باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای مصطفی صادقی در کتاب «تحلیل تاریخی نشانه های ظهور» نکات محققانهی دقیقی دارند: این کتاب پژوهشی است نقادانه درباره منابع و روایات مربوط به نشانه های ظهور امام زمان(عج). در مقدمه این کتاب آمده است: آمدن مهدی موعود به عنوان منجی بشریت در متون اسلامی با نشانه هایی قرین بوده است تا منتظران ظهور با دیدن آنها به حقانیت مدعی نجات بخش پی برده و با آمادگی به استقبال او بشتابند، اما در گذر زمان دسته ای از آدمیان به انگیزه های مذهبی و یا سودجویی سیاسی به نشانه سازی هایی دست زدند تا در پرتو آن حرکت خویش را زمینه ساز ظهور و یا خویشتن را به عنوان موعود آخر الزمان جای بزنند. این علائم به مرور زمان در اندیشه برخی امری مسلم تلقی و موجب رهزنی هایی شده است. این کتاب کوشیده است اخبار و روایات مجعول و غیر مجعول نشانه های ظهور را از هم تمییز دهد و آفات و آسیب های تحریف و جعل این قبیل اخبار و روایات را بررسی کند.
مصطفی صادقی نگارنده این کتاب به تجزیه و تحلیل منابع اصلی مسئله غیبت و ظهور امام زمان پرداخته و ضمن مرور نشانه های ظهور به بررسی صحت و سقم مندرجات آنها پرداخته است. بررسی اخبار و روایات مربوط به قتل نفس زکیه، خروج سفیانی، قیام سید حسنی و سید خراسانی و روایاتی مانند طلوع خورشید از سمت مغرب از اصلی ترین پی گیری های این کتاب محسوب می شود. نگارنده این کتاب همچنین درصدد ارائه نظریه های جدید و ایجاد چشم اندازی نو در این عرصه بوده و از منابع مهم و کهن نیز سود برده است.
«تحلیل تاریخی نشانههای ظهور» اثری تحلیلی تاریخی از «مصطفی صادقی» که در پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی آماده گردیده است، جزو معدود محموعه هایی است که به بررسی و نقد روایات نشانه های ظهور میپردازد. آمدن مهدی موعود (ع) به عنوان منجی بشر، در متون اسلامی با نشانههایی قرین شده است تا منتظران ظهور با دیدن آنها به حقانیت مدعی نجاتبخشی پی برده و با آمادگی به استقبال او بشتابند؛ اما در گذر زمان، دسته ای از آدمیان به انگیزههای مذهبی یا سودجویی سیاسی، به نشانهسازی هایی دست زدند تا در پرتو آن، حرکت خویش را زمینه ساز ظهور یا خویشتن را به عنوان موعود آخرالزمان جای زنند. این علائم به مرور ایام در اندیشه برخی، امری مسلم تلقی، و موجب رهزنی هایی شده است و به جا مینماید این نشانهها، با معیارهای علمی به ترازوی نقد گرفته شوند. کتاب تحلیل تاریخی نشانههای ظهور در پی چنین هدفی شکل گرفته و به بررسی نشانههای مشهوری میپردازد که در تاریخ اسلام رخ داده یا مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. از دیدگاه مؤلف برخی نشانهها در حقیقت علامت ظهور به شمار نمیآیند. کتاب از انتشارات «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» در قم میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- طبیعی است که قلب دارای «ادبار» و «اقبال» است. وظیفهی ما آن است که در موقع ادبار نیز بر وظایف و عبادات خود صبر و پشتکار داشته باشیم تا قلبِ رمیده برگردد 2- فکر میکنم سیر مطالعاتی بر روی سایت کارساز باشد 3- مطالعهی سیرهی عرفا و شهداء کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نگاه، نگاهِ تأویلی به موضوع است شاید بدین معنا باشد که آدمیت آدم چیزی را طلب کند که در جایگاه آن نمیتواند قرار گیرد و عملاً نسبت به جایگاه خود شاکر نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جواب آقای دکتر پورحسن به نامهی مذکور، جواب عالمانهای بود. از جواب منتقدین اینطور برداشت میشود که هنوز نگاه ایدئولوژیک بر نگاه تفکرآمیز غلبه دارد. شاید با مقایسهی نگاه منتقدین به سخن دکتر داوری و فهمی که برای آن سخن نیاز هست به این نتیجه برسیم ما هنوز به تاریخی که انقلاب اسلامی نیاز به آن دارد، نرسیدهایم. هنوز تفکر در میان نیست. نامهی آقای دکتر پورحسن این است:
مدت هاست شیوه تفکر را از دست داده ایم
یادداشت دکتر قاسم پورحسن درباره انتقادهای عجولانه به نوشته دکتر داوری در مورد علم دینی و علوم انسانی اسلامی:
۱. غلبه نگاه های غیر علمی به مسائل علمی سبب شده است تا تفکر ورزی را فراموش کنیم. مسئله علوم انسانی به طورکلی یک مسئله اندیشه ای و علمی است، در حالیکه در سی سال اخیر منظور ایدئولوژیک در این باب داشتیم به همین دلیل دستاوردهای علمی نداشتیم، علم منطق خاص خود را دارد، علم در یک فرآیند طبیعی و طولانی و نه با تجویز یا تمنا ظهور می کند، تا زمانی که به این نکته التفات نکنیم نمی توانیم تحولی در علم به طور عام و علوم انسانی به طور خاص شکل دهیم. متفکران مغرب زمین به این مسئله بنیادین، تفطن پیدا کردند و قادر شدند وضع جدید و دانش جدید را ظهور بدهند. می توانیم از تجربه عقل جمعی بشر، بهره مند شده و با پیروی از الگوی مبتنی بر دانش، تحولی را در علوم انسانی بوجود می آوریم.
