بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18334
متن پرسش
سلام اسناد عزیز: استاد پیرو سوال 18312 وقتی اجتهاد یک مجتهد آخرش شد لیبرالیسم آیا به عنوان یک مجتهد قابل احترامه؟ اگه مجتهد هم باشه مجتهد در لیبرالیسمه نه اسلام. پس به هیچ عنوان تفکر و اعمال هاشمی قابل دفاع نیست حداقل شما نرمالیزاسیون نکنید که مثلا هاشمی یه تفکری داشته و متفاوت با تفکر انقلابیه. من حرفم اینه مگه همین تفکر منجر به کشته شدن پیامبرا و امامان نشده؟ پس این تفکر شیطانیه پس باید نابود بشه. البته طریقه پیام حضرت آقا رو من کاملا قبول دارم و مطابق روش اهل بیته و متناسب با زمان و بصیرت مردم. ولی شما چرا این طوری موضع می گیرید؟ آیا موضع صریح شما ضرری به اسلام میزنه؟ یا اصلا من اشتباه می کنم و متوجه حرفای شما نشدم؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم اسلام پیامبر این سعه و وسعت را دارد که امثال آقای هاشمی را ما بیرون از اسلام ندانیم و گمان کنیم نگاه ایشان به اسلام، منجر به کشته‌شدن پیامبر و امامان شده است. این مثل آن است که اسلامِ امویان را با اسلامِ خلفا یکی بدانیم، در حالی‌که مولایمان علی«علیه‌السلام» با اسلام خلفا کنار آمدند ولی با اسلامِ معاویه هرگز کنار نیامدند.  موفق باشید   

17723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد لطفا درباره ی ماجرای پرونده ی قاری قرآن که اخیرا رسانه ای ی شده است توضیح بفرمایید که چرا باید آبروی آن قاری بدین صورت از بین می رفت مگر نه این است که خداوند حافظ آبروی مومنان است و مطابق با آیات آخر سوره آل عمران به خاطر مجاهدات از عیوب و گناهان افراد را می پوشاند پس چرا صحنه برای این قاری اینگونه رقم خورد به هر حال هر کسی در گذشته اشتباهاتی داشته است. البته عنایت داشته باشید که منظر سوال بنده سیاسی نیست و می خواهم علت این صحنه گردانی توسط خدا را جویا شوم که چرا خداوند این شخص را از این رسوایی نجات نداد. آیا یک امتحان برای خود آن شخص بوده یا اینکه خداوند می خواسته بدین صورت کفاره ی گناهان وی را در این دنیا بگیرد و در همین دنیا مورد مغفرت قرار گیرد یا اینکه امتحانی است برای کل مردم که خطای قاری قرآن را پای قرآن نگذارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست رازی است بین او و خدای او و تنها خودِ آن فرد می‌داند چرا چنین شده است؟ و نیز رازی است برای نظام اسلامی که با احتیاط بیشتر عمل کند. زیرا آن‌چه که بیشتر از قرآن باید مدّ نظر باشد کسب معارف عالیه و سلوک إلی اللّه است. موفق باشید

17237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: به خاطر مزاحمتم عذر خواهم: اینکه فرمودید سوالی که پرسیدم یک سوال جدی متوسط است به جهت نارسا بودن سخن و نقص در نوع نوشتار فرمودید یا به جهت محتوای سوال؟ اگر در نوع نوشتار نقص هست آیا می فرمایید این به خاطر همان متوسط بودن سطح تفکر است؟ و اگر هم این پرسش صرفا در محتوا متوسط است برایم سوالی پیش آمد: استاد بنده این پرسش خود را که قبلا نسبت به آن صرفا اطلاعاتی به جهت مطالعه داشتم و بعدا هم که نسبت به آن دردمندانه خودآگاهی داشتم زبان بیان نداشتم و وقتی حس کردم زبانی برای بیانش برایم پیدا شد شروع کردم به نوشتنش که خدمتتان ارسال کردم و استاد بنده این پرسش و یافتم را در حالات مختلف از زبان شما و استاد داوری و... آن هم به عنوان اساسی ترین پرسشهایتان شنیدم (نمونه اش نوشته های شما و دکتر داوری و عبد الجواد موسوی) اما حال که خود به صورتی دیگر و دردمندانه این سوال برایم پیش آمده و آن را بیان کردم و اتفاقات دیگری را در مواجه با این پرسش پیش روی خود دیدم که واقعا حیرت مرا نسبت به زبان، انحطاط این دوران نسبت به زبان و دفن شدن معانی در پیش مخاطب نسبت به آن چیزی که ارده کرده بودیم؟؟؟؟ و به این خودآگاهیم شدید تر شد که «بنده هرآن چه در آن متن گفتم هیچ کدام آن نبود که گفتم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توان مخاطب متوسط باشد و جوابی متوسط به موضوع بدهد و هم می‌تواند مخاطب متوسط نباشد، ولی جواب متوسط بدهد. و هم می‌شود زبان ارائه‌ی سؤال، ظرفیت جواب متعالی نداشته باشد. و این حالت اخیر به جهت شاعرانه و چندلایه‌نبودنِ سؤال خواهد بود. نمونه‌اش همین نوشته که جنبه‌ی متافیزیکی آن بر جنبه‌ی شاعرانه‌بودنِ آن غلبه دارد تا جایی که نمی‌دانم با چه عقلی آن را بفهمم؟ با عقل استدلالی و یا با عقلی که اشارات را درک می‌کند؟ قبول دارم دوران، دورانِ در عسرت‌بودنِ زبان شاعرانه است، ولی نه برای بنده و جنابعالی که موضوعات‌مان برای ظهور در این تاریخ به صحنه آمده است، نه آن‌که قصه‌ی مفاهیم گذشته را بخواهد بیان کند. موفق باشید

