مقدمات (نرم افزار و سخت افزار) حکومت دینی یا تمدن نوین اسلامی [وظیفه ما کادر سازی می باشد تا بعد ایجاد حکومت دینی توسط خود حضرت؟] با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای یافتن درست این سؤال‌ها باید مطالعات مبنایی و اساسی‌ای را دنبال بفرمایید. پیشنهاد اولیه‌ی بنده ۱. مطالعه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌باشد که در قسمت آخر کتاب مبنای عقلی و رواییِ حکومت دینی مطرح شده است ۲. کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در رابطه با چگونگی تمدن دینی کمک می‌کند. موفق باشید

22674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: نظر حضرتعالی در خصوص مرحوم آیت الله کشمیری و عرفان ایشان چیست؟متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هر چه از ایشان سراغ دارم خوبی و صفا است. موفق باشید

22220

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شرح منازل السائرین استاد یزدان پناه رو هفته ای یبار گوش بدیم یا هر روز؟ چطوری باید کار کنیم مثل مقالات شما توضیحات استاد و کنار کتاب یادداشت کنیم یا؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم آن شرح را وسیله‌ای برای درک عالم خواجه عبداللّه انصاری قرار دهید و هفته‌ای یک منزل از صد منزل را مدّ نظر داشته باشید. موفق باشید

21823
متن پرسش
سلام استاد: در بحث معاد فرمودید: طبق آیه ۹۷ نحل به بهترین عمل در طول عمر مومن جزا داده می شود به این معنا که اگر مومن در شصت سالگی بمیرد و اگر بهترین نمازش برای چهل سالگی او باشد همان نماز چهل سالگی او را در نظر می گیرند. در ادامه هم مبحث صبر پیش اومد که خود صبر در صورت عدم قوت و نور لازم عمل به کمک میاد. من وحدت بین این دو تا رو نتونستم درک کنم که چطور هم به بهترین عمل پاداش میدن و هم خود صبر؟ یعنی ملاک چیه و وحدت بین این کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با پشت‌کار و پایداریِ لازم عبادتی را دنبال کرد و به دنبال تحقق صورت آرمانی و ایده‌آلِ آن عبادت بود، نفسِ این پایداری یعنی صبر موجب می‌شود تا جزایِ او همان صورت آرمانیِ عمل عبادی گردد. موفق باشید

21515

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم. دو سوال هست که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده می دانم که در راستای پرسش و پاسخ های شما نیست ولی این از مشکلات ماست که فرد قابل اعتمادی را برای پاسخ سوالاتمان پیدا نمی کنیم. ١. چه حکمتی دارد که زنها باید در ماه، ٧-١٠ روز از نماز و روزه و عبادات محروم شوند. ما که هنوز به حقیقت نماز و عبادات نرسیده ایم ولی اگر کسی حقیقت نماز را درک کرده باشد چطور می تواند تحمل کند که نماز نخواند؟ در این مورد چه تفاوتی بین زن و مرد هست؟ بعضی اوقات واقعا ناراحت کننده است که موقعیتهای مکانی و زمانی را که در سال یک بار توفیق داریم مثلا شبهای قدر، اعتکاف، زیارت و... را از دست می دهیم. ٢. مگر خواندن صیغه عقد بین دختر و پسر منجر نمی شود تا حقیقت رحم که در عرش است در بین آنها تجلی کند تا به همدیگر محرم شوند پس اجازه پدر در این حقیقت چه نقشی دارد؟ آیا اگر اجازه پدر نباشد این حقیقت و این محرمیت ایجاد نمی شود؟ آیا مربوط به مسائل اجتماعی و شرایط جامعه است؟ به طوری که آقای مکارم شیرازی فتوا داده اند که دختران بالای سی سال نیازی به اجازه پدر ندارند. اصلا سن در این حقیقت چه نقشی دارد؟ وقتی دو دختر در شرایط یکسان هستند با این تفاوت که یکی پدر دارد و دیگری ندارد، چطور است که برای او که پدر ندارد حقیقت ایجاد می شود ولی برای دیگری نه؟ به دنبال حکم فقهی آن نیستم ولی در این مورد در یک سرگردانی هستم که امیدوارم جواب شما مرا از این سرگردانی نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از ما بندگی خود را می‌خواهد، حال چه با نمازخواندن و چه با نمازنخواندن 2- فکر می‌کنم با رعایت ادب، ارتباط با عالم عرش در آن خانواده بهتر محقق شود و به همین جهت بین مراجع تفاوت نظر هست که اگر آن‌جایی که باید اذن پدر گرفته شود، از آن عدول گردد عقد باطل است، یا بدون باطل‌بودنِ عقد، گناهی صورت گرفته. موفق باشید

21439
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه عین ثابته هر فرد در علم باری تعالی است و اصلا ما قبل از تولدی وجودی نداشتیم تا بخواهیم اختیاری داشته باشیم مقصودتان از مطالبی که در پاسخ سولات سایت آمده است را در نمی یابم همچنین اینکه پدر و مادر را فرد انتخاب کرده است در صورتیکه بداهتا انسان می یابد که در انتخاب همسر مختارست و به نظر من دور از ذهن است که انسان ها قبل از تولد تقریبا نیمی زن بودن را انتخاب کنند و نیمی مرد و نیز در صورت تزاحم انتخابها تکلیف چه می شود؟ مثلا در فلان تاریخ که حملی صورت می گیرد دو نفر آن والدین را انتخاب کرده باشند بنظر حقیر واقع اینست که هیچ انتخابی قبل از تولد در کار نیست. خداوند خود جبرا افراد را می آفریند پس از آن اختیار دارند و چون نظام احسن است پستی و بلندی هایی وجود خواهد داشت برخی عقب مانده و برخی نابغه اند و قس علی هذا و الا اگر انتخابی در کار بود قطعا همه بهترین ها را انتخاب می کردند و دلیلی نبود فی المثل کودن بودن را انتخاب کنند زیر چرخ آفرینش برخی باید له شوند والا نظامی شکل نمی گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این موضوع مفصل است. به این آیه فکر کن که می‌فرماید: « قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) یعنی پروردگار ما به هر شیئ خلقتِ او را می‌دهد. یعنی خلقتی برای هر شیئ هست و خداوند همان را به آن شیئ می‌دهد. و نیز به این آیه فکر کن که می‌فرماید: « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82)/یس) یعنی امر او چنین است که چون خواست چیزی را خلق کند، به آن چیز خطاب می‌کند که بشو و می‌شود. یعنی آن شیئ امر حضرت پرودگار را می‌شنود و می‌پذیرد. از طرفی علم خداوند به ما قبل از تولد ما حکایت از وجودِ امکانی ما دارد و امکان، در موجودی که چند بُعدی است مثل انسان، خود به خود یعنی در همان ذات اولیه‌اش دارای اختیار است. موفق باشید

نمایش چاپی