بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14079
متن پرسش
سلام علیکم: دو سئوال از کتاب چهل حدیث امام راحل داشتم: 1. امام در بحث بلا و امتحان می فرمایند خداوند از ابتدا نظر لطف به این دنیا نداشت جمع این سخن با روایاتی که دنیا را خوب معرفی می کند چیست؟ 2. امام می فرمایند بلا دادن به مومنین خوب است پس چرا در دعاها داریم که بلا به مومنین نرسد؟ در آخر از حال و هوای امسال اربعین خودتان برایمان بگویید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دنیایی که مدّ نظر آن روایات است دنیای وَهمیّات است، نه وسیله‌ای برای زندگی و عبادت 2- بلایی که خداوند برای مؤمنین مقدّر فرموده، بلای تکامل‌ساز است و بلایی که برای کفار قرار داده، بلای نابودکننده و هلاکت است 3- عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی  14026  شده است. در ضمن در جلسه‌ی اخیر سوره‌ی اعراف عرایضی شد. موفق باشید

11831
متن پرسش
سلام علیکم: چرا نمی شود کتاب «ماه رجب، ماه یگانه شدن با خدا» و «جزوه اعتکاف» را دانلود کرد؟ اصلا لینک دانلود قرار ندادید. لطفا بررسی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مشکلات فنی ایجاد شده که منجر به حذف تمامی فایل های نوشتاری سایت گردید انشالله تا یک هفته دیگراکثریت فایل های کتب وجزوات اصلاح خواهدشد.مدیریت سایت

8471
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز در مورد ارتباط باجمع مومنین،ممکن است برداشت های غلطی هم از این موضوع بشود،مثلا اینکه به بهانه جمع مومنین از این به به بعد هر شب خونه هم جمع شویم،و خودتون بهتر می دونید که این یعنی سوزاندن عمر.مگر اینکه از این جمع شدن یک هدف دنبال بشه مثل مباحثه در مورد یک موضوع.وباز هم به نظر من اگر این طور باشد از هفته ای یک بار نباید تجاوز کند.میخواستم تاکید بیشتری کنید که منظور از جمع مومنین همان مسجد و راهپیمایی و... میباشد نه دور هم جمع شدن های بی ثمر وپوچ.ممنون التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید حضور مؤمنین کنار همدیگر برای مبادله‌ی موضوعات معرفتی و ایجاد انگیزه‌ی بیشتر در امر تعالی است. در رابطه با ارتباط با براداران ایمانی حضرت صادق«علیه السلام» مى‏فرمایند: «إِنَّ فِی حِکْمَةِ آلِ دَاوُدَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ سَاعَةٌ یُفْضِی بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ یُلَاقِی إِخْوَانَهُ الَّذِینَ یُفَاوِضُهُمْ وَ یُفَاوِضُونَهُ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ، فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْکَ السَّاعَتَیْنِ» در حکمت آل داود چنین است که شایسته است مسلمانِ عاقل زمانى از روز خود را براى کارهائى که بین او و خداوند انجام مى‏گیرد، اختصاص دهد و زمانى دیگر برادران ایمانى خود را که با همدیگر در امر آخرت مشارکت دارند، ملاقات کند و زمانى نفس خود را با لذائذى که گناه نباشد آزاد بگذارد. زیرا این زمان، آدمى را در انجام وظائف دو امر دیگرش کمک مى‏کند.(الکافى، ج 5، ص 87). موفق باشید
7266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد کسی که آنچه در دروس و سی دهای درس فلسفه هست را گویا در درون خود بدون خواندن آنها قبول دارد و حس میکنم نیازی به آنها جهت تثبیت عقائد ندارد،چون احساس میکند با اخلاق و عرفان سلوکش روان تر است.آیا باز نیاز است که آنها را دنبال کند و در ضمن سلوک روح فلسفی هم داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگ معتقدند حتی آن‌هایی که در همان ابتدای امر در نهایات قرار می‌گیرند برای تصحیح نهایات خوب است از بدایات غافل نباشند، با این حساب از مباحثی مثل ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد همراه با شرح آن غافل نباشید. موفق باشید
23422

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسنه تعالی. سلام علیکم: سوالی دارم و اون اینکه چرا با این نگاه مکانیستی به عالم و آدم در غرب و اصالت لذت و عدم وجود هر گونه وجود معنویت متعالی در غرب چرا در ظاهر جامعه غرب هرج و مرج نیست انگار با یک نظم دقیق کارها رو پیش می برند. انگار قانون کار خودش را می کند در غرب؟ البته زیر پوست شهر اتفاقات دیگری در حال وقوع است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان غربی پس از مدتی به این نتیجه رسیده است که برای اداره‌ی جامعه‌ی مدرن، عقل خاصی نیاز است و این در جای خود یک نوع خودآگاهیِ تاریخی است هرچند هدف آن متعالی نباشد. ولی متأسفانه ما هم شهر مدرن می‌خواهیم و هم هیچ توجهی به عقلی که برای اداره‌ی شهر مدرن نیاز است، نمی‌کنیم. جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی در کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» به‌خوبی به این موضوع می‌پردازند. موفق باشید

23152
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: همان طور که در جریان هستید، ورود به فضای فلسفه در حوزه های علمیه از طریق کتاب بدایه الحکمه و پس از آن نهایه الحکمه علامه طباطبایی صورت می گیرد. جدای از نقدهای مهمی که به شیوه تدریس و نحوه ورود به فضای فلسفه در حوزه و همچنین به سنخ تفکر متافیزیکی طرح شده در این دو کتاب وارد است، در سطح آموزه ها نیز به نظر می رسد اشکالات غیر قابل اغماضی در این متون وجود دارد. قصد بنده این است که بخشی از انتقاداتی را که می توان از مرحله اول یا «کلیات مباحث وجود» گرفت؛ بیان کنم و نظر شما را در این زمینه جویا شوم. بحث «تشکیک وجود» که یکی از ارکان سه گانه نگاه صدرایی به عالم است، به نظر مخدوش و فاقد برهان می باشد. این نکته را از روی همان مثال مشهوری که در تایید تشکیک وجود به میان می آورند، می توان فهمید. در این مثال گفته می شود که وجود، حقیقتی است مانند نور که دارای تشکیکی طولی است و هر مرتبه از آن نورانیت خاص خود را دارد تا برسیم به مراتب پایین تر. یعنی از یک سو می توان از نور خورشید نام برد و از سوی دیگر نور آتش و در مرحله ای پایین تر از نور شمع. گفته می شود آن چه در این ها یکسان است همان جنبه نورانیت آن هاست و اختلاف در شدت و ضعف است و معمولا از اینجا وجود را هم حقیقتی مشکک که دارای مراتب گوناگون است، معرفی می کنند. در حالی که چنین قیاس و نتیجه گیری ای صحیح نمی باشد. چرا که لازمه تشکیک وجود بر طبق مثالی که زده می شود آن است که مرتبه نازله اوصاف کمالی مرتبه کامله را داشته باشد. البته به نازله. در حالی که در مورد نسبت میان وجود و موجودات، چنین چیزی وجود ندارد و ما نمی توانیم اوصافی شامل بی تعینی، پری، فقدان حرکت و ... را به موجودات نیز نسبت بدهیم. از این مثال نه تشکیک وجود، که تشکیک در ظهور را می توان نتیجه گرفت و پذیرش تشکیک در ظهور هم منوط به پذیرش عدم و ثبوتی غیر از وجود است که در کتاب بدایه، مرحوم علامه صراحتا آن را منکر می شود. وجود برای ظهور، محتاج عدم است. همان طور که نور برای ظهور، به فضای خالی و تاریک پیرامون خود محتاج است. انتقاد دوم همان بحثی بود که در سطر پایانی مورد اول بیان شد. فهم موجود و سرشت آن بدون فهم عدم به مثابه آیینه هستی آن گونه که در نگاه حکمای اُنسی (به تعبیر مرحوم سید عباس معارف) آمده، امکان پذیر نیست. و در فلسفه صدرایی، با غفلت از عدم و یکی انگاشتن «ثبوت» و «وجود» راه درک حقیقی از موجودات و نسبت میان آن ها با وجود بسته می شود. حقیقت هر موجودی عدم خاص اوست که او را پذیرای ظهوری خاص از وجود کرده است. انتقاد بعدی ناظر به خلط میان وجود و موجود در چنین نگاهی است. زیرا در چنین نگاهی موجود هم همان وجود است به نازله. یعنی علاوه بر «معیت»، یک نحوه «مقارنت» میان موجود و وجود در این فضا، اتفاق می افتد. در حالی که «افتراق هستی شناختی» میان وجود و موجود، خود امری حقیقی و اندیشه برانگیز است که می تواند سرآغاز تفکر باشد. ولی وقتی موجود، همان وجود به نازله پنداشته شود، فضا مبهم و غبارآلود می شود. در اینجا انتقاد بنده متوجه رکن دیگر اندیشه صدرایی یعنی اصالت وجود - که ناظر به موجودات گفته می شود - است. می توان مطلب را به نحو دیگری نیز بیان کرد. دوگانه اصلی و تردیدناپذیر در فضای فلسفه صدرایی، دوگانه وجود و ماهیت است. در حالی که این دوگانه در کنار دستاوردهای نظری خود، محدودیت هایی نیز برای تفکر ایجاد می کند. با توجه به چنین دوگانه ای، بحث رجوع به وجود غالبا موکول به اثبات اصالت آن در موجودات می شود و در اینجاست که مباحثی پرمناقشه و کم ثمر مطرح می شود. در حالی که می توان در خود اصالت این دوگانه تردید کرد و به جای آن از دوگانه سرآغازین تر و پرثمرتر وجود و موجود سخن به میان آورد. یکی از ثمرات چنین دوگانه ای آن است که رجوع به وجود به نحو بی واسطه تری صورت می پذیرد و محتاج اثبات افراط گونه آن در موجودات نیست. این نوع نگاه منجر به یک نحوه «شرک نظری» نیز می شود. ممکن است گفته شود که شرک آلود بودن چنین نگاهی، اساسا امکان پذیر نیست. زیرا قائلین به چنین نگاهی به حقیقتی غیر از وجود قائل نیستند و اساسا بحث شرک در اینجا منتفی است. اما نکته مهم این است که هر چند این نگاه قائل به حقیقتی غیر از وجود نیست، اما از آن جا که موجودات را همان وجود به نازله می داند، ناخواسته گرفتار چنین خطایی شده است. چرا که موجود را تا سر حد وجود بالا برده است. در چنین نگاهی ماهیت امری انتزاعی و صرفا حد شیء است و در عالم خارج حقیقتی غیر از وجود در صحنه نیست. وجود هم که امری تشکیکی است و عالم ماده هم خود مرتبه ای از «خود وجود» است. و قائل به این شده اند که نامتناهی در درون خود دارای اجزاء متناهی است! و بسیط بودن وجود زیر سوال می رود. واقع مطلب به نظر چنین است که موجود، نه وجود به نازله بلکه دارای ذاتی متفاوت از وجود است که همان عدم خاص آن موجود است و بودنش ثمره هستانیدن هستی است که همان تجلی فعلی هستی باشد و نه تجلی ذاتی آن. یعنی موجودات هست می شوند، بی آن که متصف به صفت هستی بشوند. مثل گرم شدن یک جسمی که در فاصله ای کم نسبت به آتش قرار دارد. آن جسم، گرم می شود، بی آن که آتش بشود. نکته پنجم و آخر هم عدم هم خوانی نگاه اصالت وجود با نگاه قرآن است. همان طور که مرحوم فردید هم به آن اشاره می کند و می گوید که من با نگاه صدرایی به سراغ قرآن نمی روم. فی المثل معلوم نیست که با نگاه اصالت وجودی، ضمیر «ه» در آیه «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» را بایستی به کجا برگرداند؟ اگر ثبوت و وجود یکی است، پس چرا شیء قبل از هست شدنش مورد خطاب خدا قرار گرفته و کاملا نیست به حساب نیامده؟ ممنون می شوم اگر نظرتان را درباره نکاتی که بنده طرح کردم، (نکاتی که هیچ یک از آن ها ابداع خود بنده نیست و شما هم در کتاب «از برهان تا عرفان» به اجمال به برخی از آن ها اشاره کرده اید) بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل ورود به این مباحث برکات خود را دارد و این‌که باید بیشتر به تشکیکِ در ظهور فکر کرد؛ بابِ خوبی از تفکر است. ولی اجزاء متنوع بحثی که مطرح کرده‌اید هرکدام باید در جای خود بحث شود. روح «اسفار» بر عکسِ روح «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» به این مباحث نزدیک است. و اساساً جناب صدرا طوری بحث تشکیک در وجود را به میان می‌آورند که «وجود» به عنوان یک حقیقت و نه به عنوان یک مفهوم در مقابل ما و در دیدگاه ما قرار می‌گیرد و این‌جا است که موضوع ظهور و خفا که از جهتی عدم نیز در آن مطرح است، به میان می‌آید به‌خصوص نکته‌ی بسیار ظریفی که در بحث «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» به میان می‌آورد. به هر صورت جای این نوع موضوعات در محافل علمی ما به یک معنا خالی است، ولی چیزی نیست که بتوان در حوزه‌ی یک سؤال و جواب بدان پرداخت. به نظرم اگر بشود جلسه‌ای با آقای دکتر امامی‌جمعه و یا جناب استاد إنشائی داشته باشید، خوب است.

به این موضوع فکر کنید که تقرر در مورد دازاینِ ما در این تاریخ چگونه است؟ به همان معنایی که باید پرسید تقرر در مورد وجود چگونه است. آیا جز این است که ما در تاریخ قرار داریم و وقایع تاریخیِ روشنی‌گاهِ دازاین ما در جنگل سیاه تاریخ است؟ مثل تقرر وجود در موجودات که موجب روشنی وجود موجودات از هدم می‌شود و نیست‌انگاری رخت برمی‌بندد و اُنس با موجودات محقق می‌شود.

موفق باشید

22272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به نظر شما در یک کانون فرهنگی که در آن دانش آموزان دبستانی و راهنمایی وجود دارند چه مطالبی گفته شود بهتر است؟ هدف بنده در این کانون فرهنگی این است که این بچه ها در آینده خودشان به دنبال معارف دین بروند حال برای رسیدن به این نتیجه در سن کودکی و نوجوانی باید چه مطالبی برایشان گفته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث و مطالب کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را اگر با آن‌ها در میان بگذارید، خوب خواهد بود. موفق باشید

21726
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: مثل اینکه در سوال ۲۱۷۱۰ منظورم را دقیق نرساندم. سوال من این است: آیا این دید و بازدید های روتین امروزی که خودتان بهتر می دانید به چه شیوه ای برگزار می شود (و بیشتر باعث به دردسر و در تنگنای اقتصادی افتادن میزبان می شود تا اینکه موجب باز شدن گره های زندگی اش٬ و اینکه اکثر مباحثی که رد و بدل می شود هزله گویی و چرت و پرت و دروغ و تهمت می باشد)، مصداق صله رحمی که در روایات ذکر شده، می باشد؟ و حالت امروزی چقدر تا حالت مطلوب، فاصله دارد؟ اصلا آیا این دید و بازدید ها مصداق صله رحم می باشد؟ و اینکه استاد عزیز، آیا صرف تلفن زدن به فامیل و آشنا، مصداق صله رحم می باشد و با فلسفه وجوب آن تطابق دارد؟ بنده که به نظرم منفی است ولی دوستی گفت در روایت داریم که صله رحم را بجا بیاورید ولو به یک سلام کردن یا ولو به نوشاندن جرعه ای آب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی ما است که از چنین فرصتی که پیش آمده است به صورت صله‌ی رحم از آن استفاده کنیم. زیرا در طول سال کم‌تر چنین فرصتی پیش می‌آید. بخواهیم و نخواهیم، مردم مسئله‌ی عید نوروز و پذیرایی مربوط به آن را انجام می‌دهند. چرا ما در چنین شرایطی که آن‌ها آمادگی بیشتری دارند، سر به آشنایان‌مان نزنیم! موفق باشید

19534
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت به استاد عزیز دامت توفیقاته طاعات و عباداتتون قبول و خدا خیرتون بده که برامون وقت می گذارید. یک مساله ی مهم و ضروری دارم که اگر حل نشه دچار خسران عظیمی میشم. لطفا کمک کنید. می خواستم بپرسم: 1. تفاوت عاطفه و شهوت دقیقا چیست؟ و در مرحله ی بعد. 2. دقیقا چه طوری می شود تشخیص داد که این حسی که نسبت به رفیق هم سن پسر در من یکسالی هست حس عاطفه و عشق یعقوبی هست یا عشق زلیخایی یا مخلوطی از هر دو؟ (رفیق و برادر من هم صاحب کمالات معنوی بسیار و صفا و اخلاصی فوق العاده هست و هم صاحب جمال و زیبایی ظاهری و لطافت و ملاحت فوق العاده است) 3. چه کنم که در معاشرت عشق یعقوبی من به سمت عشق زلیخایی منحرف نشود؟ و چطور بفهمم که در آن حالت منحرف شده ام؟ بسیار ممنون از استاد عزیز یرحمکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سن نوجوانی و جوانی قوه‌ی واهمه قدرت و شدت بیشتری دارد. لذا سعی کنید آن محبت را که ریشه در قوه‌ی واهمه دارد کنترل نمایید و زندگی خود را به آن رفیق‌تان متصل ننمایید. آری! به صورت مستقل زندگی کنید و احترام لازم را برای ایشان قائل باشید. موفق باشید  

19260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد معزز: استاد بنده کتاب ادب خیال عقل و قلب شما را مطالعه کردم و تصمیم دارم در برنامه ی یک ماهه ای که برای مطالعه خود گذاشته ام وقت بیشتری را صرف مطالعه کنم و بیشتر از قبل با برنامه باشم اما چیزی که سرگردانم کرده است این است که با حجم بسیاری از کتاب رو به رو هستم و نمیدانم از کجا باید شروع کنم هم می خواهم آثار شما را مطالعه کنم و هم آثار امام خمینی (ره) را و هم کتب دیگری را که در کتابتان فرمودید. (باید بگویم بنا به پیشنهاد دوستان که کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود را مطالعه کرده اند قصد دارم این اثر شما را در اولویت قرار دهم) استاد با توجه به اینکه فرمودید در سیر مطالعات دینی خود وارد روح دینی و ارتباط با قرآن و سخنان اهل بیت علیه السلام شویم و از راههای ورود به عالم معنا قرآن است و راه رسیدن به قرآن هم تفسیر است و روی تفسیر المیزان تاکید دارید بنده چه باید بکنم؟ اینکه در روز چند کتاب را در زمانهای مختلف برای مطالعه قرار دهیم مشکلی در فهم پیش نمی آید؟ و اینکه در کنار مطالعه کتابهای دیگر، روزانه روی تفسیر کار کنم؟ (استاد متاسفانه زبان عربی بنده در حد دبیرستان بوده و در طول دوران دانشگاهی هم رشته مان اقتصاد بوده). اگر امکان دارد استاد راهنماییمان بفرمایید. از اینکه وقتتان را گرفتم عذرخواهی می کنم، حلالمان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:به خودتان یک برنامه‌ی هفتگی بدهید و برای کارهای حاشیه‌ای زندگی هم در آن برنامه جا باز کنید 2- ابتدا سیر مطالعاتی روی سایت 3- همان کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌ها...» 4- بعد از دوسال که گذشت رجوع به تفسیر المیزان با نظر به جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان». موفق باشید

19025
متن پرسش
سلام عليكم: ببخشيد استاد در بعضي خيابان هاي اصفهان تصاويري روي ديوارها كشيده شده، از زمان عبيد زاكاني و مولانا هم مطالبي نوشته شده به صورت نمادين، مطمئنا جنابعالي هم مشاهده نموده ايد. اين تصاوير آيا مي خواهد فرهنگ شيعي را تبليغ كند يا فرهنگ سني را؟ هدف چيست؟ (ادعاي داعش كه ايران را سني خواهد كرد) دوچرخه هاي نمادين هم در بعضي جاها از بعد 13 فروردين ديده ميشه. آيا اين هم ترويج دوچرخه سواري به معناي عام دارد يا ترويج يك فكر سياسي (دوچرخه سواري بانوان)؟ لطفا توضيح بفرماييد! تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولینی که فعلاً در سازمان فرهنگی شهر اصفهان در حال فعالیت هستند، افراد کاملاً متدین و صاحب‌نظر و خوش‌سلیقه و متعهد می‌باشند. باید به رفتار و فعالیت‌های آن‌ها خوش‌بین بود. موفق باشید

17830
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این که جنابعالی مکررا در آثارتان فرمودیدکه نظام سازی بر اساس حکم الهی با قوانین یا بخش نامه صورت نمی گیرد چند سئوال از محضر مبارک دارم. 1. اگر با بخش نامه یا قوانین نظام سازی صورت نمی پذیرد پس با چه ابزاری صورت می گیرد؟ 2. بنده قبول دارم که با بخش نامه صورت نمی گیرد ولی وقتی دولت ما با تقدیم لایحه ای که مبتنی بر احکام قرآنی است به مجلس آن را تصویب کرد و به قانون تبدیل شد پس عملا می شود با قانون نظام سازی کرد؟ 3. مقصود از دولت اسلامی چیست؟ 4. البته الان که بیشتر فکر کردم می شود با بخش نامه هم کار را شروع کرد. فرض کنید وزیر علوم آیین نامه ی تدوین کند که منابع آموزشی و تربیتی ما تماما منبطق با شریعت الهی باشد، نظر مبارک چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید روح یک ملت متوجه آن امر بشود 2- اگر روح مردم آماده شده باشد و قوانین را در راستای معنایِ زندگی خود بفهمند، قوانین در مناسبات جامعه سریان می‌یابد 3- حتماً وزیر علوم باید این کار را بکند ولی لازم است به بستر سریان‌یافتنِ آن نیز فکر کرد. خوب است در این مورد به مقاله‌ی «نسبت‌ها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی» توجه شود. موفق باشید

16848
متن پرسش
سلام علیکم: 1. فرض کنیم که می دانیم که وقتی می رویم زیارت امام رضا (ع) در مسیر زیارت با دوستان غیبت می کنیم یا می رویم بسیج یا نماز جماعت دچار گناهانی بشویم آیا از لحاظ عقلی درست است که حالا که دچار گناه می شویم آن اعمال (مثلا زیارت یا نماز جماعت) را ترک کنیم؟ و سوال مهمتر اینکه اگر صحیح این باشد که آن اعمال عبادی را ترک نکنیم. آیا این درست که ثواب زیارت یا راهپیمایی را داشته ایم و آن گناه هم عواقب خود را دارد بعبارتی آن گناهان باعث نمی شود کل ثواب زیارت از بین برود؟ یا چه بسا ثواب آن زیارت و یا نماز جماعت آنقدر بالاست که سبب مغفرت ان گناهان می شود؟ 2. بعضی مواقع می دانیم اگر شب بیدار بمانیم و عبادت کنیم نماز صبح قضا می شود به فرض اینکه نماز صبح قضا شود ثواب آن اعمال (نماز شب و دعاها محفوظ است؟) با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا بر این است که در مسیرعبادات الهی، شیطان وسوسه کند ولی ما عقب‌نشینی ننماییم و نهایتاً اگر گرفتار معصیت شدیم، توبه کنیم، نه آن‌که عبادت را ترک نماییم. ولی در مورد قسمت آخر، موضوع فرق می‌کند. آری! اگر عبادات شبانه ما را از نماز به وقت صبحگاهان محروم کند، باید نماز صبح را دریافت. موفق باشید

15963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. برای تقویت عزم و اراده و داشتن ارده قوی چه باید کرد؟ چون ما هر چه آسیب و عقب ماندگی داریم از نداشتن عزم قوی است. اینکه در موقع گناه کردن نمی‌توانیم بر خود غلبه کنیم یا برای نماز شب بلند می شویم و باز می خوابیم یا اصلا بلند نمی شویم یا از این هم بدتر نماز صبح قضا می شود و.... همه بدلیل نداشتن اراه قوی است. چه باید کرد تا بتوان اراده قوی داشت و بر نفس خود غلبه کرد؟ ۲)دعا یا اذکار یا نماز خاصی برای تقویت عزم و اراده توصیه بفرمایید لطفا کمی شرح دهید.باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتوانید راهی به سوی خود بگشایید. موفق باشید

15557
متن پرسش
سلام: آقای طاهرزاده بعضی مواقع خوشحال خوشحالم اما یک دفعه حال روحی ام بی نهایت غمگین می شود. به والله العلی العظیم پدرم درآمده. به فکر خودکشی هستم. می دانم که با خودکشی چیزی عوض نمی شود. اما بالاخره چند روز از ماه رجب ها را روزه گرفتم. چند سال است نماز جماعتم ترک نمیشه. به خودم میگم وقتی مردم با صورت این اعمالم زندگی می کنم چون آتش بر من حرام شده چون دعا کردم و بعضی اعمال که خودش گفته تا انجام بدین تا فلان کنم را کردم اگه خدا یا امام ها می خواند که خودکشی نکنم یا این حالات را بگیرند و تا آخر عمر تضمین کنند یا هم اگر نمی خواند بزارند خودکشی کنم چون دارم تکه پاره میشم. حالم از خوشحالی بی حد به غمگینی بی حد می رود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است که شما سر به سر خودتون نگذارید و انتظار بیجا از خود نداشته باشید. فراموش نکنید که خداوند، پروردگارِ مهربانی است، نه «شیر نرّ خونخواره‌ای». خودش می داند که چه موقع شما را خوشحال کند و چه موقع غمگین نماید، قلب‌ها در دست اوست، شما چکاره‌اید؟ به گفته‌ی مولوی: 

· زیر دریا خوشتر آید یا زبر ** تیر او دل کش تر آید یا سپر

·  پاره کرده‌‌ی وسوسه باشی دلا ** گر طرب را باز دانی از بلا

·  گر مرادت را مذاق شکر است ** بی‌‌مرادی نه مراد دل بر است‌‌

·  هر ستاره‌‌ش خونبهای صد هلال ** خون عالم ریختن او را حلال‌‌

·  ما بها و خونبها را یافتیم ** جانب جان باختن بشتافتیم‌‌

·  ای حیات عاشقان در مردگی ** دل نیابی جز که در دل بردگی‌‌

·  من دلش جسته به صد ناز و دلال ** او بهانه کرده با من از ملال‌‌

·  گفتم آخر غرق تست این عقل و جان ** گفت رو رو بر من این افسون مخوان‌‌

·  من ندانم آن چه اندیشیده‌‌ای ** ای دو دیده دوست را چون دیده‌‌ای‌‌

·  ای گران جان خوار دیده ستی و را ** ز آن که بس ارزان خریده ستی و را

ما باید نسبت‌ خود را با خدا درست کنیم. موفق باشید

14572
متن پرسش
با سلام: در آیه «نفخت فیه من روحی» روح را فهمیدم اما نفخت به معنای دمیدن در اینجا به چه معناست؟ بهتر بگم چرا کلمه دمیدن در اینجا استفاده شده؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که شما در موقعیتی متوجه مسئله‌ای می‌شوید که تا حال متوجه‌ی آن نبودید. این یک نوع نفخه است و موجب می‌شود حرکات شما مطابق آن شکل گیرد. همین امر در جنین پیش می‌آید و حرکات او را به سوی انسان‌شدن جلو می‌برد. موفق باشید

13579
متن پرسش
با سلام: استاد محترم، وظیفه شیعه در دهه اول محرم طبق سخنان امام رضا (ع) به ابن شبیب عزاداری برای امام حسین (ع) است ولی با توجه به نیاز به تدارکات در مراسمات و برقراری نظم اینگونه جلسات و... عمدتا توفیق عزاداری از بنده صلب شده است. لطفا راهنمایی فرمائید تا از قافله عزاداران حسینی عقب نمانیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تلاش‌های جنابعالی در بستر تحقق عزاداری واقعی و ارائه‌ی معارف حقه‌ی اهل‌البیت توسط سخنرانان باشد، ثواب کار شما کم‌تر از عزاداری نیست. ولی اگر تلاش شما در بستر پذیرایی‌های غیر مفید مثل شام‌دادن به عزاداران است، بهتر است که این‌کار را نکنید. موفق باشید

13291
متن پرسش
با سلام جناب آقای استاد طاهرزاده: ببخشید شما در جلسه ای فرمودید که اسم اعتباری است و من روایتی به این مضمون شنیدم که فرزندان از پدر و مادر خود در رابطه با اسم خود اعتراض دارند و یا حتی یکی از حقوق فرزندان نام نیکوست و آیا نام نیکو از نظر اسلام نام ائمه (ع) است یا نامی که معنی خوب داشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اسم، اعتباری است ولی در اعتباریات هم باید حقوق افراد رعایت شود. اعتباریات به این معنا است که اسم یک‌نفر اگر اسم بدی است او بد نمی‌باشد و بد نمی‌شود، ولی فرزند نسبت به والدین حقوقی دارد که از جمله نام نیک است. موفق باشید

13288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا: با سلام خدمت استاد عزیز: دعاهایی که از ائمه (ع) به صیغه ی متکلم وحده رسیده است را بهتر است همانطور که آنها فرموده اند بخوانیم یا متکلم مع الغیر؟ و اساسا با توجه این همه سفارش خود ایشان برای دعای جمعی، چرا مقدار بسیار زیادی از دعاهای آن بزرگواران علیهم السلام شخصی است؟ با تشکر از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جایی که سیاق دعا فردی است، عملاً هرکس باید خودش در آن تقاضا شرکت کند. و در آنجایی که سیاق دعا جمعی است هرکس خود را جمع، احساس می‌کند و دعا می‌نماید. موفق باشید

10518
متن پرسش
چرا حضرت عباس با دیگر برادرانشان تفاوت دارند؟ با اینکه پدر هر چهار نفرشان امام علی (ع) و مادرشان ام البنین بود و شیوه تربیتی یکی بوده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن حضرت زندگی خود را به آن وسعتی که مدّ نظر خود داشت شکل داد. تربیت، زمینه است، خود انسان باید آرمان‌های زندگی خود را متعالی انتخاب کند. موفق باشید
7705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بعضا (نه همه موارد)در قرآن صراحتا به مواردی امر یا نهی شده ولی مرجع تقلید واجب یا حرام نمی داند ؟ چرا؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این یک امر فنی است که مراجع محترم با قراین و شواهد دیگری که از سایر آیات و روایات و سیره استنباط می‌کنند نظر می‌دهند. موفق باشید
6422
متن پرسش
با سلام آیا حضرت علی(ع)سرانجام با دومی بیعت کردند؟در چه منابعی این مطلب آمده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز نمی‌شود امام معصوم با خلیفه‌ی غاصب خلافت به اختیار خود بیعت کنند. موفق باشید
5811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام ، خواستم به اطلاعاتون برسانم که فایل های صوتی که قبلا ها ضبط شده از شما، خیلی کیفیت بهتری داره و صداش بلند تر هست ولی فایل های جدید تر آنقدر صدایشان یواش است که حتما باید کنار لبتاب بنشینیم و به آن گوش بدهیم و نمی توان در حال انجام کارهای خانه آن را گوش داد. لطفا در صورت امکان دستگاه ضبط سخنرانی ها را اصلاح بفرمایید. مثلا فایل های شرح حدیث یبن جندب که مربوط به گذشته است خیلی صدای بلند و خوبی دارد ولی فایل های جلسات جدید که از سایت می گیریم ، صدایشان یواش است و برایمان خیلی قابل استفاده نیست. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: مسئول محترم سایت با آقای توکلی موضوع را در میان بگذارید.
22151
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در حال مطالعه تفسیر المیزان و آیه اول سوره نساء بودم و موضوع خلقت انسان و طول عمر بشر امروز. نظر جناب علامه این است که از دیدگاه قرآن همه انسانهای کنونی از نسل آدم و حوا می باشند و خلقت آن ها هم دفعی و بدون سابقه بوده. بعد در بیان پاسخ به شبهه ای برآمدند مبنی بر اینکه آیا سرخپوستان آمریکا که هیچ ارتباط جغرافیایی با شرق ندارند چطور ممکن است از نسل همین آدم و حوا بوده باشند و چگونه به آنجا منتقل شده اند؟ علامه می فرمایند: «اما مساله وجود انسانهاى سرخ پوست در ماوراى بحار با اينكه همين طبيعى دانان مى گويند كه تاريخ بشريت از ميليونها سال تجاوز مى كند هيچ چيزى را اثبات نمى كند. اين تاريخ نقلى است كه عمر بشر را شش هزار سال و اندى مى داند و وقتى مطلب از اين قرار باشد چه مانعى دارد كه در قرون قبل از تاريخ حوادثى رخ داده باشد و قاره آمريكا را از ساير قاره ها جدا كرده باشد همچنانكه آثار باستانى ارضى بسيارى دلالت دارد بر اينكه دگرگونگى هاى بسيارى در اثر مرور زمان در سطح كره زمين رخ داده» با توجه به اینکه جدایی قاره ها از یکدیگر چندین میلیون سال پیش اتفاق افتاده و نسل بشر امروز که از آدم و حوا است شش هزار و اندی بیشتر عمر ندارند، پس سرخپوستان چگونه به نسل آدم و حوا وصل می شوند. ظاهرا باید از نسل انسانهای قبل از حضرت آدم (ع) باشند چون جدایی قاره ها چندین میلیون سال پیش اتفاق افتاده. چون رشته شما زمین شناسی بوده خواستم بدانم نظر شما چیست برای حل شبهه ی اتصال سرخپوستان به نسل آدم و حوا؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً تحقیقات سال‌های اخیر حکایت از آن دارد که همه‌ی انسان‌های کره‌ی زمین به شکل حیرت‌انگیزی با همدیگر ارتباط داشته‌اند و نقشه‌هایی به‌دست آمده که نشان می‌دهد آمریکا خیلی قبل از کریستف کلمب شناخته شده بوده است و غربی‌ها در سده‌های اخیر سعی کردند آن‌چه پیش آمده است را به خود نسبت دهند و نقش مردم آسیا به‌خصوص مسلمانان و ایرانیان را نفی کنند. آقای دکتر حمید شفیع‌زاده در این رابطه دو کتاب دارند یکی «سرخپوستان آمریکا» که رابطه‌ی مسلمانان و ایرانیان را با قاره‌ی آمریکا مورد بررسی قرار داده‌اند و دیگر کتاب «تاریخ حضور ایرانیان در قاره‌ی استرالیا و جزایر جنوب شرقی آسیا پیش از ظهور اروپائیان». کتاب اخیر که تازه چاپ شده است، بنده مطالعه کرده‌ام نکات خوبی در این رابطه دارد. موفق باشید 

21998
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. با توجه به فرمایشات رهبری در زمانهای محتلف متوجه شدم که ایشان کتاب رمان خیلی می خوانند و به آثار بسیاری از رمان نویسان معروف داخلی و خارجی، قدیم و جدید آشنایی دارند و حتی مثلا تاکید بر خواندن رمان بینوایان دارند سوالی که برای من ایجاد شده است. 1. آیا رمان خواندن باعث تقویت و سیطره قوه خیال نمی شود؟ 2. با چه دیدگاهی باید به سمت این کتابها رفت تا بهترین استفاده ها را کرد و چه وجهی از کتاب باید مد نظر باشد؟ 3. نظر جنابعالی در مورد خواندن این دست کتاب ها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رمان‌های مهم دنیا توسط اندیشمندان بزرگ نوشته شده و در متن آن‌ها متذکر روحِ زمانه‌ی خود شده‌اند و سخن‌های مهمی را با زبان شخصیت‌های رمان بیان کرده‌اند و لذا به نظر می‌رسد در این زمانه که مشکلات ما از مشکلات فرهنگ غربی جدا نیست، مطالعه‌ی رمان‌های اندیشمندان غرب مفید خواهد بود. البته فکر می‌کنم از آن مهم‌تر مطالعه‌ی روح و احوال شهدا و اسرای دفاع مقدس است که متذکر روح انقلاب است آن‌طور که آن‌ها را فرا گرفته بود و آینده‌ی ما را معنا می‌کند. موفق باشید   

نمایش چاپی