بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1363

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وتشکر از این طرحتون که سوال ها را در سایت جواب میدید این طوری ما هم از سوالات بقیه استفاده میکنیم.در سوال 1343حد اسراف را فرموده بودید که تا زمانیکه این لباس به عزت مومن ضرری نرسونه باید استفاده بشود ودور اتداختن اون لباس اسراف است پس این طوری باشیک بودن جور در نمیاد چون مثلا لباسم کمی فرسوده شده وتو فامیل هم انگشت نما نمیشم که بپوشم ولی شیک هم نیستم منظورم از شیک یعنی به تنوع طلبی مثبتم به عنوان جوان جواب ندادم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شیک‌بودن اگر به معنی فخر به دیگران باشد بسیار خطرناک است و در روایت داریم اگر کسی ذره‌ای فخر بر دیگران بکند هرگز بوی بهشت به مشامش نمی‌خورد. ولی اگر شیک‌بودن به معنی عزتمندبودن است معلوم است که اشکال ندارد، با این‌همه خیلی نباید ذهن خود را مشغول تنوع‌طلبی کنیم، چه اشکال دارد اگر لباس خوبی داریم سال‌ها از آن استفاده کنیم؟ موفق باشید
21729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: من در شرایطی قرار دارم که بسیاری از برنامه هایم را خداوند جلو می برد. مثلا دوره ای پرستاری پدر و مادرم و برکات بسیار آن و دوره ای کلاس های تخصصی قرآن٬ احکام و باز برکات بسیار آن. گاهی تصمیم می گیرم بعضی برنامه هایم را کنسل کنم و کاری را شروع کنم ولی متوجه می شوم رضایت خداوند در آن نیست؛ موانع و مشکلات ایجاد می شود. این جاست که در هزینه هایم دچار مشکل می شوم. مثل بعضی از هزینه های درمانی. نمی دانم اینجا باید از خداوند برای رزق کمک بخواهم؛ برای کار کمک بخواهم؛ اصلا نمی دانم چه کار کنم. دوستان مذهبی می گویند چون دختر هستی فعلا روزی تو همان است که برایت تعیین شده؛ تو فعلا به وظایف خودت عمل کن؛ نمی دانم ولی گاهی احساس می کنم اگر در بعضی از درمان هایم کوتاهی کنم بعدا به مشکلات زیادی برخواهم خورد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دیانتِ حقیقی دیانتی است که همراه با عقل و معنویت باشد. لذا به ما گفته‌اند با توکل، زانوی اشتر ببند. یعنی در عین آن‌که کار را به خدا واگذار می‌کنیم آن‌چه را هم که عقلا انجام می‌دهند و عقلانی است، انجام دهیم. موفق باشید  

20411
متن پرسش
(ضمن عذرخواهی از سوال کننده محترم، متاسفانه در حین ویرایش سوال و طبقه بندی آن، به دلیل از دسترس خارج شدن چند ثانیه ای قسمت مدیریت سایت و قصور در ذخیره متن سوال ویرایش شده، قسمت ابتدایی سوال بطور ناخواسته حذف گردیده است) ادامه سوال: .... در این میان شخصیتی با سابقه و صاحب نفوذ وجود دارد که به جرات می توان گفت اگر او و حمایتها و دولت و تفکرش نبود هرگز جریان نفوذ و استحاله و سکولار نمی توانست تا این حد در اجتماع نفوذ کند و زندگی اشرافی غیر انقلابی و غیر متدینانه را با مظاهر فساد و رشوه و رانت و تضاد طبقاتی و اسراف و اتراق و تجمل پرستی دوری از احکام خدا نهادینه کند تا جایی که در تحقیقی که چند مولفه دینی در نظر گرفته شد که بیشتر هم ریشه در آداب و احکام اجتماعی اسلام داشت و در کشورها بررسی شد ایران در رتبه 137 قرار می‌گیرد. گفته ها و موضع گیریهای این شخص تمایل او رابه غربگرایی و آن جریان به خوبی هویدا می سازند که سر آغاز انحراف از مانور تجمل شروع می شود و پایان آن سکته زدن در استخر فرح! است و در این میان حکایتهای دردناک و فراوانی همچون این که در مقابل خبرنگاری که سخن از اختلاسهای می گوید ایشان می گوید یک سد ساخته می شود حالا اگر مقداری هم اختلاس شد اشکالی ندارد نقل به مضمون و رسما دزدی رسمیت داده می شود، وجود دارد. اما در این میان ناگهان نسل انقلابی با شخصیتی بزرگ و مفسری عظیم و حکیمی والا روبرو می شود به نام آیت الله جوادی او هم انقلابی است هم در اوج تدین، اما چنان لب به مدح و ثنای این شخص می پردازد که آدم را تا خرخره در اعجاب فرو می کند تو گویی هیچ از آنچه اتفاق افتاده اطلاع ندارد و جالب این که رفتارهای این شخص در بسیاری موارد با مبانی خود آیت الله جوادی در تضاد است و عجیب تر از عجیب این که فرزندان این شخص که یکی از آنها صریحا حکومت دینی را نفی می کند یکی با حکم قوه قضائیه جمهوری اسلامی زندان شده است و.... را به گونه ای می ستایند اعجاب انگیز! و می گوید شاخه های سرسبز و پر باردرخت ریشه سالمی دارند! تا جایی ظاهرا که در مقاطعی حتی بعضا طلبه های حوزه علمیه قم حرمت ایشان را نیز پاس نداشتند و کار تا پرت اشیاء و شعار هم پیش رفت. از آن طرف شخصیتی متفکر و والا کسی که مقامی بزرگ را از دست رهبری دریافت می کند که اگر خداوند به نسل جوان ما این توفیق را نداد که زمان علامه طباطبایی و شهید مطهری را درک کنند بحمدالله آقای مصباح خلاء آنان را پر کرده است. و آن وقت آیت الله مصباح می فرمائید: خاتمی سیئه ای از سیئات هاشمی است. عجبا خاتمی با آن انحراف فکری که دیگر داد خود آیت الله جوادی را هم در آورده بود را گناهی از گناهان هاشمی می داند و از طرف دیگر فقیه انقلابی آیت الله خزعلی می فرماید من بمیرم و نبینم هاشمی روی کار بیاید مگر شما هاشمی را هنوز نشناخته اید؟ دهها موضع گیریهای دیگر از بزرگان دیگر از طرف دیگر محقق غرب شناس زمان فهم دکتر زرشناس می گوید آنچه امروز از فقر و فساد و تبعیض و اشرافیت و حقوق‌های نجومی و کشیدن مردم به غرب زدگی و بحرانهای اجتماعی و... همه از سال 68 با دولت ایشان شروع شد. این اتوبان با دولت سازندگی شد و صحبتهای خود شما هم که فوق العاده است. خدایا چه خاکی بر سرمان کنیم اینجا دیگر مسئله تشکیکی نیست وجوه مختلف از یک حقیقت نیست بلکه مسئله نفی و اثبات است مسئله سیئات و حسنات است. از طرفی وقتی به جمعیت متفکرین و عالمان بزرگ انقلابی و دینی که نقطه مقابل آیت الله جوادی فکر می کنند می نگریم نقطه مقابل به شدت قوت می گیرد و برای من جوان انقلابی این سوال پیش می آید چرا؟ آیا این همه تفسیر و عرفان و علم برای ایشان روشن ننموده که این تفکر چه بلائی بر سر انقلاب آورد که اگر خدا رهبری را نگذاشته بود الان قطعا انقلاب در دامان آمریکا بود و آیا ایشان نمی دانند دفاع اینچنین مطلق از ایشان و حتی فرزندان معلوم الحال ایشان که از آقای جوادی بر جا ماند می تواند قضاوت نسل جوان و تاریخ را هم در نقد تفکر هاشمی و هم جایگاه آقای جوادی به مخاطره اندازند. استاد جان خواهش می کنم بفرمائید چرا و لطفا به خاطر جایگاه علمی و تفسیری ایشان مسئله را به اجمال و کلی گویی سپری نکنید مقام علمی ایشان روشن و احترام ایشان واجب است ولی بایستی این مسئله هم برای نسل جوان روشن شود که به شدت ذهنها را می گزد. با تشکر و التماس دعا. پسورد ایمیل فراموشم شده. لطفا در سایت بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در زمان فوت آقای هاشمی در رابطه با موضع‌گیری‌های آیت اللّه جوادی نسبت به آقای هاشمی در چند جواب به سؤالات به طور مفصل عرایضی شد. آن‌چه باید در این‌جا اضافه کرد، در نحوه‌ی نگاه متفاوت آقایان به جایگاهِ تاریخی انقلاب اسلامی است. گروهی به دنبال استقلال ایران هستند تا در کشور ایران مستقل به کمک فرهنگ دینی در این دنیای مدرن بتوانند زندگی کنند، در آن حدّ که هم دیانت خود را حفظ کنند و هم از مواهب جهان مدرن بهره بگیرند. و گروهی در عین تأکید بر استقلال ایران، معتقدند انقلاب اسلامی برای تحقق تمدنی در مقابل تمدن غربی به صحنه آمده است و تنها با روحیه‌ی انقلابی و فرهنگ شهید و شهادت می‌توان خود را معنا کرد. ملاحظه می‌کنید که هر دوی این نگاه علاوه بر آن‌که انقلاب اسلامی را قبول دارند، برای اسلام ارزش و جایگاه قائل‌اند، ولی دو نوع تعریف برای بودنِ خود در عالَم دارند. و ما باید همدیگر را بفهمیم، هرچند که تصور ما آن است که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نگاهِ دوم را پذیرفته‌اند و بر اساس آن عمل می‌کنند. ولی تقابل مستقیم با نگاهِ اول به ضرر انقلاب است و بهترین راه راهی است که رهبری عزیز پیشه کرده‌اند؛ راهِ تبیین اهدافِ اصیلِ ضد استکباری انقلاب اسلامی. موفق باشید  

