بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8579
متن پرسش
با سلام: چرا لفظ «جاعل» و «خلیفه الله» در «انی جاعل فی الارض خلیفه» به «خالق» و «بشرا» در سوره ص: «انی خالق بشرا من طین» تغییر یافته است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در سوره‌ی «صاد» نظر به بشر دارد به اعتبار صورت ظاهری آن و این‌که از جنس گِل است. موفق باشید
1481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام دانشجوی پزشکی هستم موضوع پایان نامه ام:بررسی تطبیفی مراحل تکون جنین در نسبت با انسان شناسی قرآنی است در همین ارتباط پرسشی برایم بی جواب است:چگونه ثابت کنم منظور از که در فرآن امیرالمومنین است؟در کتب تفسیر چیزی پیدا نکردم التماس دعا متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: روایتی که اهل سنت نیز آن روایت را از رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نقل کرده‌اند می‌تواند شما را راهنمایی کند که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرموده‌اند: « عَلِیٌ‏ مَعَ‏ الْقُرْآنِ‏ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِی لَنْ یَفْتَرِقَا ‏» علی با قرآن و قرآن با علی است و این دو از هم جدا نمی‌شوند. موفق باشید
1128

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد من سوالی در مبحث تقلید ازتون دارم اینکه الان که نوزده سالمه میبینم که بدون هیچ تحقیقی مرجع تقلیدم را از سن نه سالگی انتخاب کردم الان باید چه کار کنم مرجعم را از اول با تحقیقات انتخاب کنم یا همین را ادامه بدم؟لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در هرحال باید بازخوانی کنید اگر مرجع تقلیدی که فعلاً از آن تقلید می‌کنید عالِم به احکام الهی و آگاه به مسائل روز است تقلید از او را ادامه دهید وگرنه باید تجدید نظر کنید و به اَعْلم رجوع فرمایید. موفق باشید
24349
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده عزیز: ۱. در نقد روشنفکران دینی مانند سروش و ملکیان و شبستری کتاب «دین اندیشان متجدد» از آقای محمدمنصور هاشمی انتشارات کویر کتاب خوبی هست؟ کتاب «هویت اندیشان و میراث فکری سید احمد فردید» از همین نویسنده چطور؟ ۲. استاد عزیز آشنایی من با شما و کتاب هايتان در حوزه غرب شناسی مانند علل تزلزل تمدن غرب، گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی و... تاثیر زیادی بر نگاه من به غرب گذاشت و از طریق شما بود که من با آقای دکتر داوری اردکانی آشنا شدم و علاقه مند شدم که کتاب های ایشان درباره غرب و مدرنیته مانند درباره غرب را مطالعه کنم و انصافا چیزهای زیادی از ایشان آموختم مخصوصا اینکه فهمیدم نسبت ما با غرب به صورت رد و قبول مطلق یا غرب مخلوطی از چیزهای مثبت و منفی بی ارتباط با هم هست و ما مختاريم که مثبت ها را اخذ کنیم و منفی هایش را طرد کنیم، نیست. درست هست که غرب یک عالم هست ولی یک کل واحد مطلقاً خوب یا بد هم نیست و ما هم چاره ای جز تلفیق و گزینش چیزها از عالم غرب نداریم اما نباید با تقلیل گرایی و ساده انگاشتن پیچیدگی های تاریخ غرب تصور کنیم که غرب صرفا مخلوطی از چیزهای خوب و بد جدا از هم هست و ما هم می توانیم به راحتی اجزای این مخلوط را از هم جدا و خوبی های آن را گزینش کنیم، تفکری که هنوز هم در جامعه ما و متاسفانه در بین جریان های انقلابی و اسلام گرا وجود دارد. شاه بیت تمام حرفهای دکتر داوری توجه به امکان ها و شرایط تاریخی مدرنیته و خودمان هست و خطاب به جريان هایی که به دنبال توسعه و ترقی تاریخ غرب مدرن هستند می گویند باید با توجه به شرایط و امکانات تاریخ خودمان و با خودآگاهی تاریخی و برون رفت از تقلید و غربزدگی با همت قدم در این راه دشوار بگذاریم و از طرفی خطاب به جريان هایی که به دنبال عالم دینی ماورای مدرنیته هستند می گویند اولا راه بیرون شدن از وضع کنونی از درون جهان موجود می گذرد و تجدد را نمی توان دور زد و از کنارش گذشت بلکه اگر راهی گشوده شود آن راه را در درون باید جست و ثانیاً باید شرایط و امکانات و مقدمات این راه را فراهم کرد و با همت آن را طی کرد و با صرف دستورالعمل سیاسی و حکومتی نمی توان این امر تاریخی و کلان را متحقق کرد. در نهایت اما یک سوالی همیشه برای من مطرح بوده و آن اینکه آیا تأسی ایشان در فلسفه به امثال گادامر و هایدگر و نگاه تاریخی نگری به همه چیز باعث نمی شود ما به یک جور نسبی گرایی معرفتی دچار شویم؟ اینکه ایشان به همه چیز به صورت تاریخی نگاه می کنند باعث نمی شود ایشان به امری ماورای ادوار تاریخی بشری و فراتر از آن قائل نباشند؟ با توجه به اینکه کسانی مانند آقای عبدالکریمی که به هایدگر و گادامر اقتدا می کنند در نهایت کارشان به نفی ذات گرایی (در این صورت چیزی از اصول اعتقادی دین و شریعت باقی نمی ماند) و نفی اصالت دادن به امور دینی و معنوی ورای ادوار تاریخی که هایدگر و گادامر مطرح می کنند می کشد. اگر طبق فرمایش شما حساب آقای عبدالکریمی و تفکراتشان از دکتر داوری جداست پس چرا دکتر داوری کم و بیش به ایشان ارادت دارند و مثلاً مطالب کتاب پایان تئولوژی ایشان را تقریباً تایید می کنند؟ البته من با مباحث فلسفی آشنایی عمیق و مداوم نداشته ام و بیش تر مباحث غرب شناسی را دنبال می کردم ولی انگار احساس می کنم در عمق تفکر دکتر داوری یک جور نسبی گرایی تاریخی نهفته هست و ایشان همانند اشپنگلر حرکت تاریخ را ادواری می دانند به طوری که سیر حرکت تاریخ تکاملی نیست و هدف مشخصی ندارد و دوره های تاریخی می آیند و می روند و مثلاً همان طور که تاریخ غرب از ۲۵۰۰ سال پیش شروع شده و الآن در حال احتضار هست زمانی پایان خواهد پذیرفت و دوره تاریخی و عالم دیگری طلوع خواهد کرد و آن عالم هم سیر و مراحل و ظهور و افولی خواهد داشت و در نهایت پایان خواهد پذیرفت و عالم دیگری جایگزین آن خواهد شد و همین طور تا ابد این دور ادامه خواهد داشت و شواهدی هم از این نگاه ایشان در کتاب هايشان یافت می شود حال آیا فکر نمی کنید ارجاع دادن صرف جوانان انقلابی و دین گرا به دکتر داوری یا فردید فقط به خاطر آنکه ایشان تجدد را نقد می کنند بدون اینکه تفاوت بنیادین نگاه این افراد به دین، اسلام، ماوراءالطبيعه، تاریخ را متذکر شوید کار خطرناکی هست؟ شاید بگویید نباید جوانان حزب اللهی و دلبسته انقلاب اسلامی و امام خمینی خوشان را از تفکرات امثال دکتر داوری محروم کنند. قبول. من هم با واکنش های تند و کوته نظرانه و بدون عمق آقای عباسی در برابر تفکر فيلسوفانه دکتر داوری مخالفم و تاسف می خورم ولی به نظر من با وجود بهره های فراوانی که می توان از اشارات دکتر داوری در راه تحقق تمدن نوین اسلامی گرفت اما نگاه ایشان به دین، وحی، نبوت، نقش ولی معصوم در دنیا و زندگی انسان ها، حکومت جهانی حضرت مهدی در پایان دنیا و قبل از قیامت اساساً با نگاه بزرگان دین و بزرگان تشیع تفاوت دارد و ایشان هم مثل آقای عبدالکریمی و دیگر اساتید غالب دانشگاهی ما این چیزها را سنتی و صرفاً متعلق به گذشته می خوانند و نقشی برای آن ها در جهان کنونی قائل نیستند و چه بسا بزرگانی مثل آیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی را سنت گرا و بنيادگرا قلمداد کنند. شاید دکتر داوری مانند سروش، ملکیان، شبستری آشکارا کارکرد دین در زندگی بشر در تمدن سازی و تکامل تاریخ در حکومت جهانی حضرت مهدی در پایان دنیا را زیر سوال نبرند اما تلویحاً اصالتی برای آنها قائل نیستند و آنها را هم عرض امور بشری دیگر که ممکن است زمانی در یک دوره تاریخی اتفاق بیفتد و سپس بعد از سال ها افول کند و عالم دیگر جایگزین آن شود قلمداد کنند. هم چنین به نظر می رسد ایشان به رسالت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در فراهم کردن شرایط و مقدمات ظهور حضرت ولی عصر اعتقادی ندارند. آیا نگران این نیستید که با توصیه مدام و بی حد و حصر جوانان حزب اللهی (که زیاد اطلاعی از مباحث فلسفی و معرفتی ندارند و صرفاً علاقه مند به مباحث نقد مدرنیته هستند) به دکتر داوری باعث انحراف و اعوجاج آن ها در مسائل اعتقادی و معرفتی شوید؟ این اتفاقی است که احساس کنم برای من پیش آمده و مثل زمان قبل از آشنایی با دکتر داوری به تمدن نوین اسلامی و تحقق آن اعتقاد محکم و استواری ندارم. ۳. نظر شما درباره مقاله ای که اخیراً آقای حامد زارع با عنوان چه کسی ایدئولوگ انقلاب ۱۳۵۷ بود؟ سروش یا داوری؟ در روزنامه سازندگی نوشته چیست؟ آقای زارع در عین اینکه سروش و ادعاهای همیشگی او درباره دکتر داوری را نقد کرد، سروش و شریعتی و آل محمد و فردید و نراقی را فراهم آورندگان زمینه های انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ و پيشگامان مسابقه تجدد ستیزی معرفی کرد. دکتر داوری را به عنوان کسی که از همان قبل از انقلاب درباره ایده گزینش از غرب به تجدد ستيزان نقد کرده بود معرفی کرد اما مهم تر اینکه آقای زارع جوری از انقلاب اسلامی و اینکه سروش معلم جمهوری اسلامی در اراده سیاسی برای انقلاب فرهنگی بوده، صحبت می کند که انگار اساساً انقلاب اسلامی و تمام اتفاقات بعد از آن که به قول ایشان ناشی از تجدد ستیزی محض نخبگان ما بوده کار عبث و اشتباهی بوده و به اسم دفاع از دکتر داوری و حمله به سروش آشکارا انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را زیر سوال برده. چرا باید این مقاله که آشکارا انقلاب اسلامی را زیر سوال می برد در سایت ایشان منتشر و عملاً به ایشان منتسب شود؟ حتی با استناد به کتاب های اخیر ایشان نمی توانیم بگوییم ایشان اساساً فلسفه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را زیر سوال بردند و آقای زارع با نقل و قول ناقص و یک جانبه از کتاب های ایشان سروش را نقد کردند ولی چرا این مقاله که آشکارا سیاسی و جناحی و یک جانبه بود در سایت دکتر داوری منتشر می شود و آیا با رضایت و اطلاع شخص خودشان بوده؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح کرده‌اید. بنده آن‌چه می‌دانم را به طور اختصار عرض می‌کنم و انتظار دارم خود رفقا فکر کنند.

۱. آن دو کتاب از آقای محمد منصور هاشمی را نمی‌شناسم، ولی نظر شما برایم مهم است اگر نظر و برداشت خود را بفرمایید.

۲. به نظر بنده مطالبی که دکتر داوری مطرح می‌کنند را به خوبی تقریر کرده‌اید. ولی نمی‌دانم چرا از آن مطالب برداشت کرده‌اید که انسان با مطالعه‌ی نظرات ایشان یا نظرات هایدگر و گادامر، گرفتار نسبی‌گرایی می‌شود؛ در حالی‌که حضور حقیقت به صورت های مختلف در متن تاریخ، نحوه‌ای از حضور تشکیکی است و این، به هیچ‌وجه آن نوع نسبی‌گرایی که منکر هرگونه حقیقت باشد نیست.

۳. در موضوع حضور سنت‌های جاری در هستی و قرار گرفتن در آن سنت‌ها، نشانه‌ی عقلِ برتر انسان است و به یک معنا نظر به حقایق فراتاریخی است نه جبرِ تاریخ به آن معنا که انسان در تحقق شرایط زندگی خود دست‌بسته است و ما این را در آموزه های دینی خود به‌خوبی متوجه هستیم.

۴. در مورد نسبت آقای عبدالکریمی و آقای دکتر داوری باید با دقت فراوان مطلب را دنبال کرد. نمی‌دانم در مورد نظر آقای دکتر داوری نسبت به کتاب «پایان تئولوژی» دقت فرمودید یا نه؟ که چگونه خیلی ظریف دکتر داوری این‌طور شروع کرد که اولاً: آقای عبدالکریمی باید جواب آقای دکتر پورحسن را خودشان بدهند – دکتر پورحسن در انتقادی جانانه می‌گفت همان اشکالاتی که دکتر داوری به آقای مطهری در رابطه با تئولوژیک‌بودنِ افکار شهید مطهری دارد، به افکار دکتر شریعتی که آقای عبدالکریمی سختْ شیفته‌ی اوست؛ وارد است – و سپس دکتر داوری فرمود تئوس یعنی خدا، و هیچ‌وقت خدا پایان نمی‌یابد، و برای آن‌که عملاً حرفْ دهانِ آقای عبدالکریمی گذاشته باشد، فرمود منظور اقای عبدالکریمی آن است که باید دینداری را به افراد و جوامع برگرداند نه آن‌که دوران دینداری تمام شده است. در حالی‌که آن‌چه بنده برداشت کرده‌ام نظر آقای عبدالکریمی آن است که دوران دینداری تمام شده است؛ که بحث آن مفصل است. عرض بنده در هنر جناب اقای دکتر داوری است که چگونه همچون پیری مرشدگونه عمل می‌کند و امثال چنین ظرایفی در شخصیت آقای دکتر داوری إلی ماشاءاللّه است. مشهور است که آلکی‌بیاس در مورد سقراط می‌گوید: خدا بکشد سقراط را و وای اگر خدا خدا سقراط را بکشد. بنده در مورد دکتر داوری چنین شیفتگی را دارا می‌باشم.

5- می‌فرمایید راه دکتر داوری به تحقق تمدن اسلامی ختم نمی‌شود؛ نمی‌دانم به آخرین مقاله‌ی ایشان در اسفند ۹۷ تحت عنوان «ایران پر از مشکل است، اما مسئله ندارد» توجه داشته‌اید که در فرازی از آن مقاله می‌فرماید:

« ... در این میان سخن خوب دیگری هم به میان آمده است و آن سخن تمدن نوین اسلامی است. برای ساختن این تمدن قاعدتاً باید دین و مدرنیته را با هم جمع کرد و با اندیشیدن به طرح آینده لااقل به یاد تجدد آورد که دارد با افق های باز خداحافظی می کند ولی توجه داشته باشیم که بنای نظام الهی و قدسی جز با رسوخ در توحید و آزادی از تعلقات دنیای جدید و کسب ملکات فاضله و مکارم اخلاق، در عین آشنایی نزدیک با جهان جدید و آزادی از آن -که نمی دانیم چگونه ممکن است- متصوّر نمی شود. زندگی کردن میان دو جهان مشکل بزرگ ما و معمای تاریخ معاصر است ولی متأسفانه ما هم کمتر صبر داریم و نمی دانیم و نمی خواهیم بدانیم که راه تاریخ را باید با دردِ تفکر و جسارت در عمل گشود و پیمود. ما امروز به هر جا بخواهیم برویم باید از همین جا که ایستاده ایم آغاز کنیم...»

بنده عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی طلوع جهانی میان دو جهان» داشته‌ام که متن، و صوت آن را بر روی بنر سایت «لب‌المیزان» می‌توانید دنبال کنید.

6- عنایت داشته باشید که دکتر داوری استاد فلسفه است و نه یک معلم دینی؛ و لذا خارج از واژه‌های دینی سعی دارد در متن تفکر فلسفی سخن بگوید.

7- در موضوع ایدئولوژیک‌کردن انقلاب اسلامی می‌توان نقش سروشِ قبل از کتاب «دین فربه‌تر از ایدئولوژی» بسیار غلیظ دانست و البته معلوم است که این افراد پس از عدول از آن نگاه بنا دارند رقیب خود را متهم به عملی بکنند که خودشان بی‌تقصیر نیستند در آن حدّ که ملاحظه کرده‌اید دکتر احمد فردید را فقط به جرم انتقاد از دکتر سروش، نه‌تنها از حضور در دانشگاه ممنوع کردند، از هرگونه سخنرانی او را محروم نمودند. موفق باشید

21925
متن پرسش
استاد عزیز سلام: بهمن ماه سوالی از حضرتتان پرسیدم که در جواب فرمودید: «چرا به اشارات رهبری انقلاب نظر نداشته باشید؟ و زندگی خود را بر اساس اشارات ایشان شکل ندهید؟» از همان روز تا الان تلاش‌های بسیاری کرده‌ام که زندگی خود را بر اساس اشارات ایشان شکل دهم و یا به عبارتی تلاش کردم برای اینکه زندگی را بر اساس اشارات ایشان شکل داد چه باید کرد؛ الان بعد از چند ماه حس می کنم تلاش‌هایم مذبوحانه بوده؛ دوباره مزاحم شما شدم که کمک بفرمایید و این موضوع را شرح دهید که (چگونه جوانِ مومن انقلابی زندگی خود را بر اساس اشارات رهبری شکل دهد؟) با اینکه دوست داشتم سوالم را کمی شخصی‌تر بپرسم ولی حیفم آمد که این فرصت برای بقیه دوستان من هم از بین برود و با توجه به درکی که از حس و حالِ امروزِ جوانِ دهه هفتادی که خود نیز از آن دسته هستم دارم و احتیاجی واقعی و ضروری همچون احتیاج تشنه‌ی در حال مرگ به آب، به علاقه به رهبری و سلوک و اشارات ایشان از شما خواهشمندم که شرح مفصلی بدهید، متاسفانه به جد می توان گفت کتبی که تا کنون در زمینه‌ی مربوط به رهبری منتشر شده همه از جنس کارهای ژورنالیستی و سطحی بوده و از جنبه‌ی تفکر کسی توجه نداشته شاید سوالاتی که جدی مطرح است اینها باشد که: چرا رهبری؟ اشارات ایشان چیست و راه دستیابی به آنها؟ مهمترین اشارات ایشان به جوانها در سلوک فردی؟ در سلوک اجتماعی؟ سلوک سیاسی؟ مقدمات مورد نیاز برای غور و تعمیق در اندیشه و اشارات رهبری؟ راهکارهای عملی برای شکل دهی زندگی بر اساس اشارات رهبری؟ چگونگی (روش عملی) مواجه و استفاده حضرتعالی با اشارات رهبری؟ در پناه حضرت حق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسان‌ها با معارف و افکاری زندگی می‌کنند و بر اساس آن افکار، به زندگی خود می‌خواهند معنا ببخشند چه به طریقی صحیح و چه به طریقی ناصحیح. وقتی خداوند به ما کمک کرده تا ذیل قرآن و سیره‌ی اهل‌البیت «علیهم‌السلام» انسانی را متذکر وظایف ما در این تاریخ نموده است، ما می‌توانیم به کمک اشارات و رهنمودهای او در این زمان درست فکر کنیم. لذا دیگر مشکلی نمی‌ماند برای راه‌کارِ عملی. مثلاً وقتی ایشان می‌فرمایند «ما به مسائل جهانی و مسائل منطقه‌ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما «معرفت» و «بصیرتی» را عطا می‌کند که اولاً: موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم می‌دهد که برای آینده چه باید بکنیم»؛ آیا افقی در مقابل ما نمی‌گشایند تا بر اساس آن فکر کنیم و اعمال خود را تنظیم نماییم؟ موفق باشید

20612

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: حضرتعالی در کتاب چه نیاز به نبی ص 74 فرمودید هرگز ممکن نیست مجتهدی عملی را حرام بداند و لکن دیگری واجب یک سوال و دو مثال نقض دارم واقعا شما آرای همه مجتهدین را فصح کردید و به این نتیجه رسیدید؟ دو مثال نقض 1. آقای بهجت بقای بر تقلید میت را اگر اعلم باشد واجب می دانند ولی آیت الله سید صادق روحانی بقای بر میت را جایز نمی دانند و در پاسخ به استفتایی جایز نیست را به معنای حرام بودن معنا می کنند رجوع کنید به سایت ایشان بخش استفتائات شرعی قسمت تقلید. 2. بحث نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان (عج) که از قول حرمت تا واجب تعیینی در برمی گیرد نگاه کنید به سایت ویکی فقه و یا http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2691/6563/76322/%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B9%D8%B5%D8%B1-%D8%BA%DB%8C%D8%A8%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث در آن‌جا بر روی مبانی است که اگر به مبانی آن‌ها نظر کنیم می‌بینیم این‌طور نیست که در فهم مبانی در مقابل هم باشند، هرچند ممکن است در مصداق، متفاوت تطبیق کنند که این به اصطلاح، خطای در تطبیق گفته می‌شود و از طرفی بحث در «بالجمله» است و نه در «فی‌الجمله». موفق باشید

19599
متن پرسش
استاد عزیزم، سلام علیکم: جنابعالی در اعتکاف رمضان سال گذشته بحثی را مطرح کردید درباره صرف الوجود که به طرز عجيبي قلب و جان ما را اسیر خودش کرد و از آن زمان بارها کل این بحث را مرور کرده ام و هر بار که جرعه ای از این اقیانوس راز آلود می نوشم تشنه تر و تشنه تر می شوم و حسرت می خورم که چرا چنین موضوع بی انتهایی فقط در 6 جلسه ارائه شده است. خودتان در جای جای بحث به مجمل بودن آن و نیاز برای شرح بیشتر اشاره می کنید و انتظار این بود که دوره های بسیار مبسوط تری را به بحث درباره وجود اختصاص دهید اما این انتظار به هر دلیل برآورده نشد و جان ما مدام در حسرت جرعه ای بیشتر می سوزد. مخلص کلام اینکه برای ما بیشتر بگویید، خیلی بیشتر. اگر این بحث صرف بیان دانش و اطلاعات بود اصرار نمی کردم چنانکه اطلاعات از همه جا می ریزد اما این چند جلسه برای بنده حکم نماز را دارد که هر بار تکرار می کنم در ذکر تازه ای فرو می روم و در حین بحث حضور دیگری را تجربه می کنم. استاد عزیزم، برای ما از وجود بیشتر بگویید بگذارید بیش از پیش پرنده جان ما در افقهای تازه ای که در سخنان شما گشوده می شود پرواز کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد اگر بر روی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» تأمل کنید جواب طلب و عطش خود را بیابید. در ضمن از شرح تفسیر سوره‌ی حمد حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» غفلت ننمایید. همان‌طور که متوجه شده‌اید نظر به «وجود» از طریق «دل»، غوغا می‌کنند. موفق باشید  

18982

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. طلاب در ماه رجب روزه بگیرند بهتر است یا تمام توانشان را بر دروسشان بگذارند یا چیزی میان این دو؟ 2. نظر حضرتعالی در مورد قانون جذب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تا آن‌جایی که به دروس‌شان لطمه‌ای نزند، خوب است که از برکات ماه رجب که از جمله‌ی آن‌ها روزه است استفاده شود 2- نمی‌دانم. موفق باشید

18631
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک درخواست از محضر مبارک دارم که خواهشا نه نفرمایید و ترتیب اثر دهید! بنده قبلا این درخواست را با جناب توکلی مطرح کرده بودم و با ایشون صحبت کردم قرار شد این درخواست را پیگیری کنند لذا الان به محضر مبارک جنابعالی هم عرض می کنم. استاد درخواست صادقانه این حقیر این است که تمهیداتی اتخاذ کنیدکه کلیه ی جلساتی که صرفا صوتی هستند و مکتوب نشدند مثل تفسیر سوره های قرآن و نهج البلاغه و غیره را به صورت مکتوب و جزوه گونه درآورند. چرا که این اقدام حضرتعالی باعث می گردد وقت زیادی از ماگرفته نشود!!! به طور مثال بنده وقتی صوت جلسات تفسیر سوره احزاب را کار می کردم بالغ بریک ساعت و نیم (در بعضی جلسات بالغ بر دو ساعت و نیم) وقت این حقیر را می گرفت چون علاقه مند بودیم که مطلبی جا نیفتد لذا می نوشتم در حالی که اگر همان جلسه به صورت مکتوب درآمده بود بنده طبق محاسباتی که داشتم کمتر از 30 دقیقه آن را مطالعه می کردم. استاد به درخواست بنده نه نفرمایید و تمهیدات لازم را در اسرع وقت اتخاذ کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بدی نیست. باید به امکان تحقق آن فکر کرد. ولی فراموش نکنید برای ایجاد یک تمدن آن‌چه مهم است، احساس حضور تاریخی است و این از طریق صوت بهتر منتقل می‌شود. این بحث به صورت نسبتاً مفصل در جزوه‌ی اخیر «گویی ولیّ‌شناسان رفتند از این ولایت» مطرح شده است. فتحِ بابی است تا إن‌شاءاللّه صحبت‌های مفصل‌تری در این مورد بشود. موفق باشید

18398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله النور با سلام و تقدیم احترام: 1. حقیر 21 ساله هستم و دانشجوی کارشناسی. تا بحال بعلت علاقه زیاد به حوزه علمیه لمعه و منطق و.. را خوانده ام. از طرفی مباحث استاد پناهیان و استاد میرباقری را پیگیری کرده ام. از سویی غالب آثار حضرت امام را خوانده و یا دارم و مراجعه می کنم و با بیانات مقام معظم رهبری مانوسم. و علاقه زیادی به کتب حدیثی دارم و مستقیما رجوع کرده و بهره ها می برم. حقیر در طول هفته به جهت استعدادی که خداوند مرحمت فرموده 6 یا 7 جلسه در خوابگاه ها ارائه مطلب دارم و مباحثم را ذیل نگاه امام خمینی (روحی فداه) عرض می کنم. از آنجایی که بورسیه قضایی هستم نمی توانم رسما به حوزه علمیه بروم ولی علاقه بسیاری به تلبس و تبلیغ دین و ادامه مسیر حوزه تا اجتهاد دارم. سختی زیادی را برای مطالعه معارف اسلامی در دانشگاه متحمل شده ام البته در راه خدا، یقینا اینها هیچ نیست ولی عرضم این است که حاضرم جان در گرو کار بگذارم. ولی یک مسئله ای هست و آن اینکه در متون عرفانی متعدد از علامه طهرانی، علامه طباطبایی، آیت الله سعادت پرور، علامه حسن زاده و سایر آقایان بزرگوار، لزوم رجوع به استاد کامل را دیده ام. ولی هر استاد عرفانی که آثارش را مطالعه کرده ام خلا تمدن سازی و جامعه پردازی و سلوک اجتماعی را در آن دیده ام و اکنون فقط و فقط یک شخصیت را ذیل معارف اسلامی می توانم قبول کنم و لا غیر و ایشان، حضرت امام خمینی است. اما هیچ استاد را نمی یابم که بتوانم دسترسی مطلوبی به ایشان داشته باشم و خودشان با سیر امام حرکت کنند غیر شما. سر شما نیز بحمدالله شلوغ است و وقتی برای امثال ما نیست. حال باید چه کرد؟ نه استاد در دسترس برای سلوک خود دارم و نه از بین آقایان فعلی، کسی را در حد و اندازه امام و حتی در اندازه شاگردی سلوکی اجتماعی و فردی ایشان نمی بینم. مرحمت بفرمایید بگویید که آیا همین رویه را ادامه بدهم و آن رویه این است مطالعه آثار علما و عرفا و تطبیق آن با متون امام و پیروی از امام یا باید پای درس استاد زانو بزنم و بر اساس سیر ایشان پیش بروم؟ سپاس و پوزش بابت اطاله کلام. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده می‌توان با نظر به افقی که حضرت امام و رهبر انقلاب در مقابل ما قرار داده‌اند، عبادات خود و معارف خود را جهت داد. در این رابطه که امروزه بنا به فرمایش آیت اللّه بهجت؛ «علم تو استاد توست»، عرایضی در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت است، شده است. موفق باشید

