بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25283
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: از وقتی سیر مطالعاتی استاد پناهیان به خصوص مباحث «تنها مسیر» و «تعیین کننده ترین عامل در مقدرات بشر» را گوش دادم، زندگیم متحول شده. از طرفی، چند وقته که مباحث «ده نکته از معرفت نفس» و «برهان صدیقین» شما را گوش دادم. این مباحث هم تحولات تازه ای در من ایجاد کرد. الان به جایی رسیدم که نه خوشم میاد تلویزیون ببینم، نه دوس دارم مثل سابق، هندزفری به گوش بزنم و آهنگ گوش بدم، حتی آهنگ سنتی و حلال، و نه دوس دارم توی فضای مجازی بگردم و کلیپ ها و مستندها و فیلم های سینمایی جذاب و جالب را ببینم (هرچند حلال). احساس می کنم اگه وقتم را صرف فیلم و سریال و آهنگ و امثالهم بکنم، عمرم بیهوده تلف شده و بعدش عذاب وجدان می گیرم. قبلا اینطور نبودم، قبلا فیلم می دیدم خیلی مهم نبود که چندین ساعت وقتم صرف آهنگ و فیلم صرف میشه. الان دیگه از نظر روحی، به جایی رسیدم که اگه فرضا نیم ساعت فیلم سینمایی بخوام ببینم، عذاب وجدان می گیرم. البته تمام این تغییرات روحی را مثبت ارزیابی می کنم و تازه دارم می فهمم که واسه چی اومدم به این دنیا و ماموریتم در دنیا چیه. لذا پدید اومدن این روحیات در خودم را بد نمیدونم. ولی مشکل اینجاست که دیگه خیلی جاها نمیتونم برم، در روابطم دچار تعارض میشم، منظورم اینه که فرضا قبلا دوستم می گفت بیا بریم بیرون بتابیم، می رفتم. ولی الان کنکاش می کنم در درون خودم که دقیقا این تابیدن در بیرون چقدر من رو به خدا نزدیک میکنه، از طرفی چون دوستم توی ماشینش آهنگ میذاره، در مجموع پاسخ منفی به دوستم میدم و باهاش بیرون نمیرم. یا مثلا قبلا با آهنگ که مشکلی نداشتم، گوش دادن به آهنگ های شاد و مجاز تلویزیون را بلامانع میدونستم، ولی بعد از تکمیل سیرهای مطالعاتی آقای پناهیان و شما، به این نتیجه رسیدم که حتی همین آهنگهای مجاز هم باعث افزایش کثرت و دوری از وحدت نفس می شود و لذا از هرگونه آهنگی دوری می کنم (حتی دلیلی نمی بینم که چون آهنگ گوش نمیدم، پس به جاش مداحی گوش بدم). خدا رو شکر با این تحولات روحی که در من پدید اومده، هیچ گونه افسردگی هم ندارم (آخه خیلی ها خیال می کنند اگه آدم آهنگ شاد گوش نده، غمگین میشه، ولی من برعکس هستم، و معتقدم شادی باید از درون و اعماق دل بجوشه و در ظاهر و چهره نمایان بشه و برای شاد بودن نیازی به مطلب، آهنگ یا حرف شاد کننده نیست). خلاصه اش رو بخوام بگم، قبلا شادیهام سطحی بود، ولی الان با چیزهای الکی شاد نمیشم و نیاز به چیزی ندارم که شاد بشم. استاد! از چند چیز می ترسم: ۱. پس فردا اگه ازدواج کنم، همسرم قطعا شبیه به من نیست، دلش میخواد بره سیرک، بره سینما، بره کنسرت های موسیقی، انواع و اقسام فیلم های جذاب و مستند و عاشقانه را ببینه، انواع آهنگ های به روز را گوش بده. خب با این احوالات و روحیاتی که بنده حقیر پیدا کردم، همه آدمهای اطرافم (از جمله همسر آیندم) فکر می کنند من یه آدم افسرده هستم که مثل آدمهای معمولی نیستم، نه آهنگ گوش میدم، نه اهل کنسرت و سیرک هستم، نه اهل رفتن به سینما. فکر می کنم این باعث میشه آدمها ازم فراری بشند، یا اینکه روابطشون را باهام کمرنگ کنند، و اینکه همسرم از بودن با من لذت نبره (چون طبیعتا من باهاش به سیرک و سینما و اینجور جاهایی که چیزی جز افزایش کثرات به همراه نمیاره، نمیرم). چطور با این دغدغه که در آینده ممکنه رخ بده، کنار بیام؟ (فکر می کنم که خدا یه همسری روزیم میکنه که در مواردی، دقیقا مخالف عقاید من هست تا بدین وسیله امتحان بشم، به همین خاطر این سوال را ازتون می پرسم) ۲. جاده ای که توش هستم، درسته؟ با همین دست فرمون برم جلو؟ پیشنهاد خاصی ندارید؟ ۲. درک و فهم من از خودم و زندگیم اینه که ما به این دنیا نیومدیم که خودمون را به آب و آتیش بزنیم تا دنیا ازمون سواری بگیره (حب دنیا)، بلکه باید خودمون را به آب و آتیش بزنیم تا از دنیا سواری بگیریم (نگاه ابزاری به دنیا). حتی اینجا نیومدیم که به قول روانشناسان غربی با بکارگیری استعدادهامون به موفقیت برسیم. رسیدن به موفقیت موضوعیت نداره، بلکه سنخیت پیدا کردن و تناسبی نسبت به خدا پیدا کردن، موضوعیت داره. همه شئونات زندگی باید در خدمت این هدف و ماموریت (سنخیت یافتن با خدا برای لیاقت پیدا کردن جهت ملاقات با خدا) باشه. آیا برداشت بنده حقیر از زندگی، منطبق با حقیقت است؟ یا جایی دچار کج فهمی شده ام؟ در پایان از شما استاد عزیز و محترم خواهش می کنم که به همه کسانی که سیر مطالعاتی شما را تکمیل کرده اند، توصیه بفرمایید که سیر مطالعاتی استاد پناهیان (تنها مسیر و تعیین کننده ترین عامل در مقدرات بشر) را هم دنبال کنند. چون به نظر من سیر مطالعاتی استاد پناهیان و سیر مطالعاتی جنابعالی، مکمل همدیگه هستند. سیر مطالعاتی شما، عقلی است و سیر مطالعاتی استاد پناهیان، اخلاقی. هر دو در جایگاه خود، ارزشمند هستند. هر سیر مطالعاتی عقلی، فرد را وادار به تفکر و تدبر در خودش و جهان میکنه و چون تعقل و تفکر، هم به تمرکز و زمان مقتضی نیاز داره هم به حوصله، معمولا مباحث عقلی، خشک به نظر میرسه و حوصله طرف سر میره. مباحث اخلاقی، این خشکی را برطرف میکنه. از طرفی، از نظر بنده ناچیز، فقط تکیه کردن به مباحث اخلاقی هرچند ظاهرا شیرین و جذابه و نیازی به فکر کردن زیاد نداره، ولی باعث میشه که انسان در یک حدی متوقف بشه و درکش از خودش و خدا و دنیا، عمیق نباشه و صرفا در همون حد متوقف بشه و بعد از مدتی سست و کسل بشه. مباحث عقلی این مشکل را رفع میکنه. خداوند شما استاد عزیز را از یاران حضرت صاحب الزمان (عج) قرار دهد. پیشاپیش از پاسخگویی شما ممنونم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! إن‌شاءاللّه خداوند همسر مناسب روح و روحیه‌ی خودتان را برایتان مقدّر می‌فرماید. ۲. نه! خوب است ولی مواظب باشید در افراط و تفریط نیفتید. آری! بنا نیست ما در هر چیز مباحی وارد شویم، ولی نباید طوری باشد که بقیه را از امور مباح محروم یا برایشان نفی کنیم. ۳. خیلی خوب است. رویهمرفته راهی خوب و پیشنهاد خوبی را مطرح می‌فرمایید. موفق باشید

22940
متن پرسش
سلام علیکم استاد: اینکه می گویید جن از جنس انرژی است. سوالاتی برایم به وجود آمده است. خواهش می کنم به آنها پاسخ بدهید. ۱. آیا منظورتان از اینکه می گویید یکی از انواع انرژی است همان انرژی های نورانی و گرمایی و جنبشی و....است؟ ۲. اگر از جنس انرژی باشد و انرژی هم یکی از خواص ماده است پس باید بگوییم تکنولوژی توانایی کشف این نوع انرژی یعنی دیدن جن را دارد؟ ۳. از کجا معلوم روح انسان هم از جنس انرژی نباشد؟ تشکر استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با توجه به این‌که جنّیان نیز مانند انسان‌ها روحی و جسمی دارند، مرحوم مطهری احتمال داده‌اند که جسم آن‌ها از جنس انرژی باشد. مگر ماده به خودی خود انرژیِ متراکم نیست؟ ۲. نمی‌دانم ولی فکر نمی‌کنم مهم باشد. ۳. روح، از جنس دیگری است و به‌کلّی فوق زمان و مکان است ولی انرژی از جنس ماده است و محدود به زمان و مکان می‌باشد. موفق باشید

22856
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در یکی از سخنرانی های خود در بحث پیرامون آیه 14 سوره مبارکه سبا فرمودید شیطان که از جنیان می باشد چون از غیب مطلع نیست صرفا روی خیال انسان تاثیر می گذارد. در این خصوص سوالات زیر برای من مطرح می باشد: ۱. مگر خیال انسان جزء امور غیبی نیست پس چطور شیطان آن را در دست می گیرد؟ ۲. مرتبه ای از نفس، نفس اماره است که تحت تاثیر قوه خیال است و اگر انسان از یاد خدا دوری کند خیالات باطلش نفس اماره اش را برانگیخته می کند و نفس اماره انسان را به سوی بدی ها سوق می دهد. این روندی است که به شیطان نسبت داده می شود. پس آیا می توانیم هرجا کلمه شیطان می آید آن را به نفس اماره معنا کنیم؟ حضرت یوسف (ع) فرمود: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ بنده کتاب نفس خود را که ورق می زنم اثری از دخالت موجودی بنام شیطان نمی یابم بلکه هرچه خطا کرده ام ناشی از خیالات بیخود و نفس اماره ام بوده و غفلت از رب غفور و رحیم به نفس اماره فرصت داده است. ۳. با توجه به موارد یاد شده این شک و شبهه برایم ایجاد شده که آیا اصلا موجودی بنام شیطان وجود دارد؟ و آیا از نفس اماره به شیطان تعبیر شده است؟ با تشکر
متن پاسخ

 تعالی: سلام علیکم: ۱. حوزه‌ی خیالی که در آن‌جا مورد بحث است همان حضور محسوسات در ذهن می‌باشد ولی منظور از عالم غیب، عالمِ حقایق است ۲. اگر علت خطورات منفی که به سراغ ما می‌آید تنها خودمان باشیم، باید از همان اول و همیشه آن خطورات نزد ما باشد. پس باید عامل خطورات در بیرون قرار داشته باشد، حال یا ما با میدان‌دادن به نفس اماره آن‌ها را می‌پذیریم و عملاً شیطان عنان شخصیت ما را در دست می‌گیرد؛ و یا با میدان‌دادن به فطرت الهی‌مان متذکر امر توحیدی می‌شویم و وسوسه‌های شیطان را ردّ می‌کنیم. موفق

22687
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: گویند که بیابان هم باشی حسین یادت می کند مانند بیابان کربلا. گویند که هیچ عزایی در شعبان نیست و هیچ تولدی در محرم یعنی که ریشه تمام شادی ها و غمها در حسین است. اما ای کسی که این دردنامه را می خوانی همراهت کربلا هم راهی شدم اما دریغ از تغییر کردن سیر عقیده را از با بسم الله تا تا تمت در سیرتان خواندم نهج البلاغه را هم خواندم المیزان را هم اما نشد که بشود از درونم بندگی نابی تراوش کند کجای کار می لنگد انگار رازی از بندگی نکردنمان وجود دارد که شما از گفتنش حیا می کنید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روزگار، روزگارِ سیطره‌ی نیهیلیسم است. باید مسئله‌ی زمانه را شناخت و در راستای عبور از آن به خدا رجوع کرد. آری! مهم آن است که ما از خدا چه می‌خواهیم. وقتی متوجه‌ی این مسئله شدیم که اسلام در مظهریت انقلاب اسلامی بنا دارد ما را از ظلمات زمانه رجوع بدهد، نحوه‌ی رجوع ما به حضرت شیدالشهداء«علیه‌السلام» ظهور می‌کند و راه ما به سوی آن حضرت گشوده می‌گردد. موفق باشید

22195
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی: در تفسیر سوره مبارکه ال عمران می فرمایید حقیقت وجود بر قلب پیامبر به نور ناطق جلوه می کند قلب حقیت را می یابد و گوش صوت را ولی انبیا گذشته مثلا تورات و انجیل را حقیقت را می یافتند ولی الفظ را خود بکار می بردند علت این امر چیست؟ با عنایت به اینکه خدا می فرماید ما این کتاب را بر تو نازل کزدیم همانطور که قبلا تورات و انجیل را نازل کردیم در واقع وقتی او به نور ناطق بر قلب حضرت موسی (ع) جلوه کند او هم باید در موطن سمع صوت بشنود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نزول وحی بر همه‌ی انبیاء و بر جان مبارک آن‌ها محقق شده، ولی برای قرآن به لسان عربی مبین ظهور کرده‌ است و این حکایت از آن دارد که کامل‌ترین وحی طوری است که باید الفاظ آن نیز از طرف پروردگار باشد زیرا بشر به نوعی از آمادگی رسیده است که تا این حدّ بالا بیاید که بتواند با خدا مرتبط شود. موفق باشید

22157
متن پرسش
سلام: چرا خداوند اختيار داده به بندگانش اگر با اختيار به خدا برسيم چرا بايد بهشت و جهنم باشد؟ پس انسان اگر اختيار نكند جهنمي است خارج شده اگر اختيار كند بهشتي است اگر خدا اختيار داده چرا بايد انتخاب كند انتخاب نكند كافرست و جهنمي است پس بحث اختيار چي ميشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان موجودی است با امکانات مختلف و باید این امکانات را در راستای تکامل خود از قوه به فعل درآورد و در این راستاست که باید مختار باشد تا خودش شخصیت خود را در بین امکانات مختلف شکل دهد. موفق باشید

21821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام جناب استاد: چند سوال داشتم. بصیرت به چه معناست؟ آیا در ادبیات عرفانی هم بصیرت داریم؟ این که خدا به شخصی، حکمت داده به چه معناست؟ بصیرت و حکمت مقوله ای جدا از هم هستند و یا یکی زیر مجموعه دیگری هستند؟ لطفا با مثال توضیح دهید. چکونه می توان این دو را بدست آورد به چه اشخاصی داده می شود؟ حکمت را ذره ذره به کسی اعطا می کنند؟ اگر کتابی هم معرفی بفرمایید ممنون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه‌ی حقایق شود دارای بصیرت است و وقتی نظر به استحکام حقایق در عالم باشد به حکمت می‌رسد. با تدبّر در قرآن و رعایت حرام و حلال الهی، انسان به بصیرت و حکمت لازم نایل می‌گردد. موفق باشید

21667

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد: بنده با توجه به سیر مطالعاتی سایت کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» را همراه با صوت خوانده ام و احساس می کنم مباحث آن طوری که باید جا نیفتاده است آیا توصیه می کنید کتابها را دوباره مطالعه کنم و یا با توجه به سیر مطالعاتی کتاب از برهان تا عرفان را بخوانم و مطالب برایم روشن می‌شود، و شیوه ی صحیح مطالعه کردن چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با ادامه‌ی بحث «برهان صدیقین» و کتاب «خویشتن پنهان» و ادامه‌ی مباحث کتاب «معاد» مطالب بیشتر روشن می‌شود. موفق باشید

21284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید سوالاتی که در مورد شماره بعدی نشریه خط در هفته گذشته برایتان ارسال نمودیم بدستتان رسیده است. چون هنوز جوابی نه به ایمیل و نه در قسمت پرسش و پاسخ نیافتیم. بحث در مورد دشمن اصلی حوزه و چگونگی مقابله با آن بود. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی جز همان سؤالات اولیه دریافت نکردم. مجدداً جواب آن‌ها ارسال می‌شود:

باسمه تعالی: سلام علیکم:

جواب سؤال 1- دشمن اصلی حوزه، غفلت از تبیین درست دین الهی است زیرا در صورت درست‌نشان‌دادنِ دین خدا در آن حدّ که انسان‌ها بتوانند از طریق شریعت الهی راهِ اُنس با خدا را بیابند، هر جریان منحرفی که راهِ ما را به سوی خدا می‌بندد و ما را نسبت به نور حق محروم می‌کند؛ معلوم می‌شود اعم از مارکسیسم، یا وهابی‌گری، یا فرقه‌ی احمد حسن، یا غرب و آمریکا. مشکل این‌جا است که اینان کالاهایی دارند که می‌تواند در عرض کالاهای ما خودنمایی کند وگرنه هرگز کالاهای این‌ها با حقیقتِ نورانی شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» آن‌گاه که درست مطرح شود، همطراز نیست.

جواب سؤال 2- آمریکا به عنوان نمود استکبار مقابل نور توحیدی است که انقلاب اسلامی در این تاریخ به ظهور آورده. توحیدی که ماوراء سکولاریته می‌خواهد بشر را متذکر این امر کند که تنها با ولایت الهی امورات دنیایی و آخرتی خود را می‌تواند سر و سامان دهد که تجسم عینی آن ولایت فقیه در مقابل ولایت شیطان است. به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبيناً + يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً»(119 و 120/ نساء) هر آن‌کس ولایت شیطان را پذیرفت حقیقتاً در خسرانی بس روشن و مشخص قرار می‌گیرد. شیطان در راستای ولایت خود وعده می‌دهد و آرزوسازی می‌کند و نیست وعده‌های شیطان مگر فریب. و بدین لحاظ آمریکا شیطان بزرگ است و راه عبور از دشمنی آمریکا، نجات‌دادن انسان‌ها از وعده‌ها و آرزوهای شیطانی است.

جواب سؤال 3- دشمن از طریق جهلِ ما نسبت به حقیقت می‌تواند در حوزه‌ها نفوذ کند و حقیقت چیزی جز آن‌چه وَحی الهی بدان متذکر است، نیست. آری! آن‌چه وَحی الهی بدان متذکر است و نه آن‌که تنها وَحی الهی را بدانیم. وقتی مادر بر سر فرزندش فریاد می‌زند: صبر کن تا یادت بدهم، که به چه می‌گویند حرف‌شنوی؛ مادر می‌خواهد فرزندش را به حرف‌شنوی بکشاند، نه آن‌که حرف‌شنوی را برای فرزندش تعریف کند، بلکه می‌خواهد کاری بکند که او شنوایِ آنی شود که به ذاتش تعلق دارد، گونه‌ای فراخوانش یا «ندا»ست. و ما مدت‌هاست که معنای رجوع به حقیقت را با دروس رسمی حوزوی به حاشیه برده‌ایم و نهایتاً گمان می‌کنیم با یک درس اخلاق که عموماً آن را امری اعتباری می‌پنداریم، می‌توان مشکل عدمِ رجوع به حقیقت را جبران کرد. در حالی‌که اگر آن بحث اخلاقی مبتنی بر بنیادِ جان انسان‌ها نباشد، خود نیز علمی است بر علوم گذشته.

جواب سؤال 4- حقیقتِ دوران ما انقلاب اسلامی است. طلاب عزیز باید انقلاب اسلامی را بشناسند و بشناسانند.

تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع می‌شود به معنای پناه‌جستنِ قومی است به آن‌چه به عنوان تقدیر الهی و حوالتِ قدسی به عهده‌اش نهاده‌اند تا از زهر نیهیلیسم خود را و بشریت را رهایی بخشد و این با نشان‌دادن حقیقت ممکن است، حقیقتی که امری است تاریخی، و به عنوان امر تاریخی انسان‌ها را در گذر زمان فرا می‌گیرد و دگرگون می‌کند و بدین لحاظ حقیقت با انقلاب اسلامی آغاز می‌گردد و با انقلاب اسلامی نگهداری می‌شود تا سرآغاز آن قوم تاریخی را به همراه آورد و آن قوم از عادی‌شدن زندگی رهایی یابد.

حال سؤال این است با توجه به آن‌چه گفته شد آیا ما از حیث حضور تاریخی خود در سرآغاز هستیم؟ آیا ذات انقلاب اسلامی را به عنوان سرآغاز می‌شناسیم و به آن توجه داریم؟ یا با همان فهم قبلی به آن می‌نگریم و با آن همان معامله‌ای را می‌کنیم که با سایر اتفاقات انجام می‌دهید، زیرا عزمِ نظر به دوردست‌ها در ما مرده است.

خطر آن‌جاست که با فراموش‌کردن حضور تاریخی انقلاب اسلامی، حقیقت دوران فراموش شود و در این رابطه پوچ‌انگاری یا نیهیلیسم به سراغ طلبه می‌آید و از خود می‌پرسد مرا چه شده که با مطالعات حوزوی و عبادات شرعی احساس پوچی می‌کنم؟! موفق باشید

20698
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: مثل اینکه سوالم را درست نپرسیدم. (سوال ۲۰۶۸۳) مطمئنا ائمه علیهم السلام از بدی ها و کارهای بدی که چه دشمنانشان و چه غیر هم انجام می دهند بیزارند. سوال بنده این است: با توجه به اینکه دشمنان اهل بیت اعمالشان پلید است و معصومین از آن اعمال بیزارند آیا رافت عامه آنها اقتضا می کند که حتی آنها را هم دوست داشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حضرات از کارهای آن‌ها متنفرند، ولی همواره نسبت به خودشان رأفت دارند و مایل‌اند آن‌ها را از آن ظلمات نجات دهند در آن حدّ که خداوند به پیامبرش تذکر می‌دهد:  «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلي‏ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً» گویا می‌خواهی قالب تهی کنی و خود را به هلاکت اندازی، از این‌که اینان به این قرآن ایمان نمی‌آورند. موفق باشید

20565
متن پرسش
استاد گرامی سلام: با توجه به جواب جنابعالی به سوال بنده به شماره ۲۰۵۵۸ که البته جوابتان یقینی و قانع کننده نبود، سوال بنده این است که چرا باید بپذیریم که خداوند در حین خواب اطلاعات و خاطرات ما و نفس ما را تغییر نمی دهد که صبح که بیدار می شویم کس دیگری با خاطرات و اطلاعات دیگری باشیم، خداوند که قدرتش را دارد و با کن فیکون توانش را دارد و این کار نشدنی نیست، با کدام صفت خداوند این امر به اصطلاح شدنی منافات دارد که نشدنی می شود و محال؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! به این امر بدیهی که هرکس احساس می‌کند، باید شک کرد؟! در حالی‌که به قول دکارت، خدایِ مهربان خدایی است که می‌خواهد ما حقیقت را بدانیم. مگر خدای عالم فریب‌کار است؟ معلوم است که او اصدق است و جز حق و راستی در او نیست. موفق باشید

19610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طاعات قبول من زمانی که 9 سال داشتم برایم جشن تکلیف گرفتند و رساله ی آیت الله بهجت را هم به من هدیه دادند. بدون اینکه هیچ نظری از من خواسته شود. و یا من تحقیقی بکنم. شاید در طول حیات ایشان به دفعات معدود از رساله آیت الله بهجت استفاده کردم. بعد از فوتشان تصمیم گرفتم چون پدرم در خانه رساله ی آیت الله مکارم را داشت من هم از ایشان تقلید کنم و باز هم راجع به اعلمیت تحقیقی نکردم و اکنون مقلد آیت الله مکارم هستم. چندی پیش یکی از دوستان گفت اگر تو بدانی مرجع اعلم تری هست و تو به او رجوع نکنی عباداتت مشکل دارد و من واقعا شناختی به هیچ یک از مراجع ندارم. با جستجو در اینترنت هم فقط توانستم بفهمم اگر فرد مورد اطمینانی به ما بگوید فلان مرجع اعلم است می شود به آن استناد کرد ولی متوجه نشدم که کدام مرجع اعلم اند. من به شخصه از لحاظ شخصیتی از آیت الله خامنه ای اطمینان دارم اما از لحاظ علم فقه نظری راجع به هیچ کس ندارم. واقعا مستاصل شده ام. نگرانم که نکند عباداتم اشتباه بوده باشد. الان واقعا از شما خواهش می کنم لطف کنید و به من اعلم ترین مرجع زمان را معرفی کنید. لطفا اسم چند نفر را نگویید که من دوباره بین انتخابشان شک کنم. چون در اینترنت هم همینطور بود. همه جا چند نفر را معرفی می کرد. در صورتی که در جامعه نظر افراد راجع به آن مراجع بسیار متفاوت است. نظر شما راجع به رهبری چیست؟ خدا خیرتان بدهد بی پرده و صریح به من یک مرجه تقلید معرفی کنید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم از رهبر انقلاب تقلید می‌کنم چون معتقدم همه‌ی مراجعی را که جامعه‌ی مدرسین تأیید کرده‌اند، از نظر فقهی اعلم هستند. که از جمله‌ی آن‌ها آیت اللّه خامنه‌ای می‌باشند با این تفاوت که از نظرِ عالِم به زمانه نسبت به آن بزرگان، برتری مشخصی دارند. موفق باشید

18541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بمسمه تعالی با سلام خدمت حضرت استاد و آرزوی سلامتی: حاج آقا سه تا در خواست داشتم ممنون می شوم رهنمایی بفرمایید. مطلب اول: حقیر تازه طلبه شدم (24 ساله مجرد هستم و بعد از کارشناسی توفیق شد آمدم حوزه) خیلی دوست داشتم نصیحتی و موعظه ای در ابتدای راه حقیر را بفرمایید که ان شاء الله به آن عمل خواهم کرد. مطلب دوم: حقیر گناهان زیادی دارم و نمی دانم با آنها چه کار کنم و کلا نمی دانم از کجا شروع کنم که به بهترین جه خودم را اصلاح کرده باشم لطفا راهنمایی فرمایید که چگونه چنین اصلاحی را انجام بدهم و از کجا شروع کنم؟ مطلب سوم: می خواستم نظر حضرت عالی را در مورد تنوع اساتید اخلاقی که وجود دارد بپرسم از کجا متوجه شوم که چه سبکی برای من مناسب است؟ (مثلا مکتب سلوکی علامه طباطبایی و آقای بهاالدینی و...) با تشکر بابت زحمات فروان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر ادبیات عرب را در سال‌های اولیه محکم و بدون حاشیه‌رفتنِ در امور دیگر بخوانید بعداً پشیمان نمی‌شوید 2- همین‌که در فضای زندگیِ طلبگی مرتکب آن گناهان نشوید، نه‌تنها مزه‌ی آن گناهان می‌رود، بلکه از آن‌ها متنفر نیز خواهید شد 3- این به ذوق خودتان بستگی دارد که با کدام‌یک از اساتید، بیشتر متذکر می‌شوید. موفق باشید

18244
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: بنده پرسشگر 18234 هستم. با توجه به پاسخ جنابعالی منظور از ذکر معمولی سجده چیست؟ اگر همان سبحان الله است خب این را می توان بدون شماره و به تعداد زیاد گفت؟ چیزی در ذهن دارم بدین منوال که این اذکار بایستی مضرب سه باشند؟ کمی بنده را راهنمایی بفرمایید. از طرفی مگر صلوات ذکر معمولی نیست؟ از طرفی می توان این اشتیاق به سجده طولانی را پس زد؟ بنده مونس حقیقیم خداست خیلی در درون خودم با خدا حرف می زنم. نمی دانم دچار خدای انتزاعی شده ام. لطف کنید بنده را راهنمایی بفرماید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مونس حقیقی انسان خدا باشد، دیگر خدای انتزاعی در میان نیست! 2- آری! ذکر صلوات از اذکار معمولی است ولی از آن‌جایی که در سجده نظر به مقام جلالی و سبحانی حضرت حق است، بهتر است اذکاری گفته شود که با واژه‌ی «سبحان اللّهی» باشد 3- همان‌طور که متوجه‌اید اذکار سجده‌ی معمولی با مضرب 3 همیشه باید همراه باشد. موفق باشید

17909

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد و عرض خسته نباشید: حقیر طلبه ای هستم و می خواستم 1. درباره حوزه انقلابی تحقیق کنم اگر مقدورتون هست چند منبع معرفی فرمایید و 2. بایسته های اصلی حوزه انقلابی در عصر حاضر چیست؟ ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت جزوات، جزوه‌ی «وظیفه و نحوه سلوک طلبه عصر انقلاب اسلامی» می‌تواند در این مورد کمک کند. موفق باشید

17512
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و تسلیت ایام عاشورا: استاد جان این «بدون عنوان» چه صیغه ای است؟ چند سایت پرسش و پاسخی را که آشنایی دارم همه سوالات عنوان دارند مگر فرق اون سوالات که عنوان می دهید با آنها که عنوان نمی دهید در چیست؟ بالاخره در هر پرسش و پاسخی موضوعی مطرح است همان را عنوان بگذارید خیلی قشنگتر می شود، تازه این کمک می کند کاربر بدون احتیاج به بازکردن سوال از عنوان بفهمد علاقه ای به خواندن دارد یا نه. با تشکر و التماس دعا. خدا بر طول عمر استاد ما بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع «بدون عنوان» یعنی موضوع مطرح شده در جواب چندان مهم نیست که به عنوان یک نکته‌ی اساسی بتوان آن را مطرح کرد؛‌ تنها در حدی است که کاربران محترم از آن مطلع شوند و به همین جهت بعد از مدتی از سایت حذف می‌شود. موفق باشید

16837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام، اگه بخوایم معارف دینی رو برای بچه های دبستانی بگیم باید از کجا شروع کنیم؟ لطفا اگه منابعی رو سراغ دارید که برای انتقال مفاهیم دینی به بچه ها کمک میکنه معرفی کنید. (بنده مربی بچه ها هستم، به عنوان مطالبی که سر کلاس ارائه کنم راهنمایی می خواستم) اینکه اول سوره ها رو به شکل شعر باهاشون کار کنیم کار درستی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار خوبی است که نوجوانان با شعر و سرود به محتوای سوره‌ها نزدیک شوند 2- اگر قسمت «من کیستم؟» از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را برایشان با زبان ساده بگویید، کمک‌شان کرده‌اید و به همین شکل، کتاب «چه نیاز به نبی». موفق باشید

14620
متن پرسش
سلام: 1. کسی که در امور هولناک خیلی می ترسد و نمی داند چه واکنشی در آن لحظه از خود نشان دهد باید چه کند؟ کلا برای از بین بردن ترس و شجاع بودن چه کار باید کرد؟ 2. آیا ذکر حوقله موثر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به سنن الهی، وَهم را از جایگاه اصیل خود در عقل و روان ما می‌زداید. در این رابطه اذکاری که حضور حضرت حق را در مقابل این اوهام به صحنه می‌آورد، از جمله ذکر «لا حول و لا قوة الاّ باللّه» خوب است. موفق باشید

13909
متن پرسش
سلام علیکم: در جمعی نشسته بودیم و بحث اعدام های بعد انقلاب مجاهدین سابق (منافقین) مطرح شد بعضی از افرادی که فضای اوایل انقلاب را درک کرده و از نزدیک شاهد این قضایا بودند، مدعی شدند که بعضی از این اعدام ها به حق نبوده و بعضی از آنها بی گناه کشته شدند. در یکی از این جریانات یک شخصی که خواهرش فقط بدلیل شرکت در یکی از میتینگ هایی که آن زمان مجاهدین سابق (منافقین) برگزار کرده بودند، شرکت کرده بود، اعدام شد و خود همین شخص هم که برادرش می شد به 5 سال زندان محکوم شد. افرادی که در این جمع نشسته بودند جریانات دیگری را یادآور شدند که به عینه شاهد بودند که بعضی از افراد بدلیل تندروی هایی که در اوایل انقلاب می شد ناجوانمردانه کشته شدند، در صورتی که انسان هایی متدین و مورد اعتمادی بودند و یا نهایتا اگر ناخواسته فعالیتی در راستای این گروهگ انجام می دادند، ناشی از جهل آنها بود و می شد که جرمشان اعدام نباشد. بنده نیز بدلیل عدم اطلاعات و مستندات کافی، در این جمع سکوت پیشه کردم و فقط سعی کردم که شنونده باشم. حال سوال بنده این است که بفرمائید که این هرج و مرجی که در بحث اعدام بعضی از این افراد که مدعی شد، تا چه اندازه مورد قبول شماست و تحلیلتان را نسبت به این قضیه عنوان فرمائید و اگر کتابی هم در این راستا معرفی بفرمائید ممنون میشوم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی  4225 شده است. عنایت داشته باشید که بحث قرارگرفتن در جبهه‌ای که مقابل نظام اسلامی است، منجر به چنان احکامی خواهد شد. بحث خوب و بدبودنِ افراد در میان نیست. با این‌همه نمی‌خواهم خطاهایی که ممکن است پیش آمده باشد را نفی کنم. عرض بنده آن است که جهت‌گیری نظام اسلامی در این مورد مبنای دینی دارد و به حکم الهی چنین مواضعی گرفته می‌شود. موفق باشید

13535
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ایراد دیگری که بر نظام ولایت فقیه گرفته می شود این است که فقهای شورای نگهبان که صلاحیت خبرگان رهبری را باید تعیین کنند بعضا خودشان کاندیدای مجلس خبرگان هستند و در اینجا تایید کننده با تایید شونده یکی می شوند. به نظر شما آیا این ایراد وارد است و در این صورت چگونه بر طرف می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب به سؤال‌هایی که در این مورد عرض شد روشن گردید که شورای نگهبان در این موارد تنها باید توانایی نامزدها را نسبت به اجتهادشان معلوم کند. مثل آن‌که یک معلم ریاضی اطلاعات ریاضی یک کس را مشخص می‌کند و این‌طور نیست که شورای نگهبان بخواهد در انتخاب آن‌ها دخالتی داشته باشد. موفق باشید

12930
متن پرسش
تفاوت ميان دين حكومتي با حكومت ديني چيست؟ و كدام يك زشت و مذموم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این واژه‌ها خیلی افق را روشن نمی‌کند. آن‌چه حقیقت دارد دین خدا است حال اگر حکومتی آن را تبلیغ کند حکومت خوبی است، و اگر دین حکومتی را تحت کنترل داشته باشد و مدیریت جامعه را بر اساس دستورات الهی جلو ببرد جامعه‌ی خوبی است. موفق باشید

8537
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی در سوره بقره که می فرماید هیزم جهنم مردم و سنگ هست منظور از سنگ چیست؟ با تشکر از جنابعالی
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خدا در آیه‌ی 24 سوره‌ی بقره می‌فرماید:«فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی‏ وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ» بترسید از آتشی که عامل شعله‌ورشدنش، خودِ انسان است و تعلقات دنیای مادی او، که برای کافران آماده شده. وَقود نار، خودِ انسان است و تعلقات او که از درونش شعله می‌کشد چون خود انسان آن را افروخته است. این آیه به زیبایی تمام ماهیت آتش جهنم را روشن می‌کند. موفق باشید
1514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام حضور استاد محترم: ضمن قدردانی و تشکر درخواست بازبینی و اصلاحات در این جزوات را داشتم: چه نیاز به نبی : این جزوه دارای مطالب مستدل کافی نیست و مساله نیاز به نبی در آن به خوبی طرح نگردیده و منبع آیات و روایات نقل شده ذکر نشده. همچنین بسیار خوب است که استاد محترم ارتباط بهتری بین این جزوه و جزوه بعدی (فلسفه تقلید) برقرار نمایند تا سلسله مباحث از دست نرود. کتاب جوان و انتخاب بزرگ : بسیاری از اساتید ترتیب فصول را به صورت 2 - 1 - 3 تدریس می کنند و سوالات بسیاری برای نوجوانان و جوانان حین بحث ایجاد می شود. بهتر است استاد محترم از مثال های بیشتر استفاده کنند و مساله انتخاب را که فرمودند در کتاب فرزندم این چنین باید بود شرح داده شده به این کتاب اضافه نمایند. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ضمن تشکر فراوان از پیشنهادتان، به عرض می‌رسانم جزوه‌ی «چه نیاز به نبی» در حدّ زیادی تغییر کرده و به نظر می‌آید پیشنهاد شما در آن رعایت شده، إن‌شاءالله سایر پیشنهادات نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. موفق باشید
1509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم نمی خواستم وقتتان را بگیرم ولی احساس کردم جواب شما می تواند راه گشا باشدو مرا از این مشکلات نجات دهد. نمی دانم چرا هر روز بدتر از دیروز می شوم در نماز، عبادت، برخورد با دیگران و... .اصلا یه حالتی دارم نمی توانم اراده برای انجام کارها داشته باشم. و این مساله متاسفانه در تمام شئون زندگیم جاریست. در درس ، عبادت نظافت خانه و حتی شخصی. یک روز خانه را برق میاندازمو چند روز حتی حوصله ظرف شستن ندارم. یک روز برنامه هایی که ریخته ام رادرست انجام می دهم و چند روز حوصلا نماز خواندن هم ندارم در واقع به خاطر وجوبش انجام می دهم. مخصوصا در کارهای عبادیکه به خاطر عدم لذت معنوی و حواس پرتی فراوان زود خسته می شوم . در یک صفحه قران هزار فکر و خیال به سرم می اید اخر سر هم خسته می شوم و فردا رغبت خواندن ندارم. چند روز بند می کنم و یک کتاب را تمام میکنم و یک هفته ای حتی حوصله یک صفحه را هم ندارم.اینها روی رفتار با همسر و فرزندم هم تاثیر مستقیم گذاشته و تبدیل شدم به یک ادم عصبی. وقتی ادم احساس کند لحظه لحظه زندگیش اونجوری که باید باشه نیست و اخرتش هم ویرانه چه حالی براش می ماند. به خدا خسته شده ام گاهی به خدا می گویم مگر جهنم به جز این چیزی است که من در انم. اطرافیانم فکر میکنند که چقدر از نظر روحی و معنوی بالا هستم . شاید خیلیها هم غبطه ام را میخورند ولی خودم که میدانم چه خبر است... لطفا کمکم کنید و دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در جواب چنین سؤالاتی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را تنظیم کرده‌ام. کتاب را بخوانید و مطابق آن برنامه‌ای درازمدت بریزید. إن‌شاءالله روحتان سر و سامان می‌گیرد. موفق باشید
1443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام سوالم از خدمتتون این است که چطور می شه انسان در برابر کارهایی که انجام می ده خودش رو نبینه و به این نتیجه برسه که فقط خداوند در میان هست مگر این طور نیست که این انسانه که با اختیار خودش تصمیم می گیره و کاری رو انجام می ده و اگر با اختیار خودش نیست این سوال پیش می آد که پس چرا انسان ها متفاوت اند چرا بعضی ها خوب و بعضی ها بد هستند خب خدا به همه به یک نظر نگاه می کرد پس حتمن چیزی در درون و وجود هر کسی هست که مطابق با اون مسیرش رو طی می کنه و با دیگران متفاوت می شه و کار خوبی یا بدی رو انجام می ده پس چطور می شه به اون دیدی که عرفا داشتند رسید و عجب و تکبر ناشی از کاره ای بودن خود رو از بین برد؟ ممنون موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: عرفا نیز با اختیار و انتخاب خودشان اعمال الهی خود را انجام می‌دهند ولی متوجه‌اند ابتدا توفیق الهی در صحنه بوده و اگر آن توفیق نبود موفق به آن اعمال نمی‌شدند، همین‌طور که برای غیر مؤمنین آن توفیق بود ولی استفاده نکردند. پس شعور عرفا در توجه به آن توفیق است که اگر نبود موفق به آن عمل نمی‌شدند، نه این‌که منکر اختیار خودشان باشند. از این جهت می‌گویند: هر عنایت که داری ای درویش.... هدیه‌ی حق بدان نه کرده‌ی خویش». موفق باشید
نمایش چاپی