بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: دو سوال دارم: ۱. در عید غدیر روایات و توصیه زیادی برای اطعام مومنین (غیر از افطاری) شده است و از طرفی توصیه زیادی هم برای گرفتن روزه. آن دو چطور باهم جمع می شود با فرض اینکه همه مومنین که در این روز روزه هستند؟! ۲. در قیامت آیا صورت اعمالی مثل نماز برای خودش شخصیتی است؟! یعنی مثلا صورت نماز من می تواند با پیامبر رابطه داشته باشد؟ یا فقط مربوط به خودمان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت عده‌ای به هر دلیلی روزه‌دار نیستند و یکی از نحوه‌های تجلیلِ این روز بزرگ، اطعام به مسلمین است و از این جهت می‌توان آن را قابل قبول دانست 2- اعمال در برزخ و قیامت، اعمالِ انسان که جزو وجود انسان‌ها هست و صورت اراده و اختیار اوست، برای او ظاهر می‌شود، چیزِ مستقلی نیستند. موفق باشید

18288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده آن مزاحم و آزاردهنده جنابعالی هستم که دو بار از جنابتان سئوال پرسیدم اما جوابی نشنیدم و به تبع آن از کاربران گله فراوان کردید! استاد بنده وقتی که پاسختان را در آرشیو پرسش و پاسخ دیدم سریعا از مختصص نرم افزار این مشکل را جویا شدم و عدم دریافت ایمیل هایم را پیگیری کردم که ایشون گفت بعضی از ایمیل ها به دلیل مسائل امنیتی در جایی به نام bulk milارسال می شوند که متاسفانه بنده چنین مطلبی را اصلانمی دانستم و باعث متکدر شدن خاطر مبارک تان شدم، لذا خوب است که کاربران دیگر هم این نکته را بدانند تا دیگر چنین مشکلی پیش نیاید و سبب آزار و اذیت حضرتعالی نشویم. استاد حلالم کنید، ببخشید واقعا!!! اما در مورد اصل سئوال و پاسخ جنابتان ان شاءالله ایمیل دیگری خدمت مبارکتان ارسال می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که قابل این حرف‌ها نیستم. عرض بنده آن است که کاربران عزیز کاری نکنند که بنده مجبور شوم یک سؤال را چند بار جواب دهم. موفق باشید

15402
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: بنده در خواب دیدم که یکی از دوستان که از مشهد مقدس برای بنده قرآنی هدیه آورده بود که به تعارف زیاد به من هدیه شد وقتی قرآن را باز کردم در صفحه باز شده فقط بعضی از کلمات مشخص بود که فکر کنم حرف جلاله بودند. و مابقی آیه ها با چسب قرمز رنگی پوشیده بود. که می گفتم بگذار وقتی خلوت شد چسب ها رو بکنم و بفهمم ولی متاسفانه با دو قرآن دیگر جابجا شد و گمش کردم. استاد ببخشید قبلا سوال اینجوری پرسیده بودم و شما فرمودید که تعبیر خواب نمی دانم لطفا این خواب را برای بنده بگویید. اگر بشود روی ایمیل خودم. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض کردم خواب به همین شکلی که می‌فرمایید قواعدی دارد که بنده از آن بی‌اطلاع‌ام. موفق باشید

15391
متن پرسش
سلام استاد گرامی: جواب پرسش این حقیر را که پیرامون خواب مکرر بنده بود را پاسخ نمی دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همیشه در جواب کاربران محترم عرض کرده‌ام که تعبیر خواب نمی‌دانم. موفق باشید

15055
متن پرسش
با سلام: استاد فرمودید در کتاب «خویشتن پنهان» که نفس حیات خود را در نتیجه تجلی حیات خداوند در یک سطح نازل دریافت کرده در نتیجه این تن است که می میرد نه نفس. اما در آیه «کل نفس ذا‌یقه الموت» خداوند می فرماید هم نفس ها مرگ را می چشند! اینجا منظور تن نیست چون کلمه نفس آورده پس منظور چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت فرمایید که قرآن می‌فرماید هر نفسی مرگ را می‌چشد، نه آن‌که مرگ، آن نفس را بچشد. نفس، مرگ را بچشد یعنی از حیات دنیایی به حیات اخروی سیر می‌کند. مگر شما اگر غذایی را بچشید، آن غذا می‌شوید؟ موفق باشید

