بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد عزیز ضیافت ماه مبارک رمضان گوارای وجود تان باد. استاد بنده فصوص الحکم را با صوت های شما پس از گذرانذن مبانی و اصول عرفان نظری استاد یزدان پناه و درس مصباح الهدایه با استاد امینی نژاد گذراندم و حال اینک برای شرح فصوص قیصری شروع کردم اما در این میان از بین اساتید علامه حسن زاده که در دروسشان واقعا جنبه های عملی و عرشی را مد نظر می گیرند و استاد جوادی املی که با آن بیان شیرین و بر ممشای حکمت صدرایی با بیان شیو و ادبی که درس می گویند و بین استاد یزدان پناه عزیز اما بنده صوت های استاد یزدان پناه را گوش می دادم اما آنچنان که با صوت های استاد جوادی و علامه حسن زاده ارتباط می گرفتم خیلی نتوانستم ارتباط بگیرم در حالی که دیدم شما به درس فصوص ایشان تاکید داشتید حال به نظرتان اگر صوت های علامه را دنبال کنم یا آیت الله جوادی را آيا از بهره ای که در درس فصوص استاد یزدان پناه است محرم می مانیم یا نه تفاوت چندانی ندارد؟ عمده نظر و رویکرد ماست؟ ببخشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد یزدان‌پناه با نظر به دروس اساتید مذکور به شرح فصوص پرداخته‌اند. فکر می‌کنم اگر بدون این نوع دغدغه‌ها، مباحث ایشان را دنبال کنید، در نزدیکی به نگاه جناب ابن‌عربی موفق خواهید شد. موفق باشید

22349
متن پرسش
سلام: شما در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت فرموده اید: «عصمت نبي موهبتي است، يعني خداوند چنين بصيرتي را به او مي‌دهد تا بشريت مطمئن باشد كه او در هيچ بُعدي خطا و لغزش ندارد، زيرا اگر عصمت نبي اكتسابي بود، يعني به تدريج آن را به دست مي‌آورد، در هر لحظه در حال تكامل بود و لذا در هيچ شرايطي قابل اطمينان نبود، چون مرحله‌ي كاملتري هم براي او امكان داشت. آري درست است كه پيامبران عصمت خود را كسب نكرده اند، ولي فراموش نشود كه اولاً: شايستگي هايشان باعث شده كه خداوند آن‌ها را جهت نبوت انتخاب كند و منوّر به موهبت عصمت نمايد.» حال سوال بنده اینست که: 1. چطور ممکن است شایستگی کسب کنند؟ یا بهتر بگویم خداوند طبق چه سابقه ای، عصمت را به پیامبران هدیه داد؟ اگر خداوند شایستگی شان را از قبل می دانست و به آنها داده بود، خوب چرا این شایستگی را به بنده یا شما نداد که پیامبر باشیم؟ اگر خودشان این شایستگی را کسب کرده اند پس حتما تا قبل از کسب شایستگی و در مرحله ای که در حال اثبات شایستگی خود بودند دلیلی ندارد عصمت به آنها اعطا شود و در آن دوران خودشان عصمت را کسب کرده اند؟ 2. البته این سوال نیز به قبلی ربط دارد: امام جواد علیه السلام چه چیزی از خود نشان داده بود که در سن کودکی امام شد؟ اگر معصومیتش خدادادی بود چرا این معصومیت به بنده و شما داده نشده بود تا امام شویم؟ اگر عقلش برتر بود و از همان اوایل زندگی عقل برتر را نشان داده بود، خوب این عقل برتر به هر کودک دیگری نیز داده شود می تواند معصوم باشد. بدیهی است که در پنج سال یا ده سال اول زندگی، عقل انسان از خودش در دوران چهل پنجاه سالگی کمتر است. امام جواد علیه السلام چه کار کرده بود که عقلش از همان پنج سالگی کامل بود که توانست به مقام امامت نائل شود؟ اصلا چرا دیگر پسران ائمه در این سن امام نشدند؟ چه بسا اگر خداوند از سنین کودکی به آنها عصمت را اعطا می کرد، اینان در بزرگسالی (برخی از آنها) منحرف نمی شدند. با تشکر فراوان. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنان‌که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده، خداوند به این امر عالم است که هرکس در آینده چه انتخاباتی دارد و علم خداوند بر اساس همان اختیاری است که انسان مطابق آن عمل خود را در آینده انجام می‌دهد و در این رابطه خداوند متوجه‌ی شایستگی پیامبرش می‌شود و از قبل در راستای آن شایستگی، او را برای پیامبری می‌پروراند. ۲. در مورد امامانی که در سنین کم امام شده‌اند؛ باید به این موضوع فکر کرد که خداوند خواسته است جهت آمادگی جامعه‌ی شیعه برای غیبت امام عصر، آمادگی  لازم را ایجاد کند که چگونه امام را ماوراء بدن او بنگرند و این‌که خداوند در راستای هدایت جامعه از وسایل عادی همیشه استفاده نمی‌کند. موفق باشید

