بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید به تمام کسانیکه در این سایت مشغول فعالیت و نشر معارف دین و اسلام هستند و این معارف و سخنان شیرین استاد را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهند . أجرتان با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف . ((با عرض عذر خواهی بابت اینکه صفحه کلید این حقیر 4 حرفی را که در زبان عربی موجود نیست اما در فارسی هست را ندارد و آن 4 حرف به شکل ( ب . ک . ج ) نوشته شده است )) با سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد ما به شما افتخار می کنیم که جنین معارف عظیمی را در خدمت ما نسل جوان ها قرار می دهید که ره را کم نکنیم آن هم با بیانی شیوا و دلنشین که کمتر کسی می تواند اینکونه باشد ان شاءالله که خداوند طول عمر با برکت و توفیقات روزافزون نصیب شما بکرداند . استاد تقاضا دارم عنایت بفرمایید واین 2 صفحه را مطالعه کنید شرمنده از اینکه وقت عزیزتون را اشغال می کنم و وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر میکذارید . استاد طلبه ای هستم که به سال بنجم 5 حوزه مشغول هستم لذا در این 5 سال حوزه هیج کاری نکرده ام و هیج اقدامی انجام نداده ام از لحاظ درسی و علمی که خیلی ضعیف هستم و شاید الآن از طلاب سال اول حوزه هم ضعیف تر باشم و از لحاظ خدمت به جامعه هم که جون دستم خالی است کاری نکرده ام و در این 5 سال خدمتی هم نکرده ام نه مطالعات هدفمند و نه برنامه ای هدفمند و فقط این 5 سال را طی کرده ام و در دروس هم بیشتر و شاید هم همه اش به دنبال کسب نمره بوده ام . بعضا در طول این 5 سال برنامه ریزی هایی هم می کردم هم علمی و هم معنوی اما دریغ از عمل کردن و شاید هم نهایت عمل کردن 1 یا 2 هفته بوده . از لحاظ معنوی هم برنامه ریزی هایی هم می کردم برای خودم اما این را هم 2 الی 3 روز یا نهایت 1 هفته انجام و بعد رها می کردم . و از همان اوایل حوزه هم به مساءل معنوی و عرفانی بیشتر بهاء می دادم و هم بیشتر علاقه مند بودم و هم بیشتر دوست داشتم . و لذا در این ضمینه کتابهایی زیاد از بزرکان عرفاء و علماء مطالعه کرده ام و بعضا بعد از مطالعه ی این کتب مدتی برنامه ی عرفانی تنظیم می کردم اما باز هم همان مشکل . و لذا فکر می کردم که باید دنبال استاد اخلاق و عرفان و سیر و سلوک بود و لذا مدتی یا شاید سالیانی را هم با این فکر طی کرده و مشغول این کار بوده ام . و بعد هم که در این مساءل زدکی برایم بیش می آمد نه تنها مساءل عرفانی را رعایت نمی کردم بلکه دجار معصیت هم می شدم . لذا احساس می کنم در این 5 سال یا در حال افراط بوده ام یا تفریط . بعضا برنامه ی معنوی از این قبیل می ریختم : 40 شب نماز شب با 40 نماز جناب جعفر همراه دعای عهد و زیارت آل یس و خلوت و محاسبه و ... یا برنامه های دیکر اما باز هم همان مشکل ... . و یا برنامه ی علمی هم همینطور و هدف این بود که بتوانم خودم را برسانم و عقب موندکی هایم را جبران کنم و لذا مفید که نبود ضربه هم بیشتر می خوردم . و یا بعضا ماه های رمضان و شعبان و رجب یا ... هم که می رسید باز برنامه ی معنوی به همان صورت می ریختم که شاید دیکر بتوانم جبران کنم اما باز هم همان مشکل ... . (( در ضمن این مشکلاتی که ذکر میکنم بعضا هم هنوز کرفتارم . )) و الآن بعد 5 سال که می بینم تمام زندکی و این مدت طلبکی ام در این مساءل طی شده و با این مشکلات و حال دست خالی از همه جیز ... . و مدتی هم که با مباحث شما آشنا شدم و مبحث 10 نکته ی شما را 4 نکته اش را کار کردم و احساس کردم که دنیای جدیدی به رویم باز شده یا باز کردید که مشکلاتم برطرف شود اما باز مدتی در این فکرها بودم و باز هم همان مشکل ... . و لذا حدود 80 درصد کتاب های شما را خرید کردم بخاطر شیوه ی مباحث شما که متفاوت با بقیه بود و خیلی لذت می بردم و هم اکنون هم همینطور هستم حتی تا قبل از آشنایی با مباحث شما طرح مطالعه ی کتب شهید مطهری را در ذهن داشتم زیرا فکر می کردم خلأ علمی ام را بر طرف می کند اما وقتی با کتب شما آشنا شدم طرح کتب شهید را از ذهن باک کردم و سیر شما را جایکزین کردم اما خب فقط کتاب های شما را خریداری و فقط هر روز نکاهشان میکنم و هی امروز و فردا میکنم لذا الآن 5 سال کذشته . و الان هم نه کتاب های شما را می خوانم و نه کتب شهید را . و لذا الآن احساس یأس و نا امیدی دارم هم اینکه در مساءل معنوی 19 سال سن دارم و کاری نکرده ام و به جایی نرسیده ام و یا حتی قدمی هم بر نداشته ام و هم در مساءل علمی که احساس می کنم از طلاب سالهای اول هم ضعیف تر هستم . و لذا می بینم که دوستان و رفقا در هر 2 ضمینه کوی سبقت را ربوده اند و من مانده ام با این مشکلات . و الآن بعد از 5 سال حوزه احساس خلأ شدید می کنم . و لذا تقاضا دارم که راهنمایی بکنید که باید جه کنم , دیکه از این وضع خودم خسته شده ام و احساس نا امیدی به طلبکی دارم بخاطر هم مساءل علمی که اینطور عقب افتاده ام که حتی امکان مرور دروس رو هم در خودم نمی بینم بخاطر اینکه هر سالی دروس خودش رو داره و وقت خودش رو می طلبه و هم مساءل معنوی که در رأس امور است آن طور . و در حال حاضر هم همین مشکلات را دجار هستم ... لذاصمیمانه از شما که خود اینقدر باعث برکت برای ما و دیکران و اجتماع هستید و خود راه را بیموده اید هم علمی و هم بخصوص معنوی لذا تقاضا دارم که راهنمایی ام بکنید که باید جه کنم و از این وضع جکونه خارج یا خلاص شوم ... ان شاءالله خداوند تبارک و تعالی در وقت و عمرتان برکت قرار دهد تا هر جه بیشتر بتوانید به این دین و نظام و انقلاب و کشورمان خدمت کنید در سایه ی طول عمر با برکت و با عزت ان شاءالله . با تشکر که وقت با ارزشتان را در اختیار این حقیر قرار دادید . در بایان از مسءولین بزرکوار سایت درخواست میکنم اکه امکانش هست جواب این نامه را برایم ایمیل کنند با تشکر . velayat_88@yahoo.com
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» اصل کار را بر دو چیز بگذارید 1- انجام واجبات 2- تأکید بر دروس رسمی طلبگی و سعی کنید با انجام این دو اصل خود را به تعادل برسانید. در چنین شرایطی نه‌تنها قاعده‌ی «إنّ الحسنات یذهبن السّیئات» برایتان جاری می‌شود،بلکه به لطف الهی قاعده‌ی « فَاولئِکَ یُبَدِّل‏ اللَّهُ‏ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏» در زندگی شما جاری می‌گردد. إن‌شاءالله. موفق باشید
