باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. روح مباحث کلامی برای دفع شبهه است، ولی فضای متون مقدس عامل رفع حجاب بین انسان و حقایق قدسی میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در این رابطه داشتهام، شاید مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با رجوع به معارف معرفت النفسی راهی به سوی حق برای شما گشوده میشود. فایل صوتی «ده نکته از معرفت نفس» که بر روی سایت هست، کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت در جوامع روایی ما مطرح است و به نظر بنده نیز همینطور است که میفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس را بر این بگذارید که در اول وقت نماز خود را بهجا آورید ولی تعصب نداشته باشید. زیرا خداوند در این موارد رخصت داده است که اگر کاری پیش آمد که لازم است نماز را از اول وقت به تأخیر بیندازید، سختگیری نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نگاه شما را ارزشمند میبینم. همینطور است که میفرمایید. آری! در این مسیر انسان میبیند نهتنها بقیهی راهها تنگ، بلکه پوچ و بیراهه است تنها رجوع به حضرت حق، راهِ گشاده و حقیقی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم انسان به اعتبار مادیبودن و با توجه به اینکه ماده پایینترین مرتبهی وجود است دارای حیات و علمِ در حدّ ماده است ولی از آن جهت که توسط نفس ناطقه تدبیر میشود مظهر حیات خاصی است که سایر موجودات مادی دارای آن حیات و علم نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف دوم درست است زیرا تمام ابزارهای شناخت از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینطور است که میفرمایید 2- ذیل ولایت الهی قرارگرفتن، محدود نیست و تا آخر میتوان جلو رفت. آری! نبوت و امامت که دو مأموریت خاص برای بشریتاند، چیزی نیست که هرکس بتواند بهدست آورد و اساساً بهدستآوردنی نیست 3- هرموجودی غیر از خدا، از آن جهت که عین هستی نیست، چیستی دارد و در نسبت با حضرت حق، وجودشان نازله است که آن را میتوانید در بحث «برهان صدیقین» پس از مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عدم سعهی صدر و تنگنظری و کینهای که بعضاً نظام قضایی ما نسبت به تیم آقای احمدینژاد إعمال میکنند؛ بنده از زمان زندانیکردن آقای جوانفکر اعلام موضع کردم و عرض کردم نه سید مهدی شجاعی مستحق تعطیلشدن مجلهاش بود به جرم تشییع فحشاء و نه جوانفکر ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه بود. از همان زمان سعی بنده آن بود که جریان قضایی را در حدّ خود متوجه کنم اینطور نیست که ما حرکات آنها را بپذیریم، حتی آن زمانی که آقای صادق لاریجانی جواب نامهی آقای احمدینژاد را دادند به رفقا عرض نمودم فضای این نامه با نوعی کینهتوزی نسبت به رقیب همراه است.
عرض بنده آن است که چرا آقای احمدینژاد متوجه نشدند در چه تاریخی قرار دارند؟ و از رسالت اصلی خود با همهی تنگناها که در روبهروی خود دیدند غافل شدند؟ از آن وقتی که نوعی مرید و مرادی با آقای مشائی به میان آمد تا خانهنشینی و شرکت در انتخابات بر خلاف مصلحت رهبری، معلوم شد آقای احمدینژاد دیگر آن آقای احمدینژادی که مقام معظم رهبری تلاش داشتند او را به عنوان نمادِ عدالتخواهیِ انقلاب اسلامی معرفی کنند؛ نیست. ما چوب آن حرکات آقای احمدینژاد را خوردیم که عرض شد و سرشکستهی این بچهبازیهای ایشان هستیم، وگرنه هنوز هم بنده معتقدم نظام قضائی سختْ غیر حکیمانه عمل میکند و بچهبازیهای آقای احمدینژاد را هم آنها تکرار میکنند و وظیفهی ما است به هر نحوی شده است تذکر خود را به گوش آنها برسانیم.
برتولت برشت در نمایشنامهی گالیله متذکر میشود که در بعضی موارد جامعه نیاز به قهرمانی دارد که صورت آرمانهای او باشد و وقتی مردم در اطراف دادگاهی که بنا بود گالیله را محاکمه کنند جمع شده بودند تا گالیله ـ قهرمانی که به او نیاز داشتند ـ با مقاومت خود نشان دهد که حقیقتاً زمین میگردد. ولی وقتی گالیله از دادگاه بیرون آمد در حالی که آنچه شایستهی یک قهرمان بود، از خود نشان نداد؛ حساب کن مردم به چه حالی در افتادند؟! این جا است که برشت میگوید: وای به حال ملتی که قهرمانانشان یعنی نمادهای اهداف تاریخیشان شکست بخورند! در این گالیله نبود که شکست خورد، این مردم بودند که در شکست نمادِ مقاومت در هم پیچیدند.
ای کاش آقای احمدینژاد متوجه بود در چه تاریخی زندگی میکند؟!
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ در زمانهای به صحنه آمد که تحجر و سطحینگری، اسلام را گرفتار زاهدانِ تنگنظر کرده بود و بدین لحاظ سعی در مبارزه با آنها را شروع کرد و بدین لحاظ آنان نیز مقابله با او را با انواع تهمتها و تحریفها بهخصوص به دستِ نویسندگان درباریِ دیروز و روشنفکرانِ سطحی امروز بر او نثار کردند در آن حدّ که که در این اواخر در زمان شاه پهلوی شایع کردند بیت اولِ غزل اولِ دیوانِ او که میگوید: «الا یا ایّها الساقی، ادرکأساً و ناولها» از یزید است. علامه قزوینی میفرماید تمام اشعاری که مربوط به یزید بود حتی آنهایی که منسوب به یزید بود را بررسی کردم، ابداً چنین بیتی در آنها یافت نشد. بهترین نگاه به حافظ مربوط به کسانی است که زبان عرفانی او را درک میکنند مثل نگاه به مولوی و سایر عرفا. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر فراموش کردهاید سخن مولوی را که فرمود: «ای برادر عقلْ یکدم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار»؟! مگر میشود زیبایی بهار را بدون خزان لمس نمود؟! مگر میشود یوسف داشت و فراقِ یعقوبی در میان نباشد؟! بگذار خدا، خداییاش را بکند و تو، بندگیات را، هرچه میخواهد باشد خوش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن میفرماید: «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (35)/ مائده) در این آیه مؤمنین را در عین رعایت تقوا تشویق میکند از وسایل در مسیر رجوع به حضرت حق بهره بگیرند و این بدین معنا نیست که به غیر از خدا رجوع داشته باشند، بلکه بدین معناست که از این طریق راحتتر رجوع به حضرت حق برایشان فراهم میشود. در امور دنیوی نیز همهی اولیای معصوم کمککار خواهند بود. در روایت داریم که حضرت آدم به پنج تن متوسل شدند. اینکه گفته میشود مثل بچهی آدم از وسایل استفاده کنید یعنی گرفتار روحیهی وهابیگری نشوید که استفاده از واسطهها را شرک میداند. بالاخره همیشه باید نظر به حضرت حق داشت هرچند که از طریق واسطههای فیض راحتتر رجوع به خداوند ممکن میشود، مشروط بر آنکه آنها را مظاهر الهی بدانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع ستارالعیوببودنِ خداوند را فراموش نکنید که خداوند بعضاً اسرار بندهی خود را برای احدی فاش نمیکند مگر برای کسانیکه امکان هدایت آن بنده در آنها هست و آنها نیز مظهر ستارالعیوبی خداونداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از راهنمایی شما. به طور اجمال سایت مذکور را نگاه کردم، فکر کنم بتوانم از آن استفاده نمایم 2- شعر مذکور از نظر محتوا خوب است و نگاه عرفانی به مسائل دارد ولی از نظر آهنگ شعری، هنوز کار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند بندهای را به جهت نیّتهای پاک و جهتگیری کلّیاش دوست داشت، حال اگر یک لغزش و گناهی از او سر بزند، آن گناه به او آنچنان ضرر نمیزند که از ادامهی راه و رحمت الهی مأیوس شود. زیرا عموماً شیطان برای چنین انسانهایی از این نوع نقشهها میکشد تا آنها را مأیوس کند. روایت فوق شبیه همان روایتی است که رسول خدا (ص) مى فرمايند: «حُبُ عَلِيٍ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى رساند و دشمنى على سيئه اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. موفق باشید
[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.