22308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد اخیرا مطالبی در فضای مجازی از برخی افراد در نقد حکمت صدرایی دیدم که در اونها به مطالبی در افسار اربعه ملاصدرا و شرح مرحوم ملا هادی سبزواری بر آن اشاره شده بود که ملاصدرا در اسفار اربعه نوشته است زنان موجوداتی پست تر از انسان هستند و در اصل در زمره حیوانات اهلی محسوب می شوند که خدا آنها را برای خدمت به مردان که انسان های واقعی هستن به وجود آورده است و ملا هادی سبزواری هم در شرح آن اهانت های بیشتری را نسبت به زنان مطرح کرده است و گفته اگر خدا به جهت دفع این مفسده نبود که مردان از رابطه جنسی با حیوانات مشمئز نشوند؛ خدا هرگز بر زنان صورت انسانی قرار نمی داد! استاد شما به عنوان یکی از مدافعان حکمت صدرایی برای این مسئله چه پاسخی دارید؟ خواهش می کنم نگویید که اینها جزء تحریفاتی است که در این کتب وارد شده که با سند و مدرک میشه اثبات کرد که اینها تحریف نیست و در نسخه اصلی کتب ملاصدرا و ملا هادی سبزواری وجود داشته و اگر آنان در مبانی مکتب فلسفی خود بر این عقیده نبودند این چنین صریح و بدون تعارف نسبت به مقام زن جسارت نمی کردند. شما در کتاب های خودتان در نقد غرب و مدرنیته می گویید در تمدن غرب به زنان به چشم شی و کالا نگاه می کنند و بدون توجه به ارزش های انسانی و اخلاقی از ویژگی ها و خصوصیات زنانه آنها سوء استفاده می شود؛ ولی هم زمان حکمت صدرایی را هم قبول دارید در حالی که این مکتب فلسفی به طور رسمی و علنی زنان را تحقیر می کند و آنها را شبیه به حیوانات و پست تر از آن می داند که جزء انسان ها محسوب شوند! برای شما این دو تا چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال یکی از کاربران به طور نسبتاً مفصل عرض شد که اولاً: در بسیاری موارد «زن» به معنای مظهر شهوات مورد بحث قرار گرفته و در آن‌جا هم که در روایات «زن» نفی می‌شود، منظور زن به عنوان مظهر شهوت است که می‌فرمایند «حبّ النساء و الشهوات». ثانیاً: در بعضی مواقع ‌خواسته‌اند به مخاطبان خود توصیه کنند که رعایت حقوق زن را در نظر بگیرند که متأسفانه ادبیاتی را به‌کار برده‌اند که امروزه ابداً قابل قبول نیست که مثلاً بگوییم باید رعایت حیوانات و زنان را بکنیم. ولی فراموش نکنید که این نوع سخن‌گفتن در زمان و زمانه‌ای به صورت معمول پذیرفته می‌شده است. با این‌همه اگر فیلسوفی سخنانش مبتنی بر مبانی عقلی و دینی نباشد، هرکه می‌خواهد باشد، مورد قبول ما نخواهد بود. موفق باشید

22301
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خسته نباشید، استاد سوالی در مورد جزوه شرح دستورالعمل های آیت الله بهجت داشتم، اونجا که شما در شرح بند ۱۶ این جزوه می فرمایید: راضی بودن به مشکلات دنیا در راستای عبادت خداوند، موجب قرب الهی خواهد شد. استاد در این مورد و موارد مشابه این بنده خیلی ابهام دارم، آیا راضی بودن مشکلات که باعث رضای خداوند هست، مربوط به مشکلات خارج از اراده ما (قضا و قدر الهی) میشه یا حتی شامل مشکلاتی که در اثر بی تدبیری خود و یا جامعه و اطرافیان ایجاد شده هم میشه؟ مثلا اوضاع و احوال نامساعد کشور و جهان پیرامون، ظلم ها و ستم ها و فساد و مشکلات و مسائل دیگه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر انسان در مسیر توحید و در بستر و سیره‌ی اولیاء الهی باشد، ضعف‌ها و خطاهایش هم موجب عبرت می‌شود. آیا نباید برای مردم معلوم می‌شد سیاسیون مدعی اصلاح‌طلبی که عملاً یک باندِ طرفدار ثروت و اشرافیت‌اند نمی‌توانند قدمی در راستای خدمت‌گذاری به مردم در مسیر اهداف انقلاب اسلامی بردارند؟ مسلّم مردم در انتخاب‌های آینده‌ی خود متوجه‌ی این امر خواهند شد و از این جهت می‌توان همین مشکلات را هم منشأ خیر دانست، به همان معنایی که حضرت ربّ العالمین می‌فرماید: «فاعتبروا یا اولی الابصار!». موفق باشید  

