بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب و احترام . لطفا به شش بخش سوال ها توجه بفرمایید و در صورت دادن رفرنس ،برای هر قسمت جواب جداگانه ای بفرمایید و ازدادن جواب کلی برای همه سوال ها دوری کنید: 1) علامه محمد تقی جعفری در صفحه 32 کتاب قرآن نماد حیات معقول ، فرمودند : " برای رسیدن به وحدت و صلح در روابط انسانی ، جز شورای قضایی و شورای فتوایی راه دیگری وجود ندارد " . چرا هر عامل دیگری از جمله تبعیت از ولی فقیه برای رسیدن به وحدت و صلح در روابط انسانی مد نظر قرار نگرفته است و رد شده است ؟ 2) با توجه به پاسخ شما در سوال 595 پس فقط فقیه دیگری حق ندارد بگوید من میخواستم امور حسبیه را که ولی فقیه در اختیار دارد ( نه همه ی اموری که تحت ولایت ولی فقیه است) در اختیار بگیرم . پس هم اکنون منسب ولایت فقیه در جامعه به جز چند وظیفه ی محدود رهبری که مربوط به امور حسبیه است ، از گردن دیگر فقها ساقط نشده است . استاد انقلاب ما میفرمودند "یکبار در مجلس شورایی کردن ولی فقیه آن هم به صورت کشفی نه انتسابی مطرح شد اما به تصویب نرسید" . آیا میتوان علت مطرح شدن آن را مورد فوق دانست ؟ چه علت دیگری دارد ؟ 3) با توجه به این که تئوری های اسلامی از جمله نظریه ولایت فقیه ، باید در مقام تئوری صد در صد صحیح باشد و هیچ امری در تصحیح نظریه ولایت فقیه اثر نگذارد حتی آزمون عملی این نظریه ، اولا چرا جایگزینی یک شخص در منسب ولی فقیه با شورایی شدن این منسب در مجلس مطرح شد ؟ ثانیا استاد رحیم پور گفتند " امام ابتدا نظارت را مطرح کرد بعد از این حیث که دیدند نظارت فقیه جواب نمیدهد و انتظار ایشان را از نظریه ولایت فقیه بر آورده نمیکند ، ولایت فقیه را مطرح کردند " . آیا این به معنی تاثیر آزمون عملی در تئوری این نظریه نمیباشد ؟ 4) در اعیان الشیعه ج 6 ص 78 ،در ضمن دستور العمل های ابن اسینا به ابی سعید ابی الخیر میخوانیم " .....و آنگاه که این حالت برای او ملکه شد ......سکینه و آرامش به او افاضه میشود ، و بر اوضاع عالم ناسوت مطلع میشود ....." این در حالی است که بزرگان دیگری هم هستند که اطلاع از اخبار و اوضاع زمین را در ضمن سلوک تایید کردند بویژه پس از فرج شخصی . چطور شما میفرمایید که اوضاع عالم ناسوت به قلب شما اشراق نمیشود ؟ آیا مطالب فوق باطل است ؟ .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در گزارشی که فقهای مجلس خبرگان می‌دادند به این نتیجه رسیده بودند که اداره کشور به صورت شورایی تصمیم‌گیری را سخت و کُند می‌کند و در صورتی که نتوانند به فردِ صاحب صلاحیت برسند به فکر شورای رهبری می‌افتند. افلاطون نیز مدیریت شورایی را موقعی معقول می‌داند که قانونی نباشد تا رهبر جامعه با تکیه بر آن بر جامعه حکم براند، در حالی‌که در نظام سیاسی جمهوری اسلامی کسی انتخاب می‌شود که به عنوان فقیه ،کارشناس کشف حکم خدا است و لذا نیاز به رهبری جامعه به صورت شورایی نمی‌ماند،با توجه به این‌که به‌واقع اگر شورای رهبری بود و می‌خواست در موردی تصمیم بگیرد با توجه به اختلاف نظر و سلیقه که به طور طبیعی بین افراد پیش می‌آید، تصمیم‌گیری بسیار کُند و غیر قاطع می‌شد. 2- وقتی فقیه در جامعه حاکم شد، امور حکومتی منوط به حکم اوست ولی مردم در امور فردی یعنی فتوا به هر فقیهی می‌توانند رجوع کنند. فکر نمی‌کنم اساساً موضوع شورایی یا غیر شورایی در امر رهبری در حیطه‌ی مجلس باشد، احتمالاً منظور استاد شما مجلس خبرگان بوده و موضوع همان بود که عرض شد. 3- نظریه‌ی ولایت فقیه به عنوان نظریه‌ای که می‌گوید: باید در زمان غیبت فقه آل محمد تکلیف جامعه و افراد را تعیین کند از جهت دلایل عقلی و نقلی یک نظریه‌ی خدشه‌ناپذیر است و چگونگی اجرای آن – چه فردی، چه شورایی – خدشه‌ای بر اصل آن وارد نمی‌کند. عنایت داشته باشید که همیشه سخن حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» ولایت فقیه بوده و نه نظارت فقیه و بحث ولایت فقیه را در سال 1347 در درس خارج خود در نجف کلاملاً بحث و حلاجی کردند. آری حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در ابتدا فکر می‌کردند همین‌که در قم باشند و رهنمود بدهند کارها جلو می‌رود، ولی بعداً روشن شد باید حضور فعّال‌تری داشته باشند. پس باز موضوع برمی‌گردد به چگونگی اجراء نظریه‌ی ولایت فقیه و به وثقاقت آن خدشه‌ای وارد نیست. 4- بنده معتقدم هر قلبی با تدبّر در قرآن و دل‌دادن به پیام آیات وَحی، قواعد و سنن الهی را می‌یابد و با استحکام تمام در این عالم زندگی می‌کند که نمونه‌ی شاخص چنین شخصی حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بودند. موفق باشید
22217
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. استاد بزرگوار می خواستم ببینم امروز شان روحانیت چه ماشینی می باشد لطفا مصداق تعیین کنید؟ ۲. علت اینکه در سیره برخی از ائمه می بینیم که سوار بهترین اسب ها و مرکب ها می شدند چیست و آیا این جواز برای خریدن ماشینی مثل پژو و تندر برای روحانیت نمی شود؟ ۳. در خرید خودرو و خانه ما از کجا باید عرف مردم را تشخیص دهیم، مثلا امروز خیلی از طلاب ماشین ندارند آیا باید به آنها نظر کرد و ماشینی نخرید و همینطور خانه؟ مرز اینها چگونه است لطفا به ۳ سئوال بصورت مجزا پاسخی عنایت بفرمایید. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روحانیت باید نمونه‌ی زندگی صحیح در این زمانه باشند، زندگی که در آن افراط و تفریط نباشد، نه تحجر و نه تجددِ غرب‌زده 2- وسیله، برای رسیدن به هدف است، هرکس مطابق وظیفه‌ای که دارد باید وسایل مناسب آن را اگر می‌تواند تهیه کند. ولی اشرافیت یعنی برای فخرفروشی به وسایل نظرداشتن 3- عرفِ طلبه‌ی فعّال آن است که اگر می‌تواند وسیله‌ی مناسب زندگی‌اش را داشته باشد، نه این‌که بدون دلیل خود را به سختی بیندازد و کارهایش زمین بماند. موفق باشید

20939
متن پرسش
با سلام: با توجه به سوال 20910 سوالاتی پیش می آید: 1. به نظر می رسد طب اسلامی مدنظر شما غیر از طبی است که ابن سینا و... ارائه کردند والا با توجه به اینکه کتب موجود است چرا اطبا باید از صفر شروع کنند؟ 2. اگر طب مورد نظرتان شفاهی بوده چرا اطبا نسبت به کتابتش اقدام نکردند و چرا در انتقال کوتاهی کردند؟ چون رضاشاه بساط حوزه ها را هم می خواست برچیند ولی با مقاومت علما موفق نشد یا عرفا علی رغم همه مخالفت ها باز اسرار را سینه به سینه و مکتوب انتقال دادند 3. اسناد تاریخیتان مبنی بر نابودی طب اسلامی توسط رضا شاه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب‌هایی مثل «قانون» بوعلی، تئوری‌های طبّی موجود است ولی ما از تجربه‌ی هزارساله‌ تاریخ طب‌مان محروم شدیم 2- مدت‌ها به صورت سینه به سینه، تجربه‌ی طبیبان به نسل بعدی منتقل می‌شد و ضرورتی برای ثبت آن‌ها نبود. ولی متأسفانه در زمان رضاخان غافلگیر شدند 3- این مسئله‌ای نیست که درتاریخ پنهان باشد که چگونه رضاخان به بهانه‌ی کهنه‌بودن، مانعِ ادامه‌ی طبابت اطبایِ سنتی می‌شد. هم بنده مختصری شاهد این مسئله بودم و هم حضرت امام در کتاب «کشف الأسرار» متذکر آن ‌هستند. موفق باشید

20931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بنده طلبه پایه دوم حوزه مشکات هستم، این ترم به ما درس نهج البلاغه ارائه شده و پژوهش علمی ترویجی مبتنی بر نهج البلاغه از ما خواسته شده، بنده در انتخاب موضوع، موضوعی رو از کتاب کربلا مبارزه با پوچی های شما الهام گرفتم مبتنی بر نحوه مواجهه با تاریخ در نهج البلاغه و اونجا مبتنی بر این جمله امیرالمومنین (ع) در نامه به امام حسن (ع) که می فرمایند: «گونه ای با گذشتگان زندگی کردم که گویی یکی از آنان شدم» می خواستم در مورد تایخ حضوری یه تحقیق چند هزار کلمه ای بنویسم، با یه جستجو متجه شدم مطلب خاصی توی این موضوع تولید نشده، خواستم اگر مقدور است در معرفی منابع و یا اگر ایده ای دارید بنده رو یاری کنیدد. در ادامه طرح اولیه را که حوزه قبول کرده براتان می فرستم که بیشتر با مراد بنده آگاه شوید: الگوی مواجهه با حوادث تاریخی در نهج البلاغه روش معمول در فهم حادثه‌های تاریخی اینگونه است که به واسطه آثار، بقایا و متون تاریخی درکی حصولی از آن به دست می‌آوریم اما گاهی به وسیله اتحاد روحانی با حادثه مذکور، محقق به آن حادثه وصل شده و نه تنها شناسای آن بلکه به بازیگر آن حادثه تبدیل می‌شود. این روش تنها با شناخت حضوری از تاریخ به دست می‌آید. تاریخ حضوری درآمدن از امروز و فردا و وارد شدن به ساحت اقدس وقت حضوری است. تمام تلاش عرفان عملی فهم حادثه‌ها از این طریق است به همین دلیل در اشعار فراوانی مضامینی اینگونه وارد شده که: صوفی ابن وقت است ای رفیق. در نامه ای از امیرالمومنین به امام حسن (ع) وارد شده است که: چنان در احوال گذشتگان نظر کردم که یکی از آنها به حساب آیم و گویی با آن‌ها زندگی کرده ام. از این روایت این ایده به ذهن خطور می کند که نحوه مواجهه حضرت امیر (ع) با تاریخ نه از جنس مطالعه بلکه از جنس تدبر حضوری و هم عالم شدن با آنان بوده است. راز مطرح کردن روایت‌های تاریخی از زندگی انبیاء توسط قرآن در همین نکته نهفته است. هدف نه بیان نکاتی تاریخی بلکه هم عهد شدن و هم تاریخ شدن با زندگی آن نبی است. اگر تاریخ پا در صحنه حضور بگذارد به فکر و ذکر منتهی می‌شود در غیر این صورت تنها اساطیر الولینی بیش نیست. لازمه این نوع نگاه به تاریخ تبیین فلسفه تاریخی یا به عبارت دقیق تر تبیین نوع جدیدی از حکمت تاریخ است. کلید واژه ها. فلسفه تاریخ. حکمت تاریخ. تاریخ حضوری. وقت اقدس. مفسر حضوری حادثه ها. عالم حوادث تاریخی.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در مواجهه‌ی حضرت با معاویه و نامه‌هایی که حضرت در این رابطه نوشته‌اند، به کمک شرح نهج‌البلاغه‌ی ابن ابی‌الحدید نکات خوبی به‌دست آورید. در ضمن جلد چهارم کتاب «عنصر شجاعت» از آیت اللّه کمره‌ای در تبیین فضای تاریخی امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در کوفه نکات ارزشمندی را در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید

20736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خدا قوت: بنده به عنوان یک دهیار یک روستایی پس از حادثه کرمانشاه هم به ذهنم خطور کرد و هم پیشنهاد دادند که برای حوادث این چنینی با بودجه به صورت بلند مدت اقلامی مانند چادر و پتو نگهداری شود. احساس می کنم این کار با روحیه توکل و در زمان حال بودن نه در آینده منافات دارد، لطفا راهنمایی بفرمایید؟ نظر شما چیست؟ با توجه به اینکه از کتاب ها و سخنرانی های شما این برداشت می شود که با این چنین کار ها مخالفید با کارهایی از این قبیل که مانند بیمه ها رفتار کنیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌اید در حدّ معقول این نوع پیش‌بینی‌ها منطقی می‌باشد. ولی اگر گرفتار احتمالاتِ بسیار بعید شویم به زحمت می‌افتیم و توکل در چنین اموری است تا بدانیم ما چندان همه‌کاره‌ی امور نیستیم. موفق باشید

