بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16792
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: فرموده بودید: در متون قدسی باید همانگونه که آنها مسائل را مطرح کرده اند مباحث دنبال شود، منظور جناب استاد این است که: مثلا هر جا حضرت علی (ع) معاد را مطرح کردند و بلافاصله مثلا توحید را مطرح کردند، باید طبق همان جلو رفت، چون حکمتی در این ترتیب هست، ولی اگر طبق ذهنیت های کلامی دسته بندی کنیم آن برکت خاص را نمی توان استفاده برد، و در یک کلام «باید خودمان را به این متون مقدس بسپاریم» درست است استاد؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. روح مباحث کلامی برای دفع شبهه است، ولی فضای متون مقدس عامل رفع حجاب بین انسان و حقایق قدسی می‌شود. موفق باشید

16314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: مسیر نظریه پرداز شدن از ابتدا تا انتها چیست؟ و اینکه چارچوب و بنای نظریه پردازی را چگونه می توان پدید آورد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عرایضی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این رابطه داشته‌ام، شاید مفید افتد. موفق باشید

13867

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد من مدتی به کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی ‍‍پوچ می شود» شما علاقمند شدم و مقداری از آن را مطالعه کردم و به جایی رسیدم که دیگر برایم نامفهوم بود و وقتی از شاگردانتان علت را پرسیدم گفتند ابتدا باید «معرفت النفس» و «برهان صدیقین» را کار می کردی و بعد سراغ این کتاب می رفتی. اما بنده اکنون در شرایط خاصی هستم که نمی توانم روی کتب شما وقت بگذارم و از طرفی نگران عمر و جوانی خودم هستم که نکنه به پوچی بگذره هر صبح که از خواب پا میشم و در هر لحظه از خودم می پرسم آیا من در مسیری که معبود می خواد هستم یا «یعلمون ظاهره من حیات الدنیا و هم عن الاخرتهم غافلون» هستم من این چند سال اخیر تو بحران هویت اسلامی ایرانی بودم و به لطف خدا از این مرحله عبور کردم و می خوهام سیر الی الله رو به عنایت خود تبارک و تعالی شروع کنم اما همیشه نگران هستم که آیا اعمالم درسته و آیا دارم به وظایفم خوب عمل می کنم یا نه؟ سوالم از محضر شریف اینه که اگه من بخوام از همین امروز کاری کنم که آخر عمر مانند خیلی از پیران جامعه سرخورده و نادم نباشم چه باید بکنم و چه رویکردی باید داشته باشم؟ صبحم رو چگونه و با چه رویکردی آغاز و اون رو ادامه بدم که شرمنده جوانیم نشم و چه کنم مکر لیل و نهار به رویکرد متعالیم ضربه نزنه. استدعا دارم منو به کتاب و جزوه و صوت رجوع ندید چون باور کنید شرایط زندگی به نحویه که اصلا نمیتونم رو مطالعه تحقیقی دینی وقت بگذارم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با رجوع به معارف معرفت النفسی راهی به سوی حق برای شما گشوده می‌شود. فایل صوتی «ده نکته از معرفت نفس» که بر روی سایت هست، کارساز است. موفق باشید

13835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی علی الظلم» این فرمایش حضرت رسول(صل علیه و آله) را چطور تفسیر می کنید؟ آیا می توان اینطور گفت که به هر اندازه که حکومتی یا نظامی به عدالت نزدیک تر باشد - اگر چه مبنایش کفر باشد - پایدارتر است؟ مثلا بگوییم تا زمانی که شوروی کمونیست به قوانینی که وضع کرده بود عامل بود و عدالت نسبی برقرار کرده بود دوام آورد و وقتی که به شعار های خود پشت کرد در سراشیبی سقوط قرار گرفت. آیا چنین تفسیری درست است؟ یا اصلا این حدیث از اساس با مبانی اسلامی سازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت در جوامع روایی ما مطرح است و به نظر بنده نیز همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

13063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر فراوان بابت زحمات شما استاد بزرگوار: سوالی داشتم، ممنون میشم پاسخی مرحمت بفرمایید. می خواهم بدانم چه شرایط و وظایفی در لحظه برایمان نسبت به نماز اول وقت اولویت دارد؟ گاهی پیش می آید که دستوری از جانب مادرم می رسد و نمي دانم نماز را اول بجا بياورم یا دستور مادرم را و یا مواقعی که میهمان می رسد. یا زمانی که با جمعی (که علی رغم تذکر فراوان، میل به نماز خواندن ندارند) بیرون از خانه ام و موقع اذان می شود و اگر بخواهم نمازم را گوشه ای بجا بياورم درگیری یا دلخوری بوجود می آید. پیشاپیش از راهنماییتون ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس را بر این بگذارید که در اول وقت نماز خود را به‌جا آورید ولی تعصب نداشته باشید. زیرا خداوند در این موارد رخصت داده است که اگر کاری پیش آمد که لازم است نماز را از اول وقت به تأخیر بیندازید، سخت‌گیری نکنید. موفق باشید

13004
متن پرسش
سلام: خدا قوت. دروغ گفتن به شوخی حرام اخلاقی است؟ در عرفان اینکار حرام می شود برای سالک؟ آن حدیث شریفی که داریم حضرت علی (ع) امام العارفین فرمودند: «ولو باالمزاح» این مزاح که حضرت فرمودن چیست؟ این حدیث شریف را وقتی با احادیث دیگر در این رابطه ها جمع کنیم نتیجه کلی می توانیم بگیریم که: دروغ به شوخی برای عموم مردم اشکال ندارد ولی برای سالک دور از اشکال نیست و حتی حرام است؟ ۲. در تمامی اعمال دایره برای سالک تنگ تر می شود؟ و همین تنگ تر شدن باعث می شود دریچه رو به خدا گشاده شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نگاه شما را ارزشمند می‌بینم. همین‌طور است که می‌فرمایید. آری! در این مسیر انسان می‌بیند نه‌تنها بقیه‌ی راه‌ها تنگ، بلکه پوچ و بیراهه است تنها رجوع به حضرت حق، راهِ گشاده و حقیقی است. موفق باشید

11953
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: در برهان صدیقین فرمودید هر موجودی به اندازه شدت وجودی خودش همان مقدار علم و قدرت و حیات دارد. آیا جسم انسان که یک موجود است سوای روح به خودی خود دارای حیاتی که در برهان صدیقین گفتین هست یا نه حیات بدن انسان به حیات روح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم انسان به اعتبار مادی‌بودن و با توجه به این‌که ماده پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود است دارای حیات و علمِ در حدّ ماده است ولی از آن جهت که توسط نفس ناطقه تدبیر می‌شود مظهر حیات خاصی است که سایر موجودات مادی دارای آن حیات و علم نیستند. موفق باشید

11945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: ابزار های شناحت چیست؟ آیا تفکر کار عقل است و یا نه تفکر کار قوه ای غیر از عقل است که آن قوه از عقل هم می تواند در مسیر تفکر استفاده کند و یا این نفس هست که به محض اراده بر تفکر از قوه عاقله و یا واهمه و یا خیال استفاده می کند عمل تفکر را انجام می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف دوم درست است زیرا تمام ابزارهای شناخت از شئونات نفس ناطقه است. موفق باشید

10556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. اگر کمک مالی ما به اطرافیان باعث توقع شود و بگویند وظیفه‌ات هست، تکلیف چیست؟ مگر پولی که ما داریم مال خدا نیست که به ما امانت داده تا به نیازمند برسانیم؟ حالا نیازمند بگوید وظیفه‌ات هست، خب! راست می‌گوید، این‌طور نیست؟ اطرافیان می‌گویند تو گرفتار افراط شده‌ای - در مورد بحث برنامه‌ریزی که عزیزان مشکل دارند ما 3 واحد برنامه‌ریزی داریم: واحد هفته یعنی من این هفته باید 4 ساعت فلسفه بخوانم هر روزی شود مهم نیست، واحد روز: یعنی امروز 1 ساعت فلسفه بخوانم هر ساعتی شود عیبی ندارد. و ساعت یعنی راس فلان ساعت یک کار خاص هر روز انجام شود. کسانی‌که ابتدای راهند بهتر است با هفته شروع کنند آرام آرام حضرت حق کمک می‌کنند و انسان را به واحد روز و بعد واحد ساعت می‌رسانند. فقط عجله نکنند و مایوس نشوند. منظم شدن کار یک روز و دو روز نیست. در واحد هفته می‌توانند برخی کارهای ساده را راس ساعت خاصی انجام دادند. و توصیه من و تجربه شخصی من و کار با جوانان :حتما حتما از دفتربرنامه ریزی استفاده کنید برکات زیادی دارد. ببخشید استاد اسائه ادب نشده باشد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم هرچه می‌خواهند بگویند، ما طبق وظیفه‌ی الهی خود عمل می‌کنیم. موفق باشید
9434
متن پرسش
به علت شکستگی بینی می خواهم عمل زیبایی بینی انجام بدهم آیا این عمل دخالت در کار خدا ست و من در قیامت مواخذه میشوم؟ لطفا کمکم کنید من چند ساله که دارم تحقیق میکنم اما هنوز قانع نشدم که این عمل را انجام بدهم. این مطلب را هم بگم که من آدم مذهبی هستم سر جلسات شما هم گاهی حاضر میشم اما چهره من در روابط من و همسرم خیلی اثر گذاشته، چون برای اون زیبایی خیلی مهمه لطف میکنید مرا راهنمایی کنید چون من از افرادی که پرسیدم به من خوب جواب ندادند. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی اگر شکستگی بینی هم نداشتید و می‌خواستید عمل زیبایی انجام دهید دخالت در کار خدا نبود. خداوند در این حدّ برای بشر انتخاب قائل است همان‌طور که مردان صورت خود را اصلاح می‌کنند و شریعت نه‌تنها آن را دخالت در کار خدا نمی‌داند، بلکه بر آن تأکید دارد به‌خصوص وقتی زیبایی برای همسر پیش می‌آید مستحب هم هست. موفق باشید
9294
متن پرسش
به نام خدا: با سلام و عرض ارادت پیرو سوالات در خصوص مبانی مدیریت غربی, همانگونه که مستحضرید بسیاری از رشته های علوم انسانی در بستر مدرنیته و در راستای سرمایه داری نوین پدید آمده اند. یکی از این رشته ها رشته مدیریت است که ارتباط تنگاتنگی با سرمایه داری دارد. لذا می خواستم محبت فرمایید ارتباط مدیریت را با سرمایه داری نوین غربی تشریح فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد کار نکرده‌ام. کلّیات قضیه آن است که در نظام غربی، انسان‌ها ابزار تولید ثروت‌اند و این غیر از نگاه اسلامی است که انسان خلیفة اللّه است. در مدیریت اسلامی زمینه ظهور استعداد های انسانی و طبیعی فراهم میشود نه آن که انسان و طبیعت به عنوان کالا نگاه شود. موفق باشید
8656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا بین تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه و تولد امام علی(ع) در کعبه رابطه ای هست؟؟ آیا میشه گفت یک سرّی بین تولد امام علی (ع) و قبله قرار گرفتن کعبه وجود دارد؟ این را میدانم که این کعبه، باطنش برمیگردد به عرش الهی و با رفتن به مکه و نگاه کردن به کعبه باید منتقل بشیم به عرش الهی، حالا امام علی (ع) که مقام عقل کل را دارند و بالاترین درجه وجود هستند وقتی در این زمان ظهور کرد، کعبه که باطنش در عرش الهی است بشه قبله مسلین... ممنون میشم خودتون بیشتر توضیح دید یا اگه اشتباه میکنم بهم بگید. یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: ولیّ‌اللهی که با سایر پیامبران، سرّاً و با خاتم رسل، جهراً در میدان بوده و نفس و جان مقدس رسول خداست، اگر جایگاه تولدش کعبه نباشد کجا باشد؟ موفق باشید
7967
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز. استاد پسری هستم 24 ساله دانشجوی رشته مهندسی مکانیک و اکنون متوجه شده ام که در باب مطالعات دینی ام باید تجدید نظر کرده و محکم تر و عمیق تر و موثر تر این مهم را انجام دهم. . . سوال بنده این است که انچه که به عنوان یک سیر مطالعاتی سایتتان مطرح کردید برای بنده می تواند مناسب باشد؟ فرصت آزمون و خطا ندارم و باید سیر مطالعاتی ام منجر به تحول اینجانب شود. . . متشکرم استاد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آنچه ما پیشنهاد می‌کنیم معرفت نفس است زیرا علاوه بر تأکیدی که در روایات شده در تجربه هم روشن شده که از این طریق انسان به معارف خوبی که نظر به حقایق دارد می‌رسد و سیر مطالعاتی سایت بر این مبنا تنظیم شده. موفق باشید
5627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد چهار نکته پیرو سوالات قبلی، قابل عرض است که در ضمنش یک سوال مهم از شما پرسیده ام. اول این که خیلی برای آدم هایی متأسفم که برای قضاوت درباره زن دوم، همه چیز را لحاظ می کنند جز شرایط و روحیات زن اول را. و عمیقا بعد از نمازهای یومیه ام دعا می کنم خدا سر مردهایی که به زن دوم در شرایط امروز - توجه بفرمایید گفتم در شرایط امروزی - معتقداند همان بلایی رو بیاره که بهش اعتقاد دارن. یعنی توجه زن های اون ها رو به مرد دیگری از راهی حلال جلب کنه. شاید ابتدا تصور بشه راه حلالی وجود نداره ، اما یک راه اینه که مثلا یک مردی شدیدا عاشق زن اون ها بشه . در این صورت زن که گناهی نکرده که یک مردی عاشقش شده. و عشق اون مرد به زن ، زندگی زن و شوهر رو به هم بریزه که : از ماست که بر ماست. دوم : خیلی حرف مسخره ای است که بگن به خاطر حسادت زن هست که زن دیگری رو کنار خودش تحمل نمی کنه. این که گفته بشه به خاطر طبع زنانه است می تواند حرف درستی باشد. اما این که از روی حسادت باشد یک حرف مزخرف است که زن ها می دونن واقعیت نداره. البته من نمی گم که هیچ زنی نیست که به خاطر حسادت با زن دوم مخالف باشه. شاید زن هایی باشن که حسادتشان موجب این امر شده. اما خاستگاه مخالفت با زن دوم به هیچ وجه حسادت نیست و این از بدیهیات است. سوم : کسانی که به راحتی انگ ضدولایت فقیه یا ضد مراجع یا ... به افراد می زنن عاقبت خوشی ندارن و بدونن تا زمانی که نمرده اند خداوند بهشون چنین انگی خواهد زد!. من به کسانی لعنت می کنم که بدون زمان شناسی حکم خدا رو جا به جا کنند نه به مراجع زمان شناس. پس اگر مراجع امروزی زمان شناس باشن این لعنت ازشون برداشته می شه. چهارم : استاد یک سوالی ازتون داشتم . سوال مهمی که دارم این است که چرا در بین احکام فقهی که مراجع تقلید امروزی می دهند ، حکم شرعی ای وجود داره که با طبع زن معاصر سازگار نیست اما حکم شرعی وجود ندارد که با طبع مرد معاصر سازگار نباشد؟؟؟ چون انجام هیچ کدام از احکام شرعی برای من که با طبعم زندگی می کنم سخت نمیاد ولی مورد زن دوم را حتی اعتقاد ندارم بهش . پس فقط همین مسئله است که با طبع بنده ناسازگاره. اما چرا برای مرد هایی که با طبعشان دینداری می کنند ، حکم شرعی خلاف طبعشان وجود ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی بنده آن است که مطلب را کِش ندهید چون ممکن است کار به مراء بکشد ولی نمی‌دانم چرا می‌فرمایید دستورات دین تماماً مطابق طبع مردان است؟ مگر ندیده‌اید مردانی که مسئولیت خانواده را به جهت آن‌که آن دستورات مطابق طبع‌شان نیست به عهده نمی‌گیرند؟ موفق باشید
3710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شما در صفحة 42 علت این که امام‌حسین اصحاب‌شان را مجبور به نبرد نمی‌کردند را این می‌دانید که حضرت می‌خواستند «وقت حضور» حاکم شود. آیا «مجبور به نبرد کردن» منافات با «حاکمیت حق» دارد؟ آیا برای «حاکمیت حق» حتماً باید امام سکوت کند تا هر کس هر وقت خواست به جبهه برود؟ یا شرایط کربلا شرایط خاصی بود؟ چرا امیرالمؤمنین مردم کوفه را مجبور به نبرد با معاویه کرد؟ «مجبور» نه به این معنی که شمشیر بالای سرشان گرفت، ولی به این معنی که تا هر کس هر وقت خواست به میدان برود. بلکه حضرت حتی بازماندگان از نبر جمل را سرزنش کردند، حتی «سلیمان بن صُرَد خزاعی» -که از اصحاب پیامبر بود- را ملامت کردند و وقتی که او عذر خواست و وعدة یاری در فتنه‌های آینده را داد، حضرت سکوت کردند! تا آنجا که «سلیمان» به امام حسن مجتبی گفت: «از ملامت امام تعجب نمی‌کنی؟!» و امام حسن او را دلداری دادند. و مسلماً در چنین شرایطی خیلی از کوفیان خجالت کشیدند و به خاطر حفظ آبروی خود با امام رهسپار صفین شدند، و همینها هم بودند که از جنگ خسته شدند و گول حیلة عمروعاص را خوردند!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کربلا باید همه آماده‌ی شهادت می‌شدند و چیز خاصی از این طریق در تاریخ می‌ماند و لذا حضرت اصحاب را کاملاً آزاد گذاشتند تا فرهنگ کربلا که مخصوص به خودش است و با بقیه‌ی جنگ‌ها فرق می‌کرد، محقق شود. موفق باشید
2135
متن پرسش
سلام من هر چه فکر می کنم نمی توانم این تناقض را حل کنم،شما یک بار می گویید قیامت کبری هنوز برپا نشده(طبق آیات قرآن) و آن روزی است که همه با هم محشور می شوند(با همه ویژگی ها و اتفاقات و رویداد ها و مطالبی که در احادیث ذکر شده)،بار دیگر می گوییدانسان الان در قیامت(نه برزخ )حاضر است،بار دیگر می گویید برزخی ها دارند به سوی قیامت پیش می روند.بالاخره یا قیامت کبری واقع شده،یا نشده،اگر نشده و همه با هم محشور می شوند پس قیامتی شدن و به قیامت رسیدن و الان قیامتی قیامتی شدن یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: از نظر وجودی، قیامت هم اکنون هست، ‌مثل خدا که هم‌اکنون هست ولی همین‌طور که انسان‌ها باید به سوی خدا سیر کنند و به قرب الهی برسند، عالم و آدم باید سیر کنند تا به قیامت برسند. موفق باشید
999

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم وقت بخیر چه تضمینی هست که عقل ما به واقع برسد؟اگر ما قطع هم داشته باشیم که اجتماع نقیضین محال است،میگوییم این خداوند متعال است که دستگاه ادراکی ما را اینگونه خلق کرده است،یعنی ممکن است در عالم دیگری یا با دستگاه ادراکی دیگری محال نباشد،یعنی ما به واقع نمیرسیم بلکه به انچه خداوند متعال میخواهد میرسیم،وهیچ بعدی هم ندارد که خالق ما دستگاه ادراکی ما را مصیب الی الواقع قرار نداده باشد،مهم این است که عقل ما را به سمت خواست حضرت حق ببرد،(لطفا منبع هم معرفی کنید) باتشکر فراوان موفق باشید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی دکارت در رابطه با چنین شکی می‌گوید: باید بدانیم خدای مهربان نمی‌خواهد ما را فریب دهد و دستگاه ادراکی ما را طوری خلق کرده باشد که ما فکر کنیم علمِ به واقعیت داریم ولی آنچه فکر می‌کنیم واقعیت دارد، واقعیت نداشته باشد. به کتاب «تاریخ فلسفه‌ی غرب» از کاپلستون قسمت دکارت، رجوع فرمایید. موفق باشید
21070
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: ببخشید من چنتا سوال داشتم در خصوص کتاب آشتی با خدا که به صورت مختصر سعی می کنم بنویسم: 1. اینکه جایگاه فکر در خداشناسی کجاست (فکر فقط پله ی اول است برای پذیرفتن خدا و بعد ارتباط با خدا و گذر از فکر یا نیاز به فکر در ابتدای کار هم نیست)؟ 2. فرمودین که من انسان محدودیت ندارد خب این من تا کجا محدودیت ندارد و تا کجا می تواند سیر کند؟ آیا در عالم برزخ و بهشت هم انسان سیر و حرکت دارد اگر دارد تا کجا و این حد داشتن محدودیت نیس؟ آیا انسان می تواند هنوز هم به مقام پیامبری برسد که اگر خیر آیا این محدودیت نیست؟ 3. فرمودین که مخلوقات جلوه ی تنزل یافته ی خداوندند اما خب برای اشیا چیستی تعریف می شود و برای انسان فقط هستی مگر هر دو از یک جنس نیستند پس چرا انسان چیستی ندارد و آن شی دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید 2- ذیل ولایت الهی قرارگرفتن، محدود نیست و تا آخر می‌توان جلو رفت. آری! نبوت و امامت که دو مأموریت خاص‌ برای بشریت‌اند، چیزی نیست که هرکس بتواند به‌دست آورد و اساساً به‌دست‌آوردنی نیست 3- هرموجودی غیر از خدا، از آن جهت که عین هستی نیست، چیستی دارد و در نسبت با حضرت حق، وجودشان نازله است که آن را می‌توانید در بحث «برهان صدیقین» پس از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» دنبال فرمایید. موفق باشید

20831
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: نکاتی مد نظر بنده است که تقاضا دارم با سعه صدر مورد توجه قرار بدهید و باز هم تقاضا دارم که در صورت امکان با جواب خویش‌ به گشایش امر کمک بفرمایید: عجیب است که چند روزی است در فضای سایت و بین مخاطبانش بحث هدایت قلب زعیم الهی و عصمت داشتن و نداشتنش حسابی داغ شده است. کَاَنّ تمام دشواری های پیش آمده در روزگار ما با حل شدن این مساله برطرف خواهد شد. لطفا به بنده حقیر بفرمائید که این همه نقض حقوق شرعی اخلاقی و قانونی که دارد اتفاق می افتد از مصادیق هدایت زعیم الهی است! استاد عزیز باور بفرمائید الان مشکل اشتباهات احمدی نژاد نیست! به هر حال شما طبق مبانی تفکری خودتان می توانید رفتار احمدی نژاد را خارج از حکمت و ... بدانید و البته شناختی که بنده از مبانی تفکری جنابعالی دارم این است که منطق شما با مبانی خودتان سازگار است. البته می توان به این مبانی تشکیک کرد و با شما در این باب به گفتگو نشست، اما امروز مساله و بحث ما این نیست! مساله ظلمی است که دارد اتفاق می افتد و آیا در قبال آن هیچ مسئولیتی متوجه ما و شما نیست؟ آیا با برشمردن اشتباهات احمدی نژاد صورت مساله مسئولیت داشتن آقای طاهرزاده پاک می شود؟ آیا این یک نوع فرافکنی و شانه خالی کردن نیست؟ مگر نه این که پیامبر (ص) فرموده است: هر کس ندای استغاثه‌ی مسلمی را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست. کلمه هر کس هم که مطلق است و قید ذیل زعیم الهی بودن یا نبودن را هم که ندارد. استاد عزیز اگر ما صدتا نامه امضا کنیم و هزارتا بیانیه بدهیم هیچ فایده ای ندارد در حالی که اگر چهار تا آدم وجیه در این قضیه ورود کنند، مساله متفاوت می شود. چرا حضرتعالی و امثال حضرتعالی در این قضیه ورود نمی کنید تا قوه قضائیه این مسخره بازی را تمام کند؟ اصلا ما را چه به احمدی نژاد! مگر مساله ما احمدی نژاد است؟! مساله باورهای ماست که در این قضیه دارد می لرزد! امروز اگر دشمنان نظام هر راست و دروغی را در رابطه با ظلم در جمهوری اسلامی بگویند، من بچه مسلمان انقلابی هم تنم می لرزد که نکند راست باشد. امروز پیش خود می گوییم تمام آن شایعاتی که یک زمانی می گفتند و ما باور نمی کردیم، نکند که راست بوده! و به راستی چه کسی مسئول این همه درد و فشار بر ما از جهت لرزش باورهایمان است؟ احمدی نژاد؟ درد من این است که مساله اختلاف نظرها و اختلاف مبانی ها و نسبت گیریهای متفاوت با رهبری نیست. مشکل این سکوتی است که از بالا تا پایین بزرگان جامعه را فراگرفته است! احمدی نژاد می گوید وقتی با من که به هر حال هشت سال رئیس جمهور این مملکت بودم چنین می کنید وای به حال مردم عادی! امروز متاسفانه به جایی رسیدیم که در دعوای مردم با حاکمیت در دعوای میان بالایی ها و پایینی ها از این که واقعا حق به حق دار برسد دیگر ناامید شده ایم! آیا این درد کمی است! آیا من و شما مسئول نیستیم؟ و عجیب است که پاسخ شما در قبال همه این مسائل این است که این ها در جلسات خصوصی اشان بعضی از نظرات رهبری را قبول ندارند!؟ باور بفرمائید که دیگر این یکی با مبانی خود حضرتعالی هم جور در نمی آید! متاسفانه به نظر من احمدی نژاد در یک بازی دو سر باخت گرفتار شده است، کاری نکند قربانی است، کاری هم بکند باز قربانی است! و حکایت عملکرد شما و بقیه هم جبهه ای هایتان حکایت کسانی است که به دوست یا برادرشان می گویند از جبهه امن کنار ما خارج نشو و حالا طرف به هر دلیلی بر مرزهای جبهه شما پا گذاشته است و گرفتار شیرها شده، نجنگد خورده می شود، بجنگد هم باز نابود می شود و حالا شما و بقیه بیرون از گود و در جایگاه فعلا امنتان نشستید و فقط می گویید دیدی گفتیم نرو، دیدی گفتیم نرو. و تمام! این رفتار از بسیاری از افرادی که همیشه نگاه سیاسی، حزبی، جناحی و ... بر حوزه تفکرشان غالب بوده قابل پذیرش است، اما جنابعالی چی؟ شما که مواضع سیاسی دکتر داوری را در جهت آزاد اندیشی توجیه می کنید شما که حتی تیم دولت روحانی را در جهت سعه صدر در دایره انقلاب حفظ می کنید، اما در قبال احمدی نژاد تمام سعه صدرها و آزاد اندیشی ها تمام می شود! به جرم اینکه با مبانی تفکری شما جور در نمی آید! آیا این یک نوع رفتار قبیله گرایی همیشه مورد مذمت شما نیست؟ استاد عزیز من واقعا نمی دانم احمدی نژاد دل کسی را خون کرده یا نکرده اما تو را به خدا به ما بفرمائید با صحبت های احمدی نژاد در صدای مردم ۵ چه کنیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عدم سعه‌ی صدر و تنگ‌نظری و کینه‌ای که بعضاً نظام قضایی ما نسبت به تیم آقای احمدی‌نژاد إعمال می‌کنند؛ بنده از زمان زندانی‌کردن آقای جوانفکر اعلام موضع کردم و عرض کردم نه سید مهدی شجاعی مستحق تعطیل‌شدن مجله‌اش بود به جرم تشییع فحشاء و نه جوانفکر ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه بود. از همان زمان سعی بنده آن بود که جریان قضایی را در حدّ خود متوجه کنم این‌طور نیست که ما حرکات آن‌ها را بپذیریم، حتی آن زمانی که آقای صادق لاریجانی جواب نامه‌ی آقای احمدی‌نژاد را دادند به رفقا عرض نمودم فضای این نامه با نوعی کینه‌توزی نسبت به رقیب همراه است.

عرض بنده آن است که چرا آقای احمدی‌نژاد متوجه نشدند در چه تاریخی قرار دارند؟ و از رسالت اصلی خود با همه‌ی تنگناها که در روبه‌روی خود دیدند غافل شدند؟ از آن وقتی که نوعی مرید و مرادی با آقای مشائی به میان آمد تا خانه‌نشینی و شرکت در انتخابات بر خلاف مصلحت رهبری، معلوم شد آقای احمدی‌نژاد دیگر آن آقای احمدی‌نژادی که مقام معظم رهبری تلاش داشتند او را به عنوان نمادِ عدالت‌خواهیِ انقلاب اسلامی معرفی کنند؛ نیست. ما چوب آن حرکات آقای احمدی‌نژاد را خوردیم که عرض شد و سرشکسته‌ی این بچه‌بازی‌های ایشان هستیم، وگرنه هنوز هم بنده معتقدم نظام قضائی سختْ غیر حکیمانه عمل می‌کند و بچه‌بازی‌های آقای احمدی‌نژاد را هم آن‌ها تکرار می‌کنند و وظیفه‌ی ما است به هر نحوی شده است تذکر خود را به گوش آن‌ها برسانیم.

برتولت برشت در نمایش‌نامه‌ی گالیله متذکر می‌شود که در بعضی موارد جامعه نیاز به قهرمانی دارد که صورت آرمان‌های او باشد و وقتی مردم در اطراف دادگاهی که بنا بود گالیله را محاکمه کنند جمع شده بودند تا گالیله ـ قهرمانی که به او نیاز داشتند ـ با مقاومت خود نشان دهد که حقیقتاً زمین می‌گردد. ولی وقتی گالیله از دادگاه بیرون آمد در حالی که آن‌چه شایسته‌ی یک قهرمان بود، از خود نشان نداد؛ حساب کن مردم به چه حالی در افتادند؟! این جا است که برشت می‌گوید: وای به حال ملتی که قهرمانانشان یعنی نمادهای اهداف تاریخی‌شان شکست بخورند! در این‌ گالیله نبود که شکست خورد، این مردم بودند که در شکست نمادِ مقاومت در هم پیچیدند.

ای کاش آقای احمدی‌نژاد متوجه بود در چه تاریخی زندگی می‌کند؟!

 موفق باشید

20621
متن پرسش
سلام علیکم استاد: داشتم از یک منبعی شرح غزلیات حافظ را می خواندم که دیدم هر کدام از غزلیات حافظ متناسب با دستگاه خلافت آن زمان بوده و هر کدام از ابیات آن را دقیقا مطابق با اتفاقات آن زمان شرح می داد و در شرح هیچ کدام از غزل ها اصلا خبری از عشق و مطالب عرفانی نبود. مثلا جایی که دارد از دوری معشوق حرف می زند منظورش دوری از شاه آن زمان بوده. (عشق به خدا کیلویی چند!) حال سوال من اینجاست که اگر حافظ متناسب با دستگاه خلافت آن زمان صحبت می کرده پس ببخشید ما سر کاریم بیاییم از اشعار حافظ برداشت عرفانی کنیم؟ در حالی اصلا مقصود حافظ این نبوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حافظ در زمانه‌ای به صحنه آمد که تحجر و سطحی‌نگری، اسلام را گرفتار زاهدانِ تنگ‌نظر کرده بود و بدین لحاظ سعی در مبارزه با آن‌ها را شروع کرد و بدین لحاظ آنان نیز مقابله با او را با انواع تهمت‌ها و تحریف‌ها به‌خصوص به دستِ نویسندگان درباریِ دیروز و روشنفکرانِ سطحی امروز بر او نثار کردند در آن حدّ که که در این اواخر در زمان شاه پهلوی شایع کردند بیت اولِ غزل اولِ دیوانِ او که می‌گوید: «الا یا ایّها الساقی، ادرکأساً و ناولها» از یزید است. علامه قزوینی می‌فرماید تمام اشعاری که مربوط به یزید بود حتی آن‌هایی که منسوب به یزید بود را بررسی کردم، ابداً چنین بیتی در آن‌ها یافت نشد. بهترین نگاه به حافظ مربوط به کسانی است که زبان عرفانی او را درک می‌کنند مثل نگاه به مولوی و سایر عرفا. موفق باشید

20206
متن پرسش
سلام علیکم: سوال مشاوره ای نیست. می خواهم روحیه ام را با معارف الهی تقویت کنم. در امتحانی که این چند روز برایم پیش آمد نمره بندگیم زیر صفر شد. رابطه ام با خدا خراب شده. نمیتونم راضی باشم به این شرایط.چه کنم؟ چرا خدا اینطور با من می کند؟ هدفش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر فراموش کرده‌اید سخن مولوی را که فرمود: «ای برادر عقلْ یک‌دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار»؟! مگر می‌شود زیبایی بهار را بدون خزان لمس نمود؟! مگر می‌شود یوسف داشت و فراقِ یعقوبی در میان نباشد؟! بگذار خدا، خدایی‌اش را بکند و تو، بندگی‌ات را، هرچه می‌خواهد باشد خوش آید. موفق باشید

19628
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: با توجه به پاسخ های شما به سوالات 19520 و 19535 اینطور متوجه شدیم که همان طور که خداوند برای رفع عطش آب را وسیله قرار داده است و ما با دعا کردن نمی توانیم رفع عطش کنیم به همین ترتیب خداوند برای برآورده شدن حاجات نیز نورهای مقدس از جمله حضرت عباس را وسیله قرار داده است و ما (مانند رفع تشنگی) برای رسیدن به خواسته هایمان باید به این انوار مقدسه متوسل شویم. اگر این برداشت صحیح بوده باشد چند سوال دارم: 1. اگر برآورده شدن حاجات از طریق این انوار ممکن است و بس، پس وجود دعای مستقیم از خداوند تبارک و تعالی چه جایگاهی دارد؟ 2. در امور دنیوی به کدام یک از این ذوات مقدسه متوسل شویم؟ 3. آدم ابوالبشر که اولین انسان بود برای برـورده شدن حاجاتش به چه کسی متوسل می شد؟ 4. اینکه فرمودید: «مثل بچه‌ی آدم از آن وسایل استفاده کنیم و بهره ببریم» یعنی چی؟ 5. خیلی مواقع حاجاتمان بدون توسل به این انوار مقدسه برآورده می شود. پس می توان گفت استجابت دعا فقط از طریق توسل به این انوار مقدسه نیست و راه های دیگری هم وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا في‏ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (35)/ مائده) در این آیه مؤمنین را در عین رعایت تقوا تشویق می‌کند از وسایل در مسیر رجوع به حضرت حق بهره بگیرند و این بدین معنا نیست که به غیر از خدا رجوع داشته باشند، بلکه بدین معناست که از این طریق راحت‌تر رجوع به حضرت حق برایشان فراهم می‌شود. در امور دنیوی نیز همه‌ی اولیای معصوم کمک‌کار خواهند بود. در روایت داریم که حضرت آدم به پنج تن متوسل شدند. این‌که گفته می‌شود مثل بچه‌ی آدم از وسایل استفاده کنید یعنی گرفتار روحیه‌ی وهابی‌گری نشوید که استفاده از واسطه‌ها را شرک می‌داند. بالاخره همیشه باید نظر به حضرت حق داشت هرچند که از طریق واسطه‌های فیض راحت‌تر رجوع به خداوند ممکن می‌شود، مشروط بر آن‌که آن‌ها را مظاهر الهی بدانیم. موفق باشید

18118
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: خواهشمندم متن زیر را بخوانید: «همانگونه که به عرض رسانديم قوة خيال اگر درست تطهير شود مي تواند دستگاه عکسبرداري نفس نسبت به ماوراي طبيعت باشد. اينجاست که شخص خوابهاي خوش مي بيند و تمثّلات شيرين زلالي پيش مي آيد، حقائق آينده را مي بيند، باطن افراد را مي بيند، مي تواند با بو کردن انسانها را بشناسد و بعد با ايشان ارتباط برقرار کند و ... يعني عقل به واسطة قوة خيال مي تواند اسرار عالم و اسرار درون مردم را عکسبرداري کند. انسان هر وقت ديد نمي تواند آن را که در ذات افراد نهفته است ببيند و عکسبرداري کند، معلوم مي شود که هنوز قوة خيالش را تطهير نکرده است. لذا در مورد انبياء آمده است که ايشان به محض پا گذاشتن در اجتماع و وارد شدن در جمع مردم مي توانستند تشخيص دهند که چه کسي سر به راه است و چه کسي منحرف شده است. ايشان به واسطة دستگاه عکسبرداري‌شان درون افراد را مي بينند و اعلام مي دارند که اين درون خراب است ولو اينکه نماز شب خوان هم باشد و آن ديگري ذات پاکي دارد ولو اينکه شرابخوار باشد يا حجابش را رعايت نکند. اين است که حضرت عيسي «عَلَيهِ السَلام» هميشه به دنبال اوباش بود و سعي داشت از بين همين لاتها صحابه انتخاب کند. بعضي از خواص به ايشان مي گفتند: «آقا مگر ديوانه شده اي؟ به دنبال ما بيا و از بين ما صحابه بگير». حضرت مي فرمود: «نه! در بين همين ها کساني هستند که قابليت دارند و بايد به دام من بيفتند». اتفاقاً آن حواريوني که از خواص حضرت عيسي «عَلَيهِ السَلام» بودند نوعاً از بين ياغيهاي بيابانها به شکار حضرت در آمده بودند.» متنی را که خواندید قسمتی از شرح معرفت نفس علامه حسن زاده آملی توسط استاد صمدی آملی می باشد. چند سؤال برایم پیش آمده و آن اینکه آیا عرفا همیشه خوب یا بد بودن آدم‌ها را می ببینند یا اینکه بعضی وقتها این حالت برایشان پیش می آید؟ اگر بعضی وقتها این حالت برایشان پیش می آید خب چرا؟ این‌ها (عرفا) که دائما قوه‌ی خیالشان طهارت دارد پس دائما هم باید اسرار عالم و درون مردم برایشان مکشوف باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع ستارالعیوب‌بودنِ خداوند را فراموش نکنید که خداوند بعضاً اسرار بنده‌ی خود را برای احدی فاش نمی‌کند مگر برای کسانی‌که امکان هدایت آن بنده در آن‌ها هست و آن‌ها نیز مظهر ستارالعیوبی خداونداند. موفق باشید

17119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام .استاد وارد این لینک بشوید و به قسمت پایین صفحه بروید. 193 کتاب برای دانلود دارد که کتابهای بسیار خوبی هستند و واقعا قابل استفاده اند. لطفا نظرتان را بفرمایید که کتابها خوب بودند یا نه؟ http://soufisafinaameh.blogsky.com/1394/10 2. استاد بفرمایید نظرتان درباره شعر زیر (که شبیه قالب کتاب گلشن راز است) چیست؟ سراینده آن می تواند عارفی حقیقی و کامل باشد؟ شعر: سوال: در طریق عارفان و صوفیان اجبار چیست؟ شوق و ذوق و شاهد و هم معنی دلدار چیست؟ جواب : سالها طی شد مرا در بحث جبر و اختیار زان میان جز حیرت از آثار یارم نیست کار این معما حل نمی گردد مگر خود با سلوک هرچه ما را باز دارد نیست غیر از فکر پوک نیست کار عقل ما حل کردن این چیستان عاشقی؟ هم ناقه را سوی محبت باز ران شوق و ذوق و شاهد و معنی دلدار است او ای خوشا مستی که شد دیوانه ی رخسار هو دلستان و دلبر و دلدار ما هم ذات اوست اختیار و جبر و عقل و عشق، هر دم مات اوست شوق ما از شوق او گردیده مشتق ای رفیق ذوق ما باشد به ذوق ذات بی حدش غریق شاهد و مشهود و مشهد نیست جز رخسار وی جز خودش کو دلبر و کو دلستان، دلدار وی؟ سوال: اندکی از معنی خال و لب و گیسو بگو اندکی از غم بگو وز همت و دیدار چیست جواب: خال وحدت بر لب سرخ نگارم دیدنی است بوسه تنها از دهان او برایم چیدنی است گیسوش کسرات بی حد وجود ممکنات پیچ و تابش آرزو های کثیر جان مایت غم و هم و همت و دیدار نیست از سوی ما پیش آن جبار مطلق بود ما گردیده لا سوال: نور و علم و جهل و ظلمت را چه باشد رابطه خلوت و جلوت چه باشد معنی افکار چیست؟ جواب: جهل و ظلمت بود ماشد عین نور و علم، او نور ظلمت را کشد، علم است بر جهلت عدو ما فنا گردیم چون جهلیم و ظلمت تا ابد او بقا دارد که نور است و نباشد هیچ بد جلوت و خلوت زما در نزد او بی اعتبار جز هوا داری و مستی نیست خوش در نزد یار سوال: جلوت و خلوت چه باشد؟ ظاهر و باطن یکی است در کنار جوهر حق معنی افکار چیست؟ جواب: هر که او از سر گذشت، داند همو این سرگذشت که ندارد عشق و مستی هیچ این خاک پلشت چون حسین بن علی(ع) خاک تنت را ده به باد تا بمانی زنده و حی تا دم یوم التناد تا بر این خاک سیه چسبیده ای پستی و دون هان بخوان بر خویشتن انا الیه راجعون سوال: کیست هشیار و که باشد سالک مشتاق دوست؟ هم بگو مخمور و مست هالک و مختار چیست؟ جواب: سالک هشیار و مشتاق است مجذوب خدا تا که جذبش را نیابی، نیستی از خود رها هالک آن کو گشته زندانی این جسم خفیف سالک آن کو می پرد در عالم جان لطیف مستی و مخموری ما از سر هستی ماست در فنای مطلق ای جان آخرین مستی ماست در جهان جز ذات بی حد خدا مختار نیست این همه نقش و نگار و خال و خط بیکار نیست اختیار ای جان فقط زیبنده ی مولای ماست بندگی و اختیار اینجا ز یکدیگر جداست سوال: هم سکوت و هم خروش و هم یقین را گو به من این میان اثباط و نفی و برترین کردار چیست؟ جواب: در خروش آثار بودن در سکوت عطر فناست در یقین آرام جان و شک، همه غوغای لاست برترین کردار ما صوم و صلات و بندگی است غیر از این ابراز هستی موجب شرمندگی است نفی و اثبات این میان در لا و الا شد عیان لا فتی الا علی در نفی و اثباتت بخوان لا اله نفی و الاالله، اثبات وجود کفر نفی و دین ما هم عین این اثباط بود نفی خود بنما که اثبات خدا در نفی ما است این فنا جانا بقا اندر بقا اندر بقاست سوال: زادراه معرفت ای رهنما از جنس چیست؟ منزل و محمل چه باشد قافله سالار چیست؟ جواب: زاد راه معرفت پرسیده ای از جنس چیست زادراه معرفت ای دوست غیر از عشق نیست هر که بی عشق است او افتاده دور از معرفت بی حیات عشق ما مردار پستیم عاقبت منزل آنجایی که کردی قصد اسکان و نزول محمل آن باری که بندی تا درگاه وصول منزلت در منزل ما نیست در رفتار ماست رفتن و رفتن فقط ای دوست بهتر کار ماست تا که رفتن هست جانا حرفی از رفتن مزن پاره کن هر دم ز دست و پات بند ما و من قافله سالار تو آن رهبر فانی تست او که یار و جانپناه و دلبر جانی تست آن کسی کو غیر خیرت را نمی خواهد ز دوست قافله سالار جستی این نشان از آن اوست سوال: وندکی از عالم بالا و هم لاهوت گو تا چه باشد قسمت این کمترین اقمار چیست؟ من که ناسوتی و پستم شرح لاهوتی مخواه خاکبین و خاک بیزم نبودم دیدار شاه شوق دیداری که می بینی هم از یار من است عالم بالای من این رشته ی دار من است وحشت از گور و حراس از قبر تنگ و تار نیست چون در آنجا هم کسی غیر از نگار و یار نیست آفرین بر چشم یکتا بین مردا خدا لعنت و نفرین به هر کو دیده از چشمش دو تا ای قمر، رو روبرو بر شمس بنشین، نور جو همچو آیینه بجز از خوبی دلبر مگو همچو آیینه که بیرنگ است و بیرو و ریا باش مجلای شعاع نور خورشید خدا تا نبیند هیچکس غیر از خدا در بود تو نیست جز صیقل دلا بر سینه ی تو سود تو هر چه افزاید مرا من می گریزم از درش هر که می کاهد مرا خواهم که باشم در برش
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از راهنمایی شما. به طور اجمال سایت مذکور را نگاه کردم، فکر کنم بتوانم از آن استفاده نمایم 2- شعر مذکور از نظر محتوا خوب است و نگاه عرفانی به مسائل دارد ولی از نظر آهنگ شعری، هنوز کار دارد. موفق باشید

15759
متن پرسش
به نام خدا خدمت استاد عزیز سلام: لطف بفرمایید این حدیث شریف را توضیح دهید اذا احب الله عبدا لم یضره ذنب (پیامبر اکرم ص)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند بنده‌ای را به جهت نیّت‌های پاک و جهت‌گیری کلّی‌اش دوست داشت، حال اگر یک لغزش و گناهی از او سر بزند، آن گناه به او آن‌چنان ضرر نمی‌زند که از ادامه‌ی راه و رحمت الهی مأیوس شود. زیرا عموماً شیطان برای چنین انسان‌هایی از این نوع نقشه‌ها می‌کشد تا آن‌ها را مأیوس کند. روایت فوق شبیه همان روایتی است که رسول خدا (ص) مى‏ فرمايند: «حُبُ‏ عَلِيٍ‏ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنه‏ اى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمى‏ رساند و دشمنى على سيئه‏ اى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. موفق باشید

 


[1] ( 2)- نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.

نمایش چاپی