21958
متن پرسش
سلام استاد: تو رو خدا شرحی بر دعای کمیل بزنید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی باید گشوده شود تا بشریت به این نتیجه برسد که مسائلی دارند که آن مسائل با نجواهای دعای کمیل با پروردگار مرتفع می‌شود. مثل مسائلی که ما در شب‌های حمله در دفاع مقدس داشتیم. دعای کمیل، نجوای کسانی است که متوجه شدند می‌توانند از طریق آن نجواها، تاریخی از توحید و توسل را در مقابل بشریت بگشایند. دعای کمیل، دعای کمیل است. کمیلی که فهمید چگونه تلاش کند تا علی «علیه السلام» توسط امویان در تاریخ گم نشود. کو کمیل؟!! پروردگارا! ما را به بصیرت کمیل نائل بگردان تا مثل همه‌ی کمیل‌های تاریخ با تو آن‌طور نجوا کنیم که او کرد. موفق باشید 

21685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد طاهرزاده عزیز: چند شبهه نسبت به فرهنگ مدرنیته و اسلام در ذهنم وجود دارد و در مباحثه غرب شناسی که با دوستانم انجام می دهم، این شبهات نیز در ذهن رفقا وجود دارد و نمی توانند مباحث غرب شناسی را خوب هضم کنند. ۱. اگر امام صادق (ع) علم داشتند، چرا برق را اختراع نکردند؟ ۲. اگر ادیسون برق را کشف نمی کرد یا اینکه لامپ را اختراع نمی کرد یکی دیگر آن را اختراع می کرد. دیر یا زود. ولی بالاخره توسط شخصی یا اشخاصی اختراع می شد. ممکن هم بود در تمدن مسلمانان اختراع می شد. چطور ما باید از هر چه که دستاورد غرب باشد را کنار بگذاریم. آیا مشکل ما فقط با اسم «غرب» است؟ همین سوال را در تمامی موارد دستاورد های غرب و تمدن تکنولوژی می توان پرسید مثل اتومبیل. ۳. می گویند امام صادق علیه‌السلام ۴۰۰۰ تا شاگرد در علوم مختلف پرورش دادند در علومی مانند شیمی ، فیزیک ، ریاضی ، نجوم و.... و شاگرد ایشان جابر بن حیان پدر علم شیمی می باشند. پس چطور در مباحث غرب شناسی با علومی مانند شیمی و ریاضی و فیزیک مخالفت می شود و گفته می شود که همین علوم زمینه انحراف بشر از هدف اصلی شان را ایجاد کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مباحث در کتاب‌های مختلفی که در رابطه با غرب‌شناسی هست‘ جواب داده شده است. اقل نکته‌ای که می‌توانم عرض کنم آن است که اساسا علم جدید با تقابل با طبیعت پیش آمده است و علمی که اولیاء الهی بخواهند به بشر بدهند علمی است که در بستر طبیعت پیش می‌آید. به قول آقای سید حسین نصر‘ نه کیمیا همان شیمی است و نه علمی که ابن هیثم داشت علم فیزیک است. موفق باشید