18297
متن پرسش
سلام استاد: در مورد اعمال ما که موجب اجر یا عذاب می شود، ملاک عمل ماست یا اراده به تنهایی و بدون بالفعل شدن کافی است؟ چون خیلی از لفظ اراده استفاده می کنید مخصوصا در بحث نقش اعمال در قبر، برام سوال پیش‌ اومد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام در جای خود. بعضاً همان اراده، عمل محسوب می‌شود و بعضاً تا آن اراده به عمل تبدیل نشود، موجب اجر و ثواب نمی‌گردد. مرحوم ملامهدی نراقی در کتاب «جامع‌السعادات» مفصلاً در این مورد بحث کرده‌اند. موفق باشید

17836
متن پرسش
با سلام: فرق نفس و روح چیست و رابطه ی روح و نفس و جسم به چه شکل است؟ لطفا توضیحات مفصلی بفرمایید. بنده کتاب های «جوان و انتخاب بزرگ»، «آشتی با خدا»، «ده نکته از معرفت نفس»، «خویشتن پنهان»، «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قبر» را خوانده ام البته کتاب آخر را تمام نکرده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در محاورات معمولی، روح و نفس به یک معنا است ولی در اصطلاح قرآن، نفس به معنای روحِ مدبّرِ بدن است. ولی روح، بیشتر به منظور روح الأمین و یا جبرائیل به‌کار می‌رود و نفس ناطقه با تعلقی که به بدن دارد بدن را تدبیر می‌کند مگر آن‌که آن تعلق از بین برود که در آن صورت بدن را رها می‌کند. موفق باشید

17612
متن پرسش
با سلام: انسان چون حیوان و فرشته نیست و انسان است در زندگی رنج می کشد چون باید با اختیار خود کاری را انجام دهد با توجه به این نکته سوال اینجاست که پس چرا انسان باید در زندگی رنج بکشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا انسان در بین دو بُعد «میل به فجور» و «میل به تقوا» یکی را باید انتخاب کند. موفق باشید

16876
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: استاد یک سوال: این حدیث از حضرت علی علیه السلام که می فرمایند: شخصی را دید که چنان بر ضد دشمنش می کوشید که به خود زیان می رسانید فرمود: تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگری را که در کنار خود بود بکشد. ایا این کار مذموم است در حدیث یا نوعی فداکاری به حساب می اید زیرا در شهادت یا جهاد این آسیب هم به وجود می آید؟ ممنون قدری در مورد این حدیث توضیح بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: مسلم اين كار، ‍کارِ مذمومی است. زیرا به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام بنا نیست انسان به قیمت اصلاح دیگران، خود را فاسد کند. و این غیر از آن است که انسان برای دفاع از دین خدا در مقابل دشمن خدا بایستد حتی به قیمت شهادت. موفق باشید

14682
متن پرسش
سلام: 1. آیا وقتی ما با چشم سر به اطراف نگاه می کنیم وجود اشیاء رو نگاه می کنیم یا ماهیتشون رو؟ البته اساتید گفتن با چشم سر به ماهیات داریم نگاه می کنیم من این طور برداشت کردم که منظورشون اینه که وجود های خاص و مقید نگاه می کنیم و ماهیت یعنی وجود خاص و مقید درسته؟ طبق نظر تشکیک ذات مراتب 2. حالا ما که این اشیاء اطراف رو می بینیم تو بحث وجود ذهنی می خوان بگن که ما همین درخت رو که به شکل ساقه و برگ و ریشه و... مشاهده می کنیم اینها رو به واسطه صوری که انشاء ذهن به قیام صدوری هست مشاهده می کنیم.. درسته؟ منظورم اینه که وجود ذهنی فقط مربوط به معقولات یا متخیلات هست یا کیفیت ابصار و دیدن ما اشیاء خارجی رو هم به همین منوال توجیه میکنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بستگی به نوعِ رویکرد ما دارد که اشیاء را به عنوان ماهیات بنگریم یا مظاهر وجود در محدودیت‌های اعیان ثابته‌ی به ظهورآمده 2- بحث وجود ذهنی در مقابل اشکالی است که می‌گوید، چه نسبتی بین وجود خارجی و وجود ذهنی است که با «حمل اولیِ ذاتی» مشکل را حل می‌کند. ولی بحث ما آن است که چه نسبتی بین ما به عنوان نفس ناطقه و موجودات از آن جهت که مظاهر وجودند در میان است که عرفان نظری متکفّل جواب‌دادن به این سؤال است. موفق باشید

