باسمه تعالی: سلام علیکم: رُمانهای بزرگی مثل بینوایان و یا برادران کارامازوف، قصه نیست تذکر به روحی است که در آن جامعه جاری بوده است و نویسنده راه حلهای عبور از آن را متذکر میشود. آری! اگر با این رویکردها رُمانها خوانده شود، مفید خواهد بود و خواندن خاطرات شهداء نیز، قصهی عزمی است که خداوند در این مردم ایجاد کرده و در شهداء به عالیترین شکل به ظهور آمده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با دقت در مواردی که به ظاهر تکراری است متوجه میشویم که حضرت حق از یک رخداد تاریخی مثل ظهور حضرت موسی«علیهالسلام» در تاریخ در هر سورهای با زاویهی خاصی که باید با ما در میان بگذارد؛ سخن میگوید. زیرا قصه نیست، رخداد تاریخی است و رخداد تاریخی زوایای مختلفی دارد 2- علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان نشان میدهند که چگونه آیات به طرز معجزهآسایی به هم ربط دارند و علامه جوادی نیز در تفسیر تسنیم همین موضوع را متذکر میشوند 3- در رابطه با موضوع تاریخ نزول آیات، خوب است به جزوهی «قرآن هرگز تحریف نشده است» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند طبق آیهای که میفرماید: «ربّنا الذی اعطاء کلّ شیئ خلقه ثم هدی» خلقت ما را به ما داده و آنچه از او طلب کردهایم را به ما داده است، ولی این غیر از آن است که شما میفرمایید. ما در همهوقت دارای اختیار هستیم و این انتخابهای ما است که شخصیت ما را شکل میدهد تا به لشکر حسین«علیهالسلام» بپیوندیم یا نپیوندیم 2- در مورد قسمت دوم سؤال، این احساسها ربطی به عالم ذر ندارد بلکه چون نفس انسان مجرد است، میتواند آنچه هنوز برایش پیش نیامده است را تا حدّی بیابد. در این مورد میتوانید به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت داریم که از نمک دریا استفاده شود. بنده نیز چندین سال است از آن استفاده میکنم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیزتر از جانم سلام علیکم: امیدوارم زیارتتان قبول و سایه تان مستدام باشد. حقیر یک سالی است که عزم بر یافتن خدای حقیقی خویش نموده ام و در این مدت بحول و قوه الهی سیری بر من گذشته که باعث تغییرات شگرفی در حال و هوا و شخصیت و خلق خویم گردیده است، و الحمدلله از این موضوع خوشحالم. دو سوال ذهن و فکر مرا به خود مشغول داشته است: 1. این احساس رضایت و اقناع از سیر طی شده همان عجب یا زمینه ساز آن نیست؟ و چطور باید با آن برخورد کرد؟ 2. سفر پیاده روی اربعین امسال با حال و هوای خیلی متفاوتی روبرو شدم، یعنی تماما حضور بودم بحمدلله، منتهای مراتب نمی دانستم خطورات درونی طی این سفر کدام شیطانی بود و کدام ملکوتی؟ همیشه اوقات خود را در حرم امام حسین علیه السلام می دیدم اما نمی دانم چرا نمی توانستم یک تعریف درست ازخودم و حال و هوایم برای خودم بکنم و خود را با این حضور باز تعریف نمایم؟ بعضی وقتها با خودم تنها که می شوم خوف تمام وجودم را می گیرد که نکند آن چیزی که باید باشم نبوده ام؟ و این باعث نگرانی و اضطراب زایدالوصفی برایم گردیده است. با عرض معذرت بابت اطاله کلام. الله یارتان باشد. یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این شکر الهی است و باید متوجه بود از لطف خدا است به ما نه آنکه در این موارد به خود بنگریم چرا که گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان نه کردهی خویش» 2- همینطور است که انسان در زیارت اولیاء الهی به احساسی ماوراء مفاهیم و تعاریف دست مییابد و از این جهت باید شکر خدا کرد که ما را به میهمانیِ درک قلبی میبرد. در همین رابطه در کتاب «اربعین حسینی...» بحث کشف ارتباط با امام پیش آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و «امام خمینی و سلوک در تاریخ توحیدیِ زمانه» در این مورد کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید از آخر شروع کنیم و معنایِ مرگآگاهی که مقام فتحِ همهی امکاناتی است که بشر برای زندگی مییابد. و آن وقتی است که خود را نهتنها از گذشته و آینده، حتی از «خود» آزاد کنیم و با وجودی روبهرو شویم که عین لاوجودی و به تعبیر صدرالحکماء، عین ربط است و لاغیر. وجودِ معلّقی است که هیچچیز نیست تا بخواهد «چیزی» شود، تنها «چیزیشدنش» با نظر به هیچبودنش برایش ظهور میکند. هیچبودنی که تنها به سویِ حقبودن، او را معنا میدهد و این حقیقتاً فتح بزرگ تاریخی است که با حضرت روح اللّه«رضواناللّهتعالیعلیه» شروع شد، آنگاه که در آخرین کلماتش یعنی آن کلمات معنابخشی به همهی عالم و آدم، ندا سر داد: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبههاى دار مىروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب اللَّه در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم». و این ترسیمِ یک زندگی کامل در این تاریخ است که هم با انقلابیبودن و هم با بیعملی همساز میباشد. در چنین فضایی انسان با تمام وجود، یک عزم میشود و آن؛ مقابله با هرچیزی که حقیقت انسان را به حجاب برده است؛ و در عین انقلابیبودن، گرفتار سطحینگریهای روزمرّه نمیگردد که موجب خاموشکردنِ عزم انسان گردد. معلوم است که درکِ حضوری تاریخ کار آسانی نیست که زبانِ امروزین توان گزارشکردنِ آن را داشته باشد، ولی شاید تذکری را به زبان آورده باشم که موجب گشودگی افقی گردد و به جای «فهمیدن» و در حافظهسپردن، «تفکری» را به میان آورد که با هیچ فهمیدنی قرار نگیرد و همچنان «تفکر» باقی بماند. در این صورت مسلّم دیگر تقابلی بین انجامدادن و انجامندادن برای ما نمیماند که در فشار آن قرار گیریم و به گفتهی شما سؤالاتمان چون آواری بر سرمان خراب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانهشدن با خدا» شده است. کتاب بر روی سایت هست. إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» را در ابتدای امر مطالعه فرمایید و سپس المیزان را شروع کنید 2- وقتی به لطف الهی خداوند معارفی مثل تدبّر در قرآن را در مقابل شما قرار داد، در متن چنین وظیفهای برنامهی شما را نیز مشخص میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به طور مشخص فقیر تهیدستی در مقابل شما نباشد، راه سوم بهتر است. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. توصیهی حضرت، یک نوع وفاداری به دوست را نشان میدهد؛ البته نه به معنای آن که انسان حرکات باطل دوست خود را تأیید کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی نسبتاً مفصل در کتاب «امام خمینی و تقدیر تاریخی زمانه» شده است. اینکه میفرمایید، ظاهرِ قضیه است و آثار همان تمدنی است که در حال افول است، و این مسئلهی بسیار مهمی است. ملاحظه کنید که چگونه در دل همین بحرانها جریانی در حال شکلگیری است که به همهی این مظاهر، «نه» میگوید. و به قول ابنخلدون همیشه تمدنها در متن همین «نه»گفتنها به تمدن قبلی که در نهایت نمایش خود بوده است؛ شکل گرفته. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی از جهت ذات خود در فقر ذاتی است حتی انسان کامل. و از جهت رجوع به حضرت حق تکویناً نیاز به واسطهی فیض دارد لذا چه بداند و چه نداند در افق کمال انسانیِ انسان کامل میتواند به کمال انسانی خود برسد. البته باید بین مقام تکوینی انسان کامل که موهبی و غیر اکتسابی است با مقام تشریعی امام فرق گذاشت. امام نیز در مقام تشریعی تلاش میکنند تا مقام تکوینی خود را حفظ نمایند. در این رابطه میتوانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید