بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1749

روح توحیدیبازدید:

متن پرسش
سلام وخدا قوت .ببخشید استاد سوالی داشتم بعدازدواج از لحاظ معنوی خیلی افت کردم آیا طبیعیه؟ واینکه چقدر طول میکشه؟ چی کار کنم که دوباره از این افت معنوی بیرون بیا م؟ التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام توحید به معنی جمع‌کردن اضداد است، باید در شرایط جدید سعی کنید موضوعات پیش‌آمده در این شرایط را در روح توحیدی خود جای دهید و مثل دریایی که با ورود چند رودخانه‌ی گل‌آلود تغییری در رنگ آن داده نمی‌شود، موحدِ دریادل حادثه‌های جدید را در نور توحید خود مستغرق می‌کند و ثبات توحیدی خود را محفوظ می‌دارد، بر عکس عده‌ای که می‌خواهند در همان توحید محدود اولیه‌ی خود بمانند و لذا گوشه‌نشینی را پیشه می‌کنند. موفق باشید
1693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی،سلام علیکم استاد گرامی و عزیز . چیزی در دلم است که به صورت 2 سوال میپرسم،1- بنده کتاب های شما را خواندم و چیزایی دستگیرم شد اما نه یادداشتی برداشتم و نه دقت فراوانی کردم،آیا باید از اول سیر مطالعاتی را طی کنم یا خیر؟2- زندگی بنده کاملا در رفاه است،هیچ احساس مشکل نمیکنم،اصلا مشکلی در زندگی نمیبینم،نمیدانم این رضایت من است از دنیا یا بی میلی خداست از من؟آیا خدا صلاح من را در این زندگی میداند یا از من بدش می آید؟؟ 3- آیا این مسیر به بهشتی که در اون بهشت ائمه باشن ختم میشه؟اگر توصیه ای در زمینه نحوه زندگیم دارید با گوش جان میشنوم.عذر خواهی بنده را بپذیرید که وقت گرانبهاتون را گرفتم.موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با آرزوی توفیق برای حضرتعالی، در جواب سؤال اول‌تان عرض بنده آن است که چون روش بنده حضوری است، اگر همچنان ادامه داده‌اید، سیر را ادامه دهید، بدون آن‌که بخواهید برگشت کنید و سعی‌تان آن باشد که در مطالعه‌ی کتاب‌ها قلب شما در صحنه باشد إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید. 2- شما راضی به رفاهی که پیش آمده است نباشید ولی سعی کنید از شرایط پیش‌آمده به عنوان یک فرصت استفاده کنید. 3- وقتی در مسیر حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قرار گرفتیم، مثل نور بی‌رنگی خواهیم شد که در ذیل نور بی‌رنگ شدیدتر قرار دارد و وعده‌ی امام صادق«علیه‌السلام» در این رابطه چنین است که ما از نور خدا آفریده شده‌ایم و شیعیان از نور پایین‌تر آفریده شده‌اند. روز قیامت عالی با دانی به هم می‌پیوندند و در این موقع حضرت بین دو انگشت سبابه و میانی جمع نمودند و فرمودند: مانند این دو انگشت: «قَرَنَ«علیه‌السلام» اَصْبَعیه السبابه و الوسطی»(بحارالأنوار، ج 25، ص 21). موفق باشید
1503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفا مرگ را تعریف نمایید و بفرمایید آیا برای ملائک نیز مرگ معنا دارد و روایاتی که درباره مرگ ملائک هستند اگر صحیح هستند چه معنایی دارند؟ (من دارای این ذهنیت هستم که ملائک به علت اینکه هرکدام تجلی یکی از اسماء الله می باشند و از طریق هست به خدا مرتبط اند برایشان مرگ معنایی ندارد) متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرگ انتقال از یک مرتبه و موطن به مرتبه و موطن برتر است و مرگ ملائکه به معنی استغراق آن‌ها در مقام وحدت احدی است به طوری که دیگر ظهوری در مواطن نازله برای آن‌ها نباشد. موفق باشید
1215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام ایاوقتی خداانسان راامتحان میکندبافقریا ثروت ایاوقتی فقیراست یامریض خداخداکنداشکالیدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خیر اشکالی ندارد، زیرا رضا به قضا غیر از راضی به مقضی است. شما در عین آن‌که این بیماری یا فقر را نمی‌خواهید، راضی هستید به آنچه خدا خواسته، حال خدا خواسته‌ شما تلاش کنید برای رفع فقر و بیماری، ولی آنچه پیش آمد پذیرفتنی باشد. موفق باشید
767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام. یک دانشجو در شرایط کنونی چگونه می تواند آنچه وظیفه ی اوست را عمل کند،به عبارت دیگر:لطفا به طور کاملا مشخص اصول مراقبه -با حفظ حضور در اجتماع-را بیان بفرمایید و اگر نیاز است یک منبع کامل ارائه فرمایید.در پناه امام عصر باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: علاوه بر این‌که رهنمودهای رهبری که می‌تواند بسیار کارساز باشد، کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الهر‌علیه» کارساز است. موفق باشید
21975
متن پرسش
با سلام: با توجه به این‌که با خروج آمریکا از تعهداتش نسبت به برجام تحلیل‌های متفاوتی هست و نیاز است که جنابعالی با نظر به معنای حضور تاریخی انقلاب اسلامی موضوع را روشن کنید، نظرتان در این رابطه چه می‌باشد؟ آیا این را یکی از امتیازات نظام اسلامی می‌دانید که دشمن استکباری نمی‌تواند نسبت به تعهداتش نسبت به این نظام پایبند باشد؟ یا این به جهت ضعف نظام است که دشمن، تعهدات خود را نسبت به نظام، به چیزی نمی‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت به موضوع بنگریم، این حرکت خبر از آن می‌دهد که حقیقتاً آن‌ها متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی شده‌اند و معنای این حضور را که عبارت است از تقابل جدّی نظام اسلامی با استکبار، خوب درک می‌کنند. و لذا می‌بینند که در هر صورت این انقلاب اسلامی که دارد خود را در این تاریخ روز به روز معنا می‌کند و آن نحوه محدودیت‌ها، مانعِ حضور آن نشده است. می‌ماند که ما این موضوع را یعنی تقابل هرچه شدیدتر نظام استکبار با خود را چگونه تحلیل کنیم. ابتدا نظر جنابعالی را به آیه‌ی 22 سوره‌ی احزاب معطوف می‌کنم که می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» مؤمنان وقتى احزاب را یعنی اتحاد جبهه‌ی کفر را در مقابل خود ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏ اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. زیرا متوجه شدند حضرت حق می‌خواهد این تقابل به اوج خود برسد.
 باز در این رابطه به آیه‌ی 173 سوره‌ی آل‌عمران نظر کنید که می‌فرماید: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» اين مؤمنین كسانى بودند که وقتی در جنگ احد مسلمانان به ظاهر شکست خوردند و تعداد زیادی از آن‌ها مجروح گشتند، با این‌که دشمن جبهه را رها کرده و رفته بود به آن‌ها خبر رسید که بناست دشمن دوباره حمله کند؛ پس خوب است که بترسید و کمی کوتاه بیایید - و آن‌ها برعکس، بنا به آیات قرآن: - اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست. و لذا با همان بدن‌های مجروح دشمن را تعقیب کردند و دشمن که با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شد، از ادامه‌ی جنگ منصرف گشت. و قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» پس آن‌ها به نعمت الهی از صحنه برگشتند و فضل الهی آن هم فضلی که بر آن هیچ‌گونه بدی و سختی نبود، به آن‌ها رسید.
همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که اگر جبهه‌ی توحیدی در تاریخ به میان آید، خداوند شرایط هرچه تقابل و جداشدن آن جبهه را در مقابل نظام استکباری می‌گشاید و جریان اخیر یعنی کار ترامپ، حکایت جاری‌شدن آن سنت است تا انقلاب اسلامی معنای حضور تاریخی خود را هرچه بیشتر در عالم تثبیت کند. می‌ماند که ما این حرکت را وعده‌ی الهی برای پیروزی جبهه‌ی حق بدانیم.
راستی! اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از قبل مشخص نکرده بودند که ما به آمریکا اعتماد نداریم، حال که این قضیه روشن شد، ما احساس شکست نمی‌کردیم؟! به آن معنا که به آمریکا اعتماد کرده باشیم و حال ایشان به اعتماد ما خیانت کرده باشد؟ و به همین جهت ما امروز در واقع با کاری که ترامپ کرد، احساس پیروزی می‌کنیم. پیروزی از آن جهت که مشخص شد ما از ابتدا این مسئله را پیش‌بینی می‌کردیم و در دامی که آن‌ها برای ما پهن کرده بودند تا با صد امید با آن‌ها به مذاکره بنشینیم و سپس آن‌ها زیر میز بزنند؛ نیفتادیم. و آیا این همان معنای سخن حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که روح این تاریخ را به خود برگرداند، نیست که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به شما آسیبی نرسد» آسیبی بزرگ‌تر از آن می‌توان تصور کنیم که ملتی به آمریکا امید ببندد و آن به اعتماد آن‌ها خیانت کند؟! ولایت فقیه ما را از چنان عرصه‌ی شکستی نجات داد. موفق باشید
 

 

21062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در رابطه با سوال 21038 این را هم اضافه بفرمائید هر چه می کشیم از عالمانی است که از بانیان و متفکران نئولیبرال اینچنین حمایت می کنند. استاد مقاله آقای جوادی را درباره هاشمی می خوانیم فکر می کنیم دارد امیرالمومنین را وصف می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت کند آیت اللّه خزعلی را که فرموده بودند: «ای کاش آیت الله خزعلی که دم مرگش همگان را به پرهیز از هاشمی دعوت کرد و فرمود اگر هاشمی دوباره بیاید خدا کند من نباشم» نگران نباشید. عرایضی در جواب سؤالات شماره‌ی 21057 و 21065 در این مورد شده است. بد نیست سری به آن جواب‌ها بزنید. موفق باشید

20954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده قبلا سوالی را در سایت مشاهده کردم که کاربری در مورد جناب دکتر باقری از خدمت شما سوال کرده بودند و شما ایشان را در زمینه تربیت اسلامی مورد تایید قرار داده بودید. در حال حاضر با دیدگاه تعدادی از شاگردان ایشان آشنا شدم که نقطه نظرات خود را به مبانی آقای دکتر باقری مستند می کنند و حتی در قالب گروه های تربیتی در اصفهان، شروع به کار برای کودک و نوجوان نموده اند. متاسفانه با توجه به آشنایی ای که با مباحث حضرتعالی دارم، دیدگاه این دوستان بزرگوار را شدیدا مقهور تفکر نظام سلطه و غیرمنطبق بر معارف ناب شیعی دیدم. موردی را مصداقا خدمت حضرتعالی می فرستم و از محضرتان استدعا می کنم، اگر چه مقداری از وقت شما گرفته می شود اما چون این قضیه را فتنه ای جدید علی الخصوص در شهر فرهنگی اصفهان می دانم، نظر صریح خود را قاطعانه بفرمایید تا برای عده زیادی از خانواده ها خصوصا خانواده های مذهبی فصل الخطاب و روشنگر راه باشد. چندی پیش گروه تربیتی ساقه که منتسب به ایشان است، کتابهایی را برای معرفی و فروش به یک نمایشگاه کتاب کودکانه در یکی از مدارس ابتدایی آورده بودند که تقریبا صددرصد کتب، ترجمه شده و دارای نویسنده و تصویرگر خارجی بود. متاسفانه تصاویر این کتب، دارای صحنه های نامناسب من جمله بدن های نیمه عریان خانم ها و ... بود و در خوش بینانه ترین حالت تداعی کننده سبک زندگی غربی در ذهن کودکان بود. در متن داستان ها انواع مختلف کلمات زشت و رکیک به کار رفته بود و باز مملو از آداب و رفتارهای خاص غربیها و در خوش بینانه ترین حالت، ایجاد کننده اخلاق سکولار در بچه ها بود. برای مثال در یکی از این داستان ها که با هدف رفع خجالت در کودک نوشته شده بود از ابتدا تا انتها شخصیت اصلی داستان به رقص تشویق می شد تا بر حس کم رویی خود غلبه کند. بعد از اعتراض تعدادی از خانواده های مذهبی جوابیه جناب دکتر مدنی فر از تهران به دوستان اصفهانی این بوده است: [Forwarded from محمدرضا مدنی فر] سلام: دغدغه های شما قابل تقدیر است. اما فکر می کنم در مفهوم تربیت تفاوت نظرهایی داریم. شما انسان را تا حدی شبیه دیگر موجودات عالم می بینید که معیار قضاوت در مورد خوبی یا بدی آنها وضعیت موجود آنها است نه چگونگی رسیدن به این وضعیت. بطور مثال عطری مه خوشبو است دیگر مهم نیست که چگونه و با چه فرایندی خوشبو شده مهم این است که بوی خوب می دهد. این در حالی است که برای آدمی مهم تر از این که چه هست این است که چگونه به این وضعیت رسیده؟ آگاهی و خواست و اراده او در رسیدن به این وضعیت چقدر دخیل بوده و خود این فرد چه نقشی در وضعیت خودش داشته است. (لیس للانسان الا ما سعی). آیا آنچه دارد ناشی از محیط است؟ آیا ورودی های او کنترل شده؟ انسان عامل است و بر خلاف دیگر اشیا باید وی را بر اساس عملی که انجام می دهد ارزش گذاری کرد. او ارزش ها و ضد ارزش ها را دریافت نمی کند بلکه "کسب" می کند (ما کانوا یکسبون)، "اتخاذ" (اتخذ الا ربه مابا) می کند. پس مهم تر از این که ورودی های انسان چه هستند این است که او در مقابل این ورودی ها چه واکنشی از خود نشان می دهد و چه مهارتی در حفظ خود دارد. کودکان هم از این قاعده کلی مستثنا نیستند فقط شدت موضوع متفاوت است و الا مسیر همان است. مهارت کسب از بیرون باید از همان ابتدا مورد توجه قرار گیرد. [Forwarded from محمدرضا مدنی فر] من منکر اهمیت دادن به ورودی ها نیستم. اما پرسش اصلی معطوف به میزان این توجه و نسبت آن با مهارت "کسب" از محیط است. خواه ناخواه وقتی به شکلی افراطی به کنترل ورودی ها توجه شود، سهم مهارت مواجهه با ورودی ها دچار تفریط می شود. من حساسیت هایی از نوع که مبادا ودک بفهمد که در جای دیگری از دنیا برای ابراز شادی و هیجان از رقص استفاده می شود را افراط در کنترل ورودی ها می دانم. خود رقص ذاتا ناپاک نیست بلکه در موقعیت های خاصی ناصواب است پس از آن جنس نیز که یک ورودی ذاتا آلوده محسوب شود. دوم این که در موقعیتی که در آن کتاب تصویر شده حرف از رقصیدن یک کودک بوده که اساسا در شرع حرام شمرده نشده. سوم این که کودک دبستانی قطعا با مفهوم رقص در گذشته آشنا شده و یا در آینده ای نزدیک مواجه می شود و والدین لازم است آن را برای او تبیین کنند. دقت کنید که آنچه در کتاب آمده چه بوده؟ به همین ترتیب در مورد واژه هایی مثل "خنگ". واقعا ما چه تصوری از کودکان خود داریم؟ کودکان در جمع های خصوصی خود حرفهایی به مراتب بدتر را با هم مبادله می کنند. تحریم کردن کودک از بیان این حرف ها فقط او را پنهان کار تر و جسور تر می کند. کودک را کنجکاوتر و حریص تر می کند. کودک دیر یا زود احساس می کند که از همسالان خود بی اطلاع تر بوده و منزوی است. همین احساس کمبود او را بر این می دارد که بسیار زیرکانه اطلاعات خود را از منابع دیگر کسب کند و این خود شروع مشکلاتی دیگر است. اتفاقا در چنین مسائلی نباید سخت گیری کرد و کودک را ایزوله کرد. فرض کنیم حالا کودک از سر شیطنت چند حرف زشت هم بزند. چه اهمیتی در مقابل دیگر آسیب های بزرگی دارد که در کمین او است؟ توجه به امور جزئی و کم اهمیت توجه ما را از موضوعات مهم تر منحرف می کند. خطراتی به مراتب مهم تر در کمین کودکان ما است و انرژی تربیتی خود و کودک را نباید صرف امور پیش پا افتاده کرد. و در انتها کلیه صحبتهایشان را مستند به مبانی دکتر باقری نموده و کتاب «تربیت دینی در قرن 21 ام» دکتر باقری را جهت مراجعه ارسال کرده اند که قسمتی از آن را در ایمیل بعدی خدمتتان ارسال می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با اولین کتاب ایشان که تحت عنوان «نگاهی دوباره به تعلیم و تربیت اسلامی» روبه‌رو شدم که مبتنی بر آیات و روایات بود؛ و بعد هم که در همان سال‌ها در چندین جلسه‌ی مناظره‌ی تلویزیونی شرکت کردند، نقصی در سخنان ایشان ندیدم. یک‌سال پیش هم یک سخنرانی در کانال‌شان گوش دادم، چیز منفی به نظرم نیامد. ولی با توجه به آن‌چه می‌فرمایید بیشتر حساس می‌شوم و صحبت‌های ایشان را دنبال می‌کنم. اگر مطلبی و یا نوشته‌ای هست که در این امر به بنده کمک کند، متشکر می‌شوم. موفق باشید

20702
متن پرسش
با سلام: بنده چند ماه پیش از طرف سپاه پیشنهاد کار داشتم، با شما مشورت کردم فرمودید خیلی خوب است که زن در این عرصه های فرهنگی وارد شود. هدف بنده هم خدمت به انقلاب و سپاه است بنده کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» را خوانده ام و هدفم ایجاد فضای فرهنگی صحیح و متناسب روح زمانه است. اما الان با وجود اینکه همه ی مراحل استخدام بنده طی شده است و سازمان سه میلیون تومان تا زمان حاضر برای پرونده من هزینه کرده است، من در درستی کارم شک کرده ام. با این توضیح که: اولا می خواهم بدانم با توجه به اینکه من یک زن هستم، حضور زن در چنین مکانی و تحت الشعاع قرار گرفتن خانواده اصلا صحیح هست؟ دوم اینکه ارتباطی که در محل کار با نامحرم وجود دارد حتی به میزان کم و با رعایت تمام نکات شرع، آیا بر کمال و نور وجودی زن تاثیر می گذارد و از آن می کاهد؟ سوم اینکه برای ما زنان بهترین راه برای خدمت به انقلاب اسلامی و زمینه سازی برای تمدن اسلامی چه راهی است؟ استاد بنده هم خودم طلبه هستم و هم همسرم، مباحث شما رو هم دنبال می کنیم، درعین حال در حال تحصیل رشته فلسفه اسلامی نیز هستم. الان واقعا می خواهم تکلیفم را بدانم و به تکلیفم عمل کنم. به نظر شما اگر من در منزل بمانم و تمام وقتم را به فرزندانم اختصاص بدهم و در کنار آن در خانه خودم جلسات فرهنگی برگزار کنم و.... بهتر است و به کمال نزدیکترم یا اینکه این شغل را قبول کنم و به یاری خدا موجب تحولاتی در عرصه ی فرهنگی شوم؟ این را هم بگویم پیشنهاد همسرم این است که اگر این شغل را قبول کردم ایشان بچه ها را در زمان نبود من در خانه نگهداری کند و به خاطر همین دیگر شهریه نمی گیرد و در این صورت زندگیمان با حقوق من سپری شود، آیا این کار وارونگی نظام خانواده نیست با توجه به بیاناتی که در کتاب زن آنگونه که باید باشد دارید؟ سوال اساسی من این است: افق ایده آل برای زن چیست؟ واقعا آن افق ایده آل برای زن چیست؟ و در پایان اینکه عارف مشهدی جناب عبد حکیم می گویند که هر گاه زن را نامحرمی ببیند خواه ناخواه از نور وجودی زن کاسته می شود واقعا درست است؟ تا چه اندازه مباحث ایشان را تایید می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا فراموش کرده‌اید در چه تاریخی زندگی می‌کنید؟! امروز اگر زنانِ متعهد در صحنه‌های فرهنگی به میدان نیایند، بعضی از کارهای فرهنگی که باید با روح عاطفیِ زنانه مطرح شود، عقیم می‌ماند. چرا متوجه‌ی وسعتی نیستید که امروز برای زنان و مردان جهت فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی فراهم شده؟ باید در امور فرهنگی حضور فعّال داشته باشید و همسر محترم‌تان هم درسش را ادامه دهد و در غیاب شما هم در خانه کسی را جهت نگه‌داری فرزندانتان به‌کار گیرید. امروز باید زندگی را در وسعتی دیگر مطابق این تاریخ تعریف کرد. موفق باشید

19854

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. آقای هاشم حداد می گوید که به بزرگی آقای قاضی نه در گذشته بوده نه در آینده. خب پس ما نمی توانیم مثل آیت الله قاضی شویم او افضل منه طبق کشف ایشون. من هم دوست دارم بشوم خیلی! ۲. کشف طلب کردن خوب است یا نه؟ علامه حسن زاده طلب کرده اند بنا بر صحبت خودشان در انسان در عرف عرفان. ۳. چگونه انسان روش خودش را احراقی کند؟ ۴. چگونه و با چه روشی انسان شوق عرفانی را در افراد زنده کند؟ (مثلا یکی از آنها نقل داستانهای عرفا)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرکدام از اولیاء از جهتی کمالات خاص خود را دارند. هرکس باید در مسیری که خداوند برای او قرار داده است، حرکت کند و به نتایج خاص خود برسد 2- طلب بندگی و اطاعت باید داشته باشیم خداوند خودش آن‌چه برای شوق عبادت نیاز است، مرحمت می‌کند 3- باید سعی کرد جز خدا در میان نباشد 4- انسان‌ها به خودی خود در جان خود شوق عرفانی دارند، باید غیر خدا را مهم نکرد تا آن شوق ظهور کند. موفق باشید

19780
متن پرسش
سلام: آیا شاهد قرآنی داریم مبنی بر این که غیر از ائمه ولی فقیه کاشف حکم خدا و رسول است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه جوادی در کتاب «ولایت الهی» روشن می‌کنند که به حکم «اللّه هو الولیّ» همیشه باید مظهری برای ولایت الهی باشد. و در زمان غیبت ولیّ فقیه چنین مظهریتی را برای کشف حکم خدا به عهده دارد. موفق باشید

19714
متن پرسش
تا کی؟ تا کی دهان بستن؟ تا کی تلقین؟ تا کی توهم؟ تا کی جوابهای کتابی و منبری؟ تا کی فلسفه و عرفان؟ تا کی ندیدن واقعیت؟ لطفا تو بگذار که بگویم ... تا کی متوهمانه در انقلاب زیستن؟ چرا همه فراموش کردند؟ شما که گذشته ی انقلاب را دیده اید دیگر چرا؟ شما که دست رحمت خدا را دیدید که تا کجا رفت ... از هر کوی و برزنی، شهر به شهر، روستا به روستا ... گلچین کرد و بُرد. و آنها که پروانه وار خرامامان خرامان رفتند و ... به ما بی نوایان ِانقلاب حتی نیم نگاهی هم نینداختند ... کاش مایه ی دلسوزی آنها بودیم. کاش حداقل آنها دلشان به رحم می آمد و لقمه ای در این قحطی ِتاریخ زیر سفره ی انقلاب برای ما کنار می گذاشتند. من که به لقمه ای به اندازه ی تشییع شهدای غواص هم راضی بودم ... من که بین قناعت و حرص با دستان ِخالی و بسته، دست و پا می زنم. تا کی این تعلیق ... تا کی این پا در هوا بودن؟ تا کی این عذاب؟ تا کی این چشم به راهی؟ تا کی طعنه ی این بغض های زخمی؟ ما بال بال نزدیم؟ ما به این در نکوبیدیم؟ ما به آتش نزدیم؟ ما تشنه نبودیم؟ ما زشت و بد سیرت بودیم؟ ما پست و حقیر بودیم؟ پس چرا انقلاب آن روزها زورش رسید نوجوانی را از ته ِتهِ لجنی بیرون بکشد و به ته ِته ِ بهترین ِمرگ ها برساند؟ نکند حالا انقلاب پنچر شده که همه اینطور از زیر جواب شانه خالی می کنند؟! چرا باید با وعده ی «ان شاءالله بعدها» خودم را دلخوش کنم؟ چرا باید به خودم صبری از جنس ِنادانی قالب کنم؟! چرا نپرسم؟ چرا طلبکار نباشم؟! چرا گله نکنم؟! چرا از داغ دلم، از زخم ِ وجودم، از ویرانی َم نگویم؟ آوار ِ انقلاب بر دل ِمن یکی سنگینی می کند ... چرا نگویم که از این انقلاب ِانتزاعی خسته َم. چرا نگویم که از این زیبای ِدور که فقط وصف دل آب کن ََش به ما رسید، خسته َم. حال این روزهای من شبیه ِحال ِدختر نه ساله ایست که به گرمترین روزهای سال ِماه رمضان رسید و حالا برای اذان مدام تعلل می کنند و او از شدت ِضعف، بی رمق، گرسنه و تشنه گوشه ای رها شده َست. روزه ی انقلاب طولانی شد. اذان ِانقلاب زیادی دیر کرده َست. روحَ م ضعف کرده ... مدتهاست چیزی به عمق ِوجودم نرسیده است. تو دیگر مرا به صبر و عرفان حواله نکن. انقلاب جز راهپیمایی بیست و دو بهمن، انتخابات، روز قدس و ... حالا چه در آستین دارد؟ به من نگو که تمام افق های پیش روی ِمن در انقلاب همین َست ... پس کی قرار است این انقلاب حالی به دل لامذهب ِما هم بدهد؟ کاش می شد بگویم اگر کسی بگوید به همین ها سیر شده َست دروغ گفته َست اما چه کنم که دروغ را هم از زیر دست َم کشیدند و به نفع فکرهای روشن مصادره کردند. کاش راست هم ژست نبود و همان قدر بکر و اصیل در سینه ی کودکان به امانت می ماند. ببین مرا. من چیزی نقد، جاری و روان در تمام ِلحظاتم می خواستم. خرمای ِ روزه َم را از این انقلاب طلب دارم ... این ثانیه های آخر بدجوری امانم را بریده َست. پس این زمان ِلعنتی چرا نمی گذرد؟ چرا همه انقدر بخیل شده َند؟ چرا هر کسی یک جوری پا در دهان ِما می کند که صدایمان بلند نشود ... که مبادا ته ِدل جماعتی در این سرخوشی خالی نشود! زبان ِطلبکاری ِمن دراز است. به شر خر ها بگو حریف ِمن نمی شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌بینید که ما مجبوریم راهِ بعد از دفاع مقدس را بازخوانی کنیم، آن راه را ادامه ندادیم. احساس تاریخی که در آن بودیم را با ماده‌ی مخدّرِ دولت سازندگی و با شعار توسعه از دست دادیم. احساس تاریخی عجیب دیر در دسترس است. می‌گویید که بنده امثال جنابعالی را ببینم! اتفاقاً همیشه در منظر من امثال شما هستند که از یک طرف بنیادِ تاریخی خود را حس می‌کنند و می‌فهمند گمگشته‌ی آن‌ها در عمقِ افق زندگی‌شان در حالِ سوسوزدن و دعوت به آن دوردست‌هاست، ولی به درمانِ خود که آزادشدن از تخته سنگی است که پیکر آن‌ها را در بر گرفته است؛ نمی‌اندیشند. هنرمند مجسمه‌سازی نیاز است تا از دل این تخته‌سنگ پیکری را به ظهور آورد و آن پیکر، در این تاریخ با «مداد العلماء» که افضل از دماء شهداست، تراشیده می‌شود. پیکر سیره‌ی علمی و عملی شهدایی که ماورای الفاظ کهنه و مرده، کردند آن‌چه کردند و نگفته گفتند آن‌چه باید می‌گفتند. تاریخِ ما از این به بعد، یا تاریخ شهداست که زندگانی هستند بس آرام و یا تاریخ مرده‌هایی هستند پر از ادعا.

مقدمه‌ی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» و آن چند جلسه شرح آن مقدمه، انعکاس شخصیت گمشده‌ی جناب سلمانی است که می‌داند حالا بدون محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و با حضور سقیفه چه کند که همه‌چیز گم نشود. حرف‌هایی در جواب سؤال 19710 داشتم. باید در جستجوی تاریخی بود که نه گذشته است و نه به‌خوبی ظهور کرده است. مثل فرزندی است که هنوز در دوره‌ی جنینی به‌سر می‌برد. به امید روزی که متولد شود، ولی هیچ تولدی به‌راحتی صورت نمی‌گیرد، به‌خصوص تولد تاریخی که در پیش داریم و انقلاب اسلامی بدان اشاره دارد.

چگونه می‌توان نگهبانان انقلاب اسلامی بود وقتی آن را حقیقت وجودی دوران بدانیم، جز با گوش‌سپردن به آن از طریق وجود خود و به زبان‌آوردن تعلق خاطری که به آن داریم و باید بار سنگین این مسئولیت را به دوش بگیریم. زیرا همان‌طور که انسان‌ها واجد ناخودآگاه فردی هستند، ناخودآگاه جمعی هم دارا هستند که در ناخودآگاه جمعی همه‌ی افرادِ قوم شریک‌اند، این خودآگاهی فراتر از زمان و مکان، انسان‌ها را در بر می‌گیرد، در حالی‌که هنوز نمی‌دانند به چه‌چیزی رسیده‌اند.[1] حقیقت به صورت رخداد در تاریخ ظهور می‌کند و معرفتی خاصی را به انسان‌ها متذکر می‌شود، مثل حضور در مرغزاری خوش منظره، مثل پرتو روشنایی در دل تاریکی. رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است و نه مثل فهمیدن‌های معمولی. انسان در آن واقع می‌شود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند می‌تواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده می‌شود و در آن صورت امری معنادار، اعتبار و مرجعیت خود را بر آن فرد یا ملت‌ حاکم می‌گرداند و به آن ملت خطاب می‌کند و آن ملت آن معنا را از خود می‌کند و حاضر می‌شود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید.

ما در انقلاب اسلامی در داخل رخداد حقیقت این دوران قرار گرفته‌ایم قبل از آن‌که فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیش‌فهم‌هایی است در امری معنادار و معنوی که در سنت رخ می‌نمایاند و در افق درونی انسان‌ها عالَمی را به آن‌ها عطا می‌کند و انسان‌ها در آن عالم از خود فهمی پیدا می‌کنند و وظیفه‌ی ما جهت تفسیر این رخداد توجه به پشت صحنه‌ی آن است تا انسان‌ها بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازه‌ای از خود پیدا کنند و وارد تاریخی اثرگذار شوند.

خوب است سری به جواب سؤال‌های شماره‌ی 19725 و 19710 بزنید. موفق باشید

 


[1] - قرآن در رابطه با آگاهی تاریخی که سپس به خودآگاهی تبدیل می‌شود، می‌فرماید: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا»(آل‌عمران/84) نمی‌فرماید «ما اُنْزِلَ عَلیّ» که تنها شامل پیامبر (ص) شود.

17383
متن پرسش
با سلام: با توجه به سبک زندگی جدید نحوه کمک رسانی چگونه است؟ تعریف عرف در زندگی امروز چیست؟ امروزه تقریبا اکثرا نیازمندند و افراد باید جهیزیه درحد عرف بگیرند و گرنه حرف و حدیث و.... اگر لطف بفرمایید راهنمایی کنید. سوال دوم واکنش هرکسی نسبت به اعتقادات حق و باطل باید چگونه باشد؟ مخصوصا نزدیکان. چطور می توان بی تفاوت بود و عکس العمل خوبی داشت! چطور دل خود را با این قضیه صاف کنیم که دوگانگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. عرف، یعنی اندیشه‌های سالم و آزاد از افراط و تفریط. و مسلّم در این زمان نمی‌توان گفت مثلاً وجود یخچال در جیهزیه خارج از عرف است زیرا قبلاً چنین چیزی عرف نبوده است. 2- عموماً افراد در رابطه با حق و باطل، جاهل‌اند و با جاهل باید مدارا کرد. شرایط دنیای مدرن نگذاشته است تا معارف حقّه به این افراد برسد. آری! اگر در مقابل معارف حقّه عناد به خرج دادند، موضوع، دیگر مدارا نخواهد بود. موفق باشید

17212
متن پرسش
سلام استاد: همانطور که فرمودید منظور اساتید از خواندن علم ابدان مدیریت بهتر آن بوده است برای بندگی. با این تعریف ما هم می توانیم در ماه پنج ساعت به این موضوع اختصاص بدهیم، یعنی پنج ساعت بنده در یک ماه خالی است و به امور طلبگی ام رسیده ام. راه ارتباطی با آقای دکتر روازاده و شاگردانشان پیدا کرده ام که کلاسهای آموزشی مفیدی دارند، به نظرتان با آن رویکرد و این استادی که عرض کردم، مفید است یا موکول به آینده شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و به‌خصوص آقای دکتر روازاده پیشنهادهای مهمی دارند. منتها فراموش نکنید که شرایط جدید بعضا در گذشته نبوده است تا بخواهیم تنها با طب سنتی همه‌ی مشکلات ایجادشده برای سلامتی را رفع کنیم. به صرف وجود سرعت بیش از حدّ در این دوران، بیماری‌های جسمی و روانی خاصی پیش آمده که باید با عقلی که این نوع بحران‌ها را می‌شناسد، درمان کرد. موفق باشید

16466
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. آیا در عصر حاضر نیز شعرای عرفانی و روحانی چون (مولوی، حافظ، عطار، جامی و.....) هستند؟ شاعرانی که به مقام فنای ذاتی رسیده باشند و گزارش رویت بدهند؟ 2. آیا این زمانه، زمانه شعرای عرفانی و روحانی هست یا زمانه عوض شده و شاعران با رویکرد و نظر دیگر در صحنه هستند؟ (شعرای این تاریخ در عسرت هستند یا نه؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا عموماً شاعران در عسرت‌اند زیرا بیشتر زمانه‌ها ظرفیت درک اشارات آن‌ها را ندارند. لذا شاعر به زبان شعر که دارای جامعیت لازم است سخن می‌گوید و تنها شاعرانی می‌توانند چنین کار مهمی را انجام دهند که با خلوص لازم، نیوشایِ اشارات روح زمانه‌ی خود شده باشند که مرحوم سبزواری با خلوصی که در عهد خود نسبت به انقلاب اسلامی ایجاد کرد، فضای عطرآگین اشارات روحِ تاریخ انقلاب اسلامی را به مشام مستمعین خود رساند. موفق باشید

16192
متن پرسش
با سلام: استاد بفرمایید با توجه به سه نوع تفسیر از یک بیت در زیر به این نتیجه می رسیم که مولانا در عرفان درجاتش عالی تر است یا برداشت دیگری دارید؟ ‌ ✨سه نگاه به یک واقعه ⚡️موسی خطاب به خداوند در کوه طور عرضه داشت: اَرَنی ( خود را به من نشان بده) خداوند فرمود: لن ترانی (هرگز مرا نخواهی دید) ✅سعدی: چو رسی به کوه سینا اَرَنی مگو و بگذر که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی" ✅حافظ: چو رسی به طور سینا اَرَنی بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی" ✅مولانا: اَرَنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه بزرگوار با نظر به ذوق روحانی که داشتند بهره‌ی خود را از آیه‌ی مذکور گزارش می‌دهند. با این حال اشکال ندارد که بگوییم مولانا از جهتی در مقام رؤیت حق است و در شعر خود آن رؤیت را گزارش می‌دهد. ولی حافظ هم در این شعر خود حرف‌ها دارد در آن حدّ که به رؤیت هم قانع نیست، می‌گوید طلب رؤیت بکن ولی تا فنایی باید جلو رفت که از دوگانگی بین شاهد و مشهود حتی اگر مشهود، حضرت حق باشد باید گذشت و لذا با شنیدن صدای دوست، راه را ادامه بده. موفق باشید  

14722
متن پرسش
سلام استاد: شرمنده در سوال 14714 گفتم که جواب سواله 14614 دستم نرسیده اما سایت را چک کردم جوابتان را دیدم اما در ایمیلم نیامده بود که مهم نیست چون جواب را دیدم و شصت درصد راه را نشانم داد خیلی ممنون. اما هنوز سوالاتی در ذهنم هست که عرض خواهم کرد: 1. در جواب قسمت اول فرمودید که از فضای رسانه ای غافل نباشید اما آخه چه جوری می شود به اخبار این رسانه ها اعتماد کرد درسته که تلویزیون خودمان اخبار دروغ نمی گوید اما همه چیز را هم نمی گوید و برای آگاهی یافتن از بقیه ی رویداد ها باید به فضای مجازی و روزنامه ها مراجعه کنم که معلوم نیست اخبارشان حقیقت دارد یا نه. 2. در قسمت دوم جواب فرمودید که به المیزان مراجعه کنید می خواستم بدانم آیا به ترجمه ی آن مراجعه کنم یا به کتابه زبان اصلی اش چون من عربی ام خیلی ضعیفه آیا اول برم عربی یاد بگیرم بعد برم سراغ المیزان خوبه؟ و آیا عربی برای المیزان در چه سطحی باید بلد بود؟ من چند جلد کتابه عربی که مکالمه ی عربی را یاد داده دارم آیا همین ها را می شود استفاده کرد یا عربی زمان قدیم را باید بلد باشم؟ اگر هم پیشنهادتان اینه که بروم سراغ ترجمه ی آن شما مترجم خوب سراغ دارید؟ و در ضمن با چه دیدی باید به المیزان رجوع کرد؟ من هنوز کتابهای شهید مطهری را نخواندم آیا باز می توانم مستقیم وارده المیزان شوم؟ 3. در قسمت سوم فرمودید مبارزه با هوای نفس چیزی جز رعایت حلال و حرام نیست من هم نظرم همینه اما پس راز این سقوط ها چیست که هر از چند گاهی سراغم می آید؟ اما بعد از هر سقوط به یک مرتبه ای خیلی بهتر از مرتبه ی قبل از سقوطم می رسم آیا این سقوط ها جای نگرانی دارد یا نه؟ یعنی ممکنه یک باره یک سقوط بکنم و دیگه نتوانم خودم را جمع کنم؟ اصلا معنای سقوط چیه استاد؟ شاید اینا سقوط نباشه و من دارم بد تعریف می کنم و راز سقوط افراد چیه حتی اونایی هم که مقاماتی داشتند سقوط کردند مثل آن شخص که در زمان حضرت موسی مستجاب الدعوه بود فکر کنم اسمش بلعم با عورا بود اگه اشتباه نکنم خب اینا چه جوری سقوط می کنند و ما چه کار کنیم که سقوط نکنیم؟ ببخشید سوال طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی با نظر به اشارات مقام معظم رهبری فضا دست‌تان باشد می‌توانید با رجوع به فضای رسانه‌ای در آگاهیِ تاریخیِ خود به‌سر برید 2- اگر طلبه نیستید سراغ ترجمه‌ی آقای موسوی همدانی بروید ولی با روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شده است 3- اگر صادقانه رعایت حرام و حلال الهی بشود نور قلب محمّدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در قلب شما می‌افتد و شیطان در نهایت ناکام می‌ماند. موفق باشید

11981

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: جناب آقای طاهر زاده دختر من می خواهد در دانشگاه پزشکی بخواند و با توجه به اینکه در دبیرستان تیزهوشان درس می خواند و دارای توانایی خوبی است اما بنده با توجه به نقش زن در خانواده در تردیدم که انتخاب درستی کرده باشد و راغبم به حوزه علمیه برود برای کسب علوم دینی و شناخت بهتر خودش و اینکه در آینده وقت بیشتری برای تربیت فرزندانش داشته باشد و باید در این زمینه متقاعدش کنم اول از همه نمی دانم کارم درسته یا نه و در ثانی با توجه به اینکه ما از وضع مالی خوبی برخوردار نیستیم نگرانم آینده اش را خراب کنم. البته در همین شراط اگر خودش حوزه را انتخواب کرده بود قضیه فرق می کرد. راستش می ترسم حوزه آن چیزی را که مد نظر من هست به او ندهد و از اینجا مانده و از آنجا رانده شود!دوست دارم دخترم را طوری راهنمایی کنم که تحت امر خدا باشد ولی خودم نمی توانم تشخیص درست بدهم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذارید خودش انتخاب کند تأکید شما آن باشد که در هرجا که می‌خواهد باشد از معارف الهی غافل نگردد. موفق باشید

11890
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد ببخشید با اجازتون میخوام یه مطلبی رو در تایید حرف دوستان به عزیزان منتقد تندرو عرض کنم البته نه منتقدین منصف و دلسوز ... بهشون عرض می کنم که لطفا کتاب انسان دویست و پنجاه ساله مقام معظم رهبری رو با حوصله و از اول تا آخرش مطالعه کنن تا به سیره و روش اهل بیت (ع) در اداره کردن و پیش بردن مکتب تشیع در دل تاریخ و رسوندن اون تا این مرحله اشنا بشن و اینقدر بیقراری نکنند و جلوتر از ولی زمان خودشون حرکت نکنن رفقا مطالعه کنید که جهل بزرگترین دشمن انسان هست و باعث تمام انحرافات و هلاکت آدم میشه این رو گفتم چون که اکثر این آقایون منتقد تند رو که من حداقل اطراف خودم می شناسم اهل تفکر و مطالعه نیستن اگه هم باشن خیلی سطحی در حد همون کتاب های درسی حوزه و دانشگاه اما اصلا مطالعه ریشه ای در مورد غرب شناسی، سیره اهل بیت (ع)، حقیقت انقلاب و این چیزها رو ندارن ... استاد معذرت و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:همان طور که در جواب شماره 11881 عرض شد ما باید در هر زمانی به بهانه‌های مختلف جامعه را به سوی تفکری دعوت کنیم که اقتضای تاریخی است که در آن زندگی می‌کنند و از این طریق می‌توان به شکل حضوری در ذیل اراده‌ی الهی قرار گرفت. آیا در این کار موفق هستیم یا نه؟! موفق باشید

11490
متن پرسش
سلام استاد: تغییر کردن خیلی سخته. کتابهاتون رو میخونیم. هیأت میریم. دعا و مناجات میخونیم. به رهبری عشق می ورزیم. با همه اینها وجودمون پر از صفات رذیله است. استاد خیلی رنج میبرم از صفات رذیله. مثلا فلان صفت زشت رو که چند سال پیش داشتم هنوز دارم و بهتر نشدم. چیکار کنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را به‌دست روایاتی مثل توصیه‌ی حضرت صادق«علیه‌السلام» به عبداللّه بن جُنْدب نمی‌دهید. بنده هم در مورد آن روایت عرایضی داشته‌ام. مدتی طولانی خودتان را به دست آن روایت بدهید. گفت: «چون‌که عاشقْ اوست، تو خاموش باش/ او چو گوشَت می‌کشد تو گوش باش». موفق باشید

9357
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: ضمن تشکر از پاسخ سوالات قبلی یکی از عوامل وقوع انقلاب صنعتی و ظهور سازمان عقلایی در غرب و در نتیجه نظریات مدیریتی، پذیرفتن داروینیسم اجتماعی بود. طبق نظریه داروینیسم اجتماعی گفته می‌شود که ‌جوامع انسانی مانند ارگانیسم‌های زیستی با یکدیگر برای بقا منازعه می‌کنند. جوامع امروزی غرب در این منازعه برتر از دیگران بوده‌اند و بنابراین عالی‌ترین مرحله پیشرفت اجتماعی را که تا کنون به دست آمده است، نشان می‌دهند. داروینیسم اجتماعی مفاهیمی را که داروین برای تشریح تکامل ارگانیزم به کار برده بود، برای تفسیر ماهیت و کارکرد جامعه به کار می برد. در واقع جامعه همانند ارگانیزمی فرض می شود که بر آن اصل تنازع بقا حاکم است. سازگارترین فرد، سازمان یا جامعه در موقعیت رقابتی پیروز خواهد شد و باقی خواهد ماند. طبق داروینیسم اجتماعی در فراز و نشیب فرایند تنازع بقا انواع متعدد و متنوعی از سازمانها ظهور می کنند و برای دستیابی به موقعیت بهتر در یک محیط رقابتی، به تکاپو می پردازند و در بین آنها سازمانهایی که بهتر بتوانند خود را با محیط سازگار کنند باقی می مانند و بقیه از بین می روند. در جامعه رقابتی که انسانها برای زنده ماندن و بقا با هم در تنازع اند و معیار موفقیت پول است تحت داروینیسم اجتماعی، تلاش برای بدست آوردن منافع شخصی شدت می گیرد و ایدئولوژی مناسبی برای کارآفرینان و بازرگانان فراهم می شود. در این بین کسانی که قوی ترند باقی می مانند و به طبقات بالا صعود می کنند و آنهایی که نمی توانند خود را به طور مناسب با محیط رقابتی، سازگار کنند به طبقات پایین تر سقوط کرده، در نهایت حذف می شوند. در واقع هر گونه غفلت و اشتباه از طرف یک سازمان به بلعیده شدن توسط سازمانهای دیگر منجر می شود. لذا خواهشمندم نظرتان را در خصوص این عامل در مدیریت غربی بیان فرمایید و آنرا از دیدگاه مدیریت اسلامی تحلیل فرمایید. همچنین عامل جایگزین در مدیریت اسلامی برای داروینیزم اجتماعی را بیان فرمایید.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید مدیریت غربی در فضای تنازع بقاء شکل گرفته است زیرا از رحمت واسعه‌ی خدای کریم غافل است و این‌که خداوند عالمی را خلق کرده است که همه‌ی بشریت در متن آن می‌تواند نسبت به حوائج منطقی خود بهره‌مند گردد و این چیزی است که مدیریت اسلامی مدّ نظر باید قرار بدهد تا رقابت‌ها رقابت‌های حذف همدیگر نباشند بلکه سبقت‌ها برای تعالی هرچه بیشتر فضای مدیریت باشد. موفق باشید‌
9331
متن پرسش
سلام علیکم: امام صادق علیه السلام میفرمایند: «در مورد رؤیا فکر کن که چگونه خداوند در مورد آن تدبیر به کار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آمیخته، اگر همه رؤیاها راست بود، مردم همه پیامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤیا فایدهای نبود.» خواستم بپرسم، مگر بد است مردم همه پیامبر باشند؟ یعنی منظور حضرت این است که اگر خواب های حقیقی در جلوه فرقی برای افراد با طهارت و بی طهارت نداشته باشد، جایگاه پیامبران معلوم نمیشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در این روایت می‌خواهند ما را متوجه خصوصیات رؤیا بکنند که نمی‌توان به طور کامل به آن اطمینان پیدا کرد. موفق باشید
5670
متن پرسش
سلام.نقش بسیج در انقلاب اسلامی چیست؟کارهای زمین مانده جیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: جایگاه بسیج، جایگاه چشم بصیری است که باید راه‌های نفوذ بیگانگان را به دژ مقدس انقلاب اسلامی بشناسد و سد کند. همچنان‌که در دیروزِ انقلاب مردانه جلوی تجاوز نظامی کفر جهانی ایستاد و تاریخ بزرگ ما را مستحکم‌تر کرد. کارهای زمین‌مانده‌ی امروز برگشت به شخصیت علمی، عرفانی و فلسفی امام است تا از یک طرف زشتی روح سکولارزده‌ی فرهنگ غرب بهتر از پیش نمایان گردد و از طرف دیگر شوق رجوع به حضرت حق به شکل عرفانی آن و با رفع حجاب‌های مانع، برای این اتصال به بهترین نحو ظهور کند تا نه غرب‌زدگان و نه مرتجعین و متحجرین نقشه‌ای برای آینده‌ی این انقلاب در سر نپرورانند. موفق باشید
4151
متن پرسش
سلام علیکم خدا قوت ، استاد گرامی چند وقت است که دچار یک حالت روحی خاصی شده ام که علت ان را نمی دانم بیشتر اوقات در یک حالت گریه و بغض الودگی هستم بدون اینکه مشکل خاصی داشته باشم ، مدام احساس خسران می کنم و این باعث می شود دچار گرفتگی شوم ، وقتی در تلویزیون یا حتی در جای دیگری از ائمه سخنی می شنوم اشکم سرازیر می شود با این که سخن کاملا امید بخش است گاهی به خودم طعنه می زنم که ذکر خدا در قلبم جاری نیست که ارام نیستم ، دنبال چیزی می گردم ، دنبال گمشده ای ، به کاری که میکنم مطمئن نیستم و فکر می کنم کار بهتری را باید انجام دهم »، علت چیست ؟ لطفا کوتاه جواب ندهید سپاس گرارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب بلند بنده یک کلمه است؛ دلت هوای نور حضرت حق از طریق صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» کرده است با معارف حضرت روح‌الله خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» دلت را آشنا کن تا به طریق صحیح آن را تغذیه کنی. کتاب «اسماء حسنی، دریچه‌های نظر به حق» به عنوان پلی که بتوانیم با آثار حضرت امام آشنا شویم نوشته شده. موفق باشید
3417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ، با تشکر از زحمات استاد محترم و با آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون در تبیین و ترویج معارف دینی، در پاسخ به سوال «یکی از شاگردان کوچک استاد» 3/9/91 در رابطه با پاسخ مقام معظم رهبری به اظهارات آقای مشایی در مورد « دوستی با مردم اسراییل » فرموده اید: مفام معظم رهبری آن را یک نوع کج سلیقگی دانستند و نه انحراف. در حالی که معظم له این اظهارات را اظهار نظر غلط، حرف نادرست، حرف غیرمنطقى،و حرف اشتباه ، دانسته اند. «کج سلیقگی» نه در فرمایش های معظم له تصریح شده و نه از آن قابل برداشت و استنتاج است. اگر انحراف نباشد حد اقل جهل یا کوته بینی است: «یک نفر پیدا میشود درباره ى مردمى که در اسرائیل زندگى میکنند، اظهار نظرى میکند. البته این اظهار نظر، اظهار نظر غلطى است. اینى که گفته شود ما با مردم اسرائیل هم مثل مردم دیگر دنیا دوستیم! این حرف درستى نیست؛ حرف غیرمنطقى اى است. مگر مردم اسرائیل کى هایند؟ همان کسانى هستند که غصب خانه، غصب سرزمین، غصب مزرعه، غصب تجارت به وسیله ى همین ها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین هایند. نمیشود ملت مسلمان نسبت به افرادى که اینجور عامل دست دشمنان اساسى دنیاى اسلام هستند، بى تفاوت باشد. نه، ما با یهودى ها هیچ مشکلى نداریم، با مسیحى ها هیچ مشکلى نداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیچ مشکلى نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطین چرا؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نظام است، این موضع انقلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکس العملهائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرداینکه یک روز یک نفر از این طرف بگوید، یکی از آن طرف بگوید، یکی اینجور استدلال کند، یکی از آن طرف حرف بزند، این درست نیست، این التهاب آفرینی است؛ حرفی بود گفته شد و اشتباه بود و تمام. موضع جمهوری اسلامی و موضع دولت جمهوری اسلامی هم این نیست. » ( پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری - خطبه‌های نماز جمعه تهران در روز هجدهم رمضان ۱۳۸۷/۰۶/۲۹ -) ملتمس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: علیکم السلام: چون مقام معظم رهبری فرمودند کاری بود اشتباه و نباید به آن دامن زد بنده این‌طور در ذهنم ماند که آن سخن در عین اشتباه بودن یک کج‌سلیقگی است زیرا از روح سخنان دولت و اطرافیان او چیزی که حاکی از پذیرفتن اسرائیل باشد استنباط نمی‌شود. موفق باشید
نمایش چاپی