21452
متن پرسش
۲- بنده اتفاقی کتاب «آشتی با خدا» ی استاد طاهر زاده را خواندم، شور و شعفی از فهم بعضی حقایق به بنده دست داد. از طریق آن کتاب «۱۰نکته از معرفت نفس» و بعد «خویشتن پنهان» و الان نیز کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود.» را به پایان رساندم. شاید بتوان گفت به طور تئوری کاملا انسان فهم شده ام که من بنده با تن بنده متفاوت است و حقیقت روح است. ولی در به در از این کتاب به آن کتاب دنبال یک سیر و سلوک عملی از استاد بودم و هستم تا این شور و شعف را توشه راه کنم ولی متاسفانه تا کنون به طور جامع چیزی نیافتم و شاید مدتی هم مصداق «بدان امید که قصری بنا کنی روزی / به تیشه کلبه آباد خود مکن ویران» شدم و به جای جلو رفتن یا حتی در جا زدن، یک عقب گرد نصیبم گشت. خلاصه می خواستم بدانم که آیا از این تعداد کتبی که استاد عزیز به رشته تحریر درآورده اند (که اجرشان با خداوند متعال باد)، کتابی هست که راه عملی را شفاف و پله پله بفرماید یا اینکه همه از نوع دانستنی هستند. (منتها از نوع دیگرش)؟ هر چند که علم به عمل هم خود علم است ولی علم فلسفی عملی که استاد در بعضی از جاهای کتبشان ارائه دادند (مانند فلسفه روزه و زمان ها و مکان های خاص) انسان را بیشتر ترغیب به عمل می کند تا صرفا علمی که جهت اطلاع رسانی باشد) با تشکر. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمل صحیح همان دستورات شرع است. معارف الهی کیفیت عبادات شرعی را شدت می‌بخشد و تأثیر آن را زیاد می‌کند. در راستای معرفت‌بخشی به عبادات کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد می‌کنم. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

21222
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: بنده در حال حاضر مشغول مطالعه ی کتاب «تمدن زایی شیعه» هستم و سوالی در ذهن من شکل گرفته که: نقش استفاده از ابزار کامپیوتر در تحقق تمدن اسلامی در زمانه ی فعلی ما چیست؟ استفاده ی از کامپیوتر جایگاه و آینده ایی در نظام اسلامی واقعی دارد یا اینکه صرفا یک ابزار فانی و بی آینده غربی و بدونه نسبت با تمدن اسلامی است که فعلا فقط ناگریز از استفاده ی آنیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط در هر حال نمی‌توان عقل تکنیکی را نادیده گرفت، ولی در بستر حیات دینی باید آن را به کار گرفت.

عقل تکنیکی مثل آزادی، روحیه‌ای است که بشر امروز را فرا گرفته، عقلی که در هر سنتی می‌تواند خود را به ظهور برساند و معنا کند، هرچند مثل آزادی در سنت غربی به ظهور آمده است ولی عقلی است جدای سنت غربی و با جدیت‌ساختن جهان به همراه است. ساختن جهان در سنت غربی آن شد که ما در روبه‌رو داریم. عمده نظر به تاریخی است که بشر در آن عزم ساختن جهان را دارد و ساختن جهان تنها منحصر در سنت غربی نیست، مهم عزم ساختن است که نمی‌توان نسبت به آن فکر نکرد. حاصل این فکرنکردن خرد جهان توسعه‌نیافته است و عزم ساختن در سنت انقلاب اسلامی ما را از خرد توسعه‌نیافتگی نجات می‌دهد بدون آن‌که بخواهیم عقل تکنیکی خود را در سنت غربی جستجو کنیم، که این غیر ممکن است و محرومیت دویست‌ساله را به دنبال دارد، در حالی‌که سنت انقلاب اسلامی ظرفیت به‌ظهورآمدنِ عقل تکنیکی را دارا است، و این حرکتی است ماوراء اصلاح‌طلبی آروزمند به غرب و اصول‌گرایی فراری از عقل تکنیکی و بی‌تفاوت نسبت به آن.

عقل تکنیکی، عقل روزگار ما است چه در سنت غرب باشیم و چه در سنت انقلاب اسلامی، و هر متفکری باید از نو به آن بیندیشد، وگرنه متفکر نیست و در تاریخ خود زندگی نمی‌کند و از آن‌چه فراروی او نهاده شده چشم خود را بسته است و از آگاهی جانش به آن گسیخته غفلت کرده.

با نظر به دوپهلویی عقل تکنیکی نباید ما را به فکر بیندازد که یا برای نزدیکی به آن باید غربی شد و یا هرگز به آن دست نمی‌یابیم.

عقل تکنیکی آزادی ما را از ما نمی‌گیرد، ولی می‌تواند در عین حضور تاریخی خودمان با انقلاب اسلامی، به ما مربوط شود و ما را با اقتصاد مقاومتی از اسارت عقل تکنیکی غربی برهاند و بدین لحاظ نه اصلاح‌طلبی و نه اصول‌گرایی هیچ‌کدام نمی‌تواند اقتصاد مقاومتی که با عقل تکنیکی انقلاب اسلامی می‌تواند ظهور کند را درک کنند، فتوت نیاز است.

