باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه مقدّر است و مصلحت ما است از قبل تعیین شده است زیرا در آیهی 172 سورهی اعراف میفرماید: همهی فرزندان را حاضر کردهاند و از آنها اقرار گرفتهاند. این میرساند که از قبل معلوم بوده است که چه مردی با چه زنی ازدواج میکند و فرزند آنها چه کسی خواهد بود. البته بعضاً اعمال خلاف منجر به آن میشود که ما در رسیدن به رزقِ مقسوممان حتی اگر همسرمان باشد، به زحمت بیفتیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به اینکه هایدگر به دنبال «هستی» است چه در «زمان» و چه در «تاریخ». از این جهت اگزیستانسیالیست است ولی به سبک کی یرکگوریِ آن و نه به سبک سارتری 2- همینطور است ولی چون در بستر مفاهیم مشّایی کار را جلو برد، مکتبِ صدرایی آنطور که حقّ آن بود در تاریخ ما درخشش لازم را نیافت و از این جهت میتوان گفت ملاصدرا تازه در حالِ تولد است 3- به نظر بنده هگل نمیتواند از چنبرهی ایدهآلیستی که پارمنیدس شروع کرد و به کانت و مفاهیم استعلایی رسید، بیرون آید و از این جهت هنوز با تقلای بسیار عمیق و عالمانهای که هگل به بشریت هدیه کرده است، از متافیزیک بیرون نمیآید هرچند اگر کسی بخواهد در تفکر زمانهی خود جایی برای رجوع به «وجود» بیابد نمیتواند از ملکوتِ هگل غفلت کند 4- کتاب «شواهد الربوبیه» در کتابخانهی هایدگر موجود بوده ولی معلوم است که هایدگر به جای دیگری مینگرد که آنجا از کلافی که ملاصدرا با حاکمیت تفکر مفهومیِ مشّایی، بدان گرفتار است آزاد میباشد. نهایتاً میتوانست اگر کتاب آن کتاب را مطالعه کرده بود به ما توصیه کند در بستر تفکرِ صدرایی آنچه هایدگر به آن اشاره دارد به نحوی قابل فهم است کی را به نفع دیگری مصادره نماییم. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف الهی نور است با هر قسمت آن روبهرو شویم با همهی آن روبهرو خواهیم شد، پس جای نگرانی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً فیلمهایی هست و بعضاً هم بنده به طور پراکنده آنها را دیدهام. ولی چون در تخصص بنده نبوده حتی نام آنها را هم در ذهن خود نگاه نداشتهام. ناز نمیکنم باور کنید همینطور است که عرض میکنم! تهدید هم نکنید! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتمام شرح کتاب «مصباح الهدایه» به عهدهی خداوند است. البته و صد البته برای فهم آن مقدمات بسیاری نیاز است. از معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد، گرفته تا عرایضی که در شرح تفسیر سورهی حمد امام قبل از این به عمل آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسائل فروع دین ابتدا باید وجه عقاید و جایگاه بندگی افراد روشن شود تا جایگاه فروع دین در متن عقاید، خود را بنمایاند. آری! آنکسی که بندگی خود را درست بشناسد و متوجه باشد برای نفی خود و ظهور حق در قلب و روانش باید احکامی را بپذیرد، نگاه او به این نوع دستورات، نگاه دیگری است میفهمد که حضرت حق از طریق اطاعت ما از دستوراتش بر قلب ما جلوه میکند و لذا نگاههای کمّی و حسّی به موضوع ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که هرکس هر متنی را در افق معنایی خود میفهمد. ولی آیا میتوان گفت متن به کلی صامت است؟ و یا باید متوجه بود بالاخره آن متن به افقی اشاره دارد که انسان را با خود همدل میکند و از آن جهت آن را میپذیرد. توجه دلسوزانهای دارید، ولی حقیقت آن است که بنده تفکر دکتر داوری را برای عبور از غربزدگی از یکطرف، و عبور از بیفکری و تحجر از طرف دیگر، برای این تاریخ و این جامعه مفید میدانم. 20 سال است بنده با تفکر دکتر داوری مأنوس هستم و چهار دفترچهی 60 برگ و 100 برگ، حاصل یادداشتها و تأملات بنده بر روی سخنان این متفکر بزرگ است. خود او هم قبول دارد سخت سخن میگوید، ولی او به جای عبارت؛ اشارت دارد، و این نیاز زمانهی ما است تا بتوانیم از نگاه انتزاعی صرف آزاد شویم. نمیدانم چرا انتظار دارید داوری به عنوان یک فیلسوف مثل یک روحانی سخن بگوید؟! و نمیدانم چرا نگاه بنده به انقلاب را یک نگاه ایدئولوژیک فرض کردهاید؟! در حالیکه بنده انقلاب را تجلی نور وجود در این تاریخ میدانم و دفاع از آن را یکنوع اُنس با حق میشمارم و این غیر از رویکرد آنتولوژیک به انقلاب است. در هر صورت در این مورد حرف بسیار است. از سخن آقای دکتر داوری عدم جمع بین تفکر و عدل را درنیافتم و نیز او را بیتفاوت به ظلم نمیبینم، بهخصوص که سلوک شخصی او همه حکایت از دغدغهمندی نسبت به انقلاب و اسلام دارد. بعضی از عزیزان که متن دکتر داوری را خوانده بودند آن را بزرگ دانستهاند و بنده هم نیز فقط خواستم ذهنها را متوجهی آن مرد کنم، نه آنکه بخواهم نکاتی که موافق خوانش من است برجسته نمایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه امکانی انسان به این معنا است که میتواند در ذات خود ابعاد مختلفی را که دارد، از قوه به فعل آورد و بدین لحاظ اختیار در همان امکان ذاتی انسان نهفته است، برعکسِ موجوداتی که دارای ابعاد مختلف امکانی نیستند و به این لحاظ انتخاب و اختیار برایشان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نظر به اهداف عالیهای داشته باشد و با آن رویکرد ورزش کند، نفس ناطقهی او با إعمال ارادههای جهتدار، بر بدن خود رشد میکند و قوهی تجردش بیشتر میگردد و از اوهام بهتر عبور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس جلسات و زمان آنها بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إنشاءاللّه کمک میکند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در سورهی اعراف میفرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» یعنی همهی اسماء حسنی و کمالات مورد تصور از آنِ «اللّه» است. از این جهت میتوان گفت: «اللّه» مستجمع جمیع اسماء الهی است. موفق باشید
با سلام و تسلیت: ببخشید یک سوال؟ با توجه به اینکه الان ایام امتحانات است و طلاب هم امتحان دارند و از طرفی تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی است. کدام اولویت دارد؟ الان وظیفه ما شرکت و دفاع از سردار امنیت است و هیچ. این درست است؟ یا اینکه استدلال که تشییع شهید آن هم چنین شهید والا یک بار است ولی امتحان بعد هم می شود. یا اینکه مثلا ۸ سال دفاع مقدس کسانی که درس را رها نکردند و به جبهه نرفتند باختند. و دیگر اینکه آیا آنجا که امام در کلاس درس بودند و خبر شهادت حاج آقا مصطفی را به ایشان دادند و ایشان کلاس را ترک نکردند و فرمودند امانت الهی بودند و... آیا این خط به ما می دهد یا ربطی ندارد؟ متشکرم. در این زمینه راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به طور جدّی به درستان لطمهای نخورد، حضور در تشییع بدن مبارک آن مرد الهی، حضور در صحنهای است که ملائکة اللّه به نحو چشمگیری در آنجا حاضرند و افقهای نظر به حقایق عوالم بالا را در مقابل جان شما میگشایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ یک جامعه آن نوع ارزشها و سنتهایی است که جامعه بدان قوام یافته و میتواند حیات خود را بدون وابستگی به فرهنگهای دیگر ادامه دهد و مدیریت فرهنگی به آن معنا است که زمینهی ظهور و بروز آن سنتها را فراهم نماید بدون آنکه آزادی انسانها را در شرایطی که هنجارشکنی نمیکنند محدود کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت یعقوب«علیهالسلام» طالب رؤیت پیامبری به نام حضرت یوسف«علیهالسلام» بودند و این مخالف راضیبودن از تقدیر الهی نیست و اعتراض به خدا محسوب نمیشود، بلکه طلبِ کمال برتر به حساب میاید. در مورد دعا نیز قضیه از همین قرار است که نمیگوییم آنچه حضرت حق تقدیر کرده است خلاف حکمت و مصلحت ما است، بلکه با دعا؛ تقدیرِ برتری را برای خود رقم میزنیم. موفق باشید