بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد چگونه می توان با عنایت خداوند و اهل بیت بر خشم غلبه کرد اینجانب بسیار سعی کرده ام ولی به یکبار عصبانی شده و تمام کارها را خراب می کنم تو را خدا من را راهنایی کنید و صراط اصلی را به اینجانب نشان دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: موضوع فائق آمدن بر غضب از مشکل‌ترین ابعاد سلوک است تا آن‌جا که شیطان از طریق غضب عبادت شش هزارساله‌اش را نابود کرد. پس باید با برنامه‌ای دراز مدت و مرحله ‌به مرحله إن‌شاءالله خود را از آن آزاد کنید. پیشنهاد می‌شود قسمت غضب از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» را دستور کار خود قرار دهید. موفق باشید
36401
متن پرسش

عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: روز شنبه قبل از جلسه در رابطه با جناب مولوی صحبت کردیم قرار شد نسبت به غزلی که از دیوان شمس خدمتتان اشاره شد، شرح مختصری برای اون بنویسید. صمیمانه سپاسگزارم التماس دعا.
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن / چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای / بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو / خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی / بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
من همگی تراستم مست می وفاستم / با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن
ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام / او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو/ گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کرده‌ای در همه در دمیده‌ای / چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد/ ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو/گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن
هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو/کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا /گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن
باده بنوش مات شو جمله تن حیات شو / باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن
باده عام از برون باده عارف از درون / بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن
از تبریز شمس دین می رسدم چو ماه نو/ چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر خود، نمادی از توحید را مانند جناب شمس تبریزی مدّ نظر آورید و ملاحظه کنید جناب مولوی در آن منظر توحیدی چه انواری می‌یابد و با آن انوار که در منظر آن شخص می‌یابد، عملاً با آن شخص معاشقه می‌کند. و قصه  آن حضورِ همراه با شیدایی را در آن کلمات، به ظهور می‌آورد و یا بگو: آری! آن کلمات است که جناب مولوی را به حضور آورده.
این‌که می‌گوید: دوش چگونه با آن انس ربّانی به‌سر برده‌ای که اکنون که با تو روبه‌رو می‌شوم از یک طرف متوجه آن انوار هستم و از طرف دیگر خودت حجاب ظهور آن انوار شده‌ای و مانند کسانی که گویا از آن باده توحید، بهره‌ای ندارند روی به آسمان داری، در حالی‌که خودت آسمانی.
آری! آن باده خاص در شخصیتت پیداست و با گفتن سخنان عادی نمی‌توانیم آن انوار قدسی را پنهان کنیم و این قصه هر جمال توحیدی است.
به هر حال ملاحظه می‌کنید که جناب مولوی تا آخر این غزل متذکر توجهی است نسبت به آینه توحیدیِ جناب شمس تبریزی و امثال او که همچون نور توحید از یک طرف در ظهورند و درست از همان طرف، باطن و پنهان‌اند و در همان رابطه آن شب عرض شد بنده رهبر معظم انقلاب را این‌چنین احساس می‌کنم و به خود می‌گویم: « ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام / او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن» و در واقع سعی بنده آن است که با نوری که حضرت صاحب الأمر«در این مرد به جلوه آورده، بگویم: «ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو/ گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن» زیرا او بحمدلله به خوبی متوجه است از کجا و از کدام مادر می‌نوشد. یعنی: «شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا / گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن»، یعنی راه ما، راهِ هرچه بیشتر به ظهورآوردن توحید است و عبور از حجاب‌هایی که دنیا و دنیاداران مدعی آن هستند و این یعنی: «چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن» تا در جمعِ بین «هو الظاهر و الباطن» و «هوالاول و الاخر» که ناب‌ترین نحوه توحید است، حاضر شویم. در نتیجه، آری! او هر بُنِ بامداد سبوی خود را به سوی ما می‌کشد تا ما به جای دیده به این و آن، تنها او را در افق خود داشته باشیم. «کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن» آیا این همان پیشنهادی نیست که در افق توحیدیِ این انقلاب متذکر شهدا شد و آن کردند که کردند. موفق باشید      

 

19250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه: جناب استاد ختمی از حضرت امیر علی علیه السلام در کتاب شمس المعارف الکبری وارد شده است که حضرت می فرماید اسرار عجیبی در آن نهفته شده است (سرا ای سر) بدین صورت که بعد از نماز صبح سوره حمد را 30 بار بعد از نماز ظهر 25 بار بعد از نماز عصر 20 بار بعد از نماز مغرب 15 بار بعد از نماز عشاء 10 بار که مجموعا می شود صد بار. حال جناب استاد در نماز های جماعت فرصت این که تعداد یاد شده را بخوانیم بین دو نماز داده نمی شود چه باید بکنیم آیا به خواندن نماز ظهر و مغرب اکتفا کنیم و بلافاصله ختم را بجا بیاوریم و بعد نماز عصر و عشاء را فرادی بخوانیم و یا نماز عصر و عشاء را قضا نیت کنیم بعد ختم را بخوانیم و بعد ادای آن را به جا بیاوریم و شق سوم این که آیا می شود برای این که جماعت را از دست ندهیم نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم بخوانیم و بعد تعداد ذکر شده را یکجا بخوانیم؟ با کمال تشکر و التماس دعا. در ضمن چند وقتی است به ایمیلم چیزی ارسال نمی شود لطفا پاسخ را در سایت بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مطابق دستور عمل کنید تا نتیجه حاصل شود لذا راه‌کارِ دوم منطقی است که نماز عصر و عشاء با نیت قضا بخوانید. موفق باشید

18438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم انسان چگونه می تواند به یک تفکر مستقل برسه؟ در کل آدم با چه دیدی باید به خود و جهان پیرامون خود نگاه کند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نگاه و دیدی که صاحب عالم یعنی حضرت حق از طریق شریعت در اختیار انسان‌ها گذارده است باید عالم را نگریست. موفق باشید

17879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در ملاقات های رهبر انقلاب با زنان به ظاهر بی توجه به حجاب دیده ام که حضرت آقا مراقبت از نگاه نامحرم را کم می کنند. بنده بارها در مراقبت از نامحرم احساس تنفر خانم ها را احساس کرده ام. اگر ما خودمان را مسئول همه آحاد ملت بدانیم، پس در ارتباط با زنان جاهل نسبت به مسئله مراقبت از نامحرم چگونه باید عمل نماییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید بفهمیم و بفهمانیم ارتباط غیر شرعی و خارج از ضرورت با نامحرم حرام است و انسان را از رسیدن به حقایق معنوی محروم یا عقب می‌اندازد. موفق باشید

17652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت: استاد بزرگوار چند تا سوال داریم خدا خیرتون بده که با حوصله جواب می دهید. 1. جلسه ی لب المیزان ما سی دی تفسیر سوره ی انعام را گوش می دهند و چطور همزمان در همون جلسه ده نکته ی معرفت که با سی دی گوش دادند مباحثه بشه؟ چون نظرشون اینه دو تا با هم نمیشه؟ یعنی نظرشون فقط سی دی تفسیر باشه در صورتی که سی دی ده نکته معرفت را گوش ندادند. الحمدلله گوش کردم خیلی حیفه که بچه ها گوش ندهند. 2. استاد حکیم، در ده نکته ی معرفت، ما باید من را تقویت کنیم و بشناسیم چطور میتونم دختر یازده ساله ام را به این سمت سوق بدم که هویت خود را خوب بشناسد؟ 3. الحمدلله از طرف مدرسه دانش آموزان را می خواهند مشهد ببرن از طریق قطار، به نظر شما موقع رفت و برگشت در گوپه ها سر بزنم و چه صحبتی با دانش آموزان سن 12 تا 15 سالگی متوسطه ی اول بکنم که شناختشان و آگاهی شان نسبت به نماز یا من خود زیاد بشه؟ چه سوالی بپرسم؟ 4. جزوه ای دارین که براشون فتوکپی کنم در داخل قطار به اونا بدم که معرفتوشون زیاد بشه؟ ان شاءالله 5. استاد گرامی، من در مدرسه سخت گیر و افراطی به نظر میام، چون در مراسم های لغو اونا شرکت نمی کنم چکارکنم نسبت به این دیدگاه؟ 6. متاسفانه استدلالم نسبت به شبهات قوی نیست و کلا روحیه ام نسبت به معنویات، مطیع هستم به خاطر همین نسبت به شبهات بچه ها نمیدونم استدلال خوب بیارم گرچه گوش کردن به سخنرانی شما این مشکل را حل میکنه ولی علاقه ای نسبت به استدلال ندارم. این ضعف من هست؟ نظرتون چیه؟ «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر بحث ده نکته کار نشده حتماً به نحوی رفقا آن بحث را کار کنند 2- وقتی بحث کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را با ایشان در میان بگذارید و از قسمت دوم آن شروع کنید یعنی از قسمت «من کو؟»، خود به خود وسعت خود را در نظر خواهد داشت و عملاً به اموری که او را محدود به دنیا کند تن نمی‌دهد 3- از زندگی شهداء به‌خصوص شهدای منطقه و شهید برونسی که اهل مشهد بوده است برایشان بگویید 4- کتاب «چه نیازی به نبی؟» و قسمت دوم کتاب در مورد «فلسفه‌ی تقلید» نکاتی دارد 5- یک طوری نشان دهید دوست‌شان می‌دارید 6- اگر رسیدید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» سری بزنید. موفق باشید

17548
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی همواره از کودکی در ذهن من بوده و باعث شده نتوانم خدا را دوست داشته باشم و آن اینکه چرا ما به اجبار خلق شده ایم و باید این همه نکبت و سختی را تحمل کنیم؟ می گویند می خواسته شناخته شود آخر شناساندن به چیزی که خود خلق کرده یعنی چی؟ با این خلقت اجباری بردن به جهنم نهایت نامهربانیست و دلیل اینکه دوست داشتنی نیست. نهایتا آیا می توان ازش خواست ما را کلا از جهان هستی حذف کند؟ نه دنیا را می خواهم نه آخرت. می خواهم اصلا نباشم آیا می شود؟ این سوال را از شما می پرسم چون معروفید که خدا را دوست دارید. می خواهم بدانم چطور شد که بهش علاقه مند شدید؟ لطفا کتاب معرفی نکنید چیزی بگید که تکلیفم را مشخص کند و بر جانم بنشیند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا روشن می‌کنند که هر مخلوقی در ذات خود ممکن‌الوجود است و امکان مربوط به خود مخلوق است و از این جهت هر مخلوقی طلب خلق‌شدن و موجودشدن بر اساس امکان خود دارد و خداوند این طلب را جواب داده. به همین جهت وقتی فرعون از حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» می‌پرسد که خدای شما چگونه خدایی است، جواب می‌دهند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقتِ مخصوص هر موجودی را به او می‌دهد و پس از آن‌که موجود شد، هدایتش می‌کند. ملاحظه فرمایید که می‌گویند: «خلقه»، یعنی خلقت ِ مخصوص آن موجود که در امکان ذاتی آن موجود بود. موفق باشید

17228
متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: خسته نباشید. ۱. آیا امروزِ انقلاب، مانند آن روزها از زندگانی امام صادق (ع) نیست که آقا با سعه صدر و آرامش کامل و امید به آینده شروع به مبارزه با رژیم می کردند و شاگرد تربیت می کردند و به دور از (سیاسی بازی) و (بازیهای سیاسی) ،بزرگترین سیاستمدار دوره خود بودند، آن هم با نور توحیدی. ۲. آیا آنهایی که امام (ع) را دوست داشتند و ارادت به ایشان داشتند و می خواستند حرکتی کنند، و وقتی به امام (ع) می گفتند، حضرت مخالف حرکت آنها بودند، آنها مثالشان مانند مثال برخی اصول گرایان و بچه مذهبی های خودمان نیست؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! آری!  2- آری! و در همین رابطه کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تدوین شده است. این که به موقعیت خودمان در تاریخ نظر دارید خوب است .موفق باشید

14589
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب استاد بزرگوار: ما در شهرستان خودمون حدود هشت سالی با بی بضاعتی و بی سوادی علمی و معنوی خودمون کلاس سیر کتب شما را با گروهی هشت نفره به فضل خدا تشکیل دادیم و حدود چند ماه رفتیم سراغ سی دی و تفسیر سوره انعام. چون گروه احساس می کنم چون شناختی در مورد شما ندارند زیاد انگیزه ندارد که سی دی را دنبال کنن چون صوتی هست میگن خسته کننده هست و طولانیه و تکراری هست. و متاسفانه چند ماهی هست که کلاس کنسل شد و ما هم خیلی محروم. لطفا دعایی، چاره ایی برای ما فقیرا بفرمایید. اگر میخوایم ادامه بدیم یک گروه چهار نفره میشیم به نظر شما همین چهار نفره خوبه؟ یا اونا را هم تشویقی یا .... با هم شروع کنیم؟ خدا عوضشو بهتون بده اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً برکات بحث قرآنی جهت تصمیم‌گیری‌های کلان، بسیار بیشتر است. بهترین راه برای نتیجه‌گیری از مباحث قرآنی آن است که رفقا هرکدام دفتری را تهیه کنند و آیه‌ی مربوطه را بنویسند و در زیر آن خلاصه‌ی مباحث مطرح‌شده را یادداشت فرمایند و سپس در جلسه‌ی هفتگی، یادداشت‌های همدیگر را بررسی کنند. موفق باشید 

13839

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد: در قم استادی هست به اسم استاد حشمت پور که منطق و فلسفه و عرفان درس می دهد ولی خیلی معروف نیست. چند صوت از ایشان گوش دادم بنظر می رسد خوب مسایل را تبیین می کنند. حضرت استاد ایشان را می شناسند؟ راهنمایی بفرمایید این هم لینک صوت شرح کتاب منازل السائرین ایشون است http://www.eshia.ir/Feqh/Archive/heshmatpour/manazel/93 التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی طلاب عزیز درس استاد را قابل استفاده می‌دانند. موفق باشید

13563
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: با آرزوی سلامتی شما و قبولی طاعات و عبادات: استاد چند وقتیه به یاری خدا تمام تمرکز و مطالعات خودم و روی توحید قرار دادم. استاد یه مشکل بزرگ دارم، وقتی میخوام دعا کنم وقتی میخوام خدا رو صدا بزنم چیکار کنم؟ تو ذهنم که وجودی نمیتونم بسازم چون این وجود مخلوق ذهنمه، نمیتونمم وقتی خدا رو صدا میزنم یه وجود مجهول رو صدا بزنم، اسم الله رو صدا بزنم. استاد گیجم خیلی این مسئله اذیتم میکنه با اینکه خیلی در زمینه توحید کتاب خوندم اما هنوز نمیدونم باید چیکار کنم؟ خواهش می کنم کمکم کنید اگه کتاب یا مقاله ای صلاح میدونید بهم معرفی کنید. ان شاءالله خدا به شما استاد عزیز سلامتی عنایت کنه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیه‌السلام» جهت توجه به موضوع فوق و اين‏كه اولًا: قلب انسان كاملًا با خدا آشنا است و خداوند در نزديك‏ترين شرايط به انسان است. ثانياً: مى‏تواند با خدا روبه‏رو شود، ما را متوجه نكته‏اى مى‏كنند كه خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است كه‏: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ‏ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»،[1] و هنگامى كه بر كشتى سوار مى‏شوند خدا را با تمام خلوص مى‏خوانند و چون آن‏ها را به سوى خشكى رساند و نجاتشان داد، در همان حال شرك مى‏ورزند. بعد از طرح اين آيه حضرت فرمودند: آن‏وقت كه فرد در دريا اميد به هيچ‏چيز ندارد و به قدرتى لايزال متوسل مى‏شود «فَذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ هُوَ اللَّهُ‏ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ»،[2] آن قدرت لايزال كه در آن حالت، آن فرد بدان متوسل مى‏شود همان خدايى است كه قادر بر نجات است، در آن موقعى كه هيچ نجات دهنده‏اى براى او نيست، و او فريادرس است، در شرايطى كه هيچ فريادرسى را در منظر خود نمى‏يابد. حديث مذكور؛ از بهترين نكته‏ها براى خدا يابى است. چون اولًا: ما را متوجه خدايى مى‏كند كه مافوق خداى مفهومى است و در آن شرايط خاص او را روبه‏روى خود مى‏يابيم، يعنى همان خدايى كه از طريق قلب بايد با آن مرتبط شد. ثانياً: اين خدا را انسان در وجود خود مى‏شناسد و احتياج نيست با كتاب و درس و مدرسه وجود او را براى خود اثبات كند. ثالثاً: و از همه مهم‏تر اين‏كه كافى است حجاب‏هايى كه خود را براى ما نجات‏دهنده و فريادرس مى‏نمايانند كنار رود، يك‏مرتبه قلب ما خود را با آن خدا روبه‏رو مى‏بيند. به همين جهت حضرت مى‏فرمايند: او خداى قادر بر نجات است آن موقعى كه هيچ نجات‏دهنده‏اى نيست، «حَيثُ لا منجى». وقتى در منظر جان انسان مشخص شود كه هيچ نجات‏دهنده‏اى نيست و همه آنچه ما به عنوان نجات‏دهنده به صورت وَهمى و دروغين به آن‏ها دل بسته بوديم، از منظر قلب كنار رفته‏اند، و وقتى روشن شود همه آنچه ما به عنوان فريادرسِ خود به آن‏ها دل بسته بوديم، از صحنه جان رخت بربسته‏اند، خداوند در عمق جان ما به عنوان فريادرس ظاهر مى‏گردد و ما با او روبه‏رو مى‏شويم. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره عنكبوت، آيه 65.

[2] ( 1)- قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ( ع) يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِى عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَى الْمُجَادِلُونَ وَ حَيرُونِى فَقَالَ لَهُ يا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَة قَطُّ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيثُ لَا سَفِينَة تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَة تُغْنِيكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيئاً مِنَ الْأَشْياءِ قَادِرٌ عَلَى يخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ: نَعَمْ قَالَ: الصَّادِقُ( ع) فَذَلِكَ الشَّى‏ءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيثُ لَا مُنْجِى وَ عَلَى الْإِغَاثَة حَيثُ لَا مُغِيثَ.« معانيالأخبار»، ص 4-« توحيد صدوق»، ص 231.« بحارالانوار»، ج 3، ص 41.

11027
متن پرسش
سلام علیکم: در میان کتب شما کتاب «آشتی با خدا» واقعا مخلوق عجیبی است؛ شاید بشود گفت بهتر از این نمی‌شد این کتاب نوشته شود. 1ـ علت نامگذاری این کتاب به این نام چه بود؟ یه دار و دسته گنده لات می‌شناسم که با این کتاب داستانی شده اند عجیب. نمی‌دانم تا حالا با این صحنه مواجه شده اید که کسی بر حرفی یا موضوعی اصرار بورزد اما با شنیدن حرفی در عرض کسری از ثانیه سرش را پایین بیندازد و بگوید قبول!!!! خداوند را شاهد می‌گیرم که خودم کسی را می‌شناسم که العیاذبالله خدا را به زور بندگی می‌کند و سر موضوعی لج می‌کرد اما طرف مقابلش تا گفت استاد چنین می‌گوید گفت اگر این را استاد گفته درست است و سرش را پایین انداخت. جالب است که می‌گوید ای کاش بقیه‌ی کتاب‌هایشان را هم مثل آشتی با خدا می‌نوشتند تا می‌توانستم بخوانم. جالب است که نمازهایش هم غلط غلوت است اما .... عجیب آدمی شده! بیشتر از اینکه حرف بزند ساکت است اما تنها چیزی که نمی‌تواند قبول کند توبه است نه اینکه هنوز هم شرور باشد انگار توبه باورش نیست به او گفتم برویم نزد استاد گفت از بوی تعفن من حال استاد بد می‌شود می‌ترسم تا آنجا هستم خدا به ایشان هم قهر کند! جالب است دچار بی‌خوابی شده و بد جوری پریشان است برایش دعا کنید تا به او بگویم شما دعایش کرده‌اید. جالب است دعای خودش این است که خدا عمر مرا کم کند و به عمر استاد اضافه کند. در پایان باز هم می‌پرسم علت نامگذاری این کتاب به این اسم چه بود؟ هر چه بوده ایشان را حیران کرده.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آن عزیز پاک طینت تقاضای دعا دارم که برای من عاصی دعا کنند. بنده هم قول می‌دهم برای ایشان دعا کنم تا در سکوت طولانی‌شان به کلماتی دست‌یابند که هرگز در الفاظ نمی‌توان به آن معانی دست یافت. موفق باشید
9844
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در خصوص صدور کثرت از وحدت به مثال شما بسنده کردم. یعنی همان مثال نور و منشور. یک نور بی رنگ در اوج وحدت و یگانگی وارد می شود و نورهای کثیر با محدودیت خارج می شود. اما وقتی خواستم بحث الیه راجعونی را با همین مثال منشور توضیح بدهم دیگر نتوانستم. اگر بخواهیم این هفت تا نور را دوباره به مقام جامعیت برسانیم چگونه می توان مثال را توضیح داد؟ خب عقل میگه اگر هفت تا نور را هم داخل منشور کنی که نور بی رنگ در نمیاد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مثال شما به همان معنایی که نور بی‌رنگ وقتی از منشور گذشت هفت نور می‌شود. اگر بتوانیم آن هفت نور را از منشور عبور دهیم آن طرف یک نور خواهیم داشت ولی این یک مثال است و در حدّ یک مثال ارزش دارد. بحث صدور کثرت از وحدت را باید با اعیان ثابته مخلوقات حل کنید که خداوند با اسماء خود بر آن‌ها تجلی می‌کند. که بحث آن مفصل است. عجله نکنید، در عرفان حل می‌شود. موفق باشید
7957

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام ...اگر بخواهیم کتاب شواهد الربوبیه ملاصدرا را بخوانیم آیا نیاز به مقدمه دارد؟کدام ترجمه بهتراست برای مطالعه ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بدایة الحکمه و نهایة الحکمه علامه که اساتید شرح داده‌اند و صوت آن موجود است مقدمه‌ی خوبی است برای این کتاب. من غیر از ترجمه‌ی آقای جواد مصلح، ترجمه‌ی دیگری نمی‌شناسم تا بتوانم نظر دهم. موفق باشید
7475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود بیکران کاشکی پرسش و پاسخ ها را برای دانلود می گذاشتید تا در بی اینترنتی هم بتوانیم از پاسخ های استاد استفاده می نمودیم. سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:این درخواست کاربران گرامی بناهست که درسایت جدید اعمال شود.
6512
متن پرسش
سلام علیکم اگر امکان دارد رابطه قسم و جواب قسم در سوره مبارک بلد را بفرمایید.از تفسیر المیزان در این رابطه چیزی نفهمیدم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح عرب کاهی «لا اقسم» به معنای قسم است به این معنا که چرا قسم نخورم، می فرماید: چرا قسم نخورم در حالی‌که به جهت حضور تو در مکه جای قسم و تجلیل آن مکان هست و نیز به جهت حضور مقدس سنت ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» نیز جای تجلیل از این مکان هست، مکانی که ظرفیت سیر انسان به سوی آزادشدن از همه‌ی قیودات را برای رسیدن به بُعد یُمن و مبارکی دارد. موفق باشید
6354
متن پرسش
سلام.با توجه به این که زمان مربوطبه عالم ماده می باشد وبعد از مرگ ودربرزخ زمان موجود نیست وهرکس هم با توجه به امیال وتعلقاتی که به عالم برزخ داشته درآن می ماند ومثلا برخی 70هزارسال یا بیشتر.با این مقدمات حضرات معصومین(ع)بعداز شهادتشان به برزخ می روند ودرآنجا توقفی دارند ویا یک سره به قیامت می روند ویا فوق این حرفها می باشند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اَلآنَ قیامتی قائم» و همین حالا آن حضرت از برزخ گذشته‌اند، می‌توان گفت حضرات معصومین به یک معنا خودشان صاحب قیامت‌اند که در سوره‌ی اعراف تعبیر «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجال‏» را کرده که امام صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: مائیم آن‌هایی که بر اعراف‌اند. زیرا رجالی که بر اعراف‌اند اذن می‌دهند چه کسی به بهشت برود و چه کسی به بهشت نرود. موفق باشید
5410
متن پرسش
ایامیتوان ازشخصی که یکسری ذکر میدهد وبه بعضی اعمال مثلا رفتن به قبرستان قبل از طلوع افتاب درروزهای دوشنبه وپنج شنبه ویا مثلا گرفتن روزه درایام رجب وشعبان یا سایر اعمال دیگربعنوان استادنگاه کرد واز او تبعیت نمود . ایا همین کفایت میکند . البته ایشان هیچ عالمی را درک نکرده وفقط درمحضر یک فردی بوده که خود ان فرد هم استاد ویا عالمی را درک نکرده وظاهرا براثر بغضی اعمال وعبادتها ریاضتها چیزهایی داشته است. لطفا راهنمایی بفرمایید که ایا میتوان به چنین افرادی اطمینان کرد یا باید رها نمود ؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در ابتدای ماه رمضان امسال در تاریخ 23/4/92 فرمودند: ((اگر از محرّمات اجتناب کردیم و واجبات را انجام دادیم، این همان پرواز مورد نظر را براى من و شما ممکن و فراهم میکند؛ چیز بیشترى لازم نیست. بعضى‌ها دنبال برخى از خصوصیاتند؛ کسى را پیدا کنند، از او ذکرى بگیرند، از او ریاضتى فرا بگیرند. اینها لازم نیست؛ ریاضت شرعى، مشخص است. اگر همین نمازها را بخوانیم، درست بخوانیم، بوقت بخوانیم، ارکانش را درست به‌جا بیاوریم، با توجه بخوانیم، یا روزه را درست بگیریم - همین واجبات و فرائضى که در اختیار ما است - همینها انسان را پرواز میدهد. و من به شما عرض بکنم؛ ما اگر چنانچه همین مقدار را انجام دهیم، خود این زمینه‌اى خواهد شد براى جذب انوار الهى به میزان زیاد. یعنى این حداقلى که براى ما لازم است، هنرش فقط این نیست که ما را قادر خواهد کرد بر این که این راه را طى کنیم؛ بلکه هنر دیگرش این است که زمینه‌ى ما را براى جذب بیشتر نور الهى و تفضل الهى فراهم خواهد کرد. وقتى انسان نماز فریضه را خوب بخواند، به طور طبیعى میل به نوافل پیدا خواهد کرد. وقتى انسان از دروغ، از غیبت، از قول به غیر علم، از تهمت، از افساد، از مال مردم خورى، از خیانت در امانت پرهیز کند، خود این، دل انسان را آماده‌ى تلقى هدایت الهى و معرفت الهى خواهد کرد؛ ما را پیش خواهد برد)). بنابراین طبق فرمایش ایشان نیاز نیست دنبال این افراد راه بیفتید. به دنبال عالمانی باشید که حرام و حلال الهی را به ما متذکر می‌شوند. موفق باشید
1950

تفسیر قرآنبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم 1.نظر مبارکتان در مورد تفاسیر موضوعی علامه جوادی آملی (حفظه الله) چیست؟ 2.آیا مطالعه آن از اول تا آخر به روشی که حضرتعالی برای مطالعه تفسیر شریف المیزان فرموده اید ، مفید است؟ 3. اگر کسی قصد مطالعه آن را داشت ،‌آیا قبل از المیزان بخواند یا بعد از آن؟ 4. به نظرتان مطالعه آن چه مقدمات علمی ای نیاز دارد؟ من الله التوفیق
متن پاسخ
.باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظر بنده اگر تفسیر موضوعی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» را یا کنار مطالعه‌ی المیزان و یا بعد از آن مطالعه بفرمایید بهتر است. موفق باشید
1647

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.شما در سیر مطالعاتی ای که معرفی کرده اید سوره هایی از قرآن را به صورت پراکنده و البته طبق یک سیر خاص بیان کردید ولی در جزوه نحوه استفده از المیزان فرموده اید که تفسیر را از ابتدا و با حوصله شروع کنید و اگر نتوانستید قرآن را تمام کنید من به شما قول میدهم که در برزخ به شما تعلیم میدهند. حال سوالم این است که بالاخره ما تفسیر را از ابتدا شروع کنیم و یا طبق همان سیری که شما پیشنهاد کرده اید ادامه دهیم.با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اگر سیر مطالعاتی را کار می‌کنید مطابق همان که گفته شده عمل کنید ولی اگر بنا است تفسیر المیزان را شروع کنید باید از اول شروع کنید. پیشنهاد ما آن بود که تعدادی از سوره‌ها که بحث شده است را ابتدا کار کنید تا آمادگی لازم جهت ارتباط با المیزان در شما ایجاد شود. موفق باشید
1553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام به استاد عزیز,سوال یا دغدغه من این است:من چگونه می توانم به اون شخصیت و انسانی برسم که باید برسم یعنی به تعبیری دیگه به دنبال متد و روشی می گردم که در هر حالت به من بگوید:چه حرکتی اعم از حرکت عملی,فکری,ذهنی و... انجام دهم و به تعبیری دیگه چگونه می توانم برای هر حرکتی دلیل خوبی داشته باشم؟(البته شایان ذکر است حالتی در من به وجود امده که هر جوابی را نمی پذیرم حتی اگر ان جواب برای سوال من کار امد باشد)پسری 18 ساله از اصفهان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده روش معرفت نفس را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
1243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
11- بسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید. من مدتی است (خصوصا بعد از اینکه حدودا اواخر ماه شعبان به زیارت امام هشتم علیه السلام مشرف شدم، و تقریبا همزمان با گوش دادن به مباحث اولیه ی چگونگی فعلیت یافتن،) دچار حالتی شدم که وقتی با خدای خودم تنها میشوم مثلا در نیمه شب در حیاط خانه، زبانم به مناجات باز نمی شود و تمایل دارم فقط نگاه کنم یا نمی دانم فقط بشنوم، اما نمی دانم باید به چه نگاه کنم. قدری به درختان نگاه می کنم و بعد کمی به آسمان، کمی آرام می شوم و بعد دوباره احساس خلائ میکنم. انگار دنبال چیزی میگردم ولی آن را نمی یابم. از شما استدعا دارم لطفا این حالت من را تفسیر کنید. مشکلم کجاست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «من کسانی می‌شناسم زُ اوْلیاء.... که دهانشان بسته باشد از دعا» این قصه‌ی بعضی از احوالات یک سالک می‌تواند باشد در مرحله‌ای از سلوک که به آن «خَرس» یا گنگی می‌گویند. إن‌شاءالله از این جهت به فعلیت می‌رسید و دعایی که جهت ارتباط بود به دعایی تبدیل می‌شود جهت باقی‌ماندن در اُنس است. موفق باشید
1218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد گرامی مقام ثبوت و مقام اثبات چیست ؟ توضیح شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی برایم کافی نبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مقام ثبوت، مقام شی ء فی نفسه است و مقام اثبات، مقام شی ء برای ماست.توضیح مطلب این است: فرض کنید یک عده پزشک قلب در یک شهر وجود دارند. در مقام واقع و نفس الامر ممکن است همه اینها در یک درجه باشند و ممکن است آقای «الف» درجه اش در حد اعلا باشد یعنی بهترین و متخصص ترین و عالمترین طبیب قلب باشد، آقای «ب» درجه دوم، آقای «ج» درجه سوم و آقای «د» درجه چهارم باشد. اما مردم چگونه می شناسند؟ آنها در نزد مردم چه ارزش و اعتباری دارند؟ آیا ارزش و اعتباری که اجتماع برای آنها قائل است، با ارزش و اعتباری که در واقع و نفس الامر دارند یکی است؟ آقای «الف» که پزشک درجه اول قلب است، جامعه هم او را به عنوان پزشک درجه اول می شناسد؟ آقای «ب» که پزشک درجه دوم این شهر است، جامعه هم او را پزشک درجه دوم می شناسد؟ گاهی همین طور است. ولی ممکن است عکس مطلب باشد، یعنی اجتماع در اثر عواملی، تبلیغاتی، اشتباهاتی، جریاناتی، در مقام اثبات و در مقام شی ء برای ما، درست بر خلاف واقع قضاوت کند: پزشک درجه چهارم را اول بداند، سوم را درجه دوم و دوم را درجه سوم بداند و آن را که در واقع درجه اول است، درجه چهارم به شمار آورد. پس در اینجا مقام اثبات با مقام ثبوت فرق می کند، شی ء برای ما با شی ء فی نفسه فرق می کند.
1109

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز نظر شما در مورد موسسه های تخصصی حوزه چیست وبرای شرکت در این موسسات باید از پایه6 یا بعد از اتمام پایه 10 شرکت کنیم ومنظور از اینکه فقه نور دارد چیست؟ممنون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم و روی‌هم‌رفته فکر می‌کنم به خود افراد بستگی دارد که چه روحیه‌ای دارد. ولی در مورد این‌که فقه تدبّر فقیه در متن آیه و روایات است و حاصل آن دو منبع نورانی است، مسلّم نور خواهد بود. موفق باشید
1047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد مکرم آیا اساس تکنولوژی و مدرنیسم ، شرک است؟ یا می توان آن را در مسیر توحید استفاده کرد؟ آیا در زمان ظهور امام زمان از این تکنولوژی های امروزی استفاده می گردد یا خیر؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی از آن‌جایی که نگاه تکنولوژی موجود تعامل با طبیعت نیست و روحیه‌ی تجاوز به طبیعت در آن نهفته است و معتقد نیست که این عالم حکیمانه ایجاد شده و باید با آن هماهنگ بود، پس نمی‌توان در آن روح توحیدی را جستجو کرد و به این دلیل نمی‌توان پذیرفت حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» این تکنولوژی را بپذیرند. این موضوع مفصلاً در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» بحث شده است. موفق باشید
نمایش چاپی