بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24925
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به اینکه اگر مومن اگر در توانش هست باید خود برای خود کار کند و کسب روزی کند، آیا با در نظر گرفتن اینکه با افزایش سازو کار اینترنت و فضای مجازی و غیره که ساخته و پرداخته فرهنگ مدرنیته است، بهتر است شخص با کار یدی و انجام فعالیت تولیدی کسب روزی کند و یا نه او هم مانند بسیاری وارد فرهنگ مدرنیته شود و کسب و کاری اینترنتی در فضای مجازی ایجاد کند؟ متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این‌که جهت کسب روزی تأکید بر کدّ یمین و عِرق جبین شده؛ بر این مبنا است تا مسیر کسب روزیِ انسان متزلزل به میل و هوس بقیه نباشد. مثل کاری که یک کشاورز انجام می‌دهد و خودش غذای خود را می‌کارد و درو می‌کند. ولی یک لوستر فروش امیدش به میل و هوس مردم است. با این‌همه به هرحال امروز نمی‌توان خود را به این بهانه‌ها از کسب درآمد محروم کرد. مهم آن است آن نکته‌ی آرمانی در کسب روزی مورد غفلت قرار نگیرد و به کارهایی که بیشتر مورد نیاز مردم است پرداخته شود. موفق باشید

24099
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: طاعات قبول و التماس دعا. استاد بزرگوار لطفا بفرمایید: ۱. با توجه به اینکه امام زمان سلام الله علیه حقیقت و باطن قرآن و حقیقت شب قدر هستند چه لزومی دارد هر سال قرآن بر قلب ایشان نازل شود؟ آیا به بحث دو وجهه بودن (وجه خلقی و حقی) حقیقت امام سلام الله علیه مربوط است؟ ۲. استاد با توجه به مطالب شرح کتاب مصباح الهدایه و بحث اعیان و تقدیر الهی این فراز از دعای کمیل که می فرماید «با من بیده ناصیتی» را چطور تفسیر می فرمایید؟ آیا ناصیه و تقدیر در اینجا به معنای وجودبخشی و تحقق مقدراتی است که ذاتی انسان است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور که متوجه هستید قرآن در شب قدر از طریق ملائکه و روح نزول می‌کند. این بدین معنا است که آن حقیقت، در عین جامعیت به صورت وجوهِ خاص از آن اجمال به نحو تفصیلی به ظهور می‌آید. لذا حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» از این جهت که صاحب شب قدر می‌باشند در معرض نحوه‌ای خاص از انوار قرآن که مطابق آن زمان و آن تاریخ است، به حکم آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» قرار می‌گیرند و در پرتو وجود حضرت و ذیل وجود ایشان، مؤمنین نیز سالی که در مقابل خود دارند را مطابق امر محتومی که «لا یردُ و لا یبدل» است و حضرت حق اراده کرده‌اند، درمی‌یابند و سعی می‌کنند خود را با اراده‌ی حضرت ربّ العالمین هماهنگ کنند. ۲. به نظر بنده برداشت خوبی است. موفق باشید.

23624

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در جبلسه دوشنبه فرمودید حضرت فاطمه نگران این نبودند که اسلام از صحنه برود ولی چند سطر بعد نوشتید حضرت زهرا نگران اسلام بودند. پس این جمله یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آن‌که مردم از آن بهره‌ی کافی نمی‌برند و چهره‌ی اسلام آن‌طور که شایسته است، نمی‌درخشد؛ حضرت نگرانند ولی نگران آن‌که جریان مقابل بتواند اسلام را دفع کند، نبودند. موفق باشید

