باسمه تعالی: سلام علیکم: مسیحا دمی بالاتر از سخن خدا در این مورد نیست که در آیه 53 سوره «زمر» با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو همه گنهکاران را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ اَسْرَفُوا عَلى اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیم). دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمومنان على(علیه السلام) فرمود: «در تمام قرآن آیه اى وسیعتر از این آیه نیست» (ما فِى القُرْآنِ آیَهٌ اَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ اَسْرَفُوا...). دلیل آن نیز روشن است زیرا: 1 ـ تعبیر به «یا عِبادِىَ» (اى بندگان من!) آغازگر لطفى است از ناحیه پروردگار. 2 ـ تعبیر به «اسراف» به جاى «ظلم و گناه و جنایت» نیز لطف دیگرى است. 3 ـ تعبیر به «عَلى اَنْفُسِهِم» که نشان مى دهد گناهان آدمى همه به خود او باز مى گردد، نشانه دیگرى از محبت پروردگار است، همان گونه که یک پدر دلسوز، به فرزند خویش مى گوید: این همه بر خود ستم مکن! 4 ـ تعبیر به «لاتَقْنَطُوا» (مایوس نشوید) با توجه به این که: «قنوط» در اصل به معنى مایوس شدن از خیر است، به تنهائى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از «لطف الهى» نومید گردند. 5 ـ تعبیر «مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ» بعد از جمله «لاتَقْنَطُوا» تاکید بیشترى بر این خیر و محبت مى باشد. 6 ـ هنگامى که به جمله «اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ» مى رسیم که با حرف تاکید آغاز شده و کلمه «الذنوب» (جمع با الف و لام) همه گناهان را بدون استثنا در بر مى گیرد، سخن اوج مى گیرد و دریاى رحمت مواج مى شود. 7 ـ هنگامى که «جَمِیْعاً» به عنوان تاکید دیگرى بر آن افزوده مى شود امیدوارى به آخرین مرحله مى رسد. 8 و 9 ـ توصیف خداوند به «غفور» و «رحیم» که دو وصف از اوصاف امیدبخش پروردگار است، در پایان آیه، جائى براى کمترین یاس و نومیدى باقى نمى گذارد. آرى، به همین دلیل، آیه فوق گسترده ترین آیات قرآن است، که شمول آن هر گونه گناه را در بر مى گیرد، و نیز به همین دلیل، از امیدبخش ترین آیات قرآن مجید محسوب مى شود. و به راستى، از کسى که دریاى لطفش بیکران و شعاع فیضش نامحدود است جز این انتظارى نمى توان داشت. از کسى که «رحمتش بر غضبش پیشى گرفته» و بندگان را براى رحمت آفریده، نه براى خشم و عذاب، غیر از این چشم داشتى نیست. چه خداوند رحیم و مهربانى! و چه پروردگار پر مهر و محبتى!! آیا میتوان در مقابل چنین خدایی بر خلاف نظر مبارک او گناه کرد و عصیان نمود و توبه نکرد و باز توبه نکرد و باز توبه نکرد و از رحمت واسعهی او مأیوس بود؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامهی طباطبایی در المیزان نکات خوبی را در این مورد فرمودهاند. خوب است به آنجا رجوع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقه از باید و نبایدهای شریعت سخن میگوید و فلسفه نظر به هستها و بایدها دارد و از این جهت میشود که یک فقیه باید و نبایدهای شریعت را اخذ کند بدون آنکه فلسفه بداند 2- به نظر میرسد که امروزه وسعت کار یک طلبه به او اجازهی کار در بیرون از طلبگی ندهد، هرچند باید از مسائل اجتماعی و جهت اقتصادی جامعه آگاهی کامل را داشته باشد که البته در درس مکاسب تا اندازهای وارد این مسائل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، کتاب «خویشتن پنهان» و سپس کتاب «رسالة الولایه» با 11 جلسه شرح صوتی آن و سپس 6 جلسهی بحث (برکات نظر در نسبت بین «وجودِ نفس» با «صِرفُالوجود») و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که بر روی سایت هست، و در نهایت، کتاب «عیون نفس» از آیت اللّه حسنزاده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نظر در جای خود درست است. در بعضی موارد، شهودِ انسان طلبِ تصدیق عقلی را به همراه دارد و لذا عقل، جهت آن امر به میدان میآید و برهانی در راستای اثبات حقانیت آن شهود، ارائه میدهد. ولی در بعضی موارد شهود، در مقامی است که قلب کاملاً آن را احساس میکند و متوجهی حقانیت آن میشود و بال و پرِ عقل، اساساً در آنجا میسوزد و آتش میگیرد. چون جایِ «چشیدن» است و نه «فهمیدن». مرحوم آیت اللّه شجاعی در جلد اول کتاب «مقالات» در رابطه با انواع کشفها، نکات ارزندهای دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر این امکانات نبود که عدم استفاده از آنها حکم عقبماندن ما را نسبت به وضع موجود ظاهر نمیکرد، بهترین حالت آن بود که خودمان بنویسیم و در نوشتهی خود، خود را به بهترین شکل به تماشا بنشینیم. ولی امروز شرایط طوری است که نمیتوانیم در آن فضا بمانیم و عملاً از وظایفی که در این تاریخ به عهده داریم، باز میمانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در توحید، کثرات در وحدت فانی هستند و هرکس در آن مقام خود را احساس کند، احساسی به وسعت آن مقام دارد 2- مولای ما در مقام ولایی خود، در همهی زمانها حاضر بودهاند و در واقع صاحب اصلی ولایت آدم و نوح و ابراهیم«علیهمالسلام»اند و این موضوع ربطی به تکرار در تجلّی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطورِ همینطورِ همینطور است. چه وسعتی است آنوقت که انسان از محدودهی تنگ خود در آید و نور خود را ذیل نور خدا در عالم هستی چه در دنیا و چه در قیامت، احساس کند، آنهم با وسعتی همهجانبه که گفتنی نیست. خوشا به حال آنانکه چشیدند!! به قول حافظ: «رونق عهد شباب است دگر بستان را / میرسد مژدهی گل، بلبلِ خوشالحان را» یعنی؛ حال که با رفع حجابهای خودبینی و خودخواهی رونق عهد شباب برای سالک در گلستان عالمِ وجود ظهور کرده؛ مژدهی گل برای بلبلِ خوش الحان در حال رسیدن است تا ترانههای مناجات اُنس با محبوب را آغاز کند که فرصت وصال سر رسیده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است که میفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاکِ حضرت حق، نفوذ توحید در جامعهی بشری است از طریق انبیاء و اولیاءاش. حال یکوقت با حفظ حضرت ابراهیم«علیهالسلام» از آتش، توحید حفظ میشود و یکوقت با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» این کار عملی است. و به همین جهت حضرت امام حسین«علیهالسلام» در آخرین جملاتشان، رضایت خود را اعلام میکنند و متوجهی توفیق الهی در انجام مأموریت خود هستند که بنده عرایضی در کتاب «راز شادی امام حسین«علیهالسلام» در قتلگاه» داشتهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برادران ایمانی یعنی انسانهایی که در بستر شریعت قدم گذاشتهاند و آرزوهای دنیایی آنها را بازی نداده. اولاً: چنین انسانهایی نیازهای منطقی دارند که رفع آنها چندان مشکل نیست و برکات خاص خود را دارد ثانیاً: چنین افرادی چندان هم زیاد نیستند 2- ما فکر میکنیم رزقمان از طریق برنامههایمان به ما میرسد! چرا به این فکر نباشیم که خدا از طریق رزق ما را مقرر کرده و اگر در جای دیگری بودیم باز به نحوی آن را تأمین میکرد. یعنی بر اساس حسابهای ما نیست، بر اساس رزّاقیت اوست 3- سنتهای خوب را جاریکردن، غیر از ادعاکردن و بعد زیر آن زدن است 4- وقتی حبّ الهی آمد، دیگر جایی برای مال و فرزند نمیماند، نه آنکه مال و فرزند انسان از بین برود. گفت: «دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی / دیوانهی تو هر دو جهان را چه کند؟». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:
1- بدون شک، روایت فوق در مورد امامت است ولی به مورد، موجب تخصیص حکم نمی شود همان طور که در اصطلاح گفته می شود «مورد مخصِّص نیست».
توضیح این مطلب آن است که وقتی قضیه ای آورده شود و سپس ذیل آن قضیه، تعلیلی بیاید، آن تعلیل حیطه و دایره ی حکم را مشخص می کند. آری شنیده اید که «العله تعمم و تخصص» یعنی این که علت، موجب تعمیم حکم و یا تخصیص آن می شود. مثال معروفش آن است که وقتی دکتری به مریضش بگوید «انار نخور چون ترش است»، به این معنی نیست که وی، فقط انار نخورد بلکه علتی که در ذیل کلامش آورده است و گفته است «چون ترش است» موجب می شود که حکم (نخور) به هر چیزی که ترش است سرایت کند به این معنی که این شخص هیچ شیء ترشی نباید بخورد و به همین خاطر، به او می گویید سرکه هم نباید بخوری هر چند «سرکه» درعبارت دکتر موجود نبود بلکه به خاطر عمومیت تعلیلی که در ذیل کلامش بود، حکمش را تعمیم دادیم.
خب حال توجه کنید که این روایت، هر چند در مورد امام است، ولی نمی توان مورد را موجب تخصیص حکم دانست بلکه به وسیله ی تعلیل ذیل که عبارت است از «ان الله اذا اختار عبده....» به هر موردی که عبدی از عباد الهی توسط خداوند (بدون واسطه و یا با واسطه ی اولیاء معصومین او) به منصبی گماشته می شود سرایت کرده و حکم تعمیم داده می شود و از این مورد است، فقیه جامع الشرایط که طبق روایات ما به عنوان «حجتی علیکم» به اختیار خدا و به واسطه ی امام معصوم به عنوان حجت بر بندگان منصوب شده است.
آری، احکامی که در این روایت به عنوان امر اختصاصی امام معصوم آمده است (مثل «الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمُبَرَّأُ عَنِ الْعُيُوبِ الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْم....») به فقیه سرایت داده نمی شود.
2- بر روی نیابت چنین امامی فکر کنید. اگر این لطف، یک حقیقت وجودی است، پس امری است تشکیکی و دارای شدت و ضعف، لذا صورت تامّ آن مربوط به امام معصوم است ولی مراتب نازلهی آن در شرایط خودش جاری است.
3- اساساً تفاوت نبوت و ولایت در این است که نبوت، مقامی نیست که به کس دیگری جز نبی سرایت کند. ولی ولایت، در عین آنکه مقام حضرت اللّه است و فرمود: «اللّه ولیّ الّذین آمنوا» میبینید که برای اولیاء الهی نیز با شدت و ضعف لازمه سریان و جریان دارد و بدین لحاظ نمیتوان ولیّ فقیه را از چنین تأثیری بر روی مولّی علیه خارج دانست.
4- انتظار امثال بنده از رفقای اهل فکر آن است که از متون مقدس بیشتر از آنچه در ابتدای امر ظهور دارند، بفهمیم، نه آنکه خود را فقط متوقف در همان فهم اولیهی خود نماییم. این حالت هرگز در تاریخ جواب نمیدهد. در حالیکه علم اصول از جهتی و علم پدیدارشناسی از جهت دیگر به ما کمک میکند تا به بنیاد سخن نظر کنیم و مطابق آموزههای اصلی دینِ الهی، همهی اشارات آن سخن را دریابیم، وگرنه چگونه بتوانیم از متون دینی در زمانهی خود استفاده کنیم؟
5- تعجب بنده از بعضی از رفقا میباشد که گمان میکنند اگر زعیم مؤید به مدد الهی باشد، دیگر نباید مشکلاتی در جامعه واقع شود، غافل از آنکه اگر زعیم جامعه امام معصومی همچون علی«علیهالسلام» باشد و مردم تلاش نکنند رهنمودهای وی در جامعه پیاده شود، آنها هیچ بهرهای از او نبردهاند، نه آنکه او مقصر باشد. در همین رابطه حضرت امیرالمؤمنین«علیهالسلام» در خطبهی 35 نهجالبلاغه میفرمایند:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ إِنْ أَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفَادِحِ وَ الْحَدَثِ الْجَلِيلِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ [وَحْدَهُ] لَا شَرِيكَ لَهُ لَيْسَ مَعَهُ إِلَهٌ غَيْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ «صلواتاللّهعلیهوآله» أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَعْصِيَةَ النَّاصِحِ الشَّفِيقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ وَ قَدْ كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ فِي هَذِهِ الْحُكُومَةِ أَمْرِي- وَ نَخَلْتُ لَكُمْ مَخْزُونَ رَأْيِي لَوْ كَانَ يُطَاعُ لِقَصِيرٍ أَمْرٌ فَأَبَيْتُمْ عَلَيَّ إِبَاءَ الْمُخَالِفِينَ الْجُفَاةِ وَ الْمُنَابِذِينَ الْعُصَاةِ حَتَّى ارْتَابَ النَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ».
پس از حمد و ستايش خدا، بدانيد كه نافرمانى از دستور نصيحت كننده مهربان دانا و با تجربه، مايه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشيمانى است. من رأى و فرمان خود را نسبت به حكميّت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. ولى شما همانند مخالفانى ستمكار، و پيمان شكنانى نافرمان، از پذيرش آن سرباز زديد، تا آنجا كه نصيحت كننده در پند دادن به ترديد افتاد، و از پند دادن خوددارى كرد.
6- اساساً انتظاری که از رفقا داریم، تفکر در سنت اصولیون است و نه اخباریون؛ و حوزههای علمیهی نجف و قم افتخار آن را دارند که از اخباریون عبور کردهاند. حال نمیدانم چه شده است که بعضی از رفقا بهرهی لازم از نهضتی که منجر به استحکام حوزههای علمیهی ما شده است، نبردهاند.
7- حضرت در یک قاعدهی کلی به موضوع امامت و جایگاه آن اشاره میکنند یعنی مصداق را ذیل یک فهم کلی میآورند، چرا در مصداق متوقف شویم و از آن امر کلی که امام در ابتدا آوردهاند غافل گردیم که در این حالت از تفکر همهجانبه نسبت به آن روایت باز میمانیم. هنر ما این است که با تدبّر در آیات و روایات، متوجه باشیم آنان متون منجمدی نیستند وگرنه از حضور تاریخی خود نسبت به آن متون محروم میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با وجود چنین ضعفهایی در امور اجرایی کشور و از جمله تنگنظریها که در بعضی قضات هست، بحثی نیست. بحث بر سر واقعیت تاریخی است که ما در آن قرار داریم. یا باید در حاشیهی تجدد و همچنان در توسعهنیافتگی مثل 200 سال گذشته قرار داشته باشیم، و یا باید باقیماند بر عهدی که نسبت به انقلاب اسلامی داریم، به آیندهای بس متعالی امیدوار باشیم که با فرهنگ دینی از ضعفهای توسعهنیافتگی آزاد شویم. در آن صورت است که با تعالی مردم آن قاضی هم که به یک معنا جزء مردم است و آن کارمند اداری نیز متذکر اهداف بلند وظیفهی انسانی خود خواهد شد، تا انسانها متوجهی رسالت تاریخی خود نشوند همواره در خودبینی و خودخواهی گرفتارند. شاید منظور مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» که در مورد حرکت اربعینیِ این سالها فرمودند: «این هم یکی از حوادث بسیار برجستهای است که خدای متعال منّت گذاشته بر ما و این حادثه را برای ما خلق کرده است» این باشد که از طریق حادثهی اربعین، روحیهی ایثار و تواضع به جامعهی ما برگردد. و راز امیدواری به آینده موضوع مهمی است که نباید آن را از متن تاریخی که شروع کردهایم نادیده بگیریم. موفق باشید