🔻پاسخی ترسناک ...جلساتی دارد و شاگردانی. مدهوش ابن عربی است و واله ملاصدرا. تفسیر المیزان تدریس می کند و با هایدگر مبانی تمدن غرب را به چالش می کشد! با این همه مشغله اما در سایتش به پرسش های گوناگون نیز پاسخ بعضاً مبسوط می دهد. در یکی از این پرسش و پاسخها فردی با بیان نظر خودش جویای نظر او در رابطه با قتل کیان پیر فلک شده است؛ پاسخی که او می دهد حقیقتا ترسناک است، او سوال کننده را به تأمل پیرامون قاعده فقهی تَتَرُّس حواله میدهد و می گوید چاره ای نداریم که واقع بین باشیم و در مواقعی چندین بیگناه را بکشیم برای اینکه با کفار مقابله کنیم! عصاره فضائل این استاد همه فن حریف با انبانی پر از عرفان و حکمت و فلسفه و غرب اندیشی، شده است توجیه جنایت با قاعده فقهی تترّس! کسانی چون او آنقدر در مبانی خودساخته خویش غرق شده اند و از درک عرفی مسائل، عقیم که شاید فقط فریاد "علیکم بدین العجائز" بتواند آنها را متنبه سازد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث در این بود که اگر بر فرض نیروهای امنیتی هیچ چارهای برای دفع خطری که جامعه را تهدید میکند، نداشته باشند؛ قاعده تترّس قابل اجرا است. ولی در مورد مرحوم کیان پیرفلک، اساساً موضوع اینطور نبود بلکه یا باید بپذیریم که همان جریان معاند برای کشتهسازی او را شهید کردند و یا نیروهای امنیتی به اشتباه به گمان آنکه همان معاندین هستند که به سوی آنها در حرکتند، به ماشین آنها تیراندازی کردند. آیا مطابق سؤالِ سؤالکننده که آن جواب به ایشان داده شد باید نتیجه بگیریم که مثلاً نیروهای امنیتی دستشان به خون بیگناهی آلوده است؟ و یا چارهای نبوده است در آن حدّ که حتی برای حفظ نظام اسلامی تا اجرای قاعده تترّس، جا دارد که حافظان نظام عمل کنند و نام عمل آنها را آلودهبودن خونشان به دست بیگناه نمیگذاریم.
اصل موضوع، مطلبی است که مرحوم شهید مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) آوردهاند و در آن کتاب میفرمایند: در فقه اسلامی ، در کتاب الجهاد ، مسئلهای است تحت عنوان " تترس کفار به مسلمین " . مسئله اینست که اگر دشمنان اسلام در حالی که با مسلمین در حال جنگاند عدهای از اسرای مسلمان را در مقدم جبهه سپر خویش قرار دهند و خود در پشت این جبهه مشغول فعالیت و پیشروی باشند به طوری که سپاه اسلام اگر بخواهد از خود دفاع کند و یا به آنها حمله کند و جلو پیشروی آنها را بگیرد چارهای نیست جز اینکه برادران مسلمان خود را که سپر واقع شدهاند نیز به حکم ضرورت از میان بردارد ، یعنی دسترسی به دشمن ستیزه گر و مهاجم امکان پذیر نیست جز با کشتن مسلمانان ، در اینجا قتل مسلم به خاطر مصالح عالیه اسلام و به خاطر حفظ جان بقیه مسلمین در قانون اسلام تجویز شده است . آنها نیز در حقیقت سرباز اسلامند و در راه خدا شهید شدهاند منتها باید خونبهای آنان را به بازماندگانشان از بودجه اسلامی بپردازند [1] و این تنها از خصائص فقه سلامی نیست بلکه در قوانین نظامی و جنگی جهان یک قانون مسلم است که اگر دشمن خواست از نیروهای داخلی استفاده کند آن نیرو را نابود میکنند تا به دشمن دست یابند و وی را به عقب برانند . (جاذبه و دافعه علی: مطهری، مرتضی، جلد : 1 صفحه : 116)
[1] لمعه ، ج 1 ، کتاب الجهاد ، فصل اول ، و شرایع ، کتاب الجهاد