22618
متن پرسش
سلام: توی یه جلسه بودم و داشتم از روی صحبتهای شما و کتاب معاد شما، شفاعت رو توضیح می دادم، یه نفر پرسید ۱. اگه عشق و علاقه ای به امام معصوم که موجب تغییر مبادی بشه، عامل ایجاد شفاعت میشه پس حر بن یزید ریاحی چرا محبتش به فاطمه زهرا باعث نشد جلوی امام حسین رو نگیره؟ ۲. چی باید پیش بیاد که یک نفر مثل حر یا رسول ترک بشه؟ بعضی از شرابخوارها هم به اهل بیت محبت دارن و در محرم شراب نمیخورن. چرا اینا مثل رسول ترک، یکدفعه بر نمی گردند و محبتشون به اهل بیت (ع) در این دنیا باعث تغییر مسیرشون نمیشه؟ ۳. چطور بستن راه بر امام حسین (ع) سبب حبط اعمال حر نشد و حر توفیق توبه پیدا کرد ولی برخی با وجود ارادت به اهل بیت (ع) توفیق توبه پیدا نمی کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرّ به عنوان یک نظامیِ لشکر به اصطلاح اسلام در آن زمان به کلی در جریان امر نبود، و آرام‌آرام با آن خطبه‌ی مشهور حضرت که فرمودند: «اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»؛ به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند. و ادامه دادند آیا مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و باطل به جایِ حق مورد احترام است؟ این‌جا بود که آرام‌آرام به جهت آن نورانیتی که محبت حضرت زهرای مرضیه «سلام‌اللّه‌علیها» در او ایجاد کرده بود متوجه‌ی دامی بود که عبیداللّه برای او قرار داده بود. لذا ابتدا تلاش کرد تا کار به مقاتله با امام حسین «علیه‌السلام» نکشد[1]، ولی وقتی از این قضیه مأیوس شد، آن اقدام بزرگ را که بی‌نهایت کارِ بزرگی بود؛ انجام داد، در آن حدّ که از صحنه کنار نکشید، بلکه وارد جبهه‌ی حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» شد در حالی‌که یقین داشت کارش به شهادت ختم می‌شود. و این در آن شرایط برای کسی که نه با فرهنگ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» آشنایی لازم را دارد و نه از جریان یزید باخبر است، کارِ فوق‌العاده‌ای است که در عرض چند روز به زیباترین شکل، جبهه‌ی حق و باطل را در آن حدّ تشخیص دهد که حاضر باشد در وفاداری نسبت به جبهه‌ی حق تا مرز شهادت به میان آید. امام حسین(ع) پیکرش را به خیمه گاه منتقل کرده، مقابل ابا عبدالله گذاشتند، در حالی که حرّ آخرین نفسهای زندگی را می کشید، حضرت خم شد و چهره اش را از گَرد و غبار پاک کرد و فرمود: أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرَّاً فی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ.‌تو حر و آزاده‌ای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده ای. سپس امام (ع) سر حر را که زخمی شده بود با دستمالی بست

 موفق باشید  

 


[1] - بین امام حسین (علیه السلام) و عمرسعد گفتگوهایی شد. حر شاهد بود که عمرسعد، هیچ یک از خواست های امام حسین (علیه السلام) را نپذیرفت. نزد عمرسعد آمد و گفت: بنا داری با این مرد بجنگی؟! ابن سعد گفت: آری، با او جنگی خواهم کرد که کمترین اثر آن، جدا شدن سرها از بدن ها و قلم شدن دستها باشد.
حر گفت: آیا حاضر نیستی هیچ یک از خواست های امام حسین (علیه السلام) را بپذیری تا اینکه کار به مسالمت و صلح خاتمه یابد. عمرسعد گفت: اگر کار به دست من بود چنین می کردم ولی امیر تو، عبیدالله بن زیاد، به این امر راضی نخواهد شد.
حر از نتیجه این گفتگو بسیار ناراحت و نگران شد و به محل استقرار خود برگشت. یکی از عشیره او به نام قرة بن قیس که در کنار او مستقر بود می گوید: حر به من گفت: قره، اسب خود را آب داده ای. گفتم: نه، گفت: نمی خواهی او را آب بدهی؟ گفتم: چرا.
قره می گوید: سخنان حر چنان بود که فهمیدم گویا، حر می خواهد از جنگ کناره گیرد و نمی خواهد من به حال او آگاه شوم. گویا، نگران بود که در حق او سعایت کنم. بخدا قسم، اگر مرا از قصد خودآگاه کرده بود. من هم به راه او می رفتم و به حسین (علیه السلام) می پیوستم.
بهرحال، کم کم حر از مکان اصلی خود دور شد و اندک اندک به لشکرگاه امام حسین (علیه السلام) نزدیک می شد. یکی از مهاجرین اوس به او گفت: ای حر می خواهی چه کنی، می خواهی به لشکر امام حسین (علیه السلام) حمله کنی؟! حر به او پاسخی نداد. اما کم کم بدن حر به لرزه افتاد، آن مهاجر أوسی نزد حر آمد و گفت: حر تو ما را به شک و تردید انداخته ای، بخدا قسم، در هیچ جنگی ترا با این حال ندیده بودم. اگر از من می پرسیدند که شجاع ترین مردم کوفه کیست، تنها از تو نام می بردم این لرزه چیست که بر اندام تو افتاده است؟! حر گفت: بخدا قسم که من خود را میان بهشت و جهنم می بینم. به خدا سوگند که جز بهشت را اختیار نخواهم کرد. هرچند پاره پاره شوم و به آتش بسوزم.

22351
متن پرسش
سلام‌ علیکم: ابن سینا و ملاصدرا هر دو در زمان خود به وظیفشان عمل کردند. چرا با ابن سینا نمی شود این تاریخ را ادامه داد ولی با ملاصدرا می شود و چه بسا هنوز زمانش نرسیده باشد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حضرت حق در تاریخ، به صورتِ لبسِ بعد از لبس است، نه خلع و لبس. یعنی همواره نوری شدیدتر از نور قبلی به صحنه می‌آید و حضور ملاصدرا در تاریخی که با ملاصدرا شروع شده و هنوز ادامه دارد، حکایت از نور بیشتری از انوار الهی می‌کند و درنتیجه راهِ بشر به سوی خدا و عبور از نیهیلیسمی که می‌توان گفت در دوران جدید از دکارت شروع شد به بهترین نحو محقق خواهد شد که تا اندازه‌ای در جلسات آخر کتاب «سلوک ذیل ...» در مورد آن مطالبی عرض شد. موفق باشید 

21359
متن پرسش
آیا این مطلب درست است که ابن عربی قائل به علوم مکنون برای حفصه و عایشه است!؟ ادعای علوم مکنون برای عائشه و حفصه. (فتوحات، ج۳، ص۱۵۱)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که محی‌الدین در موقعیت تقیه بوده است و تنها شواهدی را از ایشان داریم که نظر به فکر و فرهنگ تشیع داشته است به‌خصوص که زبانِ فهم مطالب او، زبانِ خاصی است. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری را در این مورد مطالعه فرمایید. موفق باشید

20366
متن پرسش
بازخوانی هویت دینی و ملی سلام علیکم: جواب جنابعالی را دریافت کردم. بنده هم با نظر شریفتان موافق هستم و بدانید مطالعات خود را سالهاست آغاز کرده ام و اکنون دریافته ام برای رسیدن به نتیجه باید رویکرد خود را عوض کنم و هویت (اسلامی، انقلابی و ملی) خود را در مطالعاتم طلب کنم. بدانید گرچه فعلا آمادگی روحی و فکری در خود برای مواجه با ساحت کبیر تفسیر المیزان را نمی بینم ولی مطالعات هویتی دارم و در خلال آنها سوالاتم را مطرح می کنم. سوال اول: گرچه ما به عدالت پروردگار خود معترفیم ولی می بینیم هر پنج پیامبر اولوالعزم الهی در منطقه خاور میانه ظهور کرده اند. آیا این موضوع با عدالت جغرافیایی پروردگار در تناقض نیست؟ هر چند خداوند در قرآن می فرمایند ما برای هر قومی پیامبری است (یونس 47) ولی چرا باید مردم بین النهرین و در واقع خاور میانه این مزیت را داشته باشند که هر پنج پیامبر صاحب شریعت در این منطقه ظهور کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهد تاریخی حکایت از آن دارد که منطقه‌ی تمدنی بشر در همین منطقه‌ی خاور میانه بوده است و بدین لحاظ پیامبران اولعزم که باید طرح جهانی در راستای زندگی توحیدی داشته باشند، در این منطقه ظهور کرده‌اند. ولی این بدین معنا نیست که 124 هزار پیامبر در مناطق دیگر نبوده باشند. آری! قرآن نام پیامبرانی را می‌برد که در آن محیط و آن شرایط، قابل تحقیق بوده‌اند، وگرنه حضرت حق به حکم اسم هادی خود، همه‌ی بشریت را هدایت کرده‌ است. موفق باشید

20282
متن پرسش
مغالطه کت شلواری ها مثل دکتر عباسی ها و فیاض ها از حوزه یا ضعف حوزه در جامعه امروزی? چرا حوزه و مراجع اینقدر قدرتشان کم شده که از هر سو هجمه و تهمت بهشون می شود، چرا اینقدر سیاست برای منتقدین به حوزه بیشتر از دین معرفت معارف الهی مهمتر شده، مگر ولایت فقیه یک قسم از مباحث فقهی اونم بحث بیع رو اینجور بعد انقلاب جا انداختند که اسم ولایت رو بیاریم مثل هولوکاس زندان و انگ ضد ولایت میزنن ، بابا انسان مگر هدفش این بود که فقط سیاسی باشد، اصلا جوری شده کسی فقط مثل علامه حسن زاده ها بخواهد خوب درس بخواند می گویند چون تو سیاست نیست، روحانی منهای اسلام، چرا دکتر عباسی ها ابراهیم فیاض ها، الان علمدار و روشنفکران منتقد حوزه و مکتب حوزوی، رو کسی نیست جوابگو باشد؟ من طلبه پایه ششم گیچ شدم. آیا واقعا حوزه الان مشکل دارد یا دکتر عباسی ها فیاض ها و رایفی پورها ، دارن مغالطه میکنن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» متذکر شدند حوزه باید در تاریخی که در جریان است حاضر باشد وگرنه گرفتار نحوه‌ای از سکولاریته می‌شود و درنتیجه، به جای حضور دین در تمام مناسبات انسانی دین، محدود به امور فردی می‌گردد. موفق باشید

19434
متن پرسش
سلام عليكم: آقاي طاهرزاده من قبلا كتاباي شما رو بر اساس سوالي كه در ذهن داشتم مي خوندم، ولي الان يه مدت طولاني هست كه متاسفانه كتابي باز نكردم، در صورتي كه شديدا براي خودم لازم ميدونم (چند بارم برنامه ريختم، باز نخوندم! دارم فرصتها رو از دست ميدم) مي خواستم كمكم كنيد براي برگشتن اون رغبت شديد قبلي چيكار كنم؟ و اينكه به نظرتون براي كمك به اين حال و هوام بهتره با چه كتاب يا كتابهايي شروع كنم؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید بدانید هراندازه تعریف صحیحی از معنای خود داشته باشیم نه‌تنها بهتر زندگی می‌کنیم، بلکه در احساس گسترده‌تری نسبت به خود هستیم. بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را در راستای درک معنای بیشتر از خود، دنبال بفرمایید خوب است. موفق باشید

19405
متن پرسش
استاد نازنینم سلام: خدا قوت همانطور که مستحضرید مدرنیته قدرت فکری، روحی بشر را منفعل نموده. بشر امروز در هر امری تابع افکار عمومی، رسانه ها و.‌. است و نمی تواند عقل اش را بکار ببندد. در این وضع منفعلانه حقیر دوست ندارم کاری را انتخاب کنم که در آن از قدرت فکری ام استفاده نشود. امروزه ادارات بگونه ای طراحی شده اند که کارمند را چون برده بکار می بندند. این معضل حتی به معیشت و مسائل روحی ام لطمه وارد کرده لکن عذاب کار به این صورت برایم بیشتر است. البته حقیر نظریه پردازی می کنم و توانایی مدیریت چند موضوع را دارم. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح در هر حال شناختن روح مدرنیته و خودآگاهی نسبت به عقل تکنیکی موجب می‌شود تا بتوانیم آن را در جهت اهداف خود تصرف کنیم. مثل کاری که شهید آوینی جهت اهداف انقلاب اسلامی در دوربین فیلمبرداری تصرف کرد و آن را به سوی جهت خاصی سوق داد. به نظر بنده جناب آقای دکتر رضا داوری در همین رابطه کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» را تألیف نمودند و بنده در راستای چنین هدفی در حال شرح‌دادن آن کتاب هستم. موفق باشید  

18783
متن پرسش
بسمه تعالی با تشکر از پاسخ جنابعالی به سوال ۱۸۷۶۴. با توجه به آیه ۱۷۱ سوره مبارکه نساء، آیه ۳۰ سوره مبارکه توبه و حدیث «من مات ولم يعرف امام زمانه...» پاسخ شما استاد محترم را چگونه می توان توجیه نمود (شاید توجیه کلمه مناسبی نباشد). ممنون - خداوند شما را جزای خیر بدهد و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  عنایت داشته باشید که آیات سوره‌ی آل‌عمران می‌فرماید بعضی از اهل کتاب مفتخر به آن عبادات و آن شعور هستند که اعمال‌شان نادیده گرفته نمی‌شود ولی آیه‌ی 177 سوره‌ی نساء، اشکالِ کلّی اهل کتاب را مطرح می‌فرماید. در مورد روایتی که می‌فرمایید البته که اگر کسی امام خود را در هر زمانی نشناسد، گرفتار مرگ جاهلیت است، ولی بنا به دیگر روایات این بیشتر به معنای عناد و مقابله با امام است به دلیل آن‌که از حضرت صادق«علیه‌السلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهُ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ الْخَبَر»  على عليه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، درى كه از آن پيامبران و صديقان وارد مى‏ گردند، درى كه شهداء و صالحان از آن مى ‏آيند، شيعيان و دوستان ما هم از پنج در وارد خواهند شد و از در هشتمى ساير مسلمانان وارد مى‏ شوند و آن‏ها كسانى مى‏ باشند كه بر وحدانيت خدا گواهى دهند و ذره ‏اى بغض ما را در دل نداشته باشند.