13168
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید عقل توانایی تشخیص حقایق بر اساس استلال است. چند سوال داشتم: آیا کارایی عقل فقط در همین که تعریف نموده اید خلاصه می شود یا از عقل استفاده درست و یا تادرست دیگه ای می شود کرد؟ مثلا کسی که تخصص تعمیر ماشین را فراگرفته یا کسی که رانندگی می کند از عقل استفاده می کند؟ یا قوه دیگر؟ یا کسی که تفکر منفی دارد و از فکرش در جهت گناه استفاده می کند چه؟ از عقلش استفاده منفی کرده یا اصلا از عقل استفاده نکرده؟ ۲. سرچشمه همه تفکر ها (چه مثبت چه منفی) همان عقلی است که تعریفش بیان شده؟ ۳. امام حسین فرمودند عقل با پیروی از حق کامل می شود. آیا می شود نتیجه گرفت که عقل هم تشکیکی است؟ ۴. در قرآن داریم قلب انسان دارای فهم است قلب با استفاده از عقل حقایق را می فهمد یا مستقل از عقل حقایق را می فهمد یا بعضی موارد همزمان از عقل و قلب در جهت استفاده برای فهم حقایق استفاده می شود؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل به خودی خود برای تشخیص حقیقت کافی نیست بلکه اگر انسان حقیقتاً اراده کرده باشد که مطابق فطرت خود حقیقت را بیابد، عقل به او کمک می‌کند و به همین جهت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ‏ هَوَى‏ أَمِيرٍ»[1]  چه بسيار عقل‏هايى كه زير فرمان هوس اسير هستند. و در همین رابطه قرآن در آيه‏ى 46 سوره‏ى حج مى‏فرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ‏ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده‏ اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده‏ اند تا در اثر آن سير، قلب‏هايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوش‏هايى به‏ دست آورند كه به كمك آن‏ها حق را بشنوند؟ بنابراین اگر عقلی در ذیل قلب قرار گیرد، درست قضاوت می‌کند و این عقل چنان‌چه به قرآن و روایت رجوع کند، مطلوب خود را در بین آن دو نور مقدس می‌یابد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- نهج البلاغه، حكمت 211.

10156

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: رشته تحصیلی من علوم پایه در مقطع کارشناسی است. برای کار کردن بر روی شخصیت عرفانی ام سیر مطالعاتی کتاب های شما به من توصیه شده است. از طرفی خود شما امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی را به عنوان استاد معرفی کردید که تاکید شما بیشتر بر انتخاب امام خمینی (ره) بود. البته تا حدودی آثار شما را مطالعه کردم و با تفسیر المیزان هم آشنایی دارم. من به رشته خودم خیلی علاقه ندارم .خواستم برای ادامه تحصیل علوم دینی را در دانشگاه انتخاب کنم که با مخالفت شدید خانواده مواجه شدم. الآن نمی دانم دقیقا باید از کجا شروع کنم. لطفا مرا راهنمایی کنید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاء‌اللّه سیر مطالعاتی روی سایت جواب نیاز روحی شما را می دهد. موفق باشید
6699
متن پرسش
سلام می خواستم بدانم نیاز مهم امروزه فلسفه های مضاف بیشتر از فلسفه نیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کدام دیگری را نفی نمی‌کند. باز در نگاه به فلسفه سایر علوم نگاه فلسفی است که کار ساز است.موفق باشید
5347
متن پرسش
سلام استاد عزیز. ضمن آرزوی قبولی طاعاتتان چند سوال داشتم 1. استاد اینکه در قرآن آمده «عنده ملکوت کل شیء»، معنای کلمه «ملکوت» چیست؟2. مگر کلمه «موجود» به معنای چیزی که بوجود آمده، نیست؟پس چرا در یکی از فرازهای ذعای جوشن کبیر خدا را با کلمه »موجود» مورد خطاب قرار داده؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حقیقت وجودی هر مخلوقی جنبه‌ی ملکوتی آن مخلوق است، مثل نفس ناطقه‌ی شما که حقیقت وجودی شما است 2- باید از سیاق دعا متوجه شد که نظر به حضرت حق دارد از آن جهت که موجودی است که همه‌ی موجودات از اوست و به این معنا یعنی وجود مطلق است. موفق باشید
3217
متن پرسش
آیا کسی که غیرصواب از او صادرنمی‌شود، معصوم نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به اندازه‌ای که غیرصواب از او صادر نمی‌شود در آن جهت معصوم است ولی مقام عصمت ائمه«علیهم‌السلام» مقامی است که در فهم و عمل تماماً در عصمت هستند. موفق باشید
2279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد من جوانی 17ساله هستم .که به مسجد وجاهای مذهبی میروم .مشکل من این هست که بعضی از افراد را دوست میدارم و به آنها وابسته میشوم واین که دوست میدارم ومحبت میکنم به نظر من اشتباه است زیرا قلب حرم خداست .ومطلب دوم هم این است که هر کی را که خوشگل است محو میشوم و البته بین کسانی که تا به حال دوست شد افراد خراب نبوده اکثر انها مذهبی بودن وحال مشگل این است که من خیلی حام خراب میشود به خاطر این که با کسی دوست میشوم اما بعد از چند روز دیگر اورا دوست ندارم ومن فکر میکنم این بازی شیطان است وبعضی از روز ها حال معنویی پیدا میکنم اماباز گرفتار قلبم میشوم از شما خواهش میکنم راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب ادب خیال و عقل و قلب انشاءالله کمکتان می‌کند. موفق باشید.
24173
متن پرسش
سلام خدمت استاد. درد دلی دارم، واقعا درد دارم. جوان ۲۸ ساله هستم مجرد! استاد خسته شدیم بریده ایم و نبریده ایم. جامعه و زمانه ی خاصی که در آن هستم را می فهمم، هیچ کسی باعث مشکل من نیست اما همه ی مشکل هم از من نیست، نه غربی شده ایم که همه چیز رها باشد نه سنتی مانده ایم که ۲۰ سالگی دوتا بچه داشته باشیم، ما هستیم و این تجرد پدر در بیاری که دین و دنیامان را تباه کرد. خسته شدیم از بس نصیحت شنیدیم. استاد واقعا در دوران عجیبی هستیم، طرفدار انقلابیم و توجیه گر تمام مشکلاتی که غربگرایی برایمان ارمغان آورده، با تمام وجود انقلاب را می فهمیم و از انقلاب دفاع می کنیم، اما در جمع وقتی ازمان سوال می کنند اگه شرایط خوبه چرا زن نمیگری بند دلمان پاره می شود! تحقیر می شویم، خرد می شویم دلمان به لرزه می افتد، چه بگوییم؟ نه تقوایی داریم، نه توکلی، نه سیستمی که دستمان را بگیرد، نه جامعه توکل و تقوا را به ما یاد داده است! استاد امروز دهه شصت و پنجاه نیست، عصر تجمل و ریخت و پاش و سبک زندگی آمریکایی است، ما هم دلمان لک می زند نه یک بار نه دو بار روزی صد بار دلمان می تپد تا زوجی را می بینیم که کنار هم راه میر وند، ما پیغمبر زاده نیستیم، ما در همین جامعه رشد کرده ایم، هرمقدار هم خیالمان را کنترل کنیم و سربه زیر و محجوب باز هم می فهمیم که زندگیمان می لنگد! می فهیم کم داریم، هزار بار می شکنیم دم برنمی آوریم، دچار هزاران تناقضیم، هیچ کسی هم ما را نمی فهمد، نسل قبل ما هیچ وقت مجردی و دور شدن از سن ازدواج را نچشیده، ما اولین نسلی هستیم که چنین دردی را می چشیم، گمانم هیچ دوره ای همچین معضلی دامن گیر جامعه نبوده است الا الان و زمانه ما، مخصوصا برای قشر مذهبی و انقلابی! نه وجدانش می گذارد هرزه باشد نه شهوتش می گذارد دامنش پاک بماند، باز دلمان در گرو دین است و مسجد و ظاهر مذهبی مان نه می خواهیم لامذهب شویم نه توانسته ایم خودمان را حفظ کنیم! برمی‌گردیم سمت خدا، تا التماس دعا به من می گویند می خواهم توی سر خودم بزنم، که درونت را نمی بینند و خلوتت را، فقط نماز اول وقتت را می بینند و ظاهرت را! از خودم خجالت می کشم از وجهه ای که به دروغ حمل می کنم خجالت می کشم، نا امید می شوم، خودم را دلداری می دهم که برگرد خدا بزرگه، اما آشفتگی و تناقض رفتار امانمان را می برد، دل در گرو دین و انقلاب داریم، هم خون دل برای جامعه می خوریم هم دلمان خون است از مجرد بودن! هیچ کسی شاید نتواند بفهمد عمق غصه ی جوانی را که نمی تواند ازدواج کند، هیچ کس نمی تواند بتواند بفهمد چقدر دلمان غرق خواهش و نیاز می شود وقتی زوجی را می بینیم، اما لب باز نمی کنیم و به شوخی می گوییم کی زن میگیره تو این شرایط، به دروغ میگیم مجردی بهتره، اما بخدا دروغ میگیم شما باور نکنید. این فضای سنگین در کنار هرزگی افسار گسیخته و حجاب خراب، کار را عجیب پیچیده می کند، حتی جوری فضا بسته است که صیغه ی حلال هم برای جوان مذهبی بن بست شده است، دینداری من هم تو سرم بخوره که اگه دیندار بودم تقوا داشتم و توکل، اما فعلا من همینم که می بینید، من کم آورده ام، من خدا را جدی وارد زندگیم نکرده ام، اما بخدا قسم استاد ما کافر نیستیم، ما لائیک نیستیم ما حرف خدا را نمی خواهیم زیر پا بگذاریم اما کم آورده ایم، زخمی شده ایم، زمین گیر شده ایم، برای دلهای صد پاره و متحیر ما هم دعا کنید. واقعا مانده ایم، واقعا دچار سرگشتگی شده ایم. نمی خواهیم چنین باشیم، نمی خواهیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای دلِ صد پاره و متحیّر شما شوم، نه من تنها، که آیت اللّه امینی می‌فرمودند من گاهی مدت‌ها وقتی شرایط جوانانی که شما یکی از آن‌ها هستید را در نظر می‌گیرم، زار زار اشک می‌ریزم.

همین‌طور است که می‌گویید واقعاً شرایط برای امثال شما طاقت‌فرسا است و نسل ما یعنی کسانی که هم سنّ بنده هستند، ابداً آن را احساس نکرده‌ایم. با این‌همه و همین اندازه آیه‌ی ۳۳ نور را در نظر بگیرید که می‌فرماید: «وَلْیَسْتَعْفِفِ الّذینَ لا یجدُونَ نِکاحا حتّی یُغْنِیَهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ» اگر آن‌هایی که امکان ازدواج برایشان نبود، عفت به خرج دهند و گرفتار زناکاری نشوند، در راستای مقاومت‌شان حضرت حق به نحوی از فضل خود آن‌ها را برخوردار خواهد کرد.

مسئله‌ی شما مسئله‌ی بزرگی است در آن حدّ که رهبر معظم انقلاب در سال ۹۳ این‌طور فرموده‌اند: «مسئله‌‌ى ازدواج جوانها مسئله‌‌ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى‌‌تفاوت نسبت به مسئله‌‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى‌‌تفاوت وجود دارد - در آینده تبعات سختى را براى کشور به‌‌وجود بیاورد. خب، حالا شما مسئله‌‌ى سربازى را مطرح کردید؛ به‌‌نظر من، سربازى مسئله‌‌ى مشکلى نیست؛ می شود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌‌عنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ می توان شیوه‌‌هاى دیگرى را به‌‌کار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال می فرماید: «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،» این یک وعده‌‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌‌ى وعده‌‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمینان می کنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمی شود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه‌‌ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمی شود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند.» موفق باشید

23109

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم نظر شما رو درباره علامه مصطفوی بدونم. بخصوص کتابهای تفسیر روشن، تحقیق در کلمات قرآن از ایشون. در سوالات سابق شما هم جستجو کردم تنها یکی دوبار به اجمال پاسخ داده بودید. در جواب سوال اول درباره شخصیت علامه مصطفوی یک عبارت کلی بیان کرده اید: «حکما و عرفا عموماً گمنام‌اند ولی بسیار مفیداند. مثل هوا که پیدا نیست ولی بدون آن انسان می‌میرد. موفق باشید» درباره سوال دوم هم که به معاد جسمانی و نظر ملا صدرا اشاره داشت بیان کرده اید «شاید آقایان انتظار دارند ملاصدرا ثابت کند در قیامت همین گوشت و استخوان مادی باید عود کند که این اثبات‌کردنی نیست.» البته تا آنجا که اطلاع دارم علامه مصطفوی برای عوالم مختلف بدن های متناسب با اون عالم و غذای متناسب با اون عالم اشاره کرده اند. ولی در مورد شخصیت علامه مصطفوی و این دو اثر اشاره ای نشده است. همچنین درباره روش بیان تفسیر روشن نیز می خواستم نظرتون رو بدونم نقل از علامه مصطفوی «و باید توجه داشت که: اختلاف أقوال و آراء در هر مطلبی و مخصوصا در آیات الهی، علامت احتجاب و تردید و شک و جهالت بوده، و گذشته از آنکه، کاشف از محجوب بودن و نرسیدن بحق است: موجب گمراهی و شک و جهالت بیشتر دیگران هم خواهد شد. پس طالب علم می باید با توجه خالص به پروردگار متعال و اخلاص نفس خود، پیوسته علم و عملا مجاهدت کند تا بحق برسد. قرآن کریم نیز در آغاز می فرماید: لا ريب فيه هدى للمتقين.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با اندک اطلاعاتی که از آثار ایشان دارم در خوبی و اندیشمندبودن ایشان شک ندارم، ولی ذوق بنده با تفسیر ایشان نخواند. معتقدم تفسیر علامه‌ی طباطبایی جهت رفع مسائل امروز جامعه، بیشتر راهگشاست، هرچند تفسیر روشن، از نظر علمی جای خود را دارد. موفق باشید

21862
متن پرسش
سلام علیکم استاد: با توجه به بررسی فقط و فقط وضع دستگاه‌های انتصابی؛ بسیاری از سکوت ها و رجحان ها و منصوبات و اراده‌های ثابت و لایتغیر رهبر معظم جهت اصلاح در طی دوران زعامت ایشان، ظاهرا با عقلِ دو دو تا چهار تا سازگاری ندارد و از طرفی امکان ضعف اراده‌ و ضعف مسئولیت پذیری رهبری در احقاق آرمان‌های انقلاب و مردم را تلویحا محال می دانید(آیا اینطور است؟)؛ به نظرم تنها راهی که برای ادامه‌ی پیروی مشتاقانه و خالی از رخوتِ تاریخی، از ایشان باقی می ماند برقراری نسبتی از جنس ارادت موسی (ع) به حضرت خضر با رهبری است. آیا درست فهمیدم؟ که در بالاترین نقاط حکومت ظلمِ عیان رخ دهد و رهبری به تعبیر آقای رحیم‌پور، هیچ تقصیری نداشته باشند. کسی با جوان های به غلط بالارونده از دیوار سفارت های عربستان و انگلیس، مبادا کاری داشته باشد چون جوانان انقلابیِ رهبری اند، اما جوانان دلسوزی که حتی به غلط در همزبانی با احمدی‌نژاد ده صفحه دردنامه می نویسند، بایست سکوت رهبری را نظاره کنند و مطرودِ توجه رهبری باشند؛ باید به هر طریقی اثبات کنند که هرکس به خاطر عقیده اش تحت فشار قرار گرفته دروغ می گوید چون آزادی وجود دارد، حتی اگر خودش را تحت فشار قرار داده باشند و هرکدام از هزاران علامت سوالی که پیش آمد بگوییم «همچو موسی زیر حکم خضر رو». خواستم بگویم حال این روزهایمان خوش نیست. ما هم اگر همچنان رهبری را خضر گونه دنبال کنیم و بر روند فعلی ایشان صبر کنیم، از آحاد مردم بعید به نظر می رسد. ما که با بحث‌هایتان زندگی می کردیم حالمان این است، مردم که هرچه بگویند حق دارند. به یاد دارم در دیدار دانشجویی ماه رمضان پارسال تمام تشکل ها غیر از جامعه اسلامی از شورای نگهبان انتقاد کردند که البته رهبری پاسخگو نبودند؛ این یعنی مطالبه ها و توقعات از آن همه ارگانِ تحت نظر رهبری کمتر از دولت نیست که صد البته بیشتر است، اما دریغ از کوچکترین تحول معنادار. خودتان در اعتکاف پارسال فرمودید که گاهی سوالات و شبهات لاینحلی در خصوص این مسائل می شنوم که بجز ارادت به رهبری قابل هضم نیست. لطفا توضیح دهید این چگونه نسبتی است که با رهبری برقرار می کنید که غیر از مقام خضری، برایم توجیه دیگری ندارد. باسپاس فراوان بابت توجهتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بسیار حساس و سختی قرار داریم. اولاً: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 21717 شده است خوب است به آن نظر فرمایید. ثانیاً: شاید بنده به جهت سابقه‌ای که در امور اجرایی داشته‌ام و با نظر به تنگناهای تاریخی که گرفتارش هستیم؛ فکر می‌کنم رهبر انقلاب به بهترین نحو در تلاشند تا این ملت را از انبوه مشکلات تاریخی عبور دهند و از این جهت بنده حکمت خاصی در ایشان می‌بینم. عرایضی در جلسه‌ی اخیر شرح کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تحت عنوان «راه کسب معرفت و بصیرت در این تاریخ» شده است، شاید نسبت به زمانه‌ای که در آن هستیم، متذکر معرفت و بصیرت لازم بشود. موفق باشید

21502
متن پرسش
با سلام محضر عبدالله طاهرزاده: در سوال 21498 فرمودید شاید هم تذکر فرشته باشد تا با عمق بیشتری دین را دنبال کنید. سوالی که پیش می آید اینست که ملاکی هست که بدانیم تردیدها منشا رحمانی دارند یا شیطانی و اگر فهمیدیم منشا شیطانی دارد باید بی اعتنایی کرد یا به دنبال تحقیق بیشتر رفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک تشخیص خطورات شیطانی از خطورات رحمانی، عبودیت است. چنان‌چه آن خطورات، ما را به عبودیت بیشتر راغب کرد، رحمانی است. موفق باشید

21431
متن پرسش
سلام حاجی جان: چند سوال: 1. اعتقاد شیعه اینه که همه پیامبران معصوم اند. خوردن حضرت آدم از درخت ممنوعه آیا گناه نبود؟ 2.آیا حضرت آدم بعد از آن قول دادند که گناه نکنند؟ (چند تا از بچه ها می پرسیدن اگه حضرت آدم قول داده گناه نکنه ما هم پس نباید گناه کنیم. 3. داستان حضرت یوسف در قرآن «هَمَّ بِها» یعنی چی؟ آیا حضرت یوسف هم تمایل پیدا کرد، که با عصمت منافات دارد؟ تعریف دقیق تقوا و ورع و تفاوت این دو چیه؟ در آخر اگه کتابی در مورد پاسخ به این شبهات سراغ دارید معرفی کنید. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با عصمت پیامبران شده است که به عنوان نمونه یکی از سؤالات مطرح‌شده در آن کتاب را همراه با جواب آن، خدمتتان ارسال می‌شود:

سؤال: اگر انبياء در همه‏ ى مراحل معصومند، چرا خود قرآن تعبيراتى دارد كه در ظاهر مخالف عصمت آن‏هاست. مثل اين آيه كه مى فرمايد: «وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي»[1] و آدم عصيان كرد و ضرر كرد.

جواب: در جواب به اين سؤال به موارد زير بايد توجه كرد:

1- عصيان يعنى مخالفت با امر، و امر يا ايجابى و مولوى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت است. مثل مخالفت با دستورِ نمازخواندن. و يا امر خدا نُدبى و ارشادى‏ است كه مخالفت با آن، منافى عصمت نيست. مثل مخالفت با اين‏كه مى ‏گويند مستحب است قبل و بعد از غذا كمى نمك بخوريد.

2- غوايه: يعنى خسران، يعنى ترك امرِ «ندبى» كه موجب فوت فضيلت و ايجاد خسران است، پس آيه مى‏ فرمايد: آدم با امر ارشادى خدا مخالفت نمود و ضرر كرد و مخالفت با امر ارشادى خداوند منافى عصمت نيست.

علاوه بر موارد فوق بايد متوجه باشيد كه آدم در آن شرايط در بهشت برزخِ نزولى بود - بهشتى كه شيطان هم در آن بود - در آن عالم و مقام، هنوز تكليف و تشريع نبوده تا تخلف و عصيان از شريعت مطرح باشد. در نتيجه آن معصيت و گناه در آن مقام، ضد شريعت نبود كه زايل‏ كننده‏ ى عصمت باشد و تازه بعد از اين تخلف بود كه دستور آمد: «قُلْنَااهْبِطُوا مِنها جَميعاً، فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُديَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»[2] به آن‏ها گفتيم همگى از بهشت خارج شويد، پس چون از طرف من براى شما هدايتى آمد، پس هركس كه از هدايت من پيروى كرد، او را خوف و حزنى نيست. تازه در اين آيه و بعد از هبوط از بهشت خبر از آمدن شريعت مى دهد و هدايت مطرح مى شود. پس قبل از آن كه در زمين هبوط كنند، شريعتى مطرح نبوده تا تخلف از آن مطرح باشد و عصيان صورت گيرد. از طرفى اگر عصيان آدم در مقابل امر مولوى بود بايد پس از توبه باز به بهشت برمى ‏گشتند، زيرا توبه از گناهِ مولوى و برگشت به حكم مولا، شخص را به شرايط قبل از گناه برمى‏ گرداند. پيامبر (ص) در اين رابطه مى‏ فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] توبه‏ كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. درحالى كه آدم وحوّا پس از توبه از بهشت خارج شدند، پس عصيان آن‏ها در مقابل امر مولوى نبود. مثل اين‏كه اگر يك كودك در مقابل توصيه‏ ى پدرش كه به او مى ‏گويد دست به آتش نزن و گرنه مى‏ سوزى، پس از دست ‏زدن و سوختن، توبه كند و بگويد غلط كردم، اين نوع توبه و پشيمانى چيزى از سوختن او نمى‏ كاهد. گناه آدم نيز از همين سنخ گناه بود كه در مقابل امر ارشادى خدا آن را انجام داده و به‏ همين جهت هم پس از اين‏كه آدم توبه كرد، باز حكمِ خروج از بهشت تغيير نكرد و آثار اين عصيان بر او جارى شد. پس گناه در مقابل امر مولوى نبود كه منجر به از بين‏ رفتن عصمت شود.

موضوع ديگرى كه مى‏ توان در مورد آدم با نعمتى بيشتر دنبال كرد مسئله‏ ى آدم است در دو مقام، يكى قبل از هبوطِ به زمين و حضور در مقام بهشتِ برزخ نزولى كه آن‏جا مقام «آدميت» مطرح است. در واقع آن آدم حقيقت همه‏ ى انسان‏ها است و به همين جهت شيطان پس از هبوط از بهشت با آدميت دشمنى كرد و نه با آدم، چون در آن بهشت هم با آدميت روبه‏ رو بود. به همين دليل دشمنى شيطان با فرزندان آدم كه حامل مقام آدميت هستند هنوز ادامه دارد. يكى هم علاوه بر اين مقام كه مقام آدميت است، موضوع شخص حضرت آدم است كه بعد از هبوط به عنوان ابوالبشر با او روبه‏ روئيم كه او اولين پيامبر است.

قرآن در مورد دشمنى شيطان با فرزندان آدم مى‏ گويد: «قالَ ارَأيْتَكَ هذاالَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ، لَئِنْ اخَّرْتَنِ الي يَومِ الْقيامَةٍ لَاحْتَنِكَنَّ ذُرَّيَّتَهُ الّا قَليلً»[4] شيطان گفت: آيا اين (آدم) همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر به من فرصت دهى تا روز قيامت حتماً دهنه به فرزندان او مى‏ زنم مگر عده‏ ى كمى از آن‏ها را. در مورد تعليم اسماء به آدم هم مى ‏فرمايد: «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاسْماءَ كُلَّها»[5] كه مسلّم اين آدم كه مفتخر به تعليم اسماء شده، شامل حضرت حواء و همه‏ ى انسان ها مى ‏شود. يعنى در واقع حقيقت آدم يا آدميت است كه مورد تعاليم اسماء قرار مى‏ گيرد كه آيه‏ ى اول سوره ‏ى نساء به آن اشاره دارد و مى‏ فرمايد: «يا ايّهَاالنّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پيشه كنيد، پروردگارى كه شما را از نفس واحد خلق كرد و از آن نفس، زوجش را نيز آفريد و از آن دو، مردان و زنان كثيرى به‏ وجود آمد. اين نفس واحده همان حقيقت آدم يا آدميت است.

حاصل سخن اين‏كه آدم در مقام بهشت اوليه، به عنوان آدميت مطرح است و آن حقيقتِ همه‏ ى انسان‏ها است، يعنى همه‏ ى انسان‏ها آن عالم را داشته‏ اند و همه به شجره‏ ى ممنوعه نزديك شده ‏اند و در نتيجه همه از بهشت خارج شدند و در زمين هبوط كردند تا از طريق زندگى زمينى هركس مقام و منزلت حقيقى خود را كسب نمايد و به بهشت و يا جهنمى برگردد كه خودش در زندگى زمينى براى خود ايجاد مى‏ كند.[6]

2- در مورد حضرت یوسف «علیه‌السلام» در ادامه‌ی آیه هست که اگر نور پروردگار خود را نمی‌یافت، یعنی آن نور پروردگار منجر می‌شود که مرتکب آن گناه نشود و همین نور و بصیرت موجب عصمت همه‌ی اولیای الهی است. 3- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌باشد تحت عنوان «اشکال در مورد عصمت سایر پیامبران» در صفحه‌ی 35 کتاب و خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید 

 


[1] ( 2)- سوره‏ى طه، آيه‏ى 21.

[2] ( 1)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 38.

[3] ( 2)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 180.

[4] ( 1)- سوره‏ى إسراء، آيه‏ى 62.

[5] ( 2)- سوره‏ى بقره، آيه‏ى 31.

[6] ( 1)- در رابطه با موضوع آدميت در بهشت مى‏توانيد به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» از همين مؤلف رجوع فرماييد.

19317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. سنت حکومت الله تعالی، در تاریخ، از آدم (ع) شروع شد یا از غدیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از هر دو. با حضرت آدم به نحوی ساده‌تر و با غدیر به نحوی وسیع‌تر و عمیق‌تر. زیرا هر پیامبری در باطن نبوت خود ولایت دارد و ولایت منجر به حکومت حضرت اللّه در عالم می‌شود. موفق باشید

17964
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه در مورد توحید پیامبران فرمودید شدت و ضعف دارد دقیقا معنی این شدت وضعف را نفهمیدم، مثلا ما نسبت به پیامبر (ص) شدت وجودی بسیار کمتری داریم و این شدت وجودی کمتر باعث نقصان ما شده که شاید همیشه بی عیب نباشیم، حال می خواستم بدانم که آیا این تفاوت شدت و ضعف توحید پیامبران از چه نظر است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل شدت و ضعف نور بیرنگ که در عین آن‌که بیرنگ است، شامل هفت رنگ می‌باشد چه شدید باشد و چه ضعیف. توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه» توحیدِ شدیدتری است به همان معنایی که در آیات اولیه‌ی سوره‌ی حدید و در سوره‌ی توحید آمده است. موفق باشید

17317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: قبلا این پرسش را پرسیده بودم اما می خواستم مصداقی و جزیی تر هم بپرسم: آیا می توان برای مردم فعلی اروپا و آمریکا عنوان کافر را به کار برد؟ اگر آری مراد کدام کفر است؟ کفر فقهی یا کفر اعتقادی یا کفر اخلاقی؟ لطفا صریح پاسخ بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که اکثر آن مردم فکر می‌کنند دین خدا همان دینی است که آن‌ها می‌شناسند و بدان عمل می‌کنند، نمی‌توان آن‌ها را کافر دانست. آری! اگر متوجه حقیقت اسلام بشوند و باز به آن پشت کنند، کافر محسوب می‌شوند. مثل یهود و نصارای صدر اسلام در مکه و مدینه که هم دارای کفر اعتقادی بودند و هم کفر فقهی. موفق باشید

16782
متن پرسش
با سلام و ادب خدمت شما استاد گرامی: استاد در موقعی که شخص به حالت کما می رود آیا این یک نوع مرگ طبیعی است که نباید به آن دستگاه وصل کرد و او را نگه داشت؟ سوال دیگر در حالت کما روح چه حالی دارد آیا به بدن و افرادی که در کنارش هستند توجه دارد یا همانند عالم خواب است؟ اگر (صرف امکان) باز گشت روح بعد از چند ماه یا بیشتر باشد آیا پیوند اعضا کسی که در کما است کار درستی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی به طور طبیعی و نه بر اساس حادثه‌ای در حالت اغماء قرار گرفت، باید اجازه دهند تا نفس ناطقه‌ی او هرطور خواست بدن را تدبیر کند. ولی مسئله‌ی افرادی که در اثر حوادث خارجی به اغماء می‌روند، فرق می‌کند و باید از طریق چنین ابزارهایی به کمک نفس ناطقه‌شان اقدام نمود. روح چنین افرادی عموماً مشغول خطورات خود می‌باشد. قبلاً در مورد پیوند اعضای چنین کسانی عرض شد که در واقع، یک‌نوع عذاب‌دادن به چنین افراد است، زیرا این افراد هنوز نمرده‌اند و حیات گیاهی که پزشکان برای این مرحله اظهار می‌کنند، بر اساس تشخیص وسایل پزشکی است، و این تشخیص کاملی نیست. موفق باشید

16742

معنی طاغوتبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز معنی دقیق طاغوت و منظور دقیق از آن چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌چیزی که موجب به‌حاشیه‌رفتنِ وجه عبودی انسان‌ها گردد، طاغوت است. موفق باشید

15471

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد می بخشید شما واقعا خودتون به سوالات جواب میدید. آخه من دو سوال پرسیدم یکیش جواب داده شده. کد سوال 15446
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده خودم جواب سؤال‌ها را می‌دهم و در جواب سؤال مذکور عرض شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم تعبیر خواب ندارم. هرچه هست تنها در محدوده‌ی وظیفه‌ی شرعی حرکت کنید و متذکر شعر مولوی باشید که می‌فرماید: «همچو موری اندر این خرمن خوشم / که فزون از خویش، باری می‌کشم». احتمالاً ایمیل‌تان مشکل دارد. موفق باشید

15297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد اینجانب نزدیک به چهار سال است روی آثار حضرتعالی کار کردم. اما دچار مشکلی شده ام. بعد از اربعین امسال که از کربلا برگشتم دیگر قلبم راه نمیاید برای گوش دادن و یا مطالعه کتب. دلم می خواهد گوش بدم اما تا شروع می کنم انگار قلبم باهام نمی آید. استاد تکلیفم چیست؟ چه راه حلی پیشنهاد می فرمائید؟ استاد دعایی در حقم بفرمایید که قلبم را از این گرفتگی نجات بدهد. از جانب حضرتعالی در قم نایب الزیاره هستم. در پناه امام عصر (عج) باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگران نباشید. سعی بفرمایید با وقار تمام به آن‌چه رسیده‌اید، عمل کنید و از درگیریِ عقیدتی با افراد حذر نمایید، مگر آن‌که زمینه‌ی پذیرش سخن حق را در طرف مقابل بیابید. موفق باشید

14850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: احساس می کنم در مواجهه با دیگران تعادل ذهنی خودم رو از دست دادم و برای درس خواندن تمرکز کافی را ندارم ممنون میشم نظرتونو ببینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک می‌کند. کتاب بر روی سایت است. موفق باشید

14679

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليکم: قيامت کبری و قيامت صغری چيست کدام زودتر اتفاق مي افتد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قیامت صغری همان عالم برزخ است که مسلّم قبل از قیامت کبری و عالم ابدی است. موفق باشید

نمایش چاپی