بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: ببخشید جوابی که به سوال ۲۰۲۳۷ داده اید برایم خیلی قانع کننده نبود. چون اگر خوردن گوشت گاو مکروه است پس چرا حضرت ابراهیم گوشت گاو بریان شده برای مهمانان آورد تا هم خود از آن بخورد و هم مهمانان؟ گوشت گاو هم چیزی نیست که بگوییم در زمان حضرت ابراهیم ضرر نداشته ولی در زمان ما ضرر دارد پس در نتیجه در زمان ما مکروه است ولی در زمان حضرت ابراهیم مکروه نبوده (البته منظورم این نیست که علت تامه کراهت گوشت گاو ضرر داشتن آن است). مگر اینکه بگوییم در آن لحظه حضرت ابراهیم برای پذیرایی مهمانان هیچ چیزی به جز گاو نداشته و به ناچار این کار را کرده که باز هم این توجیه، توجیه دقیقی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید همین‌که شریعت الهی آن را مکروه کرده است، به جهت آن است که رخصتی در آن نهفته می‌باشد. موفق باشید

18318
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده وقتتون بخیر: از اینکه وقت میذارید و سوال های ما رو جواب میدید و راهنمایی می کنید خیلی ممنونم. استاد من یه جایی شنیده بودم یا شاید هم خونده بودم که شیطان نمیتونه خودش رو شبیه اهل بیت علیهم السلام در بیاره، آیا شیطان میتونه تو خواب ما خودش رو شبیه یکی از شهدا دربیاره یا اونی که ما تو خواب دیدیم واقعا خود شهید هستش و یا این که فقط تصورات ذهنی ما هستش (مثلا قبل خواب راجع به اون شهید فکر کردیم بعد خواب اون شهید رو دیدیم ولی درواقع این فقط تصور ذهنی ماست نه خود واقعی شهید). شما یه بار به من گفتید که علم تعبیر خواب ندارید اما من نفهمیدم این سوالم ربطی به علم تعبیر خواب داره یا نه، آخر سر هم سوالم رو از شما پرسیدم. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در روایت هست که شیطان به صورت معصوم در نمی‌آید ولی به شرطی که معصوم را دیده باشیم. اما اگر ما معصوم را ندیده باشیم، می‌آید و می‌گوید من فلان امام هستم. با این‌همه اگر در خواب با امام و یا شهیدی روبه‌رو شدیم و آثاری از عبودیت در ما ایجاد کرد، می‌توان آن‌را حمل بر رؤیای صادقه نمود. موفق باشید

17960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: شما فرمودید که دعا باعث این می شود که تقدیرات، بهتر و آسان تر به انسان برسد و تقدیرات در حالت کلی تغییری نمی کند ولی در پاسخ دیگری به سوالات فرمودید که دعا باعث می شود که انسان به تقدیری برتر دست یابد لطف می کنید در مورد این توضیح کوتاهی بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمی‌کند. در هر حال به اندازه‌ای که انسان‌ها رجوع به حق داشته باشند، به ساحات برتر عالمِ وجود وارد می‌شوند. هم به معنای رسیدنِ بهتر به تقدیری که دارند، و هم رسیدن به تقدیری متعالی‌تر، مگر آن تقدیراتی که عینِ عین ثابته‌ی آن‌ها است. موفق باشید

17193

عین ثابتهبازدید:

متن پرسش
بسم الله اارحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در بحث عین ثابته دقیقا این عین ثابته چیست آیا چیزی جز علم خداست؟ این که گفته می شود اقتضای عین ثابت شخص این است که مثلا کافر شدن را انتخاب می کند یعنی چه؟ آیا در عین ثابته موجود متعین و متشخص مختار صاحب عقل و اراده وجود دارد و در عین خارجی آنچه را در عین ثابته انتخاب کرده اجرا می کند؟ وانگهی سوال مهمتر این که همان عین ثابته را چه کسی عین ثابته کرده است و مگر عین ثابته چیزی جز علم خداست؟ تقریبا پاسخهای عین ثابته را دیده ام ولی روشن نشدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به پاسخ هایی که دیده اید مگر روشن نشد علم خدا علم بی معلوم نیست؟ بنابراین واقعیت عین ثابته به عنوان امکان ذاتی اش از خود اوست هرچند که وجود او از طریق خدا داده می شود ولی خداوند خلق او را به او می دهد. موفق باشید

16024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: همانگونه که مستحضرید رساله توضیح المسائل به شکل کنونی سابقه ای حدودا 100 ساله دارد (از زمان آسید ابوالحسن اصفهانی) و پیش از آن از ابتدای عصر غیبت تا پایان قرن 12 اینگونه نبوده است. (این همه وجوه مختلف یک حرکت فقهی مورد بررسی قرار نمی گرفت و بجای آن سایر امور دین همچون اخلاقیات، مسائل اجتماع، سیاست، عقاید و ... همه با هم ارائه می گردیده است.) به همان نسبت مرجع تقلید به شیوه کنونی و به صورت مرجع عام مرسوم و متداول نبوده و بزرگانی چون آخوند خراسانی، شیخ انصاری و پیش از آن فقهایی چون علامه حلی، محقق کرکی، مقدس اردبیلی مرجع تقلید بیشتر به امور علمی و تدریس و تالیف و تربیت شاگردان پرداخته و مردم هر بلاد از مجتهدین همان بلاد به صورت پراکنده تقلید می نمودند. آیا این تغییر رویه دلیل و هدف خاصی داشته است یا اتفاقی بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید ضرورت اجتماعی منجر به این شکل از کار شد. ولی در هر حال همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در جلسه‌ی اخیری که با علمای تهران داشتند، باید روحانیت در سه حوزه‌ی عقاید و اخلاق و احکام فعالیت خود را شکل دهند. موفق باشید

16020
متن پرسش
سلام: در مورد سوال قبلی شرمنده ام که بد سوال پرسیدم. اینگونه می پرسیدم بهتر بود: 1. صراط معانی عامی دارد که علامه هم به صورت گذرا بدان اشاره کرده اند. معنی اصلی و خاص و عرفانی صراط چیست؟ 2. این صراط که برای کسانی است که خدا به آنها انعام کرده، آیا می توانیم بگوییم صراط همان ائمه اند؟ آخر از شما شنیده ام که ثابت کردید ائمه خود صراط اند. باز هم شرمنده ام که سوالم را بد پرسیدم و وقتتان را گرفتم. ناراحت شدم. حلال بفرمایید. التماس دعا استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه‌ی هر انسانی صراط اوست تا از «طبع» به سوی «فطرت» حرکت کند و سالک إلی اللّه با نظر به چنین حقیقتی، به‌راحتی طبعِ حیوانی خود را زیر پا می‌گذارد تا بتواند به حقیقت خود که همان فطرت الهی است، برسد. 2- از جهت دیگر امام، صراط است زیرا مسیر درست‌رفتن به سوی حقیقت را با شخصیت و سیره‌ی خود می‌نمایاند. موفق باشید

15993
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: ببخشید چند سوال از شما داشتم: 1. آیا به نظر شما استفاده کردن از لوح فشرده عرفان نظری بهتر است یا به درس استاد رفتن یا فرقی نمی کند؟ 2. آیا توحید ذاتی و توحید اسماء و صفات و توحید افعال در چه مرحله ای روی می دهد؟ واحدیت یا احدیت ؟ یا ممکن است در عالم عقل هم تجلی اسماء و صفات برای سالک پیش آید؟ 3. ببخشید بنده مقداری از تاریکی و جن می ترسم به خصوص وقتی در خانه تنها هستم، مقداری ترس دارم در اتاقی که تاریک هست وارد شوم و می ترسم یک دفعه یک جن در جلویم ظاهر شود و این تا جایی است که با سن تقریبا بالایی که دارم و بچه نیستم، معمولا شب ها در اتاق خودم تنها نمی خوابم. حتی پیش مشاور هم رفتم ولی مشکلم حل نشده. خودمم دیگه از این مشکل ناراحتم و نمی دانم چه کنم. خواهشا راهنمایی بفرمایید. متشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بستگی به روحیه‌ی خودتان دارد. ولی به هرحال حضور در درس استاد بهتر است 2- توحید اسمائی و افعالی مربوط به مقام «واحدیت» است. ولی توحید ذاتی مربوط به مقام «احدیت» می‌باشد. در عالم عقل، انسان با مفاهیم روبه‌روست و نه با تجلی. 3- هر اندازه توحید خود را تقویت کنیم، به خصوص توحید افعالی را، قوه‌ی واهمه از قدرت می‌افتد. سعی کنید با امید به خدا تا آن‌جا که ممکن است در اطاق خود بخوابید. موفق باشید

15023
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: 1. با توجه به اینکه می گوییم در عالم غیب گذشته و آینده یک جا جمع است در خصوص بدن برزخی و قیامتی کسی که هنوز در دنیاست می گوییم الان هست منتها کامل نیست این چگونه قابل توجیه است؟ 2. در رویای صادقه که فرد آینده را می بیند مربوط به قوس نزول است؟ اگر چنین است این با اینکه می گوییم در قوس نزول تعین نیست چگونه قابل جمع است؟ 3. در معراج پیامبر (ص) اوصاف بهشتیان و جهنمیان را که می بینند اوصاف کلی را می بینند و یا بهشت و جهنم شخص خاص را می بینند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- تمام گذشته و آینده‌ی انسان در عالم برزخ در نفس او جمع است 2- انسان در خواب با خودش روبه‌رو است که قوس نزول را پشت سر گذاشته است 3- برای رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» کثرت و وحدت یک‌جا جمع است و لذا تک‌تک افراد در آن‌جا برای حضرت مشخص‌اند. موفق باشید

14699

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: این که عدد پی (3.1415) که حاصل تقسیم محیط بر قطر دایره است عدد تقریبی و گنگ است و نمی توان فهمید واقعا و دقیقا چه عددی است آیا حقیقتی پشت آن خوابیده است یا نه فقط صرفا انتزاع ذهن است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

14183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخی که شما به بنده فرمودید (که ادبیات و بدایه) را بخوانم تا بیشتر احساس آمادگی کنم، بنده تصمیم گرفتم اول بدایه را با شرح آقای صمدی با عمق بخوانم. ادبیات عرب را هم قوی کنم و یک دوره از کتب اول شما داشته باشم. حال سوال داشتم که: رساله الولایه را هم بخوانم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصمیم خوبی گرفته‌اید. در مورد «رسالة الولایه» به یک‌بار خواندن و مباحث شرح آن را دنبال‌کردن قانع نشوید. فعلاً سعی کنید با دقت تمام مطالب آن را بگیرید، ولی در سال‌های آتی باز به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

9133
متن پرسش
شما در توضیحِ «غایت مفقود محال است» می‌فرمایید: «جوانی برای کودک، یا پیری برای جوان، به‌عنوان غایت به شکل بالفعل در خارج هست‌.»، من نفهمیدم: «پیری در خارج موجود است» یعنی چه؟! مسلماً پیریِ دیگران به ما ربطی ندارد که کسی بگوید: «یعنی پیرهایی در خارج هست»، و لذا نمی‌تواند پیریِ دیگران غایت ما قرار بگیرد. و به نظر حقیر خیلی هم بعید است که پیری یک مابه‌ازائی در عالم غیب داشته باشد؛ چرا که اصلاً پیری واقعیتی نیست تا ما بازاء خارجی داشته باشد، بلکه همان فرسوده‌شدن سلول‌های بدن در اثر بالا رفتن سنّ است. بدن واقعیت دارد، اما حالت بدن، واقعیتی مستقل از بدن نیست تا ما بازاء مستقلی داشته باشد!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: محال‌بودن غایت مفقود از این قرار است که هرجا حرکتی هست آن حرکت به سوی غایتی باید باشد، زیرا حرکت، تبدیل قوه به فعل است. و در هر حرکتی قوه‌های مشخصی در میان است که در اثر حرکت به فعل تبدیل می‌شود، زیرا اگر بی‌نهایت قوه در میان باشد که لازم می‌آید بی‌نهایت عدم در میان باشد که در آن صورت چیزی نمی‌ماند که بخواهد حرکت کند. از طرفی قوه‌ها، قوه‌های خاصی هستند در راستای همان موضوعی که در حرکت است. مثل آن‌که قوه‌های حرکت انسان غیر از قوه‌های حرکت گوسفند است. در هرحال وقتی در هر حرکتی غایت مفقود نیست و قوه‌ها به سوی هدفی خاص در حال تبدیل‌شدن به فعل هستند، می‌گوییم محال است غایت مفقود باشد و مثال پیری برای جوانی که ارسطو می‌زند به این لحاظ است نه از جهت ظهور پیری که گفته شود فرسایشی است، چون در نگاه فلسفی فرسایش معنا ندارد، آنچه واقعیت دارد تبدیل قوه‌ها به فعل است، هرچند در ظاهر مثل گندیدن سیب آثار انسانی بر آن مترتب نباشد که در بحث قوه و فعل کتاب نهایه مورد بحث قرارداده‌اید. موفق باشید
3494
متن پرسش
با عرض سلام وخسته نباشید نوجوانی 17 ساله هستم بزرگترین مشکلی که دارم نداشتن پشتکار لازم است با اینکه وظیفه خودم را تقریبا به درستی فهمیده ام ومیدانم چه کاری و چگونه باید انجام دهم ولی هنگام عمل به آنها دچار سستی میشوم و پشتکارم را از دست میدهم و به درستی انجام وظیفه نمیکنم که این مشکل بیشتر مرا در زمینه مطالعات درسی و غیر درسی و استفاده درست از زندگی اذیت میکند. خواهشمند هستم چگونگی بر طرف این مشکل را بفرمایید تا در قیامت شرمنده اهل بیت (ع) نشوم و به منتهای کمال که می توانم برسم، برسم. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آفات کار در کثرات است و مشغولیت‌های پراکنده، شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» کمک کند. موفق باشید
1276