علامه‌ی طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» در فصل 4  از تفسیر قمی از ابی‌جعفر«علیه‌السلام» روایتی را به این مضمون می‌آورند: که راوی می‌پرسد وضع موحدین که اقرار به نبوت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت شما را نمی‌شناسند؛ پس از مرگ چگونه است؟ امام می‌فرمایند: چنین کسانی در قبرهای خویشند و از آن بیرون نمی‌آیند، پس هرکدام از اینان که کار نیکی کرده باشند و دشمنی و عداوتی نسبت به ما نداشته باشد برایش راهی به سوی بهشت باز می‌شود که خداوند آن را در مغرب آفریده و روحش وارد آن می‌شود تا روز قیامت، تا آن‌گاه که به دیدار خدا برسد و خداوند به بررسی اعمال خوب و بد او بپردازد. اصل روایت به این صورت است:  «قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَالُ الْمُوَحِّدِينَ الْمُقِرِّينَ بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْمُسْلِمِينَ الْمُذْنِبِينَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ لَيْسَ لَهُمْ إِمَامٌ وَ لَا يَعْرِفُونَ وِلَايَتَكُمْ فَقَالَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ ع وَ كَذَلِكَ يُفْعَلُ بِالْمُسْتَضْعَفِينَ وَ الْبُلْهِ وَ الْأَطْفَالِ وَ أَوْلَادِ الْمُسْلِمِينَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ وَ أَمَّا النُّصَّابُ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَإِنَّهُمْ يُخَدُّ لَهُمْ خَدّاً إِلَى النَّارِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ فِي الْمَشْرِقِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِمُ اللَّهَبُ وَ الشَّرَرُ وَ الدُّخَانُ وَ فَوْرَةُ الْحَمِيمِ ثُمَّ بَعْدَ ذَلِكَ مَصِيرُهُمْ إِلَى الْجَحِيمِ»(بحار الأنوار، ج‏69، ص: 158) . موفق باشید

18274
متن پرسش
با سلام استا عزیز: استاد خواهش می کنم کمکم فرمایید: 1. آیا ادراکات و شهودات عرفانی به چه وسیله ای صورت می گیرد؟ روح انسان یا قلب او؟ 2. استاد مدتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده و به سبب آن دیگر مغزم نزدیک است که سوت بکشد. خواهش می کنم کمکم کنید. این شبهه برایم پیش آمده که می گویم درست است عرفا می گویند که نهایت صعود انسان تا مقام تعین اول است، و به مقام ذات علم پیدا نمی کنند. اما من پیش خودم می گویم از اونجایی که خود عرفا میگن تو هر قرنی یکی دو نفر هست که اسفار اربعه رو به طور کامل طی کند، رو این حساب میگم شاید امثال ابن عربی و قونوی که اینطور گفتند شاید برای این است که این ها تا سفر دوم یا سوم رفته اند و اسفار اربعه را طی نکرده اند چرا که شاید مسیر تکامل انسان اینگونه باشد که پس از اسفار اربعه، یک سیر صعودی داشته باشد و تا مقام ذات برسد و به آن مقام علم تفصیلی پیدا کند؟ یا اصلا این اسفار اربعه از کجا اومده؟ شاید اصلا به این صورت نباشد که عرفا در سفر اول به سوی حق می روند و در سفر دوم در صفات خدا سیر می کنند و... و شاید صعود انسان در مراحل بالای سلوک به مقام ذات برسد اما این ابن عربی و قونوی نرسیده اند؟ اصلا این دایره وجودی و قوس صعود و نزول رو کی گفته؟ از کجا معلوم که همچین قوس صعود و نزولی در هستی باشد؟ آخه تو روایات هم ندیدم که تصریح بشه که انسان به ذات خدا از طریق شهود، علم پیدا نمی کند. البته روایتی دیدم که حضرت علی میگه: عظم عن ان تثبت ربوبیته باحاطه القلب او بصر.) بزرگتر از آن است که پروردگاریش ثابت شود به احاطه قلب یا چشم (اما من میگم شاید منظورشون بوده با قلب نمیشه ذات خدا رو شناخت اما با روح میشه. نظر شما چیه؟ یا اینکه این شبهه برام پیدا شده که شاید قلب نمیتونه که به ذات خدا احاطه بکنه اما شاید بتونه بدون احاطه پیداکردن، به ذات خدا علم پیدا کنه. خواهش می کنم استاد کمکم کنید که واقعا خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. در مقام «قلب» انسان به شهودِ حقایق می‌رسد و در مقام «روح» به مقامِ فناء دست می‌یابد و در مقامِ «سرّ» به مقام فنای فناء می‌رسد 2. انسان با فنایِ بالذات در مقام فنای فنا قرار می‌گیرد 3. «قلب» در آن روایت به معنای کلّی کلمه است که شامل روح و سرّ هم می‌شود و حضرت می‌فرمایند احاطه به مقام ربوبیت برای هیچ‌کس در هیچ مقامی ممکن نیست. موفق باشید