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحمداللّه در سالهای اخیر علمای فیزیک از الهیدانان جلو افتادهاند و موارد خوبی در این رابطه در دنیا به چشم میخورد و از جملهی آنها استاد عزیز و گرانقدر کشور خودمان جناب دکتر گلشنی است که قدر او هنوز شناخته نشده است. لااقل خوب است رفقا بعضی از نوشتهها و گفتههای ایشان را دنبال کنند تا ملاحظه نمایند چگونه وقتی علم فیزیک، خود را محدود به تجربههای مادی نکند؛ چه افقی در مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال با این وصف چرا باید «لعن» به خلفا را به میان آورید؟ چرا مثل کاری که مرحوم علامه امینی در کتاب شریف «الغدیر» کردند باب انتقاد و گفتگو را نگشاییم تا به جای تفرقه در جهان اسلام و ایجاد سیطرهی دشمنان اسلام، نحوهای از رفاقت و اصلاح امور پیش نیاید؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود علمی همان است که در علم خدا است و خطاب به آن میکند که «کُن فیکون» بشو و میشود. و وجود عینی نحوهی وجود خارجیِ شیئ است که با امر «کُن» محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با تأمل بر روی مطالب کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بابی به سوی شما گشوده میشود که با ورود به آن، آرامآرام تکلیف خود را با این نوع خطورات روشن میکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس از جهت آنکه بالفعل نیست، بدنی را در دورهی جنینی برای خود انتخاب میکند تا با تدبیر آن بدن در زندگی، از مابالقوه به مابالفعل برسد. 2- در روز الست، حقیقتِ انسان در صحنه است که به یک معنا، همان فطرت انسانی است. ولی جسمانیةالحدوثبودنِ روح مربوط به نفسِ یک شخص است که چگونه آن نفس، در بسترِ بدن شکل میگیرد، حال آن نفس، حاملِ همان فطرت انسانی میباشد 3- این صفات و ملکات موجب ظهوری در جسم انسان و جایگاه انسان در برزخ و قیامت میباشد 4- یعنی جایگاه وجودی 5- در فلسفه، واقعیت مرتبهی محسوسِ حقیقت است 6- مجاز، یعنی آنچه بشر اعتبار کرده است 7- سبب، همیشه به معنای علت است.
باید تلاش بفرمایید این نوع سؤالات را از طریق مطالعه در متون اصلی برای خود حل کنید، در فضای سؤال و جواب ممکن نیست زیرا مشکل حل نمیشود. پیشنهاد بنده آن است که با حوصله، اولاً: پس از «ده نکته» بحثِ برهان صدیقین را همراه با شرح آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را و بعد از آن مطالعهی آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس و در نهایت مطالعهی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت نوشتارهای سایت قسمت جزوات جزوهی «عالم طلبگی» إنشاء الله در این مورد راهنماییهای لازم را برای شما خواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر کتاب «خویشتن پنهان» را با حوصله دنبال بفرمایید و سپس کتاب «معاد» را همراه با شرح صوتی آن پیگیر شوید و صوت شرحِ سورههای عنکبوت و شوری و احزاب را مدّ نظر قرار دهید، راهِ خوبی در مقابل شما گشوده میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. خوب است به طور اساسی، سری به آن کتاب زده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید قرآن مثل هر کتاب مقدس و حتی مثل هر کتابی که به اشارات قدسی و معنوی نظر دارد، دارای فرهنگ خاصی است. حتی اگر شما بخواهید مثنوی مولوی را بفهمید، باید شرایط تاریخی آن متن را بشناسید که اصطلاحاً امروز به آن «هرمنوتیک» میگویند. به نظر بنده اگر حداقل یک دور تفسیر قرآن را مطالعه فرموده بودید، بسیاری از سؤالاتتان برطرف میشد. در آیهی 18 سورهی زخرف «اناث» به معنایِ موجود منفعل است و در این آیه ربطی به جنس زن ندارد. میفرماید موجوداتی که خود را نساختند و تحت تأثیر مخلوقات و منفعل از ارادهی آنها شکل گرفتهاند، نباید به عنوان معبود قرار گیرند و یا وقتی میفرماید زنان کشتزار شمایند و باید حرمت آنها را نگه دارید؛ نظر به یک واقعیت طبیعی میکند و ابداً این تحقیر زنان به حساب نمیآید. اگر به داستانهایی که مربوط با انبیاء است از جمله در مورد حضرت موسی«علیهالسلام» به دقت نظر بفرمایید ملاحظه میکنید که در هر جا به سنتِ خاصی نظر دارد و بهرهای بسیار ارزشمندی را به مخاطب خود ارزانی میکند. نامگذاری سورهها عموماً در زمان پیامبر بوده است. در مورد حرمت جابجایی ماهها؛ و سایر موضوعاتی که با نظر به آن زمان پیش کشیده است، بهانههایی را مدّ نظر قرار داده که در دل آن قاعدههای ابدی عالم را متذکر شده است. در موضوع آسمان و حفظ آنها توسط ستارگان و نفی شیاطین توسط شهاب ثاقبِ فرشتگان، عرایضی در شرح سورهی «قاف» داشتهام مبنی بر آنکه اساساً آسمان به معنای محلِ فرشتگان، یک مقامِ مجرد است با مراتب مختلف. مثل مراتب مختلف نفس ناطقهی انسان که از «خیال» شروع میشود و بعد از «عقل» ، «قلب» قرار دارد و بعد از آن «روح» و «سرّ» و «اخفاء». و ستارگان، معارف عالیهی آسمانهای هفتگانه است. و همانطور که عقلِ شما، خیالات واهی جان شما را نفی میکند، فرشتگان عالم بالا، حضورِ شیاطین را جهت بهرهمندی از حقایقِ وَحیانی، نفی مینماید. و همین قاعدهی هفت آسمان که هفتمرتبهی ملکوتی است در مورد هفتمرتبهی زمین مطرح است که هفتمرتبهی ظلمانی است و ربطی به زمین مادّی ندارد. در مورد خلقت انسان از ستون فقرات و دندهها نیز موضوعِ جذباتِ روحانی زن و مرد مدّ نظر است که حاصل آن ترشحات جسمانی است. در هر صورت؛ زبانِ قرآن، زبانِ یک اندیشه است و برای فهم آن باید زبان آن اندیشه را شناخت. مگر شما وقتی فیزیک یا شیمی میخوانید بدون درک زبان و اصطلاحات آن علم، متوجه آن میشوید؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که عقلِ تاریخی باید کنار وظیفهی شرعی قرار گیرد تا انسان در تاریخِ خود وسعت یابد و شکوفا شود. جناب آقای دکتر حداد با هزاران محذوری که داشتهاند به این نتیجه رسیدهاند. نمیتوان محذورات ایشان را در نظر نگرفت و بهراحتی از آن عبور کرد! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این فرمایشات یعنی چی؟!! این آقایان عملاً کارگزاران دشمنان اسلام هستند، اختلاف بین شیعه مطرح نیست. بحث دشمنان اسلام است که در لباس چند به ظاهر روحانی، به مقابله با اساس اسلام آمدهاند. اینها همان نقش را در شیعه بازی میکنند که داعشیها در اهل سنت. شدیداً باید آنها را از تشیع و جامعهی اسلامی طرد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون بنده خودم این کار را نکردهام و تنها زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام را بعضاً در روز عاشورا انجام دادهام، نمیتوانم نظر دهم. البته جایگاه لعن و سلام، جایگاه بس بزرگی است و لعن بر قاتلان حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» موجب رفع حجابهای ظلمانی دورانی میشود که در آن زندگی میکنیم و لذا با تأکید کامل باید این لعنها انجام گیرد. این غیر از آن است که مقیّد باشیم که در هر زیارت عاشورا صد لعن و صد سلام را انجام دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که اگر انسان مشغول دنیا شد آن مرتبه از ادراک خود را که متوجهی وجود حقایق میشود، ضعیف میگردد و به همین جهت باید در زندگی تعادل را حفظ کرد و در امور دنیا افراط ننمود. موفق باشید