بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12639
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم یه سوال ازتون بپرسم مدت هاست است که دوست دارم با معارف الهی آشنا بشوم و معنایی عمیق و واقعی به زندگی ام بدهم و اینکه انسانی یک بعدی نباشم. مثلا دوست داشتم و دارم که حوزه و دانشگاه را با هم بخوانم اما به طولانی بودن مسیر که نگاه می کنم و اینکه اصلا آیا این کار مرا به هدف می رساند یا دل سرد می شوم. بعد گفتم پس تابستان ها مطالعاتم را شروع می کنم تا حداقل از مرتبه پرت نباشم اما وقتی می روم که برنامه ریزی کنم به شدت از هدف خودم دلسرد می شوم و گاهی پراکنده اگر کتابی بخوانم مثلا آزادی معنوی ولی عمق و منظور نویسنده را با عمق وجودم نفهمم باز از ادامه ی مطالعه دلسرم می شوم واقعا نمی دانم باید چه کار کنم؟ الان تقریبا یک ماه امتحاناتم تموم شده اما هیچ کاری از پیش نبردم مهم ترین دلیلش هم فکر می کنم سرد شدن مدام است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دین همچون نور است که از هرجا شروع کنید به یک نحوی با همه‌ی آن ارتباط دارید. پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید. موفق باشید

10154

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تشکر: در مورد مخاطب سلام نماز جواب شما بسیار برای من جالب بود لطفا در صورتی که جزوه یا کتابی در مورد فلسفه اجزای نماز دارید معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی(رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه) در کتاب آداب الصلاه نکات ظریفی دارند که بنده نیز آن‌را شرح داده‌ام و صوت آن موجود است. موفق باشید
6365
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خسته نباشید سوالی برایم ایجاد شده اینکه میگوییم خداوند حکیم است همچینین تمامی آفرینش جلوه ی نام خلاق اوست یعنی خلق کردن ذات اوست. وهمچنین هرچه خلق کرده در بهترین حالت خلق کرده. حالا پازل حل نشده ی من این است که اگر انسان هم در بهترین حالت خلق شده که خداوند حکیم او را آفریده چرا نیاز بوده که ابزاری به نام تن یا جسم به او داده شود؟ اگر بحث آزموده شدن است که وقتی در بهترین حالت خلق شده ایم پس این آزمودن عبثی است.و اگر بحث تعالی پیدا کردن و رشد است که یعنی حالت اولیه ی ما بهترین حالت نبوده که هنوز جا برای رشد دارد! ممنون میشوم جواب بنده را بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا خودِ این‌که خداوند شرایطی ایجاد می کند تا انسان‌ها جنبه‌های بالقوه‌شان به فعلیت برسد عین حکمت نیست؟ لازمه‌ی حکمت آن است که شرایط تعالی هرکس فراهم شود و تحقق چنین شرایطی کار ارزشمندی است. موفق باشید
5938
متن پرسش
سلام علیکم تاثیر روح های افرادبر سیمای ظاهری آنها چیست؟درست است که نفس ما غیر از بدن ماست . ولی این سوال پیش می آید که نفس های پاک و نا پاک چه تاثیری در سیمای ظاهری آنها دارند؟ مثلا چهره امام خمینی نمایش خوبیهاست و حکایت از روح مطهرشان دارد و همچنین شهدای عزیز ما که واقعا چهره آنها دلنشین و پاک دارند
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین طور است ولی کلی نیست زیرا بعضاً چهره‌ها ظرفیت ظهور مناسب روح را چه از جهت مثبت و چه از جهت منفی ندارند و یا روح انقدر قدرت نفوذ ندارد که حالات خود را در چهره ظاهر کند. موفق باشید
5620
متن پرسش
نقش عشق در تکامل وجود انسان چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی؛ مگر عشق تعریف‌کردنی است که نقش آن در تکامل انسان معلوم شود! باید کاری کرد تا خداوند ما را شایسته‌ی عشق خودش بگرداند و نظر به حق سراسر وجودمان را بگیرد و آن‌وقت می‌فهمی عشق یعنی چه و نقش آن در تکامل انسان چگونه است. راه‌کارِ این، تنها بندگی خدا است از طریق شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله»، همان انسانی که عشق الهی تا معراج جلویش برد. آری «نام ما بر مهر او ببریده‌اند.... عشق او در جان ما کاریده‌اند» مولوی که یک عمر در عشق الهی مثنوی را سرورد می‌گوید: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان .... چون به عشق آیم خجل باشم از آن» پس به امید تجلی عشق الهی پای در مسیر بندگی بگذار که «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس .... خود عشق بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
3421
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و بزرگوار، آیا نفس ناطقه رسول اکرم صلی الله علیه و آله از زمان تولد با مقام نوری ایشان که مقام «اوّل ما خلق الله» است متحد بوده است یا پس از گذشت سالیانی از عمر ایشان و عبادت و تزکیه، شایستگی اتحاد با آن مقام را پیدا کرده اند؟ اگر اینچنین است آیا امکان داشت که هیچ انسانی بر روی زمین شایستگی اتحاد با آن مقام را پیدا نکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم همواره رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در عین ثابته‌شان با آن حقیقت مرتبط بوده‌اند و در دنیا در عین تشکیکی‌بودن آن ارتباط هرگز از آن منقطع نبوده‌اند. تزکیه‌ی ایشان برای حفظ و شدیت‌بخشیدن به آن ارتباط و اتحاد است. موفق باشید
3367
متن پرسش
بسمه تعالی باسلام. استاد بفرمایین آیا مطالب زیر صحیح است یاخیر طلاق از ذهن آغاز میشود ثروت از ذهن آغاز میشود. کسی که احساس فقر میکند فقیر میشود و کسی که احساس ثروت میکند ثروتمند میشود. باور همه چیز است.در بیرون نفس آنچه در درون نفس است اتفاق می افتد وعمل خارجی تابع عمل داخلی است.خوشبختی و ثروت یک حالت ذهنی هستند که از ذهن آغاز میشوند. باور ثروتمند شدن انسان را ثروتمند و باور فقر انسان رافقیر میکنداین را بدانید دنیاو حوادث و رویدادهایی که در آن برای شما اتفاق میفتد فقر و ثروت همه وهمه انعکاس دنیای ذهنی و درونی شماست.احساس ثروت است که تولید ثروت میکند و برای کسب ثروت لازم نیست سخت کار کنید و به بیگاریی بپردازید ثروت یک اعتقاد راسخ است که در ضمیر باطن شما نهفته است. اگر باورتان بیشتر بشود روی هوا هم راه میروید. انا عند ظن عبدی بی نیز گواه این مطلب است خداوند چون باور صرف است همه چیز را بوجود آورده و میاورد. پس شماهم باورتان را زیاد کنید تا همه چیز متناسب با باورتان تحقق خارجی بیابد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این حرف‌ها مبتنی بر سوبژکتیویته است که انسان را منبع همه‌ی حقیقت می‌داند در حالی‌که روایتی که آورده است سخن او را نفی می‌کند چون رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» در آن روایت می‌فرمایند: اگر یاران عیسی«علیه‌السلام» یقین‌شان بیشتر بود در هوا هم راه می‌رفتند. به تعبیر حضرت صادق«علیه‌السلام»، «یقین» یعنی از خود ناامیدشدن و به حق امیدوارگشتن، بنابراین آموزه‌های دینی ما را کمک می‌کند که به خدا تکیه کنیم و با امیدواری به خداوند راضی می‌شویم به آن‌چه حضرت حق برای ما مصلحت می‌داند و این غیر از این حرف‌ها است که همه‌چیز از ذهن ریشه می‌گیرد. موفق باشید
2936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام خدمت استاد گرامی طبق فرمایشات جناب عالی زمان ها و مکان ها ظرفیت خاصی ادارند مثلا ماه رمضان و مسجد الحرامن که هر کدام ظرفیت بالایی برای ÷ذیرش فیض الهی داند و قرار گرفتن در این زمان و مکان ها شرایط خاصی برای ما فراهم ی کند که سایر مکان ها و زمان ها اینگونه نیستند. ما بلطف خدا قصد بچه دار شدن داریم آیا اگر زمان آن در ماه صفر باشد اشکالی دارد؟یعنی از ظرفیت ها و قابلیت های این فرزند به دلیل بسته شدن نطفه در ماه صفر کم خواهد شد؟ چرا که آرزو و همه تلاش ما داشتن و تربیت فرزندی روح اللهی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فقط همان زمان‌هایی که فرموده‌اند با همسرتان نزدیکی نکنید باید رعایت شود، ماه صفر به خودی‌ خود جهت این امر مانعی ندارد. موفق باشید
1682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام استاد گرامی.آرزوی سالی پرخیر و برکت را برای شما دارم. استاد سوال من این است، من با توجه به اعتقاداتم پوشش و ظاهر اسلامی دارم و غالبا افراد از ظاهرم متوجه عقایدم می شوند. گاهی به خاطر اینکه مایه سرشکست ائمه اطار علیهم السلام نباشم و در واقع چون دیگران امثال ما را نماد اسلام میدانند، سعی میکنم رفتار معقول تری داشته باشم مثلا در برابر افراد نادان حلم بیشتری داشته باشم و ... که البته این تاثیر خوبی دارد. حال، استاد، مشکل این است که گاهی فکر میکنم نکند این ریا باشد و من برای خودنمایی این کار را میکنم و خودم متوجه نیستم.. استاد تکلیف من چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام کار شما مصداق ریا نیست. مصداق این روایت است که به ما می‌گویند ظاهر خود را حلیم نشان بده تا به‌واقع حلیم و بردبار شوی. چون مسیری را طی می‌کنید که مطابق فطرت شما است، آرام‌آرام فطرت‌تان با ظهور بیشتری به صحنه‌ی عمل می‌آید و جانتان متخلق به اعمالی می‌شود که ابتدا بر آن تحمیل کردید. موفق باشید
1356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا باسلام وتشکر از شمااستادگرامی آیا اشکالی ندارد مباحث جوان وانتخاب بزرگ و10نکته از معرفت نفس را برای دانش آموزان انجمن اسلامی مطرح کرد؟ واینکه مفهوم عالم غیب را چگونه به آنها فهماند موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظرم کار خوبی است. موفق باشید
24797
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اخیرا سخنرانی هایی از استاد پناهیان با موضوع خلق ثروت توسط نیرو های مومن آورده شده است که اهم جملات ایشان را بصورت متن برایتان تایپ نموده ام و همچنین لینک نمایش ویدئو های این سخنرانی ها را در آخر همین نوشته قرار داده ام. لطفی در حق ما شاگردان خود بنمایید و با استناد بر فرمایشات ایشان و هم چنین فرمایشات خودتان در کتاب جایگاه رزق در عالم هستی راهنمایی بفرمایید که اگر یک انسان مومن در این زمانه هدف زندگی دنیایی خودش را ثروت مند شدن و خلق ثروت در جهت کسب رضای خداوند قرار دهد تا چقدر هدف صحیحی است؟ نکند در دنیای پس از مرگ باعث بشود عقب بمانیم و حسرت بخوریم که چرا ارده مان مصروف بر تولید ثروت شد؟ جملات کلیدی استاد پناهیان با موضوع ضرورت ثروت سازی: ۱. تو باید به استقبال بعضی از مسائل بروی که به ظن تو فساد انگیز است نه آنکه صورت مسئله را پاک کنی. ۲. این مسئله ها را باید برای خودت ایجاد کنی و اگر مردی بایستی و آنجا دین داری کنی (مثل پول در آوردن) ۳. حتما بچه مذهبی ها باید عرضه داشته باشند پول در بیاورند. ۴. کسی که ادعا دارد ما بچه ی خوبی هستیم ولی وقتی از او پرسیده می شود که کاسبی می کنی می گوید: کاسبی نمی کنم در درجه اول از چشم پیغمبر افتاده است و دوما روی هیچ چیزش نمی اتوان حساب کرد. ۵. در حدیث است که اگر پیامبر به شخصی نگاه می کردند و از خوبی او تعجب می کردند می پرسیدند که شغل و حرفه ی او چیست و اگر می گفتند که شغل و حرفه ایی ندارد می فرمودند که از چشم من افتاد (جامع الاخبار ص 139) ۶. طلحه و زبیر می گفتند که حضرت علی پول ندارد که خلیفه شود، حضرت به عاملینشان دستور می دهند که پول های من را که دستان هست و دارید بوسیله ی این پول ها کار می کنید را بیاورید، تپه ایی از پول نقد جمع آوری گردید سپس طلحه و زبیر را خبر نمودند و خطاب به آنها فرمودند: اینها فقط پول های نقد عاملان من در مدینه و اطراف مدینه است املاک و چاه ها و زمین های کشاورزیم را نیاورده ام. ۷. حصرت علی پول هایی که در می آورد زمین ها و چاه هایی که داشت به اندازه ی نیازش بود یا فراتر از نیازش؟ ۸. پس به اندازه ی نیازت پول در نیاوری ها!! ۹. می ترسی که خراب شوی؟ تو بدون پول هم خراب می شوی تو همین الان هم خرابی. ۱۰. اگر به تو اخلاق قناعت را آموخته اند ولی این حدیث از امام صادق را برای تو نخوانده اند که خیری نیست در کسی که دوست ندارد پولش را اضافه کند. (کافی ج 5 ص72) این دین انفعالی است و برای جامعه ضرر دارد. ۱۱. در حدیث است که بقا جامعه به آن است که پول در دست کسانی باشد که حق را می شناسند و یکی از عوامل نابودی اسلانم و جامعه ی اسلامی در آن است که پول در دست کسانی باشد که حق را نمی شناشند (کافی ج5ص25) پولدار ها کسانی باشند که نفهمند پول را باید کجا خرج کنند. ۱۲. حزب الهی که بی پولی اش به علت بی عرضگیش باشد این را نباید بگذارد به پای زهدش!!باید برود تلاش بکند اگر پولدار شد خدا داده است و اگر نتوانست پولدار شود خدا نداده است ای جانم به این فقر. ۱۳. بسیجی ها چرا جهاد به مال رو فرهنگ سازی نمی کنند؟ چرا نمی روند کارخانه و باغ بزنند که پول در بیاورند؟ ۱۴. ببخشید که در کنار نماز همیشه توصیه به ذکات شده است!!! تو پول نداری ذکات بدی. ۱۵. در آخر الزمان مردم برای حفظ دینشان نیاز به پول دارند. (کنز الاعمال ص 238ج3) ۱۶. پایان تاریخ و غلبه ی مستضعفین بر مستکبرین و ظهور حضرت حجت خلق الساعه نمی شود بلکه باید مدیریت صالح برای ثروت و قدرت بوجود بیاید پس باید برای ثروت و قدرت آماده بود. لینک سخنرانی ها: ۱. بیش از حد نیازت پول در بیاور (https://www.aparat.com/v/4SiEM) ۲. ضرورت ثروت سازی برای تشکیل حکومت جهانی (https://www.aparat.com/v/cN9pe) شماره ی سوالات مرتبط با این موضوع در سایت: ۲۴۱۴۴ ۲۴۵۸۱ ۲۴۱۶۰
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که در سؤالات مذکور عرض شد اصلِ تذکرات جناب استاد پناهیان چیزی نیست که کسی منکر باشد؛ منتهی دو نکته را نباید فراموش کرد: یکی این‌که در هر حال، انسانِ مؤمن باید کفاف در زندگی را از دست ندهد و گرفتار ریخت و پاش‌ها به بهانه‌ی ثروتمندی نشود. دیگر آن‌که اگر کسی متوجه شد استعدادهایش را می‌تواند در امور فکری و فرهنگی بالا ببرد و رشد دهد، باید مواظب باشد آن استعداد را صرف ثروتمندیِ خود حتی برای کمک به بقیه نکند. جناب صدرالمتألهین در گِله‌ای که به جناب شیخ‌الرئیس ابن سینا دارد می‌فرماید شمائی که این‌همه استعداد در ارائه‌ی معارف و درکِ عمیق آن‌ها داشتی، چرا وقت خود را صرف طبابت‌هایی کردی که سایر افراد و اطباء می‌توانستند آن را انجام دهند؟ آری! بعضی‌ها استعداد پول‌درآوردن‌شان خوب است می‌توانند با قصد خیر به آن امور بپردازند، ولی طوری سخن گفته نشود که امثال استاد پناهیانِ کشور هم به کار تجارت بپردازند و جامعه از استاد پناهیانی که با کار فرهنگی خدمات بزرگی انجام می‌دهند، محروم شود. آری! قضیه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» که علم لدنّی دارند و شرایط کسب ثروت در آن موقعیتِ اقتصادی، مانعِ شخصیت فرهنگی و سلوکِ عبادی‌شان نمی‌شود، جداست. موفق باشید 

22979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی فرمودید که خداوند متعال (انقلاب اسلامی) به خاطر لطفی که نسبت به هدایت مردم دارد، رئیس جمهوری درجهت پیشرفت امور دینی و دنیوی مردم می پروراند!! و آقایان جلیلی و رئیسی را از نمونه های آن دانستید، اما مردم انتخاب نکردن! اما سئوالات: اولا طبق فرموده جنابعالی پس باید نتیجه بگیریم که در سال های 68 ،72 ،76 ،80 ،84 نامزدهای با این خصوصیات بوده، منتهی مردم انتخاب نکردند، آیا این برداشت بنده را می پذیرید؟ اگر پاسخ جنابتان مثبت است مصادیق این نامزدها را بفرمایید؟ دوماً سال 88 به نظر جنابعالی در میان آقایان رضایی و احمدی نژاد کدامین رئیس جمهور مورد دلخواه انقلاب بود؟ ثالثا فلسفه و حکمت دقیق این اراده خدا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سال 88 که در یاد دارم، به نظرم باز همان آقای احمدی‌نژاد برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی مفید بودند اشکال از خانه‌نشینیِ ایشان شروع شد و غفلت ایشان از شرایطِ تاریخی آن سال‌ها. در مورد سال‌هایی که نام بردید، کاندیداهای رقیب را در ذهن ندارم. آری! سالی که آقای توکلی رقیب آقای هاشمی بود اگر مردم به آقای توکلی رأی داده بودند شرایط بهتری در مقابل کشور قرار می‌گرفت. موفق باشید

22664
متن پرسش
حضور محترم استاد طاهرزاده سلام: واقعاً بعد از خواندن جواب سوال 22639 انگشت حیرت به دهان گرفتم. پرسشگر می پرسد در میانه این همه فساد اقتصادی چرا رهبری به قضایا ورود نمی کنند و با بگیر و ببند فساد را ریشه کن نمی کنند؟ و جواب می دهید که روش بگیر و ببند روش سعودی هاست و رهبری با مدیریت حکیمانه دارند مدیریت کلان خود را اعمال می کنند! و در تکمیل بیانات خود به مقاله ای از سایت مشرق نیوز اشاره کردید که می نویسد: توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است! یا للعجب! یعنی کمر آدمی با شنیدن این استدلال های سهمگین، خم می شود! رهبری به مسائل و فساد های اقتصادی ورود نمی کنند چون ورود ایشان تأیید این باور است که کار فساد خیلی بیخ پیدا کرده تا جایی که خود رهبر آمده وسط گود و بسط و تأیید این باور از همه فساد ها بزرگ تر است! اما هم شما و هم نویسنده مقاله مشرق نیوز فراموش کرده اید که از این فساد بالاتر هم وجود دارد و آن این که اکنون در میان مردم این باور به وجود آمده که از بالا و پایین نظام همه و همه دزد هستند. سپاه دزد است، نیروی انتظامی دزد است، شهرداری دزد است، قوه قضاییه دزد است، تمام ارگان های دولتی مشغول دزدی و زد و بند هستند، تمام جناح ها دزد هستند و حتی عده ای که 5 سال می گفتند روحانی مچکریم و دزدی ها کار احمدی نژاد بود الان کار به جایی رسیده که می گویند روحانی هم دزد است همه دزد هستند و رهبری هم کاری نمی کند و می گذارد اینها به کار خودشان برسد و رهبری به تعبیر مردم عادی یک «مترسک» است. عجب، این باور عمومی که روز بروز بسان سیلابی دارد اذهان مردم را در خود می بلعد این «فساد» نیست؟ اما اگر مردم بفهمند که فساد خیلی فراگیر شده تا جایی که خود رهبر ناجار شده ورود کنند این «فساد اکبر» است!! استاد واقعاً شما با چه دستگاه فلسفی و منطقی به این نتایج رسیدید و می رسید؟! ساده تر بگویم چطوری حساب می کنید تا ما هم مشتری این تحلیل ها بشویم؟! و عجیب تر این که نویسنده مقاله به زعم خودش رفته برای توجیه کار - و البته این جا دیگر نباید گفت کار باید گفت کم کاری رهبری - یک مصداق تاریخی را بررسی کرده و موضوع فساد نماینده امیر المومنین در بازار اهواز را مورد بحث قرار داده، بالاخره ما متوجه نشدیم چطور امیرالمونین در موضوع فساد مالی دولتش در بازار اهواز شخصاً ورود کردند؟ آیا امیرالمونین نمی فهمیدند که ورود شخص خلیفه به چنین پرونده ای موجب ترویج و بسط این باور می شود که «فساد فراگیر» است و «احساس فساد فراگیر» از خود «فساد» خطرناکتر است؟ چرا ایشان مانند رهبری مدیریت کلان مسأله را به عهده نگرفتند و به جای اینکه شخصاً به موضوع ورود کنند به قاضی القضات خود طوماری ننوشتند که مسأله را با جدیت پیگیری کند؟ مثل کاری که رهبری کردند و به رییس ق. ق نامه نوشتند. یعنی امام علی علیه السلام نمی فهمیده اند که به جای اینکه خودشان با فساد مبارزه کنند باید مردمسالاری حکومت علوی را تقویت کنند تا با رشد خودآگاهی مردم، هر کس وظایف خودش را انجام دهد؟! انگار امام علی باید می آمدند و درس حکومت داری را هم از جمهوری اسلامی فرا می گرفتند که چطور از فساد 123 میلیارد تومانی بانک صادرات و فاضل خداداد به فساد چندین هزار میلیاردی رسیده ایم و هنوز هم نباید رهبری در مسائل ورود کنند و با همین فرمان اگر ادامه بدهیم دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان! امام علی اشتباه فکر می کرده با بگیر و ببند می تواند مسائل را حل کند، تا به حکومت رسید کل مسئولان فاسد را کنار زد، طلحه و زبیر هم که آمدند شمع را خاموش کرد، به مفسدان هم که می رسید می گفت آن ها را ببرید در شهر آبروی شان را ببرید. نتیجه روش غلط حکومت داری امام علی این شد که حکومت امام علی حتی 5 سال هم دوام نیاورد. اما جمهوری اسلامی ما 40 سال است دوام آورده و به گفته رهبری با اطلاع دقیق می گویم که کشور در حال حرکت به سمت مفاهیم و آرمانها و حقایق انقلابی است. خلاصه این که نتیجه تحلیل شما و مقاله مشرق نیوز ما و شما یک جمهوری اسلامی ساخته ایم که از حکومت علی هم علوی تر و و رهبر ما از علی هم حکیم تر است! اگر این برداشت درست است که هیچ و گرنه بگویید کجای تحلیل بنده اشتباه است؟! این که در تمام جهان و علی الخصوص کشورهای غربی و اسیر توهم مدرن، یک مسئولی به خاطر سوء استفاده ناچیز از اموال دولتی بلافاصله توسط دستگاه قضایی آن کشور مورد تعقیب قرار می گیرد اشتباه است و مثلا در فلان کشور اسکاندیناوی شهردار از بنزین دولتی برای خودرو شخصی استفاده می کرده سریع کنار نهاده می شود این روش بد است؟! اما این که سیف که در پرونده فاضل خداداد خودش مسأله داشته می رود رییس بانک مرکزی کشور می شود و کشور را این گونه به خاک سیاه می نشاند این درست است؟! البته فرمایش شما به یک جهت درست است چون واقعاً بعد از سی سال مماشات و سکوت قطعاً دیگر با بگیر و ببند کار به جایی نمی رسد چون مفسدان با پول خود نماینده مجلس می خرند و می فروشند و وزیر عوض می کنند و برای نهادینه شدن نظام مردم سالاری منتظر ماند که همین وزیر صنعت - که دخترش مفسد اقتصادی است - برای ما کاری کند و یا آن نماینده که پول می گیرد که برای استیضاح امضایش را پس بگیرد دلشان به حال ما بسوزد. ما فکر می کردیم که هدف از این نظام مردم سالار، «عدالت» است اما با بیانات شما معلوم شد که مردم سالاری به خودی خود - و با میانگین انتخابات سالی یک بار - خودش هدف است. ولو اینکه «ظلم» تمام عرصه های اداری و اجرایی و قضایی ما را فرابگیرد. اما چون مردم سالاری وجود دارد خوب است! و رهبری هم بیدی نیست که از این بادها بترسند. حال سوال دیگر این است که در این صورت این حقیقت را که اهل بیت به ما یاد داده اند چه کنیم که فرمودند: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» در این صورت انگار نه تنها رهبری و جمهوری اسلامی بلکه هیچ حکومتی با ظلم دوام نمی آورد. ولو سالی یک انتخابات برگزار کند. ولو اینکه هر روز انتخابات برگزار کند. خلاصه مطلب این چند سوال است: اول آیا امیرالمونین بد کشور را اداره کرده اند که مستقیم با فساد دولتی در موضوع بازار اهواز ورود می کرده اند یا رهبری؟ دوم اگر این که رهبری در موضوع فسادهای مالی مستقیماً ورود نمی کنند به این دلیل است که ناامیدی مردم بیشتر می شود و این «فساد اکبر» است، در این صورت عدم ورود ایشان و ناامیدی بیشتر مردم آیا این «فساد کبری» نیست؟ سوم این که در تمام کشورهای دنیا از چین ملحد گرفته تا کره و ژاپن تا اروپا و آمریکا، یک مسئولی به اندک سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتی خود به بدترین شکل فروکوفته می شود، آیا بد است؟ اصلاً مبارزه با سوء استفاده بد است؟ یا هر کس با مفسدان برخورد می کند مثل آل سعود است؟ این سوال آخر را واقعاً جدی پرسیدم چون بعد از خواندن بیانات شما دچار این شبهه شدم اصلاً نکند در نگاه شما مبارزه با فساد ذاتا یک امر سعودی است؟! خلاصه این که زندگی مردم تباه شده و رفته لااقل روشی به ما یاد بدهید که بتوانیم مانند شما تحلیل کنیم و بلکه خودمان و دیگران را توجیه کنیم که اشتباه ما کجا بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر معتقدید که رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و کسی که کامل‌ترین اطلاعات را نسبت به جریان‌های جاری و به‌خصوص روندِ دولت دارند؛ آخرین سخنان ایشان که با اعضای مجلس خبرگان داشتند و تحلیلی که جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی نسبت به آن سخنان انجام دادند را، مروری بفرمایید. بنده متن هر دوی آن‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم:

۱۳۹۷/۰۶/۱۵ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

  ما در دوره‌ی حسّاسی قرار داریم؛ الان - آن دوره‌ای که ما داریم می گذرانیم - دوره‌ی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قوی‌تری داریم؛ نه، این دشمن های امروز، همه از روز اوّل انقلاب بوده‌اند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه ‌بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قوی‌تر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی این‌جوری است، هم در رژیم آمریکا این‌جوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلی‌هایشان از امروزی‌هایشان قوی‌تر و کارکشته‌تر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالی‌که] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازه‌ای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجره‌ی طیّبه‌ای که امروز وجود دارد و گسترده‌ [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۸) بنابراین «حسّاس» که می گوییم، از این جهت نیست. و آنها آن روز کارهای تندی هم کردند؛ هواپیمای مسافری ما را زدند، به طبس حمله کردند، یک جنگ هشت‌ساله را به‌وسیله‌ی یک دیوانه‌ی منطقه بر ما تحمیل کردند، محاصره‌ی اقتصادی کردند، کارهای زیادی کردند؛ همه‌ی این کارها آن‌وقت انجام گرفته و الان خیلی از آن کارهایی که آن‌وقت کردند قابل انجام نیست یعنی قادر نیستند آن کارها را انجام بدهند. پس، از این جهت نمی خواهیم بگوییم [این] دوران خطیرتر از آن‌وقت است؛ بلکه از این جهت که یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم می گذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح می کند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بین‌المللی می شود، با این خصوصیّات طبعاً در دوره‌های مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا می کند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همین‌جور بوده است، امروز هم همین‌جور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بین‌المللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت می کنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطه‌گرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه می روند، سلطه‌پذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت می کنیم؛ در این چهل سال این‌جوری پیش رفته‌ایم، این‌جوری حرکت کرده‌ایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش می‌آید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.

 عرض کردم، در صدر اسلام هم قضیّه همین‌جور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود می‌آورده. یک روز خدای متعال می فرماید که «اِن یَکُن‌ مِنکُم‌ عِشرونَ‌ صابِرونَ‌ یَغلِبوا مِائَتَین»،(۹) یک روز می فرماید: فَاِن ‌یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین.(۱۰) یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال می گوید بایستی یکی‌تان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش می‌آید که وضع جوری است که خدای متعال می فرماید یکی‌تان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش می‌آورد. یک روز، بدر است و حرکت آن‌چنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا؛(۱۱) این‌جوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر می کنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیّت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد.

 خب حالا من با این مقدّمه، این را عرض می کنم: امروز جنگ ما کجا است؟ خب گفته می شود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همه‌جانبه‌ای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی می کنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینه‌ساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانه‌ای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده.

 در این جنگ دوّم، در این عرصه‌ِی دّوم، شدّت فعّالیّت دشمن و تحرّک دشمن زیاد شده، چند برابر شده؛ ما نباید از این جنگ غفلت کنیم. خبرهای ما، اطّلاعات ما نشان می دهد که - یعنی اینها اطّلاع است، تحلیل نیست - تشکیلاتی به وجود آمده است به‌وسیله‌ی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کرده‌اند، از سوی قارون‌های منطقه هم دارند پشتیبانی مالی می شوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، اصلاً نشسته‌اند برنامه‌ریزی می کنند و به‌طور جدّی دارند کار می کنند. بعضی‌هایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد می گیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول می دهند این کار را می کنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند. و این مسئله،‌ مسئله‌ی مهمّی است؛ بسیار مسئله‌ی حسّاسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاه‌ها - یا احساس بُن‌بست به مردم بدهد، یا حتّی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد. حالا شما اشاره کردید به مسئله‌ی سکّه و ارز و کاهش ارزش پول ملّی و بالا رفتن قیمت ارزهای بیگانه؛ بله، این درست است؛ بخش مهمّی از این به‌وسیله‌ی همین تبلیغات دارد اتّفاق می‌افتد؛ یعنی همین تبلیغات است، همین رسانه‌هایند که دارند زمینه‌سازی می کنند، شما ناگهان می‌بینید که یک قیمت، دو برابر شد؛ [یعنی] به فاصله‌ی کمی ارزش پول ملّی نصف شد، مثلاً توان و قدرت خرید پول ملّی در مدّت کوتاهی نصف شد؛ این رسانه‌ها این کار را دارند انجام می دهند.

 البتّه از دشمن توقّعی نیست؛ یعنی جز رذالت از دشمن توقّعی نیست؛ دشمن، دشمن است دیگر. آنچه مهم است این است که ما به این جَو کمک نکنیم؛ من این را می خواهم عرض بکنم؛ آن نقطه‌ی اصلی عرض من همین است. ما به این جو کمک نکنیم؛ ما در آلوده کردن فضای عمومی ذهن مردم تأثیر نگذاریم؛ یعنی ما باید در جهت عکس عمل کنیم. گاهی اوقات توجّه نمی کنیم و این اتّفاق می‌افتد؛ گاهی اوقات در بیان برخی از مشکلات مبالغه می کنیم، گاهی اوقات در بیان آن انتقادی که نسبت به یک دستگاهی یا به یک شخصی داریم، مبالغه می کنیم. این مبالغه مضر است؛ این مبالغه در آلوده کردن و هرچه بیشتر مضطرب کردنِ افکار عمومی به کار خواهد رفت؛ این کاری است که باید به آن توجّه کرد. و ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. ببینید! بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همه‌ی این دولتهایی که از اوّلِ این مسئولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ کار آمده‌اند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشته‌ام و انتقادها گاهی هم انتقادهای تندی بوده، سختی بوده؛ انجام داده‌ایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحه‌ی در برخورد با مشکلات دستگاه‌های مسئول نیستم، لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن،‌ نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمی شود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمه‌ی دروغ از طرف دشمن تا گفته می شود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است؛ نباید اجازه داد که این‌جوری بشود؛ ما می توانیم در این زمینه تأثیر بگذاریم. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به قوّه‌ی قضائیّه، بدبینی به نهادهای انقلابی و بنیادهای انقلابی، بدبینی به اینها.

 بله، انتقاد اشکالی ندارد، بلکه لازم است؛ انتقاد برای اصلاح لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست؛ وقتی شما انتقاد می کنید یک عمل دوستانه است؛ همین«اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن»،(۱۲) [یعنی] آنچه را در طرف مقابل وجود دارد که عیب در او است و مورد انتقاد شما است، شما آن را درمی‌آورید، به او می گویید، این بسیار کار خوبی است؛ انتقاد باید انجام بگیرد. گاهی اوقات انتقاد بایستی عمومی هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد بایستی درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم باید عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنونده‌ی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، این‌جوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه می کنیم در کیفیّت انتقاد کردن و این‌جوری کار می کنیم. این دستگاه‌هایی هم که مورد انتقاد قرار می گیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. بنده چند روز پیش از این در یک جلسه‌ای که با آقایان داشتیم،(۱۳) به آقایان دولتی‌ها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ این‌جور نباشد که ما همه‌ی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همین‌جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌جور، دستگاه‌های گوناگون همین‌جور؛ همه‌مان این‌جور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم،(۱۴) این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همه‌جا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر می کنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب می شود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند «آقا! همه چیز از دست رفت»؛ این[طور] نباید باشد. کارهای خوب هست، کارهای بد هم هست؛ همه را باید انسان ببیند و بگوید. آن آیه‌ی شریفه [می گوید]: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَولًا سَدیدًا * یُصلِح لَکُم اَعمالَکُم وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم،(۱۵) اگر چنانچه بخواهیم قول سدید داشته باشیم - قول سدید یعنی قول با پشتوانه - باید این‌جوری حرکت بکنیم، این‌جوری باید عمل بکنیم. لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت،(۱۶) این دو نکته‌ی مهم [در این آیه] این است که قرآن نهیب می زند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند [که از] این دو چیز یکی‌شان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» - که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها - هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.

 خب، اینکه عرض می کنم و می گویم انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده به‌عنوان رجزخوانی نمی گویم؛ من این را از روی اطّلاع عرض می کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله، حرف ضدّ انقلابی از دهان خارج می شود، مطالبی گفته می شود امّا آنچه در واقع قضیّه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می کند؛ حالا این حرکت ممکن است به آن سرعت و شتابی که مورد نیاز است نباشد، امّا هست، این حرکت وجود دارد. کشور در حال پیشرفت است؛ ما در زمینه‌های گوناگون پیشرفت داریم: در زمینه‌ی علمی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی صنعتی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی عزّت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینه‌های معنوی پیشرفت داریم. بنده حالا یک نمونه‌ای را بعداً در آخر صحبتم عرض خواهم کرد. از این نمونه‌ها یکی دو تا نیست؛ ما پیشرفت داریم. این‌همه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتُ الفِتَن»(۱۷) در این فضای مجازی و در ماهواره‌ها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همه‌ی اینها است، درعین‌حال شما ببینید راه‌پیمایی اربعین چه‌جوری است، اعتکاف چه‌جوری است، نمازجماعت‌های دانشگاه‌ها چه‌جوری است. اینها خیلی مهم است؛ چرا ما اینها را نباید ببینیم؟ اینها نشان‌دهنده‌ی این است که حتّی معنویّت که سخت‌ترین [بخش] است - آن بخش معنویِ فرهنگ - دارد پیشرفت می کند. جلسات ماه رمضان را شما ملاحظه کنید؛ بنده بخصوص در ماه رمضان‌ها و همچنین محرّم و صفر از این معنا استفسار می کنم(۱۸) و از کسانی سؤال می کنم که بروند تحقیق کنند، کار کنند و ببینند نسبتِ جلساتِ امسالِ ماه رمضان به سال گذشته چیست؛ می روند گزارش می‌آورند؛ انسان واقعاً حیرت می کند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.

 یک نکته‌ی مهم، انسجام مردم و دستگاه‌های مدیریّتی کشور است. مردم بایستی با دستگاه‌های مدیریّتی کشور - چه دستگاه قضائی، چه قوّه‌ی مجریّه، چه بقیّه‌ِی دستگا‌ه‌ها - ارتباط پیدا کنند؛ انسجام. البتّه بخش مهمّی از این اعتمادسازی به عهده‌ِی خود دستگاه‌ها است؛ یعنی خود دولت، خود قوّه‌ی قضائیّه، خود دستگاه‌های دیگر بایستی رفتارشان، عملشان جوری باشد که جلب اعتماد بکند؛ این بخش به عهده‌ی آنها است، امّا بخشی هم به عهده‌ی من و شما است، بخشی هم به عهده‌ی کسانی است که مخاطب دارند؛ کسانی که بلندگو دارند که بایستی در این بلندگوهای رسمی و غیررسمی، حرفهایی زده بشود. هیچ دولتی هم بدون کمک و پشتیبانیِ مردم قادر به کار نیست، نه دولتِ ما و نه هیچ دولتی در دنیا. ما نباید کاری کنیم که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به دستگاه‌های دولتی و دستگاه‌های اجرائی کشور - چه در بخش قضائی، چه در بخش قوّه‌ی مجریّه و بقیّه‌ی بخشها [مانند] نیروهای مسلّح - سلب بشود. علاجِ مشکلات این نیست که ما پشت دولت را خالی کنیم؛ علاج مشکلات این نیست که ما تبرّی کنیم از آنچه دستگاه‌های مسئول انجام می دهند؛ نخیر، علاج این است که ما انتقاد کنیم، حرفمان را بزنیم، کمک کنیم، کمک فکری بکنیم و کمک عملی بکنیم؛ علاج این است.

 البتّه مسئولین دولتی - که امروز خوشبختانه [از] آقایان رؤسا هم اینجا حضور دارند - باید از نظرات مردم استفاده کنند، از نظرات خبرگان استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا گفته شد، این فهرست طولانی‌ای که خوانده شد، برخی از موادّ این فهرست بسیار مهم است؛ مسئله‌ی ارزش پول ملّی خیلی مهم است. واقعاً گروه‌هایی را بگذارند که بنشینند درست فکر کنند؛ نه فقط گروه‌های دولتی، [بلکه] گروه‌هایی خارج از دولت؛ اقتصاددان‌ها هستند، متخصّصینِ مسائلِ پولی در کشور هستند؛ ادّعا می کنند، به ما هم می نویسند، به ما هم می گویند، گاهی در روزنامه‌ها هم می نویسند و می گویند که اینها همه علاج دارد، راه دارد و راهش را بلدیم؛ خیلی خب، اینها را بخواهید، با آنها صحبت بکنید، راهش را پیدا کنید و این مشکل را برطرف [کنید]. یا مثلاً آن مسئله‌ای که ما به آقایان دولتی‌ها عرض کردیم که نقدینگیِ کشور را هدایت کنند به سمت کارهای سازندگی و به سمت تولید، این کارگروه لازم دارد و کسانی باید بنشینند [فکر کنند]؛ این کار، تحرّک لازم دارد. این کارها را باید بکنند؛ اینها وظیفه‌ی دولتی‌ها است که باید انجام بدهند. ما بایستی دولتی‌ها را به این سمت هدایت کنیم و کمک کنیم، و کاری بکنیم که مردم به آن تلاشی که آنها می کنند خوشبین باشند؛ ببینند بله، دارد تلاش انجام می گیرد. این است که آن مشکلِ گرهِ فکری افکار عمومی را باز می کند؛ بعضی‌ها نگران مشکلاتی در افکار عمومی هستند که نگرانی هم به‌جا است، بیجا نیست؛ آن چیزی که این را حل می کند، همین است که ما بتوانیم رابطه‌ی صحیح و سالمی بین افکار عمومی مردم و بین دستگاه‌های مسئول به وجود بیاوریم؛ نه به‌معنای خوش‌بینی مطلق.

 حالا به بنده گاهی می گویند شما چرا به دولت تشر نمی زنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانه‌ها بعضی جلسات ما منعکس می شود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف - نظامی، غیرنظامی، دولتی، قضائی و غیره - خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان می خواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایده‌ی این تشر چیست؟ فایده‌ی این تشر این است که دلِ شما خنک می شود، همین! یعنی بیش از این فایده‌ای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید. دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنان‌که ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راه اصلاح نیست. اینکه آقای جنّتی فرمودند کار جهادی، کاملاً حرف درستی است؛ کار جهادی باید انجام بگیرد، امّا به‌وسیله‌ی چه‌کسی؟ به‌وسیله‌ی خود مسئولین؛ در مجاری قانونی باید این کار انجام بگیرد. بله، یک موردی ممکن است باشد که [به] مسئول دستگاه دولتی، قانون جواب ندهد، احتیاج باشد یک کار برخلاف قانون انجام بدهد، احتیاج باشد از ما اجازه بگیرد که ما حتماً همراهی و کمک خواهیم کرد؛ این مشکلی ندارد - مثل کاری که رئیس محترم قوّه‌ی قضائیّه کردند- (۱۹) امّا کار را باید خود مسئولین مربوطه انجام بدهند. کار موازی در کنار دستگاه دولتی کار موفّقی نیست؛ این تجربه‌ی قطعی این حقیر است در طول این سالها. بله، بایست کار را جهادی انجام داد، منتها جهادی را چه‌کسی انجام بدهد؟ مسئولین مربوطه بایستی این را انجام بدهند؛ این هم این مطلب.

 عرض کردم که دشمن تحرّکی می کند و ما قطعاً دشمن را در این مرحله و در همه‌ی مراحل بعدی به توفیق الهی شکست می دهیم. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلًا. (۲۰) اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقب‌نشینی است؛ البتّه وقتی شما می جنگید، وقتی‌که شما مبارزه می کنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتی‌که داریم حرکت می کنیم، داریم کار می کنیم، حتماً دشمن شکست میخورد. ما بحمدالله در طول زمان هم این را دیده‌ایم. عرض کردم، حتّی در زمینه‌های معنوی.

 حالا من یک نمونه‌ای را [بگویم]. یک کتابی (۲۱) تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می کنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل می شوند، سه روز روزه می گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) می شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می لرزاند؛ به این دختر - به خانمش- می گوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی لرزانَد! و آن خانم می گوید که من مانع رفتن تو نمی شوم، من نمی خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی شود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو - زن و شوهری که عرض کردم - هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد می رود شهید می شود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است.

 ما داریم پیش می رویم. ما در مادّه و معنا پیش می رویم؛ ما به توفیق الهی در مادّه و معنا استکبار را شکست می دهیم و آنها را به زانو درمی‌آوریم و نشان می دهیم که اسلام، اگر چنانچه طرف‌دارانی داشته باشد که آماده باشند برای مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطه‌ی دنیا پیروز خواهد شد و این الگو خواهد شد برای همه‌ی مسلمانها.

 پروردگارا! آنچه گفتیم، آنچه می کنیم، آنچه کردیم و آنچه شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده؛ به آنچه گفتیم و می خواهیم بکنیم برکت عنایت بفرما؛ ما را در راه اسلام زنده بدار و در راه اسلام بمیران.

 

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

«ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. من به همه دولت‌ها انتقاد داشته و انتقاد کرده‌ام. من اهل مسامحه در برخورد با اشکالات دستگاه‌ها نیستم لکن نوع انتقاد کردن باید جوری نباشد که ]براثر آن[ مردم دچار بیماری بدبینی شوند. این بدبینی را دیگر نمی‌شود درست کرد جوری نباشد که ]بر اثر تبلیغات دشمن و سخنان ما[ به وضعی دربیایند که هر چه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، برای مردم قابل باور نباشد ]در حالی که[ یک کلمه دروغ از طرف دشمن قابل باور باشد. این چیز خیلی خطرناکی است. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به
قوه قضائیه، بدبینی به نهادهای انقلابی... بله انتقاد اشکالی ندارد... گاهی انتقاد باید عمومی هم باشد نه اینکه همیشه در گوشی باشد اما اینکه ما به نحوی انتقاد کنیم که مخاطب بند دلش پاره شود و بگوید دیگر همه چیز از دست رفت، اینجوری نباید انتقاد بکنیم... اینجوری نباشد که ما فقط کارهای منفی را ببینیم. دولت هم کارهای مثبت دارد و هم مشکلاتی دارد، مجلس همین جور، قوه قضائیه همین جور، دستگاه‌های گوناگون همین جور.»
اگر مجموعه فرمایشات حکیمانه و پر نکته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دو روز پیش با خبرگان را مرور کنیم، بی‌تردید آنچه ذکر شد یکی از فرازهای راهبردی آن می‌باشد و به عبارتی نسخه درمان یکی از بیماری‌های مهم امروز جامعه‌ماست. «ویروس بدبینی» به یک خطر اشاره می‌کند که اگر در وقت خود علاج نشده و راه اثرگذاری آن مسدود نگردد، از پا درآمدن موجودی که- هر چند بسیار توانمند هم باشد- به آن مبتلا شده، حتمی خواهد بود. در این خصوص نکته‌هایی وجود دارد:
1- «بدبینی» یک فعالیت ذهنی است که ارتباط مستقیمی با ورودی‌های ذهن دارد. ذهن آدمی ورودی‌ها را از طرق مختلف می‌گیرد و سپس به تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌پردازد و در نتیجه بعضی از ورودی‌ها را قبول و بعضی را رد می‌کند. آنچه در ذهن بعنوان «ورودی قبول» باقی می‌ماند، تبدیل به «باوری» می‌شود که فرد براساس آن حکم صادر کرده و رفتار فعالانه یا منفعلانه خود را براساس آن شکل می‌دهد. خود این موضوع تبدیل به پایه‌ای می‌شود تا موارد بعدی ورودی ذهن براساس آن مورد «قضاوت سریع» فرد قرار گیرد. یعنی ذهن برخلاف مورد اول که به نوعی با وسواس درباره ورودی‌ها به تجزیه و تحلیل دست می‌زند، در موارد بعد با سرعت بسیار بیشتر و در واقع بدون تأمل کافی به «نظر» و «حکم» می‌رسد. در این شرایط، ذهن در واقع راه ورود را بر پاره‌ای از اطلاعات و آگاهی‌ها می‌بندد و متقابلاً بدون محابا به پاره‌ای دیگر از اطلاعات و آگاهی‌ها و حتی «ضد آگاهی‌ها»- آگاهی‌های کاذب- اجازه جولان می‌دهد. اگر فردی یا جامعه‌ای به این مرتبه برسد در واقع از عنصر «تفکر» جدا شده و در یک فرایند احساسی رفتاری منفعلانه پیدا می‌کند.
ذهن در ابتدا ورودی‌ها را دسته‌بندی می‌کند. پاره‌ای از ورودی‌ها از یک منبع یا منابع بالنسبه قابل اعتمادتر وارد ذهن می‌شوند و پاره‌ای از ورودی‌ها مربوط به منبع یا منابع بالنسبه غیرقابل اعتمادتر هستند. در اینجا ذهن بطور نسبتاً کامل تحت تأثیر ورودی‌های دسته اول قرار گرفته و در اکثر مواقع در برابر ورودی‌های دسته دوم مقاومت می‌کند. اما گاهی این فرایند دچار بحران و آشفتگی می‌شود و متقابلاً ذهن و کارکرد آن را مختل می‌گرداند. گاهی منبع یا منابع دسته اول کم و بیش همان آگاهی‌ها و یا ضدآگاهی‌های دسته دوم را وارد ذهن می‌کنند و در واقع مستقیم یا غیرمستقیم به مدد منبع یا منابع غیرقابل اعتماد می‌آیند و مقاومت ذهن را در برابر منابع غیر قابل اعتماد و نیز ورودی‌های آنان می‌شکنند. در اینجا و از این پس دیگر،‌ ذهن تقسیم ورودی‌ها و منابع به ورودی‌ها و منابع قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد را کنار می‌گذارد و هر ورودی را «تلقی به قبول» می‌کند. این فرایند به اینجا هم ختم نمی‌شود.ذهن به مرور و زمانی که عادت به اعتماد به منابع غیرقابل اعتماد کرد، در ادامه نسبت به ورودی‌های تصحیحی منبع یا منابع دسته اول مقاومت کرده و یک سره به ظرف پذیرش منابع و ورودی‌های دسته دوم تبدیل می‌شود. خداوند بر درجات عالی حضرت امام خمینی(ره) بیفزاید که در مواردی- از جمله در مواجهه با مواضع مخرب آقای منتظری در سال‌های پایانی قائم مقامی رهبری- بشدت موضع می‌گرفتند و می‌فرمودند: بعضی از این حرف‌هایی که از حنجره این‌ها بیرون می‌آید، همان حرف‌های منافقین است و البته بسیار «مخرب‌تر از آن» و در جایی دیگر فرموده‌اند «کاری‌تر از آن».
2- امروز جامعه، بطور کاملاً سیستماتیک و موذیانه در معرض «بدبینی مفرط» و «یأس نسبت به نظام اسلامی» است در این میان آنچه این توطئه سیستماتیک که بدون شک دست سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و... پشت آن است را مجال موفقیت می‌دهد، «زیرپایی داده شدن» توسط اشخاص و جریاناتی در داخل است که بدون شک باید آنان را به دو دسته «مرتبط» و «غیر مرتبط دلسوز» تقسیم کرد. وقتی درست در گرماگرم این منازعه شاهد نامه‌پراکنی یک عنصر فتنه‌گر علیه مهمترین عنصر قوام بخش جمهوری اسلامی و تبدیل آن به تیتر اول رادیو فردا، VOA، یورو نیوز، دویچه‌وله، العربیه، رادیو آزادی و... هستیم، می‌توانیم با قاطعیت به این رابطه حکم کنیم. وقتی نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی در کنار زیر سؤال بردن توانمندی‌های دفاعی و مدافعان امنیتی- نظامی کشور، از لزوم کنار گذاشتن سوءظن نظام نسبت به آمریکا سخن می‌گویند می‌توانیم به این رابطه حکم کنیم. اما همه حرف این نیست، بدون تردید در این میان بعضی دیگر نیز در این ماجرا- بدبینی نسبت به ارکان نظام- نقش دارند بدون اینکه رابطه‌ای بین آنان و اقداماتشان با سرویس‌ها و دولت‌های دشمن وجود داشته باشد و بدون آنکه اساساً چنین سوء ظنی به آنان و حتی درباره دلسوزی‌شان تردیدی روا باشد. از قضا با مراجعه به متن سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که در دیدار دو روز پیش اعضای مجلس خبرگان بیان شد، درمی‌یابیم که روی سخن ایشان در بخشی از بیاناتشان با برخی از منتقدین دلسوزی است که گاهی جای انتقاد و نوع انتقاد‌شان به بدبین شدن مردم به نظام و توسعه هجوم «ویروس بدبینی» می‌انجامد و اگر این نباشد به میزان زیادی خط القایی دشمن ناکام شده و جلوی حرکت ویروس و غلبه بر گلبول‌های مدافع سد می‌گردد.
3- تلاش دشمن برای «بدبین‌سازی مفرط مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی»، همه ارکان نظام و اجزاء موثرتر آن را شامل می‌شود که‌ در سخنان رهبری هم به آن‌ها اشاره شد ولی از آن جا که در این معرکه، دشمن روی ناکارآمد نشان دادن نظام در «حل مسایل اقتصادی جامعه» متمرکز شده است، بدون تردید «بدبینی نسبت به دولت جمهوری اسلامی» در اولویت دشمن می‌باشد و از این روست که تمرکز رهبری هم در مقابله با توطئه دشمن و سدکردن حرکت ویروس بدبینی، روی دولت بیشتر از سایر نهادها است.
دولت یک کل است که علاوه بر رئیس‌جمهور، معاونین، وزرا و معاونین وزرا، طیف وسیعی شامل ده‌ها‌ هزار نفر مدیران میانی که نقش آنان به هیچ‌وجه کمتر از مسئولین اجرایی دسته اول نیست و شاید بیشتر هم باشد را دربر می‌گیرد و بدون کمترین تردید اکثر آنان و اکثر مسئولین دسته اول از خدوم‌ترین عناصر جامعه به حساب می‌آیند. با یک نگاه منصفانه اکثریت اعضای کابینه از مسئولان دلسوز و افراد و شخصیت‌های خدمتگزار ملت و نظام هستند در عین حال این قلم به خاطر پرهیز از سوءتفاهم از ذکر نام آنان خودداری می‌کند آنان در بخش‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی کشور مشغول فعالیت می‌باشند.
در این میان منتقدین دولت به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته جناح‌ها و افرادی هستندکه با هدف کاملا سیاسی و قدرت‌طلبانه به دولت و اجزاء آن می‌تازند و در حین تاختن، هیچ نقطه روشنی را در دولت نمی‌بینند. حزب کارگزاران، باز تولیدشده‌های حزب مشارکت و نیز سازمان مجاهدین انقلاب که دارای ابزارهای فراوان رسانه‌ای و فضای مجازی و انواعی از تریبون‌ها و جایگاه‌های دیگر می‌باشند، در این دسته قرار می‌گیرند. آنان که تا دیروز مدعی پیروز شدن در انتخابات‌های ریاست‌‌جمهوری 92 و 96 و پیروزی در انتخابات اخیر مجلس بودند با این برداشت که مردم این دولت و مجلس را ناکارآمد دانسته و از آن رویگردان شده‌اند، به نفی افراط‌گونه همه اجزاء دولت و همه کارکردهای آن - حتی اعتراض به وزارت‌خارجه که تا پیش از این، آن را قله افتخار خود و دولت معرفی می‌کردند- روی آورده‌اند اما دسته دوم، منتقد ضعف‌ها و بعضی سوءمدیریت‌های دولت هستند و از اول به این دولت رویکرد انتقادی داشته‌اند. اکثر آنان و انتقادات‌شان در اکثر موارد، نشانه‌ای از سودای قدرت مشاهده نمی‌شود اما در عین حال این دسته نیز در پاره‌ای از موارد به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی تمام دولت را نقد می‌کنند و در برخی از موارد ناخواسته به بدبینی مطلق نسبت به دولت دامن زده می‌شود.
جامعه ما- بر اساس تجربه 200 ساله خود- به غرب بدبین است و آن را دشمن خود می‌داند و بر این اساس در برابر قضاوت‌های سیاسی و تبلیغات زهرآگین آنان مقاومت می‌کند. اما زمانی که همان داعیه‌ها را از درون جامعه خود  می‌شنود، سرگردان شده و در نهایت تحت تاثیر تبلیغات دشمنان خود قرار می‌گیرد. پس در این میان افراد و دسته‌های سیاسی هرچه به نظام مقدس جمهوری اسلامی نزدیکترند باید نسبت به این موضوع حساس توجه بیشتری نشان دهند باید این نکته که همین دولت هم علیرغم اشکالاتی که دارد می‌تواند برای اداره کشور کاملا کارآمد باشد، مدنظر و عمل قرار گیرد. سعداللّه زارعی

 موفق باشید    

20421
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ایام تسلیت. خواستم در مورد موضوعی که درگیرش بودم حضوری خدمتتون برسم اما راستش خجالت کشیدم و ترجیح دادم اینجا با شما مطرح کنم. حاج آقا می خواهم خیلی صریح و راحت دردم را به شما بگویم تا مثل همیشه طبیب وار مرهمی بگذارید به دلم که سوخت در این مدت ولی روی حرف زدن نداشت. نمی دانم محسن حججی با شما چه کرد؟ محسن همه ی به هم ریختگی های مرا به هم ریخت، قبل از اینکه حاج حسین یکتا این حرف را بزند خودم به روی خودم نمی آوردم اما راستش منم اولش حس کردم دارم غبطه می خورم بعدش دیدم انگار حسادته، بعدش دیدم از محسن بدم آمده، حس اون پادشاهی را دارم که در عین عریان بودنش فکر می کرد لباس زیبایی بر تن داره اما پسر بچه ای اونو به خودش آورد. محسن همه ی حال بدم را بدتر کرد، به خیال خودم داشتم سلوک می کردم ، این کتاب را بخونم از اون استاد سوال کنم؛ خلاصه محسن آمد و با همه ی سر و صدا و ادعاهایی که داشتم خاموش شدم و یه گوشه خزیدم، از خودم بدم آمده از خودم خجالت می کشم، چند سال انگار خودم را سرکار گذاشتم ؛ داشتم از تشییع محسن برمی گشتم به این فکر می کردم که از سر بگیرم اما نمیدونم چه جوری، از کجا، با چی؟ انگار این راه، راه معرفتی نیست فقط قلبه. قلب، نمیدونم اما اینو بگم که احساس هیچ بودن عمیقی کردم با ظهور محسن. سخنرانی روز تاسوعا و شب عاشورای شما هم شرکت کردم بلکه پیدا کنم گمشده ام را، اما تازه گیج تر شدم، من کجای این ظرفیت قرار دارم، چه جوری پیدا کنم راهی را که محسن رفت؟ عاجز شده قلبم، خیلی خواستم توی ده شب محرم پیدا کنم، خیلی به حضرت اباعبدلله (علیه السلام) متوسل شدم، همه ی اشک هام را با محسن همراه کردم، دیگه نمیدونم باید چکار کنم؟ محتاج دعای خیرتون هستم. یا زهرا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض همیشگی بنده آن است که انقلاب اسلامی حقیقت دوران ما است کافی است نسبت خود را با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه درست شکل دهیم تا مبادیِ میل ما شکل صحیحی به خود بگیرد، بقیه‌اش به دست خدا است که چه پیش می‌آید و چه پیش می‌آورد و ما به مدد او چه انتخابی خواهیم کرد. موفق باشید

19937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: در مورد زمان ازدواج جوانان سئوال پرسیدم و حضرتعالی اشاره داشتید به روش حضرت امام خمینی (ره). بنده طی تحقیقات و مطالعاتی که داشتم، متوجه شدم که همسر مکرمه امام طی مصاحبه ای نقل کردند که امام فرموده من تا این سن یعنی حدود 27 سال کسی را نپسندیدم و بنا نداشته ام که از خمین زن بگیرم. استاد عزیز اما چند سئوال: 1. حضرتعالی نظر مبارک تان این است که امام عزیز به دلیل اینکه به مطالعات فکری و معرفتی شان آسیب نرساند، دیر ازدواج نمودند، اما با عنایت به خاطره مذکور آیا با فرمایش شما منافات ندارد؟ 2. استاد عزیز آیا شما فکر می کنید که ازدواج بهِ مطالعات فکری و معرفتی و مهم تر این که به سلوک عملی فرد آسیب می رساند؟ 3. استاد جان! با توجه به روایاتی از جمله این روایت که ازدواج نصف دین فرد را کامل می کند، آیا از این روایت نمی توان برداشت کرد، که ازدواج سبب می شود که حجاب های سالک برای روءیت حق تعالی گسسته می شود و سالک سریع تر به قرب الهی نائل می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مثال امام را زدم چون مرحوم علامه‌ی حلّی در کتاب «منیة المرید» که جهت طلاب تنظیم کرده است متذکر آن امر می‌شود که طلبه نباید زود ازدواج کند به جهت مشغله‌هایی که برایش پیش می‌آید، مگر آن‌که پیش نیاید و موضوع نصف دین‌بودنِ ازدواج در هر حال در جای خود ثابت است. موفق باشید

18531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده کارمند یک اداره ای هستم که بخاطر اینکه بتونم فارغ از خیلی مسایل به مباحثات و مطالعات و خودم برسم وارد کار اداری و دولتی شدم، در حال حاضر خیلی از اوقات را در اداره کاری برای انجام ندارم و از این وقت برای مطالعه استفاده می کنم، خودم یه جوری ام با توجه به اینکه از مرجعم هم پرسیدم که از نظر شرعی اشکالی نداشته باشه ولی احساس می کنم من دارم برای این ساعات حقوق می گیرم و شاید یه وقتایی دلم می خواهد حقوق بگیر بیت المال نباشم، شاید راهنمایی شما بتونه راهی جلوی پای بنده باز کنه تا از این دلواپسی بیرون بیام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارمند باید ساعاتی که در اختیار کارفرما قرار داده است، را در امور شخصی خود مصرف نکند، مگر آن‌که دستوری به او نرسد در این صورت بدون این‌که از امکانات کارفرما استفاده کند می‌تواند مثلاً به مطالعه بپردازد. در صورتی‌که حقی از کارفرما در آن ساعات ضایع نشود. به جهت آن‌که وقت خود را در اختیار کارفرما گذاشته است، عملاً استحقاق گرفتن اجرت معمول‌شده را دارد. موفق باشید

17682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز من چندین کتاب از کتابهای شما را مطالعه کرده ام اما هنوز معنی تزویج های مرد وزن در بهشت را نفهمیده ام، آیا درست است که در بهشت ازدواج و زن وشوهری مثل این دنیا نیست؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رجوع شود که معارف خوبی را ان‌شاءاللّه در اختیار شما می‌گذارد. موفق باشید

16526
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: اینکه بزرگان می گویند: از منزلی به بعد سالک باید گناهانش را از یاد خود ببرد، و توبه کند از توبه خود اگر می شود این را برایم توضیح آسان بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری«رحمة‌اللّه‌علیه» در «منازل‌السائرین» می‌فرماید: سالک در ابتدای منازل باید با نظر به گناهان خود، باب «توبه» را باز کند. ولی در منازلِ بعدی، نباید با یادآوریِ گناهان، صفای بین خود و حضرت حق را مکدّر نماید. موفق باشید

14978
متن پرسش
سلام: 1. یکی از اولیای خدا می فرمود : ذکر و دستورالعمل را ولی خدا با اجازه ی وجودی که دارد باید بدهد تا منشا اثر باشد، و الا این همه ذکر و عمل وجود دارد که اگر شما انجام بدهید به نتیجه نمی رسید. (این حرف تا چه حد درست است ؟) 2. استاد میشه خواهش کنم بر همین اساسی که در نکته ی 1 گفته شد، به بنده دستوری بدهید (با همان اجازه وجودی) در مورد اینکه اهل بیت دست بنده رو بگیرند و به کلی از هوی نفس بیرون بکشند. و ما را به آن هدف اصلی خلقت برسانند. اصلا به کدام معصوم و با چه طریقی متوسل بشیم؟ 3. میشه یک راه توسلی به حضرت رضا (ع) یا امام حسین (ع) و یا حضرت زهرا (س) بفرمایید که ما دائم داشته باشیم تا برای حوایج مادی و معنوی به آن متوسل بشیم. نماز و دعا زیاد وارد شده، اما یک دستوری بفرمایید که به نتیجه برسیم و جوابمان را بدهند. 4. به بعضی از علما خیلی علاقه دارم، می خواستم ببینم چطور میتونم از اینها کمک بگیرم و متوسل بشم. به آنهایی که به قبرشان دسترسی دارم چه کنم و به آنهایی که دسترسی ندارم؟ 5. یک سول دیگر: شنیده ایم که خداوند به هر کسی با توجه به ظرفیت و استعداد آن شخص عنایت می کند و آن را به مقاماتی که در حد اوست می رساند. حال ما چه کنیم که این ظرفیت وجودی و استعداد ما بیشتر شود؟ 6. از کجا بدانیم که تا چه زمانی باید استقامت داشته باشیم در راه سیر و سلوک؟ چون واقعا انسان بعد از یک مدت چون عنایت ویژه ای نمی شود و به چیزی نمی رسیم و هم شیطان و هم جامعه در تلاش دور کردن انسان از انسانیت هستند و هم اینکه دسترسی به ولی خدا نداریم تا مستقیما خدمت ایشان باشیم، حال چه کنیم؟ مثلا حسینقلی همدانی در حرم امام علی علیه السلام وقتی آن کبوتر را دید که 22 مرتبه آمد و آن نان خشک را خورد کرد، فهمید که باید 22 سال استقامت داشته باشد. من از کجا بفهمم که چقدر دیگه تلاش کنم؟ بالاخره زمانه ما با زمانه آنها خیلی متفاوت است و ما هم با آنها خیلی فرق می کنیم. 7. آیت الله شجاعی در چراغ هدایت می فرمود: به این نمازها و اعمال خودتان دل خوش نکنید، با اینها و با این وضعی که در خودمان می بینم به هیج جا نمی رسیم فقط باید عنایتی از سوی اباعبدالله بشود تا نجاتتان دهد. خیلی روی این حرف تاکید داشتند. سوالم این است که چگونه عنایت را دریافت کنیم؟ چه عملی؟ چه مدتی؟ چه قدر؟ و در جایی دیگر فرمودند به هر حیله ای شده در دل صاحب الزمان جا پیدا کنید. یعنی چی کار کنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر حال باید رجوع ما به حقیقت، رجوع وجودی باشد. اگر استادی بتواند در این مورد کمک کند بسیار خوب است 2- بنده برای خودم و جنابعالی شرح حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام را توصیه می‌کنم 3- فدای آن عزیزان شوم، زیارت و یاد آن‌ها اگر مدّ نظر قرار گیرد، وظایف عبادی ما تأثیر خود را خواهد داشت. پیشنهاد می‌شود در این مورد کتاب «چگونگی فعلیت‌‌یافتن باورها» را مطالعه فرمایید 4- به یاد آن‌ها عبادت کنید به همان شکل که در آن گتاب عرض شده است 5- راضی به رضای خدا باشید 6- با ارادت به نایب امام زمان یعنی حضرت آیت اللّه العظمی سید علی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» الهامات لازم، سراغتان خواهد آمد 7- در زیارت حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» اگر برایتان امکان دارد، سالی یک‌مرتبه کوتاهی نکنید و در روز جمعه زیارت مولایمان حضرت صاحب‌الامر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را به همان شکل که در مفاتیح هست، عمل کنید. موفق باشید

14867
متن پرسش
سلام: نظرتان راجع به این سخنان جدید جناب دکتر داوری چیست؟ http://rezadavari.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=518:---------------1394-&catid=36:2012-04-12-12-14-01&Itemid=66 ۱. اساسا قرائت ایشان از فلسفه جدید که همان غرب است چرا هشدار گونه است؟ ۲. روش تقابل با فلسفه جدید در قرائت دکتر داوری از نظر شما چیست؟ آیا با تقویت فلسفه اسلامی می توان این کار را کرد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکتر داوری مثل همیشه به عنوان متفکری بزرگ که متعلق به این مرز و بوم است؛ هشدار می‌دهد و از کاستی‌ها و سستی‌ها می‌گوید. مگر بنا است با فلسفه‌ی جدید تقابل کرد؟ آری! فلسفه‌ی اسلامی ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ای دارد برای گشودن راهی که ما با انقلاب اسلامی شروع کردم ولی نه به آن معنا که نتوانیم با متفکرانی چون هایدگر و شیلینگ و هگل، هم‌دلی و هم‌زبانی نکنیم. موفق باشید

14622
متن پرسش
با سلام: در آنجا که حضرت موسی (ع) در صحرای طور آتشی را دیدند و نزدیک رفتند و ندا آمد آیا از آتش صدا آمد؟ چرا آتش در اینجا مطرح می شود؟ و اینکه می گویند درختی بود که آتش داشت در قرآن صحبت از درخت نشده. و در جریان درخواست حضرت موسی (ع) برای رویت (قلبی) خدا بعد از لن ترانی ولکن آمده، این ولکن به چه معناست؟ و اینکه من یک دانشجو هستم و از نوجوانی نسبت به هم سن و سالهایم یه کم گرایشهای بیشتری به دین و مذهب داشتم ولی زیاد متوجه و پیگیر نبودم ولی بطور محیرالعقولی و شاید هم بیشتر از پارسال که برای اولین بار برنامه ی معرفت دکتر دینانی را دیدم به الهیات و عرفان و فلسفه و.... علاقه پیدا کردم و این در اوایل کمتر برام قابل درک بود الان که خودم رو با پارسال مقایسه می کنم با توجه به مطالعاتم یک تغییر بسیار زیادی کردم و اصلا نحوه فکر کردنم تفاوت کرده و در تک تک موقعیت های زندگی این تفاوت را احساس می کنم خواهش می کنم این تفاوت و حالات را برایم روشن کنید که چه ربطی با مضمون آیه شب قدر و اینکه اگر خدا بخواهد ما می خواهیم دارد؟ من در ادامه راه باید چکار کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت الهی برای کلیم اللّه در مظهریت آتش در جان آن حضرت ایجاد شد و در جواب رؤیت حق، چون حضرت در مقام شنیدن کلام الهی بودند و نه در مقام رؤیت حق، برای رؤیت حق جواب «لن ترانی» شنیدند. با این شرح که به جبل بنگرند که اگر حق در او جلوه کند و حضرت موسی«علیه‌السلام» بخواهد آن را بنگرند، کوهی در هویت خود باقی نمی‌ماند و در این رابطه حضرت موسی«علیه‌السلام» مدهوش شدند و چون به هوش آمدند عرضه داشتند: پروردگارا از این تقاضای خود توبه کردم. 2- این نوع رجوع احوالات عموماً برای افراد پیش می‌آید. آن‌هایی موفق‌اند که از آن نگهبانی کنند. إن‌شاءاللّه سیر مطالعاتی روی سایت جواب طلبِ شما را خواهد داد. موفق باشید

14497

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
سلام: نظرتان در مورد كتابهاي مرحوم محمد علي صالحي غفاري چبست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌شناسم. موفق باشید

14471
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد فرق دوست داشتن زمینی با دوست داشتن آسمانی چیه؟ چه طوری بفهمیم محبت ما نسبت به شخصی از کدوم نوعه؟ 2. وقتی ما در درون با امام زمان (عج) صحبت می کنیم اون تصویری که از ایشون داریم ممکنه به خیالاتمون آلوده بشه؟ و تصویری متفاوت از ایشون رو در نظر بگیریم؟ منظورم شخصیتشون هست نه تصویر ظاهری. چه طوری میشه با امام زمان (عج) گفتگوی واقعی داشت یعنی من فقط حرف نزنم ایشون هم با من حرف بزنند و جواب سوالاتم رو بدهند. منظورم این نیست که جسم ایشون رو ببینم میخوام ببینم اینکه رهبر می فرمایند با امام زمان حرف بزنیم چه طوری جواب امام زمان به حرفامون رو بشنویم؟ ببخشید از اینکه مصدع اوقاتتون شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دوست‌داشتنِ آسمانی با عبودیت نسبت به حضرت حق پیش می‌آید و با تکبّر می‌میرد. 2ـ عرایضی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شده‌است؛ اصل کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

13893
متن پرسش
سلام و خدا قوت: استاد ما باید فقه و اصول فقه را تا چه حد بخوانیم؟ باید لزوما اجتهاد داشته باشیم؟ یا صرف دانستن در حد سطح یک و دو کافی است. (در حد رسائل و مکاسب) آخر آنقدر علم هست که لازم است ما طلاب با آنها آشنا شویم که انسان می ترسد به آنها نرسد و وقت نکند. مثلا فلسفه و عرفان و دشمن شناسی و تاریخ و غرب شناسی و ادیان شناسی و.... اگر ما مثل علمای سلف بیشتر به فقه و اصول بپردازیم بقیه علوم می ماند. البته خداوند هم برکت می دهد به علم طلبه اگر نیتش خالص باشد؟ راهنمایی بفرمایید. ممنون التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد به عنوان صاحب‌نظر در موضوعات اسلامی به میان آید تا بتواند به متون لازم رجوع درستی داشته باشد، حداقل بایستی چندسالی تا درس خارج جلو رود و در این حالت است که اگر در فلسفه و عرفان و دشمن شناسی وارد شود می‌تواند درست برداشت کند و موضوع را درست ارائه دهد. موفق باشید

13743
متن پرسش
با سلام و احترام: اعدام هاي دسته جمعي اوايل انقلاب، بدون برگزاري دادگاه چگونه توجيه پذير است؟ در حالي كه ممكن است فرد اعدام شده بگويد در حاكميت قبل من به وظيفه ام عمل مي كردم و در انقلاب هم به وظيفه ام كه خدمت به حكومت جديد است عمل مي كنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم و با توجه به این‌که در شرایط اولیه‌ی انقلاب نسبت به جریان‌ها بیگانه نبوده‌ام؛ چنین چیزی نبوده. حتی رئیس ساواک یعنی نصیری را هم، نظام اسلامی محاکمه کرد. موفق باشید

نمایش چاپی