17759

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چگونه بصیرت خود را برای در امان ماندن از خطرات مکان ها و فضا هایی که پر از دروغ و نیرنگ و فریب است تقویت کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با متذکر کردن قلب از طریق روایات خداوند کمک خاص خود را مرحمت می‌نماید. پیشنهاد بنده آن است که شرح صوتی «ای اباذر» را دنبال فرمایید. موفق باشید

16084
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان صفات عالیه که در زیارت جامعه کبیره پیرامون اهل بيت (ع) آورده شده را درک کرد یا به عبارت دیگر به باور قلبی و عقلی نسبت به مقامات والا امام نایل آمد؟ بسیار تشکر. التماس دعا فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت شریعت الهی به عصمت از گناه نزدیک شویم، به همان اندازه مقام عصمت کل یعنی اولیاء الهی را راحت‌تر درک خواهیم کرد. موفق باشید

15324
متن پرسش
با سلام و تبریک سال نو: استاد عزیز چندین سوال از خدمتتون داشتم خواهش می کنم با جواب به همه ی آنها عیدی گرانبهایی به من بدهید. یکی در مورد مقام عند ملیک مقتدر است که چه مقامی است؟ یکی اینکه خداوند ابتدا ما را از خاک خلق کردند را می توان طبق حرکت جوهری که جماد به نبات و نبات به حیوان و حیوان به انسان و انسان بسوی هستی دایما در حال تبدیل هستند را اینگونه گفت که انسان خاکی اول حالت جمادی دارد و الی ....؟ اینکه قرآن سحر مشهود فرشتگان است به چه معناست؟ و در آخر اینکه منظور از کوبنده ی شب چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام «عند ملیکٍ مقتدر» مقام فنای فی‌ اللّه است به آن معنایی که نور حضرت حق آن‌چنان بر قلب تجلی می‌کند که انسان، خودی را نمی‌بیند 2- انسان اگر علاوه بر سیر تکوینی‌اش که موجب می‌گردد نطفه استعداد پذیرش روح را پیدا کند، بتواند با انتخاب‌های خود جلو برود، از دوست‌داشتن دنیا به سوی دوست‌داشتن خدا سیر می‌کند. کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای روح» تذکراتی در این مورد دارد 3- سحر مشهود را متوجه نشدم 4- جهت فهم القارعه یا کوبنده‌ی شب، به تفسیر قیّم المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید  

14843
متن پرسش
سلام علیکم متاسفانه چرا قیمت بعضی از کتاب هایتان نسبت به بقیه کتاب های مذهبی و دینی از انتشارات دیگر با توجه به ان که تازه هم نوشته و چاپ نشده اند اینقدر گران هست؟ مثلا کتاب آشتی با خدا در ابعاد و قطع کم هم زده شده 9000 هست؟ چون اینجانب الحمد الله به توفیق الهی اگر بخواهم به کسی هدیه ای بدهم یا کتابی بدهم کتاب های شما به خصوص همین کتاب آشتی با خدا را میدهم و برای من سنگین هست که بخواهم برای هرکتاب به خصوص آشتی با خدا که حجم مطالبش هم کم هست اینقدر پول بدهم. لطفا قیمت کتاب ها را کمتر کنید جزاءکم الله خیر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

 کاربر محترم اگر دقت بیشتری بخرج دهند میبینند که قیمت کتاب های این انتشارات در مقایسه با دیگرناشرین درحدمتوسط وحتی پایین تری است.ضمن اینکه افزایش قیمتهای ما ازسال91 به بعدبخاطر افزایش قیمت کاغذ ودیگرخدمات چاپ است وشما قیمت کتاب های ما رابا دیگرکتب مذهبی دریک بازه ی زمانی مقایسه فرمایید.​موفق باشید.واحد انتشارات.

