بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40294
متن پرسش

ایران عاشورایی... تو سربلند و پیروز در کل عالمینی... تا وقتی با تو باشد این غیرت حسینی. سلام علیکم استاد عزیز: عزاداری هاتون قبول باشه ان‌شاءالله. شب عاشورا در حسینیه امام خمینی، آقا با تمجید از مداحی #ای_ایران از آقای کریمی درخواست می‌کنند این مداحی را در مهمترین شب عزاداری شیعان بخوانند و حاج محود که قرار بود امسال در کربلا مراسم بگیرد، به درخواست مردم در تهران ماند و اشعار و نوحه هایش را با نام ایران در آمیخت و از رهبری مهر تایید و قبولی گرفتن. اما خیلی از هیئتی هایمان این کار را نقد کرده و آن را دور از شان مجلس امام حسین می‌دانند و می‌گویند هیئت برای امام حسین است ولاغیر!!! واقعا چه سرّی در این مداحی است که آقا از آن احساس رضایت می‌کنند؟ و این چه ایرانی است که رهبرمان در عزای جدشان، نامش را می‌برند؟ و هیئت ها و مداحان ما چگونه باید ایران و عاشورا را در کنار هم ببینند؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در گفتگو با متن سؤال شمارۀ 40293 عرض شد ایران، دیگر یک سرزمین نیست، حضوری است در تاریخ، حضور در تاریخی که به نور حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» اراده شده است با همۀ یزیدیان در هر قالب و ظاهری به هر قیمت مقابله شود. ایران، سرزمینِ عبور از دوگانگیِ زندگی و مقاومت است که غرب‌زدگان بر ما تحمیل کردند. آیا می‌توان در این زمانه بدون این ایران به سوی اباعبدالله «علیه‌السلام» و کربلا نظر کرد؟ و باز با آن حضرت مأنوس بود؟ و از این جهت آری! ایران، ایرانِ امروز یعنی کربلا. موفق باشید

40189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد ارجمند، حکیم و فرزانه ام سلام علیکم.🌹 حضرت امام خمینی رحمه الله بسیار با دقت نظر از کلمات و واژه ها استفاده می‌کردند، نقل است برای عرض تسلیتی متنی آماده می‌کنند که در آن نوشته بوده با نهایت تاثر و... و ایشان امضاء می‌فرمایند ولی بلا فاصله پس از امضاء نامه را پس می‌گیرند و قسمت نهایت را خط می‌زنند و می‌فرمایند نهایت تاثر نداشتم در مورد القابی هم که حضرت آیت الله مشکینی به ایشان دادند واکنش نشان دادند بعد یک چنین آدمی رهبری را با پا پسوند سلام الله ذکر می‌کنند. به امام جماعت مسجد عرض می‌کنم که در قنوت ها ذکر اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای را بگو واهمه دارد! کی باید بفهمیم و شکر گذار و دعاگوی ولی خدا باشیم مگر نه اینکه کفران نعمت عذاب شدید بدنبال خواهد داشت؟ چرا شما به رفقا توصیه به دعا در قنوت ها برای حضرت آقا نمی‌کنید؟ همواره به دعا و نصایح شما نیازمندم. جانتون پر از جانان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! «اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای» از آن جهت که وقتی انسان در مسیر تقوای الهی قرار بگیرد، خداوند او را آنچنان بزرگ و بزرگ‌تر می‌کند که گویا سرنوشت بشریت را در زمانۀ خود به او متصل می‌گرداند. با این‌همه بگذار هرکس در قنوت خود با آن ذکری که راه انس با خداوند برایش گشوده می‌شود؛ با خدا سخن بگوید بخصوص که در روایت داریم در قنوت دعای فرج را که عبارت باشد از: ««لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِيمُ الْكَريم لااِلهُ الاّ اللّه الْعَلِيُّ الْعَظِيم سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاْرَضِينَ السَّبْع وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيم وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِين».» خوانده شود، بعضی‌ها گمان می‌کنند ذکر فرج، دعای «اللهم کن لولیک...» است که البته در جای خود خوب است ولی به هر حال ذکر فرج که در قنوت وارد شده، آن ذکری است که عرض شد. موفق باشید

40167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: ۱. این روزها معضل خانواده های مذهبی و انقلابی پیدا کردن مدرسه ی خوب برای بچه هاشون هست. با وجود مدارس غیر انتفاعی ای هم که بچه های دلسوز انقلابی زدند با توجه به اینکه از طرفی خانواده ها از لحاظ اقتصادی در فشارند و از طرفی ترس جزیره ای شدن در جامعه را دارند، به نظر شما چقدر ترک مدارس دولتی را توسط افراد دغدغه مند درست می دونید؟ ۲. بنده به عنوان فردی که خودم در یکی از همین مدارس غیر انتفاعی زیر نظر خانم لطفی شاغل هستم، و متوجه هستم که چقدر پشتوانه ی قوی فکری و معرفتی پشت این مدرسه هست و با بحث های اخیر شما در خصوص چگونگی بشر جدید هم پوشانی دارد و می توانم اقرار کنم که این مدرسه جزء معدود جریان هایی هست که واقعا متوجه معنای تحول در آموزش و پرورش به طور بنيادين هستند، اما همواره چشم انتظار آینده ای هستم که این نحوه تفکر در کل سیستم آموزش و پرورش تسری یابد و تمام بچه ها و نه فقط کسانیکه استطاعت‌ مالی دارند از این سرچشمه بنوشند، اگر توصیه ای در این زمینه برای امثال بنده دارید بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب با معلمان ملاحظه فرمودید به هر حال سیاست نظام تقویت بُنیۀ مدارس دولتی می‌باشد و باید تلاش کرد ضعف‌های موجود ان شاءالله به مرور برطرف شود. می‌ماند ضعف‌هایی که متأسفانه بعضاً در مدارس دولتی در میان است این جا است که نقش دلسوزیِ مدارسی که می‌فرمایید را نباید نادیده گرفت. به امید آنکه همان نوع برنامه‌ریزی‌ها ان شاءالله در مدارس دولتی با معلمان متعهد شکل بگیرد. موفق باشید

40104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: امشب که آغاز ماه مبارک ذی الحجه هست با خود مداوم حدیث می‌کنم از حکمت خداوند و جریانی که حضرت موسی در این روز و شب ها و خلوت ها و انس ها داشته و افزوده شدن ده شب و در نهایت مواجه با امری که قوم او در غیاب او کردند و البته حق به همه ی اینها آگاه و ... و ... و اما جالب برایم این بود که در خلع نعلین که به تعبیری شاید دنیا و تعلقات آن باشد، فرمان است و تذکر و حضرت موسی خود اراده خلع نمود اما در خلع انیت خود، تجلی است و به اراده او آیا قاعده این گونه است؟ و چون اسماعیل وجودت که در واقع خودیت توست حتی به نورانیت بخواهی قربانی کنی، خود نمی توانی و باید ابراهیمی باشد که تو را از خود ذبح کند. و چه دلتنگ این حضور هستم. کجاست طور سینای عاشقان و عارفان؟ چگونه به این کوه باید صعود کرد؟ و این چه خیالی است که سودای رها کردن ندارد و جان را می سوزاند و خاکسترش خاموشی ندارد؟ کدام جهنم سخت تر و سوزاننده تر از نرسیدن! ندیدن! نگفتن و نشنیدن! استاد آیا درست است این فهم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌جا است که پس از نظر به انسان‌هایی تا این اندازه بزرگ و فرهیخته از یک طرف اوج انسانیت را مدّ نظر می‌آوریم و از طرف دیگر، خطرِ ماندن در راه را. و در این رابطه همت حضور در آن فضا به میان می‌آید که چگونه حضرت کلیم الله در میدان میقات با پروردگارشان حاضر شدند تا معلوم شود انسان‌ها تا کجا امکان حضور دارند. لذا در دهۀ ماه مبارک ذی‌الحجه در بین نماز مغرب و عشاء متذکر این امر می‌شویم: «وَوَٰعَدنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِينَ لَيلَة وَأَتمَمنَٰهَا بِعَشرفَتَمَّ مِيقَٰتُ رَبِّهِۦأَربَعِينَ لَيلَةوَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَٰرُونَ ٱخلُفنِي فِي قَومِي وَأَصلِح وَلَا تَتَّبِع سَبِيلَ ٱلمُفسِدِينَ» تا در خود نیز جستجوی چنین حضوری را داشته باشیم.

https://eitaa.com/mahdavi_arfae/23623

موفق باشید

40098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خداقوت خدمت استاد محترم: همانطور که مستحضرید روز گذشته جناب حجت الاسلام قاسمیان، پس از انتشار کلیپ اعتقاداتشان به وضعیت اسفبار کشور سعودی بازداشت شده اند. در این راستا عده ای در داخل نسبت به این عمل ایشان هجمه راه انداخته که این عمل بر خلاف قوانین آن کشور بوده، هزینه برای کشور و یا احتمال زحمت برای سایر حاجیان داشته است برخی هم معتقدند نباید در زمان و مکان انجام حج این مطلب گفته می شد و برخی هم ضمن تایید و حمایت از عمل ایشان، وظیفه دستگاه دیپلماسی را پیگیری حقوق ایشان دانسته و کار سعودی ها را در بازداشت ایشان کاملا غلط می دانند. سوال بنده این است که حاجیان چرا در چنین دوگانه ای در کشور ما قرار می گیرند از سویی رهبر معظم انقلاب سال گذشته تاکید بر زنده نگه داشتن یاد مردم غزه در حج داشتند از سویی بسیاری در سازمان حج و مدیران کاروان و روحانیون، چنین اقداماتی را نهی می فرمودند. بالاخره وظیفه حاجیان چیست آیا سکوت کرده و به دنبال انجام عمل کامل حج باشند که لطمه ای به آن وارد نشود یا به دنبال پرده افکنی از چهره سیاه خادمان بین الحرمین در ذبح اسلام چه در شرایط برگزاری حج و چه در عملکرد خارجی سعودی ها در کمک به ذبح کودکان مسلمان باشند؟ آیا عمل حجت الاسلام قاسمیان اقتدای به ارباب بی کفن اباعبدالله الحسین نیست که حج خود را برای افشای ظلم یزید ناتمام گذاشتند؟ آیا تاریخ ما به جایی رسیده که به هر قیمتی عمل و انجام احکام را مقدم بداریم؟ ما باید به کدام عمل کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظردادن در این مورد آسان نیست. در فهم و صفا و شخصیت ارزشمند حاج آقا قاسمیان هیچ شکی نیست و احتمالاً خود ایشان هم تصور نمی‌کردند با طرح آن موضوع در آن کلیپ، آل سعود این‌چنین ضعف و بی‌ظرفیتی را از خود نشان دهد زیرا ایشان خواستند متذکر شوند که حقیقت حج امری است بالاتر از این نوع ظاهرگرایی‌ها. و اگر تصور می‌کردند چنین حساسیتی پیش می‌آید احتمالاً  به این صورت به موضوع ورود نمی‌کردند. موفق باشید

39829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: این چهار معنا را با مثال برای فهم قرآنی هر آیه توضیح می‌فرمایید در حقیقت توضیح علامه را متوجه نشدم فیض کاشانی روایتی را از امیرالمؤمنین نقل کرده که جالب توجه است. حضرت می فرمایند: «مَا مِن آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا أَربَعَةُ مَعَانٍ: ظَاهِرُ وَبَاطِنُ وَحَدٌ وَمَطلَعْ؛ فَالظَّاهِرُ التَّلَاوَةُ وَالبَاطِنُ الفَهمُ وَالحَدُّ هُوَ أَحكَامُ الحَلَالِ وَالحَرَامِ وَالمَطلَعُ هُوَ مُرَادُ اللَّهِ مِنَ العَبد بِهَا » هیچ آیه ای از قرآن، نیست مگر آنکه چهار معنا دارد یکی، ظاهر دوم، باطن سوم حد، چهارم مطلع. علامه طباطبایی در شرح این حدیث می‌نویسد: «ظهر» قرآن عبارت است از همان معنای ظاهری که در ابتدا به نظر می‌رسد و بطن قرآن آن معنایی است که در زیر پوشش معنای ظاهری نهان است حال چه اینکه یک معنا باشد یا معانی متعدد باشد چه اینکه به معنای ظاهری نزدیک باشد و چه اینکه دور باشد و یا اینکه بین آن ظاهر و این معنای دور معانی دیگری واسطه باشد اما حد قرآن عبارت است از خود معنا به معنای ظاهری و باطنی و مطلع قرآن عبارت است از معنایی که حد از آن طلوع می‌کند و آن باطن متصل به حد است.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر در این مورد کار آسانی نیست و احتمالاً باید به شرایط تاریخی مخاطبان نظر کرد. با این‌همه می‌توان گفت احتمالاً روایت مذکور از دو زاویه به قرآن نظر انداخته. یکی زاویۀ دوگانۀ ظاهر و باطن که همان نظر به معنای اولیۀ آیه باشد و دیگر معنایی که با تدبّر به دست می‌آید. و در زاویۀ دیگر که بحث حدّ و مطلع را به میان می‌آورد، گویا منظور از حدِّ آیه همان معنای مشخصی است که بالتبادر به ذهن می‌آید و مطلع، معنایی است که پیرو معنای اولیه طلوع می‌کند و افقی را در مقابل انسان می‌گشاید. موفق باشید

40201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: استاد در کنار کانال مطالب ویژه دوست دارم اسفار و یا فتوحات را نیز شروع کنم. نمی‌دانم کدامیک را ابتدا بخوانم. زمان زیادی هم می‌گیرد بهتر است اشتباه نکنم. لذا مصدع اوقات تان شدم. دست بوستان هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه مهم آن نکاتی است که جناب صدرا در «اسفار» مطرح فرموده‌اند. و در این رابطه خوب است به نگاه رهبر معظم انقلاب به فلسفه صدرایی بنگریم که حکایت از حضور آن فلسفه در آینده ما دارد و می‌فرمایند: «به گمان ما فلسفه‌ اسلامي در اسلوب و محتواي حکمت صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام آن را خواهد يافت.» موفق باشید  

40175
متن پرسش

با سلام و نور و رحمت و تبریک و مبارک باد به مناسبت نزدیک شدن عید الله اکبر، غدیر رحمت، عید ولایت اعظم. استاد بنظر زمانه در حال ظهور دوباره نور امیرالمؤمنین علی جان جانانمان است. گوش جان می‌خواهد تا این بار صدای پیامبر را بشنویم که ندا می دهد بوی علی از جانب یمن می آید و این بار یتیمان علی همان مردان شیر دل، همان مادران استوار و همان کودکان جان بر کف و عاشق که گویی چون آهن های گداخته و مستحکم در بابر ظلم ایستاده، به میدان آمده اند تاریخ دوباره بستر می سازد تا عادلی بر تخت حکومت جهان بنشیند. آری این نسیم الهی، این غدیرها، این ذکر و یاد علی بر منبرها و زبان ها و برزن ها همه بشارت است از رسیدن زمانی که یکی از اولاد علی در راه است او که شبیه ترین مردم به علی است او که خاتم اولیا است. آری چه زمانه ایست و چه جلوه ای و بشارتی الهی ما را به او و آن بزرگوار را بر ما برسان🌹 یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر، قرن‌هاست که در پیچ و خم بی‌معناییِ زندگی دست به تلاش‌های گوناگونی زده است اما در مقابل آن‌همه طرح و نقشه‌های گوناگون بی‌جواب و ناکام مانده، و در بلندای تمدن چشم پرکنِ غرب، سر به زیر و خجل و درمانده، در زندگی و عالم افسارگسیخته‌ای که برایش پیش آمده، نمی‌داند چگونه این گسست را مهار کند. بحران هویت و ناکامیِ انسان از وعده‌های فردای تمدن مدرن، بنیان و بنیاد یأس تاریخی بشر امروز است و نظر به غدیر به عنوان ادامه تاریخی که با اسلام طلوع کرد و نظر به شخصیت انسانیِ حضرت مولی‌الموحدین علی «علیه‌السلام» می‌تواند عامل نجات از روزمرّگی عالم مدرن باشد، زیرا «غدیر» یعنی نظر به فضیلت‌های همۀ پیامبران و اتمام و اکمال تاریخِ کمال انسان. آیا راهی جز «غدیر» به همان معنای تاریخی‌اش برای حضور انسان در فردایی روشن در میان می‌ماند؟ و آیا انقلاب اسلامی درست همان دروازۀ ورود به مأوایی نیست که بشر جدید آن را گُم کرده است؟ موفق باشید  

