باسمه تعالی: سلام علیکم: به مطالعهی کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» همراه با شرح صوتی آن فکر کنید. البته در اقدامی درازمدت و با حوصله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بسیار حساس و قابل تأمّلی در میان آورده اید زیرا ما در بین دو گذرگاهِ بسیار حساس تاریخی قرار داریم. از یک طرف تاریخِ ما تاریخِ غرب است و نمیتوانیم چشم خود را نسبت به آنچه ما را به عنوان تاریخ غرب فرا گرفته است؛ بر هم بگذاریم. و از طرف دیگر تاریخی به نام تاریخِ انقلاب اسلامی در مقابل خود داریم. در نسبت ما با غرب و تاریخ غربی که ما را فرا گرفته است، در عین آنکه تاریخ ما، تاریخِ غرب نیست، یک نوع قرارگرفتن در حاشیهی فرهنگ غربی را نمیتوانیم از خود دور کنیم و از این جهت از تحقق روحِ ارادهای که خردِ غربی بدان نظر دارد، بیرون نیستیم. و اینجا است که به گفته استاد داوری نمیتوانیم بگوییم ما مدرسه و صنعت و کشاورزی به همین معنا که امروز در دنیا ظهور کرده است؛ نمیخواهیم. حال باید از خود بپرسیم آیا میتوانیم در دلِ تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است آن اراده و خردِ مذکور را معنایی دیگری ببخشیم؟ آری! همینطور که میفرمائید نمیتوان با ایدهها در خیالاتِ خود زندگی کرد و به زمینی که در آن زمین باید این ایدهها محقق شود، فکر نکرد و حتما به همان معنایی که می فرمائید: اگر غایت مفقود باشد، این اراده که شرط ضروری برای ساختن است، به چه چیز تعلق نخواهد گرفت و این ممکن نیست.
آنچه بنده به شدت بدان امیدوارم ارادهای است که حضرت پروردگار برای ظهور تاریخی دیگر به میان آورده است و باید در این تاریخ، چشم از این اراده برنداشت. ارادهی الهی در تاریخ حقیقتی است که به صورت ادراکی بسیط به سراغ انسانها میآید و تعلق خاطر مناسب آن زمانه در آنها ایجاد میشود و افقی را میگشاید که همهچیز را باید در آن دید، و در این رابطه آنچه تا دیروز اهمیت داشت، از اهمیت میافتد. از این جهت میخواهم عرض کنم: معنای توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی چیزی بیرون تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شده است، در عین آنکه تاریخی که به اراده و خردِ «تغییر» نظر دارد، هنوز در صحنه است و جناب آقای دکتر داوری، این حکیم اندیشمند بهخوبی متوجهی این امر هستند و بنده نیز تأکید دارم که آری! ما هم باید به شدت، خردِ توسعهیافتگی و خردِ توسعهنیافتگی را در نسبت با همدیگر بفهمیم و هم در ماورای این نسبتها آیندهی خود را بنگریم و به تقدیری که حضرت ربّ العالمین در مقابل ما گذاشته است، بیندیشیم. این یک نوع بازکردنِ گوش و آزادساختن آن برای چیزی است که در این صحنهها مثل رخداد اربعینی این سال ها با ما سخن میگوید، به همان معنایی که به صورتی وسیعتر ندایِ بیصدایِ «الَسْتُ بِرَبّکُم» در جان ما به صدا در آمد و عدهای در مظاهر ظهور ربوبیتِ او این صدا را شنیدند و بیدرنگ تصدیق کردند و گفتند: «بَلی شَهِدْنا».
ما همواره در همهجا در این تاریخ با حضور تاریخی ارادهی الهی ارتباط داریم، هرچند به ندرت به ندای آن گوش میدهیم. گاهی در مطابقت و موافقت با آن اراده قرار داریم، و مطابق آن اراده عمل میکنیم، در آن حدّ که در مواقعی نادر این مطابقت در حدّ دیدن جلوهی آن در افق رخدادی که برابر گشوده شده است، میرسد و وقتی چنین «وقت» فرا رسد، ما به معنای واقعی در راه حضور تاریخی خود قرار داریم، چیزی که شهداء بهخوبی آن را تجربه کردند. و تمام توجه بنده به این نحوه حضور تاریخی است. لذا در عین احترامِ بسیاری که برای متفکری مثل استاد داوری قائل هستم و به بحث توسعهیافتگی و نیافتگی او به دقت گوش میسپارم، ولی توجه دلِ خود را در جای دیگری انداختهام و این، اولِ سخن بنده با شما است که آیا میشود شما با من همدلی کنید و زبان تبیینِ حقیقتی شویم که متذکر ارادهی الهی است. زیرا به نظر بنده، مطابقت و موافقت با آنچه در تاریخ به ارادهی الهی در حال تحقق است، گوشسپردن به ندایِ بیصدایی است که ما را مورد خطاب قرار میدهد و برمیانگیزاند، آنهم برانگیختگی که مثل همهی متفکران تاریخ به قصد و اراده سخن نگفتهاند، بلکه سخن آنها ماوراء قصد و ارادهشان ظهورِ روح تاریخشان بوده است. در عین تذکری که در کلامتان بود، بسیار احساس همسخنی با شما در آن مییافتم بهخصوص که در عین توجهدادن به امر غایتی که باید به خیالات و آرمانها محدود نباشد، متذکر میشوید «این غایت، نمی تواند از تاریخ اروپا اخذ شود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از مداحان حقیقتاً شخصیتشان مطابق اسمشان که مرشد گفته میشود، مرشدند و برای خود سالکی هستند، از جمله جناب حاج منضور ارضی از این جنس است هرچند ممکن است در مواضع جزئی سیاسی با بعضیها تفاوت نظر داشته باشند. بحث در کلّیتِ شخصیت این افراد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع روایات، نظر به بهترین شرایط دارد که به اصطلاح به آن «علت معدّه» میگویند وگرنه در اصل موضوع خللی ایجاد نخواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متن خوب و ارزشمندی بود. ما هم مثل همان جملهای که از آقای دکتر داوری آوردید که میفرمایند: «انقلاب را دوست میدارم و سالها فکر میکردم که در انقلاب و با انقلاب است که شاید بتوان از نیست انگاری و ستمی که با نظم جهان عجین شده است، گذشت». به آیندهی انقلاب اسلامی شدیداً امیدواریم زیرا تنها از طریق انقلاب اسلامی است که میتوان از نیستانگاری دوران و زندگیِ عرفی، به حیات قدسی و عالم معنا رجوع داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان در مورد زلزلهی مشهد چنین نظری داد زیرا در هرحال امامان هرجا که مصلحت باشد و اذن خداوند قرار داشته باشد، کمک خواهند کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگ و صاحبنظر در امر حدیث همه متفقاند که آن حدیث نظر دارد به پرچمی که با ادعای مهدی امت برافراشته شود. در حالیکه انقلاب اسلامی در راستایِ انتظار برافراشتهشدن پرچم حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» تلاش میکند. و حضرت امام فرمودند ای کاش صاحب انقلاب بیاید و ما این انقلاب را تقدیم او کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با احساس حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده است، مییابیم که در آغوش ارادهی الهی در این تاریخ هستیم. صوت شرح کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» میتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً تشخیص ایندو آسان نیست. به همین جهت انسان در کنار استغفار برای رفع بلا در مقابل سختیها از خود، ناآرامی نشان نمیدهد به امید آنکه اگر آن سختیها به جهت امتحان است موجب سرافرازی انسان گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کتاب را باید با شرح صوتی آن کار کنید زیرا کتاب بر همان اساس نوشته شدهاست که متنِ شرح بنده باشد و این غیر از کتابهایی است که سخنرانی بودهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد کار درستی نباشد، مگر آنکه قصد برتری نسبت به خنداندن در دلِ این نوع برنامهها در میان باشد. در این مورد عرایضی در جزوهی «قهقهه و جهالت، تبسم و حکمت» شده است. حضرت مولى الموحدين (ع) مى فرمايند: «كَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَنْ يَضْحَكَ مِنْ غَيْرِ عَجَبٍ»[1]در جاهل بودن انسان همين بس كه بدون دليل بخندد. آنچه قوه ى وَهميه انسان را در كنترل مى آورد تا با اندك بهانه اى به خنده نيفتد قوه ى عاقله است و لذا انسانهايى كه عقل خود را رشد نداده اند توان كنترل خود را در خنديدن ندارند و اين را نبايد حمل بر گشاده رويى كرد. و اگر انسان متوجه چنين نقيصه اى در خود شد بايد با تدبّر در امور حِكمى آن را جبران كند. آن حضرت در راستاى آنكه انسان بايد زيادخنديدن خود را درمان كند، مى فرمايند: «كَثْرَةُ ضَحِكِ الرَّجُلِ تُفْسِدُ وَقَارَه»[2]
بسيارىِ خنده وقار مرد را از بين مى برد. پس اينطور نيست كه تصور كنيم دامن زدن به خنده ى زياد عمل بى ضررى است. موفق باشید
[1] ( 1)- تصنيف غرر الحكم و دُرر الكلم، ص 222.