14717
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه و فاضل روش احراقی عرفا که برای رفع رذایل اخلاقی منیت سوزانده می شود چگونه است؟ آیا اینگونه است که در این روش فقط مباحث معرفت نفسی و توحیدی بیان می شود؟ آیا اینگونه است که مورد به مورد برای رفع هر رذیله اخلاقی راهکار جدا داه نمی شود و برای دفع تمام رذایل مطالب معرفت نفسی و توحیدی بیان می شود؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر گفتنی بود که روش احراقی نبود!! «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». رسالة الولایة علامه طباطبایی متذکر این راه است. موفق باشید

13990
متن پرسش
سلام و احترام استاد مهربان: آثارتان بیشتر معرفتی و عقیدتی است و کمتر اخلاقی هست. آیا علتش آن است که آثار معرفتی و عقیدتی شما ما را از مطالب اخلاقی بی نیاز می کند؟ چو صد آید نود هم پیش ما است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد وقتی قلب نظر به خدا کرد موانع اُنس را که در اخلاق بدان رذائل گویند و موجب حجاب بین قلب و حضرت حق می‌شود؛ می‌شناسد. موفق باشید

11834
متن پرسش
سلام: استاد شما در یکی از کتابهایتان اشاره کرده اید به اینکه ما خود جسممان را در درون رحم مادر شکل می دهیم و آنطور که بخواهیم می سازیمش. من این مطلب را نمی گیرم؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت روح است که جسم خود را شکل می دهد و می‌سازد به همین جهت وقتی انسان می‌میرد و روح او از بدنش جدا می‌شود بدن حالت و شکل قبلی‌اش را از دست می‌دهد. موفق باشید

10464
متن پرسش
سلام علیکم: اگر دنیای الان دنیای اصالت به روش ها و ابزار است حال باید به چه افقی نظر کرد؟ آیا جهان آینده برای برون رفت از ظلمات باید از اصالت به روش و ابزار خودداری کند؟ بحث سختی است لطفا باز بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اهداف مقدس روش‌های مخصوص خود را شکل می‌دهد و ما باید هرچه بیشتر جامعه را به اهداف مقدس‌اش برگردانیم تا روش‌ها و ابزارهای مناسب خود را کشف کند و معنای برون‌رفت از غرب و روش‌ها و ابزارهای آن بدین معنا است. وقتی بخواهیم عالم طبیعت را تسخیر کنیم با وقتی که می‌خواهیم با طبیعت تعامل کنیم، دو روش و دو ابزار باید داشته باشیم. موفق باشید
9332
متن پرسش
سلام علیکم: 1) اینکه خداوند میفرماید ما یک اراده بیشتر نکرده ایم، به این معنا است که بنده که الان دارم این سوال را مینویسم، خداوند تحقق این را، روز خلقت عالم ارده کرده بود و میدانست در فلان سال و فلان ساعت شخصی این سوال را برای شما میفرستد و این را اراده کرد؟! 2) اگر خدا اراده های متفاوت داشته باشد، مشکلی بوجود میآید؟ با تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. خداوند با یک اراده همه‌ی عالم را خلق کرد و عالم طوری است که تا مرحله‌ی اول آن ظهور نکند، زمینه‌ برای ظهور مرحله‌ی بعدی فراهم نمی‌شود ولی برای خداوند که عین کمال است معنا نمی‌دهد تغییر حالت دهد و اراده‌های متقاوت بکند. آری چون مخلوق او عین ربط به اوست همواره در حال همان یک اراده است نه این‌که مخلوق را خلق کرده و فعلاً در حال استراحت می‌باشد. اراده حق از ذات او جدا نیست. موفق باشید
1337

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی نظر شما در مورد کتابهای "غورباغه را قورت بده""چه کسی پنیر مرا برداشت""مدیریت زمان"" و ... از نویسندگانی به نام برایان ترسی و آنتونی رابینز و ... (که بیشتر در جهت بدست آوردن مال ، ثروت ، مدرک ، مقام و ... میباشد) چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به سوال شماره: 1275 رجوع فرمائیدموفق باشید
21632
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ۱. ببخشید آیا خون نواصب و دشمن اهل بیت حلال است؟ کجای دین آورده که ما می توانیم به جان افراد مالک باشیم و به راحتی حکم به قتل آنها بدهیم؟ ۲. آیا حدیثی داریم که صراحتا ائمه امر به کشتن نواصب کرده باشند؟ ۳. اگر حکم الهی است پس چطور وقتی فردی نزد امام دوم شیعیان می آید به ایشان و پدر ایشان توهین می کند ولی ایشان با رفتار نیکو با آن شخص برخورد می کنند؟ پس ایشان بر اساس حکم الهی عمل نکردند؟ مگر قتلشان واجب نیست؟ وظیفه ما در قبال نواصب چیست؟ ۴. لو سلمنا که این حکم صحیح باشد. ملاک دقیق برای ناصبی بودن چیست؟ آیا نباید تفاوتی بین توهین به ائمه و استخفاف ائمه قائل شد؟ مثلا کسی به أئمه توهین نمی کند ولی مقام آنها را کوچک می شمارد و می گوید هر چه آنها گفتند دروغ است مثلا یا مثلا آنها را با اسم کوچک صدا می کند بخاطر استخفاف مقامشان، این فرد هم زیر مجموعه تعریفی که فقها از ناصبی بیان کردند حساب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جریان نواصب یک جریان سیاسی برای مقابله با موجودیتِ اسلام بوده است. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (72)/آل‌عمران) طایفه‌ای از اهل کتاب با نقشه ابتدای روز ادعا می‌کنند ما ایمان آوردیم و بعد در آخر روز می‌گویند بررسی کردیم دیدیم دین اسلام چیزی ندارد و به صورتی مرموزانه به نقشه‌ی خود شکل علمی می‌دهند مثل کاری که سلمان رشدی کرد که این عملاً مقابله با اسلام و موجدیت نظام اسلامی است و به عنوان یک نوع مبارزه با اسلام، این نقشه را می‌کشند و این غیر از آن است که یک کسی از سر عصبانیت یا از سر جهالت، نبوتِ نبیّ و یا حقانیت شریعت را منکر شود. این افراد حکم‌شان مسلّم حکمی نیست که برای امثال سلمان رشدی هست. آری! بوده‌اند کسانی که با توطئه سعی داشتند تشکیلات تشیع را در زمان ائمه به مشکل بیندازند و جریان وکالت را با خطر روبه‌رو کنند که امام دستور قتل آن‌ها را می‌دادند. موفق باشید

21438
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد نظرتان را راجع به رقص سماع می خواستم بدانم و اینکه آیا واقعا اینگونه کارها نقشی در رشد معنوی انسان دارد؟ و اینکه برخی این رقص را از مولوی می دانند آیا این صحت دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

با سلام. ببخشید استاد نظرتان را راجع به رقص سماع می خواستم بدانم و اینکه آیا واقعا اینگونه کارها نقشی در رشد معنوی انسان دارد؟ و اینکه برخی این رقص را از مولوی می دانند آیا این صحت دارد؟ با تشکر

21438- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که در بین عرفا چنین چیزی رسم بوده است، بحثی نیست. ولی ظرایف بسیاری در جریان بوده که متأسفانه امروز روحِ آن ظرائف در میان نیست. اولاً: جوانان به هیچ‌وجه نباید در آن جلسات شرکت می‌کردند زیرا در جوان، خیالات هنوز فعّال بوده. ثانیاً: باید شیخی ره‌رفته میدان‌داری کند که این بحث‌اش مفصل است. ثالثاً: در آن مجلس اشاراتی روحانی و قدسی در میان می‌امده است که موجب ایجاد مواجید خاص می‌شده است. به گفته‌ی مولوی:

رقص آن‌جا کن که خود را بشکنی          پنبه را از ریش شهوت بَر کنی

رقص و جولان بر سر میدان کنند               رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست خود دستی زنند           چون جهند از نقص خود رقصی کنند

مطربانشان از درون دف می‌زنند                بحرها در شورشان کف می‌زنند

آری!

مطرب عشق اين زند وقت سماع            بندگى بند و خداوندى صداع

موفق باشید

20882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد سوالی داشتم درباره موضوع اراده، چند حالت پیش می آید، اگر بگوییم خداوند از آینده با خبر است، پس اراده ی انسان کجا می رود؟ و اگر بگوییم خداوند از آینده با خبر نیست کامل بودن خداوند زیر سوال می رود. لطفا جواب سوال بنده را بدهید و پاسخ را لطفا کامل بنویسید. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست، در این مورد کمک‌تان کند. موفق باشید

نمایش چاپی