40094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: من متوجه زمانه و درگیری تمدنی بین انقلاب مرحوم امام و غرب هستم. روحم انگار در شور و حرارت وجودی این درگیری قرار گرفته اما نمیتونم رسالتم رو پیدا کنم که من چه نقشی باید داشته باشم؟ وقتی ظرفیت حاج قاسم را می‌بینم که رسالت ایشان قطع بازوی اسلام آمریکایی در منطقه بود و ظرفیت کم خودم را می‌بینم حسرت می‌خورم به کم کاری ها. استاد چه کنم خدمت گذار امام عصر باشم در این نظم جدید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید روحیۀ بشر جدید و جهان جدید را همان‌طور که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌ علیه» درک کردند؛ بشناسیم. پیشنهاد می شود سری به کتاب «ما و بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» که حاج آقا حسینی در حال شرح آن هستند؛ https://eitaa.com/c/31126495/511 بزنید بخصوص به قسمت آخر کتاب تحت عنوان «انقلاب اسلامی و فهم امام خمينی از انسان و جهان مدرن». موفق باشید

40034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرانقدر: خداوند شما را حفظ کند که اگر امیدی در زندگی دارم و راه زندگیم راعوض کردم، نتیجه مطالب ارزشمند شماست. از نزدیکان بنده در خارج کشور زندگی می‌کنند وعلیرغم همه اعتقادات خوب و پایبندی، با ولایت و نوع مدیریت این سال‌های ایران زاویه دارند، و به نظرم بیشترش معلول نوع اخباری است که آن طرف دریافت می‌کنند. یک سری انتقادات مدیریتی واقعا قابل دفاع نیست ولی ایشان همه را زاییده نوع تفکر سیاسی دینی ما می‌داند. کدام کتابتان را برای تغییر نوع نگاه به ایشان هدیه بدهم؟ اینکه کلا نوع نگرشش را به عالم تغییر بدهم که حتی شاید، برگردد واز تخصصش برای انقلاب استفاده کند، از کدام کتاب می‌شود همچین تغییر نوع نگاه را ایجاد کرد؟ من چون اغلب کتاب‌های شما را طی سالیانی مطالعه کردم و تدریجا با بحث و استاد جلو آمده ام خودم نمی‌دانم کدام کتاب مفید تر خواهد بود؟ لطفا اینو به من فوری جواب بدیند تا دوشنبه بیشتر ایران نیستند و من دلم میخواد همچین هدیه ای بهش بدهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب یکی از کاربران تحت عنوان «آیندۀ ما در حقیقی‌ترین گفتار» https://eitaa.com/matalebevijeh/19292 شده است که می‌تواند راهگشا باشد و گمان می‌کنم کتاب «عقل و ادب ادامۀ انقلاب اسلامی» همراه با شرح صوتی آن بتواند مخاطبان محترم را به اندیشیدن نسبت به آینده‌ای دعوت کند که مدّ نظر رهبر معظم انقلاب است در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی. موفق باشید

40319

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد ببخشید من مجبورم سوالم رو واضح بگم چون جز شما کسی را ندارم. ۱۰ سال است اسیر شهوتم هستم و درگیر. خ ا. هرکاری کردم و هر توسلی کردم نتونستم ترک کنم. خودم می‌فهمم این گناه ملکه شده برام. اوایل پشیمان می‌شدم حالا حتی پشیمانی هم مثل قبل نیست. استاد من ناامیدم از این که بتونم و حتی به فکر ازدواج هستم اما سوالم اینه آدم وقتی ازدواج کنه و به حلال هم دسترسی داشته باشه ولی باز هم ممکنه زیاده روی بکنه در همان حلال. چه جوری این ملکه را از بین ببرم استاد بعد از ازدواج که از راه حلال اقدام کنم آیا ملکه از بین می‌رود؟ لطفا راهنمایی کنید و مخصوصا بنده اسیر را دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همین که انسان جهان معنوی زیبا و متعالی را مدّ نظر قرار دهد مطمئن باشید نه تنها زشتی اعمال خلاف شرع  بیش از پیش برای انسان ظاهر می شود، بلکه ضعف آنها نیز معلوم می گردد و زندگی همراه با همسر خود معنای دیگری پیدا می کند بالاتر از اینکه تنها انسان به دنبال ارضای امیال جنسی اش باشد. موفق باشید

40237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: ممنون میشم استاد دیدگاه‌شون و در مورد «مبانی مفهومی زوجیت در قرآن‌کریم و روایات» بیان کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص در این مورد تحقیقی نداشته‌ام. موفق باشید

40233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟ آوینی ها کجا هستند؟ سخنی کوتاه با دوستان انقلابی دوستان عزیز دغدغه تان بجا. اما بر فرض پذیرفتیم که پذیرش توقف توسط ما نباید صورت می‌گرفت، حالا ما چه کار کنیم؟ می دانیم آتش بس نقشه فریبکارانه است؟ آیا کفن پوش بیاییم داخل خیابان؟ تجمع کنیم؟ اینک چه کنیم؟ عزیزان من! اشتر چرا اشتر شد؟ چون در خیمه معاویه، می توانست ده قدم برود و کار معاویه را تمام کند اما ولایتمداری اش باعث شد عقب بیاید و نهایتا جنگ سراسر پیروزی را با شکست عوض کردیم، حال سوال اینجاست: آیا می شود بگوییم چرا مالک اطاعت کرد؟ آیا تقصیر مالک بود؟ چرا آن ده قدم را نرفت؟ اگر می رفت ما پیروز می‌شدیم، مالک را ولایت پذیریش مالک کرد، حتی آنجا که می دانست نظر خودش و مولایش ادامه جنگ است اما بدلیل وجود خرس خاله ها در قامت خواص و تاثیرگذاری بر مردم در بزنگاه تصمیم، مالک تسلیم حرف مولایش شد.. ما که مالک نبودیم، ماکه دم در خیمه معاویه و اسرائیل نبودیم که در بحبوهه جنگ تصمیم بگیریم، ما در خانه خود نشسته بودیم و فیلم سینمایی نبرد اسرائیل و ایران را می دیدیم، با این حال هم برخی نمی خواهند اطاعت مولا کنند اگر مالک بودیم و دم در خیمه معاویه بودیم چه؟ آیا بر می گشتیم؟ یا اینکه بی تفاوت نسبت به مولایمان به هجوم ادامه می دادیم؟ اینجاست که تفاوت ها رقم می خورد اما اینک وظیفه ما چیست؟ رهبر عزیز انقلاب همه چیز را در تاریخ ۲۸ خرداد در پیام تلویزیونی شفاف بیان فرموده، من و شما یک وظیفه داریم، فرماندهان یک وظیفه، دولت یک وظیفه، وظیفه بنده و شما را رهبر عزیز مشخص کرده خودش فرمود: «من به ملّت عزیزمان عرض می‌کنم همین آیه‌ی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید. زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او می‌ترسید، احساس ضعف می‌کنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او می‌ترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهده‌شان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهده‌شان است، کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد ان‌شاءالله» می فرماید: همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید این یعنی چه؟ یعنی تا به امروز از رفتارتان راضی هستم اما کدام رفتار؟ نظامیان باید بجنگند، خوب فرمانده سپاه و نیروهای مسلح و ... باید این را درک کنند رئیس جمهور و دولت باید درک کنند رسانه، باید کار خودش را انجام دهد راهبران سیاسی باید درک کنند، خدماتی ها خدمت کنند، مبلغین تبلیغ و تبیین کنند در ادامه می فرماید: [اینها] کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ بنظر می آید وظیفه امروز ما فقط روایتگری است ما آوینی می خواهیم وظیفه بنده و امثال بنده با وظیفه فرمانده نیروهای مسلح و رئیس جمهور تفاوت دارد چه کنم؟ چاره چیست؟ بنده الان در کسوت رئیس شورای امنیت ملی نیستم که دستور جنگ یا آتش بس بدهم بنده اکنون یک سرباز هستم که وظیفه ام را مولایم در پیام دوم تلویزیونی بیان کرده، تبیین تبیین تبیین. در جای دیگر از همین سخنرانی می‌فرماید: من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریب‌کارانه‌ی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد کدام معانی و مفاهیم؟ پاسخ مولا: حادثه‌ی تهاجم ابلهانه و خباثت‌آلود رژیم صهیونیستی به کشورمان ــ در حالی رخ داد که مسئولین دولتی با طرف آمریکایی به طور غیر مستقیم و باواسطه مشغول مذاکره بودند؛ هیچ موضوعی از سوی ایران وجود نداشت که نشانه‌ی این باشد که یک حرکت نظامی یا یک حرکت تندی و سختی وجود دارد. پس ما آوینی می خواهیم و آوینی و آوینی... فرمود: من به ملّت عزیزمان عرض می‌کنم همین آیه‌ی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید و لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ ان کُنتُم مُؤمِنینَ» اگر واقعا مومن به انقلاب و اسلام و امام هستید نترسید و غصه نخورید چون شما برتر هستید دائما این آیه را در نظر داشته باشد که حزن معنا ندارد. نه پیش از رهبر نه عقب تر از رهبر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با توجه به سومین پیام تلویزیونی رهبری خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، دغدغه‌های جناب عالی منتفی باشد. جناب آقای وحید جلیلی با نگاهی بسیار دقیق موضوع حضور ما در آینده تاریخی مان را متذکر می‌شوند. https://eitaa.com/jalili_vahid/260  موفق باشید 

40170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مومن نباید از خدا طلب مرگ کند چرا حضرت زهرا عجل وفاتی طلب می‌کردند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به آن معنایی که افراد به جهت شکست‌های‌شان طلب مرگ می‌کنند، در میان نبوده. بحث در آن بوده چگونه انسانی با آن افق متعالی توحیدی یعنی حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می‌توانند در جهانی حاضر باشند با نبودن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و با حذف مولای متقیان «علیه‌السلام». موفق باشید

40117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در زیارت اباعبدالله و حضرت عباس بعضی می‌گویند اول خدمت حضرت عباس برسید برای کسب اجازه بعد خدمت ارباب نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  این ذوق نوعی ادب به حساب می‌آید ولی به این معنا نیست که حتماً باید اینطور عمل کرد ممکن است کسی جان خود و در طلب روحانی‌اش بخواهد با نظر به صفای مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام کار را شروع کند، طوبی له. موفق باشید

40035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرامی. خیلی ممنون از وقت شما. سعی کردم تفکری را در رابطه با معماری در تاریخ انقلاب اسلامی پیش بیاورم. خیلی ممنون می‌شوم ملاحظه بفرمایید و راهنمایی کنید. بسم الله الرحمن الرحیم. معماری و سکونت در عهد تاریخی. معماری به عنوان سواد اعظم و به عنوان عُرف نشان می دهد که چه سنت هایی از هستی را شناخته است. اگر معماری و ساختن تقرب الی الله است حرکتی است از کثرت به وحدت، معرفت دارد. معماری «قل هو الله احد الله صمد» جامعیتی اشاره گونه. احساسِ غنی، تمامیت و تکمیل با افقِ به سوی او. گردآوری هر چیزی به نحوه هستی اش در فضا یعنی به چگونگی ایستادگی، گشادگی، بستگی و بازتاب بستگی دارد. هر مورد از تجسم بخشی به بازتاب آئینه وار چیزهای دیگر پرداخته و یکی از روش های هستی بین زمین و آسمان را به نمایش می‌گذارد. معماری در هماهنگی با شیوه ی همبستگی آدمیان برپا می‌شود. شهر انقلاب اسلامی گویی میخانه است، مناسبات بین انسان ها، محل عبادت است. معماری حقیقی در تاریخ انقلاب اسلامی از کجا شروع می‌شود؟ (غم دلدار فکندست به جانم شرری / که به جان آمدم و شهره بازار شدم / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم) گشودگی ها افراط و تفریط تعادل در گشودگی. اگر پوشیدگی وجود نداشته باشد در پیدایی معنای گشودگی از دست می‌رود رویکرد عملکرد گرایی و رویکرد معنا گرایی و شاعرانگی در تاریخ انقلاب اسلامی به یگانگی می‌رسد. زیرا اعمال حقیقی خود معنا بخش شعر زندگی هستند. خانه ها معرف نوع ارتباط بین انسان ها است. پوشش نیز ارتباط بین انسان ها را نشان می‌دهد. و حجاب نیز گردآورنده امر چهارگانه است. هر معماری، سلسله نسبت هایی را در انضباطی حقیقی برای انسان فراهم می‌کند. نسبت های ضبط شده در عالم معماری انسان در میان چه نسبت هایی است؟ پذیرش اعمال و یا شخصیت ها کافی شاپ های مدرن و یا چایخانه های سنتی؟ میکده ی شهری خمینی چه نشانه ها و شاخصه هایی دارد؟ هر معماری یک سوره است و یک عالمی دارد و به حقیقتی اشاره می‌کند. (نوع دیوار بافت جنس مصالح ارتفاع ضخامت سنگ آجر صافی برجستگی) هویت انسانی که از کنار دیوار می‌گذرد؟ چقدر او از نقش بستن دیوار در نفسش، حقیقت خودش را احساس می‌کند و انسانیتش و شعورش و شخصیت بلند و روح نورانی اش چقدر آشکار می‌شود؟ آیا آن نحوه ساختنِ دیوار، توفیق همجواری با انسانیت را دارد؟ اگر انسان انسانیتش را ظهور داد خودش را تازه پیدا می‌کند. و اینگونه انسانیت مبنی انتخاب هر چیزی می‌شود. درهای رنگی قدیم روح زندگی بود تجمل نبود. همچنین حضرت رضا می فرمایند دیوار خانه ها را سفید کنید. گشودگی و باز بودن به شخصیت محیط گشودگی ها؛ پیوند بین فضاها و ارتباطات بازشو ها، باب ها (باب الرحمه) (باب الله) احساس و شخصیت یک درب و ورودی و ارتباط برقرار کردن و مراتب «ورود به یک حقیقت» ما به استقبال چیزی می رویم که وجوه متفاوت دارد و این وجوه متفاوت رجوعی دارند به اِمکان ما عبارت جدا کننده؛ و حفظ حریم؛ کاملا از دو روح متفاوت صحبت می کنند برای طراحی جدا کننده ایده ها و مصالح و شکل و رنگ متفاوت است از ایده پردازی برای حفظ حریم در نهج البلاغه آمده است؛ از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان، شهرها و آبادی ها هستید. زیرا از همه چیز حتی از خانه ها و حیوانات بازپرسی خواهد شد. خدا را اطاعت کنید و او را عصیان نکنید. هر نیکی دیدید آن را انتخاب کنید و از هر شری اعراض کنید. سه دری و پنج دری / ابواب بهشت و عدد فرد کیفیت بازشو ها و گشودگی ها؛ یک گشودگی بزرگ و یا چند گشودگی کوچک همگی معنای متعلق به خود را دارند. اینکه در عین گشودگی حریم فضا را گرامی می‌داریم و با نگه داشتن حریم فضا را تعریف می‌کنیم ما مسئولیم در اینکه بابِ چشم گوش قلب ببندیم و باز کنیم. باب، وجودی است. اذن می‌خواهد. گشودگی باید ورود نرم را فراهم کند، طیف دار، باشد شرایط تغییر معنا را فراهم کند، مراتب ایجاد کند. القا داشته باشد. (حتی با دیوار کوتاه پایین آستانه نیز معنا عوض می‌شود) یعنی «وقتی» برای ورود! «وقتی» برای عبور و تعبیر و حضور ... حضور در سکونت انسان انقلاب اسلامی. حضور در سکونت دیگری و حضور در سکونت خویشتن سکونت ارتقا یافته؛ مکان مصلی و ملکوت صله رحم و سکونت؛ فرم ها و شاکله ها زبانی هستند که نسبت بین انسان و خدا و زمین و آسمان را بیان می‌کنند نشانه های خانه عنکبوت در سکونت های دنیای مدرن کدام است؟ و سکونت در سستی چیست؟ معماری های آشفته حال مابین معابر سردرگم در زمانه ما نشان از چیست؟ مکان و کالبد شهری باید نسبت انسان و خدا و زمین و آسمان را به زیبایی گرد آورد. این زیبایی کدام است؟ بعضی از گشودگی ها انسان را فرامی‌خواند، یا از نظر بصری توجه جلب می‌کند، یا ترس و واهمه ایجاد می‌کند یا تفاجر و شکوه خیالی ایجاد می‌کند. گشودگی ها در انقلاب اسلامی ساده بی ادعا متواضع حکیمانه و پر ظرافت و ملایم است. (ارتفاع، عمق، شکل، مصالح، نقش، رنگ، مقیاس) معماری زبان است. زبان ساختاری دارد، در و دیوار دارد، به پنجره ی قلب شنونده باز می شود. انسان عین ربط است و فضاهای ارتباطی و گشودگی ها و درها و پنجره ها در ایجاد ارتباط بین انسان ها و اصلاح ذات بین موثر هستند. زیبایی وجودی ایی میزان است، که تربیت در آن باشد. زیبایی هایی که راه تفکر را بگشاید و عالم را به تو نشان دهد. با تدبیر استعداد های محیط به صحنه بیاید و در فرآیند دانش بنیان حقیقی ایجاد شود. آیا معماری که تربیت در آن باشد، می تواند از نظر زیبایی میزان باشد. زیبایی هایی که در به سوی او بودن ایجاد شود. و به سوی او بودنِ اکنون، در تاریخِ انقلاب اسلامی معنا می شود. زیبایی های جهت مند. زیبایی های به سوی او. (با نفی شیطان و نفی خود) تربیت در معماری و امر گردآورنده کدام است؟ چگونه معماری می تواند عالم ربوبی را نشان دهد؟ و اساس تربیت را اشاره کند؟ آیا جز این است که فضایی برای عبودیت بنا کند؟ شهر مکانی است برای دیدار با عالم انقلاب اسلامی. برای دیدار دگرگونی آسمانی به سمت تعالی. مومنین برای انکشاف عالم ایمان انسان های دیگر گرد هم جمع می‌شوند. شهر در کدام تقدیر تاریخی قرار گرفته است هلاکت یا سعادت؟ قدر و اندازه ی شهر چقدر است؟ مکان های تاریخی چگونه موعظه می کنند؟ همان معماری ها که ساکنان را هلاک کرده امروز به زیبایی ستوده میشوند. (گردشگری و کا خ پادشاهان و جذب سرمایه) خداوند می فرماید : "من گنج مخفی هستم دوست داشتم شناخته شوم". و معماری نقشه ی گنج است نه خود گنج . معماری کردن عملی است که بر مبنای توحید باید باشد. و زندگی طواف حق است. آیا تصویر شهدا بر تابلو ها و اسم آنها بر معابر می تواند در تاریخ انقلاب اسلامی دگرگون کننده معماری ها باشد؟ یگانگی بین شهدا و مکان چگونه تحقق میابد؟ شخصیت شهدا چگونه در کالبد شهر و معماری اثر میگذارد و فرم ها را دگرگون میکند؟ و بر دیدار ها و آشنایی ها وضوح می بخشد؟ شهر مکانی است که در آن دیدار با انقلاب اسلامی صورت میگیرد. دیدار با تاریخ؛ دیدار با صفویه و سیروا فی الارض اگر شهر سواد اعظم است. ثواب و گناه را میشناسد. بیداری و غفلت را می شناسد. شهر اسلامی بدون جمع مومنین، شهر اسلامی نیست. اگر خرمشهر شهری است در آسمان که خدا آن را فتح کرده است، شهر صحنه ایثار ها و فداکاری هاست. صحنه ی تقوی و گشایش هاست. تعبیر شاعرانه از معماری، گاهی به بیراهه میرود. آنجا که ظرف و مظروف جا به جا میشوند. معماری در انعکاس زندگیِ شاعرانه، ایجاد میشود. تا صدای شعر زندگی و حضور دوست از لابه لای در و دیوار آن شنیده شود. در معماری مدرن تعابیر شاعرانه از فرم، عرصه معماری را به خیال می کشاند و از حقیقت دور میکند. شهر صحنه دیدار با امکان ها و فرصت های تاریخ انقلاب اسلامی است. صحنه انتخاب های تاریخی است. صحنه صبر است. چه نکاتی در تعین معماری و شهر موجب سستی غفلت و یا عجله و شتاب در جمع مومنین می شود. جمع مومنین و شهر اسلامی را بازخوانی کنیم؟ چه ایمانی مد نظر است و چگونه شهری را میخواهد؟ معماری شعری در وصف انسانِ انقلاب اسلامی میگوید. کدام وجه در اخفا و کدام وجه در افشاست؟ عالم غیب و عالم شهادت برای انسان انقلاب اسلامی چه انعکاسی در فرم و تقوی شاعرانه دارد؟ دستاورد های وجودی و معانی در چه تعینی از معماری، اشاره پذیر میشوند؟ تزکیه در معماری های انقلاب اسلامی اهمیت دارد. تزکیه و پاکی گمشده ی انتخاب های معمارانه است. و انسان انقلاب اسلامی در کثرت و تنوع انتخاب های مدرن خود را به فراموشی می سپارد. گشودگی در و یا پنجره در دیوار؛ و یا بافت و نقش و نگار بر روی دیوار چه میگوید؟ میزان هم ندایی و آشنایی با انسان انقلاب اسلامی که از جوار آن عبور میکند چیست؟ او را می شناسد؟ یا بیگانه است؟ دیوار بی تفاوت، دیوار خشن، دیوار خودبرتربین، دیوار دلسوز، دیوار با بصیرت و با معرفت، هوشیار و امانت دار ... گشوده بودن صفا داشتن امادگی برای فداکاری و ایثار، همگی صفاتی هستند که دیوار انقلاب اسلامی در خود دارد. از نظر معرفت نفس، انسان هر چه در بیرون با آن مواجه میشود را از عالم بالا میگیرد و در وجود نفس خودش ایجاد میکند و به آن علم پیدا میکند. چگونه معماری میتواند کمک کند انسان حقیقت انقلاب اسلامی را درخود بیابد؟ انسانی وسیعتر و متمرکزتر و آسمانی تر ویژگی های گشودگی در فرم و تناسبات و یا به عبارتی شخصیت گشودگی، و یا شخصیت پردازی برای گشودگی می تواند انسان را به واقعیت یا به وهم راهنمایی کند. اینکه به انسان امکان و وجود و حضور بدهد. وقتی تعین گشودگی در هست خویش مستقر باشد. انسان را به اکنون بیکرانه جاودان سوق میدهد. این گشودگی در شخصیت معمار و سازنده باید تحقق یافته باشد تا در اثر معماری منعکس شود. گشودگی اگر عدالت داشته باشد حق هر چیزی را ادا میکند. حق نور، هوا، دیدار، شنیدار، علم و آگاهی، حفاظت و امنیت، پیدایی و پوشیدگی، و همچنین توسط این گشودگی فضا در سلامت و تعادل قرار میگیرد. ولی در دنیای مدرن، اینکه برای نمای بهتر، گشودگی ها در شخصیت پردازی جداگانه از ساختمان طراحی میشوند که ساختمان را جلوه دارتر کنند. دوگانگی و بیگانگی انسان مدرن را نشان میدهد. زیرا در دنیای مدرن گشودگی ها گمراه کننده و غفلت زا هستند. گشودگی ورودی هتل لوتوس پارسیان خیابان امام رضا (ع) در مشهد؛ معماری عجیبی دارد ، استوانه ی بلند بیضویِ شیشه ایی که انسان را سردرگم میکند و به هم میریزد. زائر (انسانی که انسانیت را ملاقات کرده) وقتی از حرم بیرون می آید و از کنار این گشودگی عبور می کند از عدم فهم و درک چنین معماری از حضور و عالم وجود، به تفکر واداشته میشود. که معماری به کدامین سمت میرود و چگونه راه متعالی شدن و ارتقا یافتن را در انحطاط وجودی جستجو میکند. انسان با قرار گیری در معماری، در یک اشاره قرار میگیرد و پرتوهای عالم آن معماری وجود او را سمت و سو میدهند. اثر وجودی معماری بر انسان قابل درک است ولی اینکه اشاره بودن عالم معماری در حجاب می رود و معماری منهای اثر وجودی اش ارزیابی می شود جای سوال است. اینکه پرتو های عالم معماری چقدر انسان و ایمانش را با او در میان میگذارند، چقدر برای ایمان انسان مانع ایجاد میکند و آن را به تاخیر می اندازد و چقدر زمینه ظهور ایمان را فراهم میکند، اهمیت دارد. ایمان و تناسبات ایمان در تاریخ انقلاب اسلامی کدام است؟ جایگاه ایمان های مرتبط در سکونت ها و معماری های ما کدام است؟ ( اتاق های مرتبط و مسیرهای حرکتی متنوع ) اگر معماری با صداقت باشد می توانیم بگوییم؛ پرتوهای عالم معماری، صدقه جاری است. تصدیق حقیقت است. و جان و جانانِ انسان بعد از این را نیز تصدیق میکند. خیلی ممنون از راهنمایی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد موضوع معماری در این زمانه امری است در جهان بین دو جهان و همۀ آنچه فرموده‌اید را باید شخص معمار مبتنی بر تصوری که منجر به بنایی می‌شود؛ به میان آورد. همان‌طور که مثلاً ما در فضای مساجد سنتی و یا خانه‌های سنتی هرچند هم که ساده باشد به جهت نوع فضا و بنا، احساس می‌کنیم در همان جایی هستیم که باید باشیم، گویا در مغز جهان حاضر شده‌ایم و این‌جا است که می‌بینیم حتی مساجد، محل و مأوای حضور طولانی اهل سلوک می‌شده. مثلاً ۴۰ روز تقریباً همۀ وقت خود را با حضور در مسجد تجربه می‌کرده است. موفق باشید

40266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام استاد عزیز: آیا ولایت پذیری همین نیست که در واقع ما پذیرش امام زمان و زنده را بعنوان الگو یا همان امری که برای آن به زمین آمده ایم در نظر داشته باشیم و از طرفی توجه به اینکه در حال حاضر فقدان آن هستیم ولی با نگاه به آن الگوی زنده و از طرفی تصدیق اکنون فعلی خودمان از اینکه ضعیف هستیم و فعلا آن خصوصیات امام را نداریم بسوی آن شدن حرکت خواهیم کرد؟ یعنی همین که با دیدن ارزش‌های انسانی و صفات الهی در انسان کامل ما فقدان آنها را در خود احساس می‌کنیم و به انسان کامل قبطه می‌خوریم و همین امر باعث حرکت به آن سو می‌شود و شدن اتفاق می افتد. پس آیا می‌شود گفت حس بودن اینگونه انسانی با این صفات الهی همان ولایت پذیریست؟ و این همان پذیرش درونی با شوق به چنین انسانی شدن همان پذیرش کامل ولی است؟ اینکه انسان با دیدن چنین الگویی ناگهان و خودبخود متذکر خودش می‌شود که چقدر فقیر است و ضعیف. و آیا همین جا نیست که انسان تصمیم می‌گیرد فقط با یک تصدیق یا انکار، سرنوشتش را رقم بزند؟ ولی پذیری یا انکار ولی (تصدیق ضعف خود یا انکار ضعف خود) آیا این همان نقطه عطف است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوبی است از آن جهت که انسان متوجه می‌شود در میدان انسانیت‌اش نهایتی در میان است و می‌توان در هم‌اکنونِ خود در نسبت با انسان کامل، خود را در دایرۀ انسانیت حاضر کرد و البته در این رابطه متوجۀ نمادهایی تحت عنوان نایب الإمام از آن حضرت در هر زمانی بود. موفق باشید  

40163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت، ان شاء الله سلامت و بهره‌مند باشید. ببخشید یه سؤال داشتم، منظورتان از کشیک نفس کشیدن و مراقبت‌ها اینجا (در شرح فص شیثی) چیست؟ آیا این تذکرات تون اخلاقی و عملی است؟ در یک مباحثه دوستانه به این چالش خوردیم. «فأی صاحب کشف شاهد صورة تلقى إليه ما لَمْ يَكُن عنده من المعارف و تَمْتَحَهُ ما لَمْ يكن قبل ذلك في يده فتلك الصورة عبلة لا غيره، فمن شجرة: المرة غرسه كالصورة الظاهرة مِنْهُ في مقابلة الجسمِ الصيقل ليس غيره، إلا أن المحل أو الحضرة التي رأى فيها صورة نفسه تلقى إليه ينقلب من وجه الحقيقة تلك الحضرة، كما يظهر الكبير في المرآة الصغيرة صغيراً و يظهر غير المستطيل في المستطيلة مستطيلاً، و المتحركة متحركاً وقد تغطيه انتكاس صُورتِهِ مِنْ حَضْرَة خاصة، وَ قَدْ تُعْطِيهِ عَيْنَ ما يَظْهَرُ مِنها فَيُقابلُ الْيَمِينُ مِنها اليَمِينَ مِنَ الرائى وقد يُقابل اليمين اليسار و هو الغالب في المرايا بمنزلة العادة في العموم و بخرق العادة يقابل اليمين اليمين و يظهر الانتكاس. وهذا كله من أعطيات حقيقة الحضرة المتجلى فيها التي أنزلناها منزلة المرايا» پس با توجه به نکته‌ی فوق هر صاحب کشفی که شاهد معارف و صورت‌هایی در مثال متصل یا منفصل باشد که به او رسیده و قبلاً نداشته و به صورت هبه به او رسیده، همه و همه آنها از عین ثابته خود اوست و از درخت نفس خودش میوه چیده است. نفس که برای ظهور آن صور و معارف مستعد شد پس آن عطایا به رنگ آنچه در مکاشفه وجود دارد، بر او آشکار می‌شود و آن عطایا از معتبر عین ثابته‌ی او نازل می‌شوند حضرت عیسی نقد در این رابطه می‌فرمایند: علم در آسمان و زمین و ماوراء دریاها نیست، «العلم محصول في قلوبكم تأدبوا بين يدى بأدب الروحانيين وتخلقوا باخلاق الصديقين اظهروا العلم من قلوبكم حتى يعطيكم» علم در قلبهای شما است به ادب روحانیون در محضر حق مؤدب شوید و متخلق به اخلاق صدیقین بگردید علم از قلبهای شما ظاهر می‌شود و شما را در بر می‌گیرد. البته سیر به سوی عين ثابته و مقام کلی خود نیاز به همت و صبر و پشت کار طولانی دارد، سالک باید همت داشته باشد و در گرفتن هبه از باطن خود تعجیل نکند تا به مرور ظرفیت لازم را پیدا کند. عطار می‌گوید: اگر یک انبار پر از ارزن باشد و به شما بگویند گنجشکی روزی یک دانه از آن بر می‌دارد تا انبار خالی شود آنگاه آنچه را باید به تو بدهیم می‌دهیم باید صابر باشید و بدانید آن کسانی که زود می‌گیرند بیم آن می‌رود که مجذوب اسمی شوند و در همان حد بمانند. عمده آن است که متوجه باشیم مباحث عرفان نظری چگونه جهت جان ما را متوجه حقایق و عين ثابته خود می‌کند تا با کشیک نفس کشیدن قدم قدم به سوی آن حقایق جلو برویم و نظر خود را به سوی چیز دیگری نیندازیم. درست است که عین ثابته حقیقت ما است ولی بسیار کار می‌برد تا انسان به عین ثابته‌ی خود برسد و در حقیقت کلی خود مستقر گردد، مقامی که تماماً در محضر حق است و حق تنها از آن مجرا برای او ظهور می‌کند و او همه ی آن حقی را که می‌تواند بیاید می‌یابد. محی الدین در رابطه با این که هر هبه‌ای از عین ثابته سالک به او می‌رسد مثال آینه و صورتی که در آینه ظاهر می‌شود را می‌زند و این که آینه چیزی جز همان صورت را نشان نمی‌دهد، هر چند ممکن است آن صورت به جهت خصوصیات آینه متفاوت ظهور کند و لذا تفاوت عطایا به جهت تفاوت آن ظرفی است که هبه در آن تجلی می‌کند ولی در هر حال همه از خود شما است و شما خود را در آن عطایا می‌بینید هر چند خطورات خیال و قلب و روح بر آن هبه اثر می‌گذارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نسبت تکوینیِ خود با وجود مطلق و به این معنا به حضرت حق بیندیشید، و از طرف دیگر به امکان ذاتی خود که تماماً عدم است ولی «عدمٌ مّا» که نیستی است در عین ظرفیتِ شدن با امکانات گوناگون. و این موجب حضوری از جنس انتخاب در بین آن نوع امکان‌ها می‌شود و انسان در این میدان که میدان بودنی است که هیچ هویت خاصی ندارد ولی با کشیک نفس‌کشیدن به همان معنای انتظار و باز انتظار، می‌یابد که در وجود خود خبری هست و استقرار در این انتظار، یعنی زندگی و باز زندگی. موفق باشید

40114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: سزاوار است که خداوند را به پاس آفرینش وجود پربرکت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله‌ وسلم شکرگزار باشیم؛ آن رسول آخرالزمانی که چنان کافی و حاضرند که پس از ایشان هیچ پیامبری نیاز نبود، چرا که خود آن حضرت (روحی فداه) تا قیامت نزد هر انسانی که باید هدایت یابد، حاضرند. راستش را بخواهید، ما هرگز آن‌قدر پاک و شایستهٔ این موهبت‌های الهی نبودیم، و این کمبود را خداوند با وجود مقدس رسول‌الله جبران فرمود و بنده حقیر اینها را لطف محمدی صلوات الله علیهم از جانب خداوند متعال میابم. و بیایید یاد عزیزان ازدست‌رفته‌مان را گرامی بداریم؛ شهیدان بزرگواری چون جلال افشار و حججی، و همهٔ آن‌هایی که دلمان برای دیدارشان بی‌تاب است. گاهی نمی‌فهمیم شوق رسیدنشان به ما بیشتر است، یا اشتیاق ما به ایشان. حقیقتا اینان سربازان خالص و مطیع آن حضرتند. حال با این معجزه‌های الهی که جز لطف خدا نیست، اگر مولانای بزرگ در میان ما بود، شاید این شعر را می‌سرود و متذکر یاران انقلاب الالخصوص مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی می‌شد، رهبری که تحیر می‌کنم از این همه دقت عزم بزرگ که خداوند به ایشان عطا فرموده: هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند / که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند / دو سه رندند که، هُشیارْ دل و، سَرمستند / که فَلَک را به یکی عربده، در چرخ آرند / سَر دِهانند که تا سَر نَدِهی، سِرّ نَدِهند / ساقیانند که انگور نمی‌افشارند / یارِ آن صورتِ غیبند که جانْ، طالب اوست / همچو چشم خوش او خیره کُش و بیمارند / صورتی‌اند ولی، دشمن صورت‌هایند / در جهانند ولی، از دو جهان، بیزارند / همچو شیران، بِدَرانند و به لب، می‌خندند / دشمن همدگرند و، به حقیقتْ، یارند / خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند / لیک چون وانگری، مُتَّفقِ یک کارند / همچو خورشیدْ همه روزْ نظر می‌بخشند / مَثَلِ ماه و ستارهْ همه شب سَیّارند / گر به کفْ خاک بگیرند زَرِ سرخ شود / روزْ گندم دَرَوَند اَر چه به شبْ، جو کارند / دلبرانند که دلْ بَر ندهد بی‌ بَرِشان / سَروَرانند که بیرونْ ز سَر و دستارند / شَکَّرانند که در معده، نگردند تُرُش / شاکرانند و از آن یارْ، چه برخوردارند / مَردُمی کن، برو از خدمتشان، مَردُم شو / زان‌که این مَردُمِ دیگرْ، همه، مَردُمخوارند / بَس کن و، بیش مگو، گرچه دهانْ پُر سُخَنَست / زان‌که این حرف و دَم و قافیه، هم اَغیارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رابطه‌ای بین مسئله داشتن و مسئولیت داشتن هست، که هست. مسئله ما در این تاریخ چیست و مسئولیت ما کدام است؟ آیا می‌توان با ظهور انقلاب اسلامی به امکانی فکر کرد که مقابل ما گشوده شده به عنوان افق تازه‌ای که مدّ نظر ما آمده تا به زندگی دیگری ما را راهنمایی کند، ورای زندگی غرب‌زدگی کنونی؟ چه چیزی در تاریخ ما با انقلاب اسلامی رخ داده است که نه زندگی گذشته می‌تواند کفاف بودن ما را به ما بدهد و نه زیست جهان مدرن چنین توانایی را دارد؟ آیا نوعی آمادگی در راستای اتحاد ظاهر و باطن و تحولی در جان‌ها در حال وقوع نیست تا انسان شأن حقیقی خود را باز یابد و انسانی شود که سیاست او عین دیانت او گردد؟ 
همه چیز حکایت از آن دارد که مسئله ما گشوده‌شدن به آینده‌ای است که در حال تولد انسان جدیدی است، برای عبور از بی‌اخلاقی‌ها که ما را فرا گرفته، باید به انسانی فکر کرد که با انقلاب اسلامی در حال به ظهورآمدن است و همچنان که متذکر شدید شهید حججی و حاج قاسم سلیمانی نماد چنین انسانی است.  موفق باشید
 

40101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد آیا تابه‌حال در مسیر فعالیت خود با افرادی مواجه شدید که در زندگی تحت‌تأثیر عوامل مختلف دچار حیرت و سرگردانی شده باشند یا در مسیر درست باشند؛ اما به‌یقین نرسیده باشند یا اصلاً راه ندانند اگر این چنین بوده چه مواجهه و راهکاری داشتید برای این مسئله؟ استاد بنده خود فرد با استعدادی بودم که خود را استاد فرصت‌سوزی می‌دانم و در مسیر زندگی خود معنا را با شخصیت‌هایی مثل شهید مطهری و...دریافتم و مشکلم چند موضوع بوده تا جایی یکی این که می‌دانم یک این مبانی را عمیق در نیافتم بعداً راهکار پیدا کردم که زمان‌بر در دست اجراست، بعد مشکلم عدم مهارت در بخش‌های گسترده زندگی و روش‌های فراوان غلط بوده که به بخشی رسیدم و تا حدی اصلاح شد؛ اما سرعت به‌شدت پایین هست از مسائل مهمی که غصه شده برایم مسئله تحصیل هست که هم در بعد عمق وهم در بعد عمل و نمره و علی‌رغم استعدادم ملامت‌ها شدم بخشی از مسیر هنوز باتوجه‌به سنم به نظرم قابل‌جبران هست، هدفم را ورود به عرصه علوم‌انسانی اسلامی قرار دادم بعداً از فرایند آشناشدن و تغییر جهت داده در عرصه حکمرانی دغدغه دارم و مسئله عدالت در عرصه اجرا و اجتماع، همیشه به خدا توکل کردم تا حد زیادی به مسیرم ایمان دارم؛ اما به علت بدعملی گاهی سست می‌شوم دوست می‌داشتم با نگاه درست جستی زنم و برای همیشه مسیرم و اشتباهاتم را اصلاح کنم و جراحت‌های این اشتباهات را... امیدم به خداست. گاهی هم از نرسیدن و یا شرمنده شدن و سرافکندگی در بین نامردان و نا اهلان می‌ترسم و از خدا می‌خواهم من را در مسیر درست موفق کند اما خوب نقشه دقیق راه ندارم دوست می‌داشتم اسلام‌شناس برجسته‌ای باشم تا نیازهای خود و مردمان را از این مبانی ناب استخراج کنم؛ اما افسوس که عمر کوتاه هست و ما اندر خم کوچه و نابلد و بیم نرسیدن و اسیر ضعف‌ها و هواها، حال باید چه‌کار کرد استاد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در همان موقعیتی که هستیم با تعمق در معارف توحیدی در هر آنچه برایمان امکان انجام آن را دارد حاضر شویم. در آن حال خداوند به حکم: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» خودش راه را می‌گشاید. البته اگر انسانی که از نظر شما انسان شایسته‌ای است را مدّ نظر قرار دهید، مؤثر خواهد بود. موفق باشید

37885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام نظر شریف را در مورد این متن که در برخی وبگاه ها آمده است محبت کنید مرقوم بفرمایید به نام خداوند جان و خرد انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می‌تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می‌دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی درد‌های مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم‌تر شدن آن درد‌ها و گرفتاری‌ها و افتادن در ورطه‌های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی‌های بسیار دارد و به آنچه می‌گوید عمل می‌کند. در دوران وزارتش نیز به کار‌های مهمی، چون توسعه دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیودارو‌ها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می‌کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می‌تواند مشکلات را رفع کند ودرد‌های کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سودا‌ها و اوهام بیهوده‌ای که ایران را به سوی ورطه‌های خطر و تباهی می‌برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی‌توان مقاومت منفی خواند، زیرا نتیجه زودهنگام آن می‌تواند افتادن کشور به راه ستیزه‌ها و کشمکش‌های خطرناک و غفلت از گرفتاری‌ها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی‌کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا ایرانیان در تنگنا‌ها به کشور خود پشت نمی‌کنند. ایران می‌ماند و باید بماند تا زخم‌هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲تیر ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این رابطه به سؤال و جوابهای شماره 37881 و 37884 رجوع شود. موفق باشید

40313
متن پرسش

سلام و درود و نور و رحمت و عزت الهی تقدیم شما استاد بزرگوار: بی‌نهایت ممنونم از اینکه وقت گرانبهاتون رو برای ما اختصاص میدید. در مورد پرسش ۴۰۳۰۷ فراز پایانی دعای عهد «اللهم و سر نبیک محمد (ص) برؤیته و من تبعه علی دعوته وارحم استکانتانا بعده» نمی‌فهمم چه جور دیدنی و رؤیتی هست برای حضرت محمد (ص) که ایشون مسرور میشن. منظور همون ظهور جهانی ایشون هست؟ پس اگر اینطوره چرا در ادامه دعا می‌فرماید «وارحم استکانتانا»؟ یعنی ما مردم عادی از ظهور آقا مسرور نمیشیم و استکانت یعنی چه حال و روزی که ما داریم؟ و جزء مسروران نیستیم. استاد: اساسا چرا روایات ظهور حالت ابهام گونه دارند؟ من واقعا از خوندن کتابهای در مورد حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف لذت نمی‌برم چون همشون ابهام دارند. خداییش فقط با دروس شما درباره آقا امام عصر علیه السلام و تفاسیر قران شما وجودم از ابهام درمیاد. استاد جان ی سؤال دیگه هم دارم وقتی دروس معاد رو گوش میدم خیلی حال خوب و عجیبی بهم دست میده و احساس می‌کنم با یک سیر وجودی با شما همراه میشم و خیلی دست و پا زدنهای الکی که به اسم مجاهده دارم و اساسا هیچ اثر وجودی هم در من ندارند رو دیگه لازم نیست انجام بدم، انگار یک جور تحول قلبی و حرکتی یا یک جور مقلب القلوبی یا یک نظر و عنایتی بهم میشه یا بهتر بگم بقول فرمایش خودتون شنیدن دروس معاد شما عین شدن میشه در وجودم، این حالت رو زمانی بهتر متوجه میشم در وجودم که قران خوندنم تغییر میکنه، لذت خاصی از قرآن می‌برم. سؤالم اینه که استاد شما چطور اینقدر با یقین دروس معاد رو درس می‌دید؟ ببخشید جسارتا انگار خودتون هزار بار مرگ رو چشیدید و طی کردید. جوری که شما درس میدید منم خودم رو می‌بینم که هزار بار مرگ رو و منزلهای برزخی رو طی می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در آن فراز عرض می شود: خداوندا! و مسرور فرما پیغمبر خود محمد «صلوات الله علیه و آله» را به دیدار امام. و مسرور فرما هر که را متابعت کرده پیغمبر یا امام را بر دعوت او.  آری! رسول خدا «صلوات الله علیه و آله» در مظهر مقدس حضرت مهدی در واقع، صورتِ نهایی خود را در عالم متعیَّن می یابند و البته و صد البته هر آنکس که به دنبال صورت نهایی انسانیت است با به ظهورآمدن وجود مقدس حضرت مهدی «عجل الله تعالی علیه» به اعتبار نسبتی که با آن حضرت در جمال آن حضرت می یابد، مسرور می شود و این مائیم و در انتظار چنین حضوری، و معلوم است که روایات اصلی ما در رابطه با مقام ظهور، فوق العاده ارزشمند است مشروط بر آنکه در نسبت با حضرت صاحب الامر «عجل الله تعالی علیه» حالت اُبژگی نداشته باشد بدین معنا که به جای احساس نهایی خودمان در آن حضرت، تنها به باور نسبت به آن حضرت اکتفا کرده باشیم. ۲. آری! مهم آن است که هم اکنون در وسعت ابدیت خود، خود را جستجو کنیم و خدا می داند تمام آیات مربوط به معاد، حکایت چنین موضوعی است. موفق باشید  

40142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: مسئله ای مدتی است که ذهن بنده را درگیر کرده است، خدا در مناسبات زندگی بشر چه نقشی دارد؟ آیا بشر بر اساس اختیار، عقل و تلاش، امورات زندگی خود را می‌گذراند؟ اگر اینچنین است پس کارکرد دعا چیست؟ اینکه در روایات داریم: حتی بند کفشتان را هم از خدا بخواهید، یا نمک طعامتان را از هم خدا بخواهید با تدبیر انسان در زندگی خود چگونه سازگاری دارد؟ سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری «چون که غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟»
حکایت دعا حکایت نظر به رحمت بیکرانه پروردگاری است که نه تنها «علی کل شی قدیر» است بلکه نهایت رحمانیت با اوست و در واقع ما در دعا ابعاد متعالی خود را که از آن غافل بوده‌ایم و خداوند در بنیان و فطرت ما نهاده است را با تذکر الهی به میان می‌آوریم و از آن طرف در دل چنین حضوری است که انسان، انسان دیگری می‌شود و با قدرت و با روحیه بیشتر جلو و جلوترمی رود و یا  نسبت به جایگاه آن چیزی که اصرار می‌کرد که انجام گیرد تجدید نظر می‌کند. موفق باشید
 

40121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: زیارتتون قبول. استاد برای رقیق شدن قلب و جاری شدن اشک چه راهکاری میتونم پیش بگیرم؟ از شدت بغض خیلی اوقات گلودرد می‌گیرم ولی جاری شدن اشکام و خالی شدن دلم هیهاته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه قلب متوجه حقایق عرشی شود جان در طلب حضور در آن حقایق در مقام عرشی اشک را وسیله چنین حضوری می‌کند و از این جهت نظر به شهدای عزیز و سیره آنانی که راه را به سوی حقیقت طی کردند در این مورد نقش آفرین است. موفق باشید 

40090

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی که همیشه در مواقع دودلی و پر از پرسش نجات دهنده ما هستین. خدا خیرتان دهد. سوالی که داشتم استاد قطعا شما صحبت های رهبر را در رابطه با افزایش جمعیت و اینکه تنشان می‌لرزد وقتی راجع به آینده و پیری جمعیت و کمی جمعیت فکر می‌کنند، شنیده اید. سوالی که هست این است که برای هر خانوار دقیقا چه تعداد فرزند مناسب هست تا به درخواست رهبری لبیک گفته باشیم؟ یعنی برای مثال من نوعی چه تعداد باید فرزند به دنیا بیاورم تا به امر رهبری عمل کرده باشم؟ باز هم ممنون از راهنمایی های شفابخش شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امر محدودیتی در کار نیست. هر کودکی برای خود نورانیتی را به همراه می‌آورد. فراموش نکنید که روایات اولیای الهی برای زنانِ وَلود که توفیق تولد فرزندانِ زیاد را دارا هستند، ارزش خاص قائل هستند. موفق باشید

نمایش چاپی