17226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: می خواستم بدونم از چه سنی انسان باید شروع به کسب معارف و اطلاعات دینی بکنه آیا من که در حال حاضر بیست و هفت سال دارم اگر بخوام شروع کنم دیر نیست؟؟ با توجه به اینکه مجرد هستم می ترسم از اینکه دنبال کسب معرفتی برم و بعد از مدتی بخاطر مشغله ها دیگه نتونم اون رو دنبال کنم. نکته ی دیگه اینکه زمامی که خواستگاری میاد من خیلی سبک سنگین می کنم بخاطر همین مطالعه داشتن فرد و اینکه چقدر به کسب معارف دینی و معرفتی علاقمند هستند، ولی خیلی ها ایراد می گیرند و من رو سختگیر می دونند به عقیده ی دیگران این مسائل و علاقمندی ها بعدا با تلاش طرف مقابل ایجاد میشه، می خواستم نظر شما رو در این باره بدونم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کسب معارف الهی از آن جهت که باید قلبی شود هیچ‌وقت دیر نیست 2- در موارد پذیرش خواستگاری سخت نگیرید، همین‌که معتقد به حرام و حلال الهی باشد، کافی است. موفق باشید

16057
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: جناب استاد با توجه به روایتی که نقل شده که حضرت فرمود «همسر تو تغییر نمی کند حتی با دعای من» حال شخصی می خواهد ازدواج کند در مناجاتش با سوز و اشک از خدا می خواهد خداوندا همسری نصیب من کن که متدین باشد با اخلاق باشد خانواده ای اصیل داشته با شد زیبا باشد و.... آیا این روایت آدم را سرد نمی کند که آقا اگر همسری که برای تو مقدر شده بد اخلاق بی دین زشت و..... باشد دعای تو که هیچ، دعای پیامبر مستجاب الدعوه هم اثری ندارد. پس بی خیال دعا. از طرفی این همه روایت و دستور که با فلان زنان ازدواج نکنید و... با این مسئله که مقدر است و نمی شود کاری کرد چطور جمع می شود؟ یا این که رزق مقدر است با این که فلان ذکر و دعا باعث وسعت رزق می شود و مثالهای بسیار دیگر. لطفا مسئله را مقداری مبسوط باز کنید و شرح فرمایید و به اجمال بسنده نفرماییید. چون این شبهه جدی بسیاری از متدینین است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان از طریق رعایت دستورات اخلاقی و اخلاق حسنه و دعا و نیایش با پروردگار خود جلو برود، مسلّم آن همسری که تقدیر او است را خداوند به او هدیه خواهد کرد و شیطان دیگر نمی‌تواند با تصرف در قوه‌ی واهمه‌ی انسان، از درک خوبی‌ها و زیبایی‌های همسرش محروم شود. موفق باشید

14685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فرزانه آیا صحیح است که بگوییم من که طلبه هستم در هر روز باید حداقل 50 آیه قرآن و چند خط دعا بخوانم؟ در روز حداقل باید چند آیه قرآن و کدام دعا را باید بخوانم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار درستی است. پیشنهاد بنده آن است که از اول قرآن شروع کنید و در مورد دعا، هر یک‌سال یکی از مناجات‌های «خمسه عشر» را داشته باشید. موفق باشید

12782
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: 1. استاد خیلی دوست دارم فقط از خدا خودش را بخواهم اما دوباره دعای متفاوتی را تکرار می کنم. یکی از دعاهام که زیاد تکرار می کنم اجابت نشده به همین خاطر دیگه نمی خواهم نه دعا کنم و ناخودآگاه از شنیدن معارف الهی دور شدم چرا؟ چون برای این سئوال جوابی ندارم از امامان بسیار شنیدم در رد نکردن گدا و اجابت خواسته مردمان کرامات ایشان حتی الان. حالا من یکی از آن انسان هایی ام که با شنیدن این اوصاف آمدم در خانه به توسل اما هیچ. چرا باید قبول کنم بقیه حرف هایی که می شنوم از معارف الهی چرا باید قبول کنم؟ من آدم بد اما ناامید کردن آدمای بد راه و رسم اهل البیت (ع) نیست. چرا قبول کنم رحمت العالمین غم و درخواست کمکم را می بینه بعد هیچی، این امر با این صفت نمی خونه وقتی این حرفا را نمی فهمم چرا باید قبول کنم؟ استاد از اینکه دیگه نمی تونم به احادیث و گفته ها اعتماد کنم در عذابم اما همه من را می پیچونند. صلاح نیست، آن امور استثناست، در بزم مقرب تر جام بلا بیشتر می دهند و... استاد دوست دارم به خدا نزدیک شم اما نمی خوام دیگه قدمی بردارم. قدم های که گفتند رفتم اما نتیجه را ندیدم احساس می کنم وقتی کسی جهنمیه این حرف ها مال بهشتی هاست نه مال آدمایی مثل من هر قدر صدا می کنم ذکر میگم انگار همه شنیده ها مال بقیست به من که می رسه استثنا می شود. استاد چرا؟ اصلا در عالم برای این سئوالا جوابی هست یا نه نیست یا برای من که یک آدم عادی ام نیست می دونم در عالم، هدایت و گمراهی من مهم نیست و گرنه حالم این نبود. گفتم شاید جوابی باشه و شما به من بدید استاد واقعا شما سوالها را می خونید و جواب می دید؟ همه متن ها را؟ ممنونم از وقتی که می گذارید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یعنی طاهرزاده همه‌ی متن را و گِله‌های شما را از حضرت پروردگار که در متن‌تان مطرح کرده‌اید، می‌خوانم و تعجب می‌کنم که چطور به مرحله‌ای نرسیده‌اید که آن‌چنان محو حق باشید که بدانید هرچه آن خسرو کند، شیرین کند و ندا سر دهید: «در بلا هم می‌چشم الطاف او/ مات اویم، مات اویم، مات او» در آن حدّ که به خود آیی و از خود بپرسی: «زیر دریا خوش بود یا روی او / لطف او بهتر بود یا قهر او؟». موفق باشید

11965
متن پرسش
سلام استاد عزیز: شما در کتاب «خویشتن پنهان» می گویید که ما باید برای درک تری به جای علم به تری با تری ارتباط برقرار کنیم که عین تری را درک کنیم نه تری را بدانیم، در معرفت النفس هم باید همینگونه بود اما مگر می شود؟ هر انسانی برای رسیدن به معرفت النفس باید به نفس و قوای نفس و... فکر کند تا معرفت را شروع کند در نتیجه ما فقط علم به نفس و قوا و ... پیدا می کنیم و به اصطلاح نفس را می دانیم چون در موردش فکر می کنیم و تا در مورد نفس فکر نکنیم متوجه آن نمی شویم، چگونه از علم به عین منتقل شویم در صورتی که مانع و حجابی به نام تفکر در میان است تفکری که نتیجه اش علم و دانستن است نه عین الیقین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت تا در مرحله‌ی علمی و مفهومی هستیم هنوز ارتباط واقعی یعنی ارتباط وجودی پیدا نکرده‌ایم. ارتباط علمی به عنوان مقدمه خوب است ولی معرفت نفس یعنی ارتباط وجودی. گفت: «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق / از علم به عین آمد و از گوش به آغوش». موفق باشید

9102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. استاد ما الان با تفسیر المیزان خیلی نمیتونیم ارتباط برقرار کنیم و فهمش برامون مشکله. شما توی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» فرمودید خوندن بعضی از کتاب های امام (ره) توی فهم المیزان کمکتون میکنه. میخواستم بپرسم کدوم کتابای امام و چه کتابهایی از شما توی درک و فهم المیزان میتونه کمکمون کنه، تا انشاالله بتونیم یک مقدار بعد عقلی و قلبیمونو رشد بدیم بعد بریم سراغ المیزان؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام کمک می‌کند. رویهم‌رفته کتاب‌های معرفتی ما می‌تواند آن آمادگی لازم را به شما بدهد به‌خصوص بحث‌هایی که در رابطه با سوره‌های قرآن شده و صوت آن موجود است. موفق باشید
8428
متن پرسش
در جوامع انسانی عوامل جذب کدامند؟ لزوم داشتن نیروی دافعه در کنار جاذبه چیست.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عامل جذب بین انسان‌ها برخورد با مبانی فطری انسان‌ها است تا در موقع دفع نیز افراطی صورت نگیرد و به جهت حرکات و افکار غیر فطری انسان‌ها دفع یا تبرّی انجام شود. و انسان به یک شخصیت متعادل برسد.موفق باشید
6139
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت استادمعظم درادامه سیرودربخش تاثیرروح برحرکات ورزشی ا زکتاب جوان وانتخاب بزرگ عبارت"اگرروح بربدنش حکومت نکندروح اواسیربدن است ومیلهای بدن تکلیف روح را تعیین می کنند"سوالی که برای بنده پیش امداین است که اگرمابه ابزاربودن جسم قائل هستیم وازطرفی امیال انسان را دونوع می دانیم یکی امیال غریزی ودیگری امیال فطری که منشاءهردورا من واقعی وروح میدانیم ومثلا دربحث شهوت جنسی بدن ابزاربروز این میل را که الات واحوالات جنسی است داردواصل میل ازروح است لذابرای شناخت بهترموضوع ومعرفت النفس این ابهام راکه فرمودیدمیلهای بدن تکلیف ...توضیح فرماییدودرادامه با عرض پوزش سوال دیگری دارم که ازناحیه دوستی مطرح شدبرای رفع شبه جواب فرماییدوان اینکه مطالعه مبحث وجودوفصولی از اسفاراربعه حکیم متالهه ملاصدرابرای ما مبتدیان چهل ساله بقول دوستم مثل خواندن تانژانت وکتانژانت مثلثات است برای بچه ابتدایی ومطلب ثقیل است بایستی ازاول پله پله شروع کردیاسیردیگری را پیمودایا این ایرادرا قبول داریدتوضیح بفرمایید(حساسیت بنده راببخشیدچون می خواهم سیری را شروع کنم که به نتیجه اش امیدوارباشم دست کوتاه است وخرما برنخیل)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بدن ابزار است تا ما در آن تصرف کنیم و به کمال برسیم حال اگر تصرف لازم را در بدن خود نکنیم به این معنا است که عملاً بدن و امیال آن بر ما حکومت می‌کند 2- به نظرم اگر با معرفت نفس شروع کنید خوب است و به مرور معنای وجود را از طریق درک حضوری خود احساس می‌کنید. موفق باشید
6086
متن پرسش
سلام علیکم ایا در اسلام سبکی معده منظور است یا مطلق امساک منظور است یعنی اگر کسی مثلا شش وعده بخورد ولی مواظب باشد که سنگین نشود یعنی به نحوی معده اش را فریب دهد مثل کودکی که وقتی خیلی بی تابی می کند شکلاتی دست او می دهند تا ارام گیرد و به این نحو او را می فریبند ایا این کار کار درستی است ویا انکه بهره های سلوکی بر مطلق امساک بار می شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً امساک است که نفس را از مشغول‌شدن نسبت به بدن فارغ می‌کند تا بتواند به جنبه‌ی ملکوتی خود رجوع داشته باشد. موفق باشید
5609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی می خواستم بدانم روی یک انسان با قلب سالم ، زمان باید تاثیر بیشتری بگذارد یا مکان؟ مثلا انسان باید از کربلا رفتن بیشتر متاثر شود یا در شب عاشورا؟... باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند هرکدام اقتضای خود را دارد و هرکس باید به حال خود نظر داشته باشد و رزقی که برای او مقدر کرده‌اند. باید سعی کرد از سفره‌ای که پهن شده نهایت استفاده را جهت مسیر رجوع إلی اللّه برد. موفق باشید
4300
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با سلام.این که یکی از تعاریف اسم الله حقیقت محمدیه (ص)است درست است که در نماز هم هرجا کلمه ی الله بود آن را به همین معنی بگوییم؟ باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه نور جامع حقیقت محمدیه«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» شوید و با چنین توجهی کلمه‌ی مبارکه‌ی «الله» را بر زبان جاری کنید «طوبی لکم» مبارک باشد چنین رویکردی برای شما. کار بسیار ارزشمندی است. موفق باشید
4193
متن پرسش
سلام. استاد عزیز، با توجه به اشراف حضرتعالی به مباحث معاد، ایا اهداء اعضای بدن، بعد از مرگ باعث آزار و اذیت روح متوفی می شود؟اصلا بخشیدن اعضاء بدن، پس از مرگ، فایده ای برای روح دارد. جسارت است اما شما حاضرید این کار را انجام دهید(ببخشید حمل بر فضولی ننمایید)ممنون استاد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر فقهی همان طور که فقهای گرامی نظر داده‌اند، اهداء اعضای بدن جایز است. از جهت معرفت‌النفس این هست که آیا وقتی روح هنوز از بدن منصرف نشده – به دلیل آن‌که به قول پزشکان انسان در آن حالت، حیات گیاهی دارد- قطع اعضاء او یک نوع آزار برای روح به‌حساب نمی‌آید؟ بعید است بنده چنین وصیتی بکنم. موفق باشید
4060
متن پرسش
با سلام شما در کتاب شرح ده نکته از معرفت نفس فرمودید که نفس، بدن را مطابق نیاز خود می سازد، حال سوال بنده این است که وقتی DNA را تغییر میدهند بدن نیز شکلش تغییر میکند در این جا چگونه می شود؟ نفس بدن خود را مطابق نیاز نساخته است....
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت نفس انسان مطابق اهداف و گرایشی که دارد بدنی مناسب آن هدف و گرایش شکل می‌دهد، همچنان که گرگ بدنی مطابق دریدن می‌سازد. حال اگر در مراحل بعدی موانعی برای ادامه‌ی تدبیر نفس ایجاد شد نفس به همان اندازه از تدبیر بدن عقب‌نشینی می‌کند و شما با بدنی روبه‌رو می‌شوید که صورت کامل تدبیر نفس ناطقه نیست. نفس ناطقه‌ای که در ذات خود در اوج تعادل است و می‌تواند بدنی مطابق آن تعادل بسازد. موفق باشید
24067
متن پرسش
استاد گرامی سلام: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَ لَا خُلَّةٌ وَ لَا شَفَاعَةٌ وَ الْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿البقرة: ٢٥٤﴾ «ای اهل ایمان! از آنچه به شما روزی کرده ایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی؛ و تنها کافران ستمکارند.» استاد گرامی مرتبه تازه ای که این آیه را شنیدم واقعا لرزیدم از این انذار خداوند. ۱. اینکه یک آیه با اینکه قبلا بارها شنیده ای ولی ناگهان اعماق وجودت را می لرزاند علتش چیست؟ ۲. در خصوص عبادات که انفاق و صدقه هم یکی از آنهاست برداشت من اینست که اینها از جنس مجرداتند بنابر این تشکیکی هستند و نمی توان حدی برای آن ها مشخص نمود حال سوالم اینست که در مورد مقدار انفاق باید چه کنیم؟ به نظر شما من اگر مثلا ۲ میلیون تومان درآمد ماهانه دارم روزانه چقدر صدقه بدهم؟ ۳. با توجه به آماری که رسانه ها اعلام می کنند که فلان مبلغ خط فقر است و کسانی که زیر آن مبلغ درآمد دارند زیر خط فقر زندگی می کنند آیا این افراد از پرداخت صدقه و انفاق معافند؟ التماس دعا و آرزوی توفیق روز افزون برای جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند را نفحاتی است که بعضاً بر بندگان خود می‌وزاند. ۲. به هر حال باید به این سخن شاعر فکر کرد که می‌فرماید:

چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش

چون رنده ز کارِ خویش، بیگانه مباش

تعلیم ز ارّه گیر در راهِ معاش

گاهی سوی خود می‌کش و گاهی می‌پاش

موفق باشید

23189
متن پرسش
سلام استاد عزیز: جسارت هست ولی دوست عزیزمون در سوال 23158 با عنوان «ما و نجات از سلطه‌ی واهمه» خوبه توجه کنند این مشکل برای ما هم غیرقابل تصور بود که حل بشه اما بصورت عجیبی با رعایت و توجه به دو تا نکته شد. یکی اینکه بقول یک روحانی بزرگواری قلاده شیطان رو نباید باز کرد یعنی شرایطی که امکان ارتکاب هست رو نباید فراهم کرد و دومی اینکه قرآن می فرماید که در این لحظات عمرا بتوانید از دست شیطان دربروید مگر اینکه به خدا پناه ببریو و خدا شما رو نجات بده. یعنی خود خدا در اون لحظه دخالت کنه و اتفاقا این جور مواقع آدم کاملا متوجه میشه که فضای دل و ذهن و... یهو عوض شد! و اصلا و ابدا این توفیق ترک گناه رو به خودش نسبت نده و با خودش نگه و تصور نکنه که «آره این گناه رو ترک کردم» بگه خدا نذاشت و خدا اون کار رو نکرد. ببخشید پرحرفی و جسارت شد. تجربه خودم بود در حالی که باور نمی کردم از شر چنین معصیتی بشه راحت شد ولی واقعا با دخالت و دادن فرمون به دست خدا شد! و میشه! ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید قلاده‌ی شیطان را باز نکرد تا میدان به دستِ وَهم و واهمه نیفتد و او آزادانه و بدون قلاده هرکاری دلش خواست با ذهن و روان ما انجام دهد! موفق باشید

21951
متن پرسش
استاد سلام: استاد میخوام در این مورد که حالا تعریف از کشورهای غیر دینی مثل آلمان و ژاپن و... توسط افراد زیادی از مثلا روشنفکرا گرفته تا عادی ها زیاد شده و آن ها را الگوی خود می دانند، آیا فلسفه ی این سبک زندگی آنها صرفا ایدئولوژی آنهاست. و مثلا مطالعه می کردم که در مدارس ژاپن یا چین از کودکی در مدارسشون تواضع و انسان دوستی را آموزش میدن. استاد آیا این کارهای آنها که قطع از آسمان و ریشه های دینی و خدایی است ارزشی هم دارد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌ها با عقلِ معاش، زندگی دنیایی خود را مدیریت می‌کنند ولی به گفته‌ی پروفسور کربن، نسبت به مرگ و معنویت سخت، شکننده‌اند و به همین جهت به‌کلی در پوچی به‌سر می‌برند. می‌ماند که ما چرا عقلِ معاش و عقلِ معاد را مطابق فرهنگ دینی خود به‌کار نمی‌گیریم! موفق باشید

21915
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده تقریبا 30 سالمه و کارشناسی ارشد دانشگاه دارم و 5 ساله که حوزه هستم، با انگیزه تولید علوم انسانی وارد شدم و به ضرورت فقه و اصول معتقدم کما اینکه رهبری می فرمایند که بی مایه فطیر است. اما به فقه و اصول زیاد علاقه ندارم گرچه علی الظاهر استعدادش را دارم، کارهای اجرایی و طرح های اجرایی الحمدلله خوب به ذهنم می رسه ولی چون مشغول درسم دنبالش را نمی گیرم. سال بعد وارد سطح می شوم و الان سوال جدی مرا درگیر کرده که آیا فقه و اصولی که علاقه ندارم ولی ضرورت دارد را در این دوران سطح بخوانم یا نه؟ از طرفی اگر بخوانم نمی دانم با این وضع علاقه می توانم آنچه باید کسب کنم کسب کنم یا اینکه خودم را بازی می دهم و وقت هدر می دهم؟ و یا اینکه وارد کارهای اجرایی شوم که هم علاقه است و هم استعداد علی الظاهر که در این صورت هم کلام رهبر مانع است که بی مایه فطیر است! به نظر شما چه کنم تا راه درست را انتخاب کنم؟ نظر شخص شما چیه؟ خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهید مطابق آموزش‌های دینی و در بستر اشارات دینی فعالیت کنید، عقل فقهی - اصولی یکی از پیش‌زمینه‌های لازم و مفید است. به هر حال نمی‌توان از عقل فقهی و- اصولی ساده گذشت و باز تفکر دینی را به میان آورد. موفق باشید

21035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: در پاسخ هایی که به کاربران در مورد موسیقی ارائه کردید شاهدیم که حضرتعالی دید مثبتی نسبت به موسیقی ندارید لکن از طرفی اشتغال بزرگانی چون مرحوم سید عباس معارف ما را متذکر می کند که نباید از موسیقی غافل بود در شرح حال آن بزرگ آمده «ردیف موسیقی ایرانی و موسیقی مقامی را به خوبی می‌شناخت و بسیار خوب دوتار می‌نواخت. شیوه خاصی از مضراب زدن که به «پنجه شکسته» یا «پنجه معارف» معروف است، از ابداعات اوست» می بنید حسب این نقل حتی صاحب ابتکار در موسیقیست این هم لینک دوتار نوازی آن مرحوم و تعریف حکمت انسی https://www.youtube.com/watch?v=eV0FT5lqXEM
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بنده هم معتقدم نمی‌توان از موسیقی چشم برداشت. می‌ماند که یکی بد سلیقگیِ من است که از طریق موسیقی جذب نمی‌شوم و به آن دل نمی‌دهم؛ دیگر فرمایش رهبری است که فرمودند سیاست نظام، ترویج موسیقی نیست. موفق باشید

17861

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز منظور از صیحه ی کشنده در قیامت چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید نمی‌شده که آن را وصف کنند. موفق باشید

17179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این که حضرتعالی در جزوات مختلف متذکر می شوید باید برای نظام سازی مشکلات را از ریشه یافت و با قانون یا بخش نامه کاستی ها و نقص ها، حل نمی شود و مکر را دیدم تاکید دارید بر این که نظام «آموزشی» ما باید اصلاح گردد، لطف بفرمایید که به طور مشخص و جامع چه رکنی یا ارکانی از نظام آموزشی حل شود؟ چون حقیقتا بنده در حال تحقیق و تعقیب حل این مسئله هستیم تا نظام آموزشی اصلاح شده ای را در قالب کوچک اجرایی کنیم. مضاف بر این که فرمودید نظام «قضایی» ما هم باید اصلاح شود در این موضوع هم نکات لازم و جامع را بفرمایید؟ شایان ذکر است که اگر جزوه یا نوشتاری در این موارد اشاره شده از خودتان یا دیگران هست معرفی نمایید. حلال بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به مباحث «متن خوانی» کتاب «خرد سیاسی زمان توسعه نیافتگی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی