بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18635
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ما انسان ها در مقامی نیستیم که در مقابل خداوند چون و چرا کنیم و کجا می توانیم برویم که خدا نباشد؟ با این حال و با وجود ترسی که درونم از پرسیدن این سوال وجود دارد می پرسم چون با سرپوش گذاشتن بر تردیدها نمی توان آن ها را از بین برد. به شنیده هایم در خصوص بهشت و جهنم با تجربه ای که در زندگی داشته ام رسیده ام، اینکه بهشت زندگی زیر سایه شریعت الهی است و جهنم همان تجسم گناهان است، همه اینها درست، ولی واقعا هدف از خلقت چه بوده است «الا لیعبدون» و «الا لیعرفون» گفته اند ولی با عظمتی که خدا دارد چه نیاز بوده است (گر جمله کائنات کافر گردند بر دامن کبریاش ننشیند گرد) معلوم است این احساس پوچی در درون انسان ها بوده که در پاسخ فرموده ما آسمان ها و زمین را بازیچه نیافریدیم. در آتش شدید گناهانم در حال سوختنم و پایانی نیز برایش نمی بینم (خالدین فیها) و در این جهنم خودساخته این پرسش برایم مطرح است اگر مرا خلق نکرده بود و یا حداقل در مواقعی از زندگی دستم را گرفته بود الان بخاطر رعایت نکردن قواعد این بازی در حال سوختن نبودم. برایم قابل درک نیست که خدایی که هیج جا را از وجودش خالی نمی بینم و اگر بجای کل کائنات فقط یک مورچه خلق کرده بود برای اثبات عظمتش کافی بود با انسان ضعیف و حقیری مثل من اینطور عمل کند بقول فرد شوخی که می گفت خدایا مگه من هم قد تو هستم که سر به سرم می زاری. در پاسخ پرسشی فرموده بودید که ما خودمان خواسته ایم که باشیم مولوی می گوید ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ما می شنود اگر منظور بروز صفت خلاقیت خداوند بوده چرا انسان خلق شده؟ چیزهای دیگه هم که خلق شده و می توانست خلق بشه. در کل می خوام بدونم که نهایتا سرنوشت انسان هایی مثل من که جزء ضایعات این کارخانه هستند چی میشه آیا وقتی صاحب کارخانه علیم حکیم است کارخانه ضایعات میتونه داشته باشه؟ مخلص کلام اینکه آخرش چی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً با توجه به این‌که به این خوبی به میدان آمده‌اید می‌دانید هدف از خلقت در آن آیه‌ی مشهور، هدف مخلوق است نه هدف خالق که می‌فرماید جنّ و انس را خلق کردیم برای عبادت؛ بدین معنا که هدف جنّ و انس برای یافتنِ مقامی برتر عبادت است زیرا که خود حضرت حق، هدف است نه آن‌که دنبال هدفق باشد. غنیِ مطلق چیزی کم ندارد که بخواهد به آن برسد. ثانیاً: آیا وقتی موجودی امکان خلق‌شدن دارد، حضرت حق باید بخل بورزد و خلقتِ او را به او ندهد؟ یا این‌که خلقتِ آن شیئ را به آن شیئ می‌دهد به همان معنایی که حضرت موسی و حضرت هارون«علیهماالسلام» فرمودند: «ربُنا الذّی اعطی کلّ شیئٍ خلقه ثم هدی» و بعد از خلق‌کردنِ چیزی به نام انسان و هدایت او، آیا جز این است که او را با آن‌چه او کسب کرده روبه‌رویش می‌کنند؟ پس در واقع همان‌طور که در بحث «خدا چرا ما را خلق کرد» در ابتدای کتاب «آشتی با خدا» عرض شد در این‌گونه سؤال‌ها ما ناخودآگاه با اعتراض درونی به خودمان روبه‌روئیم و راهش هم مأیوس‌شدن نیست، بلکه به خودآمدن را باید پیشه کرد، زیرا که «با کریمان کارها دشوار نیست». بد نیست سری هم به شماره‌ی سؤال 18636 بزنید. موفق باشید

17877
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، با توجه به اینکه در این عالم دنیا تزاحم است و اگر مثلا دو سیب داشته باشیم و سه نفر انسان باشند اینجا داشتن سیب برای یک نفر برای داشتن دیگری تزاحم ایجاد می کند، و جنگ و نزاع ایجاد می شود، آیا این ویژگی تزاحم در عالم خیال هم وجود دارد؟ و با توجه به ویژگی بهشت که تزاحم نیست پس آیا بهشت موعود در عالم عقل است؟ لطفا راهنمایی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم برزخ و قیامت دارای درجه‌ی وجودی شدیدتری هستند و بدین لحاظ صورت‌ها در آن‌جا محدودیت‌های عالم ماده را ندارد. موفق باشید

17819
متن پرسش
بسم الله و السلام بر استاد معزز، حاج آقای طاهرزاده در نقد سخنان اخیر آقای رئیس جمهور در تمجید از حجم وسیع خیریه ها و موقوفه ها در غرب و طعنه های جدید ایشان به انقلابی ها تحت عنوان «افراطی» مطلب زیر را عجالتا در کانال تلگرامم منتشر کردم. مناسب دیدم در صورت صلاح دید حضرت عالی آن را به رؤیت دوستان برسانم. سخنان مورد نظر آقای رئیس جمهور: وی با بیان اینکه خیرجمعی معنای وسیعی دارد، اظهار داشت:‌ گفتمان ما خیلی در جامعه سیاست‌زده شده، اشکال ندارد گفتمان سیاسی هم لازم و خوب است اما گفتمان ما مقداری هم اجتماعی و خیرجمعی بشود، فستقبل خیرات همین است که به ما می‌گوید آنقدر سر این مسائلی بحث نکنید که خیلی مفید برای جامعه شما نیست، شما الان در غرب نگاه کنید و ببینید که دانشگاه‌های اروپا و آمریکا چه مقدارش از درآمد اوقاف آن دانشگاه اداره می‌شود، دانشگاه هاروارد آمریکا موقوفاتش بیش از 33 میلیون دلار است، مردم خیر و مختلف کارخانه‌شان زمینشان و هر چه دارند به این دانشگاه وقف کرده‌اند و سالی 1.5 نت 2 میلیارد دلار از طریق درآمد این اوقاف به دانشگاه می‌رسد، این دانشگاه نصف مخارج خود را از طریق مؤسسات خیریه و اوقاف تأمین می‌کند، 70 دانشگاه بزرگ آمریکایی بخش زیادی از مخارجشان از طریق اوقاف به دست می‌آید. روحانی تأکید کرد: افرادی ثروتمند هستند که تمام زندگیشان را برای یک دانشگاه معتبر وقف کرده‌اند، البته در کشور ما هم زیاد است و قبلاً بیشتر در حوزه‌های علمیه، مساجد و امامزاده‌ها این وقف‌ها صورت می‌گرفت، این طور نیست که فکر کنیم در دنیای غرب وقف، نذر، کمک نیست، این همه خانواده‌هایی که در غرب یک فرزند را از بهزیستی می‌آورند و به عنوان فرزندخوانده می‌پذیرند و واقعاً به عنوان یک فرزند با او رفتار می‌کنند، ما وقتی می‌گوییم غرب فکر می‌کنیم یکسری مفاسدی در غرب است و همه مفاسد هستند در حالی که اینطور نیست زیرا اگر همه‌اش مفاسد بود به این رشد علمی و اقتصادی نمی‌رسیدند، بله، گوشه‌هایی از آن هم آلوده است که البته ما خوب‌هایش را یاد بگیریم و آن بخش‌های مثبتش را دریافت کنیم. ----- بسم الله چند نکته در مورد تمجیدهای اخیر آقای روحانی از غرب با استناد به تعداد بالای به ظاهر خیریه ها در آمریکا آن هم بعد از آشکار شدن نشانه های بحران های وخیم اجتماعی در امریکا که مقام معظم رهبری هم اخیرا بدان اشاره کردند. آری بنا به نگاه ظاهری در امریکا صدها مؤسسه خیریه و بنیاد وقف فعال هستند. آقای روحانی در این آمار نشانه هایی از اخلاق و خیراندیشی و انسان دوستی در غرب می بینید آن هم لابد در سطح بسیار وسیع چون مجموع دارایی های این خیریه ها به صدها میلیارددلار می رسد!! اما چند نکته در اینجا شایان ذکر است: 1. تأسیس بنیادهای خیریه یکی از شایع ترین راه های اجتناب از مالیات در غرب است چرا که این مؤسسات بنا به قانون امریکا از مالیات معاف هستند! لذا اگر کسی بخواهد یک فعالیت تجاری کند اگر بتواند آن را در قالب عناوین عام المنفعه که برای بنیادها تعیین شده انجام دهد سود بیشتری عایدش خواهد شد! چه قدر خیرخواهانه؟ مگه نه؟ 2. تأسیس بنیادها و ارائه کمک های مالی به گروه های مختلف از طریق آنها عملا منجر به نوعی سیادت و نفوذ بر آن گروه ها می شود! چرا که به طور کلی همیشه یکی از راه های کنترل انسان ها به دست گرفتن منشأ درآمد آنها است! لذا اگر شما تأمین هزینه های یک مثلا کلیسا یا حزب یا دانشگاه را به عهده گرفتید می توانید عملا سیاست ها و اولویت های آن را تعیین کنید! دوستان حالا می توانند حدس بزنند که فعالیت های به اصطلاح خیریه می تواند اغراضی کاملا سیاسی و مالی داشته باشد! 3. به طور کلی خاصیت نگاه سطحی و جزءنگر و غیرکیفی این است که صرفا به عناوین حقوقی و مفهومی نهادها و فعالیت های بشری توجه می کند و مثل کسی که کیفیت یک کتاب را از روی رنگ جلد آن یا مرغوبیت یک محصول غذایی را از روی جذابیت برچسب روی آن ارزیابی می کند شیفته آن نهادها و آدم ها شود! این یعنی مثلا مثل آقای رئیس جمهور صاحب نگاه جزءنگر تمجیدکننده از بنیادها و خیریه های آمریکایی اصلا به این نمی اندیشد که مشروعیت کار یک خیریه و بنیاد موقوفه به صدها عامل کیفی بستگی دارد مثلا این که منشأ پولی که صرف درآمد خیریه می شود چیست؟ یک مثال خیلی واضح بزنم مثلا اگر یک سرمایه دار آمریکایی که صاحب کارخانه مشروب سازی یا کازینو یا مؤسسه ربوی است بیاید یک کلیسا در امریکا تأسیس کند و در آن کلیسا مسیحیت صهیونیستی را ترویج کند آیا این کار به اصطلاح خیریه را باید تمجید کرد و به سر جامعه ای کوبید که پرورش دهنده اسوه های حقیقی انسانیت از مکتب حقه تشیع مثل خمینی و بهشتی و چمران و همت و باکری بوده است؟! 4. در جامعه ای که هیلاری کلینتون فاسد، دروغ گو و جنگ طلب یتیم خانه دارد و در به طور کلی در جامعه ای که فرهنگ پول پرستی و سودانگاری و ماتریالیسم حاکم است آیا اصلا زمینه های اخلاقی و روانی لازم برای کارهای خیر حقیقی وجود دارد یا این که این عناوین همگی دست مایه ای هستند برای تزویر و فریب و نفاق؟ 5. در میان بنیادهای خیریه و موقوفه آمریکایی نام های آشنایی چون بنیاد سوروس، بنیاد راکفلر، بنیاد کارنگی، موقوفه ملی برای دموکراسی (NED) و ... به چشم می خورد! این بنیادها همگی جزء بنیادهای عام المنفعه غیر انتفاعی در آمریکا ثبت شده اند که کار ویژه شان انجام خدمات عمومی و خیرخواهانه است!! البته ماهیت حقیقی این بنیادهای خاص برای ماها باید آشنا باشد و نیاز به توضیح نداشته باشد. بنیادهایی که یکی از حوزه های فعالیت «خیریه شان» «گسترش دموکراسی و حقوق بشر» در خاورمیانه است! از جمله کارنامه اینها در این زمینه مثلا سرمایه گذاری در پروژه هایی است که هدفش «تقویت دموکراسی» در کشورهایی چون ایران، سوریه، روسیه، لیبی و عراق بوده است که همگی همزمان هدف تجاوزات، کودتاها یا دسیسه های امپریالیستی پنتاگون و سیای آمریکا با تشبث به همین عناوین خیرخواهانه بوده اند! جالب این که بعد از به ثمر نشستن فعالیت های کاملا خیرخواهانه!! این بنیادها در راستای «گسترش دموکراسی» در کشورهای هدف و براندازی دولت هایی که به ادعای آنها مخالف «خیرخواهی های دموکراتیک» آنها بوده اند، دولت های مهاجم آمریکا بازارها و پروژه های اقتصادی آن کشورهای فتح شده را در اختیار شرکت های مالک این خیریه ها و بنیادها قرار می دهند! و همه اینها مزد و پاداش ناچیز و ناقابلی بوده که در ازای فعالیت های کاملا خیرخواهانه و غیرمنتفعت طلبانه صاحبان این بنیادها به آنها تقدیم شده است! 6. سؤال دیگری که از میان صدها سؤال دیگر می شود مطرح کرد اینه که با وجو این همه بنیاد و موقوفه و خیریه در آمریکا علت این بحران اجتماعی، بزه کاری، بیش از 40 میلیون فقیر و فاصله طبقاتی چیست؟ این سرمایه داران خیّر چرا جمع نمی شوند جلوی این هیلاری کلینتون خیّر و فمینیست و طرفدار همجنس بازی و خالق داعش را بگیرند تا خاورمیانه به صدقه سری خیرخواهی آنها کمی آرامش بگیرد؟ 7. اصلا از همه اینها بگذریم. فرض کنیم آقای روحانی اصلا لازم نیست از نظر علمی در جریان جزئیات موضوعی که می خواهد در مورد آن حرف بزند قرار داشته باشد! آیا صرفا با یک قیاس عقلی ساده نمی توان گفت که با توجه به این که خدا انفاق و احسان را برای برقراری قسط و عدالت در جامعه تشریع کرده است، اگر در جامعه ای که علی الظاهر میلیاردها دلار به طور سالانه صرف کارهای خیریه می شود این همه فقر و بزه کاری و منازعات نژادی و فاصله طبقاتی وجود داشت پس باید کاسه ای زیر نیم کاسه این همه کار خیر و موقوفه ها باشد؟! أفلا تعقلون؟! منتظریم ببینیم آقای روحانی بسان دیگر غرب زده ها و غرب گرایان دیگر چه جور فضیلتی در تمدن مترقی و دموکراتیک و بشردوست غرب می بینید تا ما را بدان آگاه کند و از تفکرات افراطی مان خارج مان کند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید خوبی‌های هر ملت و فرهنگی را گرفت و با حفظ هویت خود، از آن‌ها استفاده کرد و متفکران دنیا ماورای سیاستمداران، ما را متوجه‌ی این امر کرده و می‌کنند. مشکل در آن‌جا به‌وجود می‌آید که کار در دست سیاستمدارانی بیفتد که تلاش دارند با اهداف صرفاً سیاسی و حزبی و گروهی فرهنگ‌ها را در اختیار خود بگیرند. و این تذکر مهمی است که کارل‌اشمیت به حیله‌ی لیبرالیسم می‌دهد که چگونه فرهنگ را در اختیار اهداف سیاسی قرار می‌دهد تا سودجویی و کینه به انسان‌ها را پنهان نماید. و مشکل آقایان آن است که متوجه‌ی تفاوت این دو موضوع نیستند که چگونه امروز همان‌طور که جنابعالی متوجه‌اید، سیاستمداران، مراکز فرهنگی و خیریه‌ها را در اختیار می‌گیرند تا به اهداف گروهی و حزبی خود برسند نه آن‌که اهداف انسانی مدّ نظر باشد، آن‌طور که همیشه در همه‌ی فرهنگ‌ها با نظر به اهداف انسانی کارهایی شده و می‌شود. آیا ما امروز با دانشگاه آزادی روبه‌رو نیستیم که بعضی از هزینه‌های نامزدهای فتنه‌ی 88 را پشتیبانی کرد؛ در حالی‌که مردم ما به امید تحقق دانشگاهی غیر از دانشگاه‌های ساخته و پرداخته‌ی دنیای مدرن اموال خود را وقف آن دانشگاه کردند؟! موفق باشید

 

17716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله با عرض سلام و احترام: دو سوال از محضر استاد طاهرزاده داشتم. 1. آیا این صحت دارد که تفسیر قرآن کریم از جناب ملاصدرا، اثر ایشان نیست و مربوط به جناب قاشانی است؟ 2. با توجه به «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» که مربوط به حدوث جسمانی نفس است، چگونه می توان عالم ذر و نیز آیه «الست بربکم، قالوا بلی» (که وجود نفس همه انسانها، قبل از خلقت جسمانی) را که توجیه نمود؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آن‌چه هست تفسیری است که مشهور است به تفسیر محی‌الدین، که از جناب عبدالرزاق کاشانی است. ولی اساساً سیاق تفاسیر جناب ملاصدرا هیچ‌گونه ترکیبی با سخنان کاشانی ندارد 2- در مورد قسمت دوم سؤال به جواب سؤال شماره‌ی 17708 رجوع فرمایید. موفق باشید

17625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: بنده طلبه هستم. سوالم از محضرتان این است که برای اینکه مطالعاتمان در حافطه مان بماند چه باید بکنیم؟ چرا که بعضا مطالعاتی که داریم در زهنمان نمی مانند و فراموش می شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو چیز در امر فوق کمک می‌کند؛ یکی یادداشت و خلاصه‌نویسی موضوع، و دیگر تکرارِ آن خلاصه. در آخر کتاب «امامت و رهبری» مرحوم شهید مطهری در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید

17402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: شرمنده، به نظرحضرتعالی وقت گذاشتن برای قوی شدن در هندسه مانعی ندارد تا در پرتو نظم ذهنی در فلسفه موفق تر شویم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بدی نیست ولی عقل فلسفی با تعمق در مباحث فلسفی به خودی خود در انسان رشد خواهد کرد. موفق باشید

17111

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز من در جمع گروهی قرار گرفتم که پس از اینکه مدتی در این جمع بودم احساس می کنم که از دیگران عقب ماندم ( افراد گروه حداقل 5 سال از من بزرگتر هستند) ایده ها و نظرات و برداشت هایی می کنند که من غبطه می خورم که چرا این سوالات به ذهن من نرسید و احساس می کنم که در کارهای فرهنگی فوق العاده عقبم. با توجه به این که من از مهر ماه در شهر دیگری دانشگاه می روم و می دانم که با برنامه ریزی می شود در آن زمان هم مطالعه کرد ولی خب زمان کمتری نسبت به تابستان دارم. به نظر شما با مطالعه مشکلم حل می شود؟ اگر حل می شود چه کتابی مناسب است؟ آیا راه حل دیگری به جز مطالعه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً سیر مطالعاتی روی سایت پیشنهاد می‌شود. إن‌شاءاللّه راه‌هایی گشوده می‌شود که جبران مافات خواهد بود. موفق باشید

15724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: حکیم فاضل یک طلبه درس خارج خوان اول باید خودش را مهذب کند بعد سراغ فعالیتهای تبلیغی برود یا در کنار تهذیب باید به تبلیغ دین در اجتماع بپردازد؟ کدام صحیح است؟ امام خمینی (قدس سره) می فرمایند: تا انسان خودش را نسازد، دیگران را نمی تواند بسازد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. ولی شما سخنان انسان‌های خودساخته یعنی امامان معصوم را مطرح کنید و ضعف خود را پنهان ننمایید تا شما قبله نشوید. موفق باشید

14872
متن پرسش
سلام: در مورد هفت مرتبه انسان از طبع و نفس و قلب و روح و سر و خفی و اخفی آیا تمام این مراتب رو هر انسانی دارا هست یا در سیر تکاملی انسان به این مراتب میرسه؟ آیا با حرکت جوهری انسان میرسه اگر هم اکنون و بالفعل این مراتب رو نداره یا با عبادات، و ارتباط عبادات با حرکت جوهری چیه؟ چرا عبادت روحی حرکت مادی رو سریع میکنه اگه میکنه البته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری مسیر تبدیل مابالقوه‌ی انسان است به مابالفعل، ولی جهت‌دادنِ آن با اختیار انسان است. اگر انسان نفس ناطقه‌ی خود را درست هدایت کند إن‌شاءاللّه تا مقام سرّ و خفی می‌تواند جلو رود. موفق باشید

14488
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد طاهرزاده بزگوار: درخواست دارم شعر بنده را مطالعه فرموده و این حقیر را از نظرات خود بهره ور نمایید. با تشکر «حق حق» در من دلی است عاشق و جانی است مبتلا اینسان سرشته در گل انسان غمی خدا سر می کشم یکی یکی از جامهای شوق سر می کشد به خانه من گهگهی بلا در دار بی قرار قراری گرفته ام اینجا شکسته است تمام نمازها پای پیاده همسفر جاده، بی هدف، از ابتدا به فکر رسیدن به انتها با غربت آشنا شده از خویش خود غریب، هم آشیانه ات شدم ای درد آشنا! دنیای من به وسعت آغوش خستگی است حس می کنم صدای نفس های مرگ را ای من! به نیستی نکشانم، بیا و در خود انقلاب کن نفسی تازه کن هوا با رعشۀ سکوت خودت را بزن نهیب بیدار شو بدین همه فریاد بی صدا هق هق کنان رسول حقائق نیامده است الّا مُبَشِّراً وَ نَذیرا... اَلا! دلا! آیینه شو برای خودت در خودت نگر بیرون بیا از آینه، باری به خود بیا
متن پاسخ

.باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متخصص شعر نیستم. ولی شعر شما را که خواندم آن را پسندیدم و تذکرات خوبی در آن بود. موفق باشید

14043
متن پرسش
با سلام: تفاوت بین این که عالم مراتب وجود حق تعالی است با این که عالم مراتب ظهور حق تعالی است چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی ندارد زیرا «وجود» همواره ظهور دارد و حضرت حق چون وجودِ مطلق است تمام عالم وجود مظهر نور وجود حق خواهند بود. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در شرح سوره‌ی حمد در تفسیر آیه‌ی «اللّه نورالسموات و الأرض» نکات خوبی در این مورد فرموده‌اند. ولی از آنجایی که تنها وجود مطلق خداست پس غیر وجود مطلق غیر خدا است. موفق باشید

13319
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا ظهور حضرت صاحب نزدیک است؟ چگونه خودمون رو برای ظهور آماده کنیم؟ چه کنیم تا جزو یاران ایشون باشیم؟ چه کنیم تا در زمان ظهور منکر دین و آقا امام زمان نشویم؟ من الله توفیقا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا با به‌صحنه‌آمدن انقلاب اسلامی نور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور کرده است و با ارتباط قلبی نسبت به انقلاب و ارادت به رهبری انقلاب، عملاً وظیفه‌ی خود را نسبت به آن حضرت انجام داده‌ایم. آیا شما سخنان مقام معظم رهبری را حاصل کمک‌های حضرت صاحب‌الأمر«علیه‌السلام» به ایشان نمی‌دانید؟ موفق باشید

12406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اینکه رهبری عزیز در بیانات اخیرشان مدام از کلمه «من» استفاده می کنند نشانه چیست؟ به عنوان مثال بار ها فرموده اند که «من به مذاکرات خوشبین نیستم» آیا این نوع استفاده از کلمات نشانه تنهایی و غربت رهبری عزیز نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از فرمایشات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» برمی‌آید که حتی به عنوان یک وظیفه‌ی فردی در این موارد سخنانی دارند و وظایفی حس می‌کنند. موفق باشید

12089
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرانقدر: جناب استاد رابطه و تاثیرپذیری نفس با مزاج چگونه است؟ آیا با اعتدال مزاج می توان نفس را بیشتر در مسیر الهی رشد داد؟ یا نه اعتدال مزاج هیچ ربطی به سیر بهتر در مسیر الهی ندارد؟ آیا خارج شدن مزاج از حالت اعتدال باعث ضرر و خسران و عقب افتادن و دچار مشکل شدن نفس در طی مسیر الهی می شود؟ نفس بیشتر بر مزاج تاثیر دارد و یا مزاج بیشتر بر نفس تاثیر می گذارد یا یک رابطه دوطرفه دارند؟ اعتدال یا از اعتدال خارج شدن مزاج چقدر در کسب «معرفت النفس» و طی مسیر معرفت النفس تاثیر می گذارد؟ آیا شناخت مزاج و رعایت حد اعتدال مزاج جزئی از معرفت النفس است؟ با تشکر بر محمد و آل محمد صلوات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نقش مزاج نقش علت مُعِّده است و نه علت حقیقی، بنابراین نفس، خیلی گرفتار مزاج نیست ولی در صورت تعادل مزاج بهتر عمل می‌کند، مگر نفس‌های قدرت‌مند که هر چفدر هم که مزاج با آن‌ها همراهی نکند به‌خوبی به سیر خود ادامه می‌دهند. موفق باشید

11980
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: تفسیر آیه «کنز» در سوره تکاثر را بفرمایید؟ در کتاب منهای فقر و کلام جاودانه آقای حکیمی سخنان زیادی در مورد عدالت در حکومت اسلامی آمده است مانند اینکه امام کاظم می فرمایند: اگر در حکومت اسلامی عدالت برقرار باشد فقیر نخواهد بود. اکنون می دانیم که تلاشهای زیادی در این خصوص صورت پذیرفته اما هنوز ریشه های فقر بصورت قارچ گونه ای در حال افزایش اند نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله‌ی تکاثر موضوع مهمی است که با تأکید بر اقتصاد مقاومتی و تأکید بر عدالت اجتماعی باید حلّ شود. ما گرفتار تاریخی هستیم که مردم ثروت را غنا می‌دانند، در حالی‌که باید طاعت الهی را غنا و بهره‌مندی بدانند. به گفته‌ی آیت‌اللّه بهاء الدینی؛ آیت اللّه بهجت ثروتمند واقعی بود. موفق باشید

10217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در سال 72 در محضر حضرتعالی در همایش تکنولوژی در تربیت معلم شهید رجایی، جمله ای از شما یاداشت کردم.«چون بهترین آموزش در طبیعت است و چون مدرسه دور از طبیعت پس باید از طریق تکنولوژی آموزشی این فاصله را به حداقل رسانید»این جمله از حضرتعالی است یا منبع دیگری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یادم نیست که از کسی نقل کرده‌ام یا خودم فکر کردم، ولی هنوز هم سخت به آن اعتقاد دارم به شرطی که وقتی بحث تکنولوژی آموزشی می‌شود آن تکنولوژی با طبیعت همراه باشد. موفق باشید
9443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در صفحه ی 108 کتاب «جایگاه رزق انسان در هستی» از یک دانشمند سوئدی جملاتی را آورده اید. نام نویسنده و کتاب ایشان را لطفا بگویید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی قبل در مجله‌ی کیهان فرهنگی دیدم و متأسفانه یادداشت نکردم. شماره‌های اولیه‌ی کیهان فرهنگی را باید بررسی فرمایید. موفق باشید
9310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام: یکی از زمینه ها و مبانی مدیریت، تولید انبوه است که نیاز به کارخانه و در نتیجه مدیریت آن را الزامی می کند. بیان کلاسیک این بحث توسط آدام اسمیت در سال 1776 با مشاهدات او در کارگاه تولید سنجاق ارائه شده که منجر به تقسیم کار تخصصی شده است. لذا خواهشمندم در خصوص ارتباط تولید انبوه و مدیریت غربی که در بستر مدرنیته شکل گرفته توضیحاتی ارائه بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در حال حاضر که در دنیایی زندگی می‌کنیم که فرهنگ غرب بر آن غالب است نمی‌توانیم نسبت به مدیریتی که با تولید انبوه می‌خواهد این تمدن را اداره کند بی‌تفاوت باشیم ولی یقیناً یکی از علت‌های بحران جوامع مدرن و مدرن‌زده نیز همین است. شوماخر در کتاب «کوچک، زیباست» ضعف‌های این نوع مدیریت را مطرح کرده است و مرحوم شهید آوینی در نگاه اقتصادی خود این موضوع را به تبعیت از شوماخر تجزیه و تحلیل نموده است. موفق باشید
9304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به پاسخی که به سوال 9183 داده اید، آیا حتی کتک خوردن زیاد هم در سن کودکی یا زنی که از شوهرش کتک میخورد هم به مصلحت آن شخص بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه کلی موضوع از همین قرار است و این بدین‌معنی نیست که انسان به بهانه‌ی مصلحت از حقوق خود دفاع نکند و یا کسی که ظلم کرده است را نیز تبرئه نماید زیرا به ما دستور داده‌اند از قضای الهی راضی باشیم و نه از مقضی. موفق باشید
7685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عکسی از رهبری در شبکه های غربی پخش شده که آقا در حال کشیدن سیگار است.این عکس فتوشاپ است؟چیه؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید
7187
متن پرسش
سلام علیکم استاد . خسته نباشید سوال اول :‌درخت خود به عنوان نازل ترین مرتبه از وجود است که همان عالم ماده است . پس درخت مرتبه ای از وجود است ولی نوع نازله ی آن . علم هم مرتبه ای از وجود است با شدت و ضعف های مختلف . هر دو از مقوله ی وجود است .پس چرا میتوان گفت این انسان از آن انسان عالم تر است ولی نمیتوان گفت این درخت از آن درخت درخت تر است . مگر هر دو از مقوله ی وجود نیستند ؟ سوال دوم : اگر درخت مرتبه ای از وجود باشد به نا عالم ماده پس صندلی هم مرتبه ای از وجود است به نام عالم ماده . پس صندلی هم نازله ی وجود است .حال چگونه میتوان گفت صندلی ماهیت است ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما در سؤال اول وقتی نظر به ماهیت می‌کنید دیگر نمی‌توانید بحث شدت و ضعف را در میان بکشید. در سؤال دوم از بحث ماهیات نیز پایین‌تر آمده‌اید و بحث اعتباریات را به میان کشیده‌اید. چون صندلی به عنوان صندلی نسبت به زندگی ما اعتباری است و در خارج واقعیتی به نام صندلی نداریم، ما به چند تکه چوب یا آهن عنوان صندلی‌بودن داده‌ایم، در حالی‌که برای صورتِ درخت حقیقت ماورائی قائل هستیم و ماهیتی است که در علم خدا صورت امکانی داشته مشخص داشته. موفق باشید
6712
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در مبحث حرکت جوهری شما فرمودید که تازمانی که عالم ماده قوه دارد ماده است وحرکت جوهر آن واین نیست که هرچه جلوتر می رود وقوه هایش تبدیل به فعلیت می شود به جنبه ی تجرد ش اضافه می شود و تدریجی به قیانتی شدن می رود بلکه فرمودید که این تبدیل دفعتا می باشد با همان تعابیر قرآنی که در بحث یک دفعه بودن قیامت است.ولی در کتاب آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی این گونه فرمودید که شرایط طوری می شود که زمان رقیق می شود وعالم به نحوی به بقاء می رسد وحتی شرایط طوری می شود که از برزخ کسانی میآیند یا بالعکس آیا این گفتار با مبنای حرکت جوهری تضاد تدارد . ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عالم ماده و حرکت جوهری حرف همان است که عرض شد ولی اگر در هر زمانی ولیّ اللّه اعظم«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور کنند وجهی از عالم غیب بر عالم ماده غلبه می‌کند که منجر به آن می‌شود که می‌فرمایید و این به جهت حضور عالم در ساحت دیگری است. مثل این‌که همین امروز کسی طی‌الأرض می‌کند با این‌که عالم ماده در مقام و مرتبه‌ی خودش محدود به زمان و مکان خاص خودش است. موفق باشید
6395
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در باب دیدن خواب برای افراد نابینای مادرزاد سوال داشتم که آیا آنها هم خواب می بینند ویا خیر ؟واگرمی بینند محدوده ی خواب آنها چه مقداراست وآیا رویای صادقه هم می بینند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب هرکس با صورت‌هایی که در خیال خود دارد مرتبط می‌شود و شخص نابینا نیز با سایر حواس خود صورت‌هایی را در خیال ایجاد کرده و در رؤیای صادقانه نفس انسان با عالم بالا مرتبط می‌شود و مطابق صُور مأنوسی که دارد آنچه از عالم بالا به‌دست آورده است را صورت می‌دهد. موفق باشید
3215
متن پرسش
شما در صفحة 62 و 63 می‌فرمایید که اگر فلسفه و عرفان و تفکر اجتماعی خود را از امام نگیریم، در تمام این عرصه‌ها به باطل می‌افتیم! ما اشکال کردیم که: یعنی باید فلسفة ملاصدرا را هم از امام بگیریم؟! شما پاسخ فرمودید: «در مبادی عملی باید به شخصیت خاص امام رجوع کرد و مواظب باشیم تقسیم‌بندی‌های مربوط به مبادی نظری ذهن ما را به خود مشغول ننماید.». من نفهمیدم؛ بالاخره در مبادی نظری باید به امام نظرکنیم یا در مبادی عملی؟ الف) منظورتان از «مبادی نظری» چیست؟ آیا منظورتان همین علوم نظری مثل فلسفه و عرفان نظری است؟ ب) منظورتان از «مبادی عملی» چیست؟ آیا منظورتان همین دستورات شریعت در امور فردی و اجتماعی است؟ ج) این که «در مبادی عملی (مثل ترک معصیت) به حضرت امام نظرکنیم» یعنی چه؟ د) اگر در مبادی عملی باید به امام نظرکنیم، پس چرا در کتاب فرموده‌اید: «باید فلسفه و عرفان‌مان را هم از امام بگیریم»؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در کتاب عرض شد حتی انگیزه‌ی استدلال ما در موضوعی مبتنی بر مبادی پذیرفته‌ی ما است و آن مبادی حضوری است و گزاره‌های حصولی در آن‌جا جا ندارند. باید سعی بفرمایید در جایی که بنا است مبادی خود را پیدا کنید با پای حصولی وارد نشوید. مبادی عملی، شخصیت ‌پذیرفته‌شده ای است که در ذیل آن شخصیت طوری می توان به فلسفه و عرفان رجوع کرد که فلسفه و عرفان از حالت حصولی صرف در ایند. موفق باشید
1266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم. خواهشاً هر سوال را به صورت جداگانه پاسخ دهید. بعد از مطالعه کتاب ادب خیال، عقل و قلب سوالاتی برایم به وجود آمده که امید¬وارم با راهنمایی شما حل شود: 1- ابعاد اصلی وجود ما همان 4 بعدی است که در کتاب فرمودید؟ 2- شما فرمودید که انسان جامع انسانی است که همه ابعادش را تربیت کند و اگر نتوانست اولویت بندی کند و تربیت و پرورش قلب را در اولویت اول قرار دهد چون مهم ترین بعد ماست. اما سوال اینجاست که چگونه فردی که هنوز خیالش را مودب نکرده است توانایی ادب کردن قلب را دارد؟ کسی که هنوز نمی¬تواند خیالات خود را در نماز کنترل کند چگونه می¬تواند به حضور قلب برسد؟ به عبارت دیگر مگر تربیت بعد قلب از همه ابعاد سخت تر نیست. پس چگونه می¬توان قلب را زود تر از همه مودب کرد؟ ( مثل وزنه برداری که هنوز قادر نیست وزنه 100 کیلویی رابلند کند، اما به او می¬گوییم که وزنه 200 کیلویی را بلند کند !!!) 3- شما فرمودید که خیال، مظهر عشق و طراوت است. میخواهم بدانم اینکه ما می-توانیم تصور کنیم که در حرم امیرالمومنین هستیم و از این حضور و ارتباط لذت می¬بریم مربوط به بعد خیال است یا قلب؟ (توضیح دهید) 4- من احساس می¬کنم همین¬که از خیالات واهی رها شوم، همان لحظه ارتباط قلبی با حقایق عالم برایم ممکن می¬شود، به عبارت دیگر رها شدن از خیالات همان و حضور قلب در نماز همان. یعنی بین این دو هیچ فاصله زمانی وجود ندارد. پس اگر ما در نماز تلاش کنیم که خیالمان را پاک نگهداریم و از وهمیات استقبال نکنیم سریعا و بدون هیچ وقفه¬ای حضور قلب برایمان حاصل می¬شود. آیا این حرف درست است؟ 5- آیا برای ادب کردن خیال، عدم استقبال از خیالات واهی کفایت می کند؟ 6- آیا تنها راه ادب کردن عقل، خواندن کتب استدلالی است؟ 7- برای کسی که می خواهد فلسفه را از صفر شروع کند چه سیر مطالعاتی را پیشنهاد می کنید؟ 8- منظور از ادب کردن قلب، همان تفکر و توجه و تمرکز دائمی و مستمر بر روی حضور حضرت حق است که در جزوه گوهر اصلی ماه مبارک رمضان فرموده اید؟ با تشکر- موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- آری 2- قلب در ذات خود حقایق را می‌شناسد اگر توانستیم آن را در صحنه نگه‌داریم به نور قلب خیال و اعضاء ما نیز تربیت می‌شود، این روش را روش «لِمِّی» می‌گویند که از کُل به جزء می‌رسیم برعکس ِروشی که از جزء به کل می‌رسند، شما به خودتان نظر کنید ببینید کدام روش با روح‌تان همخوانی دارد. 3- این‌جا خیال و قلب با هم کنار آمده‌اند به تعبیر امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» قلب، آن مرتبه‌ی تجرد خیالی است که در آن مرتبه، معقولی را به صورت جزئیه می‌یابد(تقریرات فلسفه، ج 3، ص 342). 4- آری درست است 5- همین‌طور است 6- خیر، اساس کار آن است که برای کثرات استقلالی قائل نباشیم و همواره وحدت را در کثرت بنگریم 7- ده نکته از معرفت نفس، برهان صدیقین، حرکت جوهری، بدایة‌الحکمه با شرح آقای صمدی آملی 8- حرف خوبی است ولی باید با نظر به وحدت در کثرت مشکل را حل کرد. موفق باشید
نمایش چاپی