با سلام: این متن ذهنم را درگیر کرد اگر ممکن است جواب کامل و دقیقی بدهید چون شبهه ای است که داخل کانالهای اصلاح طلب کپی میشود، البته نمی دانم واقعا نویسنده اقای حائری هستند یانه. ✍️شهاب الدین حائری شیرازی چند روز پیش رهبر انقلاب به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان با مردم سخن گفتند و از مردم خواستند در ماه مبارک به قرآن توجه ویژه نمایند. در همین ضمن برخی اوامر قرآنی را گوشزد نمودند و از آنجمله این امر را که «از غیر خدا نترسید و فقط از خدا بترسید» سپس به خاطره ای از امام راحل اشاره کردند که محل بحث در این نوشتار است ایشان گفتند: پس از تسخیر سفارت آمریکا فشار بر ما زیاد شد که آنجا تخلیه شود بنده و آقای هاشمی و یک نفر دیگر در قم خدمت امام رسیدیم و قضایا را گفتیم امام از ما پرسید آیا از آمریکا میترسید بنده گفتم نه امام گفتند پس بلند شوید و بروید سفارت را لازم نیست خالی کنید.» برای نگارنده این متن سوال پیش آمد آیا اهل بیت که در برابر سلاطین جور زمان خود تقیه میکردند از این پادشاهان میترسیدند؟ قطعا جواب منفی است. آنچه امامان شیعه را بر آن میداشت که شیعیان را دعوت به تقیه و کتمان عقیده بلکه همراهی ظاهری با نظام جور نمایند تا آنجا که امام معصوم خطاب به خلیفه ای سفاک چون هارون الرشید میگفت : یا امیر المومنین ..... مراعات مصلحت بود و پدید آوردن فرصت برای رشد و نمو تشیع تا خونی بی حاصل ریخته نشود. در ایات و روایات تقیه چنان جایگاهی دارد که ملازم ایمان است و فقدان تقیه به معنی بی ایمانی دانسته شده که معصوم فرمود: «لا دین لمن لا تقیه له _ دین ندارد کسی که تقیه نکند.» البته پیداست آنچه عموم مردم را به حمایت از تسخیر سفارت آمریکا فراخواند. عمری تحقیر و استعمار بود اما آیا بهتر نبود به تبعیت از سیره اهل بیت در مواجهه با فرعون زمان، مسیری مصلحت اندیشانه بکار میبردیم؟ آیا اظهار دشمنی آنهم به شیوه ای کاملا خلاف عرف و معاهدات بین المللی یعنی بالا رفتن از دیوار سفارت و به گروگان گرفتن کارمندان، آمریکای ظالم را در چشم جهانیان، مظلوم جلوه نداد و جای طلبکار و بدهکار را عوض نکرد؟ عایدی مادی و معنوی انقلاب که هزاران خون پاک بپایش ریخته شده از این فتح سفارت و انقلاب دوم، چه بوده و هست؟ بنظر نگارنده مهمترین مانع نوسازی سازه های فرهنگی و سیاسی از پس تخریب نظام شاهنشاهی، توجه افراطی به خارج مرزها و داعیه اصلاحگری در سطح بین الملل بود که با تسخیر سفارت رخ داد و انقلاب را از ساختن خود باز داشت. چرا وضعیت فرهنگی ما روز به روز بدتر میشود چرا صداقت و امانت که شاخصه فرهنگی یک نظام دینی است دائما رو به افول است؟ پاسخ را بایست در وضعیت نابسامان اقتصادی جست که پیامبر (ص) فرمود: «نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد_ کاد الفقر ان یکون کفرا» و از اسباب مهم کاهش رشد اقتصادی و بیکاری و فقر، تحریمهای ظالمانه آمریکاست که آنهم حاصل ۴۰ سال دشمنی و رو یا رویی با هارون الرشید عصر حاضر است. عزیزان اگر میخواهیم این انقلاب بماند بایست بی مجامله و صادقانه آنرا به نقد بکشیم که اصلاح مایه ماندگاریست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جملهی امام خمینی فکر کنید که در سال ۴۲ فرمودند امروز تقیه حرام و افشاء ظلم حاکمان واجب است ۲. عرایضی در رابطه با جریان اشغال سفارت آمریکا در آن تاریخ را در جزوهی «ریشههای انقلاب» که بر روی سایت هست، شده. همین اندازه عرض کنم اگر آن روز، سفارت گرفته نمیشد و دولت موقت ادامه مییافت، امروز ما یکی از نوکران آمریکا بودیم با همان خفّتی که بعضیها برای تکهی نان حاضرند چکمههای ژنرالهای آمریکایی را بلیسند و مانند یک سگ سر خود را به زیر آن چکمهها قرار دهند و مانند خانم مسیح علینژاد افتخار کنند که با مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا عکس بگیرند. آیا در شرایطی نیستیم که هرکس حسینی نیست، یزیدی است و هرکس آوینی و قاسم سلیمانی نباشد، هرچه باشد هیچ چیز نیست؟! هرچند که در لواسان ویلاییهای آنچنانی داشته باشند؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا نور حضرت زهرا «سلاماللّهعلیها» به عنوان «امّ ابیها» برای پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» هم در عالم جایگاه خاص منحصر به خود را دارد و هرکس حتی پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» در بعضی از امور از افق حضور حضرت زهرا «سلاماللّهعلیها» در عالم حاضر میشدند همانطور که شما میتوانید در افق حضور حضرت علی «علیهالسلام» در عبادات خود حاضر شوید و برکات خاصی را بیابید. در این مورد عرایضی در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فتاوی و نظرات را دیدم. ای کاش آقایانی که بیشتر در فقه ممحض شدهاند و در عرفان و حکمت صاحبنظر نیستند، در چنین مواردی نظر نمیدادند. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زدهاند، نظر بدهند. به قول آيت الله انصارى همدانى «رحمةالله عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. اخيراً كه مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد:
«هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. موفق باشید