باید در نسبت عقل تکنیکی و انقلاب اسلامی و فهمی که می‌تواند این دو را درک کند، فکر کنیم و آن عقل را بگذاریم در بستر انقلاب اسلامی به ظهور آید - این است ندای امروزین انقلاب اسلامی و رخصت‌دادن به انقلاب اسلامی که به اشارات خود نسبت به آینده ادامه دهد - . موفق باشید  

20777
متن پرسش
سلام بر جناب استاد: رابطه و نسبت عالم ماتریالیسم و امانیست و نیز نسبت امانیسم و سکولاریسم را بفرمایید. بهترین توضیح در مورد این نسبت و اصطلاحات در مطالب حضرتعالی بفرمایید. آیا امکان دارد حوزه علمیه شکلی از سکولاریسم علمی بوجود بیاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان اصالت را به میلِ خود داد، عملاً نحوه‌ای از سکولاریسم و ماتریالیسم به میان می‌اید. بدین معنا که هرجا میلش کشید، از دین استفاده می‌کند و در امور اجتماعی راضی به حضور دین نیست. و به گفته‌ی رهبری اگر حوزه هم نسبت به انقلاب اسلامی حساس نباشد، از جهتی گرفتار سکولاریته شده است. موفق باشید

18713
متن پرسش
سلام علیکم: منبع اطلاعات و حجیت اعتبار علوم غریبه ای مانند علم الاشکال و علم الاعداد از کجاست؟ با توجه با اینکه بزرگانی همچون علامه حسن زاده (در حاشیه خزائن مرحوم نراقی)، شیخ بهایی و ... به مطالب این علم اشاراتی داشته اند، آیا ضرورتی برای توجه به این قسم علوم وحود دارد؟ به عبارت دیگر اینکه این دانش ها جایی در مسیر تحقق تمدن اسلامی دارند یا خیر؟ و دیگر اینکه در رویارویی با علوم و تکنیک غربی رسالتی برای این دانش ها مفروض است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده ورودی جدّی که عمر بر روی آن گذاشته باشم، در این امور نداشته و ندارم. و با نظر به سیره‌ی حضرت روح اللّه ظاهراً راه تمدن اسلامی نیاز به این امور ندارد. راه همانی است که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به آقای گورباچف معرفی کردند. موفق باشید

17640
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: آیا در بهشت هم رشد و پیشرفت هست مانند این دنیا و یا این رشد و پیشرفت مربوط به عالم برزخ و این دنیا می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» بحث شده که در برزخ و قیامت که دارِ تکلیف نیست، تکامل در آن‌جا به معنای رفع حجاب است. ولی نه آن‌که انسان بتواند اراده‌ی جدیدی بکند و کمالات جدیدی را به‌دست آورد؛ تنها با ملکات خود زندگی می‌کند. موفق باشید 

14968

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به عنوان تحقیق این سوال رو می پرسم. نه به خاطر رجوع. فلسفه آقا علی مدرس طهرانی (زنوزی) قضیه اش چیست؟ ایشان فیلسوف بوده اند؟ ظاهرا رساله ای هم داشتند به اسم وجود رابطی. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم استاد علی‌آقا مدرس زنوزی، فیلسوف مسلّم جامعِ بین مشاء و حکمت متعالیه با آثار ارزشمندی هستند، ولی شاید با شرح آیت اللّه جوادی از «اسفار» به طور مستقیم نیاز نباشد که به آثار ایشان رجوع شود، مگر برای کار تحقیقی. موفق باشید

14939

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. خوبیِ خوندنِ منطق قبل از فلسفه چیه استاد؟ تاثیری داره تو فلسفه؟ ۲. کدوم کتاب ها رو بخونم؟ البته عربی نباشه ترجمه. من طلبه نیستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منطق را در حدّی باید خواند که اصطلاحات آن را بدانیم بدون آن‌که زیاد روی آن وقت بگذاریم. به نظرم «منطقِ مظفر» ترجمه شده است. موفق باشید

14893
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر و مهربان، فامیلم در اوپا می پرسد که چرا کشورهای اروپایی و غربی از نظر صنعتی و اقتصادی پیشرفت زیادی نسبت به کشورهای اسلامی از جمله ایران داشته اند؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح تجاوزگرِ غربی در فرصتی که در تاریخ به‌دست آورد، برعکسِ ملل دیگر دنیا، اراده‌ی تجاوز به جهان را دنبال کرد و امروز از یک طرف، از سرمایه‌هایی که چپاول کرده است، بهره‌مند است و از طرف دیگر تلاش می‌کند مانع به‌خودآمدنِ سایر ملت‌ها شود و به همین جهت مانع انقلاب اسلامی است. ولی این چیز پایداری نیست که یک ملت، منافع خود را در وابستگیِ سایر ملت‌ها به خود جستجو کند و همین امر موجب بروز انواع بحران‌ها در غرب شده‌ است. موفق باشید

14728
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرامی من نتوانسته ام درست منظور شما را متوجه بشوم چطور اخلاق کانت به دلیل اینکه رویکرد قدسی ندارد علت بروز دو تا جنگ جهانی شده است؟ ثانیا مگر سیاستمدارانی که این جنگها را به راه انداختند متعهد به اخلاق کانت بودند؟ ثالثا اگر متعهد نبودند همین حرف را هم می توان در مورد اخلاق اسلامی و فساد داخل کشورمان بزنیم در صورتی که می دانیم اگر مردم ما به اخلاق اسلامی عمل کنند دیگر فسادی نخواهد بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اخلاقی کانت چون نسبت اخلاق را با قیامت و عدم رعایت آن را با عذاب قیامتی منقطع کرده است، عملاً وقتی نفس امّاره در میان آید، چیزی در میان نیست که میل نفس امّاره را کنترل کند و بدین لحاظ این‌همه فساد تاریخی در فضای فرهنگی که پایه‌گذارش، نگاهِ کانت به عالم و آدم است، ظهور می‌کند. عنایت داشته باشید که غرب با تفکر فلسفی خود بعد از رنسانس جلو می‌رود. ولی در مورد انسان‌هایی که نظر به معاد دارند، اگر هم نفس امّاره به صحنه آید در همان حال به اندازه‌ای که تحت تأثیر دین باشند و تحت تأثیر فرهنگ غربی نباشند، به نحوی نفس امّاره کنترل می‌شود. موفق باشید

14315
متن پرسش
سلام استاد: امثال امام و آقا را که نگاه می کنم تعجب می کنم. وقتی در مورد فلسفه صحبت میکنن انگار کل عمر فلسفه خوندند. وقتی در مورد فقه صحبت میکنن انگار کل عمر فقه خوندن و .... اینها چطور می شود که این همه جامع الابعاد هستند؟ مگر چقدر وقت دارند؟ آیا مساله برکت در وقت واقعیت دارد؟ خداوند به ما طلاب این برکت را می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی عقل خود را درست پرورش بدهد و مواظب صفای باطن خود باشد که آرزوهای دنیایی آن را مکدّر نکند، همواره سعی می‌کند با حقیقتِ هر علمی مرتبط شود. موفق باشید

12885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده چند وقت است که از طریق یکی از دوستان با برون فکنی روح آشنا شدم. دوستم خودشون این تجربه رو داشتن چند سوال دارم: 1. به نظر شما برون فکنی تجربه ی خوبی نیست که با بعد غیر مادیمون ارتباط داشته باشیم؟ آیا شما توصیه به این کار می کنید؟ 2. آیا روشی می شناسید که بتوان این کار را انجام داد؟ 3. آیا با برون فکنی ما وارد عالم مثال می شویم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان برون‌فکنیِ روح به این معنا نیستم. پیشنهاد می‌کنم شرح صوتی کتاب «ده نکته از معرفت نفس» را مطالعه بفرمایید، شاید خودتان در جواب‌گویی به این سؤالات صاحب‌نظر شوید. موفق باشید

9183
متن پرسش
با سلام: با توجه به پاسخی که به سوال 9094 داده اید آیا همه برخوردهایی که با ما میشود مانند برخورد برادران حضرت یوسف (ع) به مصلحت ماست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظام تکوین همین‌طور است زیرا که حضرت رب‌العالمین دارد عالم را اداره می‌کند، می‌ماند که ما در مقابل آنچه با ما برخورد می‌شود چه وظیفه‌ای داریم. آیا برخوردی بدتر از برخورد یزید با حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بود؟ دیدید چگونه حضرت با انجام وظیفه موجب غبطه‌ی همه‌ی انبیاء و اولیاء شدند. موفق باشید
7138
متن پرسش
باسلام خدمت حضرت استاد طاهرزاده قبل از دوران مدرنینه عناصر اصلی رهبری و مدیریت جامعه و یا جوامع کوچک چه بوده ؟ آیا فقط با استعدادهای شخصی مجموعه های انسانی را هدایت و جهت دهی می کردند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر آموزه‌های دینی حاکم بوده است و سال‌های سال بشریت روی این زمین با بحران‌های مقطعی زودگذر،زندگی می‌کرده حتی در قرون وسطی وضع بشر بهتر از امروز بوده. موفق باشید
21142
متن پرسش
سلام: استاد درباره ی سوال 21108 آیا اونجایی که دولت کم کاری میکنه یا با مفسدان هم دستی میکنه وظیفه ی رهبری نیست که دخالت کنن و عدالت رو اجرا کنن؟ استاد آیا واقعن توی ایران هیچ کس پیدا نمیشه که اصلح تر از صادق لاریجانی برای مقام ریاست قوه قضائیه باشه تا بتونه قوه رو جمع و جور کنه و سرو سامون بده؟ چون حقیقتا خودتونم میدونین که تقریبا به راحتی میشه قسم خورد که تمام دادگستریهای ایران از وجود یک یا چند قاضی ی فاسد رنج میبره که ضربه ای که قاضی های فاسد به نظام وارد میکنن برابری میکنه با ضربه ی تمام دشمنان داخلی خارجی و این که این سخن از کیست که : ای مردم اگه از خدا روی برگردونین خدا هم فاسدترین هاتونو میزاره مسئول تون (امورتون رو به فاسدترینهاتون میسپاره) آیا آیه ی قرآن نیست؟ خدا قوت. ایمیلم یه کم مشکل داره اگه ممکنه روی سایت بزارین. بازم ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان را جای رهبری بگذارید و این‌که ایشان می‌خواهند یک کشتی را از این دریای طوفانیِ زمانه به ساحل نجات برسانند، در حالی‌که نباید برای آبادکردنِ یک دهکده، شهری را خراب کرد. ما در حال ساختن تمدنی هستیم در وسعت تاریخیِ امروزمان، و این با حوصله و حکمت ممکن می‌شود. بعضی از رفقای بنده که در جریان نظام قضائی کشور هستند می‌فرمایند آقای لاریجانی تلاش‌های خوبی در امر اصلاح آن قوه داشته‌اند، هرچند ضعف‌های آن قوه هم نباید نادیده گرفته شود. موفق باشید

20705
متن پرسش
سلام علیکم: غذای نفسانی انسان حشر و نشر است. حشر و نشر چیست و اگر انسان به این نیاز نفسانی خود از ابتدا پاسخ نداده باشد چه مشکلاتی در انتظار اوست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. باید سعی کرد در فضای ایمانی هرکس آینه‌ی دیگری باشد در نشان‌دادنِ حقایق. امام صادق (عليه السلام) مى ‏فرمايند: «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْكَ السَّاعَتَيْنِ».[1]در حكمت آل داود چنين است كه شايسته است مسلمانِ عاقل، زمانى از روزِ خود را براى كارهائى كه بين او و خداوند انجام مى‏ گيرد، اختصاص دهد، و زمانى ديگر برادران ايمانى خود را كه با همديگر در امر آخرت مشاركت دارند ملاقات كند، و زمانى نفس خود را با لذائذ و مشتهياتش كه گناه نباشد آزاد بگذارد. زيرا اين زمان؛ آدمى را در انجام وظائف دو امر ديگرش كمك مى ‏كند. حرف بنده توجه به نكته‏ ى آخر است كه مى ‏فرمايند؛ لذت‏ با محرم خود روحيه‏ ى عبادت و ارتباط با مؤمنين را رشد مى ‏دهد و از انحراف ساير ابعاد انسان جلوگيرى مى‏ كند.

ملاحظه می‌کنید که حضرت قسمتی از روز را برای ارتباط با مؤمنین قرار داده‌اند، یعنی با برادران ایمانی. موفق باشید


[1] ( 1)- الكافى، ج 5، ص 87 ..