12819
متن پرسش
با عرض سلام: لطفا بفرماييد كيفيت بدن اخروي در برزخ و قيامت چگونه است مادي با همين خصوصيات ماده و بدن عنصری يا جسم بدون ماده و در قالب مثال، و منظور از برخواستن از قبر، خانه تنهايي و غربت ... چيست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث را در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست دنبال فرمایید. مباحث کتاب معاد نیز کمک می‌کند. موفق باشید

9864
متن پرسش
سلام معلم مهربان: علما فرموده اند چند موضوع را مطالعه کردن یا چند کار را با هم انجام دادن باعث پراکندگی می شود، من هر روز حدود 1 ساعت زبان انگلیسی،20 دقیقه فرانسه درسهای خودم برای آزمون ارشد و 1 الی 2 ساعت مباحث حضرتعالی را می خوانم و برخی روزها خطاطی هم اضافه می شود، من همیشه این طوری کار می کرده ام و به عمق کار آسیب زده نشده البته در هر زمانی تمرکز اصلی ام روی کاری بوده و بقیه کارها کنارش. اگر کار جدیدی اضافه کنم و باعث پراکندگی ام شود سریع حذفش می کنم ولی با این برنامه مشکلی ندارم اشکالی دارد استاد؟ کارم غلط است؟ 2- من با قرآن به صورت تدبر مانوس شده ام و خیلی دوست دارم زبان عربی را یاد بگیرم تا بیشتر بهره ببرم، خیلی سختم هست صبر کنم تا اینها تمام شوند و چند سال بعد عربی را یاد بگیرم، اشکالی دارد هر روز 20 دقیقه عربی هم اضافه کنم؟ این پراکندگی و شتابزدگی نیست؟ لطفا استاد جایی مسولیتی نپذیرید ما به فرمایشات و شرح دعاها و آثارتان بسیار نیاز داریم شما یک دریچه باز کردید برای فهم کتب علمای عزیزمان و ورود به عالم بیکرانه ی غیب. امیدوارم با امام حسین(ع) محشور شوید و خداوند طول عمر توام با سلامتی به شما عنایت فرماید. یک تشکر ویژه از حاج آقا نظری که بسیار دلسوز و پیگیرند و آقای دکتر قدوسی. خداوند به عالی ترین درجات همه این بزرگواران را برساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا قوتتان دهدکه بتوانید همین‌طور جلو روید. 2- خیلی خوب است، اگر عربی بدانید، متون مقدس اسلامی را با همان زبانی می‌فهمید که طرح شده. موفق باشید
9350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در روایت داریم که اگر کاری بدون بسم الله شروع شود ابتر است اگر کسی جهت باطنی قلبش رضایت خداوند باشد. هرچند بسم الله نگوید عملش از ابتر بودن خارج است؟ 2. فرموده اند دعای بدون صلوات بالا نمی رود اگر کسی جهت قلبش به سوی محمد و آل محمد باشد هرچند صلوات را به زیان نیاورد دعایش بالا می رود؟ از حضرتعالی التماس دعا داریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسم اللّه‌الرحمن الرّحیم نظر به اسم اللّه است که منشأ همه‌ی کمالات می‌باشد و با شروع هر کار به نور اسم اللّه نظر به ظهور نور حضرت اللّه در امور خود داریم و لذا کارمان ابتر نخواهد بود و این تنافی با نظر به رضایت حضرت حق ندارد. 2- در صلوات نظر به کامل‌ترین انسان‌ها می‌کنید که بهترین رابطه را با خدا دارند و در زیر سایه‌ی رابطه‌ی کامل‌ترین انسان‌ها، با دعا، رابطه‌ی خود را با خدا برقرار می‌نمایید و معلوم است که این دعا بالا می‌رود. موفق باشید
9267
متن پرسش

سلام: روزه‌داری چه نتایج مشخصی برای انسان به همراه می‌آورد؟ و در چه آیه و چه سوره‌ای از قرآن در این باب حرف زده شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ خداوند در سوره‌ی بقره آیه‌ی 183 می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» از طریق روزه‌داری روح انسان آماده‌ی اُنس با حضرت پروردگار می‌شود. 2ـ از طرفی در رابطه با نتایج تقوا می‌فرماید: « وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه‏» (بقره/282) پس می‌توان در رابطه با روزه‌ی ماه رمضان امیدوار به علمی بود که در اثر عمل حاصل می‌شود. 3ـ ما چند نوع علم داریم یکی علمی که با مطالعه و تجربه و استدلال به دست می‌آید و دیگر علمی که در سرّ و ضمیر‌های پاک حاصل می‌شود؛ ضمیر‌هایی که در اثر ریاضت تزکیه شد‌ه‌اند. این علم در خلوت‌های معنوی برای انسان‌ها ظاهر می‌گردد و موجب می‌شود تا از یک طرف حقایق غیبی برای انسان ظاهر شود و از طرف دیگر انانیت و منیت انسان از منظرش غایب گردد و گوش انسان نسبت به نفخه‌های الهی شنوا گردد؛ بر عکس آن‌هایی که «لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها» که گوش جانشان کر شده. علمی که در اثر روزه و تقوای حاصل از روزه به دست می آید علمی است که از طرف خدا به انسان داده می‌شود و آیه 65 سوره‌ی کهف در وصف آن فرمود: « فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» علمی که یک نحوه هم‌زبانی با قرآن را نصیب افراد می‌کند زیر ا قرآن نیز در همین ماه نازل شده. 4ـ امیدوار بودن به تجلی نو به نو مستلزم آن است که جان انسان همواره آماده‌ی آن تجلی باشد. آن‌کس که در مسیر نظر به حق قرارگرفت دائما به وسیله‌ی آن علم قدسی به سوی حقیقتی برتر دعوت می‌شود و این معنای انتظاری است که سالک از طریق روزه داری می‌تواند به آن وارد شود و دریای بی‌کرانه‌ی حقیقت را بر روی خود بگشاید. 5ـ نظر به حقیقت وجود ویژگی خاصی است که در انسان نهفته است و موجب می‌شود که همواره او را در تحولی متعالی‌تر از قبل قراردهد و مفتخر به مطلع الفجری بعد از مطلع الفجر نماید تا ان‌شاءالله طلوع خورشید لقاء در عید فطر محقق گردد. عرایضی در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» داشته‌ام که در سایت، کتاب را می‌توانید مطالعه بفرمایید. موفق باشید

