بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: غم مقدس چیست؟ فرق این غم با غم هایی که ما برای دنیا می خوریم کجاست؟ ممنون اگه جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غم مقدس یعنی غمی که انسان برای دین خداوند غمخوار حضور بیشتر دین در عالَم باشد. مثل غم حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام». موفق باشید

18279
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: احتراما در پاسخ پرسش 18240 فرموده بودید در قیامت هم در نهایت، انسان‌های مؤمن از یادِ گناهان می‌روند. آیا رمزی در این نوع بیان نهفته است؟ زیرا قاعدتا باید می فرمودید گناهان از یاد انسان های مومن می روند. همچنین در خصوص سوال کاربری که موجب ناراحتی جنابعالی گردیدند (سوال 18251) باید به عرض برسانم برای بنده نیز یکبار همین مشکل پیش آمده چون جوابهایی که به ایمیل ارسال می شود در قسمت spam قرار می گیرد و من در قسمت inbox را جستجو می کردم لذا پیشنهاد می شود چنانچه پاسخ سوالی به ایمیل ارسال می شود در قسمت سوال و جواب سایت مراتب به پرسشگر اطلاع داده شود. در پایان ضمن تشکر از جنابعالی و سایر دست اندر کاران قسمت پرسش و پاسخ خواهشمند است به این کار پر خیر و برکت خود ادامه دهید و با سعه صدر این در رحمت خداوند را به روی افراد نیازمند دانستن نبندید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- منظور خاصی در میان نبوده. عمده آن است که به لطف الهی انسان‌های مؤمن در بهشت پس از طری مراحلی آن‌چنان مشعوفِ توجه به حضرت حق می‌شوند که ابداً هیچ توجهی به گناهان خود ندارند 2- پیشنهاد خوبی است که رفقا جهت دنبال‌کردنِ ایمیل‌های خود به قسمت spam رجوع فرمایند. موفق باشید

 

17997
متن پرسش
سلام: آیا انسان که مجرد است و می تواند در آینده قرار بگیرد. در آینده ای قرار می گیرد که با علم خدایی است یعنی با علم به اختیارات ما، یا در آینده ای قرار می گیرد که اگر این کار را بکنم آینده اش این طور و اگر آن کار را کنم آینده اش طور دیگر می شود؟ یعنی شما که گفتید گاهی قلبمان می گوید به پیشنهادی نه بگوییم، بعد از مدتی می فهمیم که خوب شد گفتیم وگرنه فلان اتفاق بد می افتاد اگر نفس در آینده رفته باشد آینده ای است که ما آن بد را انتخاب کردیم در صورتی که آن آینده وجود ندارد چون ما آن کار را انتخاب نکردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور نفس ناطقه در آینده در آن مثال به آن معنا است که نفس متوجه می‌شود آن نوع حضور در آینده به چه‌چیز ختم می‌گردد و با چه چیزی انسان روبه‌رو می‌شود. زیرا به جهت مجردبودنش آینده‌ی این عالم را احساس می‌کند هرچند به صورت اجمالی آن احساس صورت می‌گیرد. موفق باشید

16677
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: 1. شرط محقق شدن نابودی اسراییل پیش از 25 سال چیست؟ 2. این جمله مقام معظم رهبری حفظه الله در عین حال که امیدواری زاییدالوصفی در دل ایجاد می کند در عین حال یک ناامیدی هم برای لحظاتی هر چند کوتاه در قلب ایجاد می کند که تا 25 سال دیگر چقدر دیگر شاهد جنایت این نوادگان شمر لعین باشیم؟ 3. جدای از کشف غیبی و مشاهده حقایق در پس پرده تقوای زیاد حضرتشان طبق چه مبناهایی این پیش بینی را کردند؟ به نظر می آید ضعف قاطبه مسلمین از نظر بی غیرتی و عدم اتحاد این افق 25 ساله را خیلی دورتر می نماید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد عوامل زیادی در صحنه‌ی تاریخ معاصر در حال وقوع است که امکان ادامه اسرائیل را سخت کرده، از جمله روحی که در غرب پیش آمده که دیگر وجود اسرائیل در خاور میانه برایشان امر استراتژیک نیست و دیگر بحران‌هایی است که در خود اسرائیل در حال وقوع است. و این علاوه بر توانایی‌هایی است که در جبهه‌ی مقابل اسرائیل در حال شکل‌گیری است. موفق باشید

16504
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: یک خواهشی داشتم و اون اینکه می شود در یک جلسه ای یا جزوه ای معنای جهاد کبیر در عصر حاضر را برای ما روشن کنید. با تشکر استاد این روز ها ماها را خیلی دعا کنید. استاد نزدیک 7 سال هست توفیق حتی 5 دقیقه تفکر در عالم حضور از من گرفته شده برام دعا کنید که این توفیق بزرگ دوباره بهم برگردانده بشود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن به پیامبر خود می‌فرماید «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً» ـ‌ سوره فرقان آیه 52 ـ یعنی ای پیامبر از کافران و فرهنگی که آنان در جامعه حاکم کرده‌اند پیروی مکن و از طریق همین عدم تبیعیت از کفار جهار کبیری را به صحنه آور. حال از این به بعد این تکلیف ما است که سعی کنیم با تأکید بیشتر نسبت به انقلاب اسلامی و اهداف بزرگ آن این مجاهده را وارد زندگی خود نماییم شاید بتوان گفت کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» به یک معنی همان ورود به جهاد کبیری است که با عدم تبعیّت از فرهنگ استکبار وارد زندگی ما می‌گردد. موفق باشید