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهشمندم سوالات را به طور عملی جواب بدهیدونصیحت نکنید. پسری هستم 25 ساله-دانشجو 1-برای اینکه انگیزه ما،در هر زمینه ای قوی شود باید چه کار بکنیم حال این انگیزه در قسمت درس باشد یا عبادت های مستحبی؟2-برای اینکه ما به این حقیقت برسیم که هر چه در این عالم اتفاق می افتد با اراده خداوند است وهمه ما یک وسیله هستیم باید چه کار کنیم (من کتاب آشتی با خدا -را خوانده ام واقعا عالی بود) 3-من بیشتر مواقع برای زندگی و درس برنامه ریزی میکنم ولی هیچ وقت به تمام و کمال اجرا نمی شود یا حتی فاصله هم می افتد در این زمینه باید چه کارکنم؟ 4-برای افزایش قدرت حافظه و تمرکز در درس و یا حتی نماز باید چه کار کنم؟ 5-برای اینکه من خودم را بهتر بشناسم و با اخلاقیات و روحیات خود بهتر آشنا بشوم باید چه کار کنم؟ اگر لطف بفرمایید توضیح کامل در هر مورد بدهید بسیار سپاس گذار خواهم بود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در صورتی که به دنبال نتیجه‌ی سریع نباشید بنده در همه‌ی این موارد سیر مطالعاتی موجود در سایت را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
1236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام با عرض خسته نباشید، سوال من راجع به حرکت جوهری این است که ارتباط بین حرکت جوهری و حرکت مکانی یا وضعی چیست که گفته شده ریشه این حرکت ها هم حرکت جوهری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در بحث حرکت جوهری روشن می‌شود هر تغییری عرضی ریشه در جوهری دارد که عین حرکت است، حتی حرکت مکانی به جهت ذات متحرک عالم ماده است به همین جهت حرکت و مکان در عالم مجردات معنی ندارد. موفق باشید
778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید و آرزوی توفیقات روزافزون از درگاه حضرت حق برای شما. استاد گرامی چند سوال از حضورتان داشتم: 1- استاد با توجه به اینکه شب قدر در ایران مثلا با عربستان و یا جاهای دیگر زمانش فرق دارد، شب قدر که ملائکه نازل می شوند و ... کدام است ؟ آن شب که ما قدر میگیریم یا آن شب که در مثلا عربستان میگیرند؟ 2- با توجه به سخنرانیهای حضرتعالی به این نتیجه میرسیم که ائمه معصومین علیهم السلام ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند، اگر این گونه است چرا در روایات آمده اعمال شیعیان دوشنبه و پنج شنبه به ائمه علیهم السلام ارائه می شود. مگر ایشان همیشه ناظر بر اعمال نیستند. 3- آیا همه ائمه بر اعمال ما ناظر هستند و یا فقط امام زمام عج الله تعالی فرجه الشریف؟ با تشکر
متن پاسخ
همان‌طور که صبح مردم ایران مربوط به خودشان است و باید در صبح خودشان نمازشان را بخوانند، و فقط در زمانی که برای آن‌ها بین طلوع فجر تا طلوع شمس است نماز صبح‌شان قبول است، شب قدر مردم ایران نیز مربوط به خودشان است و در شب قدر خودشان ملائکه و روح بر قلبشان نازل می‌شود و افق آن سال را برای آن‌ها می‌گشاید. نظر ائمه«علیهم‌السلام» در روز دوشنبه و پنج‌شنبه نظر خاص است و در سایر اوقات نظر عام، مثل آن‌که ماه رمضان شهرالله گفته می‌شود در حالی‌که همه‌ی ماه‌ها ماه خدا است ولی در این ماه رابطه‌ای خاص بین مخلوقات با خالقشان برقرار است. در روز دوشنبه و پنج‌شنبه حضرت با نظر خاص به اعمال شیعیان نظر دارند تا اگر شرایط ارتقاء خود را فراهم کرده‌اند آن‌ها را به لطف خاصی برسانند. همه‌ی ائمه«علیهم‌السلام» ناظر اعمال‌اند، اما به قول حافظ: «امروز امیر در میخانه تویی، تو» مسئولیت اصلی امور شیعیان امروز به عهده‌ی وجود اقدس حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است و ایشان مسئول اصلاح امور جهت حاکمیت نهایی حق در عالم هستند. موفق باشید
20536

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد: ۱. لطف می کنید آسمان های هفت گانه را به ترتیب و با مختصر توضیحی نام ببرید آیا اینجور است مثلا طبیعت آسمان اول، برزخ آسمان دوم، قیامت آسمان سوم ۲. اسم جامع الله در کدام آسمان برای عارف یا سالک تجلی می کند؟ ۳. آیا بعد از اسم الله اسم دیگری هست که تجلی کند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این نوع سؤال‌ها و جواب‌ها چیزی دستتان را نمی‌گیرد. پیشنهاد بنده ان است که اگر می‌خواهید در این موارد مطالعه فرمایید کتاب «عرفان نظری» آقای یزدان‌پناه را با حوصله دنبال کنید. موفق باشید

19806
متن پرسش
با سلام: سه سوال از متن و شرح کتاب معاد داشتم: ۱. حقیقت یک وجود ظریف فی الخارج است به چه معناست؟ ۲. پاک شدن در سکرات به دلیل رو به رو شدن با اسماء غضبی و در نتیجه عذاب دیدن است یا رد وسوسه های شیطان و منصرف شدن از شیطان؟ ۳. فرمودین عبادتی که قلب متوجه آن نباشد و از آن در باطن آثاری پیدا نشود در عوالم دیگر محفوظ نمی ماند. ملاک برای دانستن اینکه عبادات متوجه قلب هستن یا نه چیست؟ با تشکر یا حق.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این مطلب را با دنبال‌کردنِ مباحث «برهان صدیقین» برای خود حل کنید 2- پاک‌شدن در سکرات به معنای آن است که تعلقات ما که ریشه در توهّمات شیطانی دارد، رفع گردد 3- هراندازه انسان روحِ عبودیت را در خود زنده‌تر احساس کند، بیشتر امیدوار می‌گردد که حضرت حق به او نظر انداخته‌اند. موفق باشید

19513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات و عبادات تان ان شاءالله نزد حضرت عشق قبول باشه! استاد نظر شما درباره ی پاسخ آقای محبیان برای این سوال چیست؟ ‌سؤال: اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدی‌نژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافق‌اید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر می‌رسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر می‌دانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چند‌میلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بن‌بست رسیده است؟ من درباره زندگی شخصی فرد نام‌برده قضاوتی نمی‌کنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزش‌های دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام می‌دهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزش‌های دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آن‌قدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانه‌ای از غلبه پوپولیسم و قدرت‌گرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخص‌هایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیده‌ایم؟ هر توجیهی شود، بی‌معناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آن‌هم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سخت‌گیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی داده‌اند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد. استاد در جوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) دعاگوی شما و دوستان هستیم، شما هم برای ما دعا بفرماید. ممنون!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز التماس دعا دارم. چون تحلیل ایشان را تحلیلی حکیمانه دیدم عیناً در جواب بعضی از سؤالات کاربران، آن را ارسال نمودم. موفق باشید