19520
متن پرسش
سلام علیکم: در بحث دعا و توسل یک مطلبی بر سر زبان ها هست که اگه فلانی را که مرتکب ظلمی شده به حضرت عباس بسپاری خیلی زود جزاشو می بینه. داستان های زیادی هم در این زمینه وجود داره که قطعا همه آنها ساختگی نیست. توجیهی هم که پشت این ادعا هست اینه که صبر خدا زیاده لذا ظالم حالا حالا ها مجازات نمیشه اما حضرت عباس علیه السلام صبر خدایی نداره و خیلی سریع ظالم را مجازات می کنه. خوب حالا این یه تناقضی ایجاد می شه و آن اینکه بالاخره ما چه کنیم؟ کارها را به خدا بسپاریم یا حضرت عباس؟ به عبارت دیگه اگه کارها را به حضرت عباس بسپاریم این شائبه هست که کارها با حکمت الهی پیش نمیره و هر چند ظالم زود به سزایش میرسه و دلمون تا حدودی خنک میشه اما نتیجه حکیمانه ای (در حد حکمت الهی) از این توسل گیرمان نمی آید. تو را به حضرت عباس یه جواب روشنی به ما بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فرهنگ دینی خداوند می‌فرماید: «وللّه الاسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی هست، پس او را با آن اسماء حسنا بخوانید. لذا همان‌طور که اگر خدای حکیم را با اسم «یا سریع الإجابه» بخوانید، اگر حکمت او اقتضاء کند با همان اسم به صحنه می‌آید و تقاضای ما را سریعاً جواب می‌دهد؛ می‌توان گفت جناب عباس«علیه‌السلام» به یک معنا مظهر اسم سریع‌الإجابه‌ی حضرت حق‌اند و اگر حکمت الهی اقتضاء کند، ایشان به نور آن اسم به صحنه می‌آیند. موفق باشید  

19193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی خسته نباشید: بنده از صحبتهای شما طوری متوجه شدم که اعتقادی به علوم غریبه ندارید، بنده رشته درسی ام تاریخ بوده و علاقه خیلی زیادی به باستان شناسی دارم و در یکی از کاوشهایی که کردم با چیزی برخوردم که تا قبل از آن اصلا و ابدا این مسایل را قبول نداشتم، اما از آن روز به بعد که همانجا تحت تاثیر یک نیرویی قرار گرفتم که از آن به بعد دو سال طول کشید که بفهمم چه بسرم آمده و امروز با قاطعیت میگم چون با چشم خودم نه یک بار بلکه هزار بار با چشم خودم دیدم و می گویم که کل این دنیا و کاینات بر اعداد و ارقام پایه ریزی شده و من شخص خودم به اراده خدای بزرگ می توانم هر غیر ممکنی را ممکن کنم که بارها امتحان کردم و بالای بیست نفر شهادت میتونن بدن ‌که دو سه نفرش از آدمهای شناخته شده هستن، مثال میشه تحت شرایط کاری کرد که مثلا آقای ایکس کاندید شده مجلس اما مطمئن است رای نمیاره اما شرط و شروط که باید در چهار چوب انسانیت باشه را داره میشه کاری کرد که انجام بشه بله انجام میشه اما مشروط هر کاری هر خواسته ای در این دنیا بهایی داره که هم مادی و اصلش معنوی است بپردازی انجام میشه یا حق. ۰۹۳۷۸۵۳۵۹۲۶
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده این است که این کارها کارهای بی‌ثمری است و در نهایت انسان را با ناکامی روبه‌رو می‌کند. به همین جهت مباحث معرفت نفس که هزاران اسرارِ معنوی در مقابل انسان می‌گشاید را توصیه می‌کنم. در مورد ناکامی‌های این امر کتاب «سفینة‌الصادقین» نکاتی دارد. موفق باشید

18638
متن پرسش
سلام استاد: شرح ده نکته و همچنین برهان صدیقین رو در یک برنامه منظم با صوت تمام کردم. خیلی مبناهای قوی بهم داد و معرفت خوبی داشت. ولی یه چیزی هست که نمیدونم مشکل از درک‌ منه یا بحث، در برهان با همه دقیق بودنش، باز هم یک من در میان است، در برهان میخواد بگه همه چی حق است، اما باز یک من هست. حالا شما برای ادامه مطالعات چه برنامه ای پیشنهاد میدین؟ میخوام که درست و قوی ادامه بدم ان‌شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست تشخیص داده‌اید. از نظر عقلی، وجودْ مطلق است و تجلیّات او تنها در صحنه است ولی ناخودآگاه وقتی عقل در میان است کار به انتها نرسیده است بلکه در مسیر فنایِ فی اللّه باید موضوع را حل کرد که بنا به روایات، رعایت حرام و حلال الهی همان «فنایِ عبد» در حکمِ ربّ است. إن‌شاءاللّه بدون این‌که از درس‌های رسمی حوزه کم بگذارید، به مرور با مباحث عرفان عملیِ خواجه عبداللّه انصاری در «منازل‌السائرین» کار بهتر جلو می‌رود. فعلاً از مباحث «معاد» غافل نباشید. موفق باشید