16302
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد بزرگوار نمی دانم نظر حقیر چقدر به واقعیت نزدیک باشد برای همین به خود حضرتعالی رجوع می دهم تا شما اصلاح بفرمایید. جوانی را در نظر بگیرید که تازه با مباحث ارزشمندتان آشتا شده و بیشتر افق نگاهش مسائل سلوک شخصی و مراقبه برای غلبه بر میل های زمینی و ظلمانی مورد تذکر به خودش را در اولویت قرار داده تا اینکه ان شاءالله به جامعیت مراقبه همه جانبه رسیدن به تعادل در اعمال و عقاید و اخلاق برسد اما هر گاه با شوق زیادی! برای عمل کردن به موضوعی خدمتتان می رسد چه حضوری و چه در سایت اولین اولویت شما در پاسخ گویی به اینگونه سائلان در منظر آوردن (انقلاب اسلامی! و کلیت مبارزه در راه خدا ذیل حرکات انقلابی! اجتماعی! ذیل رهبری! مسائل جهانی! منطقه ای! فتنه های کلی جهانی! و ...) به وی پاسخ مرحمت می کنید که البته خود این پاسخگویی جای شکر دارد. اما جوان مذکور خود را در راه رسیدن به موضوع مد نظر شما! چنان دور می بیند! که عرصه بودن با خداوند بر وی چنان تنگ می آید که آن شوق!!! اولیه تبدیل به (یاسی غیر قابل عبور) می شود و با زبان بی زبانی می گوید من در خود مانده و خراب و داغون و نا امیدم شما می گویی کار اجتماعی؟ استاد عزیز متوجه ام که شما اهل ذکر و ورد و دستورات شخصی به کسی دادن نیستید اما همین قدر بگویم: الهی گر یک بار بگویی بنده من از عرش بگذرد خنده من! استاد اگر یک بار بگویی چنان کن فلانی/ از عرش بگذرد خنده من) اگر به ما هم از سر مجاز و لطف الکی و نه واقعیت القاء می کردید که من هم می توانم در صحنه دروس استاد باشم شاید ما هم در خیال خود می توانستیم خوش باشیم. جانم فدایت. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اصلاح انسان حتی در امور فردی، در حضورِ تاریخی او معنای حقیقی دارد و ما سال‌های سال است به جهت خفقان حاکمان ظالم، معنای زندگی دینی را به معنای حقیقی‌اش گم کرده‌ایم. به ما فرموده‌اند: «واعتصموا بحبل‌اللّه جمیعا» یعنی در نسبتِ حضورِ جمعی، راه خدا را برای خود بگشایید و با دغدغه‌ی برگرداندنِ خدا به جامعه، عبادات خود را که راه اُنس شما با خدا است شکل دهیم. به همان معنایی که وقتی حتی نیمه شبان با خدا راز و نیاز دارید، به خدایی رجوع کرده‌اید که بنا است در این تاریخ، در این جامعه ظهور کند و همه‌چیز را خدایی نماید. با این روحیه است که می‌توانید از رذائل فردی و شخصی نیز نجات پیدا کنید. لذا مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در 14 خرداد امسال فرمودند: «اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما می گوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۱۴) عبودیّت خدا - یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن - و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [می گوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشََّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشََّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا»؛(۱۵) اینها دستور قرآن است. ..؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است؛ تقوای سیاسی هم در داخل همین مندرج است؛ اگر چنانچه این تقوای دینی تحقّق پیدا کرد، تقوای سیاسی هم همراه همین است. تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاه‌هایی که دشمن می تواند از آن استفاده کند، پرهیز بکند». ملاحظه می‌کنید که چگونه می‌خواهند تقوا را در فضای مقابله با دشمنان اسلام به جامعه برگردانند. توصیه‌ی بنده به رفقا این است که وقتی چنین راهی گشوده است و می‌توانیم با چنین دغدغه‌هایی دلِ خود را داغدار و حسرت خود را، قدسی و معنوی کنید و چنین غمی را که غم برگرداندنِ خدا به تاریخ است، غم خود نمایید که این غم انبیاء و اولیاء بوده است، چرا راه دیگری را که مربوط به تاریخ گذشته است دنبال می‌کنید؟!! موفق باشید  

16078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام‌: بنده اینک فکر می کنم به عنوان پدر بشریت باید باشم، یعنی همان نقش حضرت حجت و اکنون نوبت تربیت مهدوی رسیده و بر این اساس با پوشاندن گناهان افرادی که جاهلانه عمل کردند حتی به ساحت ائمه جسارت کردند مثل نامجو خواننده ایرانی سعی کنم چو یک پدر دلسوز آنها را نسبت به برداشت غلطشان و سوءتفاهم پیش آمده آگاه کنم. البته این مسئله به جز افرادی است که آگاهانه و با از روی غرض علیه دین عمل می کنند که البته تعدادشان بسیار محدود است در سراسر دنیا. حال این نوع تربیت درست است؟ و گر بله که آسیب های احتمالی اش کدامند؟ و چه روشی صحیح تر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در محدوه‌ی میدانی که در مقابل‌مان قرار دارد، وظیفه‌های شرعی خود را إعمال می‌کنیم و لذا نه از «معروف» باید غفلت کرد و نه از «منکر». موفق باشید

15497
متن پرسش
سلام و درود: استاد ملاصدرا قایل به این است که در برزخ رشد نیست بلکه رفع موانع و حجاب ها می باشد. الته رفع این حجاب ها گاهی همراه با قرن ها عذاب است و در برزخ رشد اخلاقی و پیشرفت اخلاقی نیست. لطفا این مطلب را توضیح دهید؟ فرق رشد با رفع مانع چیست؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد «رشد» به معنای کمالی دیگر با اراده‌ی جدیدی محقق می‌شود که بعد از سکرات دیگر اراده‌ی جدید به آن معنا در میان نیست. ولی رفع حجاب به معنای بهتر مأنوس‌شدن با اراده‌هایی که در دنیا داشته‌ایم، مطرح است. موفق باشید

14934
متن پرسش
سلام علیکم: تو جلسه دوشنبه فرمودید بی باکی در جایی بی عقلی و در جایی عقل محسوب میشه از کجا میشه فهمید کاری که کسی انجام داده بی عقلی بوده یا نه و آیا ممکنه کاری برای کسی بی عقلی و برای کسی عین عقل باشه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌باکی وقتی مطابق شرع باشد و عقل، انتهای آن را درست بررسی کرده باشد شجاعت محسوب می‌شود. ولی وقتی برای خودنمایی باشد و به انتهای آن فکر نشود، «جُربزه» نامیده می‌شود و یک عملِ غیر عقلانی است. موفق باشید

14627
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: به اطلاع کاربران عزیز رسانده می شود که به مدت یک هفته به جهت سفر زیارتی امکان جوابگوئی به سوالات مقدورمان نیست. موفق باشید
متن پاسخ

..........

13980
متن پرسش
سلام خسته نباشید: تفاوت انسان و جن در چیست که جن با وجود اختیار و قدرت عقل و هم چنین پاداش و مجازات و پیامبر مشترک با انسان، اشرف مخلوقات نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً حدّ وجودی جنّ، مرتبه‌ی خیال است و به همین جهت که شیطان از جنس جنّ است می‌تواند در خیال انسان‌ها نفوذ کند، ولی نمی‌تواند در عقل انسان‌ها نفوذ نماید. موفق باشید

13303
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده من مباحث شما رو کار می کنم و اشتیاق زیادی به قرب اللهی دارم ولی چند وقتی هست ک دیگه نه حال عبادت دارم نه چیزی. نمازمم وقتی میخونم انگار از سر اجبار هست. انگار سست شدم در عبادت و ترک محرمات. خواهشا راهنماییم کنید. تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن مى‏فرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مى‏رود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مى‏گردد و در نور پايدار او، پايدار مى‏ماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه‏ ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنان‏كه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدى‏ اش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مى‏فرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مى‏بخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مى‏كند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. یعنی عمل به عقيده‌ی پاك، عامل سير به سوى عقيده حضورى‏. چنانچه ملاحظه فرموديد؛ آيه ذكر شده مى‏گويد: اى انسان‏ها! اگر مى‏خواهيد نتايج تلاش‏هايتان را براى خودتان حفظ كنيد، بايد عقيده‏اى صحيح و پاك و مبرا از باطل پيدا كنيد. عقيده صحيح همان عقيده توحيدى است، يعنى قلب به چنين بصيرتى برسد كه اوست كه اوست، بقيه هيچ‏ اند هيچ. چه كسى ساقى است؟ چه كسى محيى است؟ چه كسى سميع است؟ چه كسى بصير است؟ همه و همه اوست، «يك فروغ رخ ساقى است كه در جام افتاد» به قول‏ آيت‏ الله جوادى «حفظه‏ الله‏ تعالي» لااقل سالى يك بار دعاى جوشن كبير را بخوانيد تا بفهميد هيچ‏كس جز خدا كاره‏ اى نيست. دعاى جوشن كبير هزار اسم از اسماء الهيه را مطرح مى‏كند، هيچ نقشى براى غير خدا باقى نمى‏گذارد. چون عقيده توحيدى نقشى براى ديگرى نمى‏گذارد، انسان به اميد سايه‏ ها زندگى را از بين نمى‏برد و مى‏ فهمد جداشدن از او كه همه‏ كاره عالم است برابر است با ذلت مطلق، همان طور كه مقابل ترى مطلق، چيزى جز خشكى و غير ترى نيست. اين‏جاست كه مى‏گويد:

خس خسانه مى‏ رود بر روى آب‏

 

آب صافى مى‏ رود بى‏ اضطراب‏

     

 

يعنى بايد به صاحب عزت وصل شد و در اين اتصال هيچ چيز در ميان نباشد تا بدون اضطراب مسير رسيدن به حقيقت به خوبى طى شود.