19077
متن پرسش
سلام: عیدتون مبارک استاد من رابطم با خدا قطع شده، به شدت از دستش عصبانی هستم، ناراضی از بدنی که به من داده (جثه کوچک) ، ناراضی از وضع مالی (فقر - عدم داشتن خانه و ماشین) ناراضی از پدر و مادر (عدم انجام حداقل وظیفه پدری و مادری و اغلب موارد ضربه به پیشرفت فرزند) ناراضی از خودم به خاطر اشتباه در انتخاب رشته و بن بست در درس خواندن، احساس می کنم بهم ظلم شده، تنفر، عصبانیت، افسردگی هم شده محصول این نارضایتی، عدم داشتن شغل و در نتیجه عدم ازدواج، پاک گیج گیجم..... استاد لطفا این سوالات برام جواب دهید 1. آیا من این شرایط را قبل ورود به این دنیا برای خودم انتخاب کردم یا خدا؟ اگر من چرا حداقل انتخاب کردم نه حداکثر؟ 2. چگونه رابطه ام را با خدا دوباره برقرار کنم در شرایطی که بسیار ناراضیم؟ یه راه حل عملی - یه کتابی، یه عملی که زندگیمو تغییر بده، اوضاع همینطور پیش بره احتمالا آخرتم هم از بین میره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این‌که انسان‌ها چرا چنین اختیارهایی را قبل از تولد می‌کنند، مربوط به خودشان است. ولی این‌که با همان اختیار می‌توانند کنار بیایند و زندگی را طوری تعریف کنند که همان زندگی، بسترِ کمال برای آن‌ها باشد، باز به اختیار خودشان است 2- به نظرم خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید و از اول تا آخر آن را مطالعه کنید. موفق باشید

18293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیک خدا قوت: در نوشته نحله نجف از مرحوم شجاعی یاد کردید بنده از همین مطلب استفاده می کنم و سؤالی که علی الظاهر مقدر است خدمتتان عنوان می کنم شاید زاویه ای از بحث بر جای مانده روشن شود: سؤال 1 : آیا به محضر مرحوم شجاعی رفتن (مثلا) و تحت عنایت ایشان و با دستورات ایشان و امثال ایشان طی طریق و سلوک کردن صحیح است در این تاریخ؟ سؤال 2 : آقایانی که خود را شایسته استادی در وادی سلوک می دانند در این زمان چه کنند؟ در ضمن از صحبت های شما در مورد امام یاد زندگینامه عبد القاهر جرجانی افتادم (از یک حیث) که گفته هذا قدمی علی راس کل ولی. توفیقاتتان روز افزون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحضر هستید که آیت‌اللّه محمد شجاعی رحلت کرده‌اند ولی به نظر بنده آثار ایشان تا اندازه‌ی زیادی برای یک سلوک، راه‌گشا است 2- در جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، عرض شده که چرا مرحوم آیت اللّه بهجت می‌فرمایند در این تاریخ علمِ تو استاد توست. موفق باشید

18194
متن پرسش
سلام استاد: استاد نزدیک ترین به من هم بر اساس شدته؟ یعنی من به خودم نزدیکترم یا خدا به من؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که وجود خدا شدیدترین وجود است و در نتیجه شدیدترین حضور را دارد، انسان ابتدا به صورت تکوینی وجود خدا را حس می‌کند و بعد وجود خود را. ولی عموماً مردم، علم به این علم ندارند تا آن‌که عوامل غفلت را کم کنند و در دیدنِ هرچیز حتی در دیدن خود، خدا را بیابند به همان معنایی که حضرت علی«علیه‌السلام» فرمودند: «ما رأیت شیئاّ الا و رأیت اللّه قبله و معه و بعده». موفق باشید

16077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا تعین اول و تعین ثانی و احدیت و واحدیت و فیض اقدس و فیض مقدس را با هم تطبیق دهید که هر کدام با کدام یکی مطابق است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است مباحثی را که در شرح کتاب «مصباح الهدایه» شده است دنبال بفرمایید. صوت آن بر روی سایت هست. موفق باشید

15225
متن پرسش
استاد گرامی سلام: درخواستی به شماره 15165 داشتم گویا لایق ندانستید پاسخ داده شود این هم نشانه دیگری بر بدبختی من است فکر می کنم مصداق این آیه هستم: «و نادی أصحاب النار أصحاب الجنة أن أفیضوا علینا من المآء أو مما رزقکم الله قالوا إن الله حرمهما علی الکافرین»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً جواب داده شده است. عیناً همان جواب را دوباره خدمتتان ارسال می‌داریم. سعی بفرمایید ایمیل خود را در همه‌ی قسمت‌ها بررسی کنید زیرا بعضاً نیاز نیست که جواب‌ها در معرض دید سایر کاربران قرار گیرد، به‌خصوص که در بعضی از سؤال‌ها خصوصیات فردی سؤال‌کننده مطرح است.

 باسمه تعالی: سلام علیکم: زیارت امین اللّه با نظر به جمال مولایمان علی«علیه‌السلام» مدتی مشغول شوید و به فراز قسمت دوم بیشتر توجه فرمایید. اصلِ زیارت را با شرح مختصری که بر آن داشته‌ام، خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید  زیارت امین اللّه

حضرت امام محمّد باقر(ع) فرمودند هرکه از شیعیان ما این زیارت و دعا را نزد قبر امیرالمومنین(ع)یا نزد قبر یکى از ائمه(ع) بخواند، البته حقّ تعالى این زیارت و دعای او را در نامه‌اى از نور بالا برد.

 خوب است که «زائر» در محضر هر امامی در فرصت مناسب این زیارت را که شامل معارف و مناجات بس گرانقدری با حضرت رب‌العالمین است؛ بخواند. در آن دعا طوری «زائر» به ملاقات خدا دست می‌یابد که به جای آن‌که از خدا چیزی بخواهد؛ راضی‌شدن از خدا را طلبِ خود قرار می‌دهد، زیرا خدا است که مقصد و مقصود هرکسی است. راستی را، اگر کسی به مقصد رسید، جای دیگری باید برود؟!! «سوار چون‌که به منزل رسد، پیاده شود».

(اَلسَّلامُ عَلَیک یا امینَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ)

 سلام بر تو اى امانتدار خدا در زمین او و حجتش بر بندگان او. او امین الهی در دین و در سرّ و در خلق می‌باشد. خلق خدا باید در اختیار امام معصوم باشد که امین اللّهِ مطلق است. زیرا خداوند سرّش را به او سپرده و حجت او است بر بندگانش، و از این جهت خداوند به او احتجاج می‌کند اگر مردم از امام معصوم عدول کنند.

(اَلسَّلامُ عَلَیک - نام هر امامی که مشغول زیارت او هستی، بگو و ادامه بده-  اَشْهَدُ اَنَّک جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکتابِهِ، وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ. )

سلام بر تو اى - نام آن امام را اظهار کن و بگو- گواهى دهم که تو در راه خدا جهاد کردى و چنانچه باید به کتاب خدا رفتار کردى و پیروى کردى از سنت‌هاى پیامبرشf. و به لحاظ سلوکی و توحیدی آن‌طور که نهایت جهاد با نفس و ظلمات است، مجاهده‌ی نفس نمودی و مقیّد به شریعت الهی بودی و تنها سنت نبیّ الهی را انجام دادی، نه سنت کسانی که به ناحق به جای رسول اللّه قرار گرفتند.

(حَتّى دَعاک اللَّهُ اِلى جِوارِهِ فَقَبَضَک اِلَیهِ بِاخْتِیارِهِ وَ اَ لْزَمَ اَعْدائَک الْحُجَّةَ مَعَ مالَک مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلى جَمیعِ خَلْقِهِ)

تا در مسیر مجاهدت در مسیر الهی و عمل به کتاب الهی تا آن‌جا ادامه دادی که خداوند تو را به جوار خویش دعوت فرمود و به اختیار خودش جانت را قبض نمود - تو را با اختیار خود برد، نه به خاطر اتفاقی که ابن‌ملجم گمان کرد تو را از صحنه خارج کرد- و ملزم کرد دشمنانت را به حجت و برهانی که تو آن حجت و برهان بودی و حتی ابن‌ملجم هم خبر داشت که تو حجّت خدایی.[1]

«زائر» از این مرحله به بعد؛ یک‌مرتبه به طلبِ سلوکی بسیار متعالی منتقل می‌شود و اظهار می‌دارد:

(اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک راضِیةً بِقَضاَّئِک مُولَعَةً بِذِکرِک وَ دُعاَّئِک مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِیاَّئِک مَحْبُوبَةً فى اَرْضِک وَ سَماَّئِک صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلاَّئِک شاکرَةً لِفَواضِلِ نَعْماَّئِک ذاکرَةً لِسَوابِغِ آلائِک مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقاَّئِک مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِیوْمِ جَزاَّئِک مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِیاَّئِک مُفارِقَةً لاَِخْلاقِ اَعْدائِک مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِک وَ ثَناَّئِک)

خدایا نفس مرا نسبت به مقدّراتت که برایم رقم زده‌ای، با معرفتی ناب مطمئن گردان. و راضی گردان به قضای خود - تا هرآن‌چه را تو برایم مصلحت دانسته‌ای، را با رضایت خاطر بپذیرم- تشنه‌ی ذکر و دعا و نجوایِ با تو باشم همراه با عشقی حقیقی و توحیدی ناب. نفسی به من عطا کن که دوست‌دارِ اولیاء تو باشد و در عین حال مرا از اولیاء خود قرار ده تا در زمین و آسمان محبوبِ اولیاء‌ات قرار گیرم. بر بلاهایی که برایم تقدیر کرده‌ای، شکیبایی و پختگی نشان دهم. شاکر نعمت‌های زیبای تو و مدیون نعمت‌هایت باشم. یادآورِ نعمت‌های کامل و تمام تو باشم. مشتاق شیرینی لقایِ خوش تو باشم. تقوا را برای روز جزای تو به عنوان توشه‌ای برگیرم. پیرو سنت‌های اولیاء تو باشم. از هر آن‌چه دشمنان تو بدان مشغولند، فاصله داشته باشم. در دنیا و آخرت مشغول ثنا و حمد تو باشم.