15431
متن پرسش
سلام: به نظرتون چرا رهبری توی سخنرانی های اخیرشون من جمله، در جمع مردم تبریز، مردم نجف آباد، دیدار اعضای خبرگان و اخیرا در دیدار با مداحان، این قدر صریح آقای هاشمی و افکار و موضع گیری ها شون رو نقد می کنند؟ بعضا ایشون چیزهایی میگن که ما تا حالا جرأت نداشتیم بگیم و تصور می کردیم نباید آقای هاشمی رو این طور ضایع کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید چون آقای هاشمی با صراحت بیشتر، نظراتی را مطرح می‌کنند که در راستای ادامه‌ی روح انقلابی ملت نیست، مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» شرعاً موظف می‌شوند آن نظرات را نقد کنند و عملاً چنین حالتی که می‌فرمایید پیش می‌آید. ولی باز حضرت آقا سعی دارند مستقیماً موضوعْ به آقای هاشمی برنگردد. به همین جهت در صحبت اخیرشان می‌فرمایند اگر کسی بگوید دوره‌ی موشک تمام شده؛ یا نادان است و یا خائن، و بدین شکل جایی برای شخصیت آقای هاشمی باقی می‌گذارند. موفق باشید

13567
متن پرسش
با عرض سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام محرم خدمت حضرتعالی: استاد بنده 2 تا خواب دیده ام که البته خواستم نظرتان را بدانم در این رابطه زیرا به شدت ذهن من را به خود درگیر کرده است: 1. خواب دیدم در قبرستانی هستم و رهبری نیز در آنجا حضور دارند. بنده دیدم سر قبر شهدا هستند و در حال نیایش هستند و سریع رفتم پیش ایشان دست مبارکشان را بوسیدم و بعد عرض کردم آقا نصیحتی بفرمایید. فرمودند مراقب چشم خود باشید. خواب دوم: باز در قبرستانی بودم دیدم قبر مرحوم انصاری همدانی و آقای ملکی تبریزی با اینکه در دو قبرستان هستند کنار هم می باشند به فاصله کمتر از یک متر به شدت به قبر های ساده ناگهان گفتم آبی روی قبر این بزرگان بریزم روی قبر آقای ملکی ریختم ناگهان زیر قبرشان دیدم یک گودال به شدت بزرگ ولی از بس که تاریک بود قابل رویت نبود به یکی از اقوام گفتم پاشو بریم تا نیوفتادیم در اینجا رفتم جلوتر اومدم نیفتم انگار یکی هولم داد و افتادم پایین ولی انگار از بالا پیش مردمی که جمع بودند میگفت تناب دادیم ولی 25 سال طول می کشه بیاد بالا و ناگهان از ترس این 25 سال از خواب پریدم. خواهش می کنم ما را از دعای خود محروم نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده حقیقتاً علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

12322
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم دلیل عدم استجابت بعضی از دعاها، با وجود طلب مکرر و تشنه گونه ی آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم بعضاً خداوند صلاح نمی‌بیند که دعای بنده‌اش را اجابت کند، حال یا دوست دارد او خداخدا نماید و اُنس خود را با پروردگارش ادامه دهد یا جواب دعای او را برای قیامت آن بنده حفظ می‌کند. گفت: «تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن / که خواجه خود صفت بنده‌پروری داند». موفق باشید

11821
متن پرسش
سلام استاد: من با مطالعه کتاب «خویشتن پنهان» به این نتیجه رسیدم که خداوند در تمام مخلوقاتش حضور کامل و تمام دارد، اما با اسما مختلف ظهور می کند. حال این سوال برایم پیش آمده موجوداتی مثل مار و سوسک یا سگ و از این قبیل که منفورند چطور می توان تصور کرد که خدا تماما در آنها حضور دارد؟ و با کدام اسم خداوند ظهور یافتن؟ و سوال دیگر آنکه در مورد شیطان حضور خدا در او چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق وجود همه‌ی مخلوقات را به آن‌ها داده و هر موجودی بنا به ظرفیت خود و محدودیتی که دارد از آن وجود استفاده می‌کند. پس از جهت وجودی باید وجود موجودات را به خدا نسبت داد و نه از جهت نقص و محدودیت که مفصل این بحث را می‌توانید در کتاب «عدل الهی» از مرحوم شهید مطهری دنبال بفرمایید. موفق باشید

8719
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز با عرض معذرت ایمیلم را دفعه قبلی اشتباه دادم و جوابی برایم نیامد لطفا مرحمت کنید و جواب بنده را بدهید. سوالی در مورد هیات های عزاداری مدتیست ذهن مرا مشغول کرده ما اعتقاد داریم که قیامت الان حاضر است چون زمان نیست بلکه عالم است و به همین ترتیب جهنم و بهشت هم موجود است و افراد بهشتی نشانه ها و رفتارهای اهل بهشت و افراد جهنمی نشانه ها و رفتارهای اهل جهنم را در دنیا دارند. حال اگر در باب گریه برای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) داریم که کسی که گریه کند بهشت بر او واجب میشود، بر این اساس کسانی که در هیات های عزاداری شرکت میکنند اهل بهشت هستند؟ حال اینکه مشاهده میکنم معمولا افراد بعضی از هیات ها اصلا مشخصات و خصوصیات اهل بهشت را ندارند و بعضا با مبانی دینی هم مشکل دارند از طرفی وقتی برای آنها اهمیت این مبانی را هم بازگو میکنم پذیرش ندارند یعنی پذیرش حق ندارند و معمولا مسخره هم میکنند از طرفی بعضا با جمهوری اسلامی و مبانی حکومت دینی هم مشکل دارند حال سوال اینجاست که اگر به روایت نگاه کنیم میگوید بهشت واجب است بر گریه کن اباعبدالله(علیه السلام) و اگر اثار و نتایخ و خروجی این هیات ها را ببینیم خلاف جهت بهشت و بهشتیان را مشاهده میکنیم؟ کدام درست است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید این نوع روایات با نظر به سایر مقتضیات مدّ نظر بوده است. یعنی اگر سایر شرایط فراهم بود آن گریه تا آن حدّ برای انسان کارساز خواهد بود. موفق باشید
8157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیا انشاء و احیاء متفاوتند؟ با توجه به آیه ی کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون. بقره 28 . آیا عالمی به عنوان ممات پیش از حیات میتوان در نظر گرفت؟ اگر بله چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: باید با نظر به کاربرد این واژه‌ها متوجه معنای آن شد. در آیه‌ی 28 سوره‌ی بقره می‌فرماید چگونه به خداوند کافر می‌شوید و متوجه حضور او در همه‌ی مناسبات عالم نیستید، در حالی‌که حیاتی نداشتید پس زنده تان کرد سپس میراند و سپس زنده کرد و سپس به سوی حضرت حق رجوع خواهید کرد. عالم قبل از حیات اولیه همان عدم حیات است و آیه می‌خواهد سیر از عدم حیات به سوی حیات را متذکر شود. موفق باشید
7320
متن پرسش
اگر همسر آدم از نظر اعتقادی و اخلاقی آدم پایبندی باشد ولی ریش‌هایش را تیغ بزند، آیا می‌توان پشت سر او نماز خواند؟ آیا ریش‌زدن مصداق اصرار بر گناهان کوچک است یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از مرجع تقلیدتان باید بپرسید. موفق باشید
1485

