باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است عین سخن آقای روحانی که روزنامهی کیهان آوردهاند را با هم نگاه کنیم و به آن تفکر نماییم. آقای روحانی میگوید: «همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آنوقت هم میشود نقد کرد. پیامبر(ص) هم اجازه نقد میداد. دیگر بالاتر از پیامبر(ص) که در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر(ص) یک صحبتی میکرد، طرف بلند میشد روبروی پیامبر(ص) و میگفت: «حرفی که داری میزنی نظر خودت است یا وحی است؟» اگر پیامبر(ص) میگفت: «نظر من است» انتقاد میکرد و میگفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم»!
ملاحظه میفرمایید که با کمی تفکر میتوان متوجه شد که از سخن آقای روحانی نفی عصمت امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» و رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» بر نمیآید، حتی آنجایی که میگوید طرف به سخن پیامبر انتقاد کرد، به معنای آن است که آن طرف رسول خدا را معصوم نمیدانسته است و تنها وَحی الهی را بیخطا میپذیرفته. و از این جمله بر نمیآید که آقای روحانی مثل او فکر میکرده، بلکه تأکید آقای روحانی آن است که ببینید رسول خدا چه فضایی را فراهم کردهاند که افراد میتوانستند نظر خود را و نقد خود را اظهار کنند. گلهی بنده آن است که چرا امثال آقای شریعتمداری در کیهان، امکان تفکر را به چنین جملاتی از خود و مخاطبان خود میگیرد؟ و اینجاست که میتوان گفت اگر تفکر در جامعه به حاشیه رود، چه کدورتهای بیجایی ظهور میکند. در ضمن آنچه که بعضی فقها در مورد «سهوالنبی» مطرح میکنند در رابطه با امور فردی است، مثل آنچه که آن فرد همراه حضرت موسی «علیهالسلام» در مسیر ملاقات حضرت خضر، فراموش کرد که به حضرت جریان آن ماهی را بگوید و گفت شیطان مرا به فراموشی کشاند. علامه طباطبایی میفرمایند با فرض آنکه آن شخص همراه حضرت موسی، جناب یوشعبننون باشد که پیامبر است و معصوم، چنین اموری با عصمت آن پیامبر منافات ندارد. بنابراین «سهوالنبی» مربوط به امور عادی زندگی است، نه آنکه کسی که معتقد به «سهوالنبی» باشد معتقد باشد به روایات غیر از قرآن نباید اعتماد کرد و از این جهت عصمت پیامبر برایش سؤال باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربهی بنده در زیارت حضرت اینطور بوده که حضرت ثامنالأئمه«علیهالسلام» حقیقتاً راه میگشایند و دل ما را به آن سویی که مصلحتِ ما در آن است، هدایت میکنند. مثل همان رجوعی که شما به «ان ای» پیدا کردهاید. عمده آن است که مطمئن باشیم امام رئوف ما چگونه حقیقت و صلاح را در مقابل ما قرار میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال عنایت داشته باشید که بحث در رابطه با احساس وظیفهای است که خانمها نیز در این شرایط باید بدان نظر کنند وگرنه اگر بدون رضایت آنها در این موارد اقدام کنید، ابداً آن نتیجهای که به دنبال آن هستید، را به دست نخواهید آورد. البته خوب است که خانمها متوجه باشند که نیاز روحی آنها نیز در داشتن کودکی است که به عنوان نمک زندگی همواره در مقابل ما نشو و نمو داشته باشد. بسیاری از افسردگی خانمها به جهت غفلت از این مسئله است. در حالیکه هر کودکی رزق خود را به همراه میآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در خطبهی همام آمده است، امیرالمومنین علیه السلام مومن را اینچنین توصیف فرمودهاند: «يَا هَمَّامُ المومن .... بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْءٍ نَفْسا...» شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش. سينه او هرچه فراختر است و نفس وى هرچه خوارتر. باید سعی کرد چنین حالتی در ما ایجاد شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به صوت قرآن میتوان به آن صوتها به جهت رعایت قواعد قرائت قرآن، گوش داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما وظیفهی چندانی نسبت به او به عهده ندارید. نهایتاً چون این نوجوانان در حال حاضر گرفتار تبلیغات دشمناند، در حدّ تذکر و دلسوزی و بدون دعوا و قهر، با آنها برخورد کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت قدسى كه حضرت حق مى فرمايد:«كُنْتُ كَنْزاً مَخْفيّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَىْ اعْرَف»؛[1] من گنجى مخفى بودم، دوست داشتم كه شناخته شوم، پس خلق كردم تا شناخته شوم. این روایت روشن میکند حضرت حق از طریق مخلوقاتش شناخته میشود. زیرا خود او در مقام ذات، کنزِ مخفی است. با توجه به این امر میتوان گفت مخلوقات، مظاهرِ اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در سورهی اعراف میفرماید: «و لله الاسماء الحسنی فدعوه بها» خدای را اسماء حسنایی است پس او را بدان اسماء حسنا بخوانید. فلسفهی صدرایی کمک میکند که از طریق اصالت وجود و تشکیکیبودنِ آن متوجهی چنین حضوری برای حضرت حق در عالم باشیم. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 84، ص 199- شرح مقدمهى قيصرى، آشتيانى، ص 1225.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار میگیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمیرود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مورد امام سجاد«علیهالسلام» میدانید؛ آن بیماری به ارادهی خاص الهی واقع شده بود تا وظیفهی جهاد از دوش حضرت برداشته شود. در مورد سایر اولیاء معصوم نیز باید قضیه از همین قرار باشد. البته این غیر از بیماریهایی است که در اثر عوامل خارجی مثل «زهر» پیش میآید. مفصلِ این نکته را در کتاب «خویشتن پنهان» میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث مهمی است که محیالدین در فصّ یوسفی به میان آورده است و شاهد خود را روایت مشهور پیامبر خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» قرار میدهد که حضرت میفرمایند: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» مردم در حال حاضر در خواباند وقتى مردند، تازه بيدار مى شوند. بيدار مى شوند و مى بينند عالم اطرافشان طورى شده كه نسبت به دنيا برايشان يك نحوه بيدارى است. به همين جهت قرآن در رابطه با قيامت به شخص گناهكار مى فرمايد: «لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ» حقيقتا تو از اين عالم در غفلت بودى ما پرده را از مقابل تو عقب زديم و حالا چون چشمت تيزبين شده اينها را در اطراف خود مى بينى ولى در دنيا نديدى در حالىكه در دنيا هم اينها اطراف تو بود. محیالدین دنیا را نسبت به عالم بالا دارای وجود اصیل نمیداند، ولی نه اینکه آن را غیر واقعی بداند. سعی بفرمایید مطلب را در فصّ یوسفی دنبال فرمایید. موفق باشید
[1] ( 2)- بحار الأنوار، ج 50، ص 134.
[2] ( 3)- سورهى ق، آيهى 22.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین ارادت به آن بزرگواران، راهی برای دیدار آنها نمیشناسم در عین حال که باید مواظب بود مزاحم آنها نشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید با خواندن کتاب و تدبّر در متون مقدس علمی پیدا کنیم که اگر مطابق آن عمل نماییم با نور علمی برتر زندگی را مدیریت مینماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهاید «غضب» فوقالعاده انسان را عقب میاندازد. توصیه میکنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» را از ابتدا تا انتها دنبال کنید. شرح صوتی اینجانب إنشاءاللّه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر ابتدا از طریق معرفت نفس موضوعات را برای خود حلّ کنید و سپس با نگاهی فلسفی بخواهید بر آن موضوعات نگاه کنید بهتر است. در ضمن متوجه باشید که فلسفه یک علم است و مثل هر علمی باید از طریق استاد آن را دنبال کرد. حداقل باید از طریق شرح اساتید محترم مطالعهی «بدایة الحکمة» و «نهایة الحکمة» علامه را دنبال کنید. موفق باشید