[2] ( 2)- تصنيف غرر الحكم و دُرر الكلم، ص 222.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه این موضوع نیز در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» بحث شده مبنی بر آنکه ساحران آنچنان مختار نیستند که در سرنوشت ما تأثیر بگذارند، مگر آنکه ما خودمان زمینهی تأثیر کار آنها را با ضعف عقیده فراهم کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و کتاب «عالَم انسان دینی» متذکر این امر هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت تعین اول، باطنِ انسان کامل است و انسان کامل در مقامِ شخصی خود سعی دارد با عبادات خود با آن حقیقت مرتبط باشد به همان شکلی که خداوند او را مأمور کرده است تا بگوید: «هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ» این راه من است که همه را به اللّه دعوت میکند. این «اللّه» اللّهِ سورهی توحید است که حضرت احد باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار درستی نیست، بعضاً هم شیطنت در آن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجمل و اشرافیگری با روح اسلام و انسانیت نمیخواند هرکجا که باشد. ولی باید بین کاخی که پهلوی برای خودش میسازد و با حرمی که تولیت بنا به نظر خود، برای نشاندادن شکوه شخصیت امام راحل میسازد، فرق گذاشت بهخصوص که توصیه شده است حرم امامان و مساجد با شکوه باشد ولی تجملی نباشد. در مورد حرم حضرت امام تفاوت نظرها در با شکوهبودن این معماری یا تجملیبودن آن است. بنده معتقدم در این موارد که بهراحتی نمیتوان گفت حرم از کدام نوع است، بهتر است سکوت کنیم، زیرا سازندگان آن با نیّت ارائهی شکوه، آن را شکل دادهاند و جای حمل بر صحت در همین جاها است و شاید به همین جهت رهبری نمیتوانند نظر صریح بدهند چون خلاف ِ بیّنی بهحساب نمیآید علاوه بر اینکه این نوع فعالیتها نقشی در تشدید رکود و تحریم ندارد. از طرفی؛ مگر خود حضرت امام در امور شخصیشان این کار را انجام داده اند که نسل چهارم انقلاب در مورد امام دچار دوگانگی شوند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم این موارد که میفرمایید که از سر عناد و یا مأموریت، تجاهر به بیحجابی میکنند، اموری است که نظام باید وارد شود. رهبر معظم انقلاب سالهای قبل در مورد امر به معروف فرمودند افراد در آن حدّ باید وارد شوند که منجز به درگیری نشود. مطمئن باشید اینها نفسهای آخرشان را میکشند. به خوبی احساس کردهاند آن فرهنگی که اینان میخواستند در کنار آن هویتی را دنبال کنند، با ظهور شخصیت هایی مثل ترامپ، به سختی به نفسنفس افتادهاند و معلوم است که تلاش مذبوحانه خبر از آن میدهد که متوجهاند تاریخ خمینی آن فرهنگ را به مقتلگاه برده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم همهی آن سؤال و جوابی که در این مورد بحث شد را مطالعه فرمودهاید یا نه؟ بحث بر سر انتقاد به آقای دکتر داوری نیست، بحث بر سر آن است که آقای عباسی در جایی پا میگذارند که اساساً هیچ فهمی برای ایشان در آن جایگاه نیست و این بسیار خطرناک است. از آن جهت که فردا چنین افرادی لیدر جامعهی ما و جوانان ما گردند و شخصیتی برای انقلاب شکل بگیرد که نخبگان جامعه مثل آقای دکتر داوری اینطور مورد طعن و تنفر قرار گیرند. اینجا است که هیچچیزی از آن انقلاب اسلامی که بنا است جهانی را در مقابل جهان مدرنیته به ظهور آورد؛ نمیماند. خطر، بسیار بزرگ است بهخصوص اگر اندیشمندان جامعه امثال آقای دکتر داوری به این نتیجه برسند که آیندهی انقلاب با افرادی مثل آقای عباسی بنا است ادامه پیدا کند، وگرنه اگر آقای عباسی در جای خود میایستاد، حرفهای خوب و مفیدی داشت. ای کاش شما آن کلیپ را که بیشتر به یک «شو» شبیه بود ببینید، آن وقت است که نگرانی بنده بیشتر برایتان ملموس میشود. باور بفرمایید بعد از دیدن آن کلیپ، مدتها آرامش روحی خود را از دست داده بودم که بر ما چه میگذرد؟ آیا داناییهای ما وقتی در این حدها باشد برای ادامهی خود در این جهان کافی است؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام عبادات باید با انگیزهی اُنس با حضرت ربّ العالمین انجام گیرد و با پشتکار و صبر إنشاءاللّه حجابهای بین «عبد» و «ربّ» برطرف میشود. آری! نماز شب یکی از بهترین راههای اُنس عبد با ربّ است. پیشنهاد میشود سه جلسهی صوت «همدمی ربّ و عبد» را را که بر روی سایت هست، دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در روایت از رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» داریم که میفرمایند: «اولُ ما خلقاللّه العقل» میتوان اینطور فکر کرد که آیهی مذکور میفرماید پس از آنکه آخرین مرحلهی نظام خلقت یعنی زمین را حضرت پروردگار را خلق نمودند جهت تدبیر عالم به آسمانها پرداختند زیرا «استوی إلی السماء» غیر از خلقت آسمان است. شبیه آنکه پس از خلقت انسان و نفخهی روح، تازه تدبیر و هدایت آن را انجام میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون آنکه قطع رابطه کنید و بدون آنکه درگیر شوید فکر کنید بالاخره چگونه باید این مردم را متوجهی عالَمی کرد که بالاتر از این عالَم باشد. در آن صورت خداوند راههایی را بر قلب شما اشراق میکنند. موفق باشید