عيسى روح تو با تو حاضر است‏

 

نصرت از وى خواه، كو خوش ناصر است‏

     

آنچنان بايد از نفس امّاره خود فاصله گرفت و خود را در شرايطى قرار داد كه هستِ انسان در تحت پوشش هستِ خداى صاحب عزت قرار گيرد و از خودْ ناكس و به حقْ كس شود. گفت:

من كسى در ناكسى دريافتم‏

 

پس كسى در ناكسى دريافتم‏

     

وقتى جان خود را در معرض نورِ وجود حضرت حق قرار دهى، ديگر هستى برايت نخواهد ماند. اگر عزت مى‏ خواهى، بايد صاحب عزتِ مطلق را در صحنه جان خود به صحنه بياورى، جاى ديگر عزت نيست. مى‏ خواهى به عزت نزديك شوى و از پوچ شدن نجات يابى، بايد عقيده صحيح پيدا كنى، بصيرتِ توحيدى داشته باشى. توحيد كه به صحنه جان آمد، ديگر چيزى براى كسى نمى‏ گذارد. در معنى تجلى نور توحيد گفت:

روى بنماى و وجود خودم از ياد ببر

 

خرمن سوختگان را تو بگو باد ببر

     

مى‏ خواهى نجات پيدا كنى، نجات مگر اين نيست كه آدم پوچ و نفله نشود؟ نجات از پوچى يعنى ده سال نفس كشيدنم بى‏ثمر نباشد. مى‏ گويد مى‏ خواهى به نجات برسى، يك ربِّ با عزتى هست كه عين بقاء و پايدارى و عدم فرسايش است، و عقيده توحيدى و مبرا از باطل به او نزديك مى‏شود و صاحب عقيده را به ميهمانى ساحت الهى مى‏كشاند. بايد عقيده‏ هايتان را توحيدى كنيد، خانه منيت خود را ويران نماييد تا او به صحنه بيايد و به عزت و بقاءِ او، عزت و بقاء يابيد. گفت:

سايه‏ اى بر دل ريشم فكن اى گنج مراد

 

كه من اين خانه به سوداى تو ويران كردم‏

     

حافظ خانه نظر خود را ويران كرد تا گنج مراد سايه‏ اش را بر او انداخت و لذا حالا مى‏تواند بگويد:

هر دمش با من دلسوخته لطفى دگر است‏

 

اين گدا بين كه چه شايسته انعام افتاد

     

 

مى‏گويد هر چه تلاش مى‏كنم نتيجه محقق نمى‏ شود. عقيده‏ ام توحيدى است اما رشد نمى‏كنم. مى‏ گويد: قبول دارم همه چيز دست خداست ولى اگر پول نداشته باشم غصه مى‏ خورم. قبول دارم همه كاره خداست ولى اگر پشت سرم حرف بزنند كه آبرويم را ببرند، دلم مى‏ لرزد، با اين كه مى‏ دانم عزت دست خداست ولى نگرانم اهل دنيا به عزت من لطمه بزنند. پس چرا نتوانسته‏ ام آن عقيده را در احوالات قلبى‏ ام محقق كنم؟ خداوند در جواب او مى‏ گويد تو عقيده صحيح دارى، ولى رشدش ندادى و رشد آن به عمل صالح است، به همين جهت در دنباله آيه مى‏ فرمايد «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»؛ آن عقيده پاك، با عمل صالح - كه همان عمل مطابق آن عقيده است - رشد مى‏كند و آن عقيده را به حقيقت آسمانى‏ اش نزديك مى‏ نمايد و عقيده هر چه بيشتر حضورى مى‏ شود. پس اگر 20 سال بر اساس عقيده توحيدى عمل كرديد و محور قلب را حكم خدا قرار داديد، و به عبارت ديگر عمل به آن عقيده را ادامه داديد، مى‏ بينيد نتايج عقايدِ توحيدى آرام‏ آرام ظاهر خواهد شد. دين توحيدى به ما دستور داده ركوع‏ تان فقط براى حق باشد، براى حق راست بگو، براى حق ببين، براى حق بشنو، براى حق بخور، بنا به فرمايش اساتيد بزرگ همه‏ جا نرو، همه چيز نخور، همه چيز نگو و همه چيز نبين، تا حق با نور عزت و بقايش بر زندگى شما تجلى كند و همان طور كه حق باقى است شما هم به بقاء حق باقى شويد. آيه مى‏گويد اگر 20 سال عمل صالح انجام دادى نتيجه‏ اش اين مى‏ شود كه تو ديگر هر روز فكرنمى‏كنى نكند كسى آبرويت را ببرد. اعتقادات تان با عمل صالح شكوفا مى‏شود و از حالت حصولى به حضورى تبديل مى‏ گردد. اساساً در راستاى چنين هدفى شما را خلق كرده‏ اند،  مى‏ فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»[1] خداوند آن كسى است كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل مى‏ كنيد، و او شكست‏ ناپذير و بخشنده است. پس مرگ و زندگى انسان‏ها براى آن است كه خود را با احسن اعمال به نمايش بگذارند و بندگى را در جان خود نهادينه كنند تا حجاب بين انسان و خداوند از ميان برخيزد و انسان باشد و خداى عزيز غفور، و از اين طريق به توحيد برسد. آيت‏الله طباطبايى «رحمةالله‏ عليه» مى‏ فرمايند كه خدمت مرحوم قاضى «رحمةالله‏ عليه» بوديم و ايشان درس توحيد افعالى مى‏ دادند - توحيد افعالى يعنى همه فعل‏ها را از حق بدانيم و معتقد شويم «لا مُؤثِّرُ فِى‏ الْوُجُود الّا الله» - در آن اتاقى كه مشغول گوش‏ دادن به سخنان مرحوم قاضى «رحمةالله‏ عليه» بوديم ناگهان گرد وخاكى به پا شد، گفتيم طاق اتاق پايين آمد، همه ما پريديم بيرون. بعد از مدتى كه گرد و خاك‏ها خوابيد، ديديم مرحوم قاضى همان گوشه اتاق با تمام آرامش نشسته‏ اند. و بعد متوجه شديم علت گرد و غبار آن بود كه لوله بخارى حجره پهلويى را كمى خراب كرده بودند تا تعمير كنند - لوله بخارى‏هاى قديمى به همديگر راه داشت - گرد و خاكش در حجره ما آمده بود.[2] بسيار خوب، در ابتداى راهِ توحيد، تمام اعمال ما تحت‏ تأثير عقيده ما نيست، ولى بدانيم هر چه بر اساس اين عقيده عمل كنيم، آن عقيده شكوفا مى‏ شود و نورش در جان ما تجلى مى‏ نمايد و هرچه بيشتر از پوچى رها مى‏ شويم. امثال مرحوم قاضى «رحمةالله‏ عليه» با پايدارى بر عقيده توحيدى و عمل به آن، خود را از پوچى‏ ها و فرسايش‏ هاى دنيا نجات دادند. مشکل را باید به این شکل حل کنید. موفق باشید    

 


[1] - سوره ملك، آيه 2.

[2] - به كتاب مهر تابان آيت الله تهرانى رجوع شود.

12958
متن پرسش
بسمه تعالی استاد بزرگوار لطفا جمع بین این روایت «العبد مدبر و الله مقدر» را با روایت «لایدبر العبد لنفسه تدبیرا» بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت اول ما را متوجه‌ی این حقیقت معرفتی بزرگ می‌کند که حضرت حق در همه‌ی امور، تقدیر را به عهده دارد و وظیفه‌ی ما آن است که در متن آن تقدیر امورات خود را تقدیر کنیم. مثل آن‌که می‌فرماید: «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ» یعنی خدا است که رزق‌ها را تنظیم می‌کند و تقدیر می‌نماید و یکی را وسعت رزق می‌دهد و دیگری را رزق محدودی برایش تقدیر می‌کند. حال عبد، در این تقدیر الهی باید امورات خود را تدبیر نماید. و در روایت فوق‌العاده توحیدی دوم بحث بر سر آن است که عبد، خود را در عرض خدا قرار ندهد بلکه در ذیل دستورات الهی و تقدیرات حضرت رب العالمین در فضای عبودیت آن‌چه را که حضرت رب العالمین از بنده‌اش انتظار دارد را تبعیت کند. موفق باشید

9728

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در خصوص فهم کتاب «معرفت نفس و الحشر» فرموده بودید: «إن‌شاءاللّه با طی مقدمات، کتاب قابل فهم می‌شود و شما با معارف بی‌نظیری روبه‌‌رو می‌شوید. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که یک‌بار از همین متن فارسی‌اش آن را در ویرایش جدید تدریس کند، به جمع‌بندی خوبی می‌رسید. چند جزوه در شرح ابتدای کتاب هست مطالعه‌ی آن‌ها کمک می‌کند.» سوال اول: آن 75 جلسه شرح معرفت النفس و الحشر که کیفیت صدای پایین دارد به نظرتان مفید قرار می گیرد یا خیر؟ اگر مفید قرار می گیرد از انتشارات تهیه کنیم. سوال دوم: جای دیگر جواب فرموده بودید: چند جزوه در شرح ابتدای کتاب هست مطالعه‌ی آن‌ها کمک می‌کند. منظورتان جزوات سایت بود یا در داخل کتاب؟ سوال سوم: در یک سوال دیگر فرمودید: جزوه‌ی جدید «حرکت جوهری» که به صورت مختصر تهیه شده، این نکته طرح شده است. بنده در سایت چنین جزوه ی جدیدی یافت نکردم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر بتوانید از آن‌ نوارها استفاده کنید مفید است. 2- 5 جزوه‌ی جدا در شرح قسمت‌های اول کتاب «معرفت‌النفس و الحشر» هست، باید ازطریق المیزان، از حاج آقا نظری تهیه کنید 3- آن جزوه را نیز از طریق حاج آقا مهندس نظری تهیه کنید. شماره‌ی ایشان 09136032342 می‌باشد. موفق باشید
4778
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار ضمن تشکر از جنابعالی بخاطر تمامی رهنمودهایتان ،انشاالله به حول و قوه الهی در نیمه شعبان یک سفر پیاده روی از نجف به کربلا برای اینجانب محقق شده است ،از جنابعالی تقاضا دارم که برای آمادگی حضور و عملکردهای لازم بنده را راهنمایی کنید.4سال پیش بصورت دانشجویی به مکه مکرمه اعزام شدم و الان احساس می کنم طوری که لایق آن سفر بود عمل نکردم این مسئله مرا برای این سفر حساس تر کرده است. (زن-27ساله) تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای حرکت به سوی قبر مولایمان امام حسین«علیه‌السلام» هر قدمی که برمی‌دارید راهی از آسمان به سوی جانتان گشوده می‌شود و نسیم ملائکة الله را احساس می‌کنید، قدم‌ها را با طمأنینه بردارید و در تأمل کامل باشید. موفق باشید
3418
متن پرسش
با سلام در سوال قبل از حضرت عالی پرسیدم معنای ولایت مداری چیست که شما پاسخ را فرمودید.درامتداد این سوال می خواستم بدانم که اگر مسیر انقلاب و گذشت زمان مار را به جایی رساند که در نکته ای وموردی نظرمان با ولی فقیه فرق کرد و ما قطع پیدا کردیم که نظر ما درست است،چه باید بکنیم؟باتشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آن نظر برای خودمان محترم است و وظیفه داریم شخصاً طبق همان نظر عمل کنیم که به آن رسیده‌ایم ولی نباید آن را به جامعه سرایت داد که موجب اختلاف در جامعه شود. موفق باشید
3055
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر 1- در باب «ذات داشتن انقلاب اسلامی و غیر اعتباری بودن آن» گفتارهایی از جنابعالی را شنیدم و نوشته هایی را ملاحظه کردم و توفیق گفتگو با شما را نیز داشتم. نکات ارزنده ای را به صورت پراکنده از جنابعالی ملاحظه کردم ولی در آثارتان بحث مفصلی در این زمینه مشاهده نکردم و عمدتاً اشارات گذرایی به این موضوع داشتید. تقاضا دارم بحث مدونی در باب استدلات عقلی و نقلی و همچنین مثالهایی برای فهم و درک بهترموضوع ارائه نمائید. 2- با توجه با ثابت بودن و غیر قابل تغییر بودن «ذات»،«پیشرونده بودن ذات» که در دیدارر رهبر معظم انقلاب با فرماندهان سپاه پاسداران در سال گذشته مطرح گردیده است چگونه تفسیر می گردد؟حرکت از اجمال به تفصیل انقلاب چگونه تفسیر می یابد؟ باسپاس فروان از بذل توجه شما
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: روش درست برای جواب‌دادن به این سؤال را این طور می‌دانم . مباحثی که در این رابطه عرض شده است مطالعه شود و سپس مبتنی بر آن مباحث سؤال شود. بنده پیشنهاد می‌کنم ابتدا کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» همراه با جزوات «جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و جریانات سیاسی در آینده» و «علت سقوط تمدن‌ها در المیزان» مطالعه شود و سپس بر مبنای آن مباحث سؤال بفرمایید وگرنه برای جوابگویی به این سؤال همه‌ی مباحث باید مطرح شود چه در موضوع ذات‌داشتن انقلاب و چه در رابطه با حرکت از اجمال به تفصیل. موفق باشید
1388

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد ارجمند.درجواب کسانیکه میگویند فقط معصوم بایدحکومت اسلامی تشکیل دهدچه بایدگفت؟اگرمقدور است منابعی متقن دردفاع ازنظریه ولایت فقیه ذکرفرمایید. باتشکرفراوان والتماس دعا
متن پاسخ
روایات متعددی از قول معصومین«علیهم السلام» داریم که در زمان غیبت امام باید به فقها رجوع کرد و امامان فقها را حاکم بر جامعه کرده‌اند. در این مورد می‌توانید به آخر جزوه‌ی «کلام 2» که در سایت موجود است در قسمت دلایل ولایت فقیه رجوع فرمایید. یا به کتاب ولایت فقیه حضرت امام خمینی رجوع فرمائید. موفق باشید
873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام.بنده درحوزه علمیه ای که مخصوص حفظ قران برای اولین بار تاسیس شده تحصیل میکنم،به دلیل سنگینی حفظ درحین تحصیل گاهی دچار سستی اراده میشوم.بنظرشما چکار باید کرد؟برای توسع وبرکت در وقت جکار کنیم؟(در حال خواندن پایه دوم هستم.)
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: وظیفه‌ی اصلی شما خوب‌درس‌خواندن دروس حوزوی است، اگر روح شما آمادگی داشت و به زحمت نمی‌افتد حفظ قرآن را ادامه دهید وگرنه به تدبّر در قرآن بپردازید. موفق باشید
27863
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: مدتی مصدع اوقات نشده بودم. طاعات تان مقبول درگاه حق. حتما مستحضر هستید اخیرا برنامه ای از شبکه ۴ پخش می‌شود با نام زندگی پس از زندگی که انگار شوقی به جان‌ها انداخته چه جان آنها که در لابه‌لای کتاب های معرفتی به دنبال رد پای حقیقت بودند چه آن‌ها که توفیق چشیدن حقایق به جان را داشتند چه عامه مردم که در این روزگار پربلا ناخودآگاه تشنه شعاعی از نور هستند. برای بنده حیرت آور است که تمام آنچه به شکل تئوری در کتاب های فلسفه و عرفان خواندیم را عینا در بیان افرادی که مرگ تقریبی داشتند می یابیم اما با یک توصیف شهودی و عینی که در عین حال به نظر می‌رسد بسیار با فهم تئوری مطالب تفاوت دارد. خصوصا در این قسمت اولیه از برنامه خانمی هستند که ظاهرا حالاتی مثل فناء فی الله و دست یابی به علم لدنی یا آگاهی کامل به کل هستی را در شرایط مرگ تقریبی تجربه کردند که نظیر آن در حالات اهل عرفان نیز گزارش شده گرچه مطمئن نیستم بشود از حیث مقام و منزلت با آن شخصیت های بزرگ تطبیق داد اما آنچه مهم است این که گواهانی حتی از عامه مردم این حقایق را چشیده باشند و مثل رسولانی برای ما خبر بیاورند آن هم با همه طراوت و تازگی عین الیقین و مشاهده مستقیم. با دیدن این برنامه گاها نمی‌دانم از شوق گریه کنم و بخندم. عجیب است دیدن افرادی که از ملکوت عالم مستقیم برای ما خبر بیاورند! خدا چه قدر نزدیک است. https://www.telewebion.com/episode/2262373
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضی موارد، همان نکاتی است که در جواب سؤال شماره‌ی 27641  عرض شد. 2- آری! بعضاً مطالب، مخلوط می‌شود و بین جذبات ملکوتی و حضور مجرد روح در عالَم، خَلط می‌گردد. در جذبات ملکوتی، بحث سالک مجذوب در میان است که بعضی‌ها به آنچه سالکان بعداً می‌رسند، ابتدا دریافت می‌کنند. ولی به گفته‌ی جناب خواجه عبداللّه اگر همین افراد نیز قدم در مسیر «منازل السائرین» نگذارند، بعد از مدتی با آن جذبات بیگانه می‌شوند. موفق باشید

24551
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد محترم: و ضمن عرض تسلیت، از خداوند متعال علو درجات شما و فرزند عزیزتان را خواستاریم. استاد محترم در سیر گوش دادن به سیر سخنرانی های آیت الله شجاعی به تناقضاتی برخوردم که امیدوارم در کلام شما برطرف گردد. ایشان در توضیح مراتب شرک، یکی از مرتبه ها را پیروی از هوای نفس می شمارند و البته تا اینجا مشکلی نیست اما جایی می فرمایند حتی انجام امور مباح پیروی از هوی محسوب می شود و سالک باید از آن بپرهیزد و دقیقا آن را عامل آشفتگی و ترس و تاریکی می دانند در برزخ و با این تمثل که انسان پشت دیوارهایی که راه عبور ندارد خود را بدون چاره می بیند که فقط خداوند راه نجات را می داند و کسی نمی تواند انسان را کمک کند و مانع حرکت محسوب می شود و اشاره می کنند به داستان یکی از عرفا در بوسه برداشتن شیطان از دست ایشان به خاطر توجه به تکه ای پارچه، حال سوال من اینجاست که اولا چگونه ممکن است آنچه اهل بیت هم آن را مباح و بدون عذاب دانسته اند اینگونه باعث عذاب در برزخ انسان می شود؟ ثانیا شرح احوال بسیاری از افرادی که تجربه مرگ داشته اند مانند آقای زمانی، خانم بتی جین مسیحی و بسیاری افراد دیگر که انسان های معمولی بودند اصلا توقفی اینچنین در برزخ نداشته و اینگونه عذاب نکشیده اند و سخنان و تجربه های آنها با آموزه های دینی بیشتر هم خوانی دارد و انسان را به پرستش خداوند و انجام خیرات ترغیب می کند. ثالثا اگر می فرمایید راه سلوک فرق دارد، خوب از چنین راه سلوکی انسان وحشت می کند و ترجیح بر این می شود که انسان در حد همان دستورات ساده دین بماند مخصوصا که عقل تجربه افرادی که به حقیقت مرده اند را بهتر می پذیرد تا آنها که با شهود به مطالبی رسیده اند که صد در صد از خیال و وهم در عالم ماده به دور نبوده. و اما سوال دوم من: الان چندین ماه است با سیر مباحث آیت الله شجاعی حرکت کردم از جهتی هم برآیم خوب بود که بسیاری جزئیات گناهان را فهمیدم و به لطف خداوند به شدت از آنها فاصله گرفتم چون سخنان ایشان بسیار بازدارنده بود و هم البته به شدت دچار افسردگی شدم از گناهکار حساب کردن خود در محضر پروردگار که باعث کاهش شدید پلاکت های خون من شد که هم از نظر پزشکی علتی برای آن یافت نشد و هم هنوز درمان نشده و نمی دانم این را بلایی مبنی بر توجه خداوند بدانم یا حاصل زیادی فکر منفی درباره خودم (منظورم همان گناهکار حساب کردن خودم) و اگر چنین باشد باید توبه کنم از ضربه زدن به جسم خودم و دقیقا نقطه مقابل این قضیه اینکه با گوش دادن سخنرانی شما و یا استاد پناهیان یا استاد رنجبر یا ... چنان غرق عشق و محبت الهی می شوم که دایما خود را غرق در بهشت الهی حس می کنم. طوری می شوم که انگار با تمام وجود انرژی های مثبت به تمام افراد اطرافم وارد می کنم و زندگی من غرق در شادی و نشاط می شود. نمی توانم آن حآلت را بدرستی توصیف کنم ولی بسیار انرژی برای تمام افعال خوب می گیرم و حتی در نماز هایم بی اختیار پرواز می کنم و از ابتدا تا به انتها از شوق در آغوش کشیدن پروردگار، مست می شوم و گریه می کنم. برعکس سخنان آیت الله شجاعی که هر وقت گوش می کنم چنان بین خودم و خدا فاصله می بینم که توان رفتن از من سلب می شود. نمی خواهم قضاوت غلطی بکنم چون آگاه نیستم به حرکت خود به صورت واضح، اما نمی دانم شاید علت تمام آن عشق ها، سیر ایشان بوده ولی من نمی فهمم، ولی عقل من به شدت سیر ایشان در بعضی موارد را وسواس گونه تلقی می کند و بر خلاف سیره و روش اهل بیت و سخنان بزرگان جمال پسند خدا، و یا نکند خدای نکرده من اسیر وهم خود شده ام و خودم را در نماز نزدیک به خدا حس می کنم؟ هرگز دوست ندارم چنین فکر کنم چون هرگز آرامش و سکونی که امسال نصیب من شده با سال های پیش که در آشفتگی و بی حوصلگی و بی نشاطی بودم قابل مقایسه نیست، انگار راه حرکت پیدا کرده ام. نمی دانم! لطفا با سخنان حکیمانه خود مرا از این فکر تا ابد نجات دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آیت اللّه شجاعی«رحمة‌اللّه‌علیه» که ذوق‌شان مناجاتی است در سخنان خود نظر به قاعده‌ی «حسنات الأبرار سیئات المقربین» دارند و به این اعتبار متذکر می‌شوند دل‌بستن به امور مباح از آن جهت که نوعی پیروی‌کردن از میل است؛ نوعی غفلت محسوب می‌شود و این غیر از آن است که امور مباح را رخصت حضرت ربّ العالمین بدانیم و در نظر داشته باشیم که خداوند دوست دارد امور مباحی که مطرح کرده است وارد شویم. و در این حالت، بیشتر انسان، خراباتی می‌شود. فکر می‌کنم جنابعالی بیشتر خراباتی هستید تا مثل آیت اللّه شجاعی و یا آیت اللّه ملکی تبریزی، مناجاتی. و لذا بدون این‌که سر به سر خود بگذارید با همان روحیه‌ی خراباتیِ خود و امید به رحمت الهی با خود به سر ببرید و سر به سرِ خود نگذارید. در این فضا اشکال ندارد به سخنان آیت اللّه شجاعی گوش فرا دهید، ولی آن‌ را در بستر روحیه‌ی خراباتیِ خود شکل دهید از آن جهت که:

خراباتی خراب اندر خراب است / که در صحرای او عالم سراب است. موفق باشید 

23527
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: پیشنهادی دارم اگر امکانش هست در مورد این بیانیه گام دوم انقلاب حضرت آقا جلساتی همچون ندای بی صدای انقلاب برگزار کنید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روز چهارشنبه عرایضی تحت عنوان «وظیفه‌ی ما و پیام مقام معظم رهبری به جوانان» شد. خوب است که فعلاً آن را استماع فرمایید. در ضمن همین امروز در روزنامه‌ی کیهان، آقای دکتر سعداللّه زارعی نکاتی را در رابطه با آن پیام فرموده‌اند که قابل توجه است. عیناً آن را خدمتتان ارسال می‌کنم: موفق باشید

بیانیه روز گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان کشور» حائز اهمیت بسیاری است. این بیانیه را از یک سو می‌توان بیانیه «چشم‌انداز» لقب داد و از سویی می‌توان آن را «مانیفست آینده انقلاب» دانست. صدور این بیانیه دو روز پس از ۲۲ بهمن چهلمین سال انقلاب اسلامی می‌تواند علامتی از محور بودن «جوانان» تلقی شود چرا که اگر این بیانیه در دهه‌فجر صادر می‌شد، مخاطب تحت‌الشعاع مناسبت قرار گرفته و نقض غرض می‌شد.
رهبرمعظم انقلاب به جز در موارد خاصی مثل «پیام به حجاج»، «پیام روز شهید» که به نوعی به یک سنت تبدیل شده‌اند، پیام و به خصوص بیانیه نمی‌دهند و البته سخنرانی‌های پرمغز رهبری در فواصل زمانی نسبتا کوتاه جای خالی پیام‌ها و بیانیه‌هایی که به نسبت دوره حضرت امام خمینی (ره) کمتر صادر شده‌اند، پر کرده است. در عین حال این سومین بیانیه‌ای است که رهبرمعظم انقلاب اسلامی خطاب به «جوانان» نوشته‌اند و این خود از اهمیت بسیار زیاد موضوع نزد ایشان خبر می‌دهد. بیانیه تفصیلی روز گذشته حضرت امام خامنه‌ای
(مدظله‌العالی) جنبه‌های مختلفی دارد و تحلیل بخش‌های مختلف آن مجال و زمان زیادی طلب می‌کند و صد البته بیانیه به دلیل ورود صریح و صمیمی‌اش نیازی به شرح و توضیح هم ندارد، اما از آنجا که «خوب دیدن» و «دوباره دیدن» نیاز به تذکار دارد، صاحبان قلم و بیان باید در اطراف مفاهیم کلیدی این بیانیه وارد شوند. براین اساس این قلم سه فراز از فرمایشات ایشان را اندکی تحلیل می‌کند: 1- در بخشی از بیانیه بسیار مهم رهبری آمده است: «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجاد شده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۲۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ و ۴۰ سالگی و نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و ارزشمندی که به آفرینش‌های علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند، اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته مادی نمی‌تواند با آن مقایسه شود». در این فراز رهبر معظم انقلاب به مهم‌ترین عنصر مورد نیاز در پیشرفت کشور یعنی «نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی» پرداخته و آن را «مهم‌ترین ظرفیت امیدبخش کشور» دانسته‌اند. واقعیت این است که در مقایسه با کشورهای پیرامونی ایران و حتی تا دوردست‌ها از مرز جمهوری اسلامی، کشور دیگری با این ظرفیت چند وجهی وجود ندارد. نیروی مستعد و کارآمد ایران به نسبت عدد جمعیتی‌اش حتی به نسبت کشورهای ثروتمندی نظیر هند و چین درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است. در ایران حدود نیمی از جمعیتش از یک سو زیر چهل سال سن دارند یعنی جوانند و از سوی دیگر از این جمعیت ۴۰ میلیونی، ۱۴ میلیون نفر تحصیلات عالی را طی کرده‌اند و این بدان معناست که ۳۵ درصد از جمعیت جوان، دوره تحصیلات عالی را گذرانده‌اند از سوی دیگر دلبستگی ملی این جمعیت و اتصال‌شان به آموزه‌های انگیزه‌آفرین دینی که در جاهای دیگر به هیچ‌وجه حتی در فاصله بسیار زیاد از ایران قرار ندارد، هر یک عنصر تحصیل‌کرده جوان متدین را ضریب داده و ظرفیت کاری و تحرک صنعتی ایران را به چندین برابر عدد جمعیتی جوانان ما رسانده است. شما یک نفر شهید دکتر شهریاری را در نظر بگیرید که خود ضریب هزاران نفر گرفته است و یا شهید طهرانی مقدم را در نظر بگیرید که در دوره خود از همین جنس جوانان بودند و چه نقش برجسته‌ای در تاریخ و فرهنگ و صنعت این کشور زدند. در فرصت بودن این ظرفیت تردیدی نیست و لذا باید گفت فراگیری دو عنصر «علم» و «ایمان» در 14 میلیون جمعیت جوان ایران، اداره این کشور را برای مسئولین، بسیار آسان گردانیده است. صبر و تحمل همین قشر در برابر ناملایمات و در عین حال حضور آنان در صحنه‌های مختلف انقلاب حتی آنجا که خوف و خطری است، به خوبی نشان می‌دهد، اگر اراده‌ای در نظام برای به‌کارگیری درست این ظرفیت عظیم وجود داشته باشد، مشکلی بر سر این راه وجود ندارد. در همین جا یک سوال را هم می‌توانیم پاسخ دهیم، چرا فراخوان‌های مختلف ضدانقلاب خارجی و داخلی برای ایستادن جوانان در مقابل نظام جواب نمی‌دهد؟ آیا به دلیل آن است که مشکلی وجود ندارد؟ مسلما این جمعیت ۴۰ میلیونی جوان با انواعی از مشکلات و ضعف‌ها و بدکارکردی‌ها و سوءمدیریت‌ها مواجه‌اند و لذا ماده اصلی فراخوان‌ها که «اعتراض به وضع موجود» است، پربیراه هم نیست، اما جوانان ما می‌دانند که اساس نظام مبتنی بر ترقی و تعالی کشور و شهروندان آن قرار دارد و هر فراخوانی که به «ویرانی» دعوت می‌کند، نمی‌تواند «سازنده» باشد و ویران‌سازی اساس نظام به معنای پشت پا زدن به سیستمی است که دغدغه‌ای مهم‌تر از پیشرفت همه‌جانبه کشور ندارد. از این رو به وضوح می‌بینیم که وقتی مثلاً در مشهد اعتراضی شکل می‌گیرد و به زودی سر و کله عناصر مزدور و فریبکار پیدا شده و شعارها به سمت اساس نظام سوق پیدا می‌کند، مردم معترض به سرعت از این صفوف خارج شده و دور آنان را خالی می‌کنند؛ تا معلوم شود عدد این عناصر حتی در شهر بزرگی مثل مشهد از ۲۰۰-۳۰۰ نفر تجاوز نمی‌کند.نکته مهمی که در این بخش از بیانیه رهبری آمد این بود که این سرمایه انسانی را برتر از «هر اندوخته مادی» دانستند. امروز می‌دانیم که بیشترین درآمد کشورهای بزرگ صنعتی نظیر چین از طریق «کار نیروی انسانی» و «خلاقیت‌های صنعتی» به دست می‌آید. جوانان ایران در همین سال‌های اخیر ثابت کردند که قادرند سرمایه‌هایی برای کشور خلق کنند که حتی نفت و گاز ایران در طول 100 سال گذشته قادر به خلق آن نبوده‌اند. ۲. رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «اما پیش از همه چیز، نخستین توصیه من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسی همه قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه می‌گویم یک امید صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جسته‌ام، اما خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌ام و برحذر می‌دارم. در طول این چهل سال - و اکنون مانند همیشه - سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت‌ها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است؛ و البته دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت می‌کنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. نگاه خوشبینانه جوانان نسبت به آینده کلید «حرکت» و «پویش» به حساب می‌آید. از این روست که در تعالیم و توصیه‌های روانشناسی «شاد بودن» و «آینده را مثبت دیدن» نشانه سلامتی فرد ارزیابی شده و در درون حکومت‌ها، گروه‌های روانشناس دائماً در حال جست‌وجوی راه‌های جدیدی برای افزایش خوش‌بینی افراد جامعه نسبت به شرایط پیش‌رو هستند. «نگاه به جلو» اساساً موضوعی مرتبط با جوانان است و از این رو نوع تصویری که از آینده یک کشور و ملت ارائه می‌گردد، تأثیر مستقیمی بر آینده آن کشور و ملت دارد. دقیقاً به همین دلیل ایجاد نگرانی در جامعه ایران و امیدزدایی از آن در دستور کار دشمنان قرار گرفته است. شما به ادبیات دونالد ترامپ در چهلمین سالگرد انقلاب نگاه کنید، هر کس به آن نظر افکند، گمان می‌کند از کشوری سخن به میان آمده که در همه زمینه‌ها به خاک سیاه نشسته است؛ در حالی که حداقل ۴۰ میلیون از جمعیت کنونی ایران به یاد دارند که پیش از انقلاب در چه فلاکتی به سر می‌بردند و هم اینک در چه موقعیت رشک‌برانگیزی قرار دارند. از این جمعیت و جمعیت جوان همه کسانی که پایشان به اروپا رسیده می‌توانند درباره ادعای ترامپ و بولتون و... علیه ایران قضاوت کنند و قطعاً در این قضاوت ایران را از اکثر کشورهای اروپایی حتی فرانسه، ایتالیا و اسپانیا پیشرفته‌تر می‌دانند در حالی که ایران قبل از انقلاب با عقب افتاده‌ترین کشورها توان قیاس داشت.
براساس جهتی که رهبر معظم انقلاب نشان دادند دلسوزان کشور و به خصوص صاحبان رسانه‌های کشور باید فکری برای «بد دیده شدن کشور» بکنند بخشی از این ناشی از توطئه هرروزه دشمن و به خصوص رسانه‌های آن است ولی بخشی هم بدون تردید ناشی از سیاه‌نمایی هر روزه رسانه‌های خودی به خصوص در فضای مجازی است. گاهی برای زمین زدن دولتی چنان عمل می‌شود که گویی آن دولت متعلق به خارج از این آب و خاک است! براساس نقش امید، رهبر معظم انقلاب در پایان بخش اول بیانیه‌شان به جوانان فرمودند: «در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای ترین جهاد شما است.» ۳. رهبر معظم انقلاب اسلامی (دامت برکاته) در بخش دیگری از بیانیه خود فرمودند: «جوانان عزیز در سراسر کشور بدانند که همه راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجه گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط است هر چند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر می‌شود، اما منشأ آن کانون‌های فکر و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القا می‌شود.» در واقع بیانیه در این بخش، «فارق» بین حقیقت و تزویر است. راه حل هر کشوری بدون تردید در درون آن است چه این کشور پیشرفته باشد و چه درگیر مشکلات و چه زمان راحتی باشد و چه زمان سختی. این یک قاعده عمومی و البته ساده است اما در درون ایران (که اتفاقاً حالا با این پیشرفت‌های بزرگی که ایران علیرغم چهل سال محدودیت اعمال شده از سوی دشمنانش همه فهمیده‌اند که راه حل در داخل کشور است،) عده‌ای ایران را درگیر مشکلات کمرشکن معرفی کرده و آینده آن را تیره و تار معرفی می‌نمایند و در داخل، ناکارآمدی خود و یا انتقال القایی که به آنان سپرده شده را به حساب کشور و نظام می‌گذارند و کلید حل مشکلات را در خارج نشان می‌دهند. این برای آن است تا تصمیم کشور که حفظ استقلال و حفظ روحیه مقاومت و عدالت‌طلبی و آزادیخواهی است، تغییر کند و آب ایران باز به آسیاب آمریکا سرازیر شود. این خط متأسفانه هر روز پررنگ‌تر شده است و از این رو رهبر معظم انقلاب در پیامی که برای شرایط ۴۰ سال آتی کرده و به فعالان صحنه‌های آینده کشور مربوط است، از این موضوع حساس خبر داده‌اند. این خط در چند سال اخیر پر رنگ‌تر از همه سال‌های پیش از آن شده و بیم آن می‌رود که در آینده پررنگ‌تر هم بشود. اما واقعیت این است که کشوری که انقلاب می‌کند و می‌خواهد ساختار جدید و روند جدیدی براساس باورها و ایده‌ها و اصول خود بنا کند، نمی‌تواند به بیرون از مرزهای خود چشم بدوزد چرا که از یک سو فرض اولیه انقلاب این بود که می‌خواهدچیزی را بنا کند که وجود ندارد و از سوی دیگر باید آنچه دارد را به دیگران نیز صادر کند، تا محیط خویش را امنیت بیشتری ببخشد با این وصف چگونه می‌تواند چشم به دست محیط بیرونی و به خصوص محیط دشمن بدوزد. سعدالله زارعی

 

22862
متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و پوزش: پزشک معالج گفته که در شرایط شما می شود از تخمک و یا جنین های اهدایی استفاده کرد و ممکن است به این روش باردار شوی ولی من که حتی در زمان اقدام به بارداری کوچکترین جزئیات توصیه شده در روایات را سعی می کردم رعایت کنم چگونه می توانم بچه ای را که نمی دانم از کدام زن تخمک آن گرفته شده بعنوان فرزند خودم در رحم خود پرورش دهم؟ نظر حضرتعالی برایم بسیار مهم است که راهنمایی بفرمائید در این شرایط رضای خدا در این است که بچه دار نشدنم را بپذیرم و کلا منصرف شوم یا اینکه با این روشهای عجیب جدید باز هم تلاش کنم؟ با تشکر و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این روح فرزند است که کدام رحم را برای خود انتخاب کند و اگر تقدیر نباشد که روحِ فرزندی این رحم را انتخاب کند، فعالیت‌های پزشکی کارساز نیست. به همین جهت فعالیت‌های شما باید در آن حدّ باشد که اصرارِ بیش از حدّ به حساب نیاید. موفق باشید

سلام استاد عزیز پیرو سوال 22862 در مورد نازایی داروهای طب اسلامی خیلی موثر هستن اگه میشه این پیام رو به اون خانوم بفرستین از داروهای طب اسلامی استاد تبریزیان برای ناباروری استفاده کنن

21475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: سوال : همانطور که شما فرمودید ، در روایت داریم که منظور از قبر همان برزخ است و نیز خود شما داستان سعد بن معاذ را بازگو کردید و فرمودید که اگر عذاب در همین قبر خاکی بود که همه می دیدند. حالا سوال اینجاست یکی از اهل علم فرمودند که بخشی از عذاب در همین قبر خاکی صورت می گرد و نیز گفتند که حتی نکیر و منکر هم در همین قبر خاکی سوال و جواب می کنند، ایشان در ادامه گفتند که بعد از مرگ روح تا نصفه، به بدن باز می گردد و ... من زمانی که داستان سعد بن معاذ را به منظور اشکال بر حرفشان مطرح کردم ایشان گفتند که در روایت آمده که آن جریان زمانی بوده که دیگر روی قبر پوشانده بوده ، برای همین هم کسی آن را نمی دیده. خلاصه ایشان معتقد بودن هم عذاب در قبر خاکی است و هم در برزخ. حال نظر شما چیست ، چنین چیزی درست است ؟ لطفا توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر علمایی مثل علامه‌ی طباطبایی و حضرت امام خمینی «رحمة‌اللّه‌علیهما» که در این مورد به صورت تخصصی کار کرده‌اند، همان بود که بنده عرض کردم و آن‌ها جایی برای این قبر خاکی قائل نیستند، مگر تعلقی که روح به بدن خاکی خود دارد، ولی تمام مراحل، بر روح انسان می‌گذرد. موفق باشید

20972
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: در رابطه با یکی از موضوعات بعد از مطالعاتی و تأملاتی، یک جمع بندی مختصری خدمت تان عرضه می داریم، امید است نکات لازم در این رابطه را از ما دریغ ندارید و چنانچه صلاح ندانستید بر روی سایت قرار ندهید و خصوصی برایم ارسال نمایید: « قاعده ای هست به نام تشکیک. از طرفی می گویند انسانیت یا آدمیت یک مقوله مشکک است. یعنی دارای شدت و ضعف است. خب اگر اینگونه است و عین الانسان چهارده معصوم هستند، پس یقینا انسان هایی در ذیل انسانیت معصومین باید در حاقّ هستی و در عالَم وجود حضور داشته باشند. و همان طور که ما بعد از تعقل در مورد جایگاه عین الانسان و معصومین در هستی، در بیرون به دنبال مصادیق خارجی عین الانسان می گردیم و آن ها را می یابیم، طبق همان قاعده، باید بعد از تعقل در وجود چنین انسان هایی در غیب عالم، به دنبال مصادیق خارجی چنین انسان هایی هم که در ذیل عین الانسان هستند هم بگردیم و پیدا کنیم. حالا در همین رابطه روایاتی هست که خود معصومین به ما کمک کرده اند تا ما به چنین انسان هایی نظر کنیم. مثلا فرمودند: فی کل قرن عدول... یا فرمودند: انهم حجتی علیکم... یا فرموده اند: ان العبد اذا اختاره الله فی امور عباده شرح صدره... اگر به این روایات با نگاه «وجودی» نظر کنیم و نه با نگاه کانتی - دکارتی، به این معنا که امام معصوم که گوینده ی چنین روایاتی است، چون در درجه وجودی و مرتبه ی بالاتری از چنین انسان هایی قرار دارد و انسان هایی که در مرتبه ی بعدی هستند تجلی وجود معصومین هستند، پس این نوع روایات گزارشی از وضع خارجی و سنت ثابتی است که در عالم هستی هست، که امامان دارند به ما از چنین وجودات متعالی ای خبر می دهند، متوجه جایگاه وجودی چنین انسان هایی در ذیل معصومین می شویم. البته این بدین معنا نیست که ما این چنین انسان هایی را با معصومین مقایسه کنیم، هرگز، چون فرمودند: «لا یقاس بآل محمد احدا... احدی را با آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین قیاس نکنید» و همان طور که امامان که اولین تجلی حضرت حق هستند را با اینکه تمام کمالات حق را به نازله دارند با خدا مقایسه نمی کنیم، این انسان هایی را هم که اولین تجلی از عین الانسان هستند را هم با معصومین مقایسه نمی کنیم. و شاید فاصله اینها از معصومین به اندازه فاصله معصومین تا خدا باشد.» البته این پایان تفکر بر روی این موضوعات نیست. ببخشید که مصدع وقت شریف تان شدم. یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی حقیقت انسان یعنی انسانیت، تشکیکی باشد و هر مقوله به تشکیکی وجهِ تامّی برایش محقق باشد؛ وجوهِ نازله در ذیل آن در میان خواهد بود و آن مراتب نازله‌ی انسانیت نیز در جای خود ارزش دارد. البته این غیر از وجهی است که در آیاتی مثل آیه‌ی 113 سوره‌ی نساء مطرح است که به رسول خود به جهت کاری که بر عهده‌اش گذاشته، می‌فرماید: اگر فضل و رحمت الهی نبود نقشه‌های دشمنان تو را گمراه می‌کرد. ذیل رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» هر زعیمی که در راستای تحقق نظام اسلامی عمل کند از آن توفیقات خاص جهت امورات مردم برخوردار خواهد بود و مردم اگر به آن زعیم اعتماد کنند از رحمت خدا جهت زندگی اجتماعی و فردی بهره‌مند خواهند شد. موفق باشید

نمایش چاپی