۲. داوری ها نسبت به نوشته دکتر داوری ایدئولوژیک و شتابزده بود. گفتار داوری حاوی سه بخش اساسی است:
الف) بررسی شرایط امتناع علم دینی و علوم انسانی اسلامی در ایران در سی سال اخیر
ب) تبیین منطق خاص علم
ج)بررسی شرایط امکان علوم انسانی اسلامی و علم دینی
پیش از توضیح سه پاره فوق متذکر می شویم، رویکرد دکتر داوری در این نوشتار کاملاً علمی و به دور از نگاه های ارزشدارانه بوده است در حالیکه منتقدان و مخالفان ارجمند به آن بی توجه بوده اند.
مدت هاست در برابر یک نظریه علمی، مواجهه ی شتابزده و ایدئولوژیک اتخاذ می کنیم. دکتر داوری یک فیلسوف برجسته و متفکری با بصیرت های بنیادین است، او ار نمی توان به هیچ روی فیلسوف حکومتی پنداشت. رویه و مشی فلسفی او این نکته را عیان می سازد که در تمام نوشته هایش، سیاست زدکی را کنار گذاشته و منطبق با دانش به بررسی انتقادی و تحلیلی مسئله پرداخته است.
فرض کنیم دکتر داوری در گذشته دیدگاهی متفاوت درباره علم، علم دینی و علوم انسانی اسلامی داشته و حال با مطالعه دقیق تر و اتخاذ روش علمی تر دریافته است که می توان در آن نظر پیشین خود، تحولی ایجاد کرد یا حتی از آن گذار نمود. ویژگی فیلسوف و متفکر دینی است که با دریافت نادرستی دیدگاه آنرا اصلاح کند یا کنار بگذارد و دیدگاه درست یا درست تر ار در پیش بگیرد، این چه ایرادی بر اساس منطق علم دارد؟
همه متفکران بزرگ با گذار از اندیشه های پیشین شان بود که نظریه ای جدید عرضه کرده اند و به همین دلیل امروزه از اندیشمندان برجسته بواسطه تحول یا گذار از دوران یک، دو و سه آن ها حسب اندیشه هایشان سخن می گوییم. نگارنده اعتقاد ندارد دکتر داوری علم دینی با روایت و فهم متعارف و غالب در جامعه، را هیچگاه پذیرفته باشد تا حال بگوییم آب پاکی را بر روی دست علاقه مندان و دلدادگان ریخته باشد.
۳. حقیقت این است بخش نخست گفتار دکتر داوری نیازمند بررسی تفصیل و دقیق است، دو فهم می توان از تلاش سی ساله متفکران ایرانی در باب علم دینی و علوم انسانی اسلامی به دست داد:
فهم نخست آن است که پس از انقلاب اسلامی، متفکران ایرانی به سبب هیجانات حاصل از انقلاب، در صدد کنار زدن غرب و دانش غربی بودند و دوره دوم غرب ستیزی را سامان دادند، اما نتیجه آن مطلوب نبود، فهم دوم این است که به سبب آگاهی از منطق و ماهیت علم، روی به اسلامی کردن علوم آورده و خواهان شکل دادن دانش متناسب با پرسش ها، اقتضائات و نیازهای جامعه بودند، در این رویکرد تلاش صحیحی در دریافت سرشت علم و دین و جامعه مدرن و امروزی بعمل آوردند و کوشیدند با سهیم شدن در علم، مرزهای دانش را بسط داده و دانش منطبق با نیازی ایران را سامان دهند.
نقد دکتر دواری متوجه فهم نخست است، فهم نخست در این سی سال غلبه پیدا کرده و مانع فهم صحیح سرشت علم، دوره مدرن و منطق ظهور علم شده است. همین فهم نادرست از علم، غرب و علوم انسانی سبب شده تا به انسداد معرفتی در این باب برسیم و اگر همین روش را ادامه بدهیم هیچگاه دستاوردی نخواهیم داشت.
دکتر داوری در حدود بیان این شرایط امتناع با خوانش نخست که فهمی ایدئولوژیک و غیر علمی است، می باشد. به نظر می رسد عدم فهم درست این مسئله سبب شده تا منتقدان این چنین شتابزده به مخالفت با گفتارهای دکتر دواری روی بیاورند.
۴. بخش دوم نوشتار دکتر داوری از اهمیت بسیار برخوردار است. آیا تاکنون موفق به فهم دوره جدید شده ایم؟ چه مطالعاتی درباره اسباب ظهور دوره جدید صورت داده ایم؟ آیا غرب می توانست بدون روش آگاهی و گسست معرفتی از منظر پیشین خود نسبت به انسان، جامعه، علم و قدرت دست به ظهور چنین تحولاتی بزند؟
متاسفانه غلبه نگاه های غیر علمی سبب شده است تا برخلاف فیلسوفان اسلامی همچون فاربی و ابن سینا عمل نماییم. می خواهیم بدون خواندن و فهمیدن بنیادهای غرب، از آن گذر نمائیم و بنیادی دیگر فراهم سازیم، در حالی که آگاهی درستی از سرشت علم نداریم.
فارابی و این سینا به درستی یونان و دانش یونانی خوانده، تبیین کرده، نقد نموده و دانش جدید را ظهور دادند. این منطق بنیادین علم است. ما متاسفانه فرصت چهل ساله را برای فهم غرب، دانش های برآمده از عقل جمعی دوره مدرن و بنیادهای آن را از دست داده و نتوانستیم ماهیت و منطق علم را فهم کنیم. بدون فهم دقیق این شالود ها نمی توان ادعایی در خلا داشت. ظهور علم نه اتفاقی است و نه تابع امیال و پندارهاست. علم منطق خاص خود را دارد، پس باید این منطق را بیاموزیم، بدون آن نمی توان علمی را ظهور داد. سخن دکتر داوری بیان این حقیقت است. همچنان در علم دینی و علوم انسانی اسلامی به این مسئله بی التفات هستیم.
۵. هیچ متفکری نمی تواند حکم به امتناع ظهور اندیشه ای بدهد. دکتر داوری یک فیلسوف است. او نه جزم اندیش است و نه ایدئولوگ است. نگاه داوری فرانگرانه و عملی است، کمی بیندیشیم سپس نقد کنیم. او منکر تلاش علمی باسم ایرانی در وجه درست و منطقی نیست. چگونه می توان شرایط امکان ظهور یک علم را فراهم ساخت؟ با دستور و تجویز و کنار زدن عقل جمعی و دانش بشری نمی توان به آن دست یافت. با مشارکت و سهیم شدن در دانش بشری است که می توان علم را گسترش داد. تا زمانی که در دانش بشری شراکت نکنیم و مرزهای علم را گسترش ندهیم شرایط امکان فراهم نخواهیم کرد و داشتن ادعا در اینصورت سراب است.
دکتر داوری به ما هشدار می دهد در صورتی که در جست و جوی دانش جدیدی هستیم باید شراکت در دانش داشته و آن را بسط دهیم. بدون ظهور منطقی و نظام مند دانش چگونه می توانیم دانش های موجود را انکار کرده و علم جدید بوجود آوریم. علم دینی در درجه اول تابع منطق ظهور علم است.
معتقدم هنوز بنیان های علم دینی و علوم انسانی اسلامی روشن نشده و تبیین صحیح از آن به دست نداده ایم. ابتدا باید سرشت علم را فهم کنیم سپس زمینه های اجتماعی و تحولات در جوزه جامعه را مورد مداقه قرار داده و نسبت حقیقی علم و جامعه را بررسی نماییم، آنگاه بر اساس منطق علم، مطابق با نیازهای جامعه، دانش را می توان ظهور داد. این یک فرآیند طبیعی ظهور علم است که دکتر داوری در بخش سوم بدان تذکر می دهد.
بیان یک نظریه و نقد روشمند و علمی آن، می تواند یک فرصت پرغنیمت باشد. نقد بر اساس رویکرد صحیح سبب ایضاح مسئله می شود، همگان را دعوت کنیم به دور از حب و بغض نوشته دکتر داوری را به طور دقیق مطالعه کرده و با نقدهای منصفانه به بسط تفکر کمک رسانند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن یک بار به صورت اجمالی و کلی بر پیامبر نازل شد و در این رابطه حضرت کلیّات مطلب را میدانستند و مطابق آن دستور میدادند و سپس طی 23 سال به صورت تفصیلی نازل شد و حکم هر چیزی به صورت جزئی مشخص گردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بین «معاند» با کسی که علی «علیهالسلام» را نمیشناسد، فرق گذاشت. به همین جهت در زمان پیامبر عدهای بودند که به جهت مبارزات حضرت علی «علیهالسلام» با پدران و برادرانِ مشرکشان نسبت به آن حضرت کینه داشتند. اینجا است که پیامبر میفرمودند هرکس ولایت و حبّ علی را ندارد، اعمالش صحیح نیست. البته موضوعِ ولایتِ در غدیر فرق میکند، آنجا دیگر بحث حبّ نیست، بلکه موضوع سرپرستی و امامت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حفظ قرآن نباید آنچنان برایتان برجسته شود که شما از سعهی صدرِ لازم محروم گردید. بالاخره انسانها با انسانها، انسان میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب مذکور، راهکارِ مهم «ذهنِ خود را مشغول کن، تا تو را مشغول نکند» یک دنیا دستورالعمل در پی خواهد داشت از جمله کار با تفسیر المیزان به همان روشی که در جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شده. و دیگر موضوع اصلاح نفس است که هرکس باید به نوعی به آن بپردازد. مثل آنکه جنابعالی با دنبالنکردنِ خطورات، آرامآرام به نتیجهی لازم در اصلاح نفس خواهید رسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انسان با توجه به اختیاری که دارد، هیچچیز ثابت نیست، حتی سرِّ قَدَر او که انتخابِ بنیادین او میباشد و شخصیت خود را آنگونه برای خود انتخاب کرده است، باز جای تغییر هست. آنچه ثابت است سنتهای الهی است که ما نمیتوانیم تغییر دهیم. سرّ قَدَر به این معنا قابل تغییر نمیباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همانطور که در آن کتاب عرض شد باید «ذهن» را با افکار و اعمال خوب مشغول کرد تا «ذهن» ما ، ما را مشغول امیال خود نکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همینطور است که میفرمایید. و در همین رابطه از حضرت امام سجّاد عليه السلام در مورد توحيد سؤال شد؛ «فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِى آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَه الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ»؛ (كافى، ج 1، ص 91). به راستى خداى عزو جل مى دانست كه در آخرالزمان مردمى كاوشگر و ژرفنگر مى آيند، از اينرو سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آياتى از سوره حديد تا آنجا كه مى فرمايد: «وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» را نازل كرد، هر كس خداشناسى فراسوى اينها را بجويد، هلاك شده است. (براى تفسير اين روايت به كتاب «رازهاى نماز» از آيت الله جوادى «حفظه الله تعالى» بخش سوم، رازهاى سوره، رجوع فرماييد.). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً که نباید کار خاصی انجام داد. شاید با حاکمیت ولایت فقیه عملاً تفکیک قوا به آن معنا که هر قوهای بدون مسئولیتداشتن نسبت به قوهی دیگر مرتفع شده باشد و همه ذیل ولایت فقیه در جهت اهداف کلّی نظام عمل کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر انقلاب به خوبی نشان دادهاند که متوجهی حضور تاریخی انقلاب اسلامی هستند و این رازِ بصیرت هرکسی است که چنین فهمی را در خود ایجاد کند و در همین رابطه عرض شد به شرح کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با این تذکر وارد تاریخی شدهاید که به ظلمات غرب پشت میکند و به حاکمیت حق و حقیقت نظر دارد همان تاریخی که با حضرت امام شروع شد و مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» امروز جلودار آن هستند تا با روش حکیمانه ما از روح و روان خودمان که متأثر از غرب است، به مرور آزاد شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا میفرمایید که با شکست روبهرو شدهاید؟!! چه اشکال دارد که همهی آن عزیزان ذیل انقلاب اسلامی و ولایت، هرکدام به نحوی که دوست دارند عمل کنند و شما هم همهی آنها را از خود بدانید و باز در ادامهی مسیر در نشاندادنِ معارف معرفت النفسی و توجه به انقلاب اسلامی و حضرت امام کار خود را ادامه دهید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: افرادی که با آن مرحوم روبهرو شدهاند مثل آیت اللّه مکارم شیرازی هنوز زندهاند و موضوع، چیزی نیست که قابل انکار یا تحریف باشد. موفق باشید