باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نباید مشغول عیب دیگران شویم. آنها هم مثل شما سعی دارند رذائل خود را از خود دور کنند و مثل من و شما هنوز گرفتار آن هستند، پس باید طوری به آنها نگاه کرد که از آن رذائل رستهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن رفیق، عاشق خوب کسی شده است. إنشاءاللّه شرح بنده، «آنچنان را آنچنانتر» میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دکتر داوری همیشه سعی دارد اشاراتی را مدّ نظر ما قرار دهد که در دل آن اشارات، ما خودمان راه را پیدا کنیم. و در جمعبندی بنده عرض کردم در این تاریخ با نظر به شخصیت اشراقی حضرت امام، تفکر به تاریخ ما برمیگردد، زیرا ما در سابقهی دینی خود باید به دنبال تفکر باشیم و عقل دینی برای ما امکان تفکر را فراهم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در این مورد نمیشناسم و در مورد آیهی مذکور مفسرین میفرمایند عالین مقامی از فرشتههای «مهیمن» هستند که اساساً خطابی به آنها تعلق نمیگیرد. آنها محو جمال حقاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری مسلّم اگر حرّ چنین اقدامی را نمیکرد ممکن بود شرایط دیگری بهوجود آید. ولی این ظاهر قضیه است، گویا تقدیری که حضرت حق اراده کرده بود همان بود که میخواست با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» امویان را حذف کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به کتاب لغت رجوع فرمایید. سؤالاتی هست که اگر مشغول این نوع سؤالات شوم، از جواب آنها باز میمانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون حضرت میفرمایند اولین مخلوق، نور من بود، پس اولاً: بحث مخلوقیت در میان است، ثانیاً: آن خلقت نوری را به خود نسبت میدهند. لذا به اعتبار روایتی که میفرمایند: « «وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ (ص)»[1] اول ما و اوسط ما و آخر ما محمد (ص) است. لذا روایت مورد بحث، مربوط به مقام اهلالبیت «علیهمالسلام» میباشد و ربطی به احدیت که شئونی از شئون الهی است، ندارد. در این مورد خوب است کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام مطالعه شود. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 25، ص 363.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خوبی است ولی با توجه به اینکه تنظیم آن توسط غیر معصوم بوده و او تنها شواهدی برای سخن خود از معصوم آورده است؛ نمیتواند به خودی خود یک کتاب سلوکی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و ارزندهای را نسبت به فیلم «یتیمخانهی ایران» مدّ نظر قرار دادهاید. عنایت داشته باشید که نویسنده و کارگردان محترم سعی دارد دو دیدگاه از دو نوع روحانیت را نسبت به نحوهی برخورد با استعمار، متذکر شود و اینکه آن روحانی مبارز و مردمی را در آن صحنه به آن شکل که در حال تهیهی قلیان است؛ نشان میدهد میخواهد بیننده را اولاً: متوجه کند که روحانیت مرعوب حتی رئیس نظمیهی وقت نمیشود و لذا آتشگردانِ قلیان را به او میدهد که بچرخاند. کاری که مرحوم مدرس«رضواناللّهتعالیعلیه» میکرده تا عوامل رضاخانی را تحقیر کند. ثانیاً: کارگردان و نویسنده خواسته است از آن طریق نشان دهد حتی در چنین بحرانهایی باز روحانیت هستند که مرجع نیروهای امنیتی خواهند بود. در هر صورت عموماً این نوع فیلمها ابعاد نهفتهی غیر مستقیمی دارند که باید مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «رق منشور» و «بحر مسجور» را باید در تفاسیر اعم از تفاسیری مثل المیزان و یا تفاسیری مثل تفسیر منسوب به محیی الدین دنبال کنید. بنده نیز عرایضی در این رابطه در بحث سوره طور داشته ام 2. «بیت معمور» مقام نازلهی عرش است. بنابر این مربوط به عالم مثال میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار درستی است. برزخ یعنی داشتن احساسی از خود که در آن هیچ نسبتی از نسبتهای دنیا در آن نیست. حال هراندازه ما نیز نسبتهای اعتباری دنیایی را، اعتباری و غیر اصیل ببینیم؛ به همان اندازه به احساسِ برزخی خود نزدیک میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در جامعهای که علی«علیهالسلام» حکومت میکردند مشکلات نبود؟ آیا باید آن مشکلات را به پای مدیریت معصومانهی علی«علیهالسلام» بگذاریم؟ یا پای مردمی که مقید به رعایت رهنمودهای آن حضرت نبودند؟! آری! رهبری معصوم نیستند، ولی ملاک تشخیص حق از باطل در کارهای ایشان باید بر اساس قرآن و عترت باشد، نه بر اساس ضعفهای عدهای که رعایت حقوق بقیه را نمیکنند. موفق باشید