18099

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: آیا می‌توان رابطه‌ی ملت و امت را رابطه‌ی فرد و خانواده در نظر گرفت و بدین‌ترتیب هر دو را دارای اصالت و حقانیت دانست بدین ترتیب که همانگونه که هر فردی توأمان نسبت به خود و خانواده‌اش مسئول است و از سود و زیانی که به هر کدام برسد متقابل خواهد بود در مورد ملت و امت هم چنین است؟ بنده ملت را شامل جماعتی دارای باورهای بنیادین جزئی مشترک (مثل آداب و روسم، زبان، فرهنگ و تاریخ) ترجمه کرده و امت را ملت‌هایی دارای باورهای بنیادین کلی مشترک (مثل دین و اهدافی نظیر عدالتخواهی) می‌دانم آیا این درست است؟ تکلیف ملت‌ها و کشورها پس از ظهور چیست و اگر هنوزم رسمیت خواهند داشت ملاک تشکیل دولت - ملت چه خواهد بود؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر زمانی حتی در زمان ظهور، انتخاب و اختیار انسان‌ها محفوظ است و هرکس می‌تواند نسبت به حاکمیت با آن‌همه حقانیتی که پیش آمده است، انتخاب درست یا غلط داشته باشد. موفق باشید

17975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا بحث تشکیک وجود باعث محدودیت در وجود می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا در تشکیک در وجود، عملاً پذیرفته‌ایم وجود مطلق در همه جا حاضر نیست. موفق باشید

16366

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: روایت است که اگر جوانی به خواستگاری دختر شما آمد و ایمان و اخلاق او را پسندیدید به او دختر دهید که اگر نکنید فساد بزرگی در جامعه پدیدار می شود. حال سوال این است که اگر ایمان و اخلاق جوانی را پسندیدیم اما او شغل و درآمدی نداشت، مثلا دانشجو بود و سربازی نرفته بود آن وقت چه؟ آیا باز هم توصیه اهل بیت (ع) این است که دختر خود را به او بدهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای روایت با این فرض است که  خواستگار امکان رفع نیازهای اولیه‌ی همسرش را داشته، حتی با جمع‌آوریِ هیزم. حال اگر امروز هم خواستگاران در عین داشتن ایمان و اخلاق خوب، چنین غیرتی را دارا باشند باید چنین افرادی را ردّ نکرد. موفق باشید

16014
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: جناب استاد در رابطه با سوال 15986 مشخصا سوال من این بود که چطور وقتی ادعا می شود من عمری در پی لقای تو بودم در فراز بعدی می فرماید عمر را در غفلت و نادانی گذراندم آخر کسی که عمرش را در پی لقای حق بوده با «سکره التباعد منک» نمی خواند. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در مناجات‌هایی که انسان با حضرت محبوب دارد وجوه مختلف ابعاد خود را در میان می‌گذارد. انسان یک بُعد ندارد، دارای طیفی از عواطف و رویکردها است. مگر خود شما، خود را در هر دویِ این دو فراز احساس نمی‌کنید؟ که از یک طرف تمام عمر را در پی لقاء حق هستید و از طرف دیگر با اشتغال به امور دنیایی، چه غفلت‌ها و تباعدهایی که بر خود تحمیل نمی‌کنید. موفق باشید

14993
متن پرسش
با سلام: 1. آیا طبق عقیده تشکیک در ماهیت و مثل افلاطون صرف نظر از درست یا غلط بودن تشکیک و مثل .. آیا ایشان معتقد بودند که همین افراد جزئیه بشر مثل علی و رضا و فاطمه و.. دارای فردی برتر در عالم مثل هستند به این معنا که هر انسانی قبل از ورود به دنیا دارای ماهیتی برتر بود که با جمیع انسان ها متحد بود و خلاصه یک زندگی و حیات جمعی در عالم مافوق داشت؟ 2. برخی دوستان که اهل فکر هم هستند گاهی به گفته خودشان احساس می کنند در عالمی قبل از دنیا بوده اند و دارای حیات و شعور بوده اند و اظهار دلتنگی برای بازگشت می کنند .. اما طبق جسمانیه الحدوث بودن نفس، زندگی قبلی در عالمی دیگر وجود نداشته آیا این نوع احساسات باطل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مُثُل افلاطونی، معرفتِ مهمی است شبیه آن‌چه که ملاصدرا تحت عنوان «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء و لیس بشئٍ منها» مطرح می‌کند و ملاصدرا در جلد 8 اسفار تا حدّی به آن پرداخته است. می‌توانید در این مورد به ابتدایِ کتاب «معرفتِ نفس و حشر» رجوع فرمایید. 2- افراد با یاد فطرت و عهد الستی خود در چنین حالاتی که می‌فرمایید قرار می‌گیرند. موفق باشید

14815
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد محترم: ناظر به مقاله ای که امروز و در مراسم رونمایی از کتاب دکتر موسی نجفی به شما دادم (مقاله روایت بودگی قوم ایرانی) دوست دارم در صورت امکان نظرتان را جویا شوم. مخصوصا این که در این مقاله صحبتی از ابن خلدون هم آورده شده بود و یکی از جرقه های اصلی نگارش این مقاله (علاوه بر مقاله گسیختگی تاریخی دکتر داوری) همین چند جمله ای بود که بنده از ابن خلدون ذکر کرده ام. به طور مشخص بنده چند جمله ای را که از ابن خلدون در این مقاله آورده ام، دسته بندی و مرحله بندی سه تایی آقای دکتر نجفی. (نهضت، نظام، تمدن) اين است كه از منظر ایشان گویی ما با تکمیل نظامی به نام دین، لاجرم یک مرحله به تحقق مدینه دینی نزدیک تر شده ایم. در حالی که مطابق همان جملاتی که بنده از ابن خلدون ذکر کردم و بحثی که در ذیل دوگانه «شرط لازم و شرط کافی» آورده ام، به نظرم این تلقی چندان نمی‌تواند درست باشد و ناظر به همان عقلانیت انتزاعی است. بحث آگاهی و شهود هم که در این مقاله آورده شده، به طور مشخص در تقابل با گفته های شما است. چرا که بنده معتقدم اگر بخواهیم نیچه‌وار حقیقت این دوران را شهود کنیم به همان تعبیری می رسیم که مرحوم فردید اواخر عمر به آن رسیده بودند: «روزگار تلاش و تلاشی» و از قضا این آگاهی های ماست که به ما می گوید ما در جامعه ای دینی و ذیل حکومتی دینی و در حال حرکت به سمت جامعه نمونه دینی در حال حرکتیم. و گرنه ما در ساحت شهود همان را می یابیم که شما در یکی از پاسخ هایتان بیان کرده بودید: «در این زمانه که همه چیز رو به بی معنایی می رود» و البته شما به حسب تلقی ای که از انقلاب اسلامی و امکان های نهفته در آن دارید، امیدوارید به وسیله انقلاب اسلامی، در این زمانه تقدیر توحیدی حاکم و غالب باشد. که البته بنده در مقاله ذکر کرده ام که انقلاب اسلامی بیش از آنکه یک «کنش» باشد، یک «واکنش» بود. واکنشی به وضع بحرانی جامعه در آن دوران. در حالی که نهضت پیامبر و یا انقلاب فرانسه، این ها کنش هایی بودند که ناظر به بحران و ضرورت های بیرونی اتفاق نیفتادند؛ بلکه ناظر به داشته های درونی و انباشت آن ها اتفاق افتادند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان مستحضريد كه متن ارسالي، موضوعی را در میان گذارده که اضلاع مختلفی دارد و درک تاریخی آن تا حدّی نیاز به حضور آن در آینده‌ی تاریخ دارد. بنده در رابطه با رازِ پایداری انقلاب اسلامی در متنی که در صفحه‌ی اول سایت هست؛ نسبت به چیستیِ انقلاب عرایضی داشته‌ام، از آن جهت که انقلاب اسلامی به ادله‌ی قرآنی می‌تواند اراده‌ی الهی در این تاریخ باشد و مسلّم مثل اصل اسلام که در صدر اسلام با چالش‌هایی از طرف جاهلیت دوران روبه‌رو شد، انقلاب اسلامی نیز بدون چالش نیست. ولی همچنان در حالِ حضور بیشتر در این تاریخ است. بسیار تعجب می‌کنم که هویت انقلاب اسلامی را بیشتر در وجوه سیاسی آن می‌بینید و نه در وجوهِ فراسیاسیِ آن! در حالی‌که همه می‌دانیم ریشه‌ی انقلاب اسلامی از یک طرف به «غدیر» و از طرف دیگر به حضور آن در دولت صفویه جای دارد و با ادامه‌ی آن فکر و فرهنگ، مشروطه و نهضت ملّی نفت ظهور کرد. و چطور ما ریشه‌ی تاریخی این‌چنین عمیق انقلاب اسلامی را در وجهِ سیاسی آن متوقف کنیم؟ از طرفی این طبیعی است که انقلاب اسلامی در دهه‌ی چهارم خود به یک بلوغ خاصی می‌رسد که باید امثال جواب‌هایی که جنابعالی در این مقاله مطرح کرده‌اید را بدهد و خود را نیز بازخوانی کند و در این بازخوانی، ضعف‌های خود را نادیده نگیرد چیزی که متأسفانه نیروهای مذهبی ما کمتر بدان می‌پردازند. ولی سؤال بنده آن است که مگر یک انقلاب باید در ابتدایِ امر، تمامِ داشته‌هایی که یک تمدن چهارصدساله برای خود شکل داده است، داشته باشد؟

در عین آن‌که این پرسش‌ها را پرسش‌های جدّی در این دوره از تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانم و از طریق همین پرسش‌ها است که تفکر به جامعه‌ی ما باز می‌گردد و به قول شما؛ از آرمان‌گرایی‌های احساساتی عبور می‌کنیم، با این‌همه معتقدم اراده‌ی الهی جهت اصلاح بشر در ظرف انقلاب اسلامی ظهور کرده است. آیا نمی‌بینید چگونه وقتِ غرب و عوامل اصلی آن در منطقه تمام است؟! و این دست و پازدن‌هایی که حکایت از بی‌تعادلیِ آن فکر و فرهنگ هست، راهِ نجات برای آن نمی‌باشد؟! آن چیزی که در سیطره‌ی تکنولوژی و جنگ رسانه‌ای غرب گم شده است؛ نصرت الهی است که نباید از آن غافل بود. و غلیظ‌ترین حجابی که مانع درست‌دیدنِ انقلاب اسلامی خواهد شد؛ واکنشی‌دیدنِ آن است، در حالی‌که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رزمندگان ما به عنوان یک رسالت بزرگ تاریخی به صحنه آمدند و با قلب خود نیوشایِ اشارات عالَم قدس گشتند و زندگی را در این تاریخ با تعلق به انقلاب اسلامی در زیر سایه‌ی اراده‌ی الهی برای خود معنا کردند. موفق باشید

13979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید به محضر استاد محترم: استاد من آشنایی دارم که اهل زاهدانه و سنی مذهب است شبهات زیادی براش مطرح شده و دید مثبی هم به شیعه دارد اما نمی دانم چطور بهش کمک کنم تا جواب درست سوال هایش را بیابد خودش هم راغب است که حقیقت را بفهمد شما می توانید راه حلی را پیش روی ما بگذارید؟ از مساعدت شما خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال 13978 کتاب «آن‌گاه هدایت شدم» در ابتدای کار می‌تواند طرف مقابل را متذکر شود. موفق باشید

13522
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من حدود 10 سال است که با مشکلی اعتقادی دست و پنجه نرم می کنم و می دانم که همه ی مشکلات فراوان دیگری که برای من به وجود آمده ریشه در این مشکل دارد. ملتمسانه و عاجزانه درخواست کمک دارم: خدای من بسیار حقیر و کوچک شده است. به طوری که اصلا لایق عبادت نیست. اصلا برای من وجود ندارد. خودم می دانم که این تصورات غلط است و به درگاهش شکایت کرده ام التماس کرده ام به ائمه پناه برده ام کلاس های رساله توحیدیه و تدبر در قرآن و تفسیر رفته ام ولی حل نشده است. من آدم باهوشی هستم. دانشجو هستم و فعال اجتماعی. منظور اینکه هر کاری فکر کنید کرده ام. ولی این مشکل حل نشده است. مدتی حتی ترک نماز کردم ولی الان واجبات سرجاست. امام حسین (ع) از خدا برای من بالاتر است. به خدا من می دانم این اشتباه است ولی با هیچ توضیح و تفسیری من به معرفت الهی نمی رسم. اصلا انگار جلوی فهم من گرفته شده مدتی به خودم می گویم اعمالت را درست انجام بده نماز شب بخوان شاید درست شد. من هشت ماه مدام زیارت عاشورا با صد لعن و سلام و نماز و علقمه خواندم. به خدا دیگر از این شرایط می ترسم. مدام سست می شوم. شما را به همان کسی که می پرستید من را کمک کنید. من مصداق یتیم در قرآنم. فامالیتیم فلا تقهر....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که هر کمال و زیبایی و بزرگی که در عالَم هست همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند؟! و اگر بهشت شیرین است، بهشت‌آفرین شیرین‌تر است. حال چرا ما در این فضا حاضر نشویم که با هر مظهر کمالی که می‌بینیم به حقیقت آن کمال یعنی آن یگانه‌ی مطلق منتقل نشویم؟ و عبادات خود را در راستای رفع حجاب منیّت خود برای اُنس بیشتر با حضرت حق قرار ندهیم؟ پیشنهاد بنده آن است که 11 جلسه‌ی شرح «رسالة الولایة» حضرت علامه طباطبایی را که بر روی سایت هست، با حوصله و پشتکار دنبال کنید. موفق باشید

13265
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در مورد وسوسه والقائات شیطان است چون این القائات و وسوسه ها برای هر کس به فراخور نفس انسانی از نظر نوع متنوع و گوناگون بوده ولی می خواستم ببینم استاد دستور العملی را که برای رهایی از این موضوع مطرح شده را به صورت کلی تجویز می نمایند؟ با تشکر از سایت بسیار عالی لب المیزان و تمامی زحمت کشان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دستورالعمل اولیاء معصوم به طور همه‌جانبه کارساز است. بنده دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» به عبداللّه بن جندب را که در تحف‌العقول به‌طور کامل آمده، توصیه می‌کنم. عرایضی در شرح آن شده، می‌توانید به صوت آن رجوع کنید. موفق باشید

11978

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب «ده گفتار» علامه مطهری در خصوص تحت الحنک نمودن برخی علما گفته اند: اگر کسی این کار را انجام دهد لباس شهرت است و حرام می باشد. در حال حاضر برخی مراجع هنگام نماز این کار را انجام می دهند. منافات آن با گفته استاد مطهری بیان کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل موضوع مستحب است مگر آن‌که برای شهرت باشد. موفق باشید

10615
متن پرسش
سلام علیکم: ما وقتی به نفی مدرنیته و غرب زدگی می پردازیم و فلسفه بسیاری از تکنولوژی های امروز را رد می کنیم یا نوع دیگری از آن را مقبول تمدن اسلامی می دانیم (مثل بسیاری از مواردی که در کتاب تمدن زایی نام برده اید مثل تیغ و آپارتمان و...) باید جایگزینی برای آن که مقبول سبک زندگی اسلامی است داشته و نام ببریم وگرنه ذهن از سردرگمی خارج نمی شود. مثلا ذهن نمی تواند بفهمد که اگر تمدن اسلامی دارد می گوید جمعیت را افزایش دهید و از آنطرف آپارتمان را قبول ندارد و و همان خانه های ویلایی قدیم را می پسندد چگونه این همه جمعیت را در این مقدار زمینِ موجود جا بدهیم. شما در کتاب گفته اید اگر از من بپرسید در تمدن اسلامی چه وسایلی موجود است می گویم نمی دانم! ولی ذهن سردرگم است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به کارآیی یک تمدن شک کردیم، تمدنی که قرن‌ها جلو آمده و همه‌ی زندگی ما را در بر گرفته، برای عبور از آن ده‌ها سال باید فکر کرد و آرام‌آرام زمینه‌ی کاربردی‌کردن تمدنی که در فکر به آن رسیده‌ایم فراهم کنیم و ما فعلاً در مرحله‌ی شک و فکر هستیم و باید در این قسمت درست عمل کنیم و این سرگردانی نیست، این لازمه‌ی مرحله‌ی عبور است. موفق باشید
10384
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. چرا خود دیدن حضرت سلیمان باعث کج شدن تاجشان می شود ولی ما نه؟ همه جای قرآن حق فریاد می زنند که جواب ظلم داده می شود عجب ما هم قطعا حجاب ما می شود و مانع دریافت فیض به شرط توبه نکردن البته، به این خاطر نیست که تاج برای بدن مثل روح است برای جسم تاج به اذن حق کج می شود تا انحراف البته در سطح انسان کامل را نشان دهد و چون ایشان به منزله روح برای جهان هستند خود دیدن ایشان هم باعث کج شدن کلاه می شود چون تدبیر عالم بانیابت از حق دست ایشان است همان گونه که وقتی روح ما بیمار می شود جسم ما هم بیمار می شود و بیماری جسم علامت بیماری روح است. خودبینی ما باعث تاثیر قابل رویت در اطرافمان نمی شود چون ما واسطه فیض به عالم ماده نیستیم. درست است استاد؟ 2- اگر ظالم از ظلمش توبه کند ولی عذرخواهی از مظلوم نکند و مظلوم هم بگوید خدایا اگر توبه هم کند من نمی بخشم مگر در صورت عذرخواهی، آیا خدا ندیده ظلم ظالم را می گیرد خواست مظلوم را به صرف توبه ظالم؟ که به نظر با عدل سازگار نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حرف خوبی است. آری چون آن اولیاء الهی همه‌ی تصرفاتشان در راستای رجوع به انوار الهی صورت می‌گیرد اگر کوچک‌ترین خللی در رجوع آن‌ها ایجاد شود به همان اندازه در تصرفاتشان خلل ایجاد می‌شود. البته: «کار نیکان را قیاس از خود مگیر» آن بزرگان رابطه‌ی خاصی با خدا دارند که مربوط به خودشان است 2- یکی از لوازم توبه، عذرخواهی از مظلوم است و جبران حق النّاس. موفق باشید
10020
متن پرسش
با عرض سلام: می خواستم بپرسم مخاطب یا مخاطبین در سلام آخر نماز یعنی (السلام علیکم و رحمه الله و برکاته) کیستند و ما به چه کسانی سلام می دهیم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نماز معراج مؤمن است، چون مؤمن از بین مردم به سوی حضرت حق عروج کرد پس از برگشت به آن‌ها سلام می‌دهد و مصافحه می‌کند که همان دست‌دادن باشد. موفق باشید
9936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: تا حالا از اهمیت معرفت نفس در کتاب های خودتان و دیگران و در پاسخ در سوالات سایت گفتید،شنیده و واقعا مثل نیاز هوا اولویت آن را درک کردم می خواستم سیری از کتب در این بخش به من بدهید؟ فقط از کتبتان خیلی استفاده بردم ولی نیاز بیشتری احساس می کنم و کتب دیگری مثل آقایان حسن زاده و شجاعی خیلی زمان می برد و مفصل است و استادی می خواد شرح دهد و صبر و زمان طولانی. مثل ترجمه اسفار حضرت عالی که فعلا از لحاظ روحیم شرایط آن را مناسب نمی دانم. می خواستم منظم مطالعه کنم در این مورد و از اول تا آخر و خیلی تخصصی نباشد چه پیشنهادی می دهید؟ (بنده ده نکته و شرح آن و آشتی با خدا را کار کردم که خدا خیرتان بده) معذرت طولانی شد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از شرح کتاب «معاد» و شرح کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شوند» غافلید تا إن‌شاءاللّه به شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» برسید. موفق باشید
6455
متن پرسش
با سلام.آیا این درست است که بگوییم چون انسان نمی تواند ذات خداوند را درک کند،اساسا نمی تواند ذات هیچ چیزی را درک کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات خداوند را هیچ‌کس نمی‌تواند درک کند ولی اسماء و صفات الهی در عالم تجلی کرده. پس با نظر به اسماء الهی و صفات الهی می‌توانیم با کمالات حضرت حق آشنا شویم. موفق باشید
6416
متن پرسش
با سلام الف)منظور از روایاتی که میگوید ارواح بشر دوهزار سال قبل از آمدن به این دنیا آفریده شدند چیست؟آیا صحتی دارند؟ب)منظور از روایتی که میفرماید حضرت آدم نسلش را به صورت ذره دید چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ارواح انسان‌ها قبل از آن‌که خلق شوند در علم خداوند موجود بودند 2- آیت اللّه جوادی می‌فرمودند عموماً روایاتی که بحث ذره‌بودن انسان‌ها را قبل از خلقت مطرح می‌کند آب زیرش می‌شود یعنی قابل اعتماد نیست. موفق باشید
5575
متن پرسش
سلام.لازمه ی کارهای فرهنگی چیست؟سازماندهی نیروهای انقلابی را چطور انجام دهیم؟نحوه برخورد با تشکلات؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار فرهنگی یعنی کاری که انسان‌ها بتوانند با اخلاق و عقاید صحیح زندگی کنند و با یکدیگر ارتباط داشته باشند باید بستر جامعه را به این سمت پیش برد تا به معنای صحیح آن کار فرهنگی کرده باشیم و نیروهای انقلابی در راستای اخلاق و عقاید صحیح برای تحقق همین اهداف متوجه انقلاب اسلامی ‌شوند و برای رسیدن به همین اهداف می‌توان تشکیلات فرهنگی داشت و کار را از ساده شروع کرد ولی هدف اصلی که اخلاق متعالی و عقاید عرفانی است مدّ نظر باشد. موفق باشید
4065

جوهر و عرضبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ارادت قلبی در مورد سوال قبلی از جوهر و عرض ، به پاسخ یصح سکوت علیها نرسیدم! حتما به مطالعه و تأمل بیشتری نیاز دارم؛ تنها سوال من این بود که (اگر فقط فرض کنیم) لو فُرض به این که در واقع جوهری نیست و آنچه موجود است فقط وفقط عرض باشد ، چه محذور یا اشکالی پیش میآید؟ با کمال معذرت.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم با توجه به تعریف عرض معنا نمی‌دهد مجموعه‌ی اَعراض تحقق خارجی داشته باشند. موفق باشید
3216
متن پرسش
شما در پاسخ به سؤالات قبلی فرمودید که: در غرب ابتدا گرایش نفس اماره به وجود آمد، آنگاه انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی و رقیب‌کشی به عنوان مبادی روح غربی ظهورکرد. در این راستا این دو سؤال مطرح می‌شود: الف) آیا این مثال‌ها به عنوان مبادی فکر غربی صحیح است؟ باید مشهور شویم. باید رقیب خود را حذف کنیم. ب) آیا مبادی غربی فقط از جنس «باید» است؟ اگر مبادی غربی از جنس «هست» هم هست، آیا می‌شود چند مثال بزنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مبادی در غرب و غیر غرب یعنی شخصیت پذیرفته‌شده به علم حضوری و بالتبع اگر شخصیتی که انسان برای خود پذیرفته است صورت نفس امّاره‌ی او باشد نگاه اش به عالم، نگاه غربی است و در این راستا به حکم نفس اماره انواع هوس‌ها و شهرت‌دوستی‌ها پیش می‌آید. از آن‌جایی که مبادی هر کس شخصیت پذیرفته شده ای است که مد نظر دارد درآن شخصیت هم بحث «هست» مطرح است و هم بحث «باید». نمی‌توان مبادی غربی را بیرون از شخصیت پذیرفته شده منحصر به هست یا باید کرد. منتها آن‌چه را نفس امّاره «هست» می‌داند وَهمی است و نظر به «وجود» ندارد و آن‌چه را نیز «باید» می‌داند بر اساس نیاز هوس‌اش می‌باشد. موفق باشید
نمایش چاپی