«زائر» در این فراز با دل‌دادگیِ کامل سعی دارد از هر آن‌چه او را به دنیا مشغول می‌کند و از خدا وامی‌دارد، عبور نماید و بعد از آن وضع او آن‌چنان دگرگون می‌گردد که با زبان دیگر یعنی زبانِ بی‌تابانه در محضر آن امام معصوم سخن می‌راند و اظهار می‌دارد:

(اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتینَ اِلَیک والِهَةٌ وَسُبُلَ الرّاغِبینَ اِلَیک شارِعَةٌ وَاَعْلامَ الْقاصِدینَ اِلَیک واضِحَةٌ وَاَفْئِدَةَ الْعارِفینَ مِنْک فازِعَةٌ وَاَصْواتَ الدّاعینَ اِلَیک صاعِدَةٌ وَاَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاک مُسْتَجابَةٌ وَتَوْبَةَ مَنْ اَنابَ اِلَیک مَقْبُولَةٌ وَعَبْرَةَ مَنْ بَکى مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَةٌ وَالاِْغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِک مَوْجُودَةٌ وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِک مَبْذُولَةٌ)

خداوندا! قلب مشتاقان به تو سختْ سرگردان تو است و هرکس به تو رغبت داشته باشد، بدون هیچ فاصله‌ای راهش به سوی تو باز است و نشانه‌های آمدن به سوی تو واضح و روشن است و دلِ آن کس که تو را شناخت، از تو هراسان است و هرکس به سوی تو دعا کرد، دعایش بالارونده است و درهای اجابت برای این افراد گشوده است و دعوت آن‌کس که با تو سخن بگوید، مستجاب است و توبه‌ی کسی که به سوی تو توبه کند، قبول و پذیرفته است و اشک آن کس که از خوف تو اشک بریزد، مورد رحمت است و دادرسی برای کسی که به تو استغاثه کند، موجود. و کمک برای کسی که از تو کمک بخواهد، فراوان.

(وَعِداتِک لِعِبادِک مُنْجَزَةٌ وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَک مُقالَةٌ وَ اَعْمالَ الْعامِلینَ لَدَیک مَحْفُوظَةٌ وَ اَرْزاقَک اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْک نازِلَةٌ وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ اِلَیهِمْ واصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرینَ مَغْفُورَةٌ وَ حَواَّئِجَ خَلْقِک عِنْدَک مَقْضِیةٌ وَ جَواَّئِزَ السّآئِلینَ عِنْدَک مُوَفَّرَةٌ وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَةٌ وَ مَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمینَ مُعَدَّةٌ وَ مَناهِلَ الظِّماَّءِ مُتْرَعَةٌ)

و وعده‌هایى که به بندگانت دادى وفایش حتمى است، و لغزش کسى که از تو پوزش طلبد بخشوده است و کارهاى آنان‌که براى تو کار کنند در نزد تو محفوظ است و روزی‌هایى که به آفریدگانت دهى از نزدت ریزان است و بهره‌هاى بیشترى هم به سوی‌شان مى‌رسد و گناه آمرزش‌خواهان(از تو) آمرزیده است و حاجت‌هاى آفریدگانت نزد تو روا شده است و جایزه‌هاى سائلان در پیش تو شایان و وافر است و بهره‌هاى فزون پیاپى است و خوان‌هاى احسان تو براى طعام‌خواهان آماده است و حوض‌هاى آب براى تشنگان لبریز است.

(اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَاقْبَلْ ثَناَّئى وَاجْمَعْ بَینى وَبَینَ اَوْلِیاَّئى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ اِنَّک وَلِىُّ نَعْماَّئى وَمُنْتَهى مُناىَ وَغایةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ)

پس خدایا دعایم را مستجاب کن و بپذیر مدح و ثنایم را و گردآور میان من و دوستانم به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسین که به راستى تویى صاحب نعمت‌هایم، و منتهاى آرزویم، و سرحد نهایى امیدم، و بازگشتگاه و اقامتگاهم.

(اَنْتَ اِلهى وَسَیدى وَمَوْلاىَ)       

تویى معبود و آقا و مولاى من.

(اِغْفِرْ لاَِوْلِیاَّئِنا وَ کفَّ عَنّا اَعْداَّئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَاَظْهِرْ کلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْیا وَ اَدْحِضْ کلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى اِنَّک عَلى کلِّشَىءٍْ قَدیرٌ)

بیامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنان‌مان را و سرگرمشان کن از آزار ما و آشکار کن گفتار حق را و آن را برتر قرار ده و از میان ببر گفتار باطل را و آن را پست گردان که به راستى تو بر هرچیز توانایى.

 


   [1] - در رابطه با این‌که همه می‌دانستند علی حجّت خداوند است جریان «حبابه‌ی والبیه» که از شیعیان عاقله‌ی کامله‌ی جلیله و عالم به مسایل حلال و حرام و بسیار متعبد و کوشا در عبادت بود که هشت امام را درک کرده بود؛ می‌‌‌تواند نمونه‌ی خوبی باشد. او نقل می‌کند: «یک روز امیرالمؤمنینu را در محل پیش قراولان لشگر دیدم که با تازیانه‌ی دوسری که در دست داشت، فروشندگان ماهی‌های جری(بی‌فلس) و مارماهی و سگ‌ماهی و ماهیان در آب مرده را، می‌زد و با لحن آمرانه‌ای چون: «ای فروشندگانِ مسخ شده‌های بنی اسراییل و ای لشگرِ بنی‌مروان»! آنان را از فروختن این نوع ماهی‌های حرام بازمی‌داشت. در این هنگام «فرات بن احنف» که در آن‌جا حاضر بود، از جای برخاست و به سوی حضرت آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین! لشگر بنی مروان چه کسانی هستند؟ علی(ع) در پاسخ او فرمود: «آن ها کسانی بودند که ریش‌های خود را می‌تراشیدند و سبیل‌های خود را رها کرده و آن را می‌تابیدند، خداوند هم آنان را مسخ کرد. حبابه می‌گوید: من تا آن روز گوینده‌ای را خوش بیان‌تر از او ندیده بودم؛ او را دنبال کردم تا این‌که در جلویِ خان مسجد(محوطه‌ی جلوی مسجد) نشست، به او عرض کردم: خداوند تو را مشمول لطف و رحمت خویش قرار دهد، دلیل بر امامت چیست؟ آن حضرت با دست خود اشاره به ریگی که روی زمین افتاده بود کرد و فرمود: «آن را نزد من بیاور». من آن ریگ را برداشتم و به ایشان دادم، آن حضرت ریگ را در کف دست خود گذاشت و با دست خود آن را نرم کرد، سپس با نگین انگشترش که نام خود آن حضرت بر آن نقش بسته بود، آن سنگریزه را مهر کرد، سپس به من گفت: ای حبابه! هر گاه کسی ادعای امامت کرد و توانست چنان که دیدی بر سنگریزه‌ای مهر بزند، پس بدان که او امام واجب الاطاعه است. همانا امام کسی است که هر چه را بخواهد و اراده کند، از او پنهان نگردد. حبابه گوید: من رفتم تا هنگامی که امیرالمؤمنین(ع)به درجه‌ی رفیع شهادت رسید. من نزد امام حسن(ع)آمدم، آن حضرت در مسند امیرالمؤمنین نشسته بود و مردم، معالم دین خود را از او سؤال می‌کردند. چون حضرت مرا دید، فرمود: «ای حبابه‌ی والبیه!» عرض کردم: بله، ای مولای من! فرمود: «آن چه همراه داری بیاور، من آن سنگریزه را به او دادم، آن حضرت نیز همانند امیرالمؤمنین علی(ع) برای من بر آن سنگریزه مهر نهاد.

پس از شهادت امام حسن(ع) به نزد امام حسین(ع) شرف حضور پیدا کردم. حضرت در مسجد پیغمبر(ص)نشسته بود، چون وارد شدم، مرا خوش آمد گفت و به نزدیک خودش خواند و فرمود: «ان فی الدلالة دلیلا علی ما تریدین، افتریدین دلالة الامامة؟»؛ در میان نشانه‌ی امامت، آن‌چه را تو می‌خواهی هست، آیا دلیل امامت را می‌خواهی؟ گفتم: آری آقای من، فرمود: «آن‌چه با خود داری بیاور». سنگریزه را به آن حضرت دادم و او هم بر آن مهر نهاد.  پس از شهادت آن حضرت نزد علی بن الحسین(ع)رفتم. در آن موقع سنّ من به صدو سیزده سال رسیده بود و از شدت پیری ضعف بر وجودم غلبه کرده و رعشه بر اعضای من افتاده بود. آن حضرت در حال رکوع و سجود و مشغول عبادت بود. مدتی منتظر ماندم تا این‌که خسته شدم و از دریافت نشانه‌ی امامت مأیوس گشتم، برخاستم که بروم، دیدم آن حضرت با انگشت سبابه به من اشاره فرمود، ناگاه دیدم جوانی به من بازگشته و خود را دختری باگیسوان مشکین دیدم. چون نمازش تمام شد، گفتم: ای آقای من! چقدر از دنیا گذشته و چقدر باقی‌مانده است؟ فرمود: «اما ما مضی فنعم و اما ما بقی فلا» ؛ «آن‌چه را که گذشته است می‌دانم و آن‌چه را که باقی است، کسی نمی‌داند. سپس فرمود: «آن چه همراه داری بیاور.» من سنگریزه را به او دادم و حضرت بر آن مهر نهاد.  پس از شهادت امام سجاد(ع)به خدمت امام محمد باقر، امام جعفر صادق و امام موسی کاظم و امام رضا(صلوات‌الله علیهم اجمعین) رسیدم و همه‌ی حضرات سنگریزه را برایم مهر کردند. از عبدالله بن همام نقل است که وی پس از آن نه ماه دیگر زنده بود. (بحارالانوار، ج 25، ص 177؛ در «اصول کافی، ج 1، ص 346، ح 3، از «محمد بن هشام » نقل شده است.)

 

14592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: کتاب سر الصلوه امام (ره) چه پیش نیازی لازم دارد؟ آیا آداب الصلوه را اگر کار کنیم بعد می توانیم وارد این کتاب با ارزش و شریف شویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «سرّ الصلواة» اصطلاحات بسیار فنی دارد که با آشنایی به عرفان نظری می‌توان از آن استفاده کرد. موفق باشید

14584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا در بین عرفا مطالعه بر روی زندگی حضرت امام (ره) بیشتر اهمیت ندارد؟ به جهت اینکه امام شخصیت اشراقی و بی نظیری دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام در جای خود دریچه‌ای به سوی حقیقت‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی