بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15856
متن پرسش
با سلام: در کتابتان این بحث شما در مورد عالم داشتن انسانها، اینکه ما در خارج فقط وجود داریم و اعتبارات و ماهیات عدم و ساخته ذهن ما هستند. مثلا میز اعتباری است و در اصل چوب است و چوب در اصل چیز خاصی نیست، یک چیزی است که مثلا آهن نیست، فهم قسمت اول یعنی اینکه در خارج فقط چوب است و در اصل میز ساخته ذهن ماست، برایم آسان است ولی فهم قسمت دوم یعنی آنجایی که می فر مایید در اصل چوب هم نیست فقط وجود هست برایم سخت است. خواهشا خواهشا اگر امکان داره با یک مثال یا توضیح این بحث را برایم روشن کنید. و دوم اینکه در مورد اینکه فرمودید که خداوند به تبع خالق نور بودن و فاعل سایه بودن خالق ظلمت و فاعل غیر سایه هم هستند، اگه امکان داره با یک مثال در مورد ساخته های انسان و یا یک مثال دیگر کمی توضیح دهید که چگونه می شود که به تبع خلق یک چیز خالق چیز دیگری هم بود. خواهشا خواهشا خواهشا به هر دو سوالم را پاسخ دهید که به جوابشان نیاز دارم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مگر جز این است که همه‌ی عالم را «وجود» پر کرده است؟! و همه‌ی پدیده‌ها، صورت‌های مختلف وجوداند. مشکل کجاست که نیاز به مثال داشته باشد؟ 2- چون خداوند عین وجود است، پس از خداوند جز وجود صادر نمی‌شود و هرچه جنبه‌ی عدمی دارد، به تبعِ وجود شکل می‌گیرد. مثل محدودیت‌های مخلوقات که بعد از به‌وجودآمدنِ آن‌ها، محدودیت‌های آن‌ها معنا پیدا می‌کند، ولی محدویت‌های آن‌ها خدا خلق نکرده است. موفق باشید

15359

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: می گویند برخی شخصیت ها و روحانیون اگر چه عالم دارند و نگاه شهودی دارند ولی هنوز استاد نشده اند که بتوانند نفسا روی شاگردان خود اثر گذارند و آنها را بالا بیاورند. آیا کتب این افراد را توصیه می فرمایید بخوانیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب‌ها و آثار این بزرگان متذکر حقیقت باشند، چرا از آن‌ها استفاده نشود؟! موفق باشید

15111

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: 1. در آیه شریفه. «فسجدو الملائکة.....کان من الکافرین» این کان را اینجا چه باید گرفت استاد؟ بحث ادبیاتیش را کار ندارم ها. می گویم: ابلیس از کافران بود (از قبل)؟ یعنی نفاقی در بین هست؟ یا این که به معنای صارَ بگیریم؟ کافر گشت؟ ۲. در مورد اجنه کتاب شما را مطالعه کردم. مسایلی جدید در سطح جامعه پیش می آید که از بنده هم خیلی می پرسند و باید در این مورد مطالعه کنم. کتابی می شناسید که در مورد جن کتاب مورد اعتمادی باشد؟ ۳. دو کتاب انیس الصادقین و سفینة الصادقین آقای قائنی مورد اعتماد است؟ ۴. احساسی بودنِ فرد می تواند در ترقّیات سلوکی او اثر بگذارد؟ بنده خیلیییی احساسی هستم و با اشعار مثلا مولوی بعضا گریه ام می گیرد. ۵. تعادل مزاج هم موثر در سلوک است؟ ۶. در مورد رزق و روزی معنوی و به مقدار نیاز مادی. شخصی از اساتید گفت: سوره واقعه بخوانید. دیگری هم گفت سوره یس. به نظر شما مداومت به کدام یک از این سور شریفه را شروع کنم استاد؟ کدامشان را معصومین بیشتر تاکید داشتند؟ 7. «استاد از دست بنده ناراحت که نیستند؟ بخاطر سوالات زیاد؟» چه خوب گفت مولوی: از این آتش چو دودم من سراسر که تا چون دود از این روزن برآیم (منم طفلی که عشقم اوستاد است بنَــگذارد که من کـــودَن برآیـــ‍ـــم) خلاصه ما را ببخشید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد که شیطان به «اللّه» کافر بود، هرچند که به بعضی از اسماء ایمان داشت 2 و 3 – کتاب «سفینة الصادقین» نکات خوبی دارد 4- خوب است ولی انسان را در «حال» نگه می‌دارد و تا شهود جلو نمی‌برد 5- به عنوان علت معدّه، مؤثر است 6- هر دو مورد خوب است، بستگی به حال خودتان دارد 7- بنده برای جنابعالی آرزوی توفیق دارم. موفق باشید

14623
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد آیا آیه سوره نمل که ماجرای گفتگوی درخت با حضرت موسی (ع) هست رو میتونیم این طور معنا کنیم که: حضرت امام نظرشون اینه که چون مخلوقات فانی در الله هستن هر مخلوقی در واقع خود الله است به تجلی، پس درخت هم خودالله بود به واقع که گفت «انه انا الله العزیز الحکیم» و البته از آیه بر میاد که این آیه نظر به تشکیک وجود هم نداره که درخت رو وجود نازله الله بدونیم بلکه خود درخت میگه من الله هستم نه به نازله بلکه به شدت و به حقیقت الوهیت... اینجا دیگه درخت خود الله هست به کامله.. که البته خب این در مورد هر مخلوقی صادقه میتونیم از این آیه این برداشتو داشته باشیم؟ 2. کمالات ما تجلی الله هست ذات ما چی آیا تجلی ذات حقه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت حق در مظهریت درخت فرمودند «من اللّه هستم» نه آن‌که درخت بگوید من اللّه‌ام. 2- ذات ما و هر مخلوقی در مقام امکان است و هیچ وجودی ندارد إلا این‌که به قول محی‌الدین، اعیان ثابته‌ی مخلوقات در ذات خود و در محدودیت خود موجب می‌شوند که حق را به شکل محدود ظاهر کنند و سالک باید در عین نظر به آن مظاهر، به باطن آن‌ها نظر کند تا حق را محدود ننگرد. موفق باشید

13538
متن پرسش
سلام استاد لطفا نظرتون را بفرمایید: بسم تعالی "از منا تا منّا " در ایامی قرار گرفته ایم که «کل یوم عاشورا» در لباس دیگری آمده خود را نشان دهد انگار این حق است که در سپیدی احرامش خود را شهادت می دهد، او آمده تا جور دیگری آدمیان را در وادی عطش مستقر کند و در خانه ی خود و در آغوش خودش «کل ارض کربلا» را به تماشا نشیند و آن را تفسیر عینی کند. انگار این بار «عرفه» نه به معنای انتزاعیش بل در حقیقت و واقعیت بیرونیش رقم خورد و آدمی به حکم «من عرف نفسه فقد عرف ربه» به معرفتی از جنس «خلیفه» بودنش رسیده و از این پس «الهی» شده است. انگار آسمان به زمین چسبید، این بار آیات حج پیامبر جور دیگری تعبیر شدند، «سلمان» و «ابوذر»ها در «منا» به مقام «منّا» رسیدند، به طوری که دیگر نه پیامبری بود و نه سلمانی و نه ابوذری، بلکه حق بود که خودش بود و خودش را در لباس مظلومیت مظلومانش نشان داد. «کل یوم عاشورا» ، «اسم مضل» را روزی در شمر و یزیدی نشان داد و روز دیگری در پادشاهان ظلم ابوسفیانی و اعراب جاهل وهابی. و «تبت یدی ابی لهب» را به تماشا نشست. حکایت و رازهاست بین «قربان» و «غدیر»ست، «کل یوم عاشورا» آمده تا بگوید این عاشوراست که در همیشه ی تاریخ «دست ولایت غدیر» را احیا می کند. و این حیات «قربانی» می خواهد و فقط «حسین» بود که در الست «قالو بلی» آن را لبیک گفت، که روزی در لباس «اسماعیل» به صحنه آمد، روزی در هفتاد دو لاله ی پرپر، و روزی در محرمان حرم عشق، و ایام ایام بیعت است با این دست ولایت که مردمان پارس به حکم «السابقون السابقون» در این بیعت سبقت گرفتند و مقرب درگاه حق شدند و بقیه را هم به دنبال خود کشاندند. ذیحجه/1436
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. شهدای منا در مقام وجودی خود و در عمیق‌ترین ابعاد انتخاب‌شان، لبریز از جواب لبیکی شدند که در آن طالب نفی حجاب‌های اسلام ناب محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بودند. و شهادت آن عزیزان به گواهی دوست و دشمن، چهره‌ی اسلام آمریکایی را هرچه بیشتر نمایان کرد. موفق باشید

13360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطفا فرق روح و نفس را بیان کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح در قرآن بیشتر به «روح الامین» یعنی جناب جبرائیل نظر دارد و نفس در قرآن، بیشتر نظر به نفس ناطقه است. در رابطه با «یسئلونک عن الرّوح» خوب است که به تفسیر المیزان رجوع فرمایید که ایشان در این رابطه هم نظر به «روح الأمین» دارند. موفق باشید

12045
متن پرسش
با سلام: کارشناس یک مرکز توانبخشی هستم و گاهی از طرف بیماران یا همکارها سوالاتی در مورد حکمت این بیمارها و درد و.... می شود که نمی توان مطلب را بخوبی و روان بحث کرد. کتاب عدل الهی شهید مطهری را مطالعه کرده ام اما نمی توانم آن را به زبان یک فرد معمولی ساده ترجمه کنم. آیا راه حل دیگری هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دی‌وی‌دی‌های اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكال‌ها مي‌رهانند. آنها معتقدند چون ادله‌اي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسان‌ها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.

11107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بعد از اینکه به عنایت خداوند مسیری در مقابلم گشوده شد به مطالعه آثار شما و برخی اثار آیت الله مصباح پرداختم الان احساس نیاز می کنم به تحلیل مسایل سیاسی روز و نیاز مندم که از جریان های سیاسی گذشته بدانم. لطفا اگر ممکنه منبعی معرفی کنید البته بدون تحلیل. باتشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست از جزوه‌ی ریشه‌های انقلاب اسلامی که بنده تنظیم کرده‌ام شروع بفرمایید. موفق باشید
10229
متن پرسش
سلام: در کتاب «مبانی نظری و عملی حب اهل بیت (ع)» سه نوع عشق را معرفی کردید. عشق حیوانی که مربوط به عشق های خیابانی است و بیشتر جنبه شهوت جنسی دارد. عشق مجازی که مربوط به عشق به اهل بیت (ع) است. عشق حقیقی که فقط عشق به خداست. حال عشق به همسر در شرایط دینی و یا عشق به مومنین و پدر و مادر در کدام نوع دسته بندی قرار می گیرد؟؟ آیا می شود گفت که اینها مربوط به دسته عشق مجازی هستند ولی در درجه پایین. درجه اعلای عشق مجازی، عشق به اهل بیت (ع) است چون کامل ترین آینه نمایش حق تعالی هستند؟؟ ممنون یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که این نوع محبت‌ها که فرمودید می‌تواند مسیر تعالی معنوی انسان شود می‌توان آن را در زمره‌ی عشق مجازی قرار داد. موفق باشید
10010

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حضور استاد عزیز: لطفا اگر فرصت داشتید سایت زیر و قریب صدها رساله و کتاب نویسنده را در خصوص عرفان اسلامی بنگرید و در صورت صلاح دید نظرتان را راجع به استفاده - یا عدم استفاده از کتب مربوطه اعلام نمایید/ /khanjany.com
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی اظهار نظر در این موارد آن است که بنده فرصت زیادی جهت بررسی گوهر و مغز تفکر عزیزان بگذارم که برای بنده مقدور نیست و لازم هم نمی‌باشد. شما خودتان بررسی کنید آن سخنان و نوشته‌هایی که از یک طرف در امور فردی موجب قرب بیشتر جنابعالی به خداوند می‌شود و از طرف دیگر در امور انقلاب و رجوع به ولیّ فقیه حدااقل مانعی نباشد کافی است که مورد استفاده قرار دهید. موفق باشید
9191
متن پرسش
شما در پاسخ به سؤال (9166) که پرسیده بودم: «چطور انسانها قبل از به دنیا آمدن پیغمبر خاتم به سمت غایت انسانیت حرکت میکردند؟»، فرمودید که: «در طول تاریخ، عالم به ختم رسالت و ختم ولایت سراً نظر دارد.»؛ آیا همان نگاه سرّی به غایتی که در عالم غیبْ محقق شده اما هنوز در عالم ماده محقق نشده، کافی است برای این که انسانها به سمت آن غایت حرکت کنند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در طول تاریخ حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به صورتی متعین در انبیاء الهی ظهور داشته و مردم به سیره آن انبیاء می‌توانستند نظر کنند تا این‌که در آخرالزمان حقیقت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» خودش ظهور کرده. موفق باشید
8967
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: ببخشید که وقت شما را می گیرم استاد ولی اگر خاطرتان باشد در رابطه با مشکل همسرم که برای اولین بار در دوران عقد با آن رو به رو شدم بعد از نماز صبح خدمتتان رسیدم و با هم صحبت کردیم و راهنمایی فرمودید و بنده به آن عمل نمودم ولی تمام تلاش من فقط برای یک هفته جواب داد و دوباره رفتار خودش را ادامه داد. او راهی را که من پیش گرفته ام قبول ندارد و دینی فقط در سطح اینکه اگر شد نمازش را بخواند و یا حکم خدا را عمل کند می خواهد و نه بییشتر و رعایت حکم خدا را زحمت و سخت می پندارد. شما در آن دیدار که داشتیم فرمودید با او تعیین تکلیف کن و اتمام حجت ولی خیلی زود بهانه ای غیر شرعی از من میگرد زیر همه چیز می زند. در صورتی که تمام شرایط قبل از ازدواج من را پذیرفت ولی حالا کم کم بر عکسش عمل می کند برای همین از قران استخاره گرفتم. بنده خیلی نگران این موضوعع هستم و حجاب همسرم بیشترین دغدغه زندگی ام شده به طوری که حضور قلب موقه نماز را از من می گیرد. نمی دانم مشکل روحی و اعصاب دارد یا میخواهد من و خودش را جهنمی کند؟ باور کنید با محبت و مهربانی و با نزدیک شدن به او هم سعی کردم مشکل را حل کنم که جواب نداد و محبت و مهربانی او حس امر کردن و منیتش را بیشتر می کند و بیشتر دست به امر و نهی می زند. سر کوچک ترین چیز صدایش را بلند می کند و زندگی را تلخ. و وقتی با او قهر می کنم تنها احساس میکنم تنبیه می شود و به مقدار کمی زندگیمان آروم می شود. میدانم شاید خنده دار باشد که چقدر خودم را مشغول کردم ولی بییشتر اوقات مجبور به انجام کارهایی هستم که دلم نمی خواهد ولی آرزوی مکارم اخلاق را دارم دقیقا احساس می کنم آرامش قلبی قبل ازدواج را ندارم، حتی 30 درصد آن آرامش را، این بزرگترین مشکل زندگی من شده استاد خواهش می کنم کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که مستحضرید بنده تنها راه کارهای کلی را می توانم متذکر کاربران عزیز باشم، ولی موارد خاص را باید با کسانی در میان بگذارید که هر دوی شما را می شناسند و به روحیه طرفین آگاهی دارند. موفق باشید
7996
متن پرسش
باسلام بنده معتقدم اشکال به فلسفه صدرایی گرفتن یک نوع تفکر شبیه "«حَسبنا کتاب الله»" گفتن را می زاید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری بالاخره این کتاب الهی را باید با نوری و عقلی درک کرد. نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» حجت ظاهری و عقل حجت باطنی در این امر است و فلسفه‌ی اسلامی یک نوع تعقل و تلاش برای فهم قرآن و معارف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» است. موفق باشید
7842
متن پرسش
باسلام آیا تولد گرفتن ها و قاب عکس خود را در منزل زدن و امثال این کارها مخصوصا برای بزرگسالان یک نوع نظر به غیر یعنی خود نیست؟ نظر شما در این مورد چیست؟ در مورد فرزندانمان چه؟آیا بهتر نیست با امثال این مسائل آنها را محب خودشان نکنیم؟ هر چند مبتلا به شده .
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال اسلام ما را دعوت به ساحت‌های بالاتری کرده‌است تا به جای نظر به جسم انسان‌ها و اموری که مربوط به جسم است، وجوه بالاتر انسان‌ها را مد نظر قراردهیم و اگر تولّد ائمه را مدّ نظر قرار می‌دهیم به جهت شخصیت قدسی آن‌هاست تا ابعاد قدسی آن‌ها مورد غفلت قرار نگیرد. موفق باشید
7720
متن پرسش
سلام استاد عزیز 1-ایا انجائی که می فرمائید ضعیف شدن روح درایجاد بیماری موثراست این ضعیف بودن روح به مومن وغیر مومن بستگی داردومنظور از ضعف روحیه دراین مورد چیست 2-ایا اینکه بیماری دراثر ضعف روحیه است یاعامل خارجی دارد قابل تشخیص است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است، هر اندازه که روح با اُنس با خدا قوت یابد تأثیر عوامل بیماری‌زا کمتر می شود 2- عامل خارجی مثل شمشیر یا سمّ حکم جدایی دارند و ملاحظه می‌کنید که هم شمشیر فرق مبارک امام را می‌شکافد و هم سمّ جگر مبارک امام را تکه‌تکه کرد. موفق باشید
7026
متن پرسش
باسلام آیا این جمله صحیح است یا خیر؟ توضیح تکمیلی در صورت امکان بفرمائید : « حیف ازین قرآن که بجای اینکه برای تعالیِ بیشترِ مومنین مطالب و راهکارهای بیشتری ارائه دهد،باتوجه به کارشکنی های کفار و مشرکین اکثر وقتش را برای اثبات توحید به آنها صرف کرده است.»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر این طور نیست. خداوند به هر بهانه ای حرف های خودش را زده و به همین جهت در آخر فرمود: «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏» و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمى‏تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست‏ . موفق باشید
6251
متن پرسش

آیا می توان با تزکیه با روح شهدایی مثل شهید آوینی ارتباط برقرار کنیم؟لطفا توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. چون آن‌ها نیز باید مایل باشند و یا اذن داشته باشند. مگر مطالعه‌ی آثار ایشان ارتباط با روح ایشان نیست؟ موفق باشید

5514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خداوند متعال سلام استاد خبری از کلاسهای چهارشنبه تان نیست؟!چرا؟ استاد بنده قبل از عید پایان نامه ام را با عنوان نقش اعتقاد به مبدا و معاد ( در معنابخشی به زندگی) با تفسیر متکلمان امامیه را دفاع کردم. خیلی وقت بود منتظر شروع دوباره کلاسهای چهارشنه تان بودم تا از حضورتان خواهش مکنم پایان نامه اینجانب را مطالعه و مرا در بهتر ساختن و پر محتوا کردن آن یاری نموده تا اگر بتوانم و مقبول قرار گیرد به مرحله چاپ برسانم. کلاسها تشکیل نشده . خواستم از این طریق بپرسم که افتخار میدهید که وقت گرانبهایتان را صرف مطالعه پایان نامه 80 صفحه ای نموده و بنده را از نظراتتان مستفیض نمایید. امیدوارم قبول زحمت نمایید. منتظر جوابتان هستم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: (شخصی) در عین آن‌که بر روی موضوع بسیار ارزشمندی در پایان‌نامه‌تان دست گذاشته‌اید ولی با عرض معذرت شرایطم طوری نیست که بتوانم آن پایان‌نامه را طوری بخوانم که بتوانم نظر بدهم. موفق باشید
5460
متن پرسش
با عرض سلام میخواستم نظر جنابعالی را در مورد آقای هاشمی بدانم با توجه به اینکه فرمودید از دید رهبری نگاه کنید. از وقتی که رهبر فرمودند آقای هاشمی از ابتدا با بنده اختلاف نظر داشتند نسبت به آقای هاشمی بسیار بد بین شده ام نمیدانم دچار افراط شده ام یا نه. اگر مقدور هست نظر خودتون رو راجع به ایشون بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی عرض بنده به دوستان این است که جای افراد را نسبت به انقلاب و رهبری تعیین کنند. آری رهبری فرمودند در موارد متعدد با آقای هاشمی اختلاف نظر دارم و این را طبیعی دانستند و این غیر از آن است که آقای هاشمی را خائن بدانیم و خدای ناکرده از او متنفر باشیم، بدانیم ایشان نگاه خاص خود را دارد که ما بنا نداریم با نگاه ایشان زندگی کنیم و به دنبال آرمان‌شهری که ایشان می‌خواهد نیستیم هرچند امثال آقای نوبخت به دنبال آن باشد. سخن رهبری بعد از انتخابات 24 خرداد را فراموش نکنید که خواستند ما در فضای وحدت ملی قدم بگذاریم تا نگاه‌های مختلف سیاسی موجب شکاف ملی نگردد. موفق باشید
3756
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند، 1.در احادیثی ذکر شده است که ظهور حضرت مهدی در روز عاشورا است آیا این احادیث صحیح است؟ 2. روز ظهور در برخی از احادیث جمعه و برخی شنبه ذکر شده است کدامیک صحیح تر است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر احادیثی که مربوط به ظهوراست نیاز به تأویل دارد. ظهور، روز عاشورا است، به اعتبار فرهنگ عاشورایی. و روز جمعه است ،به اعتبار مقام جامعیت انسان کامل. موفق باشید
2384
متن پرسش
با سلام. کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم را مطالعه کردم ولی نکاتی برای من مبهم ماند اولا فرق بین کوزه وبلوک سیمانی را به خوبی مشخص نکرده اید و باید مشخص کنید ملاک های شما از چیزی که با طبیعت در تعامل است چیست؟ آیا اختراع تلفن در جهت هماهنگ کردن طبیعت با انسان است یا انسان با طبیعت؟ تلفن به عنوان یک تکنولوژی که ما را قادر می سازد از همین جا پیغامی به اقصی نقاط عالم بفرستیم چه مشکلی دارد آیا به مثابه خوردن میت در اضطرار است؟ آیا می شود گفت که این قدرت برق را که خدا در آب قرار داده بیهوده بوده و بشر می بایستی در تعامل در طبیعت از نور خورشید با طراحی خاص ساختمان ها بهره می گرفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحثی که در رابطه با نزدیکی کوزه و دوری بلوک سیمانی در آن کتاب مطرح شده یک موضوع حضوری است با تفکر خاص، اگر آن را در حوزه‌ی علم حصولی بخواهید جستجو کنید تصدیق نمی‌کنید. در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تحت عنوان جایگزینی‌های غلط هست که « فرهنگ مدرنیته نسبت ما را با آسمانِ معنویت قطع کرده و ما متأسفانه تحت تأثیر همان فرهنگ، به جای آن‌که به آن ارتباط برگردیم، جایگزینی‌های غلط می‌کنیم. ارتباط با موبایل را جای ارتباطات ملکوتی قرار می‌دهیم. قبلی‌ها از طریق اُنس و ارتباط با ملکوت عالم، با همدیگر ارتباط ملکوتی و اشراقی داشتند. در روش ارتباط از طریق موبایل، ماهواره در میان است، امواج صوت را به ماهواره می‌فرستید و ماهواره منعکس می‌کند به گوشی موبایل آن کسی که شما با او تماس گرفتید. قبلاً ارتباطات ملکوتی در میان بود، قلب‌ها با ملکوت مرتبط بودند و از طریق ملکوت به همدیگر پیام می‌دادند. مادران بدون این‌که دائم به دخترشان تلفن بزنند می‌دانستند اجمالاً دخترشان در چه حالی است و قلبشان آن حالت را می‌شناخت و رفقا هم با هم ارتباط ملکوتی داشتند، چون رجوع آن‌ها به جنبه‌ی نورانی همدیگر بود و نه جنبه‌ی جزئی زمینی. در ارتباط جزئی، مادر به دخترش تلفن می‌زند که صبحانه چه خورده‌ای، برای این نوع آگاهی‌ها تلفن و موبایل نیاز است و فرهنگ مدرنیته مأمور تأمین این نوع آگاهی‌ها می‌شود. در ارتباط ملکوتی روح‌ها نظر به جنبه‌ی وجودی همدیگر داشتند و به همان جنبه‌ی «وجودی» نظر می‌انداختند و حقایق عالم و آدم را درک می‌کردند و در حال حاضر تقریباً آن فرهنگ در حجاب رفته است، هرچند حقیقت آن فرهنگ در دل شیعه هست و روحانیون اصیلِ ما از این نوع انوار برخوردارند. به همین جهت به دنبال موضوعات جزئی عالم نیستند، روح شیطانی آمریکا را می‌شناسند و می‌دانند کید شیطان ضعیف است و می‌فرمایند: «آمریکا هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» شما هم اگر در آن شرایطِ روحی قرار بگیرید و آن ایمان در جان شما طلوع کند از همان الهامات بهره‌مند می‌شوید. اولیاء الهی عموماً در نماز شب‌هایشان راحت‌تر به این الهامات می‌رسند. در روایت هم داریم که نماز شب «نِعْمَ الْمَطِیه» مرکب خوبی است تا انسان را به بالا سیر ‌دهد. »این را به عنوان نمونه عرض کردم تا اگر مایل بودید در رابطه با جایگاه تکنولوژی غربی در نظام هستی مطالعه بفرمایید باید مطلب را با ظرافت بیشتر دنبال کنید تا معلوم شود استعدادهای موجود در عالم با تفاوتی که در جهت‌گیری‌های ما هست می‌توانند مفید یا مضر باشند. موفق باشید
1916
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگ. دلایل عقلی وجود روح وماورای الطبیعه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب ده نکته در معرفت نفس را همراه با سی‌دی آن مطالعه فرمایید. موفق باشید.
1107

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر از استاد محترم و آرزوی توفیق روز افزون از درگاه احدیت ، لطفا با توجه به حقیقت نوری اهل البیت بفرمایید اینکه ایام هفته هر روز متعلق به یک یا چند معصوم است چگونه قابل توضیح است .موفق باشید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر چه ذوات مقدس اهل البیت یک حقیقت بیشتر نیستند ولی در مظاهر مختلف ظهور می‌کنند شاید اختصاص روزهای مختلف به آن ذوات مقدس به اعتبار مظاهر آن ها باشد. موفق باشید
1076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام به محضر استاد طاهرزاده بنده یک چند ماهی هست با سیر شما اشنا شدم وتا معرفت النفس پیش رفته ام . در حال حاضر من دانشجویی در تهران می باشم وخوابگاهی هستم و توانستم بعضی از توصیه های شما رو پیش ببرم برای مثال کم حرف زدن/ کم خوردن/روزه گرفتن/کنترل نگاه /و... اما این اعمال رو در منزل نمیتوانم انجام دهم مثلا نمیتوانم کم بخورم روزه بگیرم چون خانواده مخالفت می کنند و نگاه نکردن مثلا به اقوام نامحرم که با واکنش والدین رو برو میشوم و زود خوابیدن که نماز اول وقت صبح بخوانم {در خوابگاه میشود اما در خانه همه اعضا خانواده دیر میخوابند ومن هم مجبورم دیر بخوابم} ودر واقع هر وقت به خونه میرم افت دینی پیدا میکنم والان برای تابستان که میخواهم به خانه بروم نمیدانم چکار کنم.برای مثال قصد دارم برای ماه رجب روزه بگیرم اما میدانم مادرم کمی مخالفت میکند لطفا بنده راراهنمایی کاربردی کنید.التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به هرحال در آن حدّ که شرایط اجازه می‌دهد کوتاهی نکنید، بالاخره پرخوری نکنید ولی اگر والدین نسبت به روزه‌ی مستحبی ناراضی هستند از رضایت والدین تبعیت کنید، إن‌شاءالله برکات بیشتری نصیب شما می‌شود. موفق باشید
20137
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: ۱. می خواستم نظر شریفتان را در مورد بیانات رهبری که در ذیل آمده بیان کنید. خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری در بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی در سال 1375 با بیان اینکه هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است می‌فرمایند: در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده کم نبوده است. به گزارش خبرگزاری فارس در آستانه برگزاری نخستین جشنواره شعر و موسیقی ضدآمریکایی طبس مروری بر سخنان مقام معظم رهبری در بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی در سال 1375 منتشر شد. آنچه در زیر می‌آید این سخنان است. * هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی آنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند اظهار داشتند که طبق فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول می‌داشته، و قواعد را رعایت می‌کرده‌اند. هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاه‌های فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگ‌های جهان وجود دارد، به گونه‌ای تکوین یافته که هر صدایی شما دربیاورید، در یکی از آن دستگاه‌ها هست. بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسان‌ها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسان‌ها ساخته شده است. پس می‌بینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجه‌ای که می شود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم. * تعالی موسیقی ما از دوران جوانی خودمان حرف‌های برخی از اهالی هنر را می‌شنیدیم که روشنفکر مآبانه و واقعاً بی­ پایه و اساس، مبتنی به این نکته بود که «ما هنر را در راه فکر و پیش‌بینی و سیاست، به کار نمی‌بندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان - اعم از شعر و دیگر فنون - بیش از سایرین در خدمت سیاست‌ها قرار می‌گرفت. قصد ورود به چنین بحث‌هایی را ندارم. اما می‌خواهم بگویم هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالی‌تر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر می‌شود. متأسفانه هدف موسیقی در شرق، در حد تعالی خود موسیقی نبوده است. * در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده کم نبوده است درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی‌های منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی‌های آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقی‌ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می‌تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی‌هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگی‌ای نیز بوده، و هست. * موسیقی لهوی حرام در شرقی که راجع به آن گفتم (یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در اینجا عبارت از آهنگ‌ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن، به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کرده‌اند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بی‌خوابی می‌شده است. موسیقی­دان با آن خصوصیاتی که گفتم «اهل خرد و قریحه و ذوق است»، بایستی خود را می‌شکست، پای تخت خلیفه می‌نشست، تا خلیفه از حالت افسردگی بیرون می‌آمد! این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. عین همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق می‌کند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طلب داشته‌اند، کم نیستند. که از آن جمله می‌توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد. توجه می‌کنید که موسیقی در خدمت چه جریان­ها و کسانی بوده است؟! اینکه می‌بینید در کلمات فقها، موسیقی، مقوله‌ای حرام و ممنوع و دست نزدنی و نزدیک نشدنی است، به همین خاطر است. * موسیقی که هدف متعالی داشته باشد پاک و مقدس است حرف من با موسیقی‌دان‌ها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدف‌های متعالی ببرید؛ هدف‌هایی فراتر از هدف عیاشی؛ فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی‌تر را دوست می‌داشته، و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می‌خواهد پای فلان ساز بنشیند، و در اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشکی از ره فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست. چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند، و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را - که اعتبار موسیقی است - چنین خوار و ذلیل کنند؟! ارزش و هدف و تعالی در موسیقی، این نیست. موسیقی متعالی، موسیقی‌ای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می‌شود موسیقی را پاک و مقدس نامید. * وجود کلام، از محسنات موسیقی ماست موسیقی را باید به سمت هدف متعالی بکشانید. این را هم فراموش نکنید که، کلام، از محسنات موسیقی ماست. اصلاً نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی، وجود کلام به صورت اغلبی است. یعنی غالباً چنین بوده که موسیقی با کلام همراه می‌شده است. مسلماً کلام، بر جهت‌گیری کار مجموعه شما، تأثیر می‌گذارد. درخواست من از شما آقایان موسیقی‌دان‌ها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید، و موسیقی را نجات دهید. * موسیقی را هدف­دار کنید بعضی از موسیقی­دان‌های سنتی اصیل و ریشه‌دار، گاهی می‌گویند که «موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدالله، آن ابتذال از بین رفت». من این را نمی‌خواهم بگویم. من تقسیم دیگری را می‌خواهم مطرح کنم. چون تنها به اینکه آن ابتذال‌ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می‌گویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهت‌گیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما، هدف­دارکردن موسیقی است. به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید. موسیقی باید در این جهت برود و صدا و سیما، موظف‌ترین و مسئول‌ترین مرکز برای این کار است. اینکه از صدا و سیما اسم می‌برم، بدین معنا نیست که وزارت ارشاد را فراموش کنیم. وزارت ارشاد هم جزو موظف‌ترین­هاست. اما شما جزو متعهدترین و موظف‌ترین­ها هستید. پس، به سراغ این کار بروید. ۲. آیا در بین فقهای قدیم و جدید کسی مانند این نظر را گفته است؟ ۳. آیا الان ایشان از این نظر عدول کرده اند و نظرشان تغییر کرده؟ خیلی ممنون از لطفتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد نه‌تنها صاحب‌نظر نیستم، حتی استعدادی که به موسیقی جذب شوم نیز، در من نیست. ولی می‌دانم که حقیقتاً موسیقی قدرت عجیبی در میان‌آوردنِ ابعادی از انسان را دارد در آن حدّ که جناب فارابی با نوعی از موسیقی در یک جلسه، همه را به خندیدنِ بی‌قرار می‌کشاند و در همان جلسه با نوع دیگری از موسیقی همه را به خواب می‌برد. آیا واقعاً ملت ما چنین مبنایی را برای متأثرشدن از موسیقی دارا هستند یا نه، نمی‌دانم؟! شاید چیزی مثل شعر جای موسیقی را تا حدّی گرفته است و شاید آرام‌آرام روح توحیدی انقلاب اسلامی نوعی از موسیقی را به صحنه آورد که انسان تحت تأثیر آن، رازهای نهفته‌ در انقلاب را که زبانِ دیگری نمی‌تواند ظاهر کند، به میان آورد. می‌گویند سمفونی‌های بتهون چنین توانایی‌هایی دارد و هگل در تقسیم هنر نسبت به ظهور بواطن عالم، کم‌ترین ارزش را برای معماری و بالاترین ارزش را برای نقاشی و موسیقی می‌گذارد. واللّه اعلم. در مورد نگاه فقهی به این موضوع، مطابق آن‌چه اخیراً بعضی از فضلای حوزه مطرح می‌کنند، احتمالاً باید حوزه‌ی موسیقی و زیباشناسی را در موضوعات حُسن و قبح عقلی و ذاتی قرار داد و نه در موضوعاتِ مربوط به فقه. و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» شاید با توجه به این امر، نظرات خود را به میان آورده‌اند. موفق باشید 

نمایش چاپی