8794
متن پرسش
سلام علیکم در قرآن داریم «وَأَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» حدیثی از امام حسین (ع) دیدم که فرموده اند اعمال امت من هر صبحگاه بر خدا عرضه می شود. خداوند که هر لحظه از ما آگاه است چرا اعمال ما به خداوند عرضه می شود؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان طور که حضرت حق در مقام ذات به خود علم دارد ولی عالم را خلق کرد تا اسماء و صفات خود را در آینه‌ی مخلوقات به‌خصوص در آینه‌ی انسان کامل بنگرد و آن اجمال به تفصیل در آید. حضرت حق در هر صبح‌گاه نظر خاص تفصیلی به اعمال انسان‌ها می‌اندازد و در هر دوشنبه و پنج‌شنبه با تفصیل بیشتر. موفق باشید
7760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. تا الان شده است در و دیوار و کلا عالم ماده باشما حرف بزنند؟ نه اینکه حرف بزنند.نمی دانم چگونه بگویم... درست است یانه؟توهم است یا عقل؟اما به نظر خودم توهم نیست. سوال دوم:کتب شما را بخوانم یا شهید مطهری یا کتب دیگه را؟کتب شما را تا چندتایی خوتنده ام.اما شما ذیل حکمت متعالیه صحبت میکنید.اما ما که فلسفه نخوانده ایم.البته از برهان را خواندم.اما برخی میگویند نخوان نظر شما چیست؟در کل بهترین سیر چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از کتاب‌های شهید مطهری و آیت‌اللّه جوادی غافل نشوید. ذهن شما را منظم و عقل شما را منوّر می‌کند. موفق باشید
6160
متن پرسش
سلام علیکم بنده صوت معرفت نفس را گوش کردم (همان ده یازده جلسه را)احساس میکنم مباحث باید خیلی مبسوط تر باشدومن از آن بی خبرم..یعنی چه صوت ویا کتاب دیگری را پیشنهاد می فرمایید برای عمق واحاطه بیشتر در بحث معرفت نفس از آنجا که فرمودید فقه اکبر است پس باید وقت زیادی برایش صرف کنیم تاان شاالله برایمان ملکه شود . التماس دعا .وفقکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از ده نکته در معرفت نفس، خوب است برهان صدیقین با شرح آن کار شود و سپس مباحث معاد را با شرح آن دنبال بفرمایید تا خویشتن پنهان را مطالعه کنیدکه إن‌شاءاللّه با لایه‌های عمیق‌تر نفس مرتبط می‌شوید. موفق باشید
4649
متن پرسش
سلام . 1- لطفا بفرمایید با دمیده شدن در صور ، وضعیت عالم ماده چگونه خواهد شد ؟ 2- با ورود به عالم قیامت ، وضعیت بدن مثالی(برزخی) چگونه خواهد بود ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با صور اول همه از جهت حیات دنیایی می‌میرند و با صور دوم به حیات قیامتی زنده می‌شوند. مفصل آن را در شرح اینجانب به کتاب معاد دنبال کنید 2- در قیامت بدن داریم ولی بدنی که صورت عقاید و اعمال ما است. به جزوه‌ی «حیات بدن اُخروی» رجوع فرمایید. موفق باشید
2634

حفظ قرآنبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد بنده انشاء الله میخواهم شروع به حفظ قرآن کنم. می خواستم ترجمه ای از قرآن را که نزدیک به ترجمه و تفسیر های شما از آیات قرآن می باشد را به بنده معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده کتاب آقای پورسیف را تحت عنوان «خلاصه‌ای از تفسیر المیزان و نمونه» معرفی می‌کنم. موفق باشید
1549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفا به سه سوال زیر پاسخ دهید می توانیم بگوییم نفس ظهور روح است وجسم و تن ظهور نفس؟ .من یک جایی شنیدم که انسان 3 بخشی است 1.روح 2. نفس(یا جان) 3.جسم در مورد روح که اطلاعاتی به ما داده نشده بنا به فرموده قران. نفس یا جان مراتبی دارند از جمله نفس اماره، مزینه، مسوله، لوامه،مطمئنه و... ایا این تحلیل درست است؟ ومنظور شما از مفاهیم نفس و من در کتاب هایتان همین نفس است یا منظورتان روح آدمی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منظور فلاسفه از نفس ناطقه همان روح است که ما در مکالماتمان به‌کار می‌بریم ولی در مباحث اخلاقی نفس را به امّاره یا مطمئنه و لوّامه و غیره تقسیم می‌کنند که مربوط به علم اخلاق است و همه‌ی آن ها از حالات نفس ناطقه است. ولی در روایات نیز نفس ناطقه را بر اساس مراتبی که دارد تقسیم می‌کنند که باید هرکدام روایات را جداگانه بررسی کرد و نمی‌توان یک قاعده‌ی کلی برای آن در نظر گرفت. موفق باشید
نمایش چاپی