20302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد! در جستجوی هدف زندگی و یافتن تکلیف کتاب ها را زیر و رو کردم، سخنرانی ها گوش دادم و بحث ها کردم؛ تا جایی که هر چه جلوتر می رفتم ثبات و آرامشم بیش از پیش افزون می شد؛ اما هنوز مساله ای مرا آزار می دهد و آن برنامه ی زندگی است؛ اگر بنا بر عبادت است و حرکت به سمت تکامل، پس برنامه ی زندگی من مشخصا چه باشد که جانم آرام بگیرد؟ تکلیف من به صورت واضح و یک برنامه ی مشخص چیست تا در آن وادی وارد شوم؟ چگونه از وقتم استفاده کنم؟ نمی دانم شب و روزم را بگذارم برای کار جهادی و یا در کار فرهنگی او را بیابم؟ اگر تکلیف من مبارزه ی با استکبار است، در جنگ سخت به مقاتله بپردازم یا با جنگ نرم در قطار حق، آن را یاری دهم؟ بنده خدایی در حرکت به سوی هدفی، «گرفتار» گناه شد و برای بیرون آمدن از گناه، می گفت حالا من از این وادی بیرون بیایم، چه جایگزین و برنامه ای برای بعد داشته باشم؟ استاد! امیدوارم منظورم را رسانده باشم که من می خواهم بدانم زمانی که بیدار می شوم مشخصا چه کاری را پیگیری کنم. عبادت و تکامل هدف های والایی است اما به صورت دقیق در شبانه روز چه کنم؟! با تشکر و آرزوی موفقیت!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند یعنی خالق انسان برای او از طریق انبیاء برنامه فرستاده است. ابتدا باید سعی کرد عقاید توحیدی خود را کامل نمود و سپس با تدبّر در قرآن خداوند راهِ مناسب روحیه‌ی ما و لازم برای زمانه را در مقابل ما می‌گشاید به همان معنایی که فرمود: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

19850
متن پرسش
سلام استاد: فصل های اول کتاب ولایت فقیه امام را خواندم تا آنجا که به شایستگی و معرفی فقها برای اداره حکومت می رسد. نتیجه گرفتم که دوباره باید انقلابی شود تا این صحبت های امام تحقق یابد! واقعا که وا اسفاه دارد. شما خوتان هم بخش های آغازین کتاب را بخوانید می فهمید که انگار امام خمینی خیلی ازین حرف ها را برای الان مملکت ما زده است، در حالی که انقلاب کرد تا این وضع را اصلاح کند. وقتی که اهل بیت می گویند قیام نکنید فایده ای ندارد، آن نتیجه ای که می خواهید را نمی گیرد برای همین است. وا اسفاه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همه‌ی تلاش ما باید اصلاح مردم از طریق بستری باشد که انقلاب اسلامی فراهم کرده است و با حاکمیت سکولارها به این مقصد نمی‌رسیم زیرا دنیا، دیگر دنیای 50 سال پیش نیست که هرکس بتواند به‌راحتی دین خود را حفظ کند. امروز باید با روحیه‌ی تقابل با کفر و استکبار دین‌داریِ خود را شکل داد. موفق باشید

19485
متن پرسش
با سلام: استاد، شهید مطهری رضوان الله علیه جمله ای رو از یزید ملعون نقل میکنن (قتل الحسین بسیف جدّه) خب مفهومش چیه؟ منظور اون خبیث از این حرف چیه؟ ممنونم واقعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یزید می‌خواهد بگوید پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با آوردنِ دین اسلام و تأکید بر ارزش‌های الهی جنگ بین کفر و ایمان را به صحنه آورد. زیرا امثال یزید مثل لیبرال‌ها اعتقادی به مقابله‌ی حق و باطل ندارند و مفاد سند 2030 به قول خود نویسندگان سند بر همین نکته تأکید دارد. موفق باشید

18511
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در جایی فرمودید نزد مولوی شخصی نام محی الدین را آورد گفت نزد ما نام شیخ را دیگر مبر یعنی دو دستگاه فکری جدای از هم هستند و در جایی دیگر فرمودید چون بزرگان ما نفس ندارند اگر نور بیشتر دیدند قربان آن شخص می روند. ۱. این دو را چگونه با هم جمع کنیم؟ ۲. در سلوک ذیل شخصت امام خمینی (ره) به کدام یک از این دو بزرگوار‌ (محی الدین و مولوی ) می توان رجوع کرد؟ ۳. آیا سلوک حضرت آقا در این زمانه بنا به فرمایشاتشان در مورد مولوی، نزدیک به مولوی نیست؟ ۴. طریقه رجوع به مولوی چگونه است و آیا با مرتبط شدن با کتاب های «فیه ما فیه» یا «مثنوی» و حتی حافظ چنین رجوعی محقق می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید آن دو بزگوار دو دستگاه دارند، نه آن‌که یکی برتر از دیگری باشد 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیشتر در دستگاه محی‌الدین سلوک داشتند 3- نمی‌شود این را گفت. زیرا هیچ عارفی از مولوی نمی‌تواند بی‌بهره باشد ولی دستگاه آقا هم بیشتر تحت تأثیر امام است 4- کار ساده‌ای نیست. بالاخره باید مدت‌ها با مثنوی و دیوان شمس به‌سر برد و قصد سلوک داشت و نه تفنن، تا خود به خود در متن این کار، راه گشوده شود. موفق باشید

نمایش چاپی