1696
متن پرسش
با سلام. استاد گرامی سوالی از خدمتتان داشتم، ما در روایاتی داریم که "کلکم نور واحد" و یا " کلنا محمد" و ...که این امر به ذهن متبادر می شود که همه ائمه از نظر شأن و منزلت یکی هستند، اما در برخی روایات در اصول کافی داریم که درجات ائمه با یکدیگر فرق می کند و مثلا امام علی و امام حسن و امام حسین با بقیه فرق دارند. حال این تناقض چگونه قابل حل است؟ یعنی مثلا اقام امام هادی با امام علی فرق دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در جواب‌های قبلی عرض شد که از نظر مقامِ عرشی همه در یک مقام‌اند و به این لحاظ می‌فرمایند: همه‌ی ما نور واحدی هستیم ولی از نظر ظهور، شرایط ظهور آن حقیقت واحد در بعضی امامان بیشتر فراهم بوده و از این لحاظ روایت داریم که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌‌وآله» و علی«علیه‌السلام» نسبت به بقیه‌ی امامان افضلیت دارند. موفق باشید
1427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1 . با سلام خدمت استاد گرامی : استاد حد یقف آیه « مستطعتم من قوه » تا کجاست ؟ آیا ما باید به غرب برسیم تا از ما بترسند ؟ 2. طبق آیه انفال / 72 « ان الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا بامولهم و انفسهم فى سبیل الله و الذى آووا و نصروا اولئک بعضهم اولیاء بعض و الذین ءامنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولیتهم من شى ء حتى یهاجروا و ان استنصروکم فى الدین فعلیکم النصر الا على قوم بینکم و بینهم میثاق و الله بما تعملون بصیر » کارهای عربستان و دیگر کشورها قابل توجیه است چون با غرب هم پیمان هستند . نظر شما چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- توانایی جهت ترسان دشمنان خود و خدا و مأیوس شدن آن‌ها از این‌که بخواهند به جامعه ما تجاوز کنند مقصد است حال به هرشکل که ممکن است یکی از راه‌های آن توانایی نظامی است. 2- کارهای عربستان از آن جهت که مقابل مقاصد نظام اسلامی است قابل توجیه نیست، هنر ما آن است که تعاملی با آن داشته باشیم که از یک طرف آن کشور در جهان اسلام به حاشیه رود و از طرف دیگر سایر مسلمانان عربستان که وهابی نیستند اعم از شیعه و سنی به میدان بیایند و کشور خود را از دست آل سعود و وَهابی‌ها نجات دهند. موفق باشید
1030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1- آیا قبض معنوی همیشه نتیجه گناهان است یا این حالت می تواند نوعی ابتلاء و امتحان هم باشد؟ 2- آیا اولیاء و معصومین نیز دچار قبض معنوی می شوند؟ اگر دچار این حالت می شوند، آیا باز هم در همان حال از مناجات لذت می برند؟ 3- آیا زمانی که از مناجات و اعمال مستحبی لذت نمی بریم، عمل کردن به آنها خوب است؟ آیا انجام مستحبات مثل نماز شب در عین لذت نبردن حوب است؟ آیا باعث عادت نمی شود؟ 4- چگونه می توان همواره در حال بسط معنوی به سر برد و همواره از مناجات لذت برد؟ آیا اصلا این حالتِ دائمی از لحاظ عملی امکان پذیر است(با توجه به حدیثی از امیر المومنین که به اقبال و ادبار قلوب اشاره دارند)؟ 5- فرق عادت با ملکه شدن اعمال حسنه چیست؟چون در هر دو انجام اعمال حسنه برای انسان آسان می شود ولی یکی خوب است و دیگری قبیح(فسنیسره للیسری) با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- ابداً این طور نیست که قبض‌های معنوی همیشه به جهت گناهان باشد. 2- به‌جز معصوم«علیهم‌السلام» بقیه دارای قبض هستند منتها چون مبادی آن را می‌شناسند در آن حالت هم خواهند گفت: «در بلا هم می‌چشم الطاف او.... مات اویم، مات اویم، مات او». 3- رویهم‌رفته نباید مستحباتی که در برنامه‌ی خود قرار داده‌ایم مثل نماز شب در حین قبض ترک کنیم، ولی اصرار هم بر انجام همه‌ی آن‌ها نداشته باشیم که قلب خسته شود. به طوری که حضرت علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: « لِکُلِّ إِقْبَالٍ إِدْبَارٌ » هر اقبال و رو آوردنى را ادبار و پشت گردانیدنى باشد. اگر هم عادت شود وقتی قلب به صحنه آمد همان عادت در زمره‌ی اعمال معنوی قرار می‌گیرند. 4- فکر نمی‌کنم باید چنین انتظاری را داشته باشیم ولی مواظب باشیم خودمان با دامن‌زدن به آرزوهای دنیایی و غضب و کبر، عامل قبض نباشیم. 5- در ملکات انسان با همان حضوری که عملی را در قبل انجام می‌داده، ادامه می‌دهد ولی در عادت صورت عمل هست ولی حضور در آن عمل نیست. موفق باشید
964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. 1- قوانین که برای نفس انسان فرمودید آیا بر نفوس اجنه هم حکم فرماست؟ و آیا ملائک هم نفس دارند؟ اگر دارند تفاوتشان با نفوس آدمی چیست؟ 2- آیا اجنه یا ملائکه وقتی در یک جسم (حیوان یا انسان) حلول می کنند، این یک جسم واقعیست یا اینکه فقط چشمان ما آن را می بیند؟ (چیزی شبیه شعبده) و اینکه وقتی آنها بصورت مادی ظاهر می شوند(خصوصا اجنه) از قدرتهای نفسانیشان کاسته می شود و آسیب پذیر می شوند؟ در قرآن آمده است که اجنه در زمان حضرت سلیمان(ع) غواصی و بنایی می کردند. آیا این کارها مستلزم مادی شدن آنها بوده است؟ و یا در روایات است که چشم راست ابلیس توسط حضرت ابراهیم(ع) با سنگ کور شد. 3- برخی از پیشگوهای بزرگ که متاسفانه اکثر شیطانی بوده اند چگونه توانسته اند آینده را (البته تا حدی) پیشگویی کنند؟ (مثل نوسترناداموس که کابالائیست است) تا آنجایی که بنده می دانم اجنه (آنهم اجنه شیطانی) قدرت خبرگیری از آینده را ندارند. مگر نه اینست که قدرت خبرگیری از آینده در حیطه قدرتهای نفوس پاک است و البته به اذن خدا؟ پس این پیشگوها این اخبار را از کجا کسب کرده اند؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- اجنه هم مثل ما جسم دارند و نفس دارند، منتها جسم آن‌ها از مارجٌ مِن نار است ولی ملائکه چنین نیستند 2- حلول پذیرفتنی نیست، اجنه خیال انسان‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و ملائکه با الهام خود قلب‌ها را منوّر می‌کنند و به شعور انسان کمک می‌کنند 3- اجنه می‌توانند به صورت مادی در آیند 4- شیاطین که از جنس اجنه‌اند می‌توانند اخبار غیبی را از عالم بالا سرقت کنند که در بحث در سوره‌ی حجرات و سوره‌ی قاف مطالبی عرض شد و روشن شد همان‌طور که مال دزدی برکت ندارد خبرهای دزدی هم در نهایت کارساز نیست. موفق باشید
951

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت استاد.من دانشجوی رشته ی دندانپزشکی هستم که اتفاقا علاقه بسیار زیادی به مطالعه کتب دینی دارم به نحوی که هر روز یک جلسه از تفسیر آقای جوادی را گوش میدهم و مقداری از کتب شهید مطهری را هم میخوانم.با توجه به اینکه دروس ما واقعا سخت است بنابراین وقت ندارم برای تثبیت مطالب دو بار یک کتاب را بخوانم یا دو بار تفسیر را گوش دهم چون اعتقاد دارم که دو بار مطلبی را خواندن بسیار بیشتر ااز یک بار تاثیر گذار است.میخواستم لطف کنید راهی را برای مطالعه صحیح با بازدهی بالا به من نشان دهید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شما در حال حاضر با کاری که می‌کنید افق معنوی و معرفتی خود را شکل می‌دهید تا وقتی بار دروس رسمی کم شد با دقت بیشتری مطالعه فرمایید، نگران نباشید نتیجه‌ی کامل را به‌دست می‌آورید. موفق باشید
921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم؛ تذکر:ظاهرا مباحث"ناتونی عقل در رؤیت حقایق" و "طهارت تکوینی اهل‌البیت" و "طهارت اهل‌البیت، منشأ طهارت سایر اسان‌ها"، در صفحات 212 و 214 و 215، در کتب آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود، شرح داده نشده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سعی بفرمایید مباحثی که کتاب را شرح داد تا آخر دنبال کنید. موفق باشید
22210
متن پرسش

سلام: در اعتکاف فرمودید با این عزم به مسجد بیایید که با ملکوت عالم روبرو شوید. اگر نیت ما روبرو شدن با ملکوت مسجد باشد پس‌ رضای خدا چه می شود؟ آیا اگر صرفا به نیت رضای الهی به مسجد برویم و یا هر کار دیگری انجام دهیم آیا روبرو شدن با ملکوت خودبخود حاصل نمی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با فرضِ طلبِ رضای خدا باید سعی کرد نظر به ملکوت مسجد داشته باشیم تا با نور حضرت حق بهتر مرتبط گردیم. موفق باشید

20363
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: آقای ابراهیم فیاض قبلا صحبتی مورد مقایسه شهید مطهری (ره) و شهید بهشتی (ره) داشتن که برام عجیب بود در ضمن گفتن که سروش ادامه دهنده راه شهید مطهری (ره) هستش لطف کنین نظرتون و تحلیلتون رو نسبت به این حرفا برای ما بفرمایین. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید برای قضاوت کامل آن سخن را کامل گوش بدهم. همین اندازه که می‌فرمایید به هیچ وجه قبول ندارم شهید مطهری آن عالمِ بزرگ و همه‌جانبه، سروش‌پرور باشد، هرچند که برای تمدن غربی جایگاهی قائل باشند؛ در هر صورت رویکردِ آن عالمِ بزرگ، تحققِ تمدن اسلامی است. ولی امثال آقای سروش اصالت را به نگاه غرب به همه‌چیز می‌دهند. موفق باشید

17648
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حضرتعالی در اغلب آثارتان به یک «آینده معنوی» برای ملت ایران و جهان اسلام و بشریت اشاره می کنید لذا چند سئوال از محضر منور دارم. 1. حضرتعالی می فرمایید که ما باید میل و مطلوب مردم را عالم قدس و غیب کنیم، مشخصا بفرمایید که چگونه و با چه بسترهای این میل را در مردم ایجاد کنیم که در واقع فعالیت فرهنگی امروز عناصر فرهنگی می باشد. 2. استاد شما در بعضی آثارتان فرمودید که خود مردم به مرور زمان به یک خودآگاهی تاریخی می رسند پس این جا ما چه وظیفه ای داریم؟ 3. حدودا ان شاءالله تعالی چند سال دیگر ما این آینده معنوی را برای ملت ایران باید مشاهده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «آشتی با خدا بر اساس همین نگاه تدوین شده و بحمداللّه تا آن‌جا که بنده اطلاع دارم توانسته هرجا که مطرح شده، امرِ نهفته در روح بشر این دوران را جهت عبور از سکولاریسم متذکر شود. 2- تذکر به این امر، شروع شده و همواره در حال ظهور است. در محرم امسال دیدید و در اربعین خواهید دید همچنان‌که‌ در اعتکاف‌ها ملاحظه کردید. و وظیفه‌ی ما تذکر به این امر است که این حادثه‌ها را درست تحلیل کنیم و نگذاریم موضوعاتی این‌چنین مورد غفلت قرار گیرد. موفق باشید

16766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: حضرت استاد مدتی هست موقعی که شرح صوتی را گوش می دهم حواسم نه پرت می شود نه معلوم هست کجا می رود. انگار وارد یک حالت و یا نمی دانم شرایط خاصی می شود. قبلا هم می توانستم مباحثه کنم ولی الان فقط می فهمم قدرت بیان انگار ازم گرفته شده است و حالتی دست می دهد که انگار فقط صوت های مثل شرح احادیث ابوذر و جندب و... را می توانم گوش بدهم در ثانی کاش یک بار بلکه پنج بار یا بیشتر هر جلسه را گوش می دهم و چیزهای عجیبی برایم روشن می شود. نمی توان درس هایی مثل تفسیر و شرح نهج البلاغه را بخوانم انگار همه چیز را احادیث مثل جندب ها و... بهم می دهند.درمان اش چیست که دوباره رجوع به تفسیر و شرح کتاب ها کنم؟ انگار قلبم حقیقت را می خواد از اطلاعات خسته شده است که در من ایجاد شهوت اطلاعات می کند و دنبال چیزی بالاتر است از این چیزی که هست. ان شاءالله مشمول دعای اماممان حضرت ولی عصر روحی فداک باشید. والسلام علی من تبع الهدی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً این راهی که خداوند در مقابل قلب‌تان گشوده است را دنبال کنید تا إن‌شاءاللّه تجربه‌ی روحی و روحانیِ لازم را از این مرحله به‌دست بیاورید. موفق باشید

15303
متن پرسش
سلام علیکم: آیا آثاری که برای گفتن اذکاری مثلا ذکر لا حول و لا قوه الا بالله (حوقله) یا صلوات و یا یونسیه گفته اند حتما اثر می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی دستورات دین بستگی به آمادگی روحِ ما از یک طرف و مصلحتی که خداوند برای ما مقدّر کرده است از طرف دیگر دارد. به همین جهت قرآن بعد از دستوراتی که به ما می‌دهد می‌فرماید: «لعلکم» یعنی امید است که آن نتایج حاصل شود. و لذا اگر در این دنیا هم مصلحت نباشد که آن نتایج حاصل شود، جانِ ما در قیامت با آن نتایج روبه‌رو خواهد شد. موفق باشید

14665

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حقیر صنعت گر هستم و از دانش آکادمیک و دینی برخوردار هستم اما سعی خودم را کرده ام. درباره الله شناسی و امام شناسی برداشتهایی دارم که نمی دانم درست است یا خیر خواستم با شما مطرح کنم و شما تصحیح بفرمایید و بینش مرا در این موضوع بالا ببرید ان شا الله. مطالب زیر در بر دارنده برداشت حقیراست که به حضرت عالی اراییه می دهم لطفا تصحیح بفرمایید ذات: قابل تصور نیست نه اسم دارد و نه صفت دارد. ذات باید بوسیله تجلی اش شناخته شود الله: تجلی ذات است و مخلوق است منتهی حسب آنکه تجلی ذات است مشخصات ذات را دارد و الله مانند جسم و صورت است برای روح انسان. یعنی همانطور که ما برای سخن گفتن با برادران و خواهرانمان رو به سوی صورت و چهره ی آنها می کنیم حال آن که می دانیم این سیما و صورت ظاهری یک وسیله ای است برای ارتباط با آن روح نادیدنی لذا ذات نیز برای آنکه شناخته شود نیاز به تجلیگاه دارد لذا اگرچه الله که جمع صفات و اسما است مخلوق است منتهی ما گریزی نداریم جز آن که رو به سوی صورت و تجلی ذات کنیم اگرچه الله خود ذات نیست همانطور که عکس ما در آیینه خود ما نیست! و نام این تجلی و صورت که قبله ما را به سوی ذات مشخص می کند الله است. و از آنجا که الله تجلی ذات است قاعدتا باید مشخصات صاحب تجلی در تجلیگاه یافت شود همانطور که اگر من فردی نامرعی باشم وقتی جلوی آیینه که تجلیگاه من است بایستم انوار نامرعی من در آیینه منعکس می شود اگرچه با چشم دیده نشود یعنی تجلی من در آیینه قطعا با مشخصات خود من مناسبت دارد اگرچه آن تصویر داخل آیینه خود من نیستم! پس به تبع ذات؛ در الله نیز هیچ اسمی و صفتی به طور مشخص و مجزا قابل رویت و تحقیق نیست اگرچه الله جمع اسما و صفت است اما اسما و صفات در الله در وحدت هستند و واحدند و به طور مجزا خلقیت ندارند (همانطور که در نور سفید نه نارنجی دیده می شود و نه سبز و نه قرمز و نه هیچ رنگ دیگری اما وقتی متکثر شوند تازه خلق می شوند) صفات: یک مرتبه نازل تر از الله (وحدت صفات) ما با تکثر صفات و مخلوق روبرو هستیم. الله هم مخلوق ذات است هم خالق صفات؛ و صفات نیز حسب شدت و قوتشان مخلوقات و نفوس فردی را خلق می کنند پس هم خالقند هم مخلوق. و انسان از میان همه مخلوقات مستعد است که به جمع صفات (الله و یا انسان کامل) نائل آید. و الله، نفس کل و نفس واحد است و انسانهای کامل که به معرفت به الله رسیده اند به نفس واحده معرفت یافته اند یعنی وصل به الله (نفس واحده) هستند ضمن آنکه هر نفس، فردیت خود را هم حسب صفت و یا صفاتی که در خود به فعلیت رسانده اند در عین فنای فی الله حفظ می کند یعنی انسان کامل از یک سو به نفس کل وصل است و فانی در آن است و از یک سو فردیت خود را هم دارد و بسته به آنکه چه صفاتی در او شدت بیشتری یافته و فعلیت یافته است در عالم تصرف دارد و شفاعت می کند. در واقع نوفس فردی تکامل یافته مانند انشعابات نفس کل و دست و بازوی او عمل می کنند یعنی فعل و قول این نوفس مقدسه فعل و قول نفس کل (الله جل وجلاله) است. پس اگرچه از یک سو اولیای الهی به یک نفس واحد متصلند از دیگر سو دارای صفات و فعلیت های مختلفند (کما اینکه توسل به علی (ع) با توسل به امام حسین (ع) کیفیات و شرایط متفاوت در سالک ایجاب می کند و انوار این نفوس مقدسه متفاوت است. در هر حال هر یک از نفوس مقدسه یک ریسمان و بازو و دریچه برای رسیدن به الله محسوب می شوند چه از طریق توسل چه از طریق پیروی از خلق و خوی و صفات اولیای الهی و استاد کامل! و هر کس بنا بر استعدادش باید اول از صفاتی که مستعدش است شروع کند و در هر صفتی که قوت بگیرد باب معرفت و اتصال به نفس کل بر او گشوده شود زیرا هر صفتی از صفات الله دیگر صفات را نیز در خود دارد منتهی یکی از آن صفات شدت و قوت بیشتری گرفته و تظاهر یافته است پس با تکامل فرد در یکی از صفات به جمع صفات و اسماء معرفت حاصل کند و فانی در الله شود اگرچه فردیت او را همان صفاتی تعریف می شود که در دنیا در خود پرورش داده است و در او شدت و قوت و تظاهر بیشتری یافته است (و یا آن صفات و اسمایی که ممکن است خداوند بعد از دنیا به او عنایت کرده باشد ) در پایان از طولانی شدن این متن عذر می خواهم البته خیلی سوالات نیز باقی مانده است امیدوارم این درک ضعیف و دست و پا شکسته حقیر باعث خنده شما نشده باشد واقعا نیاز دارم کسانی مثل شما کمکم کنند. منتظر پاسخ شما خواهم بود با تشکر/ سید مهدی میری/
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه معارف خوبی در منظر خود دارید. در ضمن عنایت فرماید که موضوع نبون نبیّ به معنای بشیر و نذیربودن در کنار انسانِ کامل‌بودن ایشان باید مدّ نظر باشد. موفق باشید

14347

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه می فرمایند ذکر بسم الله الرحمن الرحیم را نوزده روز هر روز نوزده هزار بار گفته شود. آیا این ذکر خاص است و عوارض دارد و یا عام است و ما هم می توانیم بگوییم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی فکر هم نمی‌کنم از اذکار خاص باشد. موفق باشید

13588
متن پرسش
بسم الله با عرض سلام خدمت استاد: دیشب در یک مجلس روضه یک روحانی شروع کرد به سخنانی که برایم خیلی عجیب بود... گفت بعضی فضائل امیرالمومنین را بعضی ها ساخته اند برای کوبیدن امیرالمومنین علیه السلام مثل کشیدن تیر از پای حضرت علی علیه السلام و گفت مگر حضرت علی علیه السلام نعوذ بالله بچه است که می خواهند حواس او را پرت کنند و تازه از پسر او سوال می کنند که چه کنند... در مورد راوی ها هم حرف زد که گفت موثق نیست ... جالب تر این بود که کلی به مولوی و مثنوی بد و بی راه گفت و می گفت قضیه ی تف کردن در صورت حضرت علی علیه السلام دروغ است و این را برای این در آوردند که بعدا بگویند حضرت علی علیه السلام هم هوای نفس داشت و بعد بلند شد یک دور زد تا هوای نفسش را از بین ببرد، و می گفت اینها دروغه!!! و استناد هم به کتاب و حرف آقای ری شهری می کرد ... حاج آقا تا حالا این حرف ها را نشنیده بودم واقعا برام سوال شد این قضیه ها ایراد دارند؟؟!! التماس دعا یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این آدم‌های بیگانه از معارف عمیق دینی همه‌جا هست. بیچاره اسلام که در دست این‌ها افتاده است. حضرت امام اینان را تحت عنوان «مقدسان نادان» نام می‌برند. اینان ظرفی را که آقا مصطفی«رحمة‌اللّه‌‌علیه» از آن آب می‌خورد آب می‌کشیدند، چون پدر او حکمت و عرفان تدریس می‌کرد. اینان غافل‌اند که حساسیت لازم در مورد سند برای روایات اخلاقی و عرفانی ما خیلی در گذشته معمول نبوده است. بشتر موضوعات سینه به سینه منتقل می‌شده است. موفق باشید

11837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
چگونه می توانیم اراده خود را تحت فرمان خدا در آوریم طوری که هر چه به دلمان وارد می شود بفهمیم امر خداست و انجامش دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی ما با انجام به شریعت الهی همین است ولی چون بالاخره تا آخر، نفس امّاره در صحنه است باید ملاک را عمل امام معصوم قرار داد که اگر مطابق حرکت و افکار آن‌ها است، آن اراده‌ی الهی است. موفق باشید

6980
متن پرسش
باسلام. در بحث حرکت جوهری هست که اگر همه عرض ها مادی بودند جوهر مادیست، از طرف دیگر جوهر دیدنی نیست یافتنیست.حال اگر این مطالب صحیح است چگونه جوهر مادی دیده نمیشود؟مگر ماده حسی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: پدیده‌های مادی طوری‌اند که می‌توان برای آن‌ها یک جوهر و یک عرض فرض کرد، در حالی‌که در خارج دو چیز نداریم به نام جوهر و عرض تا انتظار داشته باشیم آن را حسّ کنید. بلکه جوهر و عرض یک فرض عقلی است از یک موجود خارجی، آنچه در خارج وجود دارد یک موجود است که می‌توان برای آن‌ صورت و ماده و یا عرض و جوهر فرض کرد. موفق باشید
5826
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز در قیامت زبان گفتگو میان افراد به چه صورت است ؟ گفتگو افراد در قیامت باگفتگو در این دنیا چه فرقی دارد؟ میخواهم از زبان خودتان بشنوم باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در قیامت روح‌ها و قلب‌ها با همدیگر مرتبط هستند الفاظ اعتباری که در اثر ارتعاش هوا از طریق حنجره حاصل می شود در آن‌جا معنا ندارد. موفق باشید
4306
متن پرسش
باسلام با توجه به اینکه بنده مشغول تحصیل لمعه هستم و در چند سال بعد در حوزه کتاب بدایه الحکمه و نهایه خوانده می شود می خواستم ببینم برای شروع المیزان که در تابستان می خواهم شروع کنم قبلش بدایه الحکمه و نهایه را بخوانم یا اینمه بهد از کتاب معاد شما همراه شرحش وارد المیزان شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به روشی که بنده در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض کردم عمل شود برای ارتباط با تفسیر المیزان نیاز به بدایه و نهایه نیست. موفق باشید
3558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار قبل از هر چیز از اینکه سوالم شخصی است از شما عذر خواهی می کنم ولی من با آثار شما مدتی است که آشنا هستم وآنها رو پیگیری می کنم .سوال من در مورد خدمت سر بازی ونحوه ی استفاده از این دوران در جهت سیر و سلوک است.زیرا من از شما توصیه هایی برای دوره ی دانشجویی شنیده ام وحتی دوره ی بعد از دانشگاه ولی در مورد سر بازی ودوره ی سر بازی که من چند مدت دیگه می روم هیچ چیز از شمانشنیده ام.چون الان که از دانشگاه کارشناسیم رو گرفتم ودارم می رم سربازی روحم آزرده است وهمش احساس می کنم دو سال از وقتم رو از دست می دم آقاجان کلاً بفرمایید که توجهمان به این دوره چگونه باشد تا در برزخو قیامت این دوره را سرمایه ی خودمان کرده باشیم.والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر انسان توانست وارد عالم دینی شود در هر حال – حتی در دوره‌ی سربازی – عالَم خود را دارد و مطابق آن عالم در عین انجام وظیفه‌ی سربازی به مطالعه و عبادات خود می‌پردازد. به هیچ‌وجه جای نگرانی نیست شما در سربازی هم مثل دانشگاه جهت‌گیری خودتان را دارید و إن‌شاءالله منشأ خدمات خواهید شد. موفق باشید
3320

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ینده صابری هستم. با عرض معذرت از اینکه مصدع اوقات شریف می شوم، برای حل مشکلاتی که حضرتعالی کمابیش با آن آشنا هستید، شخصی که مدعی است با علم اعداد آشنایی مختصری دارد پیشنهاد داد که باید نام خود را عوض کنم. توضیح اینکه: این شخص بدون اینکه از وضع بنده هیچ اطلاعی داشته باشد و صرفا با شنیدن اینکه بنده مشکل دارم پس از برسیدن نام من و مادرم و با اندکی محاسبه تقریبا با دقت مشکل و نوع روحیه و نحوه تعامل بنده با دیگران را توصیف کرد. حتی نامهایی را که برای بنده مناسب است پیشنهاد داد از قبیل محی الدین، شکیبا، جلیل و عباس. این شخص با اطمینان می گفت این کار موجب عوض شدن وضعیت من می شود و شرط آن را اعلام عمومی و همراه ولیمه، چهل روز نماز صبح اول وقت همراه با ذکر صلوات، تسبیحات حضرت زهرا س و ذکر شریف یا باسط بیان کرد. البته بنده با توجه به اطلاعات مختصری که از معارف عقلی و عرفانی دارم نه می توانم وجود این علوم را رد کنم و نه به راحتی به ادعای این بنده خدا اطمینان کنم. به نظر حضرتعالی در قبال این پیشنهاد چه کار کنم؟ لطفا پاسخ را به طور خصوصی ارسال فرمایید. با تشکر. صابری
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر صورت کار بی‌خودی است و بنده دلایل‌اش را در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرض کرده‌ام. همین‌که ما دست به کاری بزنیم که حجت شرعی برای آن نداریم بازی‌خورده‌ی شیطان هستیم. موفق باشید
2131

جوهربازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی در خصوص جوهر بنده به این نتیجه رسیده ام که جوهر کلا غیر مادیست یعنی در عالم ماده عوارض مادی سوارند بر جوهر های غیر مادی . و همانطور که بیان میکنند جوهر فقط از طریق عقل قابل کشف است و در فیزیک نظری هم عده ای معتقدند حقیقت ماده غیر مادیست و چون منظور انها از موجودات مادی همان عوارض است پس طبق حرف انها جوهر غیر مادی میشود؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آن‌چه در عالم وجود دارد، تنها «وجود» است بامراتب مختلف،‌که یکی از مراتب وجود، عالم ماده است. وجود در مرتبه‌ی مادی‌اش عین حرکت است که عقل متوجه آن می‌شود منتها آن وجود در آن مرتبه به اعتبار انتزاع ذهن جوهری است عین حرکت، نه این‌که جوهر خودش یک واقعیتی داشته‌باشد غیر مادی، بلکه جوهر انتزاع عقل است از وجودی که در پایین ترین درجه‌اش عین حرکت است. پس نمی‌توان نتیجه گرفت اگر چیزی به کمک عقل درک شد حتما آن چیز باید غیر مادی باشد بلکه ممکن است انتزاع ذهن باشد. موفق باشید
1494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم و تلاش شما در جهت آگاه سازی نسل جوان: با توجه به آثار شما در مورد انتخاب هدف در زندگی و همینطور کربلا و نقش آن در مبارزه با پوچی ها خواستم خواهش کنم توضیح جامع تری در مورد انتخاب و انواع آن بدهید: اگر بتوانیم انتخاب ها را به بزرگ و کوچک - فانی و جاوید - مهم و مهم تر و مهم و غیر مهم - آگاهانه و نا آگاهانه و ... تقسیم کنیم می خواستم خواهش کنم در صورت امکان مساله انتخاب را از جمیع جهات شرح دهید و اهمیت آن را در زندگی روشن نمایید. و به عنوان سوال تکمیلی انتخاب یاران امام حسین (ع) و دشمنان ایشان از کدام نوع انتخاب بوده و چرا چنین انتخاب هایی صورت گرفته است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم در جلد دوم کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» این کار را کرده‌ام. به کتاب مراجعه کنید و با حوصله مطالب آن را دنبال بفرمایید. موفق باشید
1341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد موضوع پایان نامه ام رانقش اعتقادبه مبداومعاددرمعنابخشی به زندگی انتخاب کردم که درمحدودش واین که درکدام فیلسوف بهترمیشه بررسی کرد،مرددم،به نظرشمابین ملاصدراوعلامه طباطبایی کدام مناسبترند ضمن این که اصل این بحث درفلسفه اگزیستالیسمها هست به نظرشماچطورمیتوانم دراین تحقیق موفق باشم ؟چون موضوعم تحلیلی است ونیازبه استنباطهای خودم ازمتون صدرایاعلامه طباطبایی یاشهیدمطهری رادارد ازراهنماییهای همیشگیتان متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از ملاصدرا بهتر می‌توانید استفاده کنید، در جلد هشتم و نهم اسفار و کتاب اسرارآیات بعثت و کتاب مبدأ و معاد نکات خوبی دارد. موفق باشید
723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد عزیز من در زندگیم غالبا توکلم بر خدا بوده و از همین رو معمولا کم استرس هستم و در درونم یک آرامش نسبی درونی نسبت به خیلی مسائل دارم. و سعی میکنم خدا را همه کاره بدانم(اگرچه گاهی شیطان دلهره و .. ایجاد میکند) گاهی دیگران مرا به بی خیالی متهم میکنند و میگویند نه این توکل نیست و این بیماری روتنی است. با اینکه من در مسائل مختلف سعی و تلاش خود را میکنم البته نه با ولع و حرصی که برخی افراد امور را دنبال میکنند. به من بگویید آیا این آرامش داشتن اشتباه است و باید با جدیت بیشتری به همه چیز نگاه کنم و هر مسئله را طوری ببینم که انگار زندگیم وصل به آن است؟ لطفا مرا راهنمایی کنید. تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیکم السلام بنده آرزو دارم همان آرامشی را داشته باشم که شما دارید و این به معنی آن نیست که با برنامه‌ریزی کارها را جلو نبریم. مهم آن است که حرص بی‌جایی که به جان مردم افتاده است را با توکل به خدا از خود دور کنیم. موفق باشید
نمایش چاپی