[1] ( 1)- مقام معظم رهبرى« حفظه الله تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه ى دفتر اول مىگويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث عمیق معرفت نفسی است که عرض شد بر این مبنا که روح هر موجودی در دورهی جنینی بدنِ مناسب خود را میسازد. گرگ که روحِ دریدن دارد، بدنی دارای چنگال برای خود میسازد و انسان بدنی مناسبِ روح خود را میسازد و در این دنیا مطابق همان احساسی که از خود دارد خود را میشناسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در اصول دین هم باید به دنبال روایت بود؟!! مثل آن است که بخواهید برای حقانیت اسلام و قرآن، از روایت استفاده کنید؛ در حالیکه اعتبار روایات بعد از حقانیت دین مطرح است 2- چرا انسان مثل اعلای خداوند نباشد به همان معنایی که میفرماید: «علّم آدم الاسماء کلّها». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خالق انسان است که مشخص میکند هدف خلقت انسان چیست و او میفرماید: «ما خلقت الجن و الانس إلاّ لیعبدون». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظورتان چیست؟! بنده سعی کردم در جواب آن سؤال یک نکتهی اساسی را مطرح کنم که در دلِ آن و همراه با بصیرتی که برای مخاطب پیش میآید، آیندهی انقلاب را به عنوان تقدیرِ توحیدیِ زمانه در نظر بگیرد. عرایضی در این مورد در جلسهی اخیر شرح کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» شد. به آن معنا که حتی حضرت امام جریان فروریختن 14 کنگرهی طاق کسری را به فروریختن کنگرهی شاهنشاهی در قرن 14 ربط دادند. حال معلوم است که برای عبور از فرهنگ شاهنشاهی ما با موانعی روبهرو خواهیم شد، ولی از این به بعد این انسانها هستند که اندازهی خود را در این تقدیرِ تاریخی معلوم میکنند وگرنه خداوند ارادهی خود را چه ما بخواهیم و چه نخواهیم محقق خواهد کرد به همان معنایی که قرآن میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ (54)/مائده) که ای مؤمنین! هرکدام از شما به دینی که به صحنه آمده است پشت کنید، خداوند به زودی قومی را به جای شما میآورد که آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز آنها. آنها در مقابل مؤمنین، فروتن و در مقابل کفار، در عزّت و تقابلاند، در راه خدا مجاهده میکنند و از سرزنش سرزنشکنندگانِ فرهنگ جاهلیت نگران نیستند، خداوند است که به هرکس خواست عزّت میبخشد نه فرهنگهای جاهلیتِ حاکم، و خدا در حضوری وسیع و عالمانه در صحنه است. موفق باشید چه اشکال دارد که در معرض دیدِ مشترکین کانالهای دیگر قرار گیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند از همین طریقهها قرآن را حفظ میفرماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فطرت انسان احدیت را که صفت حضرت حق است، میشناسد و «احدیت» به معنای یگانگی بین ذات و صفات است و این یک نوع نظم و هماهنگی است. لذا روح انسان نسبت به هماهنگیها بیگانه نیست و از این جهت، شعر قصهی ظهور وَجهِ هماهنگی جان انسان است که با حضرت احد مرتبط شده. بگذریم که بعضاً در مسیر اظهار آن نورِ هماهنگ، خودخواهیهای شاعر آن را آلوده میکند. ولی اگر مطلب تا سطح آهنگهای وَهمی تنزل بکند، دیگر حکایت آن نور احدی را در خود ندارد و حجاب ارتباط با حق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان یکی از مصادیق آیهی مذکور، برداشت خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید ادعیه، زبان حال خود آن بزرگان است 2- تا فنایِ از خود و بقایِ به حقّ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به یک استاد بسنده نکردم. بهخصوص که در زمانی بدایة الحکمه را در مرکز مدیریت حوزهی اصفهان برای طلاب برگزیدهشده تدریس کردم. فکری هستم که چطور شما گرفتار این نوع سؤالات شدهاید!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این امر هستم. حتی شرح آنها را هم با همان عنوان دارم ولی آنچه را نباید از آن غفلت کرد، ارتباطِ عرفای مصر با فاطمیون هست که بر معارف اهلالبیت تأکید داشتهاند و از این جهت باید نظر عزیزانی که آن قسمت از دعا را به امام حسین «علیهالسلام» منسوب میکنند؛ مدّ نظر قرار داد زیرا در هر حال معارفی در آن قسمت از دعا هست که نمیشود منشأ آن جز ائمه باشند. آیت اللّه جوادی نیز نکاتی در قسمت آخر دعای عرفه و تأیید آن در منسوببودنش به امام دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حجت الاسلام امیر غنوی در سلسله مباحث تاریخ اسلام خود با شواهد قابل اعتمادی، این نکته را روشن میکنند. خوب است به سایتی که آثار ایشان را منتشر میکند رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احادیثی که محدثین بزرگ ما در کتابهای مهم روایی جمع کردهاند، احادیثی است که بیشتر برای فقها و متکلمین مهم بوده است. ۲. اشکال میکنند که خط کوفی نقطه نداشته است، در حالیکه در این مورد هم میتوان فکر کرد که ظاهراً خط، با نقطه شروع میشود و احتمالاً اصل حدیث این بوده که حضرت میفرمایند: «أنا نقطة باءُ بسم اللّه» یعنی شروع بسم اللّه همان شخصیت حضرت است. و سپس راویان، روایت را به صورت «أنا نقطة تحت باء بسم اللّه» مطرح کردهاند. موفق باشید