بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13053
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: پیرو بحث برکات زیستن عالمانه نکات و سوالاتی به ذهنم رسید که مایل به دریافت پاسخ آقای طاهرزاده می باشم، لذا قسمت هایی که به سوالات بنده مرتبط است را انتخاب کرده و سوالاتم را مطرح می کنم. «فرق فقها با روشنفکران در رویارویی با غرب آن بود که روشنفکران مذهبی در صدد بودند غرب را بپذیرند ولی وجه غیر شرعی آن را نپذیرند، ولی فقها متوجه روح فرهنگ غرب بودند و با فقه اکبر خود یعنی معارف الهی مواظب بودند ایران، ترکیه‌ی آتاتورک نشود.» از آنجا که دغدغه ی کنونی برخی در فضای حوزه و دانشگاه ارائه ی سبک زندگی اسلامی ایرانی ست و در این وادی الگوهایی که سبک زندگی را متناسب با زمان و مکان اشخاص تعریف کرده باشند غیرقابل دسترس به نظر می آیند؛ لذا از این دریچه و از این فضا که چطور مناسبات خود را به خصوص در ارتباط با غرب تعریف کنیم یقینا راه را برای طرح موضوعات عمیق و ریشه دار بازتر می کند چرا که گاهی پذیرش مسئله ی غرب که جنابعالی فرمودید راه را چه بسا به انحرافی می کشاند که سالک هم متوجه انحراف خود نیست چنان که در زندگی های کنونی موارد متعددی از این سبک و سیاق به چشم می خورد. مایلم کمی راحت و بی تکلف از زمزمه های بسیاری در نگاه به غرب سخن بگویم. اینکه برخی معتقدند غرب و متعلقات آن از فرهنگ تا فناوری و آداب و قوانین مربوط به آن همگی حکم چاقویی را دارند که گاهی ابزار آسانی انسان را فراهم می کند و گاهی ابزار قتل و می شود آلت قتاله ... 1. به نظر شما چطور می توان بر اساس روحیه ی فقها و عالمان استدلال چاقو و امثال آن (بلندگو ...) را کنار زد؟ 2. اینکه برخی غرب را سراسر فناوری و تکنولوژی می دانند و ما را انسان هایی عقب مانده، آیا روح ِ تقل تقلید از غرب برای ساخت موشک های بالستیک) نشان از عقب ماندگی ما نیسید در پذیرش غرب (به طور مثال؟) 3. اصلا آیا پذیرش غرب حد و حدودی دارد و یا به طور مطلق تعیین می شود؟ 4. و به عنوان سوال آخر بنده؛ جناب سید جمال الدین اسد آبادی فرمودند: رفتم به غرب اسلام را دیدم ولی مسلمان ندیدم، برگشتم به شرق مسلمان دیدم اما اسلام ندیدم. لطفا بفرمایید این کدام غرب است که سید جمال الدین اسد آبادی اسلام را در آن می بیند؟ این نشان از پذیرش غرب است و یا نقدی دلسوزانه به اوضاع شرق؟ قبلا از پاسخگویی شما متشکرم. ان شاءالله با پاسخ های شما بنده جرأت و جسارت طرح سوالات بعدی خود را داشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در شرایط حاضر نمی‌توانید به‌کلّی این نوع فن‌آوری‌ها را زیر پا گذاشت. با خودآگاهیِ لازم باید روح غربی را شناخت و سعی در عبور از آن داشت. 2- ما در این تاریخ قرار داریم و در مقابل روحِ شیطانی غرب باید مجهز به تسلیحاتی شویم که تجاوز را دفع کند 3- در این مورد نظرها متفاوت است. بنده عرایضی را در کتاب «مدرنیته و توهّم» عرض کرده‌ام. در مورد سید جمال خوب است به جواب سؤال‌های 3491 و 6830 و 12047 رجوع فرمایید. موفق باشید

12893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب: جناب استاد بنده پیشتر به خاطر نزدیکی به برخی جریان ها در مقام نقد شما متاسفانه بی محابا بودم و احیانا غیبت شما را و - خاک بر سرم - ناروا و تهمتی را به شما روا داشته ام. الان به جد پشیمانم و رضایت حضرت عالی برایم بسیار بسیار بسیار مهم است. بفرمایید چه کنم تا رضایت حضرت عالی کسب شود؟ هر چه باشد به گوشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان وقت هم که غیبت می‌کردید، به دنبال نقدِ بدی‌های بنده بودید و من راضی بودم چه برسد به حالا. موفق باشید

12667
متن پرسش
سلام علیکم: چرا برای شب قدر سوره های «روم» و «دخان» و «عنکبوت» باید خوانده شود؟ چرا باید برای بخشیده شدن در ماه رمضان اطمینان داشت و آیا روایات بخشیده شدن شامل همه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً علت خواندن سوره‌های مذکور را در شب قدر نمی‌دانم. وقتی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ماه رمضان را ماه رحمت و مغفرت معرفی کرده‌اند چرا به مغفرت خداوند در این ماه اطمینان نداشته باشیم؟ موفق باشید

11887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: آیا مطرح کردن مسائل معرفت النفس و مسائل براهین صدیقین و حرکت جوهری و مسائل مربوط به معاد در رده های سنی دوره دبیرستان در حلقه های صالحین بسیج را مجاز می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری نیاز نیست ولی سایر مباحث را می‌توانند بگیرند. موفق باشید

10761
متن پرسش
استاد عزیز سلام: از پاسخگویی شما سپاسگزارم، اما برای سوالم 3 موضوع حل نشد لطفا توضیح بیشتری در ارتباط با سوال 10705 بفرمایید. ببخشید که مجبورم سوال را تکرار کنم. موضوعات حل نشده را شماره گذاری می کنم. در تمامی این حرفها منکر نظارت خدا بر زندگی خود نیستیم اتفاقا چون خدا را شاهد مشکلات می بینیم توقع ما عوض می شود که چرا پاسخی نمی گیریم. و اتفاقا کلید حل مشکل را در دست خدا می دانیم قضیه ما تغییر می کند. 1- حالا در بحث روانشناسی مثلا کتاب اسکاول شین که یک فرد مسیحی آن را نوشته و کشیش هم هست برای گرفتارها ادبیات خاص خودش را دارد و قوانینی را وضع کرده که اتفاقا جوابدهیش بهتر از این روایات است مثلا برای رفع بیکاری می گوید هر روز این جمله را تکرار کن من کاری دارم عالی با موقعیت عالی با خدمتی عالی برای پاداش عالی. یا نمونه دیگرش که برای درست شدن اوضاع و شرایط است می گوید بگویید تنها آنچه برای خدا حقیقت دارد برای من حقیقت دارد زیرا من و پدر یکی هستیم. خوب جالب اینجاست که شما با گفتن این کلمات مشکلتان حل می شود. نگویید هر مشکلی زمانی دارد و در واقع چون زمان آن به اتمام رسیده مشکل حل شده و ربطی به این کلمات ندارد اگر قرار باشد آنچه که بر اساس روایات به ما رسیده قطعیت نداشته باشه خوب از کجا معلوم شاید اگر فرد این کلمات را نمی گفت مشکلش حل نمی شد؟ در حالیکه با اذکاری که در روایات هست مشکلش حل نشده؟ بحث تلقین در کار نیست چون وقتی فردی گرفتار می شود با امید اجابت در خانه اهل بیت را می زند و نذر و نیاز می کند و با اعتقاد کامل سوی آنها می رود حالا که جواب نگرفته عجله ای هم نداشته صبر هم در حد وسع خود داشته به نتیجه نرسیده به سراغ دعا و ذکر و این جور مسائل می رود. (این موضوع با قضیه بازخوانی که فرمودید زیاد منطبق نیست) 2- یا اذکاری مثل صلوات و تسبیحات از کجا معلوم ثواب آنچه که گفته شده شامل همه بشه مثلا با گفتن ذکر صلوات ترازوی اعمال سنگین می شود خوب از کجا معلوم؟ کتاب شرح معاد را می خوانیم اما از کجا معلوم این روایات برای همه صادق باشد؟ مثلا حجت الاسلام انصاریان در یکی از سخنرانیهای خودش می گفت فرد گنهکاری با دادن تکه ای گوشت به ماده سگی آمرزیده شده و اینچنین از سعه رحمت وجود خدا صحبت می کرد خوب ما کدام را بپذیریم، درست است شاید چنین فرصتی به ما داده نشه که با رحم به یک سگ ما هم عاقبت بخیر بشیم ولی از کجا معلوم مباحث شما در معاد و کتب دیگر که قطعا شرح و تفصیل آیات و روایات است درست باشد؟ شاید مباحث شما هم نسبی باشد برای عده ای اتفاق بیفتد و برای عده ای خیر!!!! یا کتب دینی دیگری که داریم از کجا معلوم برای ما صدق کند چرا باید برای احتمالات اینقدر به خودمون رنج و زحمت بدهیم که مثلا شاید شامل ما بشود؟؟؟ 3- از کجا معلوم که اتفاقات زندگی ما بر اساس شانس و تقدیرات و تصادف نباشد؟ هر چند احتیاط شرط عقل است اما ضرورتش چیه؟ که شاید بشود شاید نشود باور کنید عقل من هیچ احتمالی را پذیرا نیست و نمی پذیرد، چون یک مسیحی از ائمه ما کرامت می بیند حاجت می گیرد اما یک شیعه نه، خوب اون مسیحی برتر از شیعه است؟ (این هم به نظرم به نظرم با فرمایش شما همخوانی ندارد) لطفا هر 3 موضوع را بسط دهید. پیشاپیش از لطفتان ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید متوجه توحید و معارف توحیدی در این تاریخ بشویم و در ذیل آن زندگی خود را معنا کنیم. اگر رسیدیم به این‌که در این تاریخ خداوند از طریق حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و قرآن کریم با ما سخن می‌گوید و در راستای اعتقاد به قرآن متوجه اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بشویم می‌توانیم از این سؤال‌ها و شک‌هایی که کرده‌اید آزاد شویم. بحث اصلی هر انسانی این است که آیا ما راهی به سوی خداوند داریم یا نه؟ قرآن نشان می‌دهد که معجزه‌ای است جهت اثبات این موضوع. اگر این برایتان حلّ نشود همواره سرگردان خواهید بود و می‌مانید چرا خدا جواب ما را نمی‌دهد. موفق باشید
9603
متن پرسش
سلام علیکم و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در مورد سیر مطالعاتی فرموده بودید که صوت کتاب ده نکته از معرفت نفس را گوش دهیم به همراه خواندن کتابش. بنده چون صوت این مجالس در روی سایت نبود فقط کتابش را خواندم. آیا کفایت می کند؟ اگر ممکن است صوت این جلسات را روی سایت قرار دهید. در جای دیگر فرموده بودید چاپ جدید جلد اول کتاب فرزندم اینچنین باید بود خوانده شود. بنده چاپ قدیم را تهیه و مطالعه کرده ام آیا چاپ قدیم و جدید خیلی فرق دارد؟ نیاز به مطالعه چاپ جدید هست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب ده نکته متنی است که با شرح آن کامل می‌شود. با سایت تماس بگیرید که اگر نمی‌توانند روی سایت بگذارند، برایتان پست کنند یا با گروه فرهنگی المیزان تماس بگیرید تا برایتان پست کنند. تلفن حاج آقا نظری 09136032342). 2- چاپ جدید فرزندم با جنبه‌ی سلوکیِ دقیق‌تری تنظیم شده و خوب است دوستان با دقت مطالب آن را دنبال کنند. موفق باشید
7541
متن پرسش
با سلام در مورد رزق حدیثی هست که میفرماید رزقی هست که مانند اجل دنبال انسان است.از طرف دیگر میفرمایید مردم آفریقا که بر علیه ظلم قیام نکرده اند رزقشان کم است.این سخن شما با این حدیث در تناقض نیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون در همان روایت هست که بعضی اعمال رزق را تنگ می‌کند، می‌توان نتیجه گرفت اگر وظیفه‌ی خود را درست انجام ندهیم در رسیدن به رزق مقسوم به زحمت می‌ افتیم ولی در هر حال رزق مقسوم به ما می‌رسد. موفق باشید
7429
متن پرسش
سلام.دربحث معادفرمودیداعمال بدوخوب ما صورت دارند.حال درصورت توبه از عملی تکلیف صورتی که ایجادشده چه میشود؟ایا قضیه همان تبدیل سیآت وگناهان به حسنه است؟اگرهم اینطوراست چگونه من گناهکاراگرچه توبه هم کرده باشم جزای عملم را نمیبینم؟!!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که صورت‌های اعمال در معاد از طریق نفس ساخته می‌شود حال کسی که توبه کرده و نفس او از آن اعمال روی برگردانده دیگر اراده‌ای برای انجام آن عمل ندارد تا صورتی مناسب آن بسازد و تماماً شخصیت دیگری است و آن اعمال در این شخصیت جدید نیست تا جزای آن معنا داشته باشد. موفق باشید
6353
متن پرسش
سلام.ابتدا سوالی راجع به این موضوع داشتم که آیا مفهوم تجلی با خلق یکی است؟ آیا هرچه جز ذات احدی مخلوق میبا شد ؟اگر این طوراست پس اسماءحضرت حق از جمله اسم جلاله الله نیز مخلوق می باشد؟به هرحال این موضوعی است که با یک سری از مسائل دیگر دغدغه ی ذهنی برایم ایجادکرده.ممنون که سوالات امثال من را پاسخ می دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند نور اسمی از اسماء خود را در جایی که امکان ظهور داشت متجلی کرد می‌گوییم خداوند آن شیئ را خلق کرد و هرچیزی جز خدا مخلوق است و از خود وجودی ندارد ولی اسماء الهی شئونات حضرت حق است و نه چیزی غیر از حضرت حق تا لازم آید مخلوق خداوند باشند. موفق باشید
5518
متن پرسش
سلام علیکم. یکی از دلایل وجود روح و بعدی غیر مادی ثابت بودن "من " میباشد. یکی از بحث های این است که سلول ها در طول سال ها عوض میشوند ولی ما خودمون هستیم و تغییر نکرده ایم. یکی از تناقضاتی که وجود دارد ژنتیک است. اگر سلول ها عوض میشوند پس ژن ها هم باید عوض شوند ولی مشاهده میکنیم ژن ما اصلا تغییر نمیکند. پس دلیل می اورند این اطلاعات حافظه هم مانند هر اطلاعات دیگری در ما حفظ میشود و ربطی به تبدیل سلول ها ندارد. این تناقض چگونه برطرف میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کس در این شک ندارد که سلول‌ها عوض می‌شود ولی باز بدن ما همان بدن است چون روحی که بدن را تدبیر می‌کند ثابت است و در همان راستایی که بدن‌های بعدی همان بدن روح است باید ژن‌ها را به‌عنوان عامل ثبات بعضی از ابعاد بدن تعریف کرد وگرنه اتفاقاً تناقضی که می‌فرمایید برای طرف مقابل هست که این عامل ثبات که خودش تغییر می‌کند چگونه وسیله‌ی ثبات شخصیت می‌شود چون بالاخره ژن‌ها در متن سلول‌هایی است که تغییر کرده، مگر آن‌که متوجه شویم عامل ثبات سلول‌ها و ژن‌ها چیز بالاتری است که یک نحوه ثبات در آن هست و آن روح است. موفق باشید
3837
متن پرسش
با سلام می خواستم بپرسم برای برون رفت از عالم غرب و ساخت تمدن شیعی باید از کجا شروع کرد؟ و چگونه؟ باید از مردم شروع کرد؟ از مسئولین شروع کرد؟ و اصلاً از علم شروع کرد از تفکر شروع کرد؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کتاب «انقلاب اسلامی، عامل برون‌رفت از عهد غربی» و یا کتاب «مبانی توسعه و فرهنگ» از شهید آوینی خوب باشد. موفق باشید
1536

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی وقتی خبر شهادت کسانی چون شهید احمدی روشن و سیره ی زندگی اونها رو می شنوم و این که چقدر براشون تلاش شبانه روزی برای پیشرفت ایران مهم بوده این سوال برام پیش میاد که چرا؟ و رابطه ی بین پیشرفت ایران اسلامی و اسلام و جهاد در راه خدا برام حل نشده ! چه کار باید بکنم که برای من نوعی هم این ایمان و انگیزه و جدیت شکل بگیره؟ دانشجوی فیزیک هستم درسم رو در دانشگاه سر سری خوندم و بدون این که به فهم اون و موفق شدن در اون اهمیت بدم به این دلیل که با این علوم نمی تونم ارتباط برقرار کنم اما الان وقتی می بینم کسانی با گذاشتن زندگیشون در این علومی که مبنای الهی نداره به درجات اعلی می رسند دچار پوچی و تناقض می شم و از گذشته ی خودم پشیمان. موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ما در شرایطی هستیم که باید فرهنگ غرب را پشت سر بگذاریم و در دو جبهه‌ی علمی و فرهنگی خودکفا باشیم. وقتی خداوند به کسی این توفیق را داد تا در جبهه‌ی علمی، کشور اسلامی را از وابستگی به غرب سلطه‌گر آزاد کند و در این راه سر از پا نشناخت به همان معنویتی می‌رسد که کسی بخواهد از طریق فعالیت‌های فرهنگی، روح معنویت را را به جامعه برگرداند. سعی کنید در همان جایی که هستید و خداوند شرایط خدمت به نظام اسلامی را برایتان فراهم کرده است کوتاهی نکنید. موفق باشید
1335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام وعرض ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده و تشکر فراوان از اینکه برای پاسخگویی به این پرسش ها وقت می گذارید. من دانشجوی سال آخریکی از رشته های مهندسی هستم.(که البته نمی دانم چرا در این رشته ام؟!شاید همرنگ جماعت شدن وشایدهم....)از ترم 3 این پرسش که یک دختر به چه انگیزه ای در یک رشته فنی-مهندسی تحصیل می کند دغدغه ذهنی ام شده بود. اما شاید اشتغال بیش از حد به درسها مرا از یافتن یک جواب اساسی برای این سوال بازداشت(چون همیشه میگم یک مسلمان باید کارش را به بهترین نحو انجام بدهدوهمین اعتقاد باعث شده تا همه انرژی و وقتم را برای درسم بگذارم) تا اینکه حالا در ترم 7 که فرصت تصمیم گیری برای ارشد هم هست این دغدغه مرا رها نمی کند(الان دارم به این فکر می کنم که یک مسلمان اول باید نقشش را پیدا کندوبعد همه هم و غم خود را برای آن بگذارد). جایگاه تحصیل در یک رشته مهندسی در پازل یک انسان موفق کجاست؟ بعضی ها معتقدند مذهبی ها نباید فضارا به این راحتی خالی کنند اما آیا واقعا نقش یک خانم مذهبی در جامعه اسلامی این است؟! آیا تحصیل در یک رشته مهندسی و رسیدن به جایگاهی در این زمینه باید هدف غایی باشد؟( در دعای مکارم الاخلاق خواندم که:"واستعملنی بما تسیلنی غدا عنه "و بارها از خودم پرسیدم آن نقش واقعی من چیست؟) از طرف دیگر احساس می کنم حضور یک خانم در فضاهای مختلط دانشگاهها آن صفای روحی و باطنی را که در تربیت وتعالی کانون یک خانواده می تواند موثر باشد از او می گیرد.جمله ای به این مضمون ازحضرت زهرا در جایی شنیده ام :"بهترین چیز برای زنان آن است که هیچ مردی اورانشناسد(یانبیند)". با توجه به این تفاسیر از شما راهنمایی می خواهم تا کمکم کنید آن نقش واقعی ام را در زندگی پیدا کنم و در مسیری حرکت کنم که صراط مستقیم الهی باشد . التماس دعا.....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی بتوانیم خود را طوری رشد دهیم که در معرفت خدا و معاد و معرفت نبی و امام به فهمی روشن رسیده‌باشیم و واجبات الهی را به خوبی رعایت کنیم و محرمات راترک کنیم، در هر جایی از نظام اسلامی به عنوان یک نوع سلوک معنوی خدمت کنیم، ابدیّت خود را رونق بخشیده‌ایم. فکر می‌کنم می‌توانید در کنار ادامه‌ی رشته‌ی خود به معارف الهی نیز بپردازید تا در عین آن‌که به آن‌چه فردای قیامت از شما می‌پرسند بتوانید جواب دهید . فعلا در جاده‌ای که قرارگرفته‌اید متوقف نشوید تا آن‌چه خدا می‌خواهد پیش آید. روایتی که آورده‌اید در امور فردی است در امور اجتماعی سیره‌ی فاطمه زهرا«سلام‌الله‌علیها» حضور در صحنه بود و به این لحاظ فکر می‌کنیم می‌توانید به فعالیت‌هایی که درحال حاضر و بعد در رشته‌ی مهندسی دارید، سلوک خود را نیز داشته‌باشید. موفق باشید
1234

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد -بنده حدود بیست و هشت سال در انتخاب هدف و شیوه درست زندگی کردن سرگردان بودم و بالاخره خدا بنده را شامل لطف خود قرار داد و با اشنا شدن با کتابهای شما از بوچی و سرگردانی تا حدودی نجات بیدا کردم. در این مدتی که با کتابهای شما اشنا شدم مسیر زندگی من بسیار تغییر کرد و روشی که بیشترین تاثیر در تغییر رفتار و حالات من به وجود اورد کم خوردن غذا است .و نا دیده گرفتن این روش باعث بازگشت حالات و رفتار قبل و حتی شدید تر میشود اما چیزی که باعث آزار من شده این است که اطرافیانم مدام میگویند اشتباه میکنی -مریض میشوی و حتی بدر و مادرم هم از این کار من راضی نیستند و من میدانم خوردن چه بلایی به سر من میاورد از شما میخواهم بنده را راهنمایی بفرماییید -با تشکر -التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: دستور آیت‌الله بهجت«رضوان‌الله‌علیه» را در این مورد مد نظر قراردهید که می‌فرمایند: «به خودتان سهم بدهید و در سهم دادن هم خیلی کم سهم ندهید ولی بعد از خوردن سهمتان دیگر از سر سفره بلند شوید». موفق باشید
22332
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم: سوالی در رابطه با محتوای کتاب «هدف حیات زمینی آدم» داشتم! فرموده اید که جنس آدم شجره گرا و کثرت گراست و همین موجب هبوط وی شد! اما مگر آفرینش «جنس» آدم در اختیار خداوند نبوده است!؟ آیا می توان گفت که آدم حداقل در بهشت نزولی اختیاری از خود نداشته و خداوند با این هدف که آدم از زمین با اراده و اختیار خود به بهشت صعودی راه پیدا کند، چنین برنامه ای را طرح کرده باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار انسان در هرحال ذاتیِ خود انسان است و این مسئله‌ی مهمی است که در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بر آن تأکید شده است. موفق باشید

20391
متن پرسش
عرض سلام و تهیت: ۱. چرا حضرت زینب سلام الله علیها در آن لحظه فرمودند اللهم تقبل منا، اگر ما رایت الا جمیلا بود و مدیریت کامل امام معصوم در کربلا، کلام حضرت زینب چه معنا و تناسبی داشت؟ ۲. دلیل گل کردن شهید حججی و اینکه در دنیا توسط خدا مطرح شد چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر حال یک موضوع آن است که حضرت زینب کبری «سلام‌اللّه‌علیها» متوجه زیبایی کاری می‌شوند که در مسیر الهی جلو رفته است و موضوع دیگر آن است که تقاضا می‌کنند خداوند آن عمل را بپذیرد تا رشد کند و جهان‌گیر شود 2- در عین صفا و خلوص شهید حججی ظاهراً خدا می‌خواهد از طریق این شهید شایسته، سرآغازِ دیگری از انقلاب اسلامی را بنمایاند. به قول معروف؛ این راهی است که از «سر» گرفتیم و این اولِ کلام است ما از این به بعد باید با چشمی دقیق‌تر انقلاب را بنگریم با همان چشمی که شهید حججی عزیز افق‌های دور انقلاب را نگریست و خواست ما نیز از آن افق چشم برنداریم. موفق باشید

20026
متن پرسش
با تقدیم سلام: در تکمیل بحث عین ثابته گاهی ریشه سوالات به نوع نگاه ما برمی گردد همه می پرسیم چطور ممکن است عین ثابته ی کسی فقر را انتخاب کند اما کسی نمی پرسد چطور عین ثابته کسی ثروتی را انتخاب کرده که منجر به کفرش شده، با تعجب بسیار می پرسیم چطور عین ثابته ی کسی رحم زناکار را انتخاب کرده اما نمی پرسیم چطور رحم غیبت کننده را انتخاب کرده غیبتی که از ۳۶ بار زنا بدتر است و اعجاب ما باید چند برابر باشد. اگر معیار، حقیر بودن است که رحم دومی حقیرتر باید باشد گاهی زنا و فقر و صورت نازیبا و غصه ای جسمی را بد می دانیم چون جامعه اینها را بد می داند و اگر وارد جامعه ای شویم که اینها را نه تنها بد که نعمت می داند این سوالات هم منتفی می شوند ثانیا طبع انسان نارضایتی و اعتراض است ما به نعمتها هم اعتراض داریم اوائل خوشحالیم ولی در ادامه کار به انکار می کشد یعنی نارضایتی ثالثا شاید جواب این سوال که چرا برخی از ما همسران با ایمان یا خانواده بزرگان را انتخاب نکردیم یا چرا نجفی قوچانی در خانه ی قاضی به دنیا نیامد این باشد که اتفاقا گاهی چون ایمان را انتخاب کرده ایم باید کنار همسر بد و در خانواده ی بد باشیم چون اگر با این شخصیت و ضعفها در خانه بزرگان بودیم شاید خوبیهایی داشتیم اما چون تقلیدی بود ارزش کمی داشت ولی در خانواده معمولی این شخصیت خودش را مجبور به جستجو و تعمق می بیند و به عالی ترین درجات می رسد البته نگاههای دقیق تری در این میان هست. درست است جناب استاد؟ ۲. عین ثابته در عین یک سری اختیارها اما قدر و اندازه اش معلول اختیارش نبوده درست است؟ عین ثابته یعنی شخصیتی با این میزان هوش و یا ظرفیت حافظه و خیال و... این را خدا بدون اختیار ما خلق کرده. یعنی اختیار تام نداریم درست است حضرت استاد؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است 2- همین‌طور که عرض شد عین ثابته‌ی هر شخص، حدّ ذاتیِ امکان آن است و از این جهت تنها وجود علمی دارد و در علم خداوند است و خداوند آن وجودِ علمی را با خطابِ «کن» یعنی باش، وجود می‌دهد. پیشنهاد می‌شود در این مورد علاوه بر مقاله‌ی «عین ثابته»، مباحثی که در شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان شد را دنبال فرمایید. موفق باشید

17600
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند: لازم به ذکر است که بنده از شاگردانتان نیستم و با میاحث شما آشناییتی ندارم و لطف می کنید اگر پاسخ مرا به صورت عمومی دهید: مهمترین سوال بنده اینست که رهبری در یک سری مسائل چرا قاطعانه و محکم وارد نمی شود زیاد شنیدم که می گویند باید مردم بخواهند و تا مردم به آن بصیرت نرسند رهبری نمی تواند کار کند یا جلوتر از مردم حرکت کند. ولی اصلا نمی توانم این پاسخ را هضم کنم و اصلا من مطمئنم اگر رهبری در یک سری مسائل وارد شوند مردم واقعا خوشحال می شوند که حداقل یک نفر در این جامعه به فکر مردم است و پشتشان است. مثلا در همین حقوق های نجومی درست است که صحبت کردند به مسئولین گفتند پیگیری کنید اینها را و... ولی وقتی مسئولین کوتاهی کردند رهبری آیا نباید کاری کند؟ مگر اینها پول بیت المالی نیست که امام علی (ع) اینقدر رویش حساس بود که به ایشان می گفتند حکومتت پایدار نمی ماند و جنگ و اینها می شود اگر بخواهی بیت المال را مساوی تقسیم کنی می فرمودند بشود. یا اینکه حضرت علی (ع) وقتی می فمند یکی از کارگزاران اقتصادی ایشان اختلاس و خیانتی کرده می گویند که سریع عزلش کنید، حبسش کنید و در نماز جمعه 35 ضربه شلاق بزنید. خب چرا رهبری اینقدر قاطع و محکم و سریع عمل نمی کنند و رهبری در سخنرانی اخیرشان با دانشجویان گفتند که البته اگر یک جایی حس شود که اصل نظام در خطر است رهبری مستقیما وارد می شود. سوال من این است مگر آرمان های نظام جزء اصل نطام نیست؟ مگر عدالت جزء آرمان های نظام نیست؟ چرا پس مستقیما وارد نمی شوند؟ من با سیاست های خارجی رهبری بسیار موافقم ولی آن قاطعیت در سیاست های خارجی ایشان را در سیاست داخلی شان نمی بینم. مگر در قانون اساسی نیامده که رهبری وظیفه نظارت بر سه قوه را دارند خب این چه نظارتی می شود که این همه مشکل در قوه ها وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم مقام معظم رهبری موضوعات را پیگیری نکنند، می‌ماند که ایشان در این شرایط متوجه‌ی مشکلاتِ زیرساختی و تاریخی ما هستند و برای برگرداندن امور، به مسیر اصلی، حکمت و حوصله‌ی لازم به به‌کار می‌برند تا تشنجی ایجاد نشود و برای آبادکردن دهی، شهری خراب نگردد. موفق باشید

16208
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ببخشید آقای طاهر زاده به نظر شما الان کجا میشه برای یادگیری و آموختن فصوص و فتوحات رفت؟ آیا اطلاع دارید کجا این درس ها رو میگن؟ ببخشید خود شما فتوحات و فصوص رو چطور خوندید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر پس از سیر مطالعاتیِ سایت، با کتاب «آداب الصلواة» - بنده حدود 100 جلسه شرح صوتی بر آن داشته‌ام – و با شرح حمد امام و کتاب «مصباح‌الهدایه» شروع کنید، خداوند بقیه‌ی راه را در مقابل شما می‌گشاید. موفق باشید 

15936
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی (ره)، فرق بین کبر و عجب در چیست؟ چون بعضی مواقع خود شخص هم متوجه نیست که دچار عجب شده است. برای رفع آنها چه باید کرد؟ لطفا به اختصار بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «عجب» زیرمجموعه‌ی کبر است. اگر انسان متوجه نور توحید افعالی بشود، و همه‌چیز را از خدا بداند کمالی برای خودش به صورت استقلالی قائل نمی‌باشد و در همین رابطه، توفیقاتی را هم که به‌دست می‌آورد از خدا می‌‌داند و برای رهایی از «عجب» به خود می‌گوید: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حق بدان، نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

15677
متن پرسش
آیا می شود شخصی به کلام (اصول عقاید)، شریعت (فقه ) و اخلاق، اهتمام کافی بورزد و رشد کند ولی بی نیاز از عرفان باشد؟ در این صورت نقش عرفان و سیر و سلوک در تکامل انسان چیست؟ آیا ورود به عرفان عملی ضرورت دارد؟ مخصوص خواص است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان؛ نگاه ما را به شریعت اعم از عقاید و فقه و اخلاق عمیق می‌کند و نیاز روح انسان است، به‌خصوص در این دوران که ظلمات، عالَم را گرفته، باید با عمق بیشتری از شریعت در مقابل آن ایستادگی کرد. موفق باشید

15091
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: اگر قیامت همین الان است و پیامبر (ص) می فرماید «الان قیامتی قائم» آیا می شود گفت که بعضی ها برزخ ندارند و وقتی رحلت کردند در قیامتند چون طبق قاعده ما می شویم قیامت نه می رویم قیامت، و برزخ هم برای این بود که ما را پاک کنند حال کسی که پاک پاک است پس باید وقتی رحلت کرد قیامتی شود نه برزخی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. یعنی امثال ملاصدراها از آثارشان پیدا است که در همین دنیا، برزخ خود را طی کرده‌اند و به تجرد قیامتی رسیده‌اند. به همین جهت قرآن می‌‌فرماید: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ» (68/ زمر). در این آیه روشن می‌کند که عده‌ای فوق نفخه‌ی صور هستند و نفخه‌ی صور به آن‌ها برخورد نمی‌کند تا به قیامت‌شان منتقل کند، زیرا در قیامت هستند. که در روایت، مصداق کامل این نوع افراد را اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می‌داند. موفق باشید

14916
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: استاد به حضرتعالی خسته نباشید میگم و تقاضای دعای خیر دارم از شما می خواستم بپرسم اینکه در روایات داریم که اگر انسان هر چه را حقیقتا دوست بدارد با آن محشور می شود چگونه است؟ فی المثل اگر من واقعا علامه طباطبایی رحمه الله علیه را دوست دارم در عالم دیگر با ایشان محشور می شوم؟ خودم اینگونه خودم را قانع می کنم که این حدیث در عالم خواب هم عملی می شود، مثلا من در خواب کسی را می بینم و با او هستم بدون اینکه روح آن فرد هم درگیر من باشد، یعنی آن فردی که من خوابش را می بینم، روح او در جایی دیگر در حال سیر است و ابدا نمی داند که همزمان من هم همراه او هستم (با توجه به تجرد روح که شما در مباحث بیان کردید). حالا سوال اصلی من این است که در عالم آخرت هم همین گونه با افرادی که دوستشان داریم محشور می شویم؟ (صرفا با تصویر ذهنی که از آنان داریم)، یا اینکه حقیقتا با افرادی که دوستشان داریم محشور هستیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا که نه! 2- آری! هرکس را که دوست داشته باشیم با آن محشور می‌شویم ولی اگر دنیا را دوست داشته باشیم؛ دنیا در قیامت به صورت آتش است و با آتش محشور می‌شویم. موفق باشید

14393
متن پرسش
سلام علیکم: خداوند اول مرگ را خلق کرد یا حیات را؟ چرا؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم این سؤال به چه دردی می‌خورد؟!! موفق باشید

14196
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: حدیثی در مورد ازدواج داریم که پیامبر فرمودند: ازدواج سنت من است هر کس از آن روی بر گرداند از من نیست. استاد آیا این برداشت درست است که برای برآورده شدن نیازهای جنسی یا باید طبق حدیث ازدواج کرد و یا به هر دلیلی که نمی شود ازدواج کرد باید عفت پیشه کرد. و در این صورت باز هم انسان در صنف دوستداران و پیروان رسول الله است و منظور از پیروی نکردن می تواند کسانی باشد که اهل زنا و ..... می باشند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار درستی است زیرا حتی پیامبرانی مثل حضرت یحیی ازدواج نکردند در حالی‌که در مقام نبوت و مقام اُنس با خدا بودند. موفق باشید

نمایش چاپی