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام نظرتان در رابطه با تسخیر سفارت انگلیس توسط دانشجویان چیست. آیا این کار را را تایید می کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام اگر در حدّ اعتراض و بدون ورود به داخل سفارت بود می‌توان آن را به عنوان یک امر پسندیده قبول کرد، ولی ورود به داخل سفارت کار نپخته‌ای بود، شاید هم بتوان یک عمل سیاسی قلمداد کرد که تصمیم داشته جایگاه دیپلماسی ایران در اروپا را تضعیف کندو بهانه‌ای به دست آمریکا و انگلیس بدهد. موفق باشید
23494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب. استاد اولا اگر در اصفهان بجز جلساتتون گروه هم اندیشی دارید؟ لطفابه بنده معرفی کنید بخصوص درخواستم اینه یه جلسه هم اندیشی مخصوص بانوان داشته باشید. با شخص خودتون از شاگرداتون می شناسم ولی اولا به نظرم خودتون باشید مسئله بالاتر میشه در ثانی گروه خانمه باشن راستش بنده به عنوان یه خانم اینطور که رو خودم دقت کردم اولا جلو آقایون دوما وقتی چشمم به نامحرم می افتد با اینکه قصد ندارم فکر می کنم یه انرژی از من میره تو طرفهای مقابل و در ثانی قدرت تمرکزم کم و فکر کردنم ضعیف و در نتیجه قوه عقلیم رو نمیتونم به کار بگیرم اون طور که باید. گاه تصمیم به روبنده می گیرم ولی با مسئله لباس شهرت و.. روبرو میشم در صورتی که چند سال پیش که آیت الله بهجت زنده بودن از دفترشون پرسدم گفتن بزنید. راستش استاد به حمدالله از نظر معرفتی بد نیستم ولی علاقه زیاد به گروههای هم اندیشی پیرامون مسایل انقلاب دارم یکی دو بار هم تو گروه دعوت به اندیشه خانه بیاری اومدم ولی فضا که مردونه بود قدرت تمرکزم کم می شد وقتی می خواستم حرف بزنم احساس خودنمایی داشتم و تهش دوست داشتم وقتی حرف می زنم چشمام بسته باشه تا نظر به درون خودم داشته باشم و حرف بزنم این رو بنده از زن بودن خودم فهمیدم ولی دیگه شما یه وقت میگید تو اجتماع حضور داشته باشید و اینا میام، خواستم این مطلب رو بگم شاید این مطالب رو از زبان یه زن بشنوید قضیه طور دیگه بشه. ۲. مسئله دیگه اینکه گاه فکر می کنم بعد انقلاب و چند یه سیستم خیلی بزرگ و عالی که داشتیم به هم خورده و این یه جورایی خوب و یه جورایی بد بوده و اینکه اکثرا فراد حتی خیلی انقلابی ها و حتی اونها که یه زمان برای اینکه شهرشون دست دشمن تو خرمشهر و اهواز و... می جنگیدن همه به شهرها و بخصوص تهران هجوم آوردن از یه طرف شاید بگیم علت کشش وجود امام و ساختارهای دینی بود که مکان حضور آنها داشته و الان هم رهبری ادامه دهنده اش هستن ولی طرف دیگش مدرنیته شدن شدید هست که هنوز ادامه داره از یه طرف احساس می کنی باید بری مناطق محروم از یه طرف اخه من مال اوجا نیستم بتونم مناسب خودشون فرهنگ بسازم از یه طرف دیگه نیاز هست و از طرفی گاه فکر می کنم همه فرهنگ کشور رفته تهران و اگر بخواهی عادلانه کار فرهنگی کنی باید از اونجا کنی. یادم نمیره چند ماه پیش سری به بنیاد شهید زدم مسوول اوجا می گفتم چند وقت پیش یه دختر شهید از تهران اومده بود کلی کلاس و فن و مهارت بلد بود اون وقت مسوول پرسیده بود این کلاسها را چطور رفتی بارکلا چه زرنگ بعد گفته بود همش رو تهران بودجه بنیاد رفتم و رایگان اونوقت ما اینجا اصفهان «راه دور مناطق محروم بماند» فرزند شهید هنوز تو خیلی خرجهایش مونده این رو گفتم راهنمایی ام کنید چه کنم دایم دغدغه این چیزها اذارم میده حرفم اینه به نظر شما این نوع بودجه بندی ما را به کجا میبره اینه که همه کوچ میکنن تهران بعدشم اروپا و. حتی دانشگاهها هم همینطور هست اول تاپ ترین رشته ها و کارامدترین و درامدزاترینش میره تهران و دانشگاههای تهران. آیا این ساختار باعث نمیشه همین فرهنگ سنتی هم از بین بره معذرت میخوام ولی گاه فکر می کنم سنت را از بین نبرم اسلام حاک کردنم پیشکش. استاد اصلا گفتم شاید یه عده باید باشن مدتی برن تهران گردی و اون ساختارهایی که ذیل شخصیت امام و رهبری بوده و هست را برن تو استان و محله و... خودشون اجرا کنن. استاد ممنون به حرفهام گوش کردید. بگید ما با این دوره گذار به قول شما چه کنیم؟ البته بنده اصل این مشکلات را هم یه موضوع میدونم و اون اینکه عدم احترام به بزرگتر بخصوص پدر و مادرها باعث میشه این هجرت ها اتفاق بیافته که البته یه عامل هست و اینکه با عدم رعایت این موضوع فرهنگ نسل قدیم به آینده منتقل نمیشه یه عامل دیگرش هم اینه که اقایون متاسفانه به رفت و آمد با خانواده همسر تمایل ندارن که ناشی از کمکاری در بحث زن هست که مردان توقع دارن همسرشون با مادر و خواهر و... اونها بسازه ولی خودشون حاضر نیستند با براد رزن و شوهر خوار همسر بسازن که اینم شاید عدم رعایت اینه که همسر شهید مطهری اوایل ازدواج در خاطراتشون میگن اومدم غیبت کنم شهید فرموده بودن خانم غیبت نکن نمیدونم گرفتید قضیه را متشکرم استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نکته‌ی آخری که فرمودید سخن بسیار دقیقی است. آری! ادب رعایت والدین ریشه‌ی بسیاری از سرگردانی‌های این نسل است و همین‌طور که می‌گویید بعضی از مردها غفلت می‌کنند که پدر و مادر همسرشان در حکم پدر و مادر خودشان هستند. ۲. جلسه‌ی هم‌اندیشی که تنها با خواهران باشد، ندارم. جلسات بنده تنها همان جلسات عمومی است که همه در جریان‌اند. در مورد رفقا هم در جریان نیستم که چنین جلساتی دارند یا نه. خوب است خود خواهران که هم‌افق هستند و امکان گفتگو در بین آن‌ها هست، این‌کار را ترتیب دهند. ۳. در مورد حضور در شهرهای بزرگ و مثلاً در تهران برای رشد بیشتر، به این جمله‌ی مقام معظم رهبری فکر کنید که فرمودند جبهه‌های فکری و فرهنگی، چراغ خاموش و در سایه حرکت کنند. به نظرم اگر همین افراد بی‌نام و نشان در گوشه‌گوشه‌ی این کشور نبودند، کارهای بزرگِ چشم‌پُرکن چندان نتیجه نمی‌داد. موفق باشید

23129
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم «سیدجمال الدین اسدآبادی» «امام خمینی(ره) در مصاحبه با ریچارد کاتم» ریچارد کاتم در پایان دیدار خود با امام خمینی گفت: سؤالی درباره شخصیت سید جمال الدین اسدآبادى دارم؛ آیا شما او را شخصیت برجسته‏ اى مى‏ دانید؟ امام خمینی در پاسخ وی فرمود: «سید جمال الدین مرد لایقى بوده است، لکن نقاط ضعفى هم داشته است؛ و چون پایگاه ملى و مذهبى در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها، به نتیجه نرسید؛ و دلیل بر اینکه پایگاه مذهبى نداشته است، اینکه شاه وقت، او را گرفت و با وضع فجیع، تبعید کرد؛ عکس العملى نشان داده نشد؛ و زحمات او، چون این پایگاه را فاقد بود، به نتیجه نرسید». پس از پایان گفتگو، امام مجدداً کاتم را تشویق کرد که مطالعات خود را در مورد جنبش اسلامى ایران ادامه دهد و حقایق را منتشر سازد. منبع: صحیفه امام ، ج‏5 ، ص286 مقام معظم رهبری در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه جمهوری اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در مورد سید جمال الدین اسدآبادی فرمودند: «سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد. او مطرح کننده، به وجود آورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمی‌شود دست کم گرفت و سید جمال را نمی‌شود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد قبل از سید جمال چیزی به نام سلطه استعماری برای مردم مسلمان حتی شناخته‌ شده نبود. او کسی بود که در ایران، در مصر، در ترکیه، در هند، در اروپا کلاً در خاورمیانه در آسیا و در آفریقا سلطه سیاسی مغرب زمین را مطرح کرد و معنا کرد و مردم را به این فکر انداخت که چنین واقعیتی وجود دارد و شما می‌دانید آن زمان، آغاز عمر استعمار بود چون استعمار در اول نشرش در این منطقه اصلاً شناخته‌شده نبود و سید جمال اولین کسی بود که آن را شناساند. این‌ها را نمی‌شود دست کم گرفت. مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل‌مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حول‌وحوش کار سید جمال حرکت کردند نیست.» مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در ۳ خرداد سال ۱۳۶۹ در خصوص سید جمال‌الدین اسدآبادی چنین فرمودند: «مصلحان اسلامی و متفکرانی که در ۱۵۰ سال گذشته، تحت تأثیر عوامل گوناگون قیام کرده و پرچم دعوت اسلامی و احیا و تفکر اسلامی را بر دوش گرفتند؛ از قبیل سید جمال‌الدین و محمد اقبال و دیگران. با همهٔ خدمات ارجمند و گران‌بهایشان، همگی این نقص بزرگ را در کار خود داشتند که به جای برپا کردن یک انقلاب اسلامی، به یک دعوت اسلامی اکتفا کردند و اصلاح جوامع مسلمان را نه با قوت و قدرت انقلاب که با تلاش روشنفکرانه و فقط با ابزار قلم و زبان جست‌وجو کردند. این شیوه، البته ممدوح و مأجور بوده و هست؛ اما هرگز از آن، توقع نتایجی همچون نتیجهٔ عمل پیامبران اولوالعزم را کـه سازندگان مقاطع اصلی تاریخ بوده‌اند نبایـد داشت. کـار آنان، در صورت صحت و مبرا ماندن از عیوب سیاسی و نفسانی، تنها می‌توانست زمینه‌ساز یک حرکت انقلابی باشد و نه بیشتر؛ و لذا مشاهده می‌شود که سعی و تلاش بی‌حد و حصر مخلصان این گروه، هرگز نتوانسته حرکت معکوس و روبه انحطاط ملل مسلمان را متوقف کند، یا عزت و عظمتی را که آنان از آن نام می‌آورده و در آرزویش آه و اشک می‌افشانده‌اند، به مسلمانان برگرداند و یا حتی اعتقاد و باور اسلامی را در توده‌های مردم مسلمان تقویت کرده و نیروی آنان را در خدمت آن به کار گیرد و یا دامنهٔ جغرافیایی اسلام را گسترش دهد؛ و این، به کلی از روش پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) جدا است و این بر هر کس که اندکی تاریخ بعثت و هجرت رسول معظم (ص) را بداند، آشکار است.» مقام معظم رهبری در خطبه دوم نماز جمعه 15 بهمن 89 نیز به نقش بزرگ سید اشاره کردند و فرمودند: «سيد جمال‌الدين بزرگ، آن مرد اسلام‌خواه، شجاع، مبارز، بزرگ، بهترين جائى را که براى مبارزات خود توانست پيدا کند، مصر بود؛ بعد هم شاگردان او، محمد عبده و ديگران و ديگران. حرکات اسلام‌خواهى در مصر يک چنين سابقه‌اى دارد.» شهید مطهری نیز درباره سید در کتاب بررسی نهضت های اسلامی در صد ساله ی اخیر می فرمایند: «بدون تردید سلسله جنبان نهضت های اصلاحی صد ساله ی اخیر، سید جمال الدین اسد آبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدار سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد. نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او می خواست رستاخیزی هم در اندیشه ی مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها. سید جمال در نتیجه ی تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی – که داعیه ی علاج آنها را داشت دقیقا آشنا شد. سید جمال مهمترین و مزمن ترین درد جامعه ی اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلج کننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه ی مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفته ی مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان که شایسته ی آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمه مرده ی مسلمانان، فوری و حیاتی می دانست. بدعت زدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت می شمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ می کرد و دست های مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاق افکنی های مذهبی و غیر مذهبی می دید و رو می کرد.» {پنج شنبه یک تیر 91) در حسینیه سیدالشهدای خیابان ملک الشعرای بهار تهران مراسم شب هفت مرحوم حاج احمد قدیریان} علیرضا پناهیان : «.....یه آدم ندید بدید هم مثل سید جمال الدین اسدآبادی پیدا میشه میگه من تو غرب اسلام دیدم مسلمون ندیدم تو شرق مسلمون دیدم اسلام ندیدم....» چون سید جمال را یک فرد غرب زده می دانم رسالت خود می دانم که به او توهین کنم!! چندی پیش دکتر فیاض استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در برنامه زنده تلویزیونی «زاویه» که از شبکه 4 پخش می شود در خصوص این جمله چنین گفت: این بدترین نوع تعبیر غرب گرایی است که یک نفر «سید جمال اسد آبادی» می تواند داشته باشد _______________________________________ سلام علیکم.استاد جآن؛ سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در اسدآباد همدان سال ۱۳۹۰"دیده بانی در شهر کوران" که مفصل است و بیان کردن تمام آن خارج از حوصله است می فرمایند:{سیدجمال الدین حسینی اسد آبادی پدر بیداری اسلامی است و به نحوی بر تمام جنبش های اصلی اسلامی تاثیر گذاشته اند} بنظر استاد عزیزم، این کلام صحیح است؟ به نحوی که ایشان بیان می دارند حتی امام (ره) از ایشان تاثیر پذیرفته اند! خداوند خیرتان بدهد بخاطر این حوصله و صبر. و ان شاءالله روز افزون گردد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری نظر به جایگاه تاریخی جناب سیدجمال‌الدین اسدآبادی دارند، چیزی که جناب آقای دکتر مهدی امامی‌جمعه در سلسله بحث‌های «تفکر معاصر در ایران» به نحو شایسته‌ای به آن پرداخته‌اند. لذا اگر در این نگاه به آن سخنِ مشهور جناب سیدجمال‌الدین نظر کنیم، معنای آن با آن‌چه عزیزانی مثل آقای پناهیان در نظر گرفته‌اند، متفاوت خواهد شد. زیرا سید در آن جمله می‌خواهد جهان اسلام را متذکر کند که چه نشسته‌اید که سختْ خطرِ عقب‌افتادن از غرب شما را تهدید می‌کند و به هیچ‌وجه نمی‌خواهد ارزش‌های غربی را اصالت دهد، بلکه می‌خواهد ما با عقلِ غربی و عقل تکنیکی در حوزه‌ی اسلامی خودمان به امورات خود بپردازیم و اهداف متعالی خود را شکل دهیم. این‌جا است که می‌بینید ما همواره نیاز داریم که هر سخنی و هر حرکتی را در جایگاه تاریخی آن در نظر بگیریم. موفق باشید

22790
متن پرسش
سلام: آیا دستور سجده بر انسان به خاطر نور اهل بیت که قرار بوده در صلب آدم بنشیند بوده یا صرفا به دلیل روح خدا که در همه ی انسانها دمیده شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمی‌کند. زیرا سجده بر آدم، بر مبنایِ تجلی اسماء الهی انجام گرفته است و از جهتی در روایت داریم که حضرت صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «نحنُ واللّهِ الاسماءُ الحسنی» به خدا قسم مائیم اسماء حسنای پروردگار. موفق باشید

22021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
طلبه ای که به تبلیغ علاقه داشته باشد و دغدغه ی تبلیغ را داشته باشد ولی قلباً دوست نداشته باشد از طریق منبر و نماز و تبلیغ، پولی از مردم بگیرد، زندگی اش را چطور باید تامین کند؟ با توجه به اینکه علاقه ای به تدریس در حوزه یا رفتن در ارگان خاصی را ندارم. آیا اشکالی دارد که در کنار تبلیغ، کار آزاد مثل کارگری و کشاورزی انجام دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت اللّه جوادی، شما از دست دین آن پول را می گیرید و مردم نیز افتخار می‌کنند که در راه دین هزینه می‌نمایند. هیچ جای دغدغه نیست به‌خصوص که اگر کار آزاد، شما را از تفکر و تفقه در دین عقب بیندازد. موفق باشید

20947
متن پرسش
سلام و درود خدا بر شما باد: سوال بنده از جنابعالی درباره فلسفه مخلوقات خدای متعال است ؛ خدا می دانست که شیطان بر انسان سجده نمی کند یا خیر؟ اگر می دانست چرا شیطان را آفرید؟ و اگر نمی دانست که سجده نمی کند چطور متوجه نشده بود که همچنین موجود مغرور و خود بزرگ بینی در خدمت اش است ، قبل از آفرینش انسان! حال هم که تا روز رستاخیز به شیطان مهلت داده شده! در قرآن سوره بقره آمده که شیاطین و جنیان استراق سمع می کردند علوم خدا را، و خدا بعد که قضیه را فهمید ستارگانی را برای تعقیب به دروازه آسمان ها فرستاده تا آنها را تعقیب کنند. شهاب ها استعاره از فرشتگان اند) چطوری می شود که خدای علیم ، سمیع ، بصیر و... پیش بینی همچنین دزدی ها و عصیان ها در مورد اجنه ، و در مورد ابلیس پیش بینی این اعمال و رفتار هایی را خدای با عظمت نکرده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نظام الهی بی‌شیطان باشد، که نظامِ تعالی و تکامل‌بخش نخواهد بود! بالاخره هر عارف و سالکی که به جایی رسید، با مقابله با شیطان به آن مقام رسید و به همین جهت فردای قیامت شیطان به گناهکاران می‌گوید: « وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي‏ فَلا تَلُومُوني‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (22/ابراهیم) و شيطان، هنگامى كه كار تمام مى‏ شود، مى‏ گويد: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد؛ خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكى دارند!

از طرفی خداوندشرایط را طوری فراهم کرده که وقتی انسان با خدا زندگی کرد، خدا کمکش کند و شیطان را از او براند و جریان « إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبينٌ (18)/ حجر) استراق سمع شیاطین و زدن آن‌ها توسط شهاب‌ها، مربوط به زمان ظهور دین حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بود که خداوند از آن طریقه کمک می‌کند تا شیاطین نتوانند به حرکت پیامبر ضربه بزنند تاآن دین تثبیت شود. موفق باشید  

20585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: توصیه ی شما برای طول مسیر پیاده زوی اربعین چی هست؟ ذکر گفتن، گوش دادن به سخنرانی های خاصی؟ چیز خاصی مد نظرتون هست؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیت مسئله که حضور در تاریخی است از جنس انقلاب اسلامی؛ نباید فراموش شود و در کنار آن اذکار توحیدی و یا گوش‌دادن به سخنانی که متذکر معارف الهی است، کار خوبی است. موفق باشید

20427
متن پرسش
سلام محضر استاد طاهرزاده: موضوع سخنرانی حجج اسلام پناهیان در بیت رهبری و قاسمیان در دانشگاه شریف در محرّم امسال حول محور ظهور فتنه عدالت طلبان تندرویی که ولایت را محکوم به کندروی نموده و با علم عدالت (به رسم خوارج) به ستیز با امام خویش برمی خیزند بود. جناب استاد، نظر به اینکه: اولا: عدّه ای قلیل از شاگردان و مرتبطین با جنابعالی با موضع گیری پیرامون سخنان این دو شخصیّت موضع منفی گرفته و آن را در تضاد با مواضع شخص حضرت آقا و به نفع جریان عدالت گریز در حاکمیّت دانسته و نفس طرح این قبیل مباحث را تضعیف جریانات عدالت طلبی و تقویت دشمنان عدالت می دانند، ثانیا: امروز ما با جریانی با شاخصه هایی که این دو خطیب محترم به آن اشاره داشته اند مواجهیم و به حق می بینیم که جریان بهار به اسم عدالت خواهی در صدد طرح خود بعنوان بانیان انحصاری عدالت در حاکمیت بوده و تمام ارکان حاکمیت از رهبری تا قوه قضائیه و دیگر ارکان حاکمیتی را راضی به وضع موجود معرفی می نمایند، خواهشمندم ما را از این دوگانه نجات داده و راهنمایی بفرمایید. ضمنا چنانچه صلاح می دانید صورت سوال را بنا بر مصالحی که مدنظر حضرتعالی هست تغییر دهید. پیشاپیش متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با افکار جناب آقای قاسمیان آشنا نیستم ولی با این‌که سخنرانی‌های امسال آقای پناهیان را گوش ندادم، افکار ایشان را هوشیارانه و عالمانه می‌دانم. و نکته‌ی اخیری هم که فرمودید نکته‌ی مهم و جدّی است و نباید از خطر چنین افکاری در بین مدعیان طرفداری از انقلاب غفلت کرد. مطمئن باشید عبور از رهبری به هر بهانه‌ای که باشد، عبور از انقلاب اسلامی است. موفق باشید

18598
متن پرسش
سلام استاد: سال اولی است که معلم شده ام. نمی دانید چه اوضاعی است در مدارس! بنده در مدرسه ابتدائی و دبیرستان هستم. الف) دانش آموزان گستاخ شده اند و پر رو و احترام بزرگتر را نگه نمی دارند و خیلی بی تربیت و بی ادب شده اند. البته مودب و خوب هم در بین آن ها هست ولی واقعا بنده نمی دانم علتش چیست؟ و آیا در سایر کشورها هم وضع دانش آموزان همین گونه است؟ و ادب و اخلاق و رعایت حرمت ها مرده است؟ ب) استاد بنده در کلاس یا محیط مدرسه چگونه برخوردی در برابر آن ها داشته باشم که هم اسلامی باشد و هم حساب ببرند؟ در برابر بی حرمتی های آن ها چه کنم؟ ج) با خود می گویم کاش وارد این شغل نمی شدم حتی اگر ماهی 2 میلیون پایه حقوق بنده بود که الان 1 میلیون است بنده واردش نمی شدم. با این آموزش و پرورش داغون مملکت به جائی نمی رسد. در سند تحول و در سخنان رهبری هم آمده که باید توجه بشود و هرچه در این عرصه خرج کنیم، سرمایه گذاری کرده ایم اما از حرف تا عمل خیلی فاصله است. فایده اش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرجا روحِ مدرنیته آمده است مثل خود کشورهای غربی که حریم انسان‌ها رعایت نمی‌شود، همین وضع است که می‌بینید 2- سعی کنید روح اصلیِ جوانان را درک نمایید و در مقابل بی‌احترامی‌ها خود را به غفلت بزنید و محبت و رفاقت و دلسوزی با آن‌ها را دنبال کنید. بهترین کار در این دنیا، ساختن همین جوانان است که گوهری در درون خود دارند و باید آن را شکوفا کرد و این با دلسوزی و درکِ آن‌ها میسر است، نه بی‌محلی به آن‌ها. موفق باشید

17876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد حضرتعالی برای بیان مطالب خودتان پیرامون موضوعات مختلف که با سلسله جلسات انجام می گیرد و منجر به یک کتاب یا جزوه می شود، اولا بفرمایید قبل از بیان مطالب خودتان اندیشه می کنید و ذهن خودتان را برای هر جلسه معطوف به یک موضوع می کنید یا فی البداحه صحبت می کنید؟ ثانیا برای اثر گذاری در جان مستمع باید از شیوه خاصی و مهارت ویژه برخوردار بود؟ ثالثا اگر عنایت کرده باشید وقتی انسان به یک سخنران توجه خاصی به کیفیت و چگونگی سخنوری اش می کند بعد از مدتی نوع صحبت کردنش مثل آن شخص می گردد، به نظر شما آیا اساسا چنین رویکردی خوب هست؟ و بفرمایید ما چه شخصیتی را مد نظر قرار دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده عموماً برای صحبت‌های خود از قبل مطالعه و یادداشت‌برداری می‌کنم و بعضاً سرفصلِ یادداشت‌ها به صورت برگه‌ای چاپ‌شده در اختیار حضار قرار می‌دهم و بر اساس آن صحبت می‌شود.  2- فکر نمی‌کنم بد باشد. باید خودتان ببینید با چه شخصیتی روح‌تان هماهنگی دارد. موفق باشید

17437
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد گرامی سوالی برای بنده و سایر دوستان بدین منوال پیش آمده که چنانچه در قصه های انبیا آمده که انبیای قبل اهل عبادت و نماز بوده اند با توجه به اینکه قرآن بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است و نماز هم دارای حمد و سوره ای است که در این کتاب آسمانی وجود دارد به عنوان مثال داستان حضرت شیث آمده، اهل نماز بودند این نماز آیا همان نمازی است که در سیره حضرت محمد (ص) آمده؟ اگر نه چگونه بوده است؟ چون این سوال برای خیلی از دوستان پیش می آید. سپاسگزارم بابت اینکه پاسخ می فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون در قرآن می‌فرماید«لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً» مناسک و عبادت هر قومی مربوط به خود آن قوم است؛ معلوم می‌شود که اقوام گذشته این نوع نمازهای پنجگانه را نداشته‌اند. موفق باشید

13906
متن پرسش
سلام حاج آقا: خدا به من امانت داد این نفس و این حیات رو. من از عمد و از روی نادانی این نفس را به ابتذال کشاندم تا جایی که سگ بزرگ و اژدهای وحشتناکی را به آن راه دادم و آن را توجیه کردم و به این امانت خیانت کردم و ایامی را به خیانت گذراندم. تا جایی که نفسم به صورتی شد که خودم هم باورم نمی شود چطور اینقد پست شد که توانست خیانت کند به این امانت الهی. حالم از خودم بد می شود و کم آوردم و خداوند باید من را حفظ کند ... اصلا حال خودم را مناسب ریزش رحمت الهی نمی دانم که از او رحمت و بخشش بخواهم. گناه، من را از خدا دور کرد و زندگیم را بی معنی کرد... نفهمیدم چگونه راه می روم و چگونه سخن می گویم و ظلم کردم. خیانت روی خیانت. خیانت به روح الهی که در من دمیده بود. چه کنم که این اژدها را بیرون کنم درحالی که با این شخصیتی که از خود ساختم امکان ندارد که بیرون رود... چه کنم خدا. خاک به سر شدم حاج آقا. زحمات انبیاء و مؤمنین را به باد دادم. شخصیتم را این گونه ساختم و یک گناه نیست که از آن توبه کنم. هیچ راهی برای خودم نمی بینم و اینقدر ظلمات روی ظلمات است که نمی توانم به پس فردا خوشبین باشم چون شخصیت خود را ضایع کردم. زحمات شما را نیز بر باد دادم. گریه های شبانه تان را به باد دادم. همه چیز را ضایع کردم. توبه برایم معنی نمی دهد. بخشش الهی برایم معنی نمی دهد. چون خودم می دانم چه کردم تازه این یک هزارم واقعیتی است که نمی بینم. چه کنم واقعا که این شخصیت دگرگون شود. هیچ امیدی ندارم و می دانم هیچ کاری نمی شود کرد چون اراده ی درست و حسابی از این شخصیت مبتذل من صادر نمی شود. باز آمدم زحمت شما را بدهم بلکه جمله ای بگویید که اثری کند. اینهایی که نوشتم ناظر به باطن است نه اینکه گناه فعلی انجام داده باشم ولی این باطن، در ظاهر هم ظهور دارد. حالم خیلی بد است از شخصیتم. یا علی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر به خوبی‌های دیگران و انگیزه‌های قدسی افراد غفلت نکنید و به افرادی که خوبی را تنها منتسب به خود می‌کنند و موجب انشقاق بین مؤمنین می‌گردند، حذر نمایید. این‌طور نیست که بعضی‌ها در جامعه‌ی اسلامی، خوبِ خوب و بعضی‌ها بدِ بد باشند. نظر به سنت‌های تکوینی جاری در عالم داشته باشید و بدانید گناهان به هرشکلی که باشد میهمان‌های ناخوانده‌اند و در فطرت جای ندارند. موفق باشید

11824
متن پرسش
سلام: آیا وقتی انسانی گناه می کنه و دیگران را آزار می دهد و خودش را مستحق جهنم می کنه هنوز هم روح خدا در او وجود داره؟ آیا انسانی که در جهنمه خدا درش حضور دارد؟ حضور خدا در موجودات خبیث چه در این دنیا و چه در جهان آخرت به چه صورت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر وجودی، خداوند در همه‌ی مخلوقات حاضر است ولی صورت رحمت او برای کسانی است که رعایت دستورات الهی را بکنند. موفق باشید

8421
متن پرسش
با سلام با توجه به تعریفی که در کتاب "حکمت الهی" شادروان "الهی قمشه ای"از مراتب مختلف کرده اند: 1- مرتبه طبع:مرتبه طبع عبارت است از مرتبه قوای نباتی و آثار و افعال آن چون خوردن و آشامیدن و نمو و تناسل است. (هر انسانی در بدو امر در این مرتبه به دنیا می آید) 2- مرتبه نفس:مرتبه نفس مرتبه قوای حیوانی و ادراکات حس و خیال و وهم است که با آن ابداع و اختراع و تهیه وسایل زندگانی و آسایش و خوشیها کند و چون به مخالف خود برخورد کند جنگ و نزاع و شورش در جهان برانگیزد. تا این سر حد احساس و فهم، حیوانیت است و هنوز خورشید کمال او از افق انسانیت طلوع نکرده است. 3- مقام قلب:مقام توجه به عالم غیب است لیکن با نظر به عالم شهود. از جهت حدوث، مقام قلب ابتدای مقام انسانیت است و آن وقتی است که نفس ناطقه را از قفس بدن، روزنه ای به عالم غیب باز باشد. لیکن چون از چنگ قوای نفسانی شهوت و غضب مستخلص نگردیده است گاهی از آن روزنه به عالم غیب نظر کند و گاهی محکوم نفس حیوانی شده، به شهوت دنیوی بپردازد و از این رو این مقام را مقام قلب گویند که پیوسته در تقلب و تحول است. گاهی مقام روح که مقام مافوق آنست متحول می شود و گاهی به مرتبه نفس که مادون آنست باز میگردد. 4- مقام روح:آن را مقام نفس ناطقه نیز می نامند که بالکل از چنگ قوای بدن و آثار طبع و نفس مستخلص شده و به روحانیون عالم قدس پیوسته است. 5- مقام سِر:در این مقام است که عارف به حق و جمال الهی یعنی به معروف، بینا می گردد و اسرار الهی را در همه موجودات مشاهده می کند و به زبان ذات می گوید: " ندیدم چیزی را مگر آنکه دیدم خدا را در آن". 6- مقام خفی:و آن مرتبه ای از نفس انسان است که تنها خدا را مشاهده می کند. دارنده مقام خفی به مقام "فنای فی الله" رسیده و حجاب را از پیش نظر برانداخته و همه حق را ببیند، نه چون صاحب مقام سِر که در همه اشیا خدا را بیند و صاحب سِر کسی است که به اسرار حق پی برده است و آن کس که به اسرار حق پی برد ماهیت اعتباری ممکنات حجاب وی نشوند بلکه آیینه مشاهده خدا در نظر او باشند. 7- مقام اخفی:این مقام همان فنای در حق است. منتهی توجه به فنا هم در این مقام نیست. یعنی عارف ملتفت فنای ذات خود در شهود حق نیز نباشد. سرگرمی به شهود جمال حق، وی را از شهود نیز فارغ ساخته است. این مقام مقام "فنای عن الفنا" و آخرین مقام انبیا و اولیا است و به آن سِر سِر یا سِر سلطان گویند. میتوانم نتیجه بگیرم از مرتبه روح به بعد درواقع مراتب مختلفی است که توسط قلب شهود میشود و همان قلب است که کم کم به عالم قدس می پیوندد و شهودش کاملتر میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خداوند مرحوم آیت‌اللّه الهی قمشه‌ای را رحمت کند که به‌خوبی حق مطلب را اداء کردند و یکی از بهترین تقسیم‌بندی‌های مربوط به مراتب انسانی را به‌جا گذاردند. آری همان‌طور که آن مرحومِ راه‌رفته می‌فرمایند، سالک در منازلی که طی می‌کند چون به مرحله‌ی روح رسید و به مشاهده‌ی انوار الهی نایل شد و از آن بالاتر مقام او مقام حق‌الیقین گشت با نظر به جنبه‌ی حقانی مخلوقات و یا بگو عین ثابته‌ی آن‌ها، راز و سرّ عالم وجود برایش روشن می‌گردد. درود و سلام ما به محمد و آل محمد که صاحب اصلی این مقامات‌اند و از آن پایگاه ما را هدایت می‌کنند. موفق باشید
5694
متن پرسش
سلام علیکم.استاد نظرتان پیرامون مداحی شور و سینه زنی شور چیه؟آیا با مبانی امام و رهبری در تضاد نیست؟لطفا واضح توضیح دهید.متشکرم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: من این‌ها را سرم نمی‌شود ولی با اشعار امثال جناب آقای بُرقعی نزدیک است قالب تهی کنم از بس این مداحی‌ها و مرثیه‌ها آسمانی است. موفق باشید
نمایش چاپی