بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما: استاد من تا اكنون در مسائل شرعي مقلد آقاي مكارم بوده ام، براي تغيير مرجع و تقليد از مقام معظم رهبري بايد اعلميت ايشان نسبت به مرجع قبلي براي من اثبات شود، ممكن است بنده را راهنمايي بفرماييد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون یکی از شرایط اعلمیت، اعلم‌بودن به زمانه است، شاید بتوان گفت حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» در جمع، شرایط اعلمیت را بهتر دارا می‌باشند. البته این بدان معنا نیست که بقیه‌ی مراجع تقلید محترم مدّ نظر نباشند. موفق باشید

14548

شک دکارتى‏بازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در مجموعه آثار شهید مطهری جلد 4 در صفحه 188 فرضیه دکارت مورد بحث است. دکارت معتقد است که چون فکر می کند، پس وجود دارد یعنی آمده هست به همه چیز شک کرده است و می خواهد از یک نقطه شروع کند به یقین کردن. ولی اولین چیز برای یقین می گیرد، خود شک است. یعنی می گوید در هر چیزی شک کنم، به خود شک که نمی توام شک کنم. من شک می کنم، پس من فکر می کنم، پس من وجود دارم. در ابتدا این مسله را بصورت ساده شرح بفرمائید که اصلا دکارت چه می گوید. در صفحه 189 همین کتاب بوعلی سینا این نظریه را رد کرده است. بنده نمی خواهم متنش را برایتان بنویسم. مطمئنا خودتان می دانید که چیست. این را هم یه توضیحی بفرمائید. البته ساده. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه فلسفه غرب در قسمت شک دکارت این طور نوشته ام شاید به کارتان آید:

شك دكارتى‏

آنچه عامل معرفت است يكى حواس است و ديگرى تعقل. اما دكارت خواست به آنچه در اثر به‏ كار بردن «حواس» و «عقل» در نفس انسان حاصل مى‏ شود شك كند. مى‏ گويد: كيست كه به من اطمينان بدهد حواس ما هميشه ما را فريب نمى ‏دهد؟ و يا كيست به من اطمينان دهد كه وقتى من خيال مى‏ كنم درست استدلال كرده ‏ام، به حقيقت دست يافته ‏ام و در اشتباه نمى ‏باشم؟ بدين‏ سان از نظر دكارت؛ نه حواس و نه عقل و خرد، براى اثبات يك قضاوت كافى نيست، و در همين جاست كه او نخستين مطلب خود را به نظر خود كشف مى ‏كند كه «من مى ‏انديشم پس هستم». مى‏ گويد: حواس و عقل تنها منبع كسب معرفت انسانى نيستند منبع ديگرى هم هست كه از آن بسيار غفلت شده ‏است و آن تجربه درونى است كه هر وجدانى نسبت به خود دارد. مى‏ گويد: «من مى‏ انديشم» حقيقتى است كه نه حواس و نه خرد آن را به من تعليم نداده ‏اند. و من اين حقيقت را در نتيجه يك عمل وجدانىِ بى‏ واسطه مى ‏شناسم و فقط به وسيله اين عمل است كه حس مى‏ كنم مى‏ انديشم. حال من در نتيجه تجربه درونى به وجود خاص خودم پى‏ بردم. پس من به حقيقت مسلّمى دست يافته ‏ام و آن وجود انديشه من است كه براى من يقينى و فوق هر گمانى است و اين نخستين يقينى است كه من مى ‏توانم داشته باشم و انديشه من ممكن نيست رؤيا باشد و حقيقت آن از همان لحظه ‏اى كه شروع به كار مى‏ كند و به كاركردن خود وجدان دارد، مسلم است.

مى‏ گويد: ممكن است فكر كنم راه مى ‏روم، بى ‏آن‏كه راه بروم. اما نمى ‏توان فكر كرد كه فكر مى‏ كنم، بى ‏آن‏كه فكر كنم. و لذا اين حال كه «فكر مى‏ كنم، پس هستم» حالت ممتازى است غير اين‏كه بگويم راه مى‏ روم پس هستم، و لذا اين قضيه از تمام سفسطه ‏هاى شكاكان مصون است.

فقط چيزى كه او در فلسفه ‏اى كه مطرح مى‏ كند، متوجه است اين‏كه تعيين حقيقت تخمينى است، چون در واقع روح ما با تعقل مى‏ تواند چيزى بسازد، حال چه اعتمادى داريم كه اين تعقل ما را فريب نمى‏ دهد. دكارت مى‏ گويد: اگر ممكن باشد كه وجودِ يك خداى فوق ‏العاده خوب و فوق ‏العاده قادر را ثابت كنم خيال ما به كلى آسوده خواهد شد.

مى‏ گويد: خدا فوق ‏العاده خوب است، زيرا نخواسته است ما را فريب بدهد، و فوق‏ العاده قادر است پس او مى ‏تواند از همان لحظه‏ اى كه بخواهد ما را فريب ندهد، فريب ندهد پس ما مى‏ توانيم به او و در نتيجه به عقل خود اعتماد داشته باشيم . موفق باشید

14430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت حضرت عالی بخیر. با تشکر بسیار از پاسخ دقیق به 14373. مقصود حضرت امیر (ع) از عشق عفیف در روایتی که: هر کس عاشق شود و عفاف بورزد و کتمان کند اگر بمیرد شهید مرده، چیست؟ یقینا این نوع عشق از جنس عشق جناب محی الدین است ولی داستان عفافش چیست؟ خداوند بر طول عمر و توفیقات حضرتعالی بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 7962 نظری بیندازید. موفق باشید

14387
متن پرسش
با سلام: در جواب یکی از سوالاتتان خواندم که انسان تا مقام احدیت و صادر اول پیش رود. آیا بین این دو فرقی نیست؟ فرق بین روحی که در کتاب معرفت نفس فرمودید با صادر اول چیست؟ و این روح بی واسطه با خدا ارتبط دارد به چه معناست؟ حضرت آدم و حوا بعد از خوردن از میوه آن درخت لباسهایشان ریخت و عریان شدند به چه معناست؟ و در سوال قبلی در مورد میز بی مکان و زمان فرمودید میز بی مکان و زمان معنایی ندارد. پس آیا در ملکوت بی مکان و زمان چیزهای فقط اعتباری نیستند پس غیر انسان چه چیزهایی هستند و اینکه آیا چیزهایی مثل میوه ها و... در بهشت چگونه اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- واژه‌هایی مثال «صادره اول» با «روح» و «مقام احدیت»، در نگاه‌های فلسفی به موضوع با نگاه‌های دینی فرق می‌کند ولی به یک معنا است 2- موضوع عریان‌شدنِ حضرت آدم را در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» و یا در عرایضی که در سوره‌ی اعراف شده، دنبال بفرمایید 3- پدیده‌های مادی مثل میز با هویت مادی فقط در عالَم ماده معنا دارند، هرچند در ملکوتْ شکل و صورت هست ولی مکان و زمان به معنای دنیایی آن نیست و چیزهایی مثل صورت‌های بهشتی، صورت‌های مکان‌مند و زمان‌مند نیستند. موفق باشید

13499

چشم زخمبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: اگر لطف بفرمایید راجع به چشم زخم توضیحاتی رو بفرمایید ممنون میشم. در جلساتتون بارها فرمودید که آبرو یا چیزهایی شبیه آن به دست خداست و کسی نمی تواند اگر خدا نخواهد آبروی شما را ببرد. اما از اشخاص گوناگون شنیدم پیامبر (ص) به چشم زخم اعتقاد داشتند. آیا این حرف، حرف اشتباهیست یا خیر؟ و اگر پیامبر اعتقاد داشتند، آیا این اعتقاد منافاتی با آن عقیده دارد؟ بسیار سپاسگزارم یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادگر» شده است. آری! آبرو در دست خداوند است و خدا مدافع مؤمنین است، ولی مؤمنین نیز نباید امکانات مادی خود را به صورت افراطی مدّ نظر قرار دهند تا تنگ‌نظران، چشمشان بزنند. موفق باشید

10822
متن پرسش
سلام استاد: بنده سیر رهنمودی شما را دنبال می کنم، استاد من مهرماه کربلا بودم واقعا مایل بودم برای پیاده روی اربعین مثل انبوه هموطنانم در کربلا باشم اما چون خانم هستم و همراه محرمی ندارم نتوانستم؛ برای من هم دعا کنید استاد، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید، دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با همه‌ی راهیان این مسیر همراه هستید. موفق باشید
7750
متن پرسش
با سلام فرموده اید:جنبه ثبات هرچیزی جنبه امری آن است.در عالم ماده همه چیز در حال تغییر است غیر از اصل وجود هرچیزی که البته میتواند شدت و ضعف پیدا کند.میتوان گفت جنبه وجودی هر چیزی در عالم ماده همان جنبه امری و ملکوتی آن است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است. به شرطی که بتوانیم بین وجود و ماهیت فرق بگذاریم و ماهیت شیئ را وجود آن ندانیم. موفق باشید
7619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز میخواستم اطلاعاتی در مورد عالم ذر کسب کنم لطفا راهنماییم میفرمایید؟ با سپاس فراوان-بادافره
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در مجلدات تفسیر قرآن به قرآن و در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف نکات خوبی دارند. موفق باشید
6828
متن پرسش
با سلام منظور از نامه عمل و داده شدن آن به دست راست و چپ چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمل در قیامت صورت پیدا می‌کند و اگر آن عمل دارای میمنت باشد به وَجه یمین انسان می‌رسد – مطالب را در کتاب معاد دنبال بفرمایید- موفق باشید
6280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام باحضور اشخاصی مثل حبیب ابن مظاهر و سلیمان ابن صرد خزایی و ... مسلم ابن عقیل در کوفه تنها وغریب بود و آنها مسلم را در خانه راه ندادند و از او حمایت نکردند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نقشه‌ی عبیداللّه همه‌چیز از هم پاشید و همه‌ی نیروهای انقلابی غافلگیر شدند. موفق باشید
5706
متن پرسش
سلام علیکم. نعمت های بهشتی مانند خرما یا موز که در قرآن آورده شده آیا با موز و خرمای این دنیا ارتباطی در حد مثال دارند یا ارتباط واقعی دارند مثلا ظاهر خرمای بهشتی همین خرمای دنیایی است.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: با همان اراده‌ی الهی که شکل موز و خرمای این دنیا شکل گرفته مؤمنین در بهشت به اراده‌ی الهی و با همان تصور متعالی خداوند که منجر به ایجاد موز و خرما شده، آن‌ها در بهشت میوه‌های بهشتی خود را ایجاد می‌کنند منتها با جنس بهشت که سراسر نور است و معنویت. مثل آن‌که شما در خواب صورت و اعمال نیک خود را بعضاً به صورت میوه می‌بینید و معبّر به شما می‌گوید مثلاً آن گلابی که در خواب دیدی صورت دعای کمیل تو بود و آن میوه به همان اندازه آن دعای کمیل جان شما را نورانی می‌کند. موفق باشید
2717

رزقبازدید:

متن پرسش
در مورد روزی سوالی برایم پیش آمده بود. بحث بنده از اینجاست که اگر روزی مقدر است و در قرآن گفته شده است گه ما من دابه الا علی الله رزقها و امثال این مطلب که روزی همه جنبدگان داده می‌شود و مسئولیت آنرا خدا بر عهده گرفته،پس چرا برخی حیوانات و انسانها از گرسنگی می‌میرند؟ و دیگری در نهج البلاغه مانند نامه 31 آمده که( گونه ای از )رزق به انسان در هر صورت می‌رسد و در روایات شنیده ایم که کسی نمی تواند رزقی که برای آدم تقدیر شده بگیرد و کم و زیاد کند.پس مال حرام خوردن(رزق دیگری خوردن نیست)و انسانهای که از گرسنگی می‌میرند رزقشان چگونه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: یا رزقشان همان اندازه بوده است، و یا کاری کرده‌اند که از رزق مقسوم‌شان محروم شده‌اند. موفق باشید
1503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام لطفا مرگ را تعریف نمایید و بفرمایید آیا برای ملائک نیز مرگ معنا دارد و روایاتی که درباره مرگ ملائک هستند اگر صحیح هستند چه معنایی دارند؟ (من دارای این ذهنیت هستم که ملائک به علت اینکه هرکدام تجلی یکی از اسماء الله می باشند و از طریق هست به خدا مرتبط اند برایشان مرگ معنایی ندارد) متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مرگ انتقال از یک مرتبه و موطن به مرتبه و موطن برتر است و مرگ ملائکه به معنی استغراق آن‌ها در مقام وحدت احدی است به طوری که دیگر ظهوری در مواطن نازله برای آن‌ها نباشد. موفق باشید
1215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام ایاوقتی خداانسان راامتحان میکندبافقریا ثروت ایاوقتی فقیراست یامریض خداخداکنداشکالیدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خیر اشکالی ندارد، زیرا رضا به قضا غیر از راضی به مقضی است. شما در عین آن‌که این بیماری یا فقر را نمی‌خواهید، راضی هستید به آنچه خدا خواسته، حال خدا خواسته‌ شما تلاش کنید برای رفع فقر و بیماری، ولی آنچه پیش آمد پذیرفتنی باشد. موفق باشید
1190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم / سلام علیکم / برنامه تلویزیونی شما (برنامه "گره" مورخ 16 / 5 / 1390 ) را دیدیم. جزاک الله خیر الجزاء. در انتهای برنامه نیز به علت اینکه قبول کردید در آن شرکت کنید اشاره ای فرمودید. با اینکه موضوع برنامه "ما و مدرنیته" بود اما خود برنامه شدیدا متاثر از مدرنیته بود: طرز دکوراسیون، میان برنامه ها، قطع صحبت شما و پخش آگهی تبلیغاتی، و خصوصا رفتار و برخورد مجری آن. ببخشید،‌ولی از نگاه بیرونی طرز برخورد مجری با شما به بازجویی از یک مجرم بی تمدن بیشتر شبیه بود تا بهره بردن از یک عالم فرزانه البته شما با بزرگواری خودتان او را تحمل کردید. بنده 2 سوال دارم:- با وجود برنامه های دیگری مانند "برنامه معرفت" که از شبکه 4 پخش می شود و مجریان با اخلاق و در خور اینگونه مباحث در آن حضور دارند،‌آیا برنامه گره محل مناسبی برای حضور و بیان مطالب بود؟ آیا چنین برنامه هایی اصلا ظرفیت بیان و نشر چنین حقایقی را دارند؟ 2- وقتی شما راجع به علت وادادگی دولت های سازندگی و اصلاحات در برابر غرب صحبت فرمودید مجری بدون در نظر گرفتن صدر و ذیل سخنان شما فقط یک جمله گفت،‌ گفت:" البته این طور که شما می گویید نیست" بدون اینکه دلیلی بیاورد یا نقدی داشته باشد یا توضیحی بخواهد، و بلا فاصله سوال را عوض کرده و بحث را به جای دیگری کشاند. به نظر می رسد با این جمله و طرز بیان مغرورانه آن، تمام صحبت های شما در نظر مخاطبین بی ارزش شد. ظاهرا ما با نسلی روبرو هستیم که اصلا گوشی برای شنیدن حق ندارد و عملا دین و دینداران را منزوی خواهد کرد و آن سکولار پنهان در آموزش و پرورش و حتی فرهنگ مردم به زودی رخ عیان کرده و دین و دینداران را به مسلخ خواهد برد. چرا اینطور شده و چه باید کرد؟ و السلام – 28 / 5 / 1390 و السلام – 28 / 5 / 1390
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1ـ برنامه ریزان اصلی برنامه، خودشان عزم نقد غرب را داشتند و بنده عرض کردم هنوز تلویزیون ما ظرفیت نقد غرب به معنی فلسفی آن را ندارد ولی آن‌ها اصرار کردند که ما نیاز به چنین نقدی داریم. 2ـ باید حوصله داشت و هر وقت شرایط نقد غرب فراهم شد متذکر شد. به نظر بنده فعلا کتاب‌ها امکان طرح نقد غرب را بهتر دارند. موفق باشید
793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم توصیه ی شما به زوج هایی که تازه ازدواج کرده اند با توجه به اینکه می گویند در ابتدای زندگی مشترک فرصت مناسبی است برای خودسازی ورشد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت ازدواج؛ تولدی دیگر عرایضی داشته‌ام امیدوارم مفید باشد. موفق باشید
23557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
از قول حضرت استاد طاهرزاده در یکی از صفحات مجازی درباره ی شاگردان علامه طهرانی تعبیر فرقه بازی و عرفان بازی نقل شده است. می خواستم ببینم آیا این تعبیر واقعا از شماست؟ با وجودی که مطالب مقام معظم رهبری و بسیاری از علما درباره ی فرزند ارشد مرحوم علامه طهرانی، آیت الله سید محمد صادق طهرانی در مشهد بسیار مثبت می باشد. نظر حضرت استاد طاهرزاده در این زمینه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ‌وجه نظر بنده نسبت به آن عزیزان چنین نیست که عنوان فرقه‌بازی و عرفان‌بازی برای آن‌ها گفته شود. بنده امثال استاد واسطی را مجسمه‌ی تقوا و علم و بصیرت و سعه‌ی صدر و انقلابی‌بودن می‌دانم. چه اشکال دارد که افق‌های شهود، متفاوت باشد؟ مواظب باشید موضوع را با شاگردان آقای سید محمد محسن مخلوط نکنید. موفق باشید

21975
متن پرسش
با سلام: با توجه به این‌که با خروج آمریکا از تعهداتش نسبت به برجام تحلیل‌های متفاوتی هست و نیاز است که جنابعالی با نظر به معنای حضور تاریخی انقلاب اسلامی موضوع را روشن کنید، نظرتان در این رابطه چه می‌باشد؟ آیا این را یکی از امتیازات نظام اسلامی می‌دانید که دشمن استکباری نمی‌تواند نسبت به تعهداتش نسبت به این نظام پایبند باشد؟ یا این به جهت ضعف نظام است که دشمن، تعهدات خود را نسبت به نظام، به چیزی نمی‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت به موضوع بنگریم، این حرکت خبر از آن می‌دهد که حقیقتاً آن‌ها متوجه‌ی حضور تاریخی انقلاب اسلامی شده‌اند و معنای این حضور را که عبارت است از تقابل جدّی نظام اسلامی با استکبار، خوب درک می‌کنند. و لذا می‌بینند که در هر صورت این انقلاب اسلامی که دارد خود را در این تاریخ روز به روز معنا می‌کند و آن نحوه محدودیت‌ها، مانعِ حضور آن نشده است. می‌ماند که ما این موضوع را یعنی تقابل هرچه شدیدتر نظام استکبار با خود را چگونه تحلیل کنیم. ابتدا نظر جنابعالی را به آیه‌ی 22 سوره‌ی احزاب معطوف می‌کنم که می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» مؤمنان وقتى احزاب را یعنی اتحاد جبهه‌ی کفر را در مقابل خود ديدند، گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏ اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. زیرا متوجه شدند حضرت حق می‌خواهد این تقابل به اوج خود برسد.
 باز در این رابطه به آیه‌ی 173 سوره‌ی آل‌عمران نظر کنید که می‌فرماید: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» اين مؤمنین كسانى بودند که وقتی در جنگ احد مسلمانان به ظاهر شکست خوردند و تعداد زیادی از آن‌ها مجروح گشتند، با این‌که دشمن جبهه را رها کرده و رفته بود به آن‌ها خبر رسید که بناست دشمن دوباره حمله کند؛ پس خوب است که بترسید و کمی کوتاه بیایید - و آن‌ها برعکس، بنا به آیات قرآن: - اين سخن، بر ايمانشان افزود؛ و گفتند: خدا ما را كافى است؛ و او بهترين حامى ماست. و لذا با همان بدن‌های مجروح دشمن را تعقیب کردند و دشمن که با چنین صحنه‌ای روبه‌رو شد، از ادامه‌ی جنگ منصرف گشت. و قرآن در ادامه می‌فرماید: «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» پس آن‌ها به نعمت الهی از صحنه برگشتند و فضل الهی آن هم فضلی که بر آن هیچ‌گونه بدی و سختی نبود، به آن‌ها رسید.
همه‌ی این‌ها حکایت از آن دارد که اگر جبهه‌ی توحیدی در تاریخ به میان آید، خداوند شرایط هرچه تقابل و جداشدن آن جبهه را در مقابل نظام استکباری می‌گشاید و جریان اخیر یعنی کار ترامپ، حکایت جاری‌شدن آن سنت است تا انقلاب اسلامی معنای حضور تاریخی خود را هرچه بیشتر در عالم تثبیت کند. می‌ماند که ما این حرکت را وعده‌ی الهی برای پیروزی جبهه‌ی حق بدانیم.
راستی! اگر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از قبل مشخص نکرده بودند که ما به آمریکا اعتماد نداریم، حال که این قضیه روشن شد، ما احساس شکست نمی‌کردیم؟! به آن معنا که به آمریکا اعتماد کرده باشیم و حال ایشان به اعتماد ما خیانت کرده باشد؟ و به همین جهت ما امروز در واقع با کاری که ترامپ کرد، احساس پیروزی می‌کنیم. پیروزی از آن جهت که مشخص شد ما از ابتدا این مسئله را پیش‌بینی می‌کردیم و در دامی که آن‌ها برای ما پهن کرده بودند تا با صد امید با آن‌ها به مذاکره بنشینیم و سپس آن‌ها زیر میز بزنند؛ نیفتادیم. و آیا این همان معنای سخن حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که روح این تاریخ را به خود برگرداند، نیست که فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به شما آسیبی نرسد» آسیبی بزرگ‌تر از آن می‌توان تصور کنیم که ملتی به آمریکا امید ببندد و آن به اعتماد آن‌ها خیانت کند؟! ولایت فقیه ما را از چنان عرصه‌ی شکستی نجات داد. موفق باشید
 

 

20702
متن پرسش
با سلام: بنده چند ماه پیش از طرف سپاه پیشنهاد کار داشتم، با شما مشورت کردم فرمودید خیلی خوب است که زن در این عرصه های فرهنگی وارد شود. هدف بنده هم خدمت به انقلاب و سپاه است بنده کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» را خوانده ام و هدفم ایجاد فضای فرهنگی صحیح و متناسب روح زمانه است. اما الان با وجود اینکه همه ی مراحل استخدام بنده طی شده است و سازمان سه میلیون تومان تا زمان حاضر برای پرونده من هزینه کرده است، من در درستی کارم شک کرده ام. با این توضیح که: اولا می خواهم بدانم با توجه به اینکه من یک زن هستم، حضور زن در چنین مکانی و تحت الشعاع قرار گرفتن خانواده اصلا صحیح هست؟ دوم اینکه ارتباطی که در محل کار با نامحرم وجود دارد حتی به میزان کم و با رعایت تمام نکات شرع، آیا بر کمال و نور وجودی زن تاثیر می گذارد و از آن می کاهد؟ سوم اینکه برای ما زنان بهترین راه برای خدمت به انقلاب اسلامی و زمینه سازی برای تمدن اسلامی چه راهی است؟ استاد بنده هم خودم طلبه هستم و هم همسرم، مباحث شما رو هم دنبال می کنیم، درعین حال در حال تحصیل رشته فلسفه اسلامی نیز هستم. الان واقعا می خواهم تکلیفم را بدانم و به تکلیفم عمل کنم. به نظر شما اگر من در منزل بمانم و تمام وقتم را به فرزندانم اختصاص بدهم و در کنار آن در خانه خودم جلسات فرهنگی برگزار کنم و.... بهتر است و به کمال نزدیکترم یا اینکه این شغل را قبول کنم و به یاری خدا موجب تحولاتی در عرصه ی فرهنگی شوم؟ این را هم بگویم پیشنهاد همسرم این است که اگر این شغل را قبول کردم ایشان بچه ها را در زمان نبود من در خانه نگهداری کند و به خاطر همین دیگر شهریه نمی گیرد و در این صورت زندگیمان با حقوق من سپری شود، آیا این کار وارونگی نظام خانواده نیست با توجه به بیاناتی که در کتاب زن آنگونه که باید باشد دارید؟ سوال اساسی من این است: افق ایده آل برای زن چیست؟ واقعا آن افق ایده آل برای زن چیست؟ و در پایان اینکه عارف مشهدی جناب عبد حکیم می گویند که هر گاه زن را نامحرمی ببیند خواه ناخواه از نور وجودی زن کاسته می شود واقعا درست است؟ تا چه اندازه مباحث ایشان را تایید می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا فراموش کرده‌اید در چه تاریخی زندگی می‌کنید؟! امروز اگر زنانِ متعهد در صحنه‌های فرهنگی به میدان نیایند، بعضی از کارهای فرهنگی که باید با روح عاطفیِ زنانه مطرح شود، عقیم می‌ماند. چرا متوجه‌ی وسعتی نیستید که امروز برای زنان و مردان جهت فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی فراهم شده؟ باید در امور فرهنگی حضور فعّال داشته باشید و همسر محترم‌تان هم درسش را ادامه دهد و در غیاب شما هم در خانه کسی را جهت نگه‌داری فرزندانتان به‌کار گیرید. امروز باید زندگی را در وسعتی دیگر مطابق این تاریخ تعریف کرد. موفق باشید

19206
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیزم: استاد من امام خمینی (ره) را عجیب دوست دارم و میدونم که معرفت خاصی نسبت به ایشون ندارم. اما قلبا می فهمم که امام راه بزرگی را جلوی پای انسانیت قرار داده، اما همچین حسی را نسبت به آقای خامنه ای ندارم و نمیدونم که ناشی از حرفای مسمومیه که می شنوم یا اینکه کاری که امام کردن را ایشون نمیکنن. ممنون میشم راهنمایی بفرمائید و کتابی در راستای این موضوع معرفی کنید. خدا شما رو حفظ کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که منوّر به محبت به حضرت امام شده‌اید را غنیمت بشمارید. ولی فراموش نکنید که مقام معظم رهبری در راهی که حضرت امام گشودند، آغازی را شکل دادند که آن دفعِ خطر انحراف انقلاب اسلامی بود. اگر سعه‌ی صدر و آزادمنشیِ رهبری انقلاب نبود، انقلاب اسلامی یا به‌دست متحجرانِ تنگ‌نظر از بین می‌رفت و یا گرفتار روشنفکران سکولار می‌شد. موفق باشید 

17731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در رابطه با سوال 17726 آخر یک طلبه دنبال یک کاری به غیر همین کار طلبگی برود یا نه محکم درس خودش را بخواند. آیت الله جوادی می گویند در ایام طلبگی مثلا چنین انفاق هایی برایم رخ داده یا مثلا آیت الله حسن زاده همچنین گفته هایی دارند. بنده به عنوان یک طلبه قبول دارم که خوب باید درس خواند ولی همینطور خشک و خالی هم که نمی شود. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار طلبگی باید ممحض‌شدن به دروس رسمی حوزوی باشد به‌خصوص تا مطالعه‌ی رسائل و مکاسب. و در دلِ همین نوع زندگی است که الطاف الهی سراغ طلبه می‌آید. موفق باشید

15571

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در شعر: «جهانی کان جهان عاشقانست / جهانی ماورای نار و نور است» منظور از نار و نور و عالم نار و نور چیست؟ این آیه از قرآن که می فرماید قرآن خواندن هنگام سحر و سپیده دم مورد مشاهده فرشتگان است منظور چیست؟ معنای جمله العبودیه جوهرها کنه ها الربوبیه چیست؟ و در آخر اینکه این آیه از قرآن کریم که می فرماید «قل روح من امر ربی» روح از عالم امر است به چه معناست؟ بی نهایت خواهش می کنم به همه ی سوالاتم پاسخ دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! جهان عاشقی جهانی است که انسان نه از ترس جهنم خدا را می‌پرستد و نه از طمع بهشت 2- در روایت داریم که در هنگام سپیده‌دم، هم فرشتگان شب هنوز نرفته‌اند و در صحنه‌اند، و هم فرشتگان روز به صحنه آمده‌اند 3- می‌فرماید عبودیت حضرت حق آن‌چنان انسان را رشد می‌دهد که با اراده‌های حضرت الهی، امور را جلو می‌برد و لذا در عمق عبودیت، ربوبیت نهفته است 4- در نکته‌ی دهم «ده نکته از معرفت نفس» موضوع روح را می توانید دنبال کنید 5- سعی بفرمایید با مطالعه‌ی کتاب‌ها به تفکری برسید که خود به خود این نوع سؤال‌ها برایتان حل بشود. موفق باشید

12897
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: می خواستم مشورتی به این حقیر بدهید در مورد ورود به حوزه! حدود 26 ساله هستم. سوالات در سایت در مورد ورود به حوزه را در سایت شما خواندم تقریباً بردداشت کردم که برای ورود به حوزه باید روحیه و تلاش خاصی داشت! اگر برایتان امکان دارد در این زمینه و موارد (شرایط و روحیه و نوع تلاش و ...) راهنمایی کنید تا تطبیق دهم که خدایی ناکرده عملی انجام ندهم که بعد از مدتی پشیمان شوم! با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب‌های قبلی عرض شده، اگر خداوند علاقه‌ی تعمق در دین را در شما ایجاد کرده است و استعداد لازم را نیز داشته باشید و خانواده هم تا حدّی همراهی کنند؛ نباید از استفاده از چنین فرصتی در این تاریخ کوتاهی کرد. موفق باشید

11890
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد ببخشید با اجازتون میخوام یه مطلبی رو در تایید حرف دوستان به عزیزان منتقد تندرو عرض کنم البته نه منتقدین منصف و دلسوز ... بهشون عرض می کنم که لطفا کتاب انسان دویست و پنجاه ساله مقام معظم رهبری رو با حوصله و از اول تا آخرش مطالعه کنن تا به سیره و روش اهل بیت (ع) در اداره کردن و پیش بردن مکتب تشیع در دل تاریخ و رسوندن اون تا این مرحله اشنا بشن و اینقدر بیقراری نکنند و جلوتر از ولی زمان خودشون حرکت نکنن رفقا مطالعه کنید که جهل بزرگترین دشمن انسان هست و باعث تمام انحرافات و هلاکت آدم میشه این رو گفتم چون که اکثر این آقایون منتقد تند رو که من حداقل اطراف خودم می شناسم اهل تفکر و مطالعه نیستن اگه هم باشن خیلی سطحی در حد همون کتاب های درسی حوزه و دانشگاه اما اصلا مطالعه ریشه ای در مورد غرب شناسی، سیره اهل بیت (ع)، حقیقت انقلاب و این چیزها رو ندارن ... استاد معذرت و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:همان طور که در جواب شماره 11881 عرض شد ما باید در هر زمانی به بهانه‌های مختلف جامعه را به سوی تفکری دعوت کنیم که اقتضای تاریخی است که در آن زندگی می‌کنند و از این طریق می‌توان به شکل حضوری در ذیل اراده‌ی الهی قرار گرفت. آیا در این کار موفق هستیم یا نه؟! موفق باشید

10981
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: ببخشید قبلا در پاسخ به یک شخصی فرموده بودید از نظرات علما هر یک را به اسلام نزدیک تر دانستید بپذیرید در عین احترام به همه علما. البته من آن سوال را نپرسیده بودم اما سوال جدی ای دارم که زمینه طرحش فراهم شد. لطفا خصوصی پاسخ بفرمایید تا بی جهت برای افرادی که مسئله ندارند شبهه ایجاد نشود، وقتی من دینم را از طریق علما شناختم، چطور بفهمم که مثلا نگاه فلان عالم به دین نزدیک تر است؟ یعنی من برای اینکه بفهمم نگاه کدام یک از علما به دین نزدیک تر است باید به دینی رجوع کنم که از همان علما گرفتم و اینجا دور ایجاد میشه. در واقع من خودم در عمل دچار تضادهایی شدم که به دلیل اختلاف علما سر مسائل دینی است و نمی توانم به حقایقی که تاکنون گرفتم رجوع کنم چون آن را از علمایی گرفتم که الآن می بینم نظرشان با دیگر علما فرق دارد. امام علی (ع) فرمودند حق را بشناسید تا اهل حق را بشناسید. آنوقت خود حق را چطور باید شناخت؟ اگر بفرمایید از کلام خود اهل بیت (ع)، خب تفاسیر و قرائت های مختلفی از کلامشان می شود. من خیلی سؤال ها قبلا داشتم که به حمدالله در "اصول" دیدم که روش بحث شده و از این جهات خیلی خوشحالم. رزق معنوی ام رو هم از شما و دیگر عرفا می گیرم اما از جهت تعدد نگاه عرفا و علما، دچار بحران هویت شدم و جایی ندیدم رو این مسئله بحث شده باشه. شما راهی دارید پیش پای ما بگذارید؟ شما تا کنون این حالت را داشته اید؟ و با این بحران مواجه شده اید؟ لطفا راهی بفرمایید که به لحاظ کاربردی، عقل و قلب حقیر را راضی کند. نظر اهل بیت (ع) در این موارد چیست که امثال من به خاطر اختلاف نظرهای عرفا دچار بحران هویت بشوند؟ پیشاپیش از پاسخ راهگشاتون بسیار سپاسگذارم. یاعلی مدد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که این سؤال، مبتلابه بعضی از دیگر کاربران عزیز هست اجازه دهید که جواب در معرض عموم قرار گیرد. همان‌طور که در سخن حضرت علی«علیه‌السلام» ملاحظه می‌کنید هر انسانی در شرایط طبیعی بر اساس فطرت خود حق را می‌شناسند و پیامبران خدا تنها متذکر همان حقی هستند که انسان‌ها در فطرت خود با آن آشنایند، لذا هرکس ما را بیشتر به حق نزدیک می‌کند و وارد بدبینی به سایر اهل علم نمی‌کند، قابل اعتمادتر است. متأسفانه بعضی حیات علمی خود را در این می‌بینند که بقیه را نفی کنند، تازه نفی آن چیزی که از سخن سایر علماء برداشت کرده‌اند و این موجب حیرانی انسان می‌شود وگرنه در نزد هر اهل علمی بهره‌ای از حقیقت هست و ما می‌توانیم با ارتباط با آن‌ها از آن حقیقت بهره‌مند شویم، مگر آن‌هایی که بیشتر خودشان را مطرح می‌کنند که این‌ها حجاب حقیقت‌اند